پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

لکی

زوون له‌کی

گویشگاه‌ها: ایران و بخشی از عراق شمار گویشوران: — خانواده: هندواروپایی
زبان هند و ایرانی
زبان ایرانی
   زبان ایرانی غربی
    شمال غربی

زبان کردی[۱][۲][۳][۴]
     لکی زوون له‌کی

کد زبان ISO 639-1: هیچ ISO 639-2: – ISO 639-3: lki یـادداشت: چه که چه که لکی این صفحه ممکن هست دارای کدهای یونیکد باشد. چه که چه که لکی

زبان لَکی زبان طوایف لک ایران و از زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی رایج درون مناطق غرب ایران است. حدود یک‌ونیم مـیلیون نفر شامل یک مـیلیون نفر با زبان مادری (۲۰۰۲) بـه این زبان سخن مـی‌گویند.[۵] زبان لکی بـه عنوان یک زبان مستقل ایرانی درون مرداد ماه ۱۳۹۶ ثبت ملی شد[۶][۷]

تبارشناسی

بیشتر زبانشناسان گویش لکی را درون شاخه کردی جنوبی طبقه‌بندی کرده‌اند.[۴][۸][۹][۱۰][۱۱] اما بـه تازگی برخی از زبانشناسان بر اساس یک رویکرد جدید کـه آغاز کرده‌اند کـه دربارهٔ این‌گونـه طبقه‌بندی ابهام دارد.[۱۲] دانشنامـه زبان‌شناسی اتنولوگ لکی را نیز لهجه‌ای از زبان کردی نام مـی‌برد.[۱۳][۱۴]فرامرز شـهسواری زبان لکی را یک شاخه مستقل زبان‌های ایرانی درون گروه شمال غربی مـی‌دانند[۱۵]

گویش‌های جنوبی کردی یـا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیـادی لهجه‌های منفرد و متفاوت[۱۶] نظیر (کرمانشاهی، چه که چه که لکی کلهری، سنجابی، لکی[۱۷][۱۸]فیلی[۱۸][۱۹]) درون استانـهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان درون غرب ایران و نیز درون شرق عراق مـی‌باشند.[۱۷]

منابع زبان‌شناسی لکی را درون شاخه زبان‌های کردی از شاخه زبان‌های ایرانی‌تبار غربی قرار داده‌اند.[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]>[۲۸][۲۹] در کتاب «دائرةالمعارف اسلام» آمده‌است که: درون لرستان قدیم برخی اقوام کرد (قبایل لک درون شمال و همچنین درون بین فیلیـها، ایل محکی) زندگی مـی‌کنند.[۳۰] ویلیـام فرالی لکی را شاخه‌ای از زبان لری مـی‌داند.[۳۱] دهخدا درون مورد لک‌ها و لهجه لکی مـی‌نویسد: کردهای لکی درون لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. چه که چه که لکی رنگ آن‌ها گندمـی و مویشان سیـاه یـا خرمایی تیره‌است. لهجه لکی؛ لهجه‌ای از زبان کردی کـه مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند. [۲۱]دائرةالمعارف بزرگ اسلامـی نیز، لکی را لهجه‌ای از زبان کردی دانسته‌است.[۱۹] زبانشناس کانادایی آنونبی نیز درون مورد لکی نوشته‌است کـه نظر فتاح را قبول دارد کـه لکی را درون مـیان زبان‌های کردی طبقه‌بندی کرده‌است.

ویژگی‌ها

ساختار اصلی دستوری و افعال لکی «همانند دیگر لهجه‌های کردی» درون زمره زبان‌های شمال غربی ایرانی قرار مـی‌گیرد. این ارتباط همچنین با مشاهده بقایـای ساختار کنایی (ارگاتیو) درون لکی تصدیق مـی‌شود. درون گویش لکی مانند سورانی و کرمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده مـی‌شود، بنابراین زبان لکی شبیـه بـه کردی و از لری متفاوت است.[۳۲][۳۳] حمـید ایزد پناه محقق لر، دربارهٔ زبان لکی مـی‌گوید کـه این زبان از لری متفاوت است، لکی مربوط بـه پهلوی اشکانی هست و لری مربوط بـه فارسی هخا مـی‌باشد، و لکی را همان شعر پهلوی دانسته‌است.[۵] لکی درون دسته شمال غربی زبان‌های ایرانی قرار دارد و چون لری درون شاخه جنوبی زبان‌های ایرانی قرار دارد. مـی‌توان گفت لکی درون دسته زبان لری قرار نمـی‌گیرد و پیوند ۸۰ درصدی با لری خرم‌آبادی را مـی‌توان درون حضور بیشینـه طوایف لک ایران درون شـهر خرم‌آباد دانست.[۳۴][۳۵][۳۶] این کـه ۷۰ درصد واژه‌های لکی و زبان فارسی و ۶۹ درصد با لری شمالی و ۷۸ درصد با لری خرم‌آباد یکی است، بـه گفته فرامرز شـهسواری دلیل صریحی هست که زبان لکی کاملاً از لری و فارسی جداست و مشابهت‌ها بـه دلیل همجواری جغرافیـایی است:

«به‌طور تقریبی، انواعی کـه بین ۸۰–۹۰ درصد تشابه واژگانی دارند ممکن هست به یک زبان واحد تعلق داشته باشند یـا نـه. زبان‌های با بیش از ۹۰ درصد تشابه واژگانی معمولاً گویشـهای یک زبان هستند.»[۳۷][۳۸]

تحقیقات اتنولوگ و آنونبی

تحقیقات اتنولوگ و آنونبی دربارهٔ زبان لکی نشان مـی‌دهد ۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی.[۳۹]

در لرستان جایگزینی زبانی بـه سوی لری درون مـیان گویشوران لکی درون جریـان هست و گویشوران لری نیز بـه نوبه خود گرایش بـه استفاده بیشتر از فارسی معیـار دارند.[۴۰]

محل زندگی گویشوران

حوزه گسترش گویش لکی عبارت هست از:[۴۱]

  • بخش بیرانوند یـا هرو درون شرق لرستان با ایل بزرگ بیرانوند.
  • شـهرستان سلسله یـا الشتر درون شمال شرقی.و ایل سلسله
  • شـهرستان دلفان یـا نورآباد لرستان درون شمال غربی.
  • شـهرستان کوهدشت درون غرب لرستان با طایفه‌هایی همچون آدینـه وند، آزادبخت، اتیوند، اولادقباد، گراوند و شاهیوند و بخش رومشگان درون جنوب کوهدشت با طوایف امرایی، پادروند.
  • شرق استان‌های کرمانشاه و کردستان و ایلام مانند شـهرهای هرسین، دینور و دره شـهر و شیروان چرداول با طایفه‌هایی همچون دارابی -صحرابگی درون بیجنوند و شـهبازی درون هلیلان
  • جنوب استان همدان
  • ۷- بخش‌هایی دیگر از طوایف لک درون کردستان عراق، کرکوک و خانقین سدارند. درون کردستان عراق تعداد گویشوران لک بیشتر از ایران است.[۴۱]

    ۸- گروه‌های زیـادی از لکها درون طول تاریخ از مناطق خود کوچانده و تبعید شده‌اند از جمله گروهی کـه ساکن شمال ایران هستند و به کردهای تبعیدی معروفند و گروهی دیگر کـه توسط عثمانیـها بـه اطراف آنکارا (شـهر هایمانا یـا هیمنا) کوچانده شدند بـه لکهای «شیخ بزینی» یـا کردهای هیمنـه‌ای معروفند کـه هنوز فرهنگ و هویت خود را کمابیش حفظ کرده‌اند.

    معمولاً لک‌های جنوب استان همدان لر دانسته مـی‌شوند.

    در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت بـه عنوان کردستان یـاد شده‌است. حمدالله مستوفی درون سال ۷۴۰ هجری نخستینی بود کـه اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:

    کردستان و آن شانزده ولایت هست و حدودش بـه ولایـات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیـاربکر پیوسته‌است. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیـان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شـهر زور، کرمانشاه (قرمـیسین) هرسین، وسطام. [۴۲]

    در اسناد تاریخی قرن شانزده مـیلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کرد مـی‌دانند نظیر کتاب شرفنامـه شرف‌خان بدلیسی کـه به فارسی نوشته شده‌است.

    بخش‌هایی دیگر از مردم قوم لک درون کرکوک و خانقین عراق سدارند. درون عراق تعداد گویشوران لک را بیشتر از ایران حدس زده‌اند.[۲۶]

    طوایف استان لرستان خود سه بخش اصلی هستند، لر بختیـاری، لر بالا گریوه‌ای یـا خرم‌آبادی، و لک. لک‌ها را پشتکوهی نیز مـی‌خوانند کـه ساکن بخش‌های شمالی لرستان هستند.

    با این حال دکتر پرویز ناتل خانلری زبان لری و بختیـاری را هم‌خانواده با کردی مـی‌داند.[۲۷] درون کوهستان بختیـاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایل‌های بختیـاری و ممسنی و بویراحمدی بـه گویش‌هایی سخن مـی‌گویند کـه با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچ‌یک از شعبه‌های آن درست یکسان نیست، و مـیان خود آن‌ها نیز ویژگی‌ها و دگرگونی‌هایی وجود دارد کـه هنوز با دقت حدود و فواصل آن‌ها مشخص نشده‌است. اما معمول چنین هست که همـه گویش‌های بختیـاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.[۲۷]

    چالش‌ها

    یکی از مشکلات این زبان، تدریس نشدن آن درون مراکز علمـی است. گفته مـی‌شود وجود نداشتن یک رسم الخط کامل و جامع دلنشگاهی و بدون اشکالات آواشناسی، آوا نگاری و زبان‌شناسی مانع تدریس این زبان‌ شده هست و به منظور نوشتن لهجه‌های لکی درون لرستان رسم الخط کاملی وجود ندارد.[۴۳]

    ثبت ملی زبان لکی

    لکی بـه عنوان گویشی قدیمـی از طرف سازمان مـیراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جمـهوری اسلامـی ایران درون جلسهٔ روز ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ خورشیدی، بـه عنوان اثری ملی درون حوزهٔ مـیراث ناملموس ثبت شد.[۴۴]

    واکنش‌ها بـه ثبت ملی زبان لکی

    ثبت زبان لکی بـه عنوان یک زبان مستقل و جدای از زبان کردی واکنش منفی وتندی را از طرف کردهای سنی مذهب ایران و کردهای عراقی درون پی داشت و باعث شد دانشجویـان دانشگاه مـهاباد طی نامـه‌ای از سازمان مـیراث فرهنگی تقاضا کنند از این تصمـیم صرف نظر کند.

    احزاب کرد اپوزسیون ایران هم آن را آسمـیلاسیون و تفرقه افکنی دربین کردها قلمداد د.

    ولی بیشتر مردم لک ثبت زبان خود را جشن گرفتند کـه بیشتر گردهمایی و جشن‌ها درون این رابطه درون هرسین بود.

    آواها

    لکی a e ê i î o ó ô = ü u û فارسی آ (مثل آرام) ا (مثل اشک) ای کوتاه (در فارسی معادل ندارد) ا (مثل امروز) ای (مثل ایلام) ا (مثل اردک) (در فارسی معادل ندارد) (در فارسی معادل ندارد) او کوتاه (در فارسی معادل ندارد) او (مثل دوست) مثال Agir (آتش) Esp (اسب) Sê (سیـاه) Esir (اشک) Fîl (فیل) Non (نان) Sór (قرمز) Sôr (عروسی) Kurd (کرد) Dûs (دوست)
    • ا (مثل اردک) از لری وارد لکی شده‌است و برخی از لک‌ها این آوا را ندارند (لرها معمولاً «آ» را بـه «و» تبدیل مـی‌کنند).


    الفبای زبان لکی

    آموزش زبان لکی

    الفبای لکی با الفبای کردی جنوبی(کلهری) مشترک هست وشامل: ئ ا ب پ ت ج چ ح خ د ر ڕ ز ژ س ش ع غ ف ﭪ ق ک گ ل ڵ م ن و وو ۊ ۆ ه هٔ ێ

    دستور

    ضمایر شخصی

    مفرد مفرد فارسی جمع جمع فارسی مِ من ئیمـه ما تۆ تو هومـه شما ئو او ئه‌و، یـه‌و ایشان، آنـها
    • ضمـیر انعکاسی "خود " درون لکی «ووژ» است.

    ضمایر اشاره

    حالت مفرد جمع نزدیک یـه(-وه) یـه‌وه نـه نزدیک فارسی این اینـها دور ئه‌وه ئه‌وانـه دور فارسی آن آنـها

    حالت مجهولی

    • پسوند مجهول ساز درون لکی "-ریـا " است.
    فارسی لکی کشته شده کوشریـا خورده شده هوه‌ریـا خوانده شده خوه‌نریـا

    افعال

    • حال ساده فعل "خوردن":
    مفرد جمع مـه‌رم مـه‌ریمن مـه‌رین مـه‌رینان(-ون) مـه‌رێ مـه‌رن

    مثال: ئاوه مـه‌هوارد. (آب خوردم)

    • ماضی ساده فعل "خوردن":
    مفرد جمع هواردم هواردمان(-ون) هواردت هواردتان(-ون) هواردێ هواردان(-ون)

    مثال: ئاوت هوارد. (آب خوردی)

    • ماضی استمراری فعل "خوردن":
    مفرد جمع مـه‌هواردم مـه‌وواردمان(-ون) مـه‌هواردت مـه‌هواردتان(-ون) مـه‌هواردێ مـه‌هواردان(-ون)

    مثال: ئه‌وانـه مـه‌هووارد. (آب مـی‌خوردند)

    • ماضی نقلی فعل "خوردن":
    مفرد جمع هواردمـه هواردمانـه(-ونـه) هواردته هواردتانـه(-ونـه) هواردیـه هواردیـانـه(-ونـه)

    مثال: ئاومان هواردیـه. (آب خورده‌ایم)

    • ماضی بعید فعل "خوردن":
    مفرد جمع هواردۊیم هواردۊیمان(-ون) هواردویت هواردۊیتان(-ون) هواردۊیتێ هواردۊیـان(-ون)

    مثال: ئاوتان هواردۊی. (آب خورده بودید)

    ویژگی‌های دستوری

    • در گویش لکی مانند سورانی و کورمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده مـی‌شود:
    فارسی ملایری خرم‌آبادی کردی کلهری لکی کردی سورانی آب خوردم اِو خوردِم او هه‌ردم ئاو خواردم ئاوم هوارد ئاوم خوارد چی گفتی؟ شی گفتی؟ چی گوتی؟ چه وتی؟ چهت وت؟ چیت وت؟
    • اضافه فتحه، "ه"، قبل از فعل درون زمان‌های استمراری:
    فارسی بروجردی خرم‌آبادی کردیکلهری لکی کردی سورانی آب مـی‌خورم اِو مُخورِم او مۆهۆرم ئاو خوه‌م ئاوه مـه‌رم ئاو ده‌خۆم کتاب مـی‌خواندم کتاو مُخُنِّم کتاو مێهه‌نم کتاو خوه‌نیـام کتاومه مـه‌خوه‌ن کتاوم ده‌خۆێند

    واژگان

    ساختار و واژگان درون تقسیم‌بندی زبان‌ها نقش مـهمـی ایفا مـی‌کنند. درون زیر تعدادی از واژگان فارسی رایج بـه همراه معادل‌های آن‌ها درون برخی گویش‌ها و زبان‌های رایج درون غرب کشور آورده شده‌است.

    فارسی بروجردی خرم‌آبادی کردیکلهری لکی کردیسورانی کورمانجی هورامـی آب اِو آو، اُوْ ئاو ئاو ئاو av - باران بارو بارو، رفت، شوف واران ڤاران، ڤه‌شت باران، وه رشت baran واران چشم چِش چَش، تیئه چاو چه‌م چاو chav چه م اینجا اینجِه، اینجُ ایچه ئێره ئێره ئێره li vê derê - زیـاد زیـاد زیـاد فره فره زۆر zor,pir,gelek,zaf فره داماد داماد دوما زاوا زوما زاوا zava, zaba - رهگذر رهگذر رهگوذر ڒێویـار ڒیووار ڒێبوار rêwî - اتاق اتاق اتاق دێ دێ دێ، ژوور jûr, oda, olî - خانـه خونـه هونـه ماڵ ماڵ ماڵ، خانوو mal, xanî - با وا، واردِ وا گ رد گه‌رد گه ڵ gel - بچه بَچَه بچه مناڵ ئایل منداڵ zarok - کلیـه کلیـه، گُردالَه گورداڵه گورداڵه گورداڵه، ڤڵک گورداڵه gurchik - سهم، بخش سهم بر به ش به‌ش، بێر به ش besh - نمک نمک نمک نمـه ک خووا خووا xo - چیز شی، چی چی چێشت چێ شتێ tisht - روز روز، رو رو ڒۆژ ڒووژ ڒۆژ roj ڒوژ شب شِو شِو، شوگار شو شـه‌و شو shev - خوش خوش خُؤش خۆش خوه‌ش خۆش xwosh وه ش شما شما شوما ئیوه هۆمـه ئێوه hûn شمـه زن زن زن، زێنـه ژن ژه‌ن، ئافره‌ت ژن jin - مرد مرد پیـا پێا پێا، مێرده پێا، مێرد mêr - پدر، بابا بابا، بوئَه بُووَه باوگ باووه باب bav - مادر نِنَه، دا، دایَه داێک دا، داڵکه داێک، داێه dayîk - پسر پسر کُر کُر کور کُر kur - دُختَر دُختِر دوت دت کچ، کنیشک kech, dot - نفس نفس نفس، هناسه هناسێگ هه‌ناسێ هناسێ bêhn, henase - غروب ایواره ایواره ئیوواره ئیوواره ئێوواره êvar -

    افعال و مصدرها

    فارسی بروجردی (لری ثلاثی) کردی کلهری لکی کردی سورانی کردی کرمانجی کردی هورامـی آب خوردم اِو خوردِم ئاو خوواردم ئاووم هووارد ئاوم خووارد min avê veduxard - خودم خویِم خوه م ووژم خۆم ez bi xwe وێم رفتم رفتِم چی م چم چووم، ڒۆیشتم ez chûm - آمدم آمایِم هاتم هه‌تم هاتم ez hatim - برو بَرو بچو بچۆ بچو/ بروو bichû? - خواستن خواسَن خوازین گِستِن ویستن xwestin - مـی‌کنم مُکُنِم که م مـه‌که‌م ده کـه م ez diim مـه کـه رو انداختن اِناختن خستن ئاشتن هاۆێشتن avêtin - لازم بودن لازم بین لازم بین ئێ گره‌ک بین له گره ک بوون le lazmatî (îhtiyac) bûn - آمده بودم آمـیه بی یِم هاتویم هه‌تۆیم ها ته بووم ez hatibûm - آمده‌ام آمـی یَم هاتومـه هه‌تمـه ها توومـه ez hatim - افتادن اِفتی یَن کَ فتن که‌تن که وتن ketin -

    مقایسه لکی با برخی گویش‌های کردی و زبان انگلیسی

    لکی کردی کلهری کردی سورانی کردی کرمانجی کردی هورامـی زازاکی انگلیسی wehar, vihar wehar behar, wehar bihar, behar wehar wesar, wisar spring tawsan tawsan hawîn, hamîn, tawsan havîn hamna, hamîn hamnan summer payîz-maləẑir payîz payîz pehîz, payîz payîz payîz fall varan, waran, veşt waran baran, waran, verişt baran - varan rain çem çaw çaw çav çem çim eye dit, afiret dut kiç keç, dot - kêna daughter kur kur kur kur, law - laj boy gurdale gurdale gurdale gurçik - velke, gurçike kidney rêvêar rêwêar rêbwar rêwî - raywan stranger ayîl minal mindal zarok - eyel child wijim xwem xom ez bi xwe wêm ez bi xo myself ketin keftin kewtin ketin - kewten to fall aîtin, aîştin xistin hawêştin avêtin - eşten to throw mi hetim mi hatim min hatim ez hatim - ez ameya I came mi merim/mexwim mi xwem/dixwem min exwem/dexom ez dixwim min meweru ez wena I eat mi nanim hward mi nan xwardim min nanim xward min nan xward - mi nan werd I ate the meal mi nane merim/mexwim mi nan xwem min nan dexwim ez nanê dixwim - ez nan wena I am eating the meal mi nanme mehward mi na xwardêam min nanim dexward min nan dixward - mi nan werdêne I was eating the meal mi hetime mi hatime min hatûme ez hatime - ez ameya I have come mi hetüm mi hatüm min hatibûm ez hatibûm - ez ameybîya I had come

    واژگان مشترک لکی با لری خرم‌آبادی و کردی جنوبی

    گویش لری خرم‌آبادی با لکی و کردی جنوبی بـه عنوان همسایگان قدیمـی درون عین تفاوت دارای قرابتهای زبانی زیـادی هستند. درون زیر تعداد محدودی از واژگان مشترک بسیـار زیـاد این گویش‌ها بـه همراه معادل‌های فارسی آن‌ها آورده شده‌است.

    فارسی لری خرم‌آبادی لکی کردی کلهری بلند هیز هێز داێن هیز سوگواری آذیتی ئازیـه‌تی ئازیـه‌تی گیج شیت شێت شێت چرخاندن لِر، غِر خڕ داێن خر پوسته توژ تووژ تووژ عجیب بلاجی بلاجۊی، ئلاجۊی ئڵاجهۊ زار (فقیر) ژار ژار ژار مغز مـه زگ مـه‌زگ مـه‌ژگ پوست تووک تووک تووک خرچنگ کرژئن قژنگ، کژنگ قرژنگ سلامت ساق ساق، ئازا، ڕام ساق رشوه روشـه ت روشـه‌ت رشبه‌ت جلو نوها یـا نووا نووا نوا بد گه ن پێس، گه ن گه‌ن سالم ئازا ئازا ئازا بار گِل گل، جار گل، کهڕه‌ت، جار آغوش بالوش باووش باوش عده از افراد بِرمـه بڕ بڕ لاغر اندام بَل باریک به‌لّه‌باریک بهڵ باریک از هم پاشیده، دربدر ته فراتین ئێ یـه‌ک چۆیچیـا/ئێ یـه‌کپشکیـا/ئێ یـه‌ک شێویـا ته‌فراوتۊناو شکاف، درز تلیش دووژ، تلیش تلیش شکست خورد توزِس تووزیـا، تووزریـا تووزیـا شایعه، چو چاو چاوو چاو سیلی چه‌پاڵه چه‌پاڵه چه‌پاڵه حیله‌گر رنباز فه‌ن باز،باز، چاپ چووله‌از، ڕه‌نگ٘ باز ڕنباز ردیف، رج رزگ ڕزگ ڕزار سرازیری لیژ لێژی/سرە وارکی لێژ رنگ سفید اِسپێ چەرمێ/اِسپێ چەرمێ/اِسپێ رنگ سیـاه سیـا/سێ ڕەش/سێ ڕەش/سێ رنگ بلوند هیل هۆیل هۆیل

    برخی واژگان کـه در لکی شکل باستانی پ/ژ/گ/چ دارند و در فارسی امروزی و لری تعریب شده اند

    ردیف لکی لری فارسی ردیف لکی لری فارسی ۱ ژێر zhêr زیر زیر zir ۱۳ ئه‌سپ اسب ۲ ژه‌ن zhan زن زن zan ۱۴ ئسپێ سفید ۳ روژ řuzh روز روز ruz ۱۵ ده‌ژین درد گرتن دردگرفتن ۴ ژوی zheoy زدی صمغ samq ۱۶ مانگ ماه ماه ۵ توژ tuzh توش سر شیر sar shir ۱۷ درێژ دراز ۶ کلاژدم koełãjdoem عقرب عقرب/کژدم aqrab ۱۸ دووژ درز ۷ گێژ gêzh گیج گیج gij ۱۹ گیـان جون جان ۸ ژژوو zhezhu زوزو/ززو جوجه تیغی joje tiqi ۲۰ ڤێژن ویزن، غربال ۹ لێژی lêzhy سرو زیری سر پایینی / شیب دار ۲۱ ژار زار و خوار ۱۰ ئژ ezh ز از az ۲۲ ژه‌نین، ژه‌نن زدن ۱۱ تێژ têzh تئز تیز tiz ۲۳ ژێه‌ر، ژه‌ر زهر ۱۲ ژین zhin زنی زیستن zistan ۲۴ گل داێن (گِل و پِل) غلتاندن لکی لری فارسی باخاوان باغبو باغبان مر/مرخ مو مرغ چه خو چه خو چاقو خاوه/خا/تم ترمو تخم مرخ ئێلاخ/سرده سیر ییلاق ییلاق مـه‌زگ، مـه‌قز مغز مغز

    ه / خ

    لکی کردی کلهری فارسی هوشک هشک خشک هوواردن خوواردن خوردن هوواس، گستن خووازین خواستن هوه‌تن خه‌فتن خوابیدن هوه‌ر خووه‌ر نور خورشید هووار خووار پایین هێز داێن هێز داێن بلند یـا بلند

    روند تغییر حروف درون زبان‌های سامـی و لکی نیز مشاهده مـی‌شود. مثلاً واژهٔ iška درون لکی بـه واژهٔ xašaq درون عبری و واژهٔ ašaq' درون عربی و عشق درون فارسی تغییر یـافته‌است.

    پانویس

  • Language family of Laki on Ethnologue
  • Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  • http://joshuaproject.net/clusters/327
  • ↑ ۴٫۰۴٫۱ Hulst, Harry van der; Goedemans, Rob; Zanten, Ellen van. A Survey of Word Accentual Patterns in the Languages of the World (in انگلیسی). Walter de Gruyter. ISBN 978-3-11-019896-6. KURDISH: Central Kurdish, Northern Kurdish, Laki, Southern Kurdish
  • Ethnologue report for language code:lki
  • http://www.asriran.com/fa/news/552261/زبان-لکی-ثبت-ملی-شد
  • http://alef.ir/vdcepv8e7jh8o7i.b9bj.html?498060
  • V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
  • Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
  • Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
  • Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
  • Both of these linguists declared that Laki was related to Kurdish and different from Lori. Since then, all linguists and other scholars consider Laki to be included in the Northwest group of Iranian language and include Lori among the Southwest group of Iranian languages. It has been only recently that some linguists, on the basis of a new scientific approach, have begun to have doubt about this kind of classifications in general.
  • Ethnologue report for Laki
  • https://www.ethnologue.com/subgroups/kurdish-1
  • Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۱]
  • Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, P.77,.
  • ↑ ۱۷٫۰۱۷٫۱ I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
  • ↑ ۱۸٫۰۱۸٫۱ G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
  • ↑ ۱۹٫۰۱۹٫۱۱۹٫۲ دائرةالمعارف بزرگ اسلامـی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  • [۲]
  • ↑ ۲۱٫۰۲۱٫۱ لغت‌نامـهٔ دهخدا، لکی
  • Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.
  • Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,
  • Ethnologue report for laki
  • Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  • ↑ ۲۶٫۰۲۶٫۱ آیت محمدی. سیری درون تاریخ سیـاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  • ↑ ۲۷٫۰۲۷٫۱۲۷٫۲ زبان‌ها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
  • فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیـان، (کردی بـه فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵
  • جامعه‌شناسی مردم کرد، مارتین وان برویین سن، نشرپانیذ، تهران1378
  • The Encyclopaedia of Islam By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823
  • William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN 978-0-19-513977-8, page. 310.
  • Kurdish Academy of Language: Laki
  • The Kurds: a concise handbook By Mehrdad R. Izady, pages: 174-175
  • «ḤASANVAND». Encyclopædia Iranica، ۱۵ دسامبر ۲۰۰۵. بازبینی‌شده درون ۷ مارس ۲۰۱۵. 
  • مسعود کیـهان. جغرافیـای مفصل ایران. ۱۳۱۱. 
  • Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۳]
  • Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۴]
  • مسعود کیـهان، جغرافیـای مفصل ایران، ۱۳۱۱
  • Ethnologue report for language code: lki
  • Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  • ↑ ۴۱٫۰۴۱٫۱ آیت محمدی. سیری درون تاریخ سیـاسی کرد. ا نتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  • رشیدیـاسمـی (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)
  • امـین آزادبخت. «رشته فرهنگ عامـه و زبان و ادبیـات بومـی لرستان». پایگاه خبری گلونی. 
  • خطای یـادکرد: خطای یـادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی به منظور یـادکردهای با نام ToolAutoGenRef3 وارد نشده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  • منابع

    جستارهای وابسته

    • گویش چهاردولی
    • زبان کردی
    • گویش‌های جنوبی کردی
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های رایج درون ایران
    زبان‌های
    هندواروپایی
    ایرانی شمال‌غربی
    کردی(کردی سورانی • کردی کرمانجی • کردی جنوبی) • زبان زازاکی • هورامـی • گیلکی • بهدینی • بلوچی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • راجی • ایرانی مرکزی • سنگسری • مراغی • لکی
    ایرانی جنوب‌غربی
    فارسی • لری(لری بختیـاری • لری شمالی • لری جنوبی • کمزاری • شوشتری • بهبهانی • دزفولی • رامـهرمزی • هندیجانی • قنواتی • ماهشـهری) • بندری • لارکی • زبان سیوندی • بشاکردی • اچمـی
    زبان‌های رومنی
    زرگری • زبان دومری • رمانلویی
    زبان ارمنی
    ارمنی
    زبان سندی
    جدگالی
    زبان‌های آلتایی
    زبان‌های ترکی غربی
    آذربایجانی • قشقایی • ترکی خراسانی • ترکمنی • افشاری • شاهسونی • سنقری • آینالو
    زبان‌های قبچاقی
    زبان قزاقی
    زبان‌های آرغو
    زبان خلجی
    زبان‌های سامـی
    عربی خوزستانی • عربی خراسان • سریـانی • مندایی • لشان ددان
    زبان‌های دراویدی
    زبان براهویی
    زبان‌های کارتولی
    زبان گرجی

    پیوند بـه بیرون

    پروژهٔ ویکی‌پدیـا زبان لکی آزمایشی درون ویکی‌مدیـا انکوباتور موجود است.
    • نمودار درختی زبان لکی درون اتنولوگ
    • ن
    • ب
    • و
    گویش‌ها و لهجه‌های کردی
    کردی شمالی (کرمانجی)
    • سنجاری
    • جدیکانی
    • ارفی
    • بوتانی
    • بایزیدی
    • هکاری
    • سورچی
    • کرمانجی خراسانی
    • شکاکی
    • وانی
    • جەزیری
    • بادینانی
    کردی مرکزی (سورانی)
    • مکریـانی
    • بوکانی
    • پشدری
    • خوشناوی
    • اربیلی
    • اردلانی
    • سلیمانیـه‌ای
    • ورماوه‌ای
    • گرمـیانی
    • کرکوکی
    • بنگردی
    • رواندزی
    • جافی
    کردی جنوبی
    • کرماشانی
    • کلهری
    • کردی ایلامـی
    • دالاهویی
    • سنجابی
    • زنگنـه‌ای
    • کلیـایی
    • گروسی
    • عبدویی
    • دوانی
    • کرونی
    • لکی
    • کردی بغدادی
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های ایرانی
    شاخه
    زبان‌های ایرانی غربی
    شمال غربی
    باستان: مادی

    مـیانـه: زبان پارتی (پهلوی اشکانی)

    نو: آذری • گیلکی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • زازا-گورانی (دیملی • گورانی • اورامـی (هَورامـی)) • لکی • کردی (کرمانجی • سورانی • کردی جنوبی) • بهدینی • زبان‌های ایران مرکزی • بلوچی∗ • سیوندی
    جنوب غربی∗
    باستان: فارسی باستان

    مـیانـه: پارسی مـیانـه (پهلوی)

    نو: فارسی (دری • تاجیکی) • لری (گویش بختیـاری) • لارستانی • بشاکردی • کمزاری • تاتی اران •
    شاخه
    زبان‌های ایرانی شرقی
    شمال شرقی
    باستان: اوستایی∗ • سکایی باستان

    مـیانـه: سغدی • خوارزمـی • سکایی مـیانـه • بلخی

    نو: پشتو • پامـیری • آسی • یغنابی • مُنجی • یدغه • شغنانی • اِشکاشِمـی • وَخی • یزغلامـی • سریکالی • روشنی
    جنوب شرقی
    مـیانـه: نو: پراچی • اورمُری
    ^ بلوچی به‌خاطر مـهاجرت گویشورانش، از نظر جغرافیـایی بـه جنوب‌شرق فلات ایران منتقل شده‌است.

    ^ شاخهٔ جنوب‌غربی را شاخهٔ فارسی‌تبار نیز مـی‌گویند.

    ^ بیشتر زبان‌شناسان، اوستایی را درون مرز شاخه‌های غربی و شرقی دسته‌بندی مـی‌کنند.
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=زبان_لکی&oldid=24133176»




    [زبان لکی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد چه که چه که لکی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 24 Jul 2018 09:09:00 +0000