پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

شاهسون بغدادی. طایفه عزیزی در کرمانشاه [سَ وَ نِ بَ] از ایلات تُرک اطراف تهران، طایفه عزیزی در کرمانشاه ساوه، زرندوگرماب وزنجان و قزوین بوده‌اند کـه ییلاق‌شان خلجستان و فراهان و قشلاق‌شان ساوه و زرند بوده‌است و در اطراف قزوین بـه سی طایفه منقسم مـی‌شدند ... طایفه عزیزی در کرمانشاه . (جغرافیـای سیـاسی کیـهان ص۱۱۲).[۱]
مذهب شاهسون‌های بغدادی از زمان صفوی یـا پیش از آن شیعهٔ دوازده امامـی بوده‌است. شاهسون‌ها درون تغییر مذهب رسمـی ایران بـه شیعه نقش مـهمـی داشته‌اند.

شاهسون بغدادی

ایل شاهسون بغدادی یکی از اقوام بزرگ و تأثیرگذار ایرانی است. این ایل نقش و تأثیر سیـاسی و اجتماعی بسیـار مـهمـی درون دوره‌های تاریخی ایران بـه ویژه دوره‌های؛ قراقویونلوها، آق‌قویونلوها، صفوی، افشار، زند، قاجار و پهلوی داشته‌است. از آن جایی کـه در کتاب‌های تاریخ، دربارهٔ سرگذشت و تأثیر ایل شاهسون بغدادی، بسیـار کم گفته شده یـا اندک اشاره‌ای شده‌است، مردم، حتی پژوهشگران شناخت جامعی از این قوم بزرگ و تأثیرگذار ایرانی ندارند، از سوی دیگر نسل جدید و امروزی ایل شاهسون بغدادی کـه سال‌های زیـادی هست شـهرنشین‌های ساکن تهران، قم، ساوه، همدان، زنجان، قزوین و دیگر نقاط ایران هستند از پیشینـهٔ خود آگاهی چندانی ندارند. گفتنی هست به علت نوع زندگی و مـهاجرت‌های تاریخی ایل شاهسون بغدادی شماری از افراد این ایل اکنون درون ترکیـه، عراق و دیگر کشورهای همسایـه زندگی مـی‌کنند.

پیشینـهٔ تاریخی شاهسون‌ها

شاهسَوَن (شَسَوَن) مرکب از شاه (شـه) فارسی و سَوَن ترکی است. شاهسون بـه معنای دوستدار شاه مـی‌باشد. ایل شاهسون یک اتحادیـهٔ مـیان طایفه‌هاست کـه در زمان شاه عباس صفوی از ادغام شماری از تیره‌های قزلباش و به منظور تضعیف سرکردگان قزلباش ایجاد شد.
«... پیشینـهٔ تاریخی شاهسونان بـه زمان پادشاهان صفوی مـی‌رسد نویسندگان تواریخ و سفرنامـه‌ها درون این قول معتقدند کـه شاه‌عباس بزرگ به منظور کاستن نفوذ و نیروی حکمرانان سی ودو طایفهٔ قزلباش کـه درآن روزگار تمشیت و ادارهٔ همـهٔ امور مملکت را درون دست داشتند و قدرتی بزرگ و خودکامـه درون برابر پادشاه بـه شمار مـی‌آمدند بـه ایجاد سپاهی مجهز و منظم درون یک‌دستهٔ پیـادهٔ تفنگدار و یک‌دستهٔ سواره همت کرد. علی‌الظاهر، بهانـهٔ آن پادشاه از تشکیل و تجهیز این قشون پدیدآوردن نیرویی رزم‌آور و ورزیده درون برابر قوای «ینکیچری» دولت عثمانی بود اما هدف واقعی و پنـهانی وی مقابله با امرای خودسر و نافرمان قزلباش و ازمـیان برداشتن قدرت و اعتبار ایشان بـه شمار مـی‌آمد...
پژوهش بیشتر درون این زمـینـه نشان مـی‌دهد کـه اصطلاح شاهی‌سیونی و شاهی‌سیون -که سابقهٔ آن به‌روزگاری پیش از تولد و سلطنت شاه‌عباس و تشکیل آن دو دسته قشون مـی‌رسد- درون دوران صفویـان مفهومـی غیر از سپاهیـان ویژه شاه عباس دارد و از آن معنای دوستاری شاه و فداکاری و جانبازی درون راه آن «مرشد کامل» برمـی‌آید. یکی از پژوهشگران آگاه تاریخ صفویـان دراین زمـینـه چنین مـی‌نگارد: طایفه عزیزی در کرمانشاه چیزی کـه تمام طوایف گوناگون قزلباش را درون زمان شاه اسمعیل صفوی بـه یک‌دیگر پیوسته و به‌صورت نیروی واحدی درآورده بود، شاهی‌سیونی یـا دوستداری شاه و فداکاری و جان‌فشانی درون راه مقاصد مقدس آن مرشد کامل، یعنی جهاد با کفار و ترویج مذهب شیعه اثنی عشری و تقویت و تحکیم سلطنت نوبنیـاد صفوی بود...
مفهوم اخیر شاهی‌سیونی نیز با گذشت زمان دستخوش دیگرگونی شد و تعبیر امروزین ازآن برخاست. این تعبیر یعنی اینکه شاهسونان را بازماندگان سپاهیـان ویژه شاه عباس مـی‌دانیم، معنایی هست که بعد از انقراض سلسله صفویـان از جانب مردم شـهرنشین و مورخان درون مورد دسته‌ای از قشون ویژه شاه عباس عنوان گردید و بعدها «به کلیـه کوچ‌نشینان آذربایجان اطلاق شد... نویسندگان روزگار قاجار و زمان ما دربارهٔ چگونگی تشکیل سپاهیـانی بـه نام شاهسون مطالبی کم و بیش همسان دارند و یـادآور مـی‌شوند کـه چون جمعی از نمک بـه حرامان قزل‌باشیـه بر شاه عباس خروج کرده پای جرأت و جسارت پیش نـهادند، شاه فرمود شاهسون گلسون یعنی هرکه شاه را دوست دارد بیـاید (!) لذا از هر فرقه آمده طاغیـان شاه را شکست دادند، پادشاه آن جماعت را شاهسون نام نـهادند درون مـیان آن طایفه طوایف مختلفه‌است مسکن ایشان درون ملک منان و آذربایجان و عراق و فارس و قلیلی درون خراسان و کابل و کشمـیر سدارند...»[۲]
فرزندان ایل بزرگ شاهسون هم‌اکنون درون منطقه‌های گوناگون ایران (استان‌های تهران، فارس، آذزبایجان، مرکزی، زنجان و...) هم‌چنین کشورهای همسایـه، همچون ترکیـه و عراق استقرار یـافته‌اند و در قرن اخیر بیشتر آنان یک‌جا نشین و شـهرنشین شده‌اند.

ساختار ایل شاهسون بغدادی

ایل شاهسون بغدادی از شاخه‌های اصلی و بزرگ ایل شاهسون و یکی از ایل‌های بزرگ ایران است. این ایل از دو شعبهٔ "لک" (ترکان لک) و "آرخلو" و بیست و نـه طایفه و دویست و بیست تیره و چند صد زیرتیره تشکیل مـی‌شود. هستهٔ نخستین ایل شاهسون بغدادی را نادرشاه‌افشار درون سال ۴۶–۱۱۴۵هجری قمری، هنگام نبرد با عثمانیـان از نواحی مجاور کرکوک بـه خراسان کوچاند. علت معروف شدن ایل مزبور بـه "شاهسون بغدادی" هم از این رو بوده‌است. طایفه‌ها و تیره‌های گوناگونی از این ایل درون منطقه‌های مختلف ایران، عراق، ترکیـه و سوریـه پراکنده شده‌اند. بدنـهٔ اصلی ایل بغدادی بعد از انتقال بـه خراسان با وقوع قتل نادرشاه بـه نواحی فارس مـهاجرت کرد و در اوایل حکومت قاجار درون مناطق ساوه، قزوین، همدان و نواحی مجاور استقرار یـافت و رشته کوه خرقان طی حکمـی رسمـی بـه عنوان محل یورت طایفه‌های آن تعیین شد. ساوه، تفرش، قم، همدان، ملایر، زنجان، قزوین، کرج، شـهریـار، ورامـین، تهران و مناطقی از کردستان و کرمانشاهان از دوران ناصرالدین‌شاه که تا کنون مناطق اسکان و استقرار این ایل بوده‌است.[۳]

سازمان اجتماعی ایل شاهسون بغدادی

ایل شاهسون بغدادی کـه در حال حاضر بـه جز چند صد خانوار کـه زندگی عشایری دارند، بقیـه درون تهران، ساوه، قم، ورامـین، شـهریـار، همدان، ملایر، زنجان، قزوین، کرج و سایر نقاط ایران اسکان پیدا کرده‌اند، از ۲۹ طایفه، ۲۲۰تیره، و صدها گوبک تشکیل مـی‌شوند. هستهٔ اولیـه ایشان درون حمله نخست نادر بـه بغداد درون سال ۱۱۴۵ هـ.ق. از نواحی مجاور کرکوک بـه خراسان کوچانیده شد، کـه پس از مرگ نادرشاه بـه شیراز رفت، و بعد از مرگ کریم خان زند بـه وسیلهٔ آقامحمدخان قاجار درون حوزهٔ ساوه و کوه‌های خرقان استقرار پیدا کرد. امور سیـاسی ایل بـه دست رئیس، ایل بیگیـان یـا ایل بیگی، کدخدایـان، و ریش سفیدان بوده‌است. ریـاست ایل، کـه گاهی مستقل و گاهی با حکومت زرند و ساوه بوده، همـیشـه توسط حکومت مرکزی بـه عنوان نانخانـه بـه اشخاص مورد نظر حکومت وقت داده مـی‌شده‌است. اما ایل بیگیـان یـا ایل بیگی بـه عنوان پل ارتباطی با ایل و دستگاه حکومتی، فرمان خود را از شاه وقت دریـافت مـی‌کرده‌اند. درون زمان قاجاریـه ایل شاهسون بغدادی دارای سه ایل بیگی (لک - آرخلو - کلوند) بوده‌است. منصب ایل بیگی بیشتر موروثی بوده‌است، اما موارد استثناء نیز ملاحظه مـی‌شود. کدخدایـان نیز، کـه در راس طوایف بوده‌اند، غالباً منصب موروثی داشته‌اند. اما درون این موارد هم موارد استثناء کم نیست. ریش سفیدان درون راس تیره و در مـیان «اوبه» کـه بیشتر یک واحد اقتصادی هست تا سیـاسی، وجود داشته‌اند و مقامشان الزاماً موروثی نبوده‌است. عشایر بغدادی را دولت از سال ۱۳۰۷ شمسی بـه اسکان دائم و تخته قاپو فرا مـی‌خواند، اما که تا سال ۱۳۱۵ طول مـی‌کشد که تا قسمت اعظم ایل اسکان پیدا کنند. بعد از شـهریور ۱۳۲۰ مجدداً بسیـاری از بغدادی‌ها بـه ییلاق و قشلاق مـی‌پردازند، و محمدعلی‌خان صمصامـی با دریـافت حکم ریـاست ایل از فرمانداری ساوه که تا سال ۱۳۳۶ سعی خود را بر تشکل مجدد عشایر شاهسون بغدادی مصروف مـی‌دارد. اما اختلافات داخلی و درگیری‌های خارجی با خوانین محلی، و تأثیرات ناشی از سقوط مصدق درون ترکیب گروه‌های قدرت، و غیره موجب از کف رفتن ییلاقات متعلق بـه ایل و اسکان عشایر بغدادی مـی‌شود.[۴]

پیشینـهٔ تاریخی ایل شاهسون بغدادی

دربارهٔ شاهسون‌های بغدادی و پیشینـه تاریخی آن‌ها مـینور و هنری فیلد مطالبی نوشته‌اند. مـینورسکی معتقد هست که این‌ها درون زمان شاه عباس اول از شیراز بـه ناحیـه ساوه آمده‌اند. (۱) هنری فیلد مـی‌نویسد: «... اعتقاد بر این هست که شاهسون‌های بغدادی درون خلال عصر صفوی مـهاجرت کرده و در نزدیکی بغداد مسکن گرفته‌اند و در زمان نادرشاه از آن‌جا بـه شیراز برگشته‌اند. درون زمان کریم خان زند جای ثابت و مشخص نداشته‌اند، که تا این کـه به آقامحمدخان قاجار پیوسته‌اند و او ایشان را درون زیستگاه کنونی‌شان مستقر ساخته‌است.»(۲)

این کـه هنری فیلد از مـهاجرت شاهسون‌های بغدادی درون دوران صفوی بـه نزدیکی بغداد سخن مـی‌گوید، با توجه بـه سیـاست جابجایی ایلات و عشایر آن زمان ممکن هست صحیح باشد. اما ردیـابی این امر درون منابع آن دوران به منظور نویسنده این مقاله مـیسر نگردیده‌است. متأسفانـه هیچ‌کدام از محققین دانشمند قول خود را مستند بـه مرجع موثقی نکرده‌اند.

فتح السلطان- علی‌اکبرخان قرابیگلو [قرابکلو]- از عمویش ایمانعلی خان نقل مـی‌کرد کـه هفتاد طایفهٔ لک و آرخلو درون مرز عثمانی سرحددار ایران بوده‌اند کـه توسط نادرشاه بـه خراسان کوچانیده شده‌اند. بعد از مرگ نادرشاه بـه شیراز آمده‌اند و پس از مرگ کریم خان توسط آقامحمدخان قاجار درون منطقه ساوه استقرار پیدا کرده‌اند. شواهد چندی وجود دارد کـه نظر خود شاهسون‌های بغدادی را مقرون بـه واقع نشان مـی‌دهد:

الف - وجود چنین باوری کـه نادرشاه آن‌ها را بـه خراسان کوچانیده‌است. ب- وجود ترانـه‌هایی کـه در آن‌ها مسیر احتمالی مـهاجرت اینان (تبریز، خراسان، شیراز، و مناطق آخرین محل استقرار) اشاره شده‌است. (۳)

ج- این کـه در منابع تاریخی معاصر نادر از انتقال ایلات و عشایر از نواحی ذهاب و کرکوک بـه خراسان سخن رفته‌است. بـه طوری کـه محمد کاظم درون ذیل وقایع حملهٔ نخست نادر بـه بغداد مـی‌نویسد کـه وی از منطقهٔ ذهاب «... جماعت قرابیـات و زنگنـه و باجلان را کوچ داده، روانـه دیـار خراسان نمود کـه رفته درون محال دارالسلطنـه هرات سکنا نمایند... و به قدر چهار-پنج هزار نفر از آن جماعت ملازم گرفته مامور رکاب گردانید.»(۴)

مـیرزا مـهدی خان استرآبادی نیز درون ذیل وقایع نخستین حمله نادر بـه بغداد از کوچانیده شدن گروهی از طایفه از بغداد بـه خراسان سخن مـی‌گوید. وی مـی‌نویسد:"... دو هزار نفر از طایفه بیـات [را] کـه در هشت فرسخی کرکوک سکنی داشتند، کوچانیده روانـه خراسان ساختند. (۵)

د- وجود جماعت شاهسون درون نواحی کرکوک:در سیـاحت‌نامـهٔ حدود محمد خورشید پاشا عضو کمـیسیون تعیین حدود ایران و عثمانی – بـه وجود سی خانوار چادرنشین «شَهسَوَن» (افراد ایل شاهسون بغدادی نیز خود را شَسَوَن مـی‌نامند) درون دوز خورماتو بـه سال ۱۲۶۴ هـ.ق. اشاره شده‌است. (۶)

هـ - امکان ردیـابی برخی از طوایف مـهم ایل شاهسون بغدادی درون سابقه تاریخی مناطق شرق و جنوب ترکیـه، شرق و شمال سوریـه، و شمال عراق.

لک: عباس عزاوی مـی‌نویسد کـه لک‌ها از قبایل ایرانی هستند کـه در شمال و جنوب عراق پراکنده‌اند و در بخش مندلی تابع قبیله قراالوس بوده‌اند. (۸)

در مورد لک‌های تابع قبیلهٔ قراالوس نکتهٔ جالب توجه درون این‌جاست کـه اینان درون سال ۱۱۲۰هـ. ق. (یعنی درون حدود ۲۵سال قبل از کوچ احتمالی ایل بغدادی بـه خراسان) ترک زبان و شیعه مذهب بوده‌اند. (۹)

پیش‌تر از این تاریخ، اسکندر بیک ترکمان نیز ذیل وقایع سال ۱۰۳۴ هـ.ق. -حمله شاه عباس بـه بغداد- از قلعهٔ لک بغداد (=قلعه زهاب) واقع درون نزدیکی قلعه مندلی، و پیوستن دارندهٔ آن -حاجی بیک لک- بـه شاه عباس و مورد مرحمت قرار گرفتنش سخن بـه مـیان آورده‌است. (۱۰)

که با توجه بـه وحدت مکانی، بعید نیست لک متعلق بـه قبیلهٔ قراالوس از بقایـای لک مورد اشاره اسکندر بیک بوده باشد. محمد خورشید پاشا نیز درون سیـاحت‌نامـهٔ حدود بـه وجود پنجاه خانوار چادرنشین لک درون دوزخورماتو و هشت خانوار درون کرکوک اشاره دارد. (۱۱)

کارستن نیبور نیز درون سال ۱۷۶۴ م. از وجود یک‌هزار چادرنشین لک درون ناحیـه بین سیواس و آنکارا خبر مـی‌دهد. (۱۲)

کوسه‌لر: کوسه‌لر بزرگ‌ترین طایفهٔ شعبهٔ لک ایل شاهسون بغدادی است. بر اساس گزارش‌های اسکان عشایر درون عثمانی، درون سال ۱۷۰۸ مـیلادی. جماعت حاجی بهاءالدین‌لو درون قریـهٔ «کوسه‌لر» از توابع گلنار اسکان داده مـی‌شوند. (۱۸) درون قرن نوزدهم نیز، بنابر تحقیقات فاروق سومر، طایفهٔ کوسه‌لر درون «نازیللی» ولایت آیدین زندگی مـی‌کرده‌اند. (۱۹) درون داستان «دوقلوهای ترک» خانم جاهید اوچوق از «مزرعهٔ کوسه‌لر» یـاد شده‌است. (۲۰) هم‌اکنون درون شمال آنتالیـا محلی بـه نام کوسه‌لر وجود دارد و افراد بسیـاری نیز درون محلات فاتح، بایرم پاشا، زیتون بورنو، باغچه لی‌اولر، کوچوک کوی، یدی کوله، باغجیلار، قاضی عثمان پاشا، مرتر، حوجا مصطفی پاشا، و بکیرکوی استانبول زندگی مـی‌کنند کـه نام فامـیل‌شان «کوسه‌لر» است.

موصلو: از طوایف ترکمان نواحی دیـاربکر و یکی از دو طایفه بزرگ آق قوینلوها بوده، و حکومت آن جا را درون زمان سلطنت آق‌قویونلوها درون دست داشته‌است. موصلوها بـه سرکردگی امـیر بیک موصلو درون سال۹۱۳هـ. ق. بـه نیروی شاه اسماعیل پیوستند و از جمله قزلباشان شدند. یحیی بن عبداللطیف قزوینی ذیل وقایع این سال مـی‌نویسد:"... امـیر بیک موصلو کـه از جانب آق‌قوینلو مدت‌ها والی دیـاربکر بود، با اقوام و اتباع واویماق موصلو بـه عز بساط بوس همایون مفتخر گشت و هدایـای بسیـار بـه موقف عرض رسانید و دیـاربکر داخل محروسه شد و ایـالات آن‌جا بـه پیرمحمدخان استاجلو قرار گرفت... و حضرت اعلی، امـیر بیک موصلو را بـه منصب مـهرداری همایون سرافراز گردانید. (۱۳)

از سال ۹۲۷ که تا ۹۳۵ هـ.ق. نزدیک بـه یک دهه حکومت درون بغداد درون دست بزرگان موصلو بود، که تا این‌که درون سال اخیر شاه طهماسب آن‌جا را فتح کرده و به حکومت آنان خاتمـه مـی‌دهد. (۱۴)

دوگر: از طوایف مـهم ساکن آناطولی، سوریـه و عراق- موصل- ماردین و کرکوک - دقوق - کـه درگیری‌های بین قراقویونلوها و آق‌قویونلوها موجبات تقسیم و پراکندگی بسیـار آنان را فراهم آورد. از طوایف دوگر درون ناحیـهٔ اردبیل نیز وجود دارند کـه توسط قراقویونلوها بـه آن‌جا کوچانده شده‌اند و اصالتاً متعلق بـه دوگرهای «اورفا» مـی‌باشند.

(۱۵) ابوبکر طهرانی دربارهٔ دوگرها مـی‌نویسد: "... دمشق خواجه کـه از امراء دگر بود و بیست هزار خانـه را سردار و صاحب اختیـار بود و رها (=اورفای امروز)... و حران... از آن او بود... درون کنار آب فرات قشلاق [گرفت] و یغموربیک... کـه مـهتر امراء دگر بود با هزارخانـه کـه تابع او بودند و سه هزارخانـه دیگر نوکر عثمان بیک (=پدربزرگ اوزون حسن) شدند. (۱۶)

این قول مـیزان اعتبار و نفوذ دوگرها را درون منطقه شمال عراق و شرق عثمانی درون زمان تیموریـان نشان مـی‌دهد. بنا بـه نوشته کارستن درون سال ۱۷۷۶م. از جماعت دوگر یکهزار خانوار چادرنشین درون ناحیـه اورفا زندگی مـی‌کرده‌اند. (۱۷)

کلوند: بنابر گزارش محمد خورشید پاشا درون سیـاحت‌نامـه حدود، درون سال ۱۲۶۴هـ. ق. بیست و پنج خانوار چادرنشین از طایفه کله‌وند درون دوزخورماتو زندگی مـی‌کرده‌است. (۲۱)

و- وجود مشابهت لهجه‌ای و همگونی ضرب‌المثل‌ها و داستان‌ها بین شاهسون‌های بغدادی و طوایفی از ترک‌های کرکوک کـه ساکن "تل عفر"، "آلتین کوپرو"، "تیسین"، "بشیر"ریـا، "تازه خرماتو"،" توزخرماتو"، "امام زین العابدین"، "قاراتپه"، و "بیـات لار" هستند. (۲۲)

با توجه بـه شواهدی کـه ارائه شد، نویسنده بر این باور هست که هسته اولیـهٔ ایل شاهسون بغدادی از نواحی کرکوک بـه درون ایران کوچانده شده، و به احتمال قریب بـه یقین از همان بیـات‌ها یـا طوایف ابواب‌جمع و وابسته‌ای بوده‌است کـه مـیرزا مـهدی خان استرآبادی بـه کوچ آنان از کرکوک بـه خراسان اشاره کرده‌است. (۲۳)

دربارهٔ نحوه مـهاجرت و وضعیت ایل طی مدت استقرارش درون خراسان و شیراز منبع موثقی درون دسترس نیست. مرحوم فتح‌السلطان، کـه بیش از یک صد سال عمر کرد (وفات۱۳۵۷)، از قول عمویش ایمانعلی خان کـه یکصدو بیست سال عمر کرده بود، به منظور نویسنده نقل مـی‌کرد که: جانی بیگ بزرگ ایل درون سرحد عثمانی بوده‌است. سرخاب، یوسف و قاسمعلی خان برادران او بوده‌اند و قاسمعلی خان سرکرده نظامـی ایل بوده‌است. درون دوران؛ آشوب و سقوط اصفهان، احمدپاشا از قاسمعلی خان قول عدم تعرض گرفته مناطق غرب ایران را بـه تصرف خود درمـی‌آورد. نادر درون حمله بـه بغداد بعد از غارت ایل امر بـه کشتن قاسمعلی خان مـی‌دهد ولی با وساطت مـیرزا مـهدی خان از کشتن او صرف نظر مـی‌کند. طوایف لک و آرخلو بـه خراسان عزیمت مـی‌کنند و قاسمعلی خان بـه خدمت نادر درون مـی‌آید و به مقام مـیرآخوری مـی‌رسد. درون بازگشت از هند بـه دلیل سرپیچی از امر نادر و به همراه آوردن غنایم مغضوب واقع شده و (به امر نادر گوش یـا بینیـاو را مـی‌برند). وی درون همـین زمان درون خراسان فوت مـی‌کند و در کنار سقاخانـه حرم امام رضا (ع) بـه خاک سپرده مـی‌شود. بـه دنبال این حادثه، ایل شاهسون بغدادی اعتبار نخستین خود را از دست داده و در پی مرگ نادر از خراسان بـه شیراز مـهاجرت کرده‌است. درون شیراز، کریم خان زند بـه امـید چیرگی بر دشمنان با علی خان شاهسون از تیره قاسملو پیمان اتحاد مـی‌بندد. بعد از پیروزی کریم خان، علی خان شاهسون رئیس سواره نظام ایل شاهسون بغدادی درون نزد او مـی‌شود. با مرگ کریم خان ایل شیراز را ترک مـی‌کند و سرانجام توسط آقامحمدخان درون منطقهٔ ساوه مستقر مـی‌گردد.

صحت تاریخی این قول بر نویسنده این رساله معلوم نشد. هرچند درون کتاب فریزر از قاسم بیک خان، کـه ناظم مناظم و اعتمادالدوله نادر بوده، ذکرنامـی شده(۲۴) و از علی خان شاهسون درون ذیل وقایع دهه ۱۱۷۰هـ. ق. از قبیل سرکوب افغان‌ها درون مازندران، مبارزه با نصیرخان درون حاشیـه خلیج فارس، محاصره ارومـیه، مبارزه با زکی خان، و محاصره کرمان و مبارزه با تقی خان درانی- مبارزه‌ای کـه به مرگ علی‌خان انجامـید- درون منابع دوره زندیـه بـه تفصیل سخن رفته‌است. (۲۵)

دربارهٔ انتقال این ایل از شیراز بـه منطقه ساوه، درون ذیل مـیرزا عبدالکریم بر تاریخ گیتی گشا از کوچانیدن ایلات عراقی از شیراز بـه عراق توسط آقامحمدخان قاجار بـه هنگام ورود بـه شیراز سخن بـه مـیان آمده‌است، اما نامـی از ایلات کوچ داده شده نشده‌است. (۲۶)

مع‌الوصف، وجود طوایف و تیره‌های همنامـی چون: لک، آرخلو، احمدلو، موصلو، و قوتولو بین ایل‌های بغدادی و قشقایی، و اظهار صریح عشایر متعلق بـه تیره توللی درون هر دو ایل مبنی بر وجود همبستگی تاریخی با یکدیگر، جای شبهه‌ای درون انتقال ایل شاهسون بغدادی از شیراز بـه منطقه ساوه باقی نمـی‌گذارد. بـه علاوه این‌که، ترانـه‌ای بین عشایر شاهسون بغدادی وجود دارد کـه در وصف کوه‌های شیراز هست و گوینده آرزوی گذر از آن‌ها را مـی‌کند. (۲۷) نیز هنری فیلد از علی‌قوردلوهای کوهمره سخن مـی‌گوید کـه همنام با یکی از طوایف شعبه لک ایل شاهسون بغدادی است. (۲۸)

اما، نخستین سندی کـه حکایت از استقرار ایل بغدادی درون بودباش کنونی‌اش مـی‌کند، بـه سال ۱۲۲۰ ه. ق. بازمـی‌گردد کـه طی آن ایل بیگی گری " طایفه شاهسون " بغدادی بـه همت خان از طایفه ساتلو داده شده‌است. (۲۹) هر چند جزو اسناد ملکی سندی بـه تاریخ ۱۲۰۰هـ. ق. وجود دارد ولی نامـی از شاهسون بغدادی درون آن نشده‌است.[۴]

محمد حسین کلهر درون فصلنامـه «مطالعات ایلات و عشایر» دانشگاه آزاد اسلامـی سنندج درون مقاله‌ای با عنوان «اسکان عشایر و توسعه و برنامـه ریزی با رویکرد بهبود زندگی آنان» مـی‌نویسد فردی بـه نام حاج غلامرضا کلهر از عراق با دو طایفه ایل بغدادی و کوسلر بـه دستور نادر شاه افشار بـه ماه دشت کرمانشاه منتقل و در آنجا اسکان داده شد طی چند سال زندگی و پس از مرگ نادر شاه افشار بـه دستور کریم خان زند بـه شـهرهای دیگر نظیر شیراز، ساوه منتقل و عده‌ای درون کرمانشاه و عراق ماندگار شدند. درون شـهر ساوه درون روستاهای اکبر آباد، کان آب و قره چای و گروهی سختکوش بـه روستای ابره درون (با نام تاریخی مـهرزمـین) عزیمت نمودند. هر گروه بـه یکی از سران ایلات تحویل و به دستور محمد رضا شاه بـه ایشان شناسنامـه مقیم شدن داده شد و این گروه بـه فعالیت‌های روز مره کـه شامل دامداری و کشاورزی ادامـه داده که تا اینکه خبر تخت قاپو شدن توسط ناصر الدین شاه بـه آن‌ها داده شد و دیگر نتوانستد بـه کشور عراق منطقه کرد نشینان برگرد ند و به سر پرستی حاج غلام حسین رضائی و فرزندان موفق بـه خرید مزرعه شاه آباد از خانکی‌ها و ... شوند و به یکی از طوایف بزرگ درون آیند.

طایفه‌های ایل شاهسون بغدادی

ایل شاهسون بغدادی از سه شاخهٔ اصلی خلیفه لو , لک و آرخلو تشکیل شده‌است:[۵]


 
 
 
 
 
 
 
 
 
طایفه‌ها: کوسه‌لر - ياریجانلو - مخته‌بندلو (مـیخ‌توندلو) - دللر (دلیرلر) - قاراقويونلو (قراقویونلو) - حق‌جانلو (حاق‌جانلو) - احمدلو - الی‌قوردلو (علی‌قورتلو) - ساتلو (ساتولو - ساتلی) - قوتولو - دولتوند - چلبلو - شرفلو - کُرد
 
 
بخش لک
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ایل شاهسون بغدادی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
طایفه‌ها: قاسملو - کلوند - موصولو (موسولو) - سولدوز - حسين‌خانلو - دوگر - کَرَملو - قَرنلو - خدرلو - غريب‌لکلو - نقدورلو - اتک‌باسانلو - نلقاز (نيک‌کز) - خمسه‌لو (خمـیسلو) - زيليفلو - ذولفقارلو - آلوار يا کاروانلو
 
 
بخش آرخلو
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

طایفهٔ کوسه‌لر

کوسه‌لر نام طایفه‌ای بزرگ از ایل شاهسون بغدادی هست که توسط شاه عباس درون ائتلاف اتحادیـهٔ ایل‌های تشکیل دهندهٔ سپاهیـان شاهسون قرار گرفت و پس از بازگشت آنان بـه عراق نادرشاه قریب بـه اتفاق آن‌ها را از منطقهٔ کرکوک و موصل بـه خراسان وافغانستان کوچاند. این ایل بعد از استقرار درون ایران دوران صفوی و زند و افشار و قاجار درون جغرافیـای ایران جابه‌جا شده و در حوالی آذربایجان، قزوین، شیراز، اصفهان و تهران کـه پایتخت بوده‌اند، اسکان یـافته‌اند. پیش از آخرین اسکان کـه در منطقه‌ای بین ساوه، همدان و قزوین بوده، دارای تاریخچه مشخص بوده و متعاقب آن درون دوران پهلوی اول مانند سایر عشایر کوچ‌رو تخته‌قاپو شده و اسکان یـافته‌است. اسکان عشایر این ایل و طایفه‌ها و تیره‌های وابسته را بـه شـهرهای اطراف کوچانده و نسل امروزی این مردم هم‌اکنون درون شـهرهای تهران، کرج، ساوجبلاغ، قم، اراک، ساوه و برخی درون روستاهای قدیمـی اطراف ییلاق‌ها و قشلاق‌های گذشته روزگار خود را سپری مـی‌کنند. بـه نظر روستای کوسه‌لر از محل‌هایی باشد کـه زمانی این طایفه از شاهسون‌ها درون آن سداشته یـا ییلاق و قشلاق آن‌ها بوده‌است. مقایسهٔ لهجهٔ روستاییـان یـا دامداران آن اطراف یـا داستان‌های پیرمردها و پیرزنان باقی‌مانده مـی‌تواند که تا حدودی بـه روشن شدن این مطلب کمک کند. روایتی نیز درون طایفه‌است کـه واژهٔ کوسه‌لر، مخفف و ترکی شدهٔ واژهٔ کوه‌سار و به معنی اهالی کوه‌سار است، چرا کـه در گذشته این طایفه بیشتر درون منطقه‌های کوهستانی بـه سر مـی‌برده‌است.

کوسه‌لر بزرگ‌ترین طایفهٔ شعبهٔ لک ایل شاهسون بغدادی است. بر اساس گزارش‌های اسکان عشایر درون عثمانی، درون سال ۱۷۰۸مـیلادی. جماعت حاجی بهاءالدین‌لو درون قریـهٔ «کوسه‌لر» از توابع گلنار اسکان داده مـی‌شوند. (۱۸) درون قرن نوزدهم نیز، بنابر تحقیقات فاروق سومر، طایفهٔ کوسه‌لر درون «نازیللی» ولایت آیدین زندگی مـی‌کرده‌اند. (۱۹) درون داستان «دوقلوهای ترک» خانم جاهید اوچوق از «مزرعهٔ کوسه‌لر» یـاد شده‌است. (۲۰) هم‌اکنون درون شمال آنتالیـا محلی بـه نام کوسه‌لر وجود دارد و افراد بسیـاری نیز درون محلات فاتح، بایرم پاشا، زیتون بورنو، باغچه لیـاولر، کوچوک کوی، یدی کوله، باغجیلار، قاضی عثمان پاشا، مرتر، حوجا مصطفی پاشا، و بکیرکوی استانبول زندگی مـی‌کنند کـه نام فامـیل‌شان «کوسه‌لر» است.[۴]

تیره‌های طایفهٔ کوسه‌لر

طایفهٔ کوسه‌لر شامل دو تیرهٔ اصلی است: ۱ - تیرهٔ اصلی کوسه (خاصا - تیره‌های اولیـه) تیره‌های خالدلو، سرخابلو، حرانلو از یک ریشـه و تیره‌های علی کورلو، اسماعیل لو، عطاخانلو، ونظرلو از یک ریشـه مـی‌باشند. ۲ - تیرهٔ اصلی کوسه (تیره‌های ثانویـه)[۴]


 
 
 
 
 
 
 
 
 
تیره‌های انشعابی: (خاصا): جانیلوی بزرگ (علی‌کُرلو - اسماعیل‌لو - جانیلوی کوچک) - قرابكلو - سرخابلو - يوسفلو - مدرم‌خانلو - (تیره‌های اولیـه): خداورنلو - علی‌بکلو (علی‌بَی‌لی) - كَرلو
 
 
تیره‌ی اصلی کوسه (تیره‌های خاصا، اولیـه)؛
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تیره‌های طایفه‌ی کوسه‌لر
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تیره‌های انشعابی: كيچكين‌علی‌لو - تميرلو (تیمورلو) - كيتين‌علی‌لو - شنبه‌لو - جمعه‌لو - يساول‌لو - رمضانلو - چایچامورلو - کُرداسدخان (قنبرلو) - ترکمن - سلمانلو
 
 
تیره‌ی اصلی کوسه (تیره‌های ثانویـه)؛
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

خالدلو و نظر لو و حرانلو نیز از تیره‌های اصلی و خاصا کوسه لر مـی‌باشد.

ساختار اجتماعی ایل شاهسون

هرم سازمان تولیدی ایل شاهسون از خانوار آغاز و به تیره و طایفه ختم مـی‌شود. درون گذشته ریـاست طوایف را خان‌ها بـه عهده داشتند کـه امروز از مزایـای اجتماعی-اقتصادی و سیـاسی شایـانی برخوردار هستند. سرکردگان شاهسون نسبت بـه خوانین ایلاتی مانند قشقایی بسیـار قدرتمندتر بودند. درون راس هر رده کوچک نیز مسؤلی قرار داشت کـه آق‌سقل [ریش‌سفید] نامـیده مـی‌شد.[۶]

مسابقه‌های ورزشی ایل

در دوران گذشته مردم ایل بـه اقتضای زمان و نوع زندگی ایلی ورزیده بودند و بنیـهٔ بدنی نیرومندی داشتند. درون رشته‌های سوارکاری، تیراندازی، دو و مـیدانی، کشتی، چوب‌بازی و دیگر ورزش‌ها دارای مـهارت فراوانی بودند.[۷]

مسابقه‌های دو و مـیدانی ایل

گفتنی هست در دوران گذشته، تمام افراد ایل، زن و مرد، کودک و بزرگسال، بـه ویژه جوان‌ها بـه خاطر نوع زندگی عشایری بسیـار ورزیده و چالاک بودند. درون مراسمـی همچون جشن و عروسی کـه افراد فراوانی گردهم مـی‌آمدند، رقابت‌های ورزشی درون زمـینـه‌های گوناگونی برگزار مـی‌شد. یکی از آن‌ها مسابقه‌های دو و مـیدانی، شامل دوی سرعت، پرش و... مـیان جوان‌ها و دونده‌های تیره‌ها و طایفه‌های ایل بود. در مسابقه‌های دوی سرعت؛ گوشت قربانی را بـه عنوان جایزه درون خط پایـان مـی‌گذاشتند، دونده‌ای کـه زودتر بـه آن‌جا مـی‌رسید و برنده مـی‌شد، آن را برمـی‌داشت و تصاحب مـی‌کرد. درون اصطلاح بـه نفر نخست مسابقه گفته‌مـی‌شد؛ «فلانی گوشت را برد (فلانی دُشو قاپدو)».[۷]

چوب‌بازی - هالای

«هالای» نام کلی ‌های گروهی و محلی ایل شاهسون بغدادی کـه همواره با ساز و دُهل همراه بود، همانند ‌های بومـی دیگر اقوام کهن ایران، نوعی تمرین، آمادگی و مـهارت نظامـی نیز بـه شمار مـی‌آمد. درون برخی از ‌های هالای؛ ریتم، حرکت‌ها و صدای دهل، طبل و رژهٔ نظامـی را تداعی مـی‌کرد. درون ی بـه نام «چوپی» فرد سردستهٔ (چوپ‌باشی) و فردی کـه در انتهای دستهٔ قرار مـی‌گیرد با چوب بـه همراه ریتم دهل و سورنا حرکت‌های موزون انجام مـی‌دهند، سردستهٔ با حرکت‌های نمایشی با فرد انتهای دسته مـی‌جنگد کـه تمرینی به منظور آمادگی مبارزه با و چوب‌دستی بـه شمار مـی‌آید، نمایش چوب‌بازی و مبارزهٔ صوری این بسیـار جالب و دیدنی است. با توجه بـه مـهارت و استاد بودن شاهسون‌ها درون مبارزه با چوب‌دستی، افراد بسیـاری از ایل دارای تبحر و مـهارت‌های خاص درون این زمـینـه بودند.[۷]

محدوده ییلاق و قشلاق ایل شاهسون بغدادی

نقشـه جغرافیـایی محدوده تقریبی پراکندگی ییلاق و قشلاق طایفه‌های ایل شاهسون بغدادی درون دوران پیش از تخته‌قاپوی ایل.

منابع

  • لغت‌نامـهٔ دهخدا. مؤسسهٔ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
  • کریم‌زاده، محمد. شاهسون‌های فارس، پیشینـه تاریخی شناخت شاهسون‌ها. دوره‌ی۱۲، شماره‌ی۱۳۶ و ۱۳۷ (بهمن و اسفند۱۳۵۲، صفحه‌های ۷۵ که تا ۷۸).
  • دکتر حسنی، عطااله. تاریخ فرهنگی ایل شاهسون بغدادی. نشر ایل شاهسون بغدادی ۱۳۸۲ تهران.
  • ↑ ۴٫۰۴٫۱۴٫۲۴٫۳ دکتر حسنی، عطااله. مجله تاریخ دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران/سال یکم-شماره یکم، بهار ۱۳۷۹.
  • محیط، هرمز. تاریخ شفاهی ایل شاهسون بغدادی بـه روایت فتح‌السلطان. نشر نگارینـه ۱۳۹۲ تهران.
  • دکتر عزیزی، پروانـه. بررسی ساختار اجتماعی- اقتصادی ایل شاهسون. نشر قومس ۱۳۸۷.
  • ↑ ۷٫۰۷٫۱۷٫۲ جام‌شیر، مـهدی. وبلاگ ایل شاهسون بغدادی - شاهسون Shahsavan .
  • جستارهای وابسته

    • مردم شاهسون
    • زبان شاهسونی
    • خرقان
    • ایل بیگی
    • ن
    • ب
    • و
    عشایر ایران
    برگرفته از اطلاعات سازمان امور عشایر ایران
    غرب و جنوب کشور
    آذربایجان غربی
    جلالی • مـیلان خوی • مـیلان ماکو • شکاک • مامش • زرزا • پنیـانشن • قره پاپاق • ایل افشار
    کردستان
    عشایر گوران • گلباغی • اورامانات • طوایف مریوان • طوایف سنندج • طواف بانـه • طوایف سقز
    کرمانشاه
    کرد جاف • کلهر • قلخانی • سنجابی • گوران و کرند • ثلاث باباجانی • زنگنـه • زوله
    ایلام
    ایل کرد • ملکشاهی • ارکوازی • شوهان • خزل • روسگه
    لرستان و ایلام
    بیرانوند • حسنوند • مـیرزاوند • پاپی • دریکوند • سگوند • ذلکی • ممـیوند
    خوزستان
    آل‌حمـید • آل کثیر • آلبوچلده • آلبوفرحان • باوی • بنی تمـیم • بنی کنانة • بنی صالح • بنی لام • بنی‎‌هلال • بنی‌ساله • بنی‌طرف • بنی‌کعب • حلاف • حزبه • خاندان خزیمـه علم • خمـیسی • زبید • زبیدات • زرگان • سلامات • عبیـات • مشعشعیـان • مـیاح • نواصر • بنی قشیر • خاندان طاهری • خاندان سلمـی • خاندان خزاعی
    چهارمحال و بختیـاری
    ایل بختیـاری
    کهگیلویـه و بویراحمد
    بویراحمدی • بهمئی • طیبی • دشمن زیـاری • چرام • بابوئی (باوی) • ممسنی
    فارس
    قشقایی • ایلات خمسه شامل عرب، باصری، بهارلو، اینانلو و نفر • سرخی شامل ناصرو • ممسنی
    شرق و جنوب شرق
    کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان
    افشار • جبال‌بارزی • بچاقچی • بلوچ • آئینـه­ای • سلیمانی • قرایی • آسیـابر • خواجویی • برخوری • پشتکوهی • جازی • جاویدان • رائینی • مابکی • شکاری • شنبو • غربا • کامرانی • کمچی • کماچی سنجری • کوهشاهی • نرمـی • ممنی • مـهینی • لک بختیـاری
    شمال غربی
    آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و گیلان
    ایل شاهسون • طوایف ارسباران (قره داغ) و طوایف خلخال • ایل مـیلان و ایل جلالی • شکاک • زرزا • پیران • پنیـانشین • سادات • قره پاپاق • مامش • ایل افشار
    شمال شرقی
    استان خراسان، سمنان، مازندران و گلستان
    سنگسری‌ها و الیکایی • احسانی و اعرابی • ایل افشار • زعفرانلو و شادلو و قاچورلو • ایلات تیموری • هزاره • بلوچ • سیستانی • ترکمن‌ها
    مرکزی
    زنجان
    شاهسون بغدادی
    همدان
    طوایف ترکاشوند • یـارم طاقلو • جیمر (جمـهور) • شاهسون
    تهران، قم و مرکزی
    کله کوهی • کلهر • سنگسری • هداوند • شاهسون بغدادی • مغان
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=ایل_شاهسون_بغدادی&oldid=24771715»




    [ایل شاهسون بغدادی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد طایفه عزیزی در کرمانشاه]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 13 Nov 2018 16:07:00 +0000