پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

FibromyalgiaSynonyms fibromyalgia syndrome (FMS) محل نـه جفت نقطه دردناک کـه کرایتریـای ۱۹۹۰ (کالج آمریکایی روماتولوژی را تشکیل مـی‌دهند. فیبرومیالوژیا معیـارهای فیبرومـیالژیـا.طرز تلفظ
  • /ˌfaɪbroʊmaɪˈældʒə/
طبقه‌بندی و منابع بیرونیتخصص روماتولوژیآی‌سی‌دی-۱۰ M79.7 – Fibromyalgiaآی‌سی‌دی-9-CM 729.1 – درد عضله و myositis, unspecifiedمدلاین پلاس 000427ئی‌مدیسین med/۷۹۰ med/2934 ped/777 pmr/47پیشنت پلاس فیبرومـیالژیـاسمپ D005356

فیبرومـیالژی (نام علمـی: فیبرومیالوژیا Fibromyalgia)، فیبرومیالوژیا یک سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمن هست که با درد درون سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص مـی‌شود و اتیولوژی آن ناشناخته است. فیبرومیالوژیا درد مزمن و تندرنس عضلانی و نقاط اتصال عضلانی مشخصه آن است. این بیماری نوعی روماتیسم بافت همبند است. وجود مجموعه علایمـی غیر از درد باعث شده کـه اصطلاح نشانگان فیبرومـیالژیـا نیز درون مورد این بیماری بـه کار رود. در۱۰٪ که تا ۱۲٪ جمعیت دردهای اسکلتی-عضلانی دیده مـی‌شود کـه علت ساختاری یـا التهابی به منظور آن‌ها یـافت نمـی‌شود.[۱] اکثر چنین دردهای منتشر ایدیوپاتیکی معمولاً منطبق بر کرایتریـای سندرم فیبرومـیالژی هستند.[۲]

اپیدمـیولوژی

این اختلال درون اکثر کشورها، نژادها، و در تمام نواحی آب و هوایی دیده مـی‌شود. مـیزان شیوع آن درون ایـالات متحده درون ۱۹۹۰ با استفاده از معیـار تشخیصی انجمن روماتولوژی آمریکا (ACR)، ۳٫۴٪ درون زنان و ۰٫۵٪ درون مردان گزارش شده‌است. بر خلاف برخی گزارش‌های پیشین، فیبرومـیالژی تنـها درون در زنان جوان دیده نمـی‌شود، بلکه بیشترین مـیزان شیوع درون زنان، ۵۰ سالگی است. مـیزان شیوع با افزایش سن، افزایش مـی‌یـابد، به‌طوری‌که درون زنان ۷۰ که تا ۷۹ سال بـه ۷٫۴٪ مـی‌رسد. همچنین فیبرومـیالژی درون کودکان نیز دیده مـی‌شود کـه البته چندان شایع نیست. شیوع فیبرومـیالژی درون برخی مراکز روماتولوژی که تا ۲۰٪ نیز گزارش شده‌است. اکثر بیماران با تظاهرات فیبرومـیالژی بین ۳۰ که تا ۵۰ سال دارند.[۳] بسیـاری از بیماران ممکن هست به اختلال روماتولوژیک دیگری نیز (به عنوان مثال RA, SLE یـا SS) مبتلا باشند.[۴] درون یک مطالعه کیفیت زندگی زنان مبتلا بـه فیبرومـیالژی محاسبه و با کیفیت زندگی زنان مبتلا بـه آرتریت روماتوئید، استئوآرتریت، استومـی‌های دایمـی، COPD، دیـابت وابسته بـه انسولین، و گروه کنترل سالم مقایسه شد کـه زنان مبتلا بـه فیبرومـیالژی کمترین امتیـاز را درون بین سایر گروه‌ها داشتند.[۵]

پاتوفیزیولوژی

پاتوفیزیولوژی فیبرومـیالژی کمتر شناخته شده‌است. درون حال حاضر فیبرومـیالژی بـه عنوان اختلال درون تنظیم درد درون نظر گرفته مـی‌شود. درون طی قرن بیستم فیبرومـیالژی بـه عنوان یک اختلال عضلانی شناخته مـی‌شد درون حالی کـه controlled trialها هیچ شواهدی از تغییرات غیرطبیعی پاتولوژیک یـا بیوکمـیکال معنا داری نیـافتند.[۶] بـه نظر مـی‌رسد عوامل ژنتیکی (خویشاوندان درجه یک بیماران مبتلا بـه فیبرومـیالژی ۸٫۵ برابر بیش از بیماران مبتلا بـه آرتریت روماتوئید تمایل بـه ابتلا بـه فیبرومـیالژی دارند، گرایش بـه افزایش حذف درون ژن ترانسپورتر سروتونین انسانی، گرفتاری ژن Catecholamine methyltransferase (COMT) کـه درد و افسردگی نقش دارد)،[۷][۸][۹][۱۰] روش‌های تنظیم درد آلترناتیو (درک محرک‌های دردآور درون سطوح پایین‌تر نسبت بـه گروه‌های کنترل، افزایش سطح ماده P درون مایع مغزی-نخاعی و تفاوت درون فعالیت مناطق حسی درد درون مغز با افزایش جریـان خون منطقه‌ای درون MRI و functional MRI) (11-15)، اختلالات خواب (افزایش درون الگوهای آلترناتیو سیکل خواب و ارتباط با شدت علائم)(۱۶–۱۸)، اختلالات نوروهورمورنی (اختلالاتی درون محور هایپوتالامـیک-هیپوفیز-آدرنال، سطوح غیرطبیعی هورمون رشد و ارتباط قوی بین سطح کورتیزول و درد درون هنگام برخاستن از خواب و یک ساعت بعد از بیداری)،[۱۱][۱۲] اختلالات سیستم عصبی اتونوم (هایپوتنشن ارتواستاتیک، افزایش ضربان قلب درون حین استراحت درون وضعیت supine و کاهش تغییرات آن و کاهش پاسخ بـه محرک‌های بتا-آدرژرنیک)[۱۳] و تغییرات سیستم ایمنی (اتوآنتی بادیـهایی با تمایل بـه پروتیین 68/48 kD)[۱۴] درون پاتوژنز فیبرومـیالژی نقش دارند.

علایم بالینی

ویژگی‌های اصلی فیبرومـیالژی درد منتشر درون بافت نرم هست که معمولاً با جملاتی نظیر سوزش، خارش و ... بیـان مـی‌شود. درد ممکن هست در گردن، پشت، ، بازوها و پاها حس شود. به‌علاوه بیماران ممکن هست از خشکی صبحگاهی، خستگی، اختلالات خواب یـا سردرد شاکی باشند. بیماری‌های شایع همراه شامل سندرم روده تحریک پذیر، سندرم خستگی مزمن، افسردگی، سردرد مزمن، آلرژی‌های دارویی متعدد، سندرم پیش از قاعدگی و اختلالات اضطرابی است.[۴] معاینات فیزیکی غیر از وجود tender pointها (نقاط قرینـه درون عضلات و اتصالات تاندونی دربدن نرمال است.

اختلالات همراه بافت همبند، بیماری‌های روانی، اختلالات خواب و عفونتهای مزمن ارزیـابی بیماران با درد و تندرنس کـه کرایتریـای فیبرومـیالژی را پر مـی‌کنند، مشکل کرده‌است. همپوشانی علائم فیبرومـیالژی با سایر بیماریـهای با اتیولوژی ناشناخته، مانند سندرم خستگی مزمن، بررسی‌های اضافه درون تشخیص را ضروری مـی‌سازد. تشخیص‌های دیگری کـه باید مد نظر باشد شامل هایپوتیروئیدیسم، مـیوپاتیـهای ناشی از دارو (به عنوان مثال HMG-CoA inhibitorها)، پلی مـیالژیـا روماتیکا، سندرم درد مـیوفاسیـال، بیماری لایم، مالتیپل اسکلروزیس، مـیوپاتی متابولیک، افسردگی، سندرم تمپرومندیبولار و سایر بیماریـهای روماتولوژیک است.

تشخیص

تشخیص فیبرومـیالژی بالینی است. بر اساس معیـارهای ای‌سی‌آر (ACR):

  • وجود سابقه درد مزمن (بالای ۳ ماه) و منتشر (بالا و پایین کمر و دو طرفه)
  • درد درون ۱۱ نقطه از ۱۸ نقطه حساس درون معاینـه (لمس) تشخیصی (تصویر)
  • کرایتریـای انجمن روماتولوژی آمریکا به منظور سندرم فیبرومـیالژی، فیبرومـیالژی را بـه عنوان سندرمـی با درد منتشر و تندرنس درون ۱۱ یـا بیشتر از ۱۸ نقطه مشخص تعریف کرده‌است. بررسی‌های آزمایشگاهی و رادیولوژیک معمولاً غیرقابل اطمـینانند اما به منظور رد سایر اختلالات کمک‌کننده‌اند. آزمایش‌ها اصلی CBC، ESR، آزمایش‌ها بیوشیمـی استاندارد و تستهای عملکرد تیروئید را شامل شوند. بـه علت تعدد موارد مثبت کاذب، RF، ANAو لایم آنتی بادی‌ها تنـها حتما در بیمارانی کـه شک بالینی بالاست بررسی شوند.[۴] بررسی‌های رادیولوژیک نیز درون بیمارانی کـه شواهد آرتریت یـا رادیکولوپاتی دارند، انجام مـی‌شود. شرح حال دقیق خواب و بررسی‌های آن درون بیماران چاق و مردان مبتلا بـه فیبرومـیالژی الزامـی است. بیماران حتما از نظر وجود افسردگی همراه، کـه در بیماران با دردهای مزمن معمول است، نیز مورد بررسی قرار گیرند.

    درمان

    بیماران با فیبرومـیالژی عموماً بـه برنامـه‌های درمانی چند وجهی متشکل از خدمات پزشکی، توان بخشی و متخصصین سلامت روانی، بهتر پاسخ مـی‌دهند. درمانـهای حال حاضر مبتنی بر علل احتمالی بیماری و مکانیزمـهای فیزیولوژیک مطرح شده درون مقالات اخیر است. اکثریت بیماران سال‌ها بـه فیبرومـیالژی مبتلا بودند که تا نـهایتاً بیماری آن‌ها تشخیص داده شود. بیشتر آن‌ها بررسی‌های تشخیصی فراوانی را پشت سر گذاشته و با متخصصین متعددی م کرده‌اند. درون یک مطالعه، کـه بیماران علایم و عملکرد خود را قبل و تا سه سال بعد از تشخیص گزارش مـی‌د، مشخص شده‌است کـه تشخیص بیماری آثار سودمندی را به منظور بیماران بـه همراه داشته‌است.[۱۵] بیماران مبتلا بـه فیبرومـیالژی (همانند بیماران مبتلا بـه سندرم‌های خستگی مزمن و درد مـیوفاسیـال) لازم هست قبل از تجویز دارو از ماهیت بیماریشان مطلع شوند. آموزش بیماران اثر درمانی دارد.[۱۶] درون یک systematic review کـه در ۲۰۰۴ انجام شده تأثیر مداخلات آموزشی را درون مقایسه با گروه کنترل، کـه در انتظار مراقبتهای درمانی یـا دریـافت تمرینـهای کششی بودند، مشخص شده‌است.[۱۷] درمانـهای دارویی و غیر دارویی به منظور بیماران مبتلا بـه فیبرومـیالژی پیشنـهاد شده است:

    درمان‌های دارویی

    تا بـه حال داروهای ضد التهاب، ضد درد و محرکهای CNS درون درمان فیبرومـیالژی استفاده شده‌اند. دوزهای درمانی نپروکسن، ایبوبروفن و پردنیزون درون کارآزمایی‌های بالینی clinical trial برتری نسبت بـه پلاسیبو (دارونما) نداشتند.[۱۷] با این‌حال ضد التهاب‌های غیر استروئیدی اثر سینرژیستی درون همراهی با داروهای محرک CNS دارند. گلوکوکورتیکوئیدها نیز درون درمان فیبرومـیالژی بی تأثیرند و حتی درون مصرف بلند مدت پتانسیل آثار منفی جدی را بـه همراه دارند.[۱۷] سایر داروهای ضد درد، مانند استامـینوفن و ترامادول، هر کدام بـه تنـهایی یـا همراه بـه هم، ممکن هست کمک‌کننده باشد.[۱۸] اثر نسبتاً کم ترکیب ثابت این دو دارو درون کم درد درون یک مطالعه randomizeروی ۳۱۵ بیمار، کـه اکثراً زنان سفید پوست بودند، درون مقایسه با گروهی کـه با Active Combination درمان مـی‌شدند یـا پلاسیبو دریـافت مـی‌د، مورد بررسی قرار گرفت. تعداد زیـادی از بیمارانی کـه با استامـینوفن و ترامادول تحت درمان بودند، کاهش دردی درون حدود ۵۰٪ یـا بیشتر داشتند. (۳۵ درون برابر ۱۸ درصد درون مقایسه با پلاسیبو).[۱۹] آنـهایی کـه با Active Combination درمان مـی‌شدند درون مجموع کاهش معنی داری درون مـیزان درد داشتند (mm19 درون برابر mm7 درون مقیـاس mm100). مقدار عدم ادامـه درمان نیز درون گروهی کـه با Active Combination درمان مـی‌شدند کمتر بود (۴۸ درصد درون برابر ۶۲ درصد). تهوع درون گروهی کـه با Active Combination درمان مـی‌شدند درون مقایسه با آنـهایی کـه پلاسیبو دریـافت مـی‌د ۲برابر بیشتر بود (۹درصد درون برابر ۴ درصد). در clinical trialها ثابت شده‌است کـه ترکیبات محرک CNS، بـه ویژه ترکیبات سه حلقه‌ای، آمـیتریپتیلین و سیکلوبنزاپرین، آثار سودمندی دارند، و عموماً بـه عنوان خط اول درمان فیبرومـیالژی درون نظر گرفته مـی‌شوند.[۲۰][۲۱] در randomized trialها پیشرفتهای مـهم بالینی درون ۲۵ که تا ۴۵ درصد از بیمارانی کـه با این ترکیبات درمان مـی‌شدند نشان داده شده‌است.[۲۱][۲۲][۲۳] با اینحال مصرف آن‌ها بـه علت اثر یکسان و مـیزان بالای آثار جانبی ناخواسته آن‌ها محدود شده‌است. به‌علاوه درون برخی بیماران درون دراز مدت اثر درمانی سه حلقه ای‌ها کاهش مـی‌یـابد. حتی درون دوزهای پایین، خشکی دهان، یبوست، احتباس مایع، افزایش وزن، اختلال حواس و اشکال درون تمرکز شایع است. آثار این چنینی و پتانسیل کاردیوتوکسیسیتی مصرف آن‌ها را درون بیماران مسن تر محدود کرده‌است. بهترین شواهد درون سودمندی سیکلوبنزاپرین درون متاآنالیزی کـه در ۲۰۰۴ روی 5 clinical trial، کـه ۳۱۲ بیمار را شامل مـی‌شد، انجام شده بـه دست آمده‌است.[۲۴] گزارش بهبودی توسط خود بیماران (که درون سه مطالعه اندازه‌گیری شده است) بیشتر بـه نفع استفاده از سیکلوبنزاپرین درون مقایسه با پلاسیبو بود (Odd ratio 3.0, 95% CL, 1.6 to 5.6)، تفاوت مطلق درون مـیزان پیشرفت ۲۱ درصد بود، کـه نشان مـی‌دهد کـه از حدود هر ۵ بیمار یکی از مصرف سیکلوبنزاپرین سود مـی‌برد. مـیزان اثر آن مشابه مـیزان اثر آمـیتریپتیلین درون دو متاآنالیز دیگر درون درمان این بیماری است.[۲۵][۲۶] این متاآنالیزها همچنان نشان دادند کـه درد درون آن دسته از بیمارانی کـه سیکلوبنزاپرین مصرف مـی‌کنند بـه نسبت پلاسیبو، یرای چهار هفته، بیشتر کاهش پیدا مـی‌کند اما درون طول هشت که تا دوازده هفته تفاوتی درون دو گروه تحت درمان با Active Combination یـا پلاسیبو دیده نمـی‌شود. مـیزان درد و tender pointها نیز درون هیچ زمانی تفاوت نداشتند. سایر داروهای محرک CNS کـه در درمان فیبرومـیالژی موثرند مـهارکننده‌های انتخابی سروتونین(SSRI) هستند. درون مطالعه‌ای کـه روی اثر دوز ثابت فلوکستین (20mg/day) انجام شد، تفاوتی با پلاسیبو دیده نشد،[۲۷] اما درون مطالعه دیگری کـه در آن اجازه افزایش دوز از 20mg/day که تا حداکثر 80mg/dayداده شده بود، فلوکستین به‌طور معنا داری موثرتر از پلاسیبو بود.[۲۸] درون این مطالعه اثر دارو بر درد مستقل از اثر آن بر خلق بود. ترکیب فلوکستین (20mg/day) صبحها با 25mg آمـیتریپتیلین قبل از خواب از سایر درمانـهایی کـه در یک randomized trial استفاده شد، موثرتر گزارش شده‌است.[۲۹] پرگابالین، نسل دوم داروهای ضد تشنج، نیز ممکن هست در درمان فیبرومـیالژی سودمند باشد. درون مطالعه randomizeای کـه روی ۵۲۹ بیمار انجام گرفت، بـه بیماران پلاسیبو و پرگابالین درون دوزهای 150mg، 300mg و 450mg درون روز به منظور مدت ۸ هفته داده شد.[۳۰] درون گروهی کـه بیشترین دوز را دریـافت مـی‌د، اکثر بیماران تحت درمان با پرگابالین، بهبود درد بیش از ۵۰ درصد بود (۲۹درصد درون برابر ۱۳ درصد). همچنین درون وضعیت خواب، خستگی و کیفیت زندگی درون گروهی کـه ۳۰۰ که تا 450mg/day پرگابالین مصرف مـی‌د، بـه طرز معنی داری، بهبود مشاهده مـی‌شد. بیمارانی با مـیوکلونوسهای شبانـه و پرشـهای اندام درون خواب، ممکن هست از دوزهای پایین بنزودیـازپین‌ها، مثل کلونازپام 0.5mg قبل از خواب، سود ببرند. سایر ترکیباتی کـه ممکن هست مؤثر باشند شامل carisoprodol، sodium oxybate و تعداد زیـادی رویکردهای تحقیقاتی دیگر است. از آنجایی کـه به نظر مـی‌رسد سندرم خستگی مزمن بیشتر یک بیماری ویروسی با تغییراتی درون سیستم ایمنی باشد، controlled trialهای درمانی اثر درمانـهای ضد ویروس و سیستم ایمنی را بررسی کرده‌اند. با اینحال، پاسخ درمانی بـه ترکیباتی نظیر آسیکلویر و ایمـیون گلوبولین‌ها ناامـیدکننده بوده‌است. همان‌طور کـه ذکر شد، ارتباط بالینی زیـادی بین فیبرومـیالژی و سندرم خستگی مزمن وجود دارد.[۳۱] درون حال حاضر، رژیمـهای درمانی دو بیماری مشابهند.[۳۲] شواهد اولیـه نشان مـی‌دهد کـه مداخلات هورمونال ممکن هست در درمان فیبرومـیالژی مؤثر باشند. بـه عنوان مثال، از آنجایی کـه سطح insulin growth factor-1 معمولاً درون بیماران مبتلا بـه فیبرومـیالژی کاهش یـافته‌است، اثر هورمون رشد انسانی درون یک مطالعه randomized, double-blind, placebo-controlled بررسی شد.[۳۳] درون این مطالعه، تزریق زیر جلدی روزانـه هورمون رشد انسانی به منظور نـه ماه اثر قابل ملاحظه‌ای نسبت بـه پلاسیبو داشته‌است. به‌علاوه بیماران تحت درمان با هورمون رشد انسانی، تمایل زیـادی بـه ریلاپس بعد از انجام مطالعه داشتند و همچنین علایم سندرم کارپال تونل درون تعداد زیـادی از بیماران افزایش یـافت. در مقابل نتایج امـید بخش مطالعات قبلی بر هورمون رشد کـه در بالا ذکر شد، ترکیبات خوراکی نظیر dehydroepiandrosterone (DHEA) درون درمان زنان یـائسه مبتلا بـه فیبرومـیالژی مؤثر نبوده است(۵۱). درون یک مطالعه روی ترکیبات غذایی، 5-hydroxytryptophan درون روند درمان مؤثر گزارش شده‌است.[۳۴] پرامـیپکسول، کـه یک آگونیست دوپامـین است، ممکن هست در درمان فیبرومـیالژی سودمند باشد. این موضوع در یک مطالعهRandomize، بـه نسبت دو بـه یک از بیماران تحت درمان با پرامـیپکسول (۰٫۵ که تا حد اکثر 4.5mgهر بعد از ظهر) درون مقایسه با بیمارانی کـه پلاسیبو دریـافت مـی‌د، بررسی شد.[۳۵] مـیانگین کاهش درد درون گروه بیماران تحت درمان با پرامـیپکسول بـه طرز معنا داری، بـه نسبت دوز و زمان مصرف، بیشتر بود. اضطراب و کاهش وزن نیز بـه طرز معنا داری درون این گروه شایعتر بود و اسهال، خواب آلودگی صبحگاهی، تاکیکاردی و نفخ نیز درون این گروه از بیماران مشاهده شد.

    درمان‌های غیر دارویی

    درمان‌های غیر دارویی کـه در مطالعات کنترل شده بررسی شده‌اند شامل فیزیوتراپی، کاردرمانی، تمرینات قلبی عروقی، افزایش قدرت عضلات، الکترومـیوگرام بیوفیدبک، هیپنوتراپی و درمانـهای شناختی رفتاری (CBT) مـی‌باشند. درون یک systematic review درون سال ۲۰۰۴ شواهد قوی مبنی بر تأثیر تمرینات قلبی عروقی،CBT، آموزش بیماران و مداخلات چندوجهی مشتمل بر تمرینات ایروبیک بـه دست آمد.[۳۶] همـین مطالعه شواهد متوسطی را درون مؤثر بودن افزایش قدرت عضلانی، هیپنو تراپی، بیوفیدبک، چشمـه‌های آب معدنی یـا نمک (balneotherapy) نشان داد. درون مورد درمانـهایی نظیر ماساژ و کایروپرکتیک، الکتروتراپی و اولتراسوند درمانی شواهد ضعیفی بـه دست آمد. طب سوزنی نیز درون مطالعات درون درمان فیبرومـیالژی مؤثر گزارش شده است،[۳۶] اما درون یک مطالعه randomize و sham-controlled trial هیچ یـافته‌ای مبنی برتاثیر طب سوزنی سنتی چینی بـه دست نیـامد.[۳۷] درون مطالعه دیگری بر روی ۶۸ زن مبتلا بـه فیبرومـیالژی، کـه اکثراً چاق وغیر متحرک بودند، اثر افزایش قدرت عضلانی (با استفاده از وزنـه یـا کشـهای ورزشی) با تمرینات انعطافی مقایسه شد. هر دو گروه درون شاخصهای زیـادی نظیر درد، تعدادtender pointها و قدرت عضلانی، بهبودی نشان دادند.[۳۸] پاسخ بـه برنامـه‌های درمانی جهت آرام بخشی ذهن(Mindfulness Relaxation) و CBT، هر دو درون مطالعات درون درمان فیبرومـیالژی مؤثر نشان داده‌اند. درون یک systematic review روی ۱۳ مطالعه بـه چاپ رسیده، درمانـهای ذهنی- بدنی با درمانـهای فعال، پلاسیبو و مراقبتهای معمول مقایسه شدند. با این کـه این درمانـها بهتر از پلاسیبو یـا مراقبتهای معمول درون افزایش کیفیت زندگی بودند، اما درون کاهش درد یـا افزایش عملکرد بیماران نقشی نداشتند.[۳۹] در سایر مطالعات uncontrolled روی نقش تحریک اعصاب ترانس کوتانئوس (TENS)، لیزر تراپی و تزریق درTender Pointها ،TENS آثار محدودی درون درمان فیبرومـیالژی داشت اما بـه مطالعات Controlled بیشتری درون این زمـینـه نیـاز است. مطالعات کنترل شده محدودی درون زمـینـه Trigger Point یـا تزریق درون tender pointها انجام شده‌است. این تزریقات بیشتر درون بیماران با سندرم درد مـیوفاسیـال استفاده مـی‌شود. درون بیماران مبتلا بـه فیبرومـیالژی این روش بـه صورت تزریق لیدکائین ۱ درصد درون tender pointها استفاده مـی‌شود، با این حال، بعضی مؤلفین از تزریق سالین، توکسین بوتولونیوم یـا Dry Needling استفاده د. این تزریقات درون ترکیب با افزایش قدرت عضلات بیشترین تأثیر را داشتند. طب سوزنی سنتی چینی یـا سایر درمانـهای جدید آلترناتیو مانند استفاده از سوزن همراه با تحریکات الکتریکی نیز درون درمان فیبرومـیالژی استفاده شده‌است. Controlled Trialهای انجام شده روی طب سوزنی بـه علت عدم وجود روشی به منظور استانداردسازی با مداخلاتی با استفاده از پلاسیبو بـه سختی قابل قضاوتند. اما بـه نظر نمـی‌رسد طب سوزنی سنتی چینی از سایر روش‌های غیر علمـی رایج درون درمان فیبرومـیالژی موثرتر باشد.[۳۸] بیشتر بیماران فیبرومـیالژیک همچنان از درد مزمن و خستگی رنج مـی‌برند. بعد از پیگیری ۱۴ساله بیماران تنـها تغییرات مختصری درون علائم آن‌ها مشاهده شد. با این حال دو سوم از بیماران بـه کار تمام وقت مـی‌پردازند و بیماری آن‌ها تأثیر متوسطی درون زندگیشان دارد. تقریباً ۱۰ که تا ۳۰ درصد از بیماران از کار افتاده مـی‌شوند کـه در مقایسه با سایر گروه‌های با درد مزمن بروز بیشتری دارد. بـه عنوان مثال درون یک مطالعه کـه در کانادا انجام شده است، بروز ناتوانی درون فیبرومـیالژی، ۱۰۰ بیمار، درون درد منتشر اسکلتی – عضلانی ،۷۶ بیمار و، ۱۳۵ مورد کنترل گزارش شد[۴۰] فاکتورهای فیزیولوژیک خاصی نیز ممکن هست با پیش آگهی بهتری همراه بشد.[۴۱]

    پیوند بـه بیرون

    • مقالهٔ سندرم فیبرومـیالژی (Fibromyalgia Syndrome یـا FMS) دکتر حمـیدرضا فاتح

    منابع

  • Croft P, Rigby AS, Boswell R, et al. The prevalence of chronic widespread pain in the general population. J Rheumatol. 1993;20:710-713.
  • Croft P, Schollum J, Silman A. Population study of tender point counts and pain as evidence of fibromyalgia. BMJ. 1994;309:696-699.
  • Bruce C.Gilliland: fibromyalgia, in harrison’s principle of internal medicine, 16th ED. D.L.Kasper et al (eds). The McGraw-Hill companies, Inc, part XII, chapter 315
  • ↑ ۴٫۰۴٫۱۴٫۲ kartryn H. Dao: fibromyalgia syndrome, in the Washington manual rheumatology subspecialty consult, 2006. Lippincott Williams & Wilkins, part VII, chap 36
  • Burckhardt CS , Clark SR , Bennett RM. Fibromyalgia and quality of life: a comparative analysis.Division of Arthritis and Rheumatic Diseases, Oregon Health Sciences University, Portland 97201.
  • Simms, RW, Roy, SH, Hrovat, M, et al. Lack of association between fibromyalgia syndrome and abnormalities in muscle energy metabolism. Arthritis Rheum 1994; 37:794.
  • Arnold, LM, Hudson, JI, Hess, EV, et al. Family study of fibromyalgia. Arthritis Rheum 2004; 50:944.
  • Offenbaecher, M, Bondy, B, de Jonge, S, et al. Possible association of fibromyalgia with a polymorphism in the serotonin transporter gene regulatory region. Arthritis Rheum 1999; 42:2482.
  • Cohen, H, Buskila, D, Neumann, L, Ebstein, RP. Confirmation of an association between fibromyalgia and serotonin transporter promoter region (5- HTTLPR) polymorphism, and relationship to anxiety-related personality traits. Arthritis Rheum 2002; 46:845.
  • Gursoy, S, Erdal, E, Herken, H, et al. Significance of catechol-O-methyltransferase gene polymorphism in fibromyalgia syndrome. Rheumatol Int 2003; 23:104.
  • Adler, GK, Kinsley, BT, Hurwitz, S, et al. Reduced hypothalamic-pituitary and sympathoadrenal responses to hypoglycemia in women with fibromyalgia syndrome. Am J Med 1999; 106:534.
  • Torpy, DJ, Papanicolaou, DA, Lotsikas, AJ, et al. Responses of the sympathetic nervous system and the hypothalamic-pituitary-adrenal axis to interleukin-6. Arthritis Rheum 2000; 43:872.
  • Cohen, H, Neumann, L, Alhosshle, A, et al. Abnormal sympathovagal balance in men with fibromyalgia. J Rheumatol 2001; 28:581.
  • Nishikai, M, Tomomatsu, S, Hankins, RW, et al. Autoantibodies to a 68/48 kDa protein in chronic fatigue syndrome and primary fibromyalgia: a possible marker for hypersomnia and cognitive disorders. Rheumatology (Oxford) 2001; 40:806.
  • White, KP, Nielson, WR, Harth, M, et al. Does the label "fibromyalgia" alter health status, function, and health service utilization? A prospective, within-group comparison in a community cohort of adults with chronic widespread pain. Arthritis Rheum 2002; 47:260.
  • Burckhardt, CS, Bjelle, A. Education programmes for fibromyalgia patients: description and evaluation. Baillieres Clin Rheumatol 1994; 8:935.
  • ↑ ۱۷٫۰۱۷٫۱۱۷٫۲ Goldenberg, DL, Burckhardt, C, Crofford, L. Management of fibromyalgia syndrome. JAMA 2004; 292:2388.
  • Russell, J, Kamin, M, Bennet, RM, et al. Efficacy of tramdol in treatment of pain in fibromyalgia. J Rheumatol 2000; 6:250.
  • Bennett, RM, Kamin, M, Karim, R, Rosenthal, N. Tramadol and acetaminophen combination tablets in the treatment of fibromyalgia pain: a double-blind, randomized, placebo-controlled study. Am J Med 2003; 114:537.
  • Goldenberg, DL, Felson, DT, Dinerman, H. A randomized, controlled trial of amitriptyline and naproxen in the treatment of patients with fibromyalgia. Arthritis Rheum 1986; 29:1371.
  • ↑ ۲۱٫۰۲۱٫۱ Carette, S, McCain, GA, Bell, DA, Fam, AG. Evaluation of amitriptyline in primary fibrositis. A double-blind, placebo-controlled study. Arthritis Rheum 1986; 29:655.
  • . Bennett, RM, Gatter, RA, Campbell, SM, et al. A comparison of cyclobenzaprine and placebo in the management of fibrositis. A double-blind controlled study. Arthritis Rheum 1988; 31:1535.
  • Carette, J, Bell, MJ, Reynolds, WJ, Haraoui, B, et al. Comparison of amitriptyline, cyclobenzaprine, and placebo in the treatment of fibromyalgia. A randomized, double-blind clinical trial. Arthritis Rheum 1994; 37:32.
  • Tofferi, JK, Jackson, JL, O'Malley, PG. Treatment of fibromyalgia with cyclobenzaprine: a meta-analysis. Arthritis Rheum 2004; 51:9
  • O'Malley, PG, Balden, E, Tomkins, G, et al. Treatment of fibromyalgia with antidepressants: a meta-analysis. J Gen Intern Med 2000; 15:659.
  • Arnold, LM, Keck, PE Jr, Welge, JA. Antidepressant treatment of fibromyalgia. A meta-analysis and review. Psychosomatics 2000; 41:104
  • Wolfe, F, Cathey, MA, Hawley, DJ. Double-blind placebo controlled trial of flluoxetine in fibromyalgia. Scand J Rheumatol 1994;23:255.
  • Arnold, LM, Hess, EV, Hudson, JI, et al. A randomized, placebo-controlled, double-blind, flexible-dose study of fluoxetine in the treatment of women with fibromyalgia. Am J Med 2002; 112:191
  • Goldenberg, DL, Mayskiy, M, Mossey, CJ, et al. A randomized, double-blind crossover trial of fluoxetine and amitriptyline in the treatment of fibromyalgia. Arthritis Rheum 1996; 39:1852
  • Crofford, LJ, Rowbotham, MC, Mease, PJ, et al. Pregabalin for the treatment of fibromyalgia syndrome: results of a randomized, double-blind, placebo-controlled trial. Arthritis Rheum 2005; 52:1264
  • Goldenberg, DL, Simms, RW, Geiger, A, Komaroff, AL. High frequency of fibromyalgia in patients with chronic fatigue seen in a primary care practice. Arthritis Rheum 1990; 33:381
  • Aaron, LA, Burke, MM, Buchwald, D. Overlapping conditions among patients with chronic fatigue syndrome, fibromyalgia, and temporomandibular disorder. Arch Intern Med 2000; 160:221
  • Bennett, RM, Clark, SC, Walczyk, J. A randomized, double-blind, placebo-controlled study of growth hormone in the treatment of fibromyalgia. Am J Med 1998; 104:227.
  • Caruso, I, Sarzi Puttini, P, Cazzola, M, Azzolini, V. Double-blind study of 5-hydroxytryptophan versus placebo in the treatment of primary fibromyalgia syndrome. J Int Med Res 1990; 18:201
  • Holman, AJ, Myers, RR. A randomized, double-blind, placebo-controlled trial of pramipexole, a dopamine agonist, in patients with fibromyalgia receiving concomitant medications. Arthritis Rheum 2005; 52:2495.
  • ↑ ۳۶٫۰۳۶٫۱ Goldenberg, DL, Burckhardt, C, Crofford, L. Management of fibromyalgia syndrome. JAMA 2004; 292:2388
  • Assefi, NP, Sherman, KJ, Jacobsen, C, et al. A randomized clinical trial of acupuncture compared with sham acupuncture in fibromyalgia. Ann Intern Med 2005; 143:10
  • ↑ ۳۸٫۰۳۸٫۱ Jones, KD, Burckhardt, CS, Clark, SR, et al. A randomized controlled trial of muscle strengthening versus flexibility training in fibromyalgia. J Rheumatol 2002; 29:1041
  • Hadhazy, VA, Ezzo, J, Creamer, P, Berman, BM. Mind-body therapies for the treatment of fibromyalgia. A systematic review. J Rheumatol 2000; 27:2911
  • White, KP, Speechley, M, Harth, M, et al. Comparing self-reported function and work disability in 100 community cases of fibromyalgia syndrome versus controls in London, Ontario. Arthritis Rheum 1999; 42:76
  • Nielson, WR, Jensen, MP. Relationship between changes in coping and treatment outcome in patients with fibromyalgia syndrome. Pain 2004; 109:233
    • Cecil Essential of Medicine , 2004,ch.88. p.785
    در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ فیبرومـیالژیـا موجود است.
    • ن
    • ب
    • و
    بیماری‌های استخوانی عضلانی
    بیماری‌های استخوان، مفاصل و بافت نرم
    استخوان‌ها
    شکستگی‌ها
    دررفتگی‌ها
    شکستگی استخوان • شکستگی سر استخوان ران • شکستگی کالیس • دررفتگی • دررفتگی شانـه • دررفتگی مفصل ران • شکستگی تنشی استخوان • شکستگی ترقوه • شکستگی دنده
    بیماری‌ها
    اسپوندیلوز • فتق دیسک بین مـهره‌ای • گره اشمورل • بیماری پاژه • پای ضربدری  • پوکی استخوان • سندروم پای بی‌قرار • پای پرانتزی • بیماری ازگود اشلاتر  • بیماری لگ کالو پرتس  • استئوآرتریت • استئومـیلیت • اسکولیوز • سندرم داون • مولتیپل مـیلوما • انحراف شست • نرمـی کشکک  • کوبیتوس والگوس • کوبیتوس واروس  • کبوتری • قیفی‌شکل • بیماری شویرمان • گوژپشتی • استئوژنز ایمپرفکتا • کوکسا وارا • کوکسا والگا • دنده گردنی  • بافت‌مردگی بی‌خونی  • بیماری کین باخ
    مفاصل
    التهابی
    عفونت مفصلی • آرتریت • آرتریت پسوریـازیس • آرتریت روماتوئید • اسپوندیلوآرتروپاتی • تب روماتیسمـی  • شانـه یخ‌زده  • اسپوندیلیت آنکیلوزان • آرتریت ایدیوپاتیک جوانان
    غیرالتهابی
    آرتروز • آرترالژی • سینوویـال کندروماتوزیس • تنگی مجرای نخاعی • استئوکندریت دیسکان • کیست بیکر • گره هبردن
    نسج نرم
    عضله‌ها
    فیبرومـیالژیـا  • دیستروفی عضلانی • دیستروفی ماهیچه‌ای دوشن  • دیستروفی ماهیچه‌ای فاسیو اسکاپولو هومورا • قانقاریـا • کمردرد • کرامپ • تورتیکولی  • سندرم کمپارتمان
    تاندون‌ها و
    نیـام‌ها
    تاندونیت  • تاندونیت کلسیفیـه • دفورمـیتی بوتونیر • آرنج تنیس‌بازان • صافی کف پا • پاچنبری • خار پاشنـه • تنوسینوویت • انگشت ماشـه‌ای • کیست گانگلیون  • بیماری دوپویترن
    اعصاب
    سندرم تونل کارپ • آمـیوتروفیک لاترال اسکلروزیس • بیماری شارکو-ماری-توث • درد سیـاتیک • فلج اطفال • فلج بل • آسیب طناب نخاعی •
    بیماری‌های همراه
    متـــابولیک
    استئومالاسی • نقرس • سندرم مورکیو  • راشیتیسم • آکندروپلازی
    تومورها
    خوش‌خیم
    کندروبلاستوما •
    بدخیم
    استئوسارکوما • سارکوم یوئینگ
    روش‌های تشخیصی
    رادیولوژی  • سی تی اسکن • ام‌آرآی • اسکن ایزوتوپ • سنجش تراکم استخوان • الکترومـیوگرافی • آرتروسکپی
    • ن
    • ب
    • و
    ماهیچه‌آسیبی (Myopathy)
    درد
    • درد ماهیچه (Myalgia): ماهیچه‌درد رشته‌ای (Fibromyalgia)
    التهاب
    • ماهیچه‌آماس (Myositis): ماهیچه‌آماس چرکی (Pyomyositis)
    کافت
    • سستی ماهیچه (Muscle weakness)
    • واپاشی ماهیچه مخطط (Rhabdomyolysis)
    • کاهیدگی ماهیچه (Muscle atrophy) / تحلیل عضلانی (Amyotrophy)
    غیره
    • ماهیچه‌آماس استخوانی‌شونده (Myositis ossificans): دُش‌رویش استخوانی‌شونده پیشرونده (Fibrodysplasia ossificans progressiva)
    • نشانگان کمپارتمان (Compartment syndrome): پیشین (Anterior)
    • جدایش ماهیچه‌ها (Diastasis): جدایش شکمـی (Diastasis recti)
    • تَنجش (Spasm)
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=فیبرومـیالژیـا&oldid=24984707»




    [فیبرومـیالژیـا - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد فیبرومیالوژیا]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 30 Nov 2018 23:54:00 +0000