پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
مَجاز یـا شیوۀ بیـان مجازی عبارت هست از بهکارگیری واژه و سخن درون معنای دیگر و غیر واژگانی آن. رابطه بین کلیشه و نام تجاری درون شیوهٔ بیـان مجازی بهطور معمول بین معنای حقیقی و معنای مجازی کلمـه یـا کلام رابطه و پیوندی برقرار است، نیز قرینـهای بـه شکل لفظی یـا معنوی بـه کاربرد مجازی کلمـه یـا سخن اشاره دارد. رابطه بین کلیشه و نام تجاری بـه مجازهایی کـه در ذهن خواننده یـا شنونده تصویری خلق مـیکنند، صور خیـال یـا تصاویر شاعرانـه و به بیـانی کـه از این صور یـا تصاویر بهره مـیبرد، شیوه بیـان تصویری گفته مـیشود. اینگونـه مجازها درون زبان و ادبیـات، بهخصوص ادبیـات غنایی، کاربرد فراوان دارد......
علاقهٔ مجاز
پیوندی هست که مـیان حقیقت و مجاز وجود دارد.
انواع علاقههای مجاز
علایق مجاز فراوانند و در شمار خاصی محصور نمـیشوند ولی مـهمترین آنها عبارتند از:
- علاقهٔ جزئیـه: رابطه بین کلیشه و نام تجاری جزئی از یک شیء بـه جای تمام آن بـه کار مـیرود.
- علاقۀ کلیـه: کل یک شی بـه جای جزئی از آن بـه کار مـیرود. (ععلاقهٔ جزئیـه)
در مصراع اول بیت بالا «بیت» تنـها جزئی از یک شعر هست و بـه جای کل آن یعنی شعر بـه کار رفتهاست کـه به آن علاقهٔ جزئیـه و در مصراع دوم کل کوه بـه جای جزئی از آن بـه کار رفتهاست کـه به آن علاقهٔ کلیـه مـی گویند.
- علاقهٔ محلیـه: محل چیزی بـه جای خود آن چیز بـه کار مـیرود.
«سر» درون این بیت علاقهٔ محلیـهاست؛ زیرا سر محل تفکر، اندیشـه، قصدو عزم است.
- علاقهٔ سببیـه: سبب چیزی جانشین خود آن چیز مـیشود.
کلمـهٔ دم(نفس) سبب و علت سخن گفتن هست به همـین علت بـه آن علاقهٔ سببیـه گفته مـیشود.
- علاقهٔ لازمـیه: چیزی بـه دلیل همراهی دائمـی با چیزی بـه جای آن بـه کار مـیرود.
در این بیت خون بـه معنای کشتن بـه کار رفتهاست؛ زیرا کشتن همواره با خون همراه هست به همـین دلیل خون درون این بیت علاقهٔ لازمـیه است.
- علاقهٔ آلیـه: ابزاری جانشین کاری شود کـه با آن ابزار انجام شود.
زبان ابزاری هست که سخن گفتن با آن انجام مـیشود بـه همـین علت درون این بیت زبان علاقهٔ آلیـه است.
قرینـهٔ مجاز
نشانـهای یـا سرنخی هست برای ذهن شنونده که تا او متوجه شود کـه واژه درون معنی اصلیش بکار نرفته هست بلکه درون کاربردی مجازی (انتقالی). علاقه بر دو گونـه است: لفظی و معنوی.
چندمعنایی
درک بیـان واژگان، بـه منظور ماهیتهای دیگری کـه از نوع چندمعنایی باشند، یعنی، همان فرم واج شناختی (کلمـه) به منظور تعیین معانی مختلف (معانی).اگر دو معنی متفاوت داشته باشیم مثل کلمـه شیر بـه معنی مایع لبنی و به معنی گونـهای از گربهسانان، درون ردهٔ چندمعناییهای همآوا طبقهبندی مـیشوند.
مجاز و معناشناسی
برای نخستین بار یک الگوی نظاممند کـه متشکل از هفت نوع الگوی مجاز مبتنی بر معناشناسی بود توسط علی دوستی استخراج شدهاست. وی درون مقالهای تحت عنوان «بررسی مقابلهای مجاز درون زبانهای فارسی و انگلیسی مبتنی بر معناشناسی: رویکردهای آموزش زبان انگلیسی» الگوهای مجاز معرفی شده توسط دکتر کورش صفوی را با الگوهای مجاز انگلیسی ارائه شده توسط جان آی سعید را تلفیق کرده که تا به یک الگوی بیست پنجگانـه مشترک برسد. بر اساس یـافتههای این پژوهش کـه رسالۀ کارشناسی ارشد وی بود، تعداد هفت مورد الگوی مشترک درون هر دو زبان وجود دارد. بر اساس سطوح دشواری یـادگیری مقولههای زبان درون بررسی مقابلهای این هفت الگو درون سطح صفر قرار دارند و به راحتی مـیتوانند آموخته شوند.
منابع
- حبیب کمالی روستا، مجازها درون زبان و ادبیـات آلمانی و فارسی - نشریـه پژوهش زبانهای خارجی (دوره ۴۲)-
پایگاه نشریـات الکترونیکی دانشگاه تهران [۱]
- آرایـههای ادبی (قالبهای شعر ، بیـان و بدیع) ، کتاب سال سوم آموزش متوسطه - شاخه نظری (رشته ادبیـات و علوم انسانی) ، مولف : دکتر روحالله هادی - لینک کتاب
جستارهای وابسته
- کنایـه
- مجاز ِ مُرسَل (خلاصهگویی)
[مجاز - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد رابطه بین کلیشه و نام تجاری]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 17 Nov 2018 03:09:00 +0000