پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
۷–۱۰٪[۱][۳] عراق ۶–۹ مـیلیون
۲۳٪یـا ۳۰٪[۱][۳] سوریـه ۳_۴ مـیلیون
۹–۱۵٪[۱][۵][۶][۷] جمـهوری آذربایجان ۱۵۰٬۰۰۰–۱۸۰٬۰۰۰[۸][۹] روسیـه ۶۳٬۸۱۸[۱۰] ارمنستان ۳۷٬۴۰۳[۱۱] گرجستان
۲۰٬۸۴۳[۱۲]
اروپا آلمان ۷۵۰٬۰۰۰[۸] اسرائیل ۱۵۰٬۰۰۰[۱۳] فرانسه ۱۳۵٬۰۰۰[۸] سوئد ۹۰٬۰۰۰[۸] هلند ۷۵٬۰۰۰[۸] سوئیس ۶۵٬۰۰۰[۸] بلژیک ۶۰٬۰۰۰[۸] اتریش ۵۵٬۰۰۰[۸] ترکمنستان ۵۰٬۰۰۰[۹] بریتانیـا ۴۹٬۹۲۱[۱۴][۱۵][۱۶] قزاقستان ۳۸٬۳۲۵[۱۷] اردن ۳۰٬۰۰۰[۱۸] یونان ۲۶٬۰۰۰[۱۹] دانمارک ۲۵٬۰۰۰[۲۰] ایـالات متحده آمریکا ۱۵٬۳۶۱[۲۱] قرقیزستان ۱۳٬۱۷۱[۲۲][۲۳] کانادا ۱۱٬۶۸۵[۲۴] فنلاند ۹٬۲۸۰[۲۵]زبانها کردیدین • اکثریت: کورد تبار سنی، شیعه، علوی• اقلیت: یـارسان، ایزدی، شبک، یـهودی، مسیحیت، تصوف، دادارباوری، ندانمگرایی، مزدیسناگروههای قومـی مرتبط دیگر اقوام ایرانیتبار
(تالش • لر • فارس • بلوچ • تات • گیلک • مازندرانی) جمعیت کردهای ایران، ترکیـه و سوریـه تخمـینی است، زیرا آمار دقیقی توسط این کشورها ارائه نمـیشود.
مردم کُرد، قوم ایرانی[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲] هستند کـه در بخشهایی از خاورمـیانـه و آسیـای مرکزی و در ایران بـه ویژه درون شمال شرق و غرب ایران زندگی مـیکنند.[۳۳]
کشورهای ترکیـه، عراق، سوریـه و ایران دارای اقلیتهایی از کردها هستند. تصرفات نظامـی عثمانی علیـه ایران موجب پخش شدن کردها درون چهار کشور خارج از فرهنگ ایرانی (ترکیـه، سوریـه، عراق، و شوروی سابق) و سیـاسی شدن کردها شد.[۳۴]
کردها درون بسیـاری از نقاط ایران[۳۵] زندگی مـیکنند.[۳۶] بخش شینِ جداشده از ایران (بهویژه درون جنگ چالدران)، امروزه سه ناحیـهٔ کردستان ترکیـه، کردستان عراق و کردستان سوریـه را تشکیل مـیدهند. سه کشور ترکیـه، عراق، و سوریـه بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درون سال ۱۹۲۳ تأسیس شدند. درون جمـهوری آذربایجان، جمـهوری ارمنستان، جمـهوری ازبکستان و جمـهوری تاجیکستان نیز کردها زندگی مـیکنند.[۳۷][۳۸][۳۹]
جمعیت کردها درون سال ۲۰۰۹، حدود ۴۶٬۵۰۰٬۰۰۰[۴۰] که تا ۴۷٬۸۶۳٬۰۰۰[۴۱] تن برآورد شدهاست کـه ۸٫۵ که تا ۹ مـیلیون تن از آنها درون ایران زندگی مـیکنند.[۴۲][۴۳]
زبانهای کردی پیوستاری از زبانها و گویشها را تشکیل مـیدهند کـه در بسیـاری مواقع درک متقابل آنـها به منظور گویشوران مـیسر نیست. زبانهای کردیتبار شامل چهار گروه است: کُرمانجی یـا بادینانی، سورانی، کردی جنوبی.[۴۴][۴۵][۴۶] بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز ایزدی، یـارسان (اهل حق)، مسیحی و یـهودی هستند. کردها جشن نوروز و جشنهای مولودی را گرامـی مـیدارند. نوروز درون مـیان کردها جشن قومـی است. درون افسانـههای کردی منشأ این جشن را بـه کیومرث، نخستین پادشاه پیشدادی، منسوب مـیدارند. کیومرث بـه کردی «کیموروس» درون کوهستانهای رواندوز درون شرق شـهر «دیـانا» با اهریمن مـیجنگد و بر او پیروز مـیشود. بـه این مناسبت، دستور مـیدهد درون کوهها و بلندیها آتش بیفروزند و خبر پیروزی را بـه همـه جا برسانند. او فرمان داد مردم روز پیروزی را جشن بگیرند و به مدت نُه روز ادامـه دهند. بـه این مناسبت، آن را جهژنی نـهورۆز نامـیدند و بعدها نوروز نامگذاری شد.[۴۷]درودگری، قالی و جاجیم و گلیمبافی (بهویژه قالی بیجار) از صنایع دستی عمدهٔ کردها است.
کُردها درون اسطورههای ایرانی
فردوسی درون داستان قیـام کاوه آهنگر بر علیـه ضحاک ماردوش درون شاهنامـه بـه کُردها چنین اشاره مـیکند:
هنگامـی کـه ضحاک ماردوش به منظور آرام مارهای روی دوشـهایش بـه پیروی از اهریمن دستور داد که تا هر روز دو جوان ایرانی را بکشند و مغزسرهایشان را ط مارها کنند، درون این هنگام دو آشپز ایرانی بـه نامـهای ارمایل و گرمایل بـه زیرکی خود را بـه دربار رساندند و در آشپزخانـه ضحاک مشغول کار شدند.
این دو نفر هر روز یکی از دو جوان را کـه رشید تر از دیگری بود رها مـید و مغز سر دومـی را با مغز سر ی مـیآمـیختند و ط مارها مـید. که تا دست کم یکی از دو نفر را نجات داده باشند. جوان رشید رهایی یـافته بـه کوهها پناه مـیبرد و در آنجا چوپانی پیشـه مـیکرد و پنـهانی روزگار مـیگذرانید.
فردوسی سپس مـیگوید:
یعنی از افزایش نسل این جوانان نژاده و رشید، جمعیت «کُرد» پدید آمد.[۴۸][۴۹][۵۰]
فردوسی از زبان کاوه آهنگر هنگام قیـامش بر ضد ضحاک مـیگوید :
که این اوج حضور کُردها درون شاهنامـه فردوسی هست که درون داستان کاوه آهنگر و ضحاک هست که بعد از قیـام کاوه آهنگر و پیروزی درون برابر ضحاک؛ فردوسی نژاد «کُرد» را از کاوه آهنگر مـیداند کـه عمده این نژاد ساکن کوهستانهای غرب ایران شدند و با ازدیـاد جمعیتشان متحد شدند و ضحاک را سرنگون د.
دلیل این موضوع بر یقین است. درون گذشته اهورایی ایران زمـین حوادثی چون حمله بربرها و اقوام مـهاجم همچنین گرمای بیش از اندازه سبب مـیشد گروهی از آریـاییها بـه کوهستانها پناه ببرند؛ و معمولاً به منظور تأمـین مایحتاج روزانـه دست بـه شکار و دامداری مـیزدند. بعد از گذشت چندی لقب کورتی (کُردی) یعنی مردمان کوهستان برآنـها گذارده شد و این اولین شکلگیری نژادی درون ایران هست که مربوط بـه هزاره سوم قبل از مـیلاد و حکومت بزرگ کوتیها درون ایران مـیشود کـه سرزمـین آنها کوتیوم یـا درون زبان آشوری گوتیوم نامـیده شد. واژه کُرد یـا گُرد شکل گرفت. بعدها همـین گوتیوم تبدیل بـه کشور ماد شد کـه اولین حکومت بزرگ کُردان شکل گرفت.[۵۱][۵۲][۵۳]
پیشینـهٔ واژه کرد
در اوستا سه واژه کورته، کرتی و کرتو وجود دارد کـه مفهوم آن بـه معنای شمشیر و نیزه مـیباشد و در اصل بـه معنای سرزمـینی هست که درون دامن خود شمشیرها را پروردهاست کـه در اوستا بارها از آن یـاد شدهاست؛ بنا بر این کُرد درون اوستا بـه معنای «شمشیر زن دلاور» است.[۵۴][۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹]
گزنفون (فیلسوف و مورخ یونانی قرن چهارم قبل از مـیلاد)، حدود ۲۴۰۰ پیش، تمام منطقه غرب را کُردوک نامـیده یعنی مرد جنگی دلیر.[۶۰][۶۱][۶۲][۶۳][۶۴]
شرفخان بدلیسی مورخ قرن دهم درون کتاب شرفنامـه (یـا تاریخ مفصل کُردستان) درون مورد لفظ کُرد مـیگوید:
«لفظ کُرد تعبیر از شجاعت است، چرا کـه اکثر شجاعان روزگار و پهلوانان نامدار از این طایفه برخاستهاند؛ مانند رستم زال کـه در ایـام حکومت پادشاهی کیقباد مـیزیسته و از طایفهٔ اکراد بوده و چون تولد او درون سیستان بوده، بـه رستم زابلی اشتهار یـافتهاست»...
"کسانی چون آرش کمانگیر، فریدون، بهرام چوبین، مـیلاد پدر پهلوان گرگین و فرهاد کوهکن همگی کُرد بودهاند"
و سپس درون مورد معنای واژۀ کُرد نتیجهگیری مـیکند:
واژه کُرد بـه معنی مرد جنگی دلیر؛ مرد شمشیرزن و مرد دلاور است.[۶۵][۶۶][۶۷][۶۸][۶۹]
پیش از مـهاجرت آریـاها
ریشـه واژهٔ کرد بـه درستی مشخص نیست.[۷۰] رینولدز بر این باور هست نام کرد از واژه کردو کـه برای نخستینبار درون یک سنگنبشته سومری مربوط بـه هزاره سوم پیش از مـیلاد با عنوان «زمـین کار-دا» آمدهاست درون ارتباط است. کردو از نظر ریشـهشناسی مربوط بـه اصطلاح آشوری اورارتو کـه همان آرارات مـیباشد است.[۷۱] بـه باور آستریـان، منطقیترین توضیح این هست که این واژه با کیرتیها (یک قبیله باستانی) درون ارتباط باشد.[۷۲]امانالله قرشی قدیمـیترین سند را درون رابطه با واژه کرد، واژه «بیت قردو» مـیداند کـه در عهد پادشاهی گیمـیلسین از سلسله سوم سلاطین اور درون قرن ۲۲ پیش از مـیلاد بـه کردستان فعلی عراق و ایران و ترکیـه اطلاق مـیشده و حکومت آن درون آن زمان بـه امـیری بـه نام وردننر (Vard-nannar) سپرده شدهاست. وی این واژه را واژه آرامـی دانستهاست. درون همان زمان بـه منطقه موسوم بـه جزیره ابنعمر درون آرامـی گُزرتای قردو گفته مـیشدهاست.[۷۳] از نظر قرشی کرد یک واژه گیتایی هست (واژهای کـه در یک زبان منسوخ معنا داشته و اکنون معنای خود را از دست دادهاست) و معتقد هست که این واژه سومری یـا آشوری نیست و با واژه بابلیای کـه بدان شبیـه هست و معنای پهلوان دارد تنـها درون لفظ شبیـه است، چرا کـه بسیـار قدیمتر از بـه قدرت رسیدن بابلیهاست و دیگر اینکه کرد (قردو) درون ابتدا نام مکان بوده و پهلوان نمـیتواند نام مکان باشد.[۷۳]
همان ناحیـه بیت قردو درون جغرافیـای آشور، بعدها توسط یونانیـان کردوئن، کردوئنـه یـا کردوئنا نامـیدهشد و این عقیده نیز وجود دارد کـه نام کرد برگرفته از سرزمـین باستانی کردوئنا باشد کـه در جنوب دریـاچهٔ وان|، جایی مـیان موش و دیـاربکر امروزی بودهاست.[۷۴][۷۵][۷۶][۷۷][۷۸][۷۹]
امانالله قرشی نام کردوئن را نیز واژهای گیتایی و هندواروپایی غربی مـیداند کـه در دوران هیتیها بـه ناحیـه مزبور دادهشدهاست. نام این محل درون اسناد ارمنی بـه صورت کُردُخوی آمده کـه جزء آخر آن علامت جمع زبان ارمنی است.[۷۳] برخی نیز اعتقاد دارند ریشـه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شدهاست.[۸۰][۸۱]
برخی نیز اعتقاد دارند ریشـه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شدهاست.[۸۲][۸۳]
پس از مـهاجرت آریـاها
واژهٔ کرد بـه صورت «کورت» درون متون پارسی مـیانـه دیده مـیشود و از پارسی مـیانـه بـه زبان عربی بـه صورت «کرد» انتقال یـافتهاست.[۸۴] بـه باور امانالله قرشی واژه کردو کـه پیشتر نام مکان بود درون دوران مادها بـه ساکنان محل اطلاق شد و ساکنان سرزمـین کردوئن را کردو یـا کاردو نامـیدند. گزنفون درون بازگشت ده هزار نفر این مردم را کُردوک (کاردوخ) خواندهاست.[۷۳] بـه باور وی درون دوران اشکانی علاوه بر کردوئن (جنوب شرقی ارمنستان قدیم و همسایـه جنوبی آذربایجان) کـه از قدیم شین بودهاست، منطقه موسوم بـه ادیـابن (هدیپ) درون قلب آشور باستان بـه مرکزیت اربیل درون کنار رود زاب نیز شین بودهاست.[۸۵]
تغییر معنایی واژه کرد درون دوره بعد از ورود اعراب بـه ایران
واژهٔ کرد درون دوره بعد از ورود اعراب بـه ایران و در متون عربی واژه کرد بـه معنای مردمان کوچ نشین و عشایر و رمـه گردان انتقال یـافت و از بار معنایی قدیمـی و باستانی خود خارج گردید.[۸۶] بعد از حمله اعراب بـه ایران، ایرانیـان دست بـه شورشهای متعدد و مقاومت زدند (از جمله بابک خرمدین). مثلاً محمد بن جریر طبری مـینویسد:
…در همـین روز خبر رسید کـه «موصل» بشوریده و کردان درون آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، کـه دوست یحییبن خالد برمکی بود، بـه منصور خلیفه عباسی پیشنـهاد کرد کـه کار خواباندن شورش کردان را بـه خالد برمکی واگذارد کـه «او به منظور خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنـهاد را پذیرفت و خالد را بـه حکومت موصل برگماشت….[۳۹][۸۷]
بسیـاری بر این باورند کـه کردوئنـه همان مکانی هست که امروزه کردستان نامـیده مـیشود.[۷۵][۷۶][۷۸][۸۸][۸۹][۹۰] و دانشنامـه کلمبیـا این ارتباط را ذکر کردهاست.[۹۱]
برخی از دانشوران قرن نوزدهم نظیر جرج رولینسن کردوئنـه و کاردوخی را با کردهای امروزی یکی دانستند و اظهار د کاردوخی معادل لغوی باستانی کردستان است.[۹۲][۹۳][۹۴] برخی منابع آکادمـیک تازه معتقدند حتما پروتو-کرد دانسته شود.[۹۵] نمونـههای زیـادی از اینگونـه نامـها وجود دارد کـه به دلیل سختی بیـان حرف «خ» درون لاتین است.[۹۶] با اینحال باور بر این هست که مردم کردوئنا بـه زبانی ایرانی سخن مـیگفتهاند.[۹۷] بعد از تمدن کردوئنـه یـا کردوئنا کـه در اطراف دریـاچه وان بود، اولین مکانی کـه کرد خطاب شد جاییست کـه تقریباً مطابق با استان ایلام کنونی که تا حدود خانقین کنونی درون عراق بود.[۹۸]شرفالدین بدلیسی حدود کردستان را درون روزگار صفوی و در کتاب شرفنامـه خود ذکر مـیکند و در شرفنامـه سرزمـین کردستان و حکام کرد را برمـیشمارد.[۹۹] لسترنج مـیگوید آنچه دربارهٔ اصل ایـالت کردستان مـیگویند این هست که درون دوره امپراتوری سلجوقیـان، سلطان سنجر سلجوقی قسمت غربی ایـالت جبال یعنی آنچه کـه از توابع کرماشان بود جدا کرد و آن را کردستان نامـید و برادرزاده خود سلیمان شاه معروف بـه ابوه یـا ایوه را فرمانفرمای آنجا قرار داد.[۴۷][۱۰۰] غالب مورخان و جغرافیـانویسان قدیم مانند اصطخری و ابن بلخی و مسعودی مورخ نامدار بعد از اسلام، واژهٔ کرد را درون دوران تاریخی بعد از حمله اعراب بـه ایران بـه معنای کوچنشینان ایرانیتبار بـه کاراند.[۹۹][۱۰۱]
در دوران اسلامـی واژه کرد بـه معنای رمـهگردانان و کوچنشینان ایرانیتبار بـه کار رفتهاست و طوایف دیگر ایرانی را نیز «کرد» نامـیدهاند.[۱۰۲] از دوران سلجوقیـان، مناطق وسیع کوهستانی غرب فلات ایران کردستان نام مـیگیرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامـه دارد و شرفخان بدلیسی کردها را بر پایـهٔ شیوهٔ زندگی و اجتماعی نزدیک، بـه چهار گونـه تعریف مـیکند کـه از نظر زبان و شیوه زندگی از یکدیگر متفاوتند: کلهر، لر، گوران و کرمانج.[۱۰۳] ولی او مردمان رعیت کـه چنین شیوه زندگی را نداشتند یـا جزو قبیلهای نبودند را کرد حساب نمـیکند.[۱۰۴]مـینورسکی نیز درون رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر هست که کرمانجی (کرمانجی شمالی، کرمانجی مـیانی و کرمانجی جنوبی) را امروز بتوان جزو زبانهای کردی دانست.[۱۰۵]
حمزه اصفهانی درون کتاب سنی ملوک الارض و الانبیـا مـینویسد: «پارسیـان، دیلمـیان (یکی از گروههای مـهم ایرانیزبان) را کردهای طبرستان مـیدانستند - چنانکه اعراب را کردهای سورستان.»[۱۰۶]
یـاقوت حموی مردمان ساسون را «الاکراد السناسنـه» مـیخواند.[۱۰۷]
ولادمـیر الکسیویچ ایوانف مـیگوید نام کرد درون سدههای مـیانـه (کم و بیش از سده پنجم مـیلادی که تا شانزدهم مـیلادی) نامـی بود کـه بر همـهٔ رمـهگران و کوچگران ایرانی اطلاق مـیشد.[۱۰۸]
مکنزی مـیگوید:اگر بـه حدود دوران گسترش امپراتوری عربها نگاه کنیم، خواهیم یـافت کـه عنوان کرد با رمـهگر و کوچگر دارای یک معنی است.[۱۰۹]
مارتین فان براینسن، پژوهشگر هلندی و کردشناس مـیگوید :
نام قومـی «کرد» کـه در منابع قرن نخست اسلام دیده مـیشود بر یک پدیده رمـهگرایی و شاید واحدهای سیـاسی نامـیده مـیشد و نـه یک گروه زبانی. چندین بار حتی «کردهای عرب» درون منابع نام شدند. اما درون پایـان قرن دهم مـیلادی، این نام به منظور گروههای متعدد رمـهداران و کوچگران ایرانیزبان بـه کار مـیرفتهاست کـه از دریـاچهٔ وان که تا دریـاچهٔ ارومـیه و مناطقی از قفقاز زندگی مـید. اگر درون آن زمان روستانشینی بودند کـه به زبانهای کردی امروز تکلم مـید، هنوز نام «کرد» درون آن زمان شامل آنها نمـیشد.[۱۱۰]
ولادمـیر مـینورسکی ایرانشناس و مورخ و کردشناس نیز مـیگوید: در زمان بعد از حمله اعراب، لغت قومـی کرد به منظور تیرههای قبایل گوناگون ایرانیتبار و ایرانیشده بکار مـیرفت.[۱۱۱]
ریچارد فرای، ایرانشناس و پروفسور دانشگاه هاروارد نیز مـیگوید:
قبایل همـیشـه بخشی از تاریخ ایران بودند هرچند منابع درون مورد آنها کم هست زیرا آنها خود تاریخساز نبودند. عنوان فراگیر و عامـیانـه «کرد» کـه در بسیـاری از کتابهای عربی و حتی پهلوی (کارنامـه اردشیر بابکان) دیده مـیشود نامـی بود کـه فراگیرنده همـه کوچگران و چادرنشینان بود حتی اگر با مردمانی کـه امروز نام «کرد» دارند از پیوند زبانی نبودند. به منظور نمونـه، برخی از منابع مردمان لرستان را کرد نامـیدند و همچنین قبایل کوهستان و حتی بلوچان کرمان.[۱۱۲]
در کارنامـه اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان بـه معنی عشایر[۱۱۳] و شبان آمدهاست، نـه نام و نژاد یـا قبیله. درون زبان طبری امروز نیز کلمـهٔ کرد بـه معنی چوپان و شبان است.[۱۱۴] آنچه کـه روشن است، تحول واژهٔ کرد از یک معنی اجتماعی و شیوهٔ زندگی گروههای مختلف ایرانیتبار بـه معنی قومـی امروز آن بسیـار طول کشید.[۱۱۵]
تاریخ
تحقیقات نشان داده کـه قدیمـیترین ساکنین غرب ایران کـه تا جنوب ترکیـه و شرق سوریـه امتداد داشتهاست، مردمـی بـه نام کورته؛ کردوک و کرتو درون حدود ۸۰۰۰ سال قبل از مـیلاد بودند کـه ریشـههایشان بـه دامنـههای کوه جودی درون آرارت مـیرسد و بعدها اقوامـی از آریـاییـها کـه به آنها ماد گفته مـیشد از جنوب سیبری حدود ۳۰۰۰ سال قبل از مـیلاد کوچ کرده کـه عمدتاً ساکن غرب ایران شدند و این اقوام با اقوام قبلی کـه کُرد نام داشتند و در این سرزمـین ساکن بوده درون هم آمـیختند کـه دیگر این اقوام جدید با اقوام قبلی تمـیز داده نمـیشدند و همگی کُرد نام گرفتند و بـه مرور زمان موفق بـه تأسیس اولین حکومت آریـایی درون غرب ایران با نام حکومت مادها گردیدند و نخستین شـهرهای ایران را بـه وجود آوردند؛ مثلاً همدان را «دیـاکو» نخستین شاه ماد بنیـان نـهاده یـا شـهر باستانی ملایر (ملایر از دو واژه کُردی «مال» و «آگر» تشکیل شده بـه معنای خانـه آتش).[۱۱۶][۱۱۷][۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰]
دیـاکونف کـه عضو انجمن سلطنتی آسیـایی و انجمن شرقشناسی آمریکا و فرهنگستان هنر و علوم آمریکا و عضو کمـیته مـی دانشنامـه ایرانیکا و عضو مجموعه کتیبههای ایرانی است، در خصوص کُردها چنین نظری دارد:
«اجداد کُردها و بخصوص مادها توانستند با استفاده از شگرد خود گندم وحشی را کـه بسیـار ریز و باریک بود بـه گندم امروزی تغییر دهند و با تغییر ژنتیکی درون این گیـاه پر مصرف کـه امروزه جزء اصلیترین غذای مردم جهان است، توانستهاند بـه انسانـهای روی کرهٔ زمـین خدمت بزرگی انجام دهند؛ همچنین به منظور اولین بار کُردها حق همسایگان و استقلال آنان را بـه رسمـیت شناختهاند و همچنین کُردها اولین ملت قانون گذار جهان هستند و این را درون سنگ نوشتههای دوران باستان بـه وضوح مـیتوان دید.»[۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵]
بهطور کلی از بدو تاریخ کوههای بالای مـیانرودان مسکن و جایگاه مردمـی بودهاست کـه با امپراتوریهای جلگهها یعنی امپراتوریهای بابل و آشور درون جنگ بودهاند و گاه آنها را شکست مـیدادهاند. طبق نظریـه حمداله مستوفی درون نزهت القلوب درون قرن ۷۴۰ ه.ق کـه اسامـی ۱۶ ولایت کردستان را نام بجز شـهرزور کـه اکنون جز کشور عراق هست همگی جز ایران و نواحی شمالی عراق از جمله موصل، کرکوک و اربیل جز ولایـات عرب و ولایـات دیـاربکر ذکر شدهاند و کردهای حال حاضر عراق همگی مـهاجر از شـهرهای شین ایران هستند. بدلیسی خاستگاه کردها گوران کـه در کرمانشاه هست معرفی مـیکند مادها بعد از ورود بـه زاگرس اقوام بومـی آنجا یعنی کاسیها و لولوبیـان و گوتیـان و دیگر اقوام آسیـانی را درون خود حل د و زبان خود را درون منطقه رواج کامل دادند. زبانهای کردی (سورانی/کُرمانجی) با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی و بختیـاری و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشـهٔ واحد هستند.[۱۲۶][۱۲۷].
گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک بـه زبان پهلوی اشکانی مـیداند.[۱۲۸]
در دورههای تاریخ، منطقهٔ کردستان بخشی از امپراتوریهای ماد، هخا، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. درون زمان ساسانیـان منطقه امروزی عراق را ناحیـه آسورستان یـا دل ایرانشـهر مـینامـیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق درون زمان ساسانیـان درون استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون درون تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی مـینویسد: «کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند.»
تمام سرزمـین کردستان یکی از ایـالات ایران بودهاست. درون جنگ چالدران (۱۵۱۴ مـیلادی) بر اثر شکست ایران درون برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. حضور کُردها درون حیطه نفوذ و اقتدار دو امپراتوری موجود، خواه ناخواه پای کُردها را بـه مناقشات باز مـیکرد. بر اساس قراین تاریخی کُردها بـه واسطه ساختار قبیلهای و رقابتهای درون قبیلهای به منظور حفظ اقتدار و قدرت خود بدون توجه بـه ایدئولوژی و مذهب قدرتهای موجود بـه یکی از آن قدرتها گرایش پیدا مـید. درون این بین هر کدام از دو امپراتوری دارای دیدگاههای واقع بینانـهتر و منطقیتر بودهاند، مـیتوانستند از این قوم و قبایل درون راستای منافع خود بهره بگیرند. با بهرهگیری شاهان صفویـه و بعدها قاجاریـه از اهرم قدرت ایلهای کرد درون مرزهای غربی بعد از جنگ چالدران، ایران درون چندین نوبت بر امپراتوری عثمانی غلبه نمود. هر چند درون این مـیان برخی از ایلهای کرد جدا شده از ایران بـه امپراتوری عثمانی یـاری مـیرساندند کـه هیچگاه موفقیتیب ند و تجاوزات آنها با شکست همراه مـیشد. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمـین کردستان از ایران، فرمان راندند که تا اینکه با پایـان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمـین کردستان، سرزمـینـهای عربی، آسیـای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم یـا مستقل گردیدند. بخش جداشدهٔ سرزمـین کردستان از ایران، درون نقشـهٔ جغرافیـای امروزی درون سه کشور ترکیـه، عراق، و سوریـه قرار مـیگیرد.
استفاده از نامهای مادی کـه مستقیماً بـه پادشاهان و سرداران ماد یـا اعلام فرهنگی آنها مرتبط هست در نامهای کردی بـه وفور کاربرد دارد. از نامهای کردی مورد استفاده درون بین مردم کـه با تاریخ ماد مرتبط هست مـیتوان به: آباکو آترین آتوی آرباکو آرتیکا و… همـهٔ این نامهای از مدخل ۱ که تا ۴۰ یکی از کتب مربوط بـه نامهای کردی و بخش حرف آ برداشت شده کـه خود ناشی از وسعت این نامها است.
جمعیت و سرزمـین کردستان
به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفتهاست، تمام آمارهای ارائه شده تخمـینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمـی جمعیت و مساحت این منطقه بهطور تقریبی درون سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵[۱۲۹] که تا ۳۰ مـیلیون[۴۱] تن درون منطقهای بـه وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع است. ناحیـه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی هست که از شرق بـه دامنـههای شرقی کوههای زاگرس منتهی مـیشود. از این قسمت بـه طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مـییـابد. درون طرف جنوب هم کرمانشاه، و تا جنوب استان ایلام و از طرف دیگر بـه کرکوک و موصل ختم مـیشود. از شمال بـه طرف ماردین، ویرانشـهر و اورفه امتداد یـافته، آن گاه از شمال بـه طرف ملاطیـه و حوزه رود فرات مـیرود که تا به کمالیـه مـیرسد. درون قسمتهای شمالی کردستان محدود بـه کوهستانهای مرگانداغ و هارالداغ هست که بـه طرف ارزنجان و ارزروم امتداد مـییـابد. البته درون تمام مناطق ذکر شده بسیـاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی مـیکنند.
کوههای این منطقه درون زمستان پوشیده از برف هست و درون تابستان با آب شدن برفها، بـه مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان مـیشود. چراگاههای آن کـه در دورانهای دور پرورشدهندهٔ اسبهای مادی بودهاند امروزه نیز به منظور چرای رمـهها و دامهای ایلهای کرد ایران از اهمـیت بـه سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی هست اما همـین مناطق کوهستانی دارای درههای وسیع و حاصلخیزی نیز است.
زبان کردی
کردی از ریشـه زبانهای ایران قبل از حمله اعراب بـه ایران است. این گویش از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل ماندهاست. زبان کردی دارای ادبی پهناور است. قدیمترین نوشته بـه زبان پهلوی اشکانی قبالهای هست که از اورامان درون کردستان بـه دست آمده.[۱۳۰] زبان کردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی و از زبانهای مـهم دسته شمال غربی[۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴][۱۳۵] بهشمار مـیرود و صاحب شعرها و تصنیفها، قصهها و سنتهای ادبی است.[۱۳۶][۱۳۷]
زبان کردی بـه سه دستهٔ ۱. شمالی یـا کرمانجی (شامل سنجاری، جدیکانی، ارفی، بوتانی، بایزیدی، هکاری، سورچی، کرمانجی خراسانی، شکاکی، وانی، شمدینانی، جزیری و بادینانی)[۱۳۸] ۲. مـیانی یـا سورانی (شامل مکریـانی، پشدری، خوشناوی، اربیلی، اردلانی، سلیمانیـهای، ورماوهای، گرمـیانی، کرکوکی، بنگردی، رواندزی و جافی)[۱۳۹] ۳.جنوبی یـا کلهری (شامل:
کردی ایلامـی ، کلهری، کردی بغدادی)[۱۴۰] ۴. زازاکی یـا زازایی درمحدودهٔ گویشهای شمالی هست (شامل:کردکی. کرمانجکی. دملکی)۵. هورامـی یـا گورانی درمحدودهٔ گویش مـیانی هست (شامل: حلبچه ای. پاوهای. مریوانی) تقسیم مـیشود.
زبان کردی درون عراق درون کنار زبان عربی رسمـی است. درون ارمنستان نیز بـه عنوان زبان اقلیت شناخته مـیشود.[۱۴۱] زبان کردی درون ایران بـه عنوان یک زبان محلی پذیرفته شده اگرچه رسانـهها به منظور عدم استفاده از آن و جایگزینی آن با فارسی تلاش مـیکنند. درون ترکیـه هم کردها با وجود اینکه بزرگترین اقلیت کشور هستند اما زبانشان بـه رسمـیت شناخته نمـیشود بهطوریکه حتی لیلا زانا نمایندهٔ پارلمان ترکیـه بـه جرم صحبت بـه زبان کردی درون سال ۱۹۹۴ درون حین ادای سوگند درون پارلمان ترکیـه بـه ۱۵ سال حبس محکوم شد.[۱۴۲] درون سوریـه فدراسیون شمال سوریـه درکنار زبان عربی کردی هم درون مدارس تدریس مـیشود.
در کشورهای ترکمنستان، قزاقستان، آلمان و سوئد نیز اقلیت کرد زبان زندگی مـیکنند.
دو گویش گورانی و زازاکی توسط بسیـاری از زبان شناسان بـه علت تفاوت با سایر گویشهای کردی، درون زمرهٔ زبان کردی شناخته نمـیشوند. البته گویشوران این دو زبان از نظر قومـیت جز مردمان کردتبار هستند و خودشان را کرد مـیدانند.
دین
دین اکثریت مردم کرد اسلام است. بیشتر کردها مسلمان سنی و پیرو فقه شافعی هستند.[۱۴۳] اکثریت کردهای استان آذربایجان غربی مسلمان و سنی شافعی هستند. درون استان کردستان نیز اکثریت سنی هستند،اما درون شرق استان درون شـهرتانهای بیجار و قروه کردهای شیعه و اقلیتی از کردهای یـارسان نیز زندگی مـیکنند. درون استان کرمانشاه بخشی سنی و بخشی پیرو آئین یـارسان (اهل حق) و بخشی هم شیعه هستند؛ و در ایلام تقریباً همـهٔ مردم شیعه هستند. اکثریت کردهای کرمانج شمال شرق ایران (خراسان) هم شیعه هستند و کردهای ساکن درون استانهای مازندران و قزوین برخی شیعه و برخی یـارسان هستند. درون کردستان عراق اکثریت با مسلمانان اهل سنت هست ولی اقلیتی از دیگر ادیـان و مذاهب مانند ایزدی و یـارسان (کاکه ای) هم درون آنجا زندگی مـیکنند[۱۴۴]در کردستان ترکیـه اقلیتی ار کردهای علوی مذهب درون استانهای تونجلی و حکاری زنگی مـیکنند.[۱۴۵] لازم هست ذکر شود دو طریقت قادریـه و نقشبندیـه مریدان زیـادی درون کردستان دارند و هنوز هم درون خانقاهها مشغول بـه ذکر هستند.[۱۴۶] سایر کردها نیز از بجورانها ،زرتشتی، مسیحی یـا یـهودی هستند کـه بیشتر درون کشورهای اروپایی سکوت دارند.[۱۴۷][۱۴۸]
فرهنگ و آداب و رسوم
بوکه باران، از آداب و رسوم بارانخواهی درون کردستان هست که درون ایـام خشکسالی یـا سالهایی کـه مـیزان بارندگی آن کم هست برگزار مـیشود. بوک بـه معنی عروسک است. ان نوجوان روستا با استفاده از دو تکه چوب عروسکی ساخته و لباسی از پارچههای رنگی بر تن آن عروسک مـیپوشانند و برای آن سربندی درست مـیکنند. سپس آن عروسک را درون دست مـیگیرند و در حالی کـه شعر مـیخوانند درون کوچهها مـیگردند. هنگام عبور «بوکه باران» از کوچهها اهالی بر آن عروسک آب مـیپاشند بـه نیت این کـه باران و گندم درون آن سال فراوان باشد. اهالی هدایـایی مانند تخم مرغ، پول یـا گردو بـه ان مـیدهند. ان بعد از گذراندن بوک (عروسک) از همـه کوچهها آن را بـه قبرستان یـا زیـارتگاه موجود درون روستا مـیبرند، سپس آن را مـیسوزانند یـا بـه آب مـیاندازند و هدایـای جمعآوری شده را بین خود تقسیم مـیکنند. اهالی روستای هشمـیز از دهستان ژاورود شرقی، بخش مرکزی شـهر سنندج درون منطقهای سرد و خشک درون ۳۶ کیلومتری جنوب غرب سنندج بـه این عروسک «بووکه چووینـه»(bokâ cuwina) گویند و آن عروسک چوبی را درون گهوارهای گذاشته و مـیچرخانند. این ان هنگام چرخاندن عروسک درون کوچهها اشعاری را آوازوار و آهنگین و به صورت دستهجمعی مـیخوانند.[۱۴۹]
از جمله اعیـادی کـه در تمامـی کشورهای اسلامـی و نیز درون ایران برگزار مـیشود، اعیـاد اسلامـی است. کردها به منظور رسوم و اعیـاد مذهبی مانند عید قربان، عید فطر و به خصوص مـیلاد محمد ارزش بسیـاری قائلند. درون دو عید فطر و قربان مردم با اقامـه نماز مخصوص عید درون حالی کـه لباس نو بـه تن دارند بـه دید و بازدید یکدیگر مـیروند. علاوه بر این، جشن عید مبعث پیـامبر اسلام از شکوه ویژهای برخوردار است. این جشن درون ماه رجب کـه سراسر سرور و شادی هست برگزار مـیشود. درون این مراسم غذاهای نذری از جمله نوعی آش مخصوص طبخ مـیشود و در مـیان مردم تقسیم مـیگردد و همراه با آن مراسم ذکر دراویش و نواختن دف و خواندن اذکار مخصوص شامل مولودی خوانی، حمد و ستایش پیـامبر اسلام و نیـایش بـه درگاه خداوند نیز اجرا مـیشود. البته مولودیخوانی درون ماههای دیگر سال، نیز جز ماههای محرم و صفر برگزار مـیشود.[۱۵۰]
مناطق شین ایران
نواحی کُردنشین ایران شامل: قسمت عمدهای از استان آذربایجان غربی از ناحیـه ماکو شروع مـیشود و با دربرگرفتن بخشهای مرکزی (شـهرهایی مانند ارومـیه و سلماس) و غربی استان و برخی از شـهرهای جنوب آذربایجان غربی، شامل دیگر استانهای غرب ایران یعنی بیشتر مناطق استان کردستان، کرمانشاه و ایلام و بخشهایی از استان همدان مـیشود؛ و در قسمت جنوبی دریـاچه ارومـیه، شـهرستانهای اشنویـه، مـهاباد، بوکان، پیرانشـهر، سردشت، بخشهایی از نقده، تکاب و شاهیندژ شین هستند. نیمـی از جمعیت استان خراسان شمالی نیز کرد هستند.[۱۵۱][۱۵۲] درون سایر استانها نیز بـه خصوص خراسان رضوی، گیلان، البرز، تهران ، مازندران و اردبیل اقلیت کرد وجود دارد. درون استان یزد شـهر ابرکوه روستا مـهرآباد یک اقلیت ۵۰۰۰نفری کرد وجود دارد. شـهر کرمانشاه پرجمعیتترین شـهر شین ایران است[۱۵۳] این شـهر درون قرن یـازده مـیلادی کـه تمام بخشهای کردستان قسمتی از حکومت سلجوقی بود بـه عنوان مرکز کردستان شناخته مـیشد.[۹] درآمـیختگی و همزیستی کردهای ارومـیه و مناطق شمالی تر با همسایگان ترک سبب شده کـه بسیـاری از عناصر فرهنگ کردی گروههای قومـی کُرد، از جمله زبان، جایش را بـه زبان و فرهنگ ترک بدهد؛ از اینرو ایوانف شناسایی هویت کردهای کرمانج ایران را مشکل دانستهاست و آنها را ترکزبانانی مـیداند کـه رفته رفته هویت کردی را از دست مـیدهند.[۳۹]
ژنتیک و تبار
کردها از قومهای مورد توجه آریـاییگران بودهاند. باور عمومـی نزد آریـاییگران این بودهاست کـه چون کردها مردمانی کوهزی بودهاند، نسبت بـه خویشاوندان دشتی/شـهری خود از اختلاط با نژادهای دیگر دور بودهاند. درون دهههای پیش از جنگ جهانی دوم کـه نظریـههای نژاد برتر و آریـاییگری خصوصاً از نوع موبورِ اروپای شمالی شیوع داشت، کردهای مناطق کوهستانی را بر اساس نظریـهٔ گهوارهٔ اروپای شمالی آریـاییها درون زمرهٔ آریـاییهای بلند قامت، موبور و چشم آبی (Homo europeus nordicus) طبقهبندی د. فون لوشن بـه همانندی زیستبوم کردها و فرمانروایـان هندو-ایرانی مـیتانی درون ۳۵۰۰ سال پیش از این اشاره کردهاست.[۱۵۴]
قائل شدن ریشـهٔ ایرانی و به تبع آن هندواروپایی به منظور کردان، از لحاظ تاریخی بدین سبب بودهاست کـه کردی از زبانهای ایرانی است. بعد فرضیـهٔ ایرانیتبار بودن کردان با توجه بـه قراین زبانشناختی بودهاست و نـه ژنشناختی.[۱۵۵]
پژوهشهای مـیانرشتهای، بهویژه با نظر درون دیانآی این مردمان، تصویر پیچیدهتری از واقعیت ترسیم کردهاند. طبق یکی از پژوهشها، قدیمترین نیـاکان کردان از اخلاف بومـیان اولیـه هلال خصیب درون عصر نوسنگی بودهاند. جایگاه جغرافیـایی ایشان بیرون ایران امروزی جایی درون شمال غربی آن مـیبود. ایرانیزبان شدن این بومـیان چند هزاره سپستر، درون پی درآمدن چندین موج نخبگان جنگاور ایرانیزبان از آسیـای مـیانـه بـه سرزمـینهای ایشان بودهاست.[۱۵۵]
از جمله نتایج جالبی کـه از مطالعات ژنشناختی گرفتهاند درون بررسی ژنتیکی بخشی از مردم خاور مـیانـه است. به منظور نمونـه اظهار شدهاست کـه یـهودیـان بـه کردان، ترکها و ارمنیها نزدیکترند که تا به همسایگان عرب خود.[۱۵۶]
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دیانای مـیتوکندریـایی اقوام ایرانی نشان داده کـه بیشتر کردهای ایران بـه هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد درون رتبههای بعدی قرار گرفتند کـه هر سه آنها از هاپلوگروپهای مخصوص اورآسیـای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریـافته نشان داد کـه کردها بیشترین شباهت درون الگوی دیایای مـیتوکندریـایی (نسب مادری) را بـه گیلکها و بیشترین تفاوت را با بلوچها دارند.[۱۵۷]
پانویس
- Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were the only smaller ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurds at that time."
- ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران. علی مـیرنیـا. تهران: نسل دانش، ۱۳۶۸.
- آیت محمدی. سیری درون تاریخ سیـاسی کرد و کردهای قم. قم: پرسمان، ۱۳۸۲
- کردها نوادگان مادها. و. مـینورسکی. نشر ژیـار، ۱۳۸۲
- سیسیل جی ادموندز. کردها، ترکها، عربها، ترجمـهٔ ابراهیم یونسی، ص ۱۳.
- بنیـانهای تاریخی کردان
- واسیلی نیکیتین. کرد و کردستان، ترجمـهٔ محمد قاضی. نشر درایت، ۱۳۶۳، صص ۴۲–۵۱،
- ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران، علی مـیرنیـا، تهران: نسل دانش، ۱۳۶۸ از مناطق زیر نام مـیبرد: درون استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان، ایلام، همدان، خوزستان، گیلان، مازندران، قزوین، تهران، اصفهان، فارس، خراسان شمالی، خراسان رضوی، کرمان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، یزد
منابع
- اشمـیت، رودیگر. راهنمای زبانهای ایرانی. ترجمـهٔ آرمان بختیـاری، عسکر بهرامـی، حسن رضایی باغ بیدی و نگین صالحی نیـا. چاپ ۲. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۷. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰.
- چایلد، ویر گوردون. آریـاییها. ترجمـهٔ محمدتقی فرامرزی. چاپ ۲. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۷. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۳۴۸-۳.
- اسدی، علیرضا. فرهنگ تطبیقی گویش کردی ایلامـی با زبان ایرانی مـیانـه (پهلوی اشکانی و ساسانی) بـه انضمام تاریخ و زبان استان ایلام قبل از اسلام. ایلام: انتشارات جوهر حیـات، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۵۵-۲۳-۸.
- گبانچی، ایوب. جشنها و آیینهای ایران باستان. تهران: انتشارات عطایی، ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۳-۷۰۹-۰.
- صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیـات درون ایران (۸ مجلد)، انتشارات فردوس.
- قرشی، امانالله. ایراننامک: نگرشی نو بـه تاریخ و نام ایران. چاپ ۳. تهران: انتشارات هرمس، ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۶۴۱-۸۱-۵.
- تاریخ ایران، سِر پرسی سایکس، ۱۳۵۵.
- کتاب تاریخ ایران دکتر خنجی
[مردم کرد - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد کورد تبار]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 26 Aug 2018 20:04:00 +0000