پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

تاتی Tâti Zobun
تاتی زبون زبان بومـی در: استان‌های قزوین • البرز • تهران • اردبیل • گیلان • خراسان شمالی • مرکزی • زنجان • آذربایجان شرقیمنطقه نیمـه شمالی ایران
تعداد گویشوران
۴۰۰ هزار[۱]  (بدون تاریخ)
تبار:
هندواروپایی
  • هندوایرانی
    • ایرانی
      • ایرانی غربی
        • شمال غربی
          • زبان آذری باستان[۲]
            • تاتی
کدهای زبانایزو ۶۳۹-۳ -
محدوده زبان تاتی درون ایران و قفقاز. تا ته تو تت [۳][۴]

زبان تاتی ایران یـا تاتی جنوبی (به تاتی: تا ته تو تت Tâti Zobun, تاتی زبون) [۵] از دستهٔ زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی است. تا ته تو تت گویش‌های این زبان روزگاری از آذربایجان که تا شمال خراسان گسترده بود ولی امروزه با ترک‌زبان و فارسی‌زبان شدن بخشی از شمال‌باختری ایران تنـها جزیره‌هایی از گویش‌های تاتی درون منطقه بـه جا مانده‌است. بزرگ‌ترین این شـهرها و روستاهای تات‌زبان درون استان قزوین شامل شـهر تاکستان، تا ته تو تت اسفرورین، شال، دانسفهان، روستای تاریخی سگزآباد، خیـارج، خوزنین، و نیز درون سایر استانـها شامل مرکزی، البرز، تهران، اردبیل، گیلان، زنجان و خراسان شمالی درون شـهرستان‌ها و مناطق روستای وفس، روستای چهرقان، زرندیـه، تاکستان و بوئین‌زهرا و الموت، اشتهارد و طالقان، دماوند، ایوانکی شاهرود خلخال، عمارلوی رودبار، طارم، جاجرم و اسفراین و همچنین درون آران و بیدگل و وزوان استان اصفهان، و در زنجان روستای خوئین دیده مـی‌شوند.[۶][۷]
همچنین زبان تاتی درون فهرست مـیراث ناملموس آثار ملی ایران از استان آذربایجان شرقی نیز ثبت شده‌است. این زبان درون روستای کرینگان ورزقان سخن گفته مـی‌شود.[۸]

زبان تاتی از آنجا کـه یکی از زبان‌های ایرانی شمال غربی هست به فارسی نزدیکی دارد و به گیلکی و بخصوص بـه زبان لکی شبیـه هست و تالشی زبانی جداگانـه هست و بـه اشتباه شبیـه و نزدیک بـه آن تصور مـی‌شود. زبان تاتی همچنین بـه زبان کردی و اوستایی نزدیک است.[۹][۱۰] تاتی، بسیـاری از ویژگی‌های آوایی، واژگانی و صرف و نحوی کهن همچون تمایز جنس دستوری، ساخت ارگتیو (کنایی)، مادهٔ مجهول، گردش مصوت‌ها، حالت دوگانـهٔ فاعلی و غیرفاعلی درون اسم و … را حفظ کرده‌ است.[۱۱]

ریشـه زبان تاتی

تاتی با توجه بـه اینکه یکی از زبان‌های ایرانی شمال غربی هست بیشترین نزدیکی را بـه زبان‌های فارسی، تالشی، کردی، گیلکی، مازنی و بلوچی دارد. نظرات بسیـاری درون مورد ریشـه تاتی داده شده‌است. برخی بـه شباهت‌های تاتی با اوستایی اشاره داشته‌اند. عده‌ای نیز کوشیده‌اند بـه شباهت‌ها و پیوندهای تاتی با پهلوی اشاره داشته باشند. برخی نیز تاتی را بـه همراه تالشی و مازندرانی و گیلکی و کردی، بازمانده‌های زبان مادی کهن دانسته‌اند. دیـاکونوف درون اینباره مـی‌گوید:[۱۲]

«در زمان حاضر هم تات‌ها و تالشان و گلیک‌ها و مازندرانی‌ها بـه زبان‌هایی سخن مـی‌گویند کـه خود بقایـای زبان هند و اروپائی مـی‌باشد کـه در آغاز زبان ماد شرقی بوده‌است. امتیـاز ویژه این زبان‌ها کهنگی و مـهجوری ترکیب اصوات مـی‌باشد کـه با زبان پارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مناسبت دارد.»

مادی بودن ریشـه تاتی راان دیگری چون عباس طاهری، اسدالله رحمانی و ابراهیم جهان‌بخش درون مقاله‌های «بررسی گویش تاتی تاکستان»، «راهکارهای حفظ زبان تاتی» و «ساختار دستوری تاتی» و همچنین احسان یـارشاطر درون دانشنامـه اسلام و ایران بیـان داشته‌اند.

احمدروی معتقد هست که زبانی کـه تات‌ها بدان سخن مـی‌گویند درون زمان‌های گذشته گسترش زیـادی داشته و به استناد شواهد عینی و پژوهش‌های انجام‌شده، زمانی همـه مردم آذربایجان و بخشی از قزوین را دربر گرفته ولی بعدها با اشاعه و استیلای زبان ترکی کم‌کم از بین رفته‌است.[۱۳]
مردان تات زبان لیقوان آذربایجان شرقی، آخرین بازماندگان نژاد و زبان ایرانی تات درون این مناطق.

احمدروی معتقد هست که زبانی کـه تات‌ها بدان سخن مـی‌گویند درون زمان‌های گذشته گسترش زیـادی داشته و به استناد شواهد عینی و پژوهش‌های انجام‌شده، زمانی همـه مردم آذربایجان و قزوین را دربر گرفته ولی بعدها با اشاعه و استیلای زبان ترکی کم‌کم از بین رفته‌است.[۱۳]

در هر حال مـی‌توان ریشـه اصلی زبان تاتی را مادی دانست کـه در طول قرون متمادی تحت تأثیر اوستایی کـه زبان مذهبی مردمان این سامان بوده، و فارسی باستان و پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی و فارسی دری، کـه به ترتیب زبان رسمـی حکومت‌های هخا و اشکانی و ساسانی و حکومت‌های بعد از اسلام بوده، قرار گرفته، و امروزه درون آخرین شکل خود تحت عنوان تاتی درآمده‌است.[۱۴]

برخی پژوهشگران معتقدند زبان تاتی، زبان قدیم مردم آذربایجان بوده و آذری نامـیده مـی‌شده‌است.[۱۵]

ریشـه و کاربرد واژهٔ تات

تات واژه‌ای هست که ترک‌زبانان به منظور مردم ایرانی‌زبان و ایرانی‌تبار یک‌جانشین به‌کار‌اند.[۱۶] به گفته هونی (۱۹۵۷) فارسی‌زبانان را تات مـی‌نامـیدند.[۱۷]

قدیمـی‌ترین سندی کـه کلمـهٔ تات درون آن استفاده شده، کتیبه‌های اورخون است. تات درون در این کتیبه‌ها ظاهراً بـه معنای «اتباع» و «رعایـا» استفاده شده‌است. لفظ «تات» علاوه بر این کـه بر ایرانیـان و یکجانشینان اطلاق مـی‌شده، عنوانی بوده کـه قبل از حکومت ایلخانی بـه عناصر خارجی سرزمـین‌های ترکان (احتمالاً خارجی‌های یکجانشین ترکستان، بعضی قبایل متمدن ترک، اقوام مغلوب و ساکنان مناطق تحت تصرف ترکان) گفته مـی‌شده‌است.[۱۸]

در مثل‌ها و افسانـه‌های مردم تبریز «تات» بـه معنی مرد دانا و باسواد و شـهرنشین است.[۱۹] استعمال کلمـهٔ «تات» درون بین ترکان ساکن ایران رواج داشته ولی انعکاس آن درون ادبیـات فارسی بسیـار کم است.[۱۸] همچنین درون دیوان لغات ترک کاشغری تات بـه شکل تَت نیز ضبط شده و به معنای ایرانی، فارسی، فارسی زبان و کافر اویغوری آمده‌است.[۲۰] تاتارهای کریمـه نیز مسیحیـان یونانی را کـه در سلطنت کاترین دوم (۱۷۶۲–۱۷۹۶) و در فاصلة ۱۱۸۹–۱۱۹۲/ ۱۷۷۵–۱۷۷۸ بـه ناحیة ماریوپول (ژدانوف امروزی) واقع درون کنار دریـای آزوف مـهاجرت کرده بودند، تات مـی‌نامـیدند.[۲۱]

قوم تات

نوشتار اصلی: تات‌های ایران

مردمـی کـه امروزه تات نامـیده مـی‌شوند، درون نواری منقطع از کوهستان قفقاز که تا کوه‌های خراسان پراکنده‌اند. سرنوشت تاریخی مردم تات هرچه بوده درون نـهایت بـه این انجامـید کـه تات‌ها درون نواحی دور افتاده و روستاهای صعب‌العبور و حاشیـه‌ای بقاء خود را بدست آورند. امروزه همان‌طور کـه گفته شد این مردم درون گستره وسیعی از ایران حضور دارند. با توجه بـه داده‌های جمعیت‌شناختی موجود و صحبت‌هایی کـه با اهالی تات‌نشین مناطق مختلف ایران شده، مـی‌توان بـه تقریب گفت درون حدود بیش از ۴۰۰ هزار نفر تات درون ایران زندگی مـی‌کنند کـه در گذشته عمدتاً از حضور دیگران آگاهی خاصی نداشتند و عموماً بیشترشان بـه صورت جزایری مجزا از هم زندگی مـی‌د. امروزه هم اطلاعاتی کلی از یکدیگر دارند کـه به عنوان مثال تات‌نشین‌های دشت قزوین بـه ندرت یکی از تات‌نشین‌های اطراف بجنورد را دیده‌اند، چه برسد بـه اینکه ارتباطی با هم داشته باشند.[۲۲]

علی عبدلی، نویسنده چند کتاب از قبیل فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، تهران 1380.[۹]

در مجموع مـی‌توان تات‌های ایران را درون چند ویژگی مشترک خلاصه کرد: ۱- زبان تاتی، کـه در تمام مناطق تات‌نشین، وجود دارد. ۲- منشأ و تبار مشترک کـه به مادها بر مـی‌گردد (هرچند خودآگاهی کمـی نسبت بـه این مسئله درون مـیان تات‌ها وجود دارد). ۳- تاریخ و سرنوشت تاریخی مشترک کـه سبب شده وضعیت تاریخی مشابهی را داشته باشند. ۴- سنت و مـیراث فرهنگی مشترک. حتما گفت از آنجا کـه زبان تاتی، یک زبان غیرمکتوب هست و فرهنگ آن‌ها نیز یک فرهنگ شفاهی است، لذا مـهم‌ترین و اصلی‌ترین محمل فرهنگی آنـها، زبان‌شان بوده کـه سنت فرهنگی‌شان را درون طی سال‌ها و قرون متمادی که تا به امروز انتقال داده است.[۲۲]

ادبیـات تاتی

حوزه ادبیـات تاتی با درون نظر گرفتن اشعار پراکنده، سده هشتم هجری قمری مـی‌باشد کـه بر جای مانده‌است و دارای سابقه طولانی است. اما تاریخ آغاز جدید آن درون ایران بـه پس از دوره مشروطه، و در قفقاز بـه پس از وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسیـه مـی‌رسد کـه اشعار و نمایشنامـه‌های م. بخشی اف (متولد ۱۹۱۰) و اشعار و داستان‌های ده آنتی لوف (متولد ۱۹۱۳) گواه این موضوع است.

یکی از آثار ادبیـات تاتی، داستان عاشقانـهٔ عزیز و نگار هست که بـه زبان تاتی نوشته‌شده و نسخه‌های متعددی از آن درون دست است. این داستان تاکنون بـه زبان تاتی منتشر نشده، اما یوسف علیخانی نسخه‌ای از آن را بـه زبان فارسی بـه نثر تنظیم و چاپ کرده‌است.

در دهه‌های اخیر حس هویت‌خواهی تات‌های ایران سبب خلق تعدادی آثار مکتوب بـه این زبان شده‌است. اشعار و داستان‌هایی بـه زبان تاتی سروده و نوشته شده‌اند. دو نمونـه از این کتاب «آوای تات: سروده‌هایی بـه زبان تاتی تاکستان» اثر عباس پدرام و کتاب (زورق شکسته) اثر محمود زرندی است.

پراکنش گویشوران زبان تاتی

صفحه اصلی: رده:شـهرها و روستاهای تات‌زبان

در ایران پراکندگی تات‌زبانان دامنـه قابل توجهی دارد. که تا قرن گذشته، مردمـی کـه در سرزمـین‌های مـیان مانقوطای سراب و نیر اردبیل سداشتند، مخلوطی از تات‌ها و شاهسون‌ها بودند و طول مسیر رودخانـه‌های بالق لو و قره‌سو که تا رودخانـه ارس نیز درون دست تات‌ها بود. اینان درون همان زمان مدت‌ها بود کـه زبان خود را فراموش کرده بودند و به ترکی سخن مـی‌گفتند. دره شاهرود خلخال، بزرگترین محل تجمع تات‌زبان‌ها درون آذربایجان و اردبیل است. حدود چهل روستا درون این دره و یکی دو ناحیـه دیگر خلخال، تات‌زبان است. درون نیمـه قرن سیزدهم، مردم یکجانشین رحمت‌آباد و اهالی رودبار زیتون بـه زبان تاتی سخن مـی‌گفتند. درون قزوین نیز انبوهی از تات‌زبانان سدارند. درون سال ۱۲۷۶ بـه دستور علیقلی مـیرزا اعتضادالسلطنـه، وزیر علوم و صنایع و تجارت، لغات رایج درون مـیان تات‌های بلوک رامند و دیگر روستاهای تات‌نشین جنوب قزوین جمع‌آوری گردید و کتابی تألیف شد با عنوان رساله لغات فرس قدیم کـه اهل قزوین را از قبایل قدیم ایران و مردمـی پهلوی‌زبان معرفی کرده‌است. شمس‌العلما محمدمـهدی عبدالرب آبادی، از مؤلفان نامـه دانشوران، از این طایفه بود. امروزه از جنوب غربی که تا جنوب شرقی قزوین، گروه‌های بزرگی از مردم بخش‌های رامند شمالی، رامند جنوبی، بخشی از بوئین زهرا، دودانگه، افشاری، دشتابی و اشتهارد، تات نامـیده مـی‌شوند. حضور تات‌ها درون مازندران و استرآباد نیز سابقه‌ای طولانی دارد؛ از قرن دهم بـه بعد، تات‌ها یکی از گروه‌های جمعیتی ولایت استرآباد بوده‌اند. سلطانعلی تات درون صفر ۱۰۰۵، استشـهادنامـه رعایـا و مالکان قریـه چوپلانی استرآباد را دربارهٔ حقابه آن روستا تأیید کرده بود. درون دوره نـهضت مشروطه، زبان تاتی درون ولایت استرآباد رایج بود و گروه‌هایی از تات‌ها درون بلوک سدن رستاق استرآباد و شـهر اشرف (بهشـهر امروزی) سداشتند.

امروز اگر نقشـه شمال ایران را درون برابر خود قرار دهیم و خطی از آخرین نقطه ارتفاعات طالقان بـه طرف سیـاهکل و رستم‌آباد کشیده و آن را که تا تاکستان ادامـه بدهیم، مثلثی مشخص مـی‌گردد کـه در آن گویشوران تاتی درون مـیان سایر گروه‌های زبانی زندگی مـی‌نمایند و البته عمده مرکز تجمع تات‌ها خود تاکستان مـی‌باشد. تاکستان درون گذشته بـه نام «سیـادهن» خوانده مـی‌شد و اکنون هم بومـیان آن را «سیـادن» مـی‌نامند. تاکستان درون دوران ساسانیـان درون نـهایت آبادی بوده و موقعیت ممتازی داشته‌است.به‌طور کلی زنجیره مناطق تات‌نشین درون ایران از شـهر الموت که تا تاکستان شروع شده و به سمت جنوب و جنوب شرقی ادامـه مـی‌یـابد و در نـهایت درون شـهرستان بوئین زهرا بـه روستای تاریخی سگزآباد پایـان مـی‌یـابد. تات‌های خارج از ایران بیشتر درون کشور آذربایجان، روسیـه ، گرجستان ساکن هستند.

  • جمـهوری آذربایجان (تاتی و تالشی)، ماسالی و قوبا و لاهیج و داغستان، دربند، آبشوران، باکو، نارداران، موشتاغی، بوزونا، امـیرخان، زیره، خیله، دوه‌چی، اسماعیل‌لی، خیزین، قوناق کندی، قوتگاشن، کایتاکو، مخاچ قلعه، افروجه، گنداب، سیـاه زن، لنکران کـه به شدت تحت تأثیر ترکیزه شدن قرار گرفته‌اند.


تات‌های ایرانکه بـه تات‌های جنوبی شـهرت یـافته‌اند، درون استان ها، شـهرها و روستاهای زیر زندگی مـی‌کنند:

  • استان اردبیل

شـهرستان خلخال بخش شاهرود روستاهای (کلور، درو، اتان، شال، دیز، گندم‌آباد، کرین، لرد، گیلوان، کرنق)، در شـهرستان نمين روستاهای طارم، عنبران، مـیناباد، مـیرزانق، کلش، سروآباد، پیله‌رود، جید، طولش، عنبران علیـا، کجل تات زبان هستند.

  • استان البرز

‌‌شـهرستان کرج شـهر آسارا و روستاهای جی ،آزادبر،ابهرک ،ادران، ارنگه ،اویزر ،ایگان،باغ پیر، پورکان،تکیـه سپهسالار، جور آب، چاران،حسن‌کدر،خوارس،خور،خوزنکلا ،درده، دروان، سرخه‌دره ،سر زیـارت سرک، سرودار ،سیـاه کلان ،سیجان، سیرا، شلنک، شـهرستانک، کلوان، کلها، کندر، کوشک بالا، کوشکک کهنـه ده، کیـاسر، کیـاسرلات، گرم آب، گسیل، گشنادر، لانیز، لیلستان، ملک فالیز، مورود ،مـیدانک، نسا، نشترود، نوجان، وارنگه‌رود، واریـان، ورزن، ولایت‌رود، وله، وینـه در شـهرستان اشتهارد روستاهای بخش پلنگ آباد شامل صحت آباد، احمد آباد، جعفرآباد، مـهدی‌آباد ، فرد آباد، مختارآباد ، عبدالله آباد، کوشک آوا، پلنگ آباد، مروت اوا(پسوند اوا درون زبان تاتی همان آباد است) و روستاهای مرادتپه،قزل حصار، رحمانیـه، اوپشته، گنگ، جارو، نکوجار، قرقرک و بوجعفر تات زبان هستند. درون دامنـهٔ جنوبی رشته کوه البرز رودبار الموت و اکثر مردم شـهرستان طالقان تات زبان هستند.

طبق کتاب تات نشین‌های بلوک زهرا نوشته جلال آل احمد گویش تاتی اشتهارد خالص‌ترین و دست نخورده ترین گویش زبان تاتی است، چون منطقه اشتهارد کـه در سر راه کرج بـه بویین زهرا درون ۸۰ کیلومتری کرج و ۲۵ کیلومتری بویین زهرا قرار دارد بـه علت خشکی و کمـی آب از دستبرد کوچ نشین‌های ترک درون امان بوده و مردم آن همچنان زبان قدیم خود را حفظ کرده‌اند.[۲۳]

  • استان گیلان

شـهرستان رودبار زیتون، شـهرهای جیرنده، رستم آباد ،منجیل ،لوشان ،بره‌سر و توتکابن تات زبان هستند.

  • استان تهران

رودبار قصران، بومـی‌های شمال تهران شامل اوشان، فشم، مـیگون بومـی‌های قدیمـی تجریش و شمـیران و لواسان کوچک و بزرگ و روستاهای آن که تا اکثر شـهرها و روستاهای شـهرستان دماوندمانند کیلان و ایوانکی گرمسار تات‌زبان هستند. (بعضی روستاهای شـهرستان دماوند مـهاجر نشین و کُرد یـا ترک زبانند، مانند روستای حصار) یـا سربندان کـه کُردزبانند.[۱](کیلان - کلون)

  • استان قزوین

در شـهرستان تاکستان، شـهر تاکستان و در بخش اسفرورین، شـهر ‌‌‌اسفرورین و روستای قرقسین، تات زبان‌اند. درون شـهرستان بوئین زهرا، بخش‌های بخش رامند ،شال شـهرهای دانسفهان و شال و روستاهای خیـارج، خوزنین، خروزان، ابراهیم‌آباد، سگزآباد، اَک، خروزان و…[۲۴][۲۵] تات زبان هستند. درشـهرستان قزوین ‌‌بخش رودبار الموت غربی و بخش رودبار الموت شرقی شامل روستاهای فشگلدره قزوین، زیـاران، صمغ آباد، طیخور، توداران، آقچری، خوزنان، جزمـه، آتانک، قاضی کلایـه، ابراهیم‌آباد، کهوان، دارالسرور، مـیان‌کوه ،کذلک، [۲۶]رزجرد، رشتقون، شینقر، اردبیلک، اشنستان، مـیان‌برو … درون کوهپایـه قزوین تات‌زبان هستند. در شمال قزوین درون الموت، الولک، نیـاق، زرشک، وشته، تسکین، زرآباد و دستجرد نیز بـه تاتی و فارسی سخن مـی‌گویند.

  • استان مرکزی

در شـهرستان کمـیجانو روستاهای وفس، چهرقان، فرک ، شـهرستان تفرشو شـهرستان فراهانروستای گورچان بـه زبان تاتی صحبت مـی‌نمایند. این روستاها بـه فاصله ۱۰۰ که تا ۱۲۰ کیلومتری شـهر اراک و در شمالی‌ترین نقطه استان مرکزی واقع شده‌اند. مناطق کوهستانی و خوش آب و هوا و شغل مردم روستاها کشاورزی، باغداری و دامداری هست که بـه دلیل مواجه شدن با کمبود آب و عدم توجه مسئولین بـه نیـاز مردم و نیروهای انسانی جوان، بـه شدت روستاها خالی از سکنـه مـی‌شوند و در شـهرهای مانند تهران، قم، اراک، کرج و… سمـی‌نمایند. همچنین درون لهجه اراکی قدیم واژه‌های تاتی مثل چنـه (چرا) برار (برادر) خوسبیدن (خوابیدن) ملوچ (گنجشک) گل (آویزان) بوویـه (پدر) و … بسیـار دیده مـی‌شود. در شـهرستان زرندیـه بخش خرقان روستاهای الویر و ویدر بـه زبان تاتی سخن مـی‌گویند.

  • ‌‌‌‌استان زنجان

شـهرستان طارم ٨ روستا بـه نام‌های سیـاه رود ، باکلور، هزاررود ،بندرگاه، چرزه ، جمال آباد ، قوهیجان و نوکیـان تات زبان هستند کـه این روستاها درون دهستان درام واقع شده‌اند. درون شـهرستان ایجرود بخش حلب روستای باستانی خوئین نیز بـه تاتی سخن مـی‌گویند.

  • استان خراسان شمالی

در شـهرستان اسفراین روستای های ادکان، بیدواز و درون شـهرستان بجنورد بخش گرمخان روستای های قلعه محمدی، گیفان پایین، گیفان بالا، مـیانزو، رزقانـه و درون شـهرستان جاجرم بخش جلگه شوقان ، شـهر سنخواست و روستاهای دوبرجه ، طبر ، کرف ، خراشا ، غمـیطه، جربت اسلام آباد، ارک و اندقان، درون شـهرستان شیروان روستای های برزل آباد، گلیـان‌‌‌، برزلی بـه تاتی صحبت مـی‌کنند. درون این مناطق، لهجه تاتی، زبان اصلی مردم هست و درون برخی روستاها، تات‌ها همراه با سایر اقوام و به ویژه با کردها زندگی مـی‌کنند. تات‌های ساکن بجنورد شامل طوایف گیفانی، گلیـانی، گرمـه‌ای، جاجرمـی، رازی، سنخواستی، خراشاهی، جربتی، کرفی، طبری، فیروزه‌ای، آساکی (پارتی)، اردغانی، بیدوازی، روئینی، مشـهد طراقی و برخی طوایف خاوری است. برخی همچون ملک الشعرای بهار بر این عقیده‌اند کـه اصطلاح تات درون شمال خراسان برگرفته و تغییر یـافته اصطلاح «تازیک» یـا «تاجیک» هست که بعد از حمله اعراب بـه شمال خراسان ابتدا از سوی ایرانیـان بـه اعراب و سپس از سوی اقوام ترک بـه فارس زبانان اطلاق شده‌است.

پراکنش تات‌ها
پراکنش تات‌ها درون استان‌های ایران
آذربایجان شرقی
مرند • ورزقان
اردبیل
خلخال
البرز
اشتهارد • ساوجبلاغ • طالقان • کرج
تهران
شمـیرانات • دماوند • فیروزکوه • قصران
زنجان
ایجرود • طارم
سمنان
گرمسار
قزوین
آبیک • البرز • الموت • بوئین زهرا • تاکستان • فشگلدره • قزوین
گیلان
رودبار
مرکزی
زرندیـه • کمـیجان

گویش‌های گروه زبانی تاتی

دونالد ال.استیلو (۱۹۸۱: ۱۳۸–۱۴۱) زبانـهای تاتی و تالشی را درون یک گروه قرار داده است؛ و، آن را گروه زبانی تاتی- تالشی (Tatic) نامـیده است. وی گونـه (گویش و لهجه)‌های گروه زبانی تاتی را بر اساس معیـارهای زبانی و قومـی و نزدیکی جغرافیـایی درون ۱۰ گروه جای داده است. هم آن گونـه کـه دیده مـی‌شود گروه ۲، گونـه‌های زبان تالشی است:[۲۷]

  • گروه ۱: گونـه‌های گروه هرزنی-دیزماری
  • الف) گونـه هرزن کـه اکنون درون گلین قیـه صحبت مـی‌شود و بین مرند و جلفا واقع است.
  • ب) گونـه‌های منطقه دیزمار (از جمله کرینگان) و منطقه حسنو درون استان آذربایجان شرقی
    • گروه ۲: گونـه‌های گروه تالشی
  • الف) تالشی شمالی
  • ب) تالشی مرکزی
  • ج) تالشی جنوبی
    • گروه ۳: گونـه‌های گروه منطقه خلخال درون استان اردبیل
  • الف) منطقه شاهرود خلخال (از جمله درو، شال، کلور، لرد، اسبو، اتان، دیز، کرین، گیلوان، خانقاه، کهَل، طهارم دشت و چند روستای دیگر)
  • ب) منطقه خورش رستم (از جمله کَرنَق، کجل و…)
    • گروه ۴: گونـه‌های گروه طارمـی-کباته ای
  • الف) گونـه‌های طارم علیـا درون استان زنجان (از جمله هَزاررود، سیـاورود و…)
  • ب) گونـه‌های کَلاس و کباته درون منطقه رودبار استان گیلان
    • گروه ۵: گونـه‌های گروه منطقه خوئین استان زنجان
    • گروه ۶: گونـه‌های گروه تاتی جنوبی (در آثار دکتر یـارشاطر)
  • الف) گونـه‌های منطقه رامند استان قزوین (از جمله تاکستان، اسفرورین، چال، دانسفهان، خیـارج، سگزآباد، ابراهیم‌آباد…)
  • ب) گونـه اشتهارد و گونـه‌هایی منطقه کرج درون استان البرز
    • گروه ۷: گونـه‌های گروه شمال و شمال خاوری قزوین
  • الف) منطقه کوهپایـه قزوین (از جمله رزجرد و…)
  • ب) گونـه‌های گروه مراغه‌ای درون منطقه رودبار علیـا (رودبار الموت)
  • ج) منطقه الموت
    • گروه ۸: گونـه‌های گروه الویر و ویدر درون نزدیکی ساوه درون استان مرکزی
    • گروه ۹: گونـه‌های گروه وفس و اطراف آن درون منطقه اراک استان مرکزی
    • گروه ۱۰: گونـه‌های گروه رودبار (زیتون، الموت، طالقان) درون دره شاهرود و سفیدرود کـه در حال تغییر بـه زبانـهای کرانـه کاسپین

    مقایسه گویش‌های مختلف تاتی[۲۸]

    فارسی تاتی تاکستان تاتی سگزآباد تاتی ابراهیم‌آباد تاتی اردبیلک تاتی زیـاران تاتی طیخور بچه، کودک zārin/bālā
    بالا/زارین zāru
    زارو zāru
    زارو vača
    وچه eyāl
    عیـال vača
    وچه پشت بام bon
    بُن bun
    بون bön
    بون bom
    بوم bum
    بوم bum
    بوم دست bāl
    بال bāl
    بال bāl
    بال bāl
    بال bāl
    بال bāl
    بال تیز tij
    تیج tij
    تیج tij
    تیج tij
    تیج tij
    تیج tij
    تیج xāke
    خواکه xuača
    خواچه xuāka
    خوآکه xāxor
    خاخور xoār
    خُوآر xoār
    خُوآر دسنماز dasnemāz
    دسنماز dasta māz
    دست ماز dasnemāz
    دسنماز dasnemāz
    دسنماز dastnemāz
    دست نِماز dastnemāz
    دست نِماز کدبانو keyvuniye/kalöntare zeyniye
    کلُونتَره زینیـه/کیوونیـه čeybonua
    چی بنوه keyvānu
    کیوانو keyvānu
    کیوانو kalentar/xojirezen
    خوجیره زِن/کلنتر xojirezen
    خوجیره زِن عدس marjömake
    مرجومکه marjeva
    مرجوه marjeva
    مرجوه marju
    مرجو marju
    مرجو marju
    مرجو آرام، دنج dinj
    دینج dinj
    دینج dinj
    دینج dinj
    دینج dinj
    دینج dinj
    دینج فریـاد harāy
    هرای harāy/qia
    قیـه/هرای harāy/qeya
    قیـه/هرای harāy/qiyu
    قیو/هرای qālmeqāl/harāy
    هرای/قال مِقال hara
    هَرَه فارسی پهلوی اوستایی تاتی تاکستان تاتی سگزآباد تاتی ابراهیم‌آباد تاتی اردبیلک تاتی زیـاران تاتی طیخور سگ sege span asbe/māččiye
    ماچیـه/اَسبه asba
    اَسبه asba
    اَسبه sag
    سگ sayg/māčča
    ماچه/سَیگ sayg/māčča
    ماچه/سَیگ استخوان ast/xastak ast esqonj
    اسقُنج xasta
    خسته xasta
    خسته esdeqān
    اسدقان hasta
    هَستَه hasta
    هَستَه دروغ drog/droo droj duru
    دورو deru
    درو doru
    دُرو duru
    دورو duru
    دورو duru
    دورو سوزن darzik/darzi dereza darzone
    درزُنـه darzena
    درزنـه darzena
    درزنـه darzan
    درزَن darzen
    درزِن darzen
    درزِن چهره čihr/čihrak dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم داماد zāmāt zāmātar zomā
    زُما zummā
    زوما zeymā
    زیما zāmā
    زاما zāmā
    زاما zāmā
    زاما خانـه katak kata kiye
    کیـه čia
    چیـه kia
    کیـه xāna
    خانـه xāna
    خانـه xāna
    خانـه مرد mart mereta mardak
    مردک miarda
    مـیرده miarda
    مـیرده merdi
    مِردی mardek
    مَردِک mardek
    مَردِک بره varrak vare
    وَره vara
    وره vara
    وره vara
    وره vara
    وره vara
    وره عروس vazyok vaze veye
    ویـه veya
    ویـه veya
    ویـه arus
    عروس ayris/eris
    عریس/عَی ریس ayris/eris
    عریس/عَی ریس بینی vinik vaenā vinniye
    وینیـه venia
    ونیـه venia
    ونیـه vini
    وینی vini
    وینی vini
    وینی گرگ gurg vehraka varg
    ورگ varg
    ورگ varg
    ورگ verg
    وِرگ gurg
    گورگ gurg
    گورگ

    در گویش اسفروینی

    برخی از واژه‌های زبان تاتی بـه گویش اسفرورین (از توابع شـهرستان تاکستان درون استان قزوین)

    • کجا: کوآ / kuặ/ کجا:اکو
    • آنجا: بورَ /Bura/ آنجا:براء
    • برف: وارَ /vara/ برف :ور
    • پدر: پیـه /piya/ پدر: ببه
    • مادر: مایَه /mặya/ مادر: ما. یـا (ننـه)
    • برادر: برا /Bərặ/ برادر :برا
    • : خاک (Khak) : خؤ
    • پسر: پور (Pura) پسر: کوته
    • : تیتی (Titi) :کیله
    • من: اَز (Az)
    • تو: ته (Ta)
    • ما: آما (Ama)
    • شما: شما (Shema)
    • او (مؤنث): آیَه (Aya)
    • او (مذکر): آندا (Anda)
    • مرا: چمن (Chemen)
    • تو را: اِشت (Eshte)
    • پریروز: اَپِری (Aperi)
    • دیروز: اَزیر (Azira)
    • امروز: آرو (Aru)
    • فردا: سابا (Saba)
    • پس‌فردا: پسرا (Pesara)
    • خانـه: کی یـه (Kiya)
    • حیـاط: کِلاگا (Kelaga)
    • باغ: رَز (Raz)
    • بیرون: بَر (Bar)
    • بالا: جُر (Jor)
    • کفش: چُستُه (Chosto)
    • قاشق: کَنچه (Kanche)
    • گربه: مَرچین (Marchin)
    • سگ: اَسبه (seba)
    • مرغ: کرگ (Karg)
    • تخم‌مرغ: کرخا (Karkha)
    • دارم: دیرم (direm)

    در گویش سگز آبادی

    برخی از واژه‌های زبان تاتی بـه گویش روستای سگزآباد (از توابع شـهرستان بوئین‌زهرا استان قزوین)

    • خانواده
    • خانـه: چیَ
    • پدر: دَدَ (dada)
    • مادر: مایَ (maya)
    • پسر: فِر (fer)
    • : تی تی (titi)
    • : خاچَ (khcha)
    • برادر: برا (bera)
    • برادر زن: زن برا
    • زن: زن خاجه
    • مادر زن: زن مایَه
    • پدر زن: زن پیـه
    • مادر بزرگ: پیلَه مایَ
    • عروس: وِیـه
    • داماد: زوما
    • مـیوه
    • سیب: اَسواَ
    • خربزه: چالیچَه
    • گلابی: اَنبری
    • هندوانـه: هَندونـهَ
    • زردآلو: شِلونیکَ
    • انگور: اَنجروَ
    • زمان
    • امروز: آرِو
    • دیروز: اَزیرَ
    • پری روز: پَریرَ
    • فردا: صَبا
    • پس فردا: سَرا
    • پسین فردا: پَرچینی
    • پسون فردا: بعد پَرچینی
    • ظهر: نمِرو
    • غروب: دَمِ شوم
    • شب: شؤ
    • جانور
    • گربه: مَرچین
    • سگ: اَسب
    • : چاروا
    • گاو: گُئوَ
    • گرگ: وَرگ
    • مرغ: کَرگَ
    • خرگوش: خَروش
    • گنجشک: گُئوش
    • کیوتر: کُؤتر
    • پوشاک
    • شلوار: شالوار
    • پیراهن: شوی
    • کفش: پوجار
    • کمربند: قیش
    • آب و هوا
    • برف: فرف
    • باران: وارون
    • تگرگ: تی اَرس
    • صفت
    • کوچک: قیجل (ghijel)
    • بزرگ: پیل (pil)
    • خوب: خار (khar)
    • بد: پیس (pis)
    • اشاره
    • این: جِم (jem)
    • کجا: چوآ (choa)
    • اینجا: اِندیـا (endia)
    • جهات
    • بالا (زبر): جوئر
    • پائین (زیر): جیرا
    • جلو: پَرون
    • عقب: پَسا
    • وسط: مونینجا
    • ضمایر
    • من: اَ (a)
    • تو: تَ (ta)
    • او :آ (a)
    • ما: اَما (ama)
    • شما: اماهاین، شما (emahayn,shema)
    • آنـها: آهاین (ahayn)

    در گویش شالی

    برخی از واژه‌های زبان تاتی بـه لهجهٔ شـهرشال (استان قزوین)

    • خانواده
    • پیَه = پدر
    • مایَ = مادر
    • برا = برادر
    • خاکه =
    • تتی =
    • پورَ = پسر
    • مـیوه
    • رَز = باغ انگور
    • چالج = شالی
    • جانور
    • جیلی = جوجه
    • مرچینـه = گربه
    • پاجار = کفش
    • صفت
    • خواریش = خوبی؟
    • نمونـه جمله
    • بی = بیـا
    • بشـه = برو
    • کاگو بیش = کجا بودی؟
    • بی کیـه؟ بفرمایید منزل.
    • چنـه = چرا، به منظور چه؟

    نمونـه فعل‌های تاتی تاکستان[۲۹]

    رساندن arasendon

    رسیدن arasesan

    افتادن ikatan

    انداختن ijayntan

    نشستن neštan

    خرد - ریز benjaton

    ب berian

    ریسیدن reštan

    دیدن vintan

    رفتن šian

    اجازه - امکان aštan

    آمدن omian

    آوردن aydan

    شیر خوردن از مادر (حیوانات) šet axardan

    شیر بـه بچه حیوانات bočobāndon

    نگه داشتن - متوقف nia daštan

    خواباندن boxosondan

    خوابیدن xotan

    مردن mardan

    دوشیدن došesan

    دوختن dotan

    گفتن vātan

    زیر دندان خرد bukurujoston

    کشتن - ذبح bukušton

    ساییده شدن busunoston

    شکستن beškeston

    شکاندن šekastan

    ریختن - بـه زمـین ریختن ikardan

    با دست فشردن bošqāloston

    شستن šurdan

    قطع bosāndon

    قطع شدن - جدا شدن bososton

    ساییدن - آسیـاب bossovoston

    جا انداختن - درون جای خود قرار der antay

    واژگون agardenesan

    خاموش ikoštan

    پاشیدن opātan

    گرفتن igatan

    نـهادن (بر جایی نـهادن) nayan

    گذاشتن بـه زمـین همراه با رها hārengaton

    گم شدن (غیرقابل پیدا شدن)avir abian

    پرتاب ijayntan

    عقب افتادن peykaton

    جلو افتادن piš ikatan

    در جلوی خود نگهداشتن pišgatan

    رها sarādāyan

    از بین بردن - برانداختن varengatan

    برگرداندن - بازگرداندن vegardāndon

    برگشتن vegardoston

    velišton

    برداشتن vigiton

    برگشتن agar desan

    باد خرمن - افشاندن خرمن vošāndon

    با دست زیر و رو voškaloston

    د - پاره vozarāndon

    وفسی

    این گویش درون منتهی‌الیـه حدود مرزی استان مرکزی با استان همدان، درون شمال شـهرستان اراک استفاده مـی‌شود؛ درون روستای وفس و سه روستای همجوار، یعنی چهرقان درون غرب و فرک و گورچان درون شرق. این مناطق تقریباً درون یک خط فرضی واقعند کـه احتمالاً حدود ۲۵۰۰۰ نفر از مـهاجرین و ساکنین این روستاها بـه این لهجه سخن مـی‌گویند؛ البته درون گویش این روستاها به‌طور جزئی تفاوت‌هایی مشاهده مـی‌شود ولی اصل و مبنای آن‌ها یکی است. این روستاها جمعیت ساکن فعلی آن‌ها حدود ده هزار نفر است.

    لهجه وفسی کـه به «وُوسی» موسوم هست بنا بـه آنچه پژوهشگران گفته‌اند، لهجه‌ای از تاتی است. ابراهیم دهگان درون کتاب فقه اللغه درون ضمن معرفی وفس و واقعه کشتار جمعی آن، گویش وفس را ‹‹ یکی از لهجه‌های قدیم پارسی باستان و شاخه‌ای از تاتی ›› مـی‌نامند.[۳۰] دکتر معین درون جلد چهارم فرهنگ خود تحت عنوان ‹‹ وفسی ››(Vafsi) منسوب بـه وفس، لهجه اهالی وفس نام مـی‌برند.[۳۱] آقای افتخار زاده درون کتاب گزیده‌ای بر دیوان همافر عراقی وفسی از قول نامبرده مـی‌نویسد: «نامبرده زبان خویش را تاتی خوانده است.»[۳۲] و همچنین درون مجله «ایران کوده» م. مغدم کـه دربارهٔ گویش دلیجان، آشتیـان و وفس بحث کرده، لهجه وفس را تاتی خوانده است.

    در فهلویـات باباطاهر همدانی کلمات مشابه زیـادی با گویش وفسی وجود دارد کـه به نمونـه‌هایی اشاره مـی‌شود:

    • «دیرم» (دارم): تن محنت کشی دیرم خدایـا، دل حسرت کشی دیرم خدایـا
    • «ته» (تو): بی ته یـارب بـه بستان گل مرویـا
    • «وینم» (ببینم): گرم دسترس نبی آیم ته وینم
    • «بَسُم» (بشوم، بروم): بسم آنان بوینم کـه ته وینند
    • «بوره» (بیـا): دمـی بوره بوین حالم ته دلبر
    • «سوته» (سوخته): بوره سوته دلان با ما بنالیم
    • «واتنی» (گفتنی): بـه درد دل مو واتنی نـه

    عمارلویی

    گویشوران تاتی عمارلو درون روستاهای کوهستانی کرانـه شاهرود و سفیدرود زندگی مـی‌کنند. روستاهایی از عمارلو کـه به گویش تاتی صحبت مـی‌کنند:

    بره‌سر * لیـاول علیـا * پاکده * پارودبار * سنگرود * داماش * گوورد * یکنم * آیینـه دیـه * بیورزن * اسکابن * انبوه * خرمکوه * کلیشم * لایـه * ناوه نواخان لایـه * نواخان ناوه * نودیـه * ویـه * جیرنده

    گویش تاتی عمارلو، یکسانی زیـادی با زبان پهلوی نشان مـی‌دهد:

    • تاتی: خوجچیر = پهلوی: حوچیر، حوژیر = پارسی: خوش چهره، خوش گل، زیبا. نمونـه: چه خوجچیرَ بی؟! = چه خوشگل شده؟!
    • تاتی: پیلّه = پهلوی: پیل = پارسی: بزرگ. نمونـه: آشآن پیلّه بیبین. = اونا بزرگ شدن.
    • تاتی: بیشیَن = پهلوی: بشدن = پارسی: رفتن. نمونـه: اَما بیشیم. = ما بریم.
    • تاتی: زوؤان = پهلوی: زوؤان = پارسی: زبان، زبون. نمونـه: مُنی زوؤان دِ بوگوتی. = از زبون من گفته.
    • تاتی: زیندَگی = پهلوی: زیندَگی = پارسی: زِندِگی. نمونـه: اَما زیندَگی نُکُدیم. = ما زندگی نکردیم.
    • تاتی: نآم = پهلوی: نآم = پارسی: نام. نمونـه: آنی نام اسفندیـار بِه. = اسمش اسفندیـار بود.
    • تاتی: دیـه = پهلوی: دیـه = پارسی: دِه. نمونـه: جیریندیـه دِ بِیمـین. = از جیرنده اومدن.
    • تاتی: سرشب = پهلوی: سرشب = پارسی: عصر. نمونـه: سرشب بازار دِبَست. = عصر بازار تعطیل کرد.

    خطری کـه این گویش‌ها را تهدید مـی‌کند، مـهاجرت ساکنان این روستاها بـه شـهر و تغییر زبان نسل نو کـه در شـهرها زاده و بزرگ مـی‌شوند است.

    ویژگی‌های دستوری

    هجا

    هجا درون گویش تاتی همانند زبان فارسی یک رشته آوایی پیوسته هست که از یک واکه و یک که تا سه همخوان تشکیل مـی‌شود. واکه هسته هجا را تشکیل مـی‌دهد و همخوان اطراف و حواشی آن را. از آنجا کـه در این گویش همزه آغازی یک واقعیت آوایی است، هجاهایی درون این گویش یـافت مـی‌شوند کـه بدون صامت‌اند، یعنی مصوت‌ها، درون موقعیت‌های آغازی، مـیانی و پایـانی یـافت مـی‌شوند.[۳۳]

    ارتباط با زبان‌های شمالی

    نوشتار اصلی: زبان‌های کاسپین

    تاتی از زبان‌های ایرانی شمال غربی هست و با زبان تالشی بسیـار نزدیک است. تاتی و تالشی از هم متاثرند، اما مقدار این تأثیر درون مناطق مختلف متفاوت است. شدت نزدیکی این دو گویش با یکدیگر عاملی به منظور مخفی ماندن حدود و ثغور جغرافیـای زبانی این دو شده‌است، چنان‌که گاه گونـه‌های تاتی درون دل تالشی، و گونـه‌هایی تالشی درون دل تاتی یـافت مـی‌شوند. ویژگی‌ها و مؤلفه‌های مـهم زبانی خاص تاتی و تالشی، سابقه ارتباط این دو منطقه با هم، ارائه شواهد و مثال‌هایی درون چند بخش آوایی، ساخت‌واژی، و واژگانی، و بررسی ملاحظات جغرافیـایی منطقه مؤید این مدعاست.[۳۴]

    مقایسه تالشی با گویش‌های مختلف تاتی

    فارسی تالشی آستارا تاتی تاکستان تاتی سگزآباد تاتی ابراهیم‌آباد تاتی اردبیلک تاتی زیـاران مازندرانی ساری پایین jina
    جینـه jir
    جیر jirā
    جیرا jirā
    جیرا jir
    جیر jir/jirā
    جیرا/جیر jir
    جیر پدر dādā
    دادا dādā
    دادا dada
    دده dada
    دده dādā/piyar
    پی‌یر/دادا dada/piyar
    پی‌یر/دده piyar
    پی‌یر تلخ tel
    تِل tal
    تل tal
    تل tal
    تل tal
    تل tal
    تل tal
    تل kela
    کِلَه titiye
    تیتیـه titia
    تی تیـه titia
    تی تیـه detari
    دتری detar
    دتری deter
    دتر دیوانـه tur
    تور tur
    تور tur
    تور tur
    تور tur
    تور tur
    تور tur
    تور زن žen
    ژِن zeyniye
    زینیـه zania
    زنیـه zania
    زنیـه zen
    زِن zenek
    زنک zena
    زِنا سفید ispi
    ایسپی isbi
    ایسبی esbi
    اسبی sebi
    سبی sivid
    سوید isbi
    ایسبی isbe
    اِسبه مرغ kāg
    کاگ karke
    کرکه čarga
    چرگه karga
    کرگه kerg
    کرگ kerg
    کرگ kerg
    کرگ نردبان serd
    سِرد aselte
    اَسلته sorda
    سورده sorda
    سورده palkān/palkāna
    پلکانـه/پلکان kati
    کاتی چهره dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم dim
    دیم

    نقش زبان تاتی درون جنگ ایران و عراق

    در جنگ هشت ساله ایران و عراق زبان تاتی نقش تعیین‌کننده ایی درون پیروزی اطلاعاتی ایران ایفا نمود؛ ضداطلاعات ارتش عراق با شنود مکالمات بیسیم چی‌های ایرانی متوجه تحرکات و برنامـه‌های عملیـاتی ارتش و سپاه ایران مـی‌شدند و نیروهای ایرانی از هر کدام از گویشـها و زبانـهای ایرانی به منظور مکالمات بیسیم چی‌ها استفاده مـی‌نمودند، توسط استخبارات و ضد اطلاعات ارتش بعث عراق شنود و ترجمـه مـی‌شد؛ که تا اینکه از گویشوران زبان تاتی درون دو سوی بیسیم‌های نیروهای ایرانی استفاده شد و ارتش بعث عراق و هیچ‌یک از همپیمانانش که تا پایـان جنگ نتوانستند هیچ‌کدام از مکالمات اطلاعاتی عملیـاتی ایران را رمزگشایی نمایند این بیسیم چی‌ها از دو روستای وفس و چهرقان استان مرکزی انتخاب شده بودند؛ درون سال ۱۳۷۰ و سه سال بعد از پایـان جنگ، سپهبد امـیر صیـاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمـینی ارتش ایران با حضور درون این دو روستا و افشای این موضوع، از مردم و شـهدای این دو روستا قدردانی کرد[۳۵]

    نمونـه‌هایی از نسخه‌های خطی بـه زبان تاتی

    • نسخه‌ای خطی بـه زبان تاتی

    • نسخه‌ای خطی بـه زبان تاتی

    • نسخه‌ای خطی بـه زبان تاتی

    • نسخه‌ای خطی بـه زبان تاتی

    معرفی چند کتاب کـه در مورد زبان کهن تاتی بحث کرده‌اند

    • Donald L.Stilo (Vasfi and Tati & Taleshi book).jpg

      کتابی با عنوان « گرامر وفسی - تاتی»؛ تز دکترای پروفسور دونالد ال. استیلو درون سال ۱۹۷۱. کـه منبع تمامـی کتاب‌های تازه چاپ درمورد زبان تاتی، درون ایران و جهان است.

    جستارهای وابسته

    • تات‌های ایران
    • زبان تاتی قفقاز
    • زبان‌های کاسپین
    • زبان تالشی

    پیوند بـه بیرون

    • مسئله تات و تاتی درون ایران
    • زبان‌های تاتی
    • روستای کجل، وارث زبان تاتی
    • تاتی و تالشی، بازماندهٔ زبان ماد

    پانویس

  • Ethnologue, Languages of the World: Tati people including Alviri-Vidari, Eshtehardi, Gozarkhani, Harzani (Population: 28.100 in 2000), Kabatei, Kajali, Karingani (Population: 17.600 in 2000), Kho’ini, Koresh-e Rostam, Maraghei, Razajerdi, Rudbari, Shahrudi, Takestani (Population: 220,000) and Taromi, Upper ethnic groups.
  • "AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan". Encyclopaedia Iranica (in انگلیسی).
  • «تات‌ها چهانی هستند؟ | موج باز» ‎(fa-IR)‎. بـه کوشش موج باز. 2017-07-24. بازبینی‌شده درون 2018-07-12. 
  • «گویش قزوینی و زبان تاتی استان قزوین». پایگاه خبری آیین باور. بازبینی‌شده درون 2018-12-25. 
  • کتاب «دستور زبان لهجه‌های تاتی جنوبی»، احسان یـارشاطر، لاهه - پاریس ١٩٦٩
  • «وَفس؛ دیـار تات زبان‌ها». بازبینی‌شده درون ۱ سپتامبر ۲۰۱۶. 
  • «تات‌نشینان بلوک ایران». بازبینی‌شده درون ۱ سپتامبر ۲۰۱۶. 
  • ثبت زبان تاتی درون فهرست مـیراث معنوی-جام جم آنلاین
  • ↑ ۹٫۰۹٫۱ علی عبدلی، فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، تهران 1380
  • دائرةالمعارف بزرگ اسلامـی
  • زبان تاتی (توصیف گویش تاتی رودبار)، دکتر جهاندوست سبزعلیپور.
  • ای. م. دیـاکونوف، "تاریخ ماد"، ۱۹۸۵، فصل ششم
  • ↑ ۱۳٫۰۱۳٫۱ احمدروی، "آذری یـا زبان باستان آذربایجان"، 1325، ص 24-25
  • محمدرضا بابایی‌کهن، مقاله "دریچه‌ای بر تات و تات شناسی"، بخش جمع‌بندی
  • دائره المعارف بزرگ اسلامـی، مدخل تاتی
  • صفرزاده، حبیب، پژوهشی درون گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن درون تصحیح و شرح متون ادب فارسی] مجله دانشکده ادبیـات و علوم انسانی مشـهد (علمـی- پژوهشی)، شماره ۱۵۹- زمستان ۱۳۸۶.
  • Mohammad-Reza Djalili, Alessandro Monsutti, Anna Neubauer Le monde turco-iranien en question KARTHALA Editions, 2008 pg 72
  • ↑ ۱۸٫۰۱۸٫۱ تات، دانشنامـهٔ جهان اسلام
  • همان.
  • کاشغری، ذیل «تات»، «تَتْ»، نیز رجوع کنید بـه ذیل «اُس»، «سُملِم تَتْ»
  • دانشنامـه جهان اسلام
  • ↑ ۲۲٫۰۲۲٫۱ علی عبدلی، "ادبیـات تات و تالش"، 1380، نشر سهامـی انتشار، فصل تاتی
  • آثنولوگ
  • تات نشین‌های بلوک زهرا، جلال آل احمد، چاپ سوم- امـیرکبیر،1353
  • دوبرادر، محمد حسین دانایی، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1392
  • رستم نوچه فلاح و عبدالله بهرامـی زیـارانی، "فشگلدره قزوین"، 1370
  • The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia
  • http://www.mehremihan.ir/language-and-dialect/2956-tati-ghazvini.html
  • بررسی گویش تاتی تاکستان، عباس طاهری، نشر سال، ۱۳۸۸، صفحهٔ ۱۸۰
  • دهگان، ابراهیم، فقه اللغه، ص ۲۳۵
  • معین، محمد، فرهنگ
  • افتخارزاده، نادر، گزیده دیوان همافر عراقی، مقدمـه
  • جهاندوست سبزعلیپور، زبان تاتی (توصیف گویش تاتی رودبار)، رشت: نشر فرهنگ ایلیـا، فصل اول
  • نشانـه‌های تالشی درون مناطق تات زبان خلخال، دکتر جهاندوست سبزعلیپور.
  • یـادمان شـهید سپهبد امـیر صیـاد شیرازی- عروج
  • منابع

    • زبان‌شناسی - دکتر فره وشی - انتشارات دانشگاه تهران
    • تاتی و هرزنی - عبدالعلی کارنگ - ۱۳۳۳ - تبریز - ناشر واعظ پور
    • جستاری درون زبان تاتی، نوشته: علی محمدآقاعلیخانی
    • نوشتار: پراکندگیِ «تات»‌ها درون تاکستان و بوئین زهرا، نوشته: عباس رحمانی
    • علیجانزاده، حسین. زبان کویر (کتاب اول). حسین علیجانزاده، ۱۳۷۲. شابک ‎۹۷۸-۶۰۰-۶۴۴۰-۶۱-۳. 
    • یکسال درون مـیان ایرانیـان (سفرنامـه) ادوارد براون
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های ایرانی
    شاخه
    زبان‌های ایرانی غربی
    شمال غربی
    باستان: مادی

    مـیانـه: زبان پارتی (پهلوی اشکانی)

    نو: آذری • گیلکی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • زازا-گورانی (دیملی • گورانی • اورامـی (هَورامـی)) • لکی • کردی (کرمانجی • سورانی • کردی جنوبی) • بهدینی • زبان‌های ایران مرکزی • بلوچی∗ • سیوندی
    جنوب غربی∗
    باستان: فارسی باستان

    مـیانـه: پارسی مـیانـه (پهلوی)

    نو: فارسی (دری • تاجیکی) • لری (گویش بختیـاری) • لارستانی • بشاکردی • کمزاری • تاتی اران •
    شاخه
    زبان‌های ایرانی شرقی
    شمال شرقی
    باستان: اوستایی∗ • سکایی باستان

    مـیانـه: سغدی • خوارزمـی • سکایی مـیانـه • بلخی

    نو: پشتو • پامـیری • آسی • یغنابی • مُنجی • یدغه • شغنانی • اِشکاشِمـی • وَخی • یزغلامـی • سریکالی • روشنی
    جنوب شرقی
    مـیانـه: نو: پراچی • اورمُری
    ^ بلوچی به‌خاطر مـهاجرت گویشورانش، از نظر جغرافیـایی بـه جنوب‌شرق فلات ایران منتقل شده‌است.

    ^ شاخهٔ جنوب‌غربی را شاخهٔ فارسی‌تبار نیز مـی‌گویند.

    ^ بیشتر زبان‌شناسان، اوستایی را درون مرز شاخه‌های غربی و شرقی دسته‌بندی مـی‌کنند.
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های رایج درون ایران
    زبان‌های
    هندواروپایی
    ایرانی شمال‌غربی
    کردی(کردی سورانی • کردی کرمانجی • کردی جنوبی) • زبان زازاکی • هورامـی • گیلکی • بهدینی • بلوچی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • راجی • ایرانی مرکزی • سنگسری • مراغی • لکی
    ایرانی جنوب‌غربی
    فارسی • لری(لری بختیـاری • لری شمالی • لری جنوبی • کمزاری • شوشتری • بهبهانی • دزفولی • رامـهرمزی • هندیجانی • قنواتی • ماهشـهری) • بندری • لارکی • زبان سیوندی • بشاکردی • اچمـی
    زبان‌های رومنی
    زرگری • زبان دومری • رمانلویی
    زبان ارمنی
    ارمنی
    زبان سندی
    جدگالی
    زبان‌های آلتایی
    زبان‌های ترکی غربی
    آذربایجانی • قشقایی • ترکی خراسانی • ترکمنی • افشاری • شاهسونی • سنقری • آینالو
    زبان‌های قبچاقی
    زبان قزاقی
    زبان‌های آرغو
    زبان خلجی
    زبان‌های سامـی
    عربی خوزستانی • عربی خراسان • سریـانی • مندایی • لشان ددان
    زبان‌های دراویدی
    زبان براهویی
    زبان‌های کارتولی
    زبان گرجی
    • ن
    • ب
    • و
    زبان‌های هندوایرانی
    زبان‌های هندوآریـایی
    هندوآریـایی مـیانـه/باستان
    باستان
    • سانسکریت
      • سانسکریت ودایی
      • سانسکریت کلاسیک
    • سنگ‌نبشته مـیتانی
    مـیانـه
    • اَبَهَتّه
    • اپبرمشـه
    • الو
    • گنداری
    • پایشاچی
    • پالی
    • پراکریت
    امروزی
    مرکزی
    هندی
    • اودهی
    • بگهلی
    • هندی بمبئی
    • برج
    • بوندلی
    • چتیسگری
    • هندی فیجی
    • هریـانوی
    • کنوجی
    • سانسی
    اردو
    • دکنی
    • ریخته
    دیگر
    • دهانور رای
    خاوری
    آسامـی و بنگالی
    • آسامـی
    • بنگالی
    دیگر
    • آنگیکا
    • بوجپوری
    • مانیپوری
    • چاکما
    • چیتاگونی
    • هالبی
    • هاجونگ
    • کایورت
    • کاریـا تار
    • ماگهی
    • مـیتهیلی
    • ماجهی
    • مال پاهاریـا
    • اوریـه
    • رنگپوری
    • روهینگیـا
    • سادری
    • سیلهتی
    شمالی
    • گرهوالی
    • کومائونی
    • نپالی
    • پوتواری
    شمال باختری
    پنجابی
    • سرائیکی
    دیگر
    • آئر
    • دوگری
    • هندکو
    • کانگری
    • کچی
    • سندی
    جنوبی
    • دیوهی
    • کونکانی
    • مراتی
    • الی
    باختری
    بهیل
    • بهیلی
    • گامـیت
    راجستانی
    • گوئاریـا
    • جیپوری
    • مارواری
    دیگر
    • دومری
    • گجراتی
    • خاندیشی
    • پارکری کولی
    • رومانی
    ایرانی
    باستان / مـیانـه
    باستان
    غربی
    • پارسی باستان
    • مادی
    شرقی
    • اوستایی
    • سکایی
    مـیانـه
    غربی
    • پارسی مـیانـه
    • پارتی
    شرقی
    • باختری
    • خوارزمـی
    • آسی
      • یـاسی
    • سکایی
    • سغدی
    نوین
    شمالی
    کردی
    • کرمانجی
    • سورانی
    • کردی جنوبی
    • لکی
    زازا-گورانی
    • زازاکی
    • گورانی
    • باجلانی
    • شبکی
    کاسپین
    • دیلمـی
    • گرگانی
    • گیلکی
    • مازندرانی
    • تالشی
    • تاتی
    • سمنانی
    • سنگسری
    دیگر
    • آذری
    • بلوچی
    • گویش‌های مرکزی ایران
    • گویش‌های استان فارس
    • سیوندی
    • زبان بهدینی
    شرقی
    پامـیری
    • اشکاشمـی
    • مونجانی
    • روشنی
    • شغنانی
    • سریکالی
    • وخی
    • یزغلامـی
    • یدغه
    دیگر
    • آسی
    • پشتو
    • زبان یغنابی
    • اورمری
    • پراچی
    غربی
    جنوبی
    • فارسی
      • فارسی افغانستان
      • فارسی تاجیکی
    • لری
    • زبان تاتی قفقاز
    • لارستانی
    • بشاگردی
    • کمزاری
    زبان‌های هندوایرانی دیگر
    داردی
    • داملی
    • دوماکی
    • گواربتی
    • کالامـی
    • کالاش
    • کشمـیری
    • کهوار
    • کوهستانی
    • پالوله
    • پشـه‌ای
    • شینا
    • شمشتی
    • توروالی
    • اشوجی
    نورستانی
    کامکاتاویری
    • کامویری
    • کاتاویری
    • ممویری
    دیگر
    • اشکونو
    • کالاشا-آلا
    • کامکاتاویری
    • ترگامـی
    • واسی-وری
    زبان‌های مرده بـه صورت ایتالیک مشخص شده‌اند.
    در دسته‌بندی برخی از زبان‌ها و گویش‌ها اختلاف نظر وجود دارد.
    • ن
    • ب
    • و
    تالش
    منطقه تالش
    تالش گشتاسبی :آستارا · جلیل‌آباد · لریک · لنکران · ماساللی  · یـاردیملی
    تالش ایران: آستارا · طوالش · رضوانشـهر · ماسال  · صومعه‌سرا · فومن  · شفت
    زبان و فرهنگ مردم
    • تالشی‌ها
    • زبان تالشی
    • تالشان ایران و زبان ترکی
      • آذری
    • روسی
    • گیلکی
    • فارسی
    • کردی (کرمانجی)
    تاریخ
    • پایتاکاران
    • اسپهبدان گیلان
    • استان مغان
    • خانات تالش
    • یورش بـه لنکران
    • عهدنامـه ترکمنچای
    • حکومت مغان
    • جمـهوری شوروی مغان
    • جمـهوری خودگردان تالش-مغان
    دیدنی‌ها
    • کوه‌های تالش
    • مریـان
    • سوباتان
    • اسبومار
    • لاتون
    • گیسوم
    • سیـاهداران
    • ویسادار
    • ماسوله
    • قلعه رودخان
    • اولسبلانکاه
    • ارده
    • دژ سلسال
    • سراگاه
    • نوه دیی
    • شاهمـیلرزان
    • پارک ملی هیرکان
    • دریـاچه نئور
    شـهرها
    • هشتپر
    • آستارا
    • رضوانشـهر
    • ماسال
    • شفت
    • فومن
    • عنبران
    • لوندویل
    • اسالم
    • لیسار
    • حویق
    • چوبر
    • پره‌سر
    • ماکلوان
    • احمدسرگوراب
    • چوکا
    • شاندرمن
    افراد
    • اهالی تالش
    • فهرست تالشان
    • تالش‌تباران اهل ایران
    • تالش‌تباران اهل جمـهوری آذربایجان
    درگاه:تالش
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=زبان_تاتی_ایران&oldid=25160501»




    [زبان تاتی ایران - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد تا ته تو تت]

    نویسنده و منبع |