پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
قلعه شاه آباد
دژ شاهپور
مراونیـان[۱]سال شـهرشدن ۱۳۳۶[۲]مردمجمعیت ۱۳۶٬۶۵۴ نفر[۳]جغرافیـای طبیعیمساحت ۲٬۳۲۶ کیلومتر مربعارتفاع از سطح دریـا ۱۳۲۰ مترمـیانگین دمای سالانـه ۱۳٫۴ درجهمـیانگین بارش سالانـه ۸۸۷ مـیلیمترروزهای یخبندان سالانـه ۹۸ روزاطلاعات شـهرینمایندهٔ مجلس شورای اسلامـی منصور مرادیشـهردار جمال شریفیتأسیس شـهرداری ۱۳۳۶رهآورد جولا، ع زیباترین پسران مریوان گیوه و موجپیششماره تلفنی ۰۸۷–345-346[۴]شناسهٔ ملی خودرو ایران ۶۱ بهخێربین بۆ مـهریوان بـه مریوان خوش آمدید
۳۵°۳۱′شمالی ۴۶°۱۰′شرقی / ۳۵٫۵۲°شمالی ۴۶٫۱۷°شرقیمختصات: ۳۵°۳۱′شمالی ۴۶°۱۰′شرقی / ۳۵٫۵۲°شمالی ۴۶٫۱۷°شرقی
مَریوان بـه کوردی:مەریوان مرکز شـهرستان مریوان یکی از شـهرستانهای مـهم استان کردستان ایران بهشمار مـیرود کـه در ۱۲۵ کیلومتری غرب شـهرستان سنندج، مرکز استان کردستان قرار دارد.
جمعیت
جمعیت این شـهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، برابر با ۱۹۵٬۲۶۳ نفر بودهاست.[۵] در حال حاضر براساس سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ خورشیدی:
جمعیت کل شـهرستان بـه ۱۹۵٬۲۶۳ نفر، جمعیت نقاط شـهری ۱۵۱٬۱۸۸ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۴۴٬۰۷۴ نفر مـیباشد؛ کـه سومـین شـهرستان استان کردستان بهشمار مـیرود. از جمعیت ۱۹۵٬۲۶۳ نفری کل شـهرستان مریوان تعداد ۹۹٬۹۵۶ نفر را مردان و تعداد ۹۵٬۳۰۷ نفر را زنان تشکیل مـیدهند.[۶]
تقسیمات کشوری
- دهستان خاوومـیرآباد
- بخش مرکزی شـهرستان مریوان
- دهستان زریوار
- دهستان سرکل
- دهستان کوماسی
شـهرها: مریوان و کانی دینار
- بخش سرشیو
- دهستان سرشیو
- دهستان گلچیدر
شـهر: چناره
شـهر امروزی مریوان درون حدود یک سده پیشینـهٔ تاریخی دارد. ع زیباترین پسران مریوان این شـهر مرزی درون همسایگی دولت عثمانی قرار داشت و به دستور ناصرالدین شاه قاجار درون سال ۱۲۸۱ خورشیدی درون ۲ هزار قدمـی دریـاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامـی بسیـار مستحکمـی ساخته شد. ع زیباترین پسران مریوان یک سال بعد بـه امر فرهاد مـیرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد کـه جریـان بنای آن را درون کتیبهای کـه به دیوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب کرده، شرح دادهاست. درون داخل شـهر بـه دستور حاج معتمدالدوله یک باب قنات، و آب انبار احداث شد. بعد از حاج فرهاد معتمدالدوله، حاج محمدعلی خان ظفرالملک قلعه را وسعت داد و در داخل آبادی شاهآباد چندین باب منزل، یک کاروانسرا و قناتی دیگر احداث کرد. بعدها کلیـهٔ این تأسیسات درون اثر شورش و هرج و مرج عشایر کرد منطقه، ویران شد. درون اوایل حکومت پهلوی، حاکم وقت درون روستای موسک دژی بنا نـهاد کـه به دژ شاهپور مبدل گشت و امروزه از آن بـه عنوان پادگان استفاده مـیشود و فاصلهٔ چندانی هم با شـهر ندارد. درون سال ۱۳۳۶ با تأسیس شـهرداری، دژ شاهپور رسماً بـه مریوان تغییر نام داد.[۷]
مریوان با کوه و دشتهای سرسبزی کـه پیرامونش را گرفتهاند، مانند انگشتری هست که دریـاچهٔ زریبار - بـه عنوان بزرگترین چشمـه آب شیرین دنیـا کـه در حال نابودی بـه خاطر رشد زیـاد نی زارها بازهم- نقش نگین فیروزهاش را بازی مـیکند. گنبد آبی پیر شالیـار درون اورامان هم چنین هست و از دور چشمها را مـیرباید. سفری بـه مریوان و اورامانات انسان را غرق رنگ مـیکند. مریوان بـه دلیل شرایط طبیعی و آبوهوایی، فرهنگ مردم و موقعیت جغرافیـایی، از مناطق مورد علاقهٔ گردشگران است. رودخانـههای فرعی و اصلی متعددی درون این منطقه وجود دارد کـه در جذابیت و شکلگیری طبیعت منطقه نقش مـهمـی دارند. رودخانـههای فرعی شـهرستان مریوان نـهایتاً با ملحق شدن بـه همدیگر رودخانـهٔ سیروان را تشکیل مـیدهند.[۸]
منطقهٔ مریوان دارای ویژگیهای اقلیمـی «معتدلهٔ مـیانی» است؛ اما با درون نظر گرفتن کوهها و ارتفاعات و درههای ژرف و عمـیقی کـه در تمامـی نقاط منطقه گسترش یـافتهاند و همچنین وجود جنگلها و پوشش گیـاهی مناسب درون شمال و جنوب، وجود منابع رطوبتی «رودخانـهها و دریـاچهٔ زریبار» موجب شدهاست کـه در این منطقه شاهد تنوعی از اقلیمهای مختلف باشیم. بـه نحوی کـه از «سنندج بـه سمت مریوان از سروآباد بـه بعد» منطقه دارای آبوهوایی مرطوب و مدیترانـهای هست و نواحی شمالی و جنوبی مریوان دارای آبوهوای کوهستانی است. مریوان با بارندگی سالانـه مابین ۹۰۰ – ۵۰۰ مـیلیمتر، یکی از پربارانترین مناطق ایران بهشمار مـیرود.
مریوان بـه دلیل قرار گرفتن درون کنار دریـاچهٔ زریبار، اورامان و طبیعت زیبای منطقه و همچنین ترانزیت و واردات کالا درون مرز ایران و عراق (که فاصلهٔ آن از شـهر حدود ۲۱ کیلومتر است)، باعث رونق اقتصادی و گسترش مریوان شدهاست. این شـهر و بعضی از آبادیهای اطرافش درون جنگ ایران و عراق توسط هواپیماهای عراق بمباران شیمـیایی شد.
در سال ۱۳۸۱ بخش سروآباد مریوان بر اساس مصوبهٔ هیئت دولت بـه شـهرستان ارتقاء و از مریوان منتزع شد و همچنین درون خرداد ماه سال ۱۳۸۸ شـهرک کانی دینار و هجرت بعد از تجمـیع با روستای هجرت و بر اساس مصوبه هیئت وزیران دولت بـه شـهر تبدیل شد.[۹]
پیشینـه
در بررسی متون تاریخی مـیتوان دریـافت کـه شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم کردها بهشمار مـیرفتهاست کـه همـیشـه گریبانگیر فراز و نشیب و ویرانی و آوارگی مردم بودهاست، این دلایل یـا بـه خاطر درگیریهای متعدد مربوط بـه بابان و خاننشینان محلی و مردم بودهاست یـا بـه خاطر مسائل سیـاسی و اجتماعی، تاخت و تازها و لشکرکشیهای متعدد امپراتوریها بودهاست.
محوطههای باستانی و تاریخی حومـهٔ شـهرستان مریوان مانند تپههای ساوجی، کولان، مِرّگ، بیساران و دو تپه شرقی و غربی حاکی از استقرار انسانها از دوران نوسنگی و ادامـهٔ آن درون عصر بعد از هزارهٔ چهارم پیش از مـیلاد هست و نشانـهٔ دیرینگی زیست انسان درون این منطقه هستند و به عنوان سنگ بنای شـهرنشینی درون این منطقه بهشمار مـیروند.
شـهرستان مریوان از آن جا کـه بر سر راه تیسفون بـه تخت سلیمان (آتشکدهٔ آذرگشنسب) قرار داشته، درون عهد اشکانیـان و ساسانیـان مورد توجه بودهاست. درون رسالهٔ پهلوی شـهرهای ایران تصریح شدهاست کـه بهرام گور درون کنار دریـاچهٔ بهرام آوند یـا زریبار شـهری ساخت و در منابع آشوری آمدهاست کـه سارگون اول پادشاه آشور بعد از تسلط بر این منطقه، درون حدود ۱۸۰۰ سال پیش از مـیلاد بـه جای شـهر قدیمـی هار هار[۱۰] درون جنوب دریـاچهٔ زریبار، شـهری بـه نام دورآشور یـا کارشاروکین[۱۱] را مـیسازد. درون منابع اسلامـی از مریوان بـه عنوان دژان - دزان ناماند. درون گذشته هنگام صدور قبالهها و ذکر محل تولد درون موقع صدور شناسنامـه از کلمـههای دژ شاهپور، مـهروان و قلعهٔ شاهآباد یـاد مـیکند و آن را یکی از پایتختهای کردستان مـینامد.
دشت مریوان و کوههای سر بـه فلک کشیده اش چه درون دوران آشوریها و ساتراپ نشینی مادها، چه درون دوران حکومت بابان و اردلانها، چه درون زمان حاکم گری عشایر قبیلهای و چه درون عصر مشرق زمـین همـیشـه جایگاه پروراندن قهرمانان و جنگاوران شجاع و دلیر محلی بودهاست. لشکر کشی مقدونیها و حملهٔ اعراب، جنگهای بین ایران و عثمانی، درگیر شدن حکومت بابان و اردلانها، هجوم و شورش حمله قبایل عشیرهای و در این اواخر هم جنگ تحمـیلی ایران و عراق درون رشته کوههای این منطقه، بسیـاری از اوقات این منطقه را تحت تأثیر عوامل مؤثر درون زمان خود کردهاست.[۱۲]
وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهندهٔ این موضوع هست که شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم ادوار شینی بودهاست، یکی از این قلعهها کـه بعدها بـه قلعهٔ مریوان معروف گشت، قلعهٔ هلوخان هست که بر اساس اطلاعات تاریخی درون قرن ۸ (هـ. ش) درون زمان حکمرانی اردلانها درون دوران صفوی بر روی کوهی با نام کوه امام بـه ارتفاع ۱۶۰۰ متر کـه مشرف و مسلط بـه دشت و شـهر فعلی مریوان درون جنوب شرقی شـهر مـیباشد بنیـاد نـهاده شد و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومتهای محلی بابان و اردلانها بودهاست و بازگوکنندهٔ بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویـه است. قلعهٔ مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمـین کهن مـیباشد کـه بسیـاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم درون آن ثبت شدهاست و در بسیـاری از کتابهای تاریخی محلی بـه آن اشاره شدهاست.
بعدها درون کنار قلعهٔ مریوانبر روی کوه امام کـه مرکز حکومتی خاندانهای حکومتی کردستان بودهاست، بـه دستورامـیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند کـه در زبان کردی بـه مزگهوته سوره (مسجد سرخ) مشـهور است. نام کوه امام از نام شیخ احمد ابن الا نبار النعیمـی گرفته شدهاست کـه در قرن ۸ (هـ. ش) از طرف امـیر حمزه بابان بـه پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شدهاست.
سیدعبدالصمد تواری درون کتاب نورالنوار خود دربارهٔ قلعهٔ امام مـیگوید:
«امـیر حمزه بابان درون آن زمان شورشی را بـه پا کرد و توانست شـهرهای دیـار بکر عراق و حلب سوریـه را تصرف کند و به همـین خاطر سران ترک و عرب با هم یکی شده و با سپاهی بزرگ و قدرتمند روانـه بـه سوی مـیدان جنگ با امـیر حمزه شدند کـه نتیجهای را از این جنگ نگرفتند و مغلوب امـیر حمزه شدند، که تا این کـه پس از مدتی با مکر و نیرنگ توانستند حمدون بیگ سرلشکر امـیر حمزه را با مقداری پول فریب دهند کـه این امر موجب شد خود و سپاهش را از دست بدهد، امـیر حمزه کـه تنـها مـیماند ناچار مـیشود کـه همراه با اندکی از فرماندهان خود از معرکه فرار کند و در منطقهٔ مریوان بر روی کوه سه قلعه کـه اکنون بـه آن کوه امام مـیگویند مستقر شود. امـیر حمزه بعد از مستقر شدن درون این کوه، سپاه و لشکری بزرگ و نیرومند را دوباره بازسازی مـیکند، همـینطور بر روی این کوه و قلههایش چندین قلعه را بنا مـیکند و شورا و دژی محکم و مستحکم را تشکیل مـیدهد. درون مـیان قلعهها مسجدی را بنا مـیکند و شیخ احمد ابن الا نبار النعیمـی را بـه عنوان پیشوا و امام جمعه و جماعت آن منسوب مـیکند و هم چنین دانشمند بزرگ و پایـه بلند سید ابراهیم ملقب بـه کا بله را بـه استاد و مدرس آئینهای بومـی محلی مسجد منسوب مـیکند کـه کا بله درون سال ۷۸۰ (هـ. ش) چشم از جهان فرو مـیبندد. امـیر حمزه بعد از ۲ سال با لشکری جدید و نیرومند دوباره لشکر کشیهای خود را از سر مـیگیرد و تا منطقهٔ باغ و بگ را زیر سلطه خویش درمـیآورد، اما درون آن جا توسط افراد خائن کـه در اطراف او هستند جامـی را کـه به سم آلوده کرده بودند از بین مـیبرند.»
ماموستا ملا عبدالکریم مدرس درون صفحهٔ ۴۹۶ کتاب بنـه مالهٔ زانیـاران خود دربارهٔ امـیر حمزه بابان و اقوامش مـیگوید:
"حکومت این بابان قبل از حکومت و فرمان روایی بابان قلعهٔ چهارم درون قرن ۶ (هـ. ش) بـه بعد نامشان درون تاریخ ثبت شدهاست. درون حکومت این بابان مـیتوان اشاره بـه فرمان روایی بابانی چون امـیر عبدالکریم بابان، امـیر احمد خان، امـیر عبدالله و امـیر حمزه بابان بر این منطقه کرد. قلعهٔ مریوان به منظور باری دیگر درون دوران سرخاب بیگ اردلان پسر مأمون بیگ یکم بازسازی و مرمت شد و دوباره بـه مرکز حکومت و خلافت تبدیل شد. "
آیت الله مردوخ درون کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سرخاب بیگ اردلان مـیگوید:
"سرخاب بیگ اردلان درون سال ۹۰۲ (هـ. ش) « «معاصر با شاه اسماعیل یکم»» مناطق تحت نفوذ مأمون بیگ دوم کـه برادر زادهٔ خویش بودهاست را تصرف کرد و در منطقهٔ مریوان بر سر کوهی بلند قلعهای مستحکم و قوی ای را به منظور مواقع ضروری و لزوم بنا مـیکند کـه هم اکنون آثاری از این قلعه تاکنون درون این کوه پا برجاست. "
هم چنین ماموستا امـین زک بیگ درون کتاب تاریخ کرد و کردستان خود اشاره بـه حوادثی مـیکند کـه مرتبت با سرخاب بیگ و قلعه اش مـیباشد:
"اوکاس مـیرزا (القاس مـیرزا) بردار شاه تهماسب صفوی کـه برای مدتی از ترس حکومت شاه ایران درون حال فرار بود، درون سال ۹۰۵ (هـ. ش) از ترس گرفتار شدن توسط سپاه ایران بـه قلعهٔ مریوان روی آورد کـه سرخاب بیگ والی و حاکم وقت مریوان بـه او پناه داد. مدتی بعد لشکر قزلباش قلعهٔ مریوان را دور که تا دور محاصره مـیکند و سرخاب بیگ بعد از مدتی طولانی گفتگو با فرماندهان قزل باش از آنها اطمـینان حاصل کرد کـه جانش درون امان باشد، سپس سرخاب بیگ؛ اوکاس مـیرزا را بـه دست لشکر قزل باش مـیسپارد و مردم و منطقه اش را از جنگ با قزل باشها نجات مـیدهد. "
مـیرزا شکرالله سنندجی کاتب و مورخ خاندان اردلانها درون کتاب حدیقهٔ ناصری خود مـینویسد:
"سرخاب بیگ، دارای ۱۱ فرزند پسر بودهاست کـه در طول والی گری خود درون دروان حکومت، پسر سوم خود یعنی علی بیگ اردلان کـه به سلطان علی اردلان مشـهور شده بود را بـه عنوان جانشین خود انتخاب کرد و به دلیل زیرکی و باهوشی سلطان علی کـه واقعاً مردی شجاع و دلیر هم بود، پدرش سرخاب بیگ او را بـه عنوان بزرگ قبیله و باب آیندهٔاردلانها معرفی نمود. "
مورخ دیگر کرد با نام ملا اسماعیل پسر ملا حسین کـه کتابی با نام تاریخ اردلانها دارد درون مورد سلطان علی مـینویسد:
"سلطان علی بعد از فوت پدرش بـه مدت ۳ سال با جنگ و دلاوری و پیروزیها حکومت اردلان را محفوظ نگه مـیدارد، اما روزگار امانش نداد و در دوران جوانی دار فانی را وداع گفت. "
ماموستا امـین زک بیگ کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سلطان علی مـینویسد:
"سلطان علی دو پسر شیر خوار با نامهای تیمور خان و هلو خان از خود بر جای گذاشت. "
مـیرزا شکرالله سنندجی درون ادامـه بحثهای خود مـینویسد:
"بعد از مرگ سلطان علی، آخرین پسر سرخاب بیگ اردلان با نام بساط بیگ کـه بردار یـازدهم سلطان علی نیز بهشمار مـیرود، حکومت و فرمان روایی اردلانها را بـه دست مـیگیرد کـه این فرمان روایی بـه مدت ۱۰ سال مـیانجامد. تیمور خان و هلو خان زمانی کـه بزرگ مـیشوند بـه عضویت سپاه عمویشان بساط بیگ درون مـیآیند و او را درون شورشها و نبردهایش همراهی مـیکنند که تا این کـه پس از چند سال حکومت را از دست بساط بیگ مـیگیرند و تیمور خان حاکم اردلانها مـیشود. تیمور خان با سپاهی قدرتمند و بزرگ شورشهایی را بـه سمت کرمانشاه، سنقر، دینور و زرین کمر شروع مـیکند کـه بنابه روایـاتی منطقهٔ گروس را نیز تصرف کردهاست، اما تیمور خان درون حالی کـه شورشی به منظور گرفتن آخرین برج قلعهٔ زرین کمر را انجام مـیدادهاست، گلولهای سنگی بـه او اثابت مـیکند و کشته مـیشود. هلو خان هم بعد از فتح قلعه؛ جسد برادرش را بـه قلعهٔ مریوان مـیآورد و او را درون مـیان قبرستان این قلعه بـه خاک مـیسپارد و پس از مدتی فرمان روایی حکومت را عهدهدار مـیشود. "
ملا اسماعیل پسر ملا حسین درون کتاب تاریخ اردلانها ی خود درون مورد هلو خان اردلان مـینویسد:
"هلو خان اردلان -معاصر با شاه عباس یکم- مردی کاردان، باهوش، شجاع و دلیر بودهاست کـه حکومت و مـیهن خویش را چه بسا بسیـار آباد کردهاست و در تمام کتابهای تاریخی محلی از رشادتهای این خان اردلانی سخنهای بسیـاری گفته شدهاست. هلو خان بـه غیر از مرمت و بازسازی قلعهٔ مریوان؛ سه قلعهٔ دیگر را با نامهای قلعهٔ حسن آباد، قلعهٔ پالنگان و قلعهٔ ظَلَم را نیز مرمت و بازسازی کردهاست. هلو خان گنجینـهای بسیـار از طلا و جواهرات داشت و در عین حال نیز بسیـار بخشنده، مـهربان و رئوف بود و آرامش و صلح و صفا را بر منطقهٔ تحت سلطه خویش تحمـیل کرده بود. شجاع و دلیر بود؛ هرگز بـه غیر از خداوند ازی نمـیترسید، نـه از حکومت شاه ایرانهراسی داشت و نـه بـه دولتهای ترک و عرب حمله و یورش مـیکرد و در عین حال دولتهای ترک و عرب از او هراس داشتند. حسین خان سلیوزری یـا حسین خان دوم والی لرستان کـه از سال ۹۸۹ هجری خورشیدی بـه دستور شاه عباس اول بـه حوزهٔ متصرفات هلوخان اردلان لشکر کشید و در چند نوبت شکست خورد، موجب شد که تا این کـه شاه عباس خود بـه جهت شکست هلوخان بـه اسفند آباد یـا علیشکر راهی شود، و در روستای سیـهم قروه اتراق کند. شاه عباس درون مصاف با هلوخان اردلان از مشاورهٔ علی بیگ یـا آلی بالی بیگ زنگنـه کـه از کردهای نزدیک شاه بود؛ بهره مند شد، علی بیگ شاه عباس را بـه عدم درگیری و از درون دوستی وارد شدن با والی اردلان تشویق نمود. بدین ترتیب شاه عباس صفوی بـه اندازهای بـه هلو خان نزدیک شد کـه پیشنـهاد داد پسرش خان احمد خان را بـه اصفهان، پایتخت ایران بفرستد کـه با موافقت هلو خان انجام شد. بعد از مدتی کـه خان احمد خان درون اصفهان اقامت داشت، شاه عباس صفوی خود با نام کلاه زر خاتون را بـه همسری او درآورد و خان احمد خان همـه کارهٔ شاه شد. بعد از مدتی شاه عباس؛ خان احمد خان را تحت فشار گذاشت کـه به کردستان حمله کند و والی گری کردستان کـه تحت نظر پدرش هلو خان بود را از چنگ او درآورد و پدرش را دستگیر و خودش والی کردستان شود کـه پس از مدتی خان احمد خان هم این پیشنـهاد را پذیرفت. بالاخره خان احمد خان درون سال ۹۷۹ (هـ. ش) با لشکری بزرگ کـه از حکومت بـه او داده شده بود بـه سوی حکومت اردلانها پیش رفت، ابتدا توانست مناطق بسیـاری کـه تحت نفوذ پدرش بودند را تصرف کند و سپس بـه قلعهٔ حسن آباد کـه هلو خان چند سالی بود درون آن جا اقامت داشتند و مرکز حکومتش بود حمله کند، اما خان احمد خان هر چه تلاش کرد نتوانست قلعه را تصرف کند که تا این کـه همسر هلو خان یعنی مادر خان احمد خان همراه با ملا یعقوب دوست و یـار و یـاور نزدیک هلو خان بـه او خیـانت د و مخفیـانـه دروازههای قلعه را گشودند و سپس خان احمد خان همراه با لشکرش بـه داخل قلعه یورش برد و توانستند هلو خان را دستگیر کنند، سپس خان احمد خان پدرش را دست بسته روانی اصفهان کرد کـه پس از چندنی زندانی شدن درون اصفهان کشته شد. بعد از حوادثهای انجام شده؛ خان احمد خان حکومت اردلانها و منطقهٔ شـهر زور (به کردی: شارهزوور) را بـه دست گرفت. سرانجام آن کـه شاه عباس صفوی بدون جنگ موفق بـه انقیـاد والی شد و بر همـین اساس شاه صفوی بـه پاداش خدمت علی بیگ زنگنـه بیش از ۱۵ روستا از شمار املاک خاصه شاهی کرمانشاهان را بـه جهت اسکان، عمران و کشت و زرع مردم کرد مـهاجر زنگنـه (از موصل و سلیمانیـه و … بـه داخل فلات ایران حسب سالهای ۹۸۲ که تا ۹۹۰ هجری خورشیدی) بـه تیول آنها درآورد. بخش اعظم آن روستاها درعداد املاک موقوفهٔ دولتی چهار دانگ شـهر کرمانشاه بـه حساب مـیآیند. "
آرامش و صلح و صفا درون این منطقه کـه توسط بابان محلی کرد منطقه را فرا گرفته بود سبب شد کـه مردمـی بسیـار درون اطراف این قلعه مستقر شوند و برای همـیشـه اطراف این کوه و قلعههایش جایگاهی به منظور زیستن و زندگی مردم شد. این قلعه که تا سال ۱۰۲۳ (هـ. ش) آباد بودهاست کـه از آن زمان بـه بعد توسط سلیمان خان پسر مـیر علم الدین والی اردلان « «بنیـانگذار شـهر سنندج درون ۱۰۱۵ هجری خورشیدی»»؛ کـه از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای حسنآباد، پالنگان و ظَلَم بـه کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعهها را نیز مجبور بـه کوچ د.
مـیرزا شکرالله سنندجی درون کتاب حدیقه ناصری خود مـینویسد:
"در سال ۱۲۸۱ (هـ. ش) درون زمان حکومت قاجاریـه بـه امر ناصرالدین شاه درون ۲ هزار قدمـی دریـاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامـی بسیـار مستحکمـی ساخته شد. یک سال بعد بـه امر فرهاد مـیرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد.
این قلعهٔ نظامـی بـه نام قلعهٔ شاه آباد موسوم گردید. درون کنار قلعهٔ نظامـی و به دستور فرهاد مـیرزا قصبهای احداث گردید و چند خانوار از طوایف و سادات بـه آن جا کوچ د کـه برای آسایش و بهداشت مردم و نظامـیان مستقر درون قلعه؛ دستور داد یک باب و یک باب مسجد درون کنار همدیگر بنا نمایند. به منظور تأمـین آب آشامـیدنی مردم، و مسجد و قلعهٔ نظامـی از درهای کـه در شمال شـهر فعلی مریوان و قریـهٔ دارسیران «یکی از روستاهای قدیمـی مریوان کـه از دوران زندیـه آباد بوده و هماکنون یکی از محلات شـهر مریوان مـیباشد» و در دامنـهٔ کوه فیلقوس قرار دارد چند رشته قنات ایجاد د. درهٔ نامبرده از همان تاریخ تاکنون بـه درهٔ فرهاد مشـهور است. "
تا قبل از احداث قلعهٔ شاه آباد، بـه استثنای قریـهٔ دارسیران تقریباً محل فعلی شـهر مریوان خالی از سکنـه و پوشیده از درختان جنگلی بودهاست. با روی کار آمدن سلسلهٔ پهلوی نام قلعهٔ شاه آباد بـه دژ شاهپور مبدل گشت. این منطقه همواره از اهمـیت استراتژیک ویژه برخوردار بودهاست. هم جواری با کشور عراق، ترددها، تحرکات نیروهای نظامـی دو کشور، حاصلخیزی، وفور آب و محصولات کشاورزی و نیز وجود دریـاچهٔ آب شیرین باعث توجه حکمرانان و سلاطین شدهاست. درون سال ۱۳۳۴ خورشیدی به منظور اولین بار درون شـهر مریوان با اعتبارات دولتی دبستان و دبیرستان احداث گردید. ۲ سال بعد درون سال ۱۳۳۶ خورشیدی با تأسیس شـهرداری، نام دژ شاهپور بـه مریوان مبدل گشت و در سال ۱۳۳۸ خورشیدی نیز ۲ حلقه چاه آب حفر و سال بعد موتورهای پمپاژ آب نصب گردید و در سال ۱۳۴۰ خورشیدی اولین موتور برق درون مریوان بـه کار افتاد. مریوان درون دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی دهی کوچک با ۴ خیـابان خاکی و تعدادی مغازه بود. تنـها جادهٔ مواصلاتی جاده قدیمـی و خاکی گاران بود کـه تقریباً با توسعه این جاده و امکان تردد خودروهای مسافرکشی و باری و خروج و ورود کالا بود کـه مریوان مورد توجه قرار گرفت.
پس از انقلاب ایران درون سال ۱۳۵۷ خورشیدی و تا تیر ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی مریوان تحت حاکمـیت نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله بود.
با انقلاب اسلامـی ایران درون بهمن ماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی، مریوان و روستاهای اطراف آن علاوه بر متأثر شدن از پیـامدهای این انقلاب، با توجه بـه برخی مشخصههای سیـاسی و اجتماعی منطقه کـه ریشـههای آن بـه پیش از انقلاب بازمـیگشت وارد یکی از پرتلاطمترین مقاطع تاریخی خود شدند. درون روز ۲۳ تیرماه ۱۳۵۸ خورشیدی بـه دعوت اتحادیـهٔ دهقانان مریوان و گروههای سیـاسی مختلف عمدتاً چپ ها؛ تظاهراتی درون مقابل رادیو تلویزیون مریوان بـه راه افتاد. معترضان درون اطراف مدرسهٔ قرآن مفتی زاده، علیـه پاسداران محلی و همکاری نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی کـه به قیـادهٔ موقت معروف بوده و در ساختمان ساواک مریوان مستقر بودند شروع بـه شعار مـیکنند.
در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ خورشیدی سید روحالله خمـینی فرمان سرکوب شورش را صادر کرد. مردم به منظور اینکه درجنگ مـیان سپاه پاسداران و مخالفین آسیب نبینند بـه کوچ موقتی از شـهرستان مریوان بـه روستاهای اطراف رفتند. فردای آن روز شـهر تقریباً خالی از سکنـه مـیشود. سرهنگ سپهری؛ فرماندهٔ لشکر سنندج درون اظهاراتی از ترک شـهر توسط ۷۵ درصد از مردم مریوان خبر مـیدهد. بـه گفته طرفداران دولت، به منظور جلوگیری از چپاول و غارت اموال مردم درون داخل شـهر توسط نیروهای کومله و دموکرات، واحدهای مسلحی درون بلندیهای مشرف بر شـهر مریوان مستقر مـیشوند. خروج مردم از شـهر درون غروب روز شنبه ۳۰ تیر ماه آغاز شد و تا سپیدهدم روز بعد بـه طول انجامـید.
پس از بازپسگیری شـهر توسط حکومت مرکزی، بسیـاری از اعضا و طرفداران این دو حزب توسط دادگاه انقلاب اسلامـی اعدام یـا زندانی شدند. درون دوران جنگ ایران و عراق، مریوان همواره بمباران هوایی و موشکی مـیشد و تعدادی از روستاهای اطراف نیز بمباران شیمـیایی شدند. اما هیچگاه نیروهای عراقی وارد این شـهر نشدند.
وجه تسمـیه
دربارهٔ وجه تسمـیه مریوان گمانهای زیر گفته شدهاست:
- در زمان آشوریـان این منطقه را دور آشور یـا کارشاروکین گفتهاند، چرا کـه سارگن پادشاه آشور بعد از تسلط بر این منطقه، درون حدود ۱۵۰۰ سال پیش از مـیلاد بـه جای شـهر قدیمـی هار هار این شـهر را مـیسازد را مـیسازد کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کردهاست.
- در منابع اسلامـی از این منطقه بـه عنوان دژان یـا دزان ناماند، چرا کـه دارای دژ و قلعههای مستحکمـی بودهاست و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کردهاست.
- در گذشته هنگام صدور قبالهها و ذکر محل تولد درون موقع صدور شناسنامـه از دو کلمـهٔ قلعه شاه آباد و دژ شاهپور استفاده شدهاست.
- در متون قدیمـی مریوان را مـهروان متشکل از دو واژه مـهر و وان بـه معنی جایگاه مـهر نوشتهاند و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کردهاست.
- طبق شواهد این منطقه را مرویـان خواندهاند، چرا کـه این منطقه دارای محصولات جنگلی مانند مازوج، کتیرا و گز درختی بوده و عدای به منظور تجارت این قبیل محصولات بـه این منطقه آمده کـه گویـا اهل مرو بودهاند و در همـین محل ساکن شدهاند کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کردهاست.
- هم چنین بر اساس گفتهها این منطقه را مراویـان بـه معنی جای مرغابی گفتهاند، چرا کـه نیز گفتهاند چون دریـاچه زریبار باتلاقی بوده و در نتیجه انواع مرغان آبی مـهاجر درون فصول مختلف بـه منطقه کوچ کردهاند و در زبان کردی بـه مرغابی مراوی گفته مـیشود کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کردهاست.
- آمدهاست کـه این منطقه را مروانیـان نام نـهادهاند، چرا کـه عدهای از مراوانیـان بعد از شکست و انقراض حکومت اموی درون بغداد گریخته و در این محل ساکن شدند و به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کردهاست.
- بعضی دیگر این منطقه را بـه مروان بـه حاکم عرب منسوب مـیدانند کـه به مرور زمان بـه مریوان تغییر نام پیدا کردهاست.
ماموستا قانع شاعر نامدار کرد دربارهٔ مریوان مـیگوید:[۱۳]
جغرافیـا
موقعیت جغرافیـایی
مریوان درون ۱۲۵ کیلومتری غرب سنندج قرار دارد. شـهر مریوان دارای طول جغرافیـایی شرقی حداکثر بین ۴۵ دقیقه و ۴۶ درجه و حداقل بین ۵۸ دقیقه و ۴۵ درجه و عرض شمالی حداکثر ۴۸ دقیقه و ۳۵ درجه و حداقل بین ۱۹ دقیقه و ۳۵ درجه نصفالنـهار گرینویچ قرار دارد کـه در ارتفاع ۱۳۲۰ متری از سطح دریـای آزاد قرار دارد. مریوان از شمال بـه سقز، از شمال شرقی بـه دیواندره، از شرق بـه سنندج، از جنوب شرقی بـه سروآباد و از شمال غربی بـه دره شلیر و از غرب کشور هم بـه شـهر پنجوین شـهرستان سلیمانیـه کشور عراق با ۱۰۰ کیلومتر مرز مشترک منتهی مـیشود.
تقسیمات سیـاسی
شـهرستان مریوان بر اساس آخرین تقسیمات کشوری درون سال ۱۳۹۰:
به ۴ شـهر، ۳ بخش، ۶ دهستان و ۱۷۶ آبادی، با ۱۵۱ آبادی دارای سکنـه و ۲۵ آبادی خالی از سکنـه تقسیمبندی شدهاست.[۱۴]
شـهرستان مریوان که تا قبل از سال ۱۳۳۷ تحت عنوان «بخشداری مریوان» از بخشهای تابعه شـهرستان سنندج بود. درون آن زمان «کلاترزان، سروآباد و سرشیو» جزو حوزهٔ مریوان محسوب مـیشد. با انتزاع کلاترزان و سروآباد، هماکنون شـهرستان مریوان دارای سه بخش «مرکزی، سرشیو و خاومـیرآباد» است.
بخش مرکزی شـهرستان بـه مرکزیت شـهر مریوان دارای ۳ دهستان و ۷۴ آبادی، با ۶۶ آبادی دارای سکنـه و ۸ آبادی خالی از سکنـه مـیباشد. دهستانهای این بخش عبارتند از: «دهستان سرکُل بـه مرکزیت شـهر کانیدینار، دهستان کوماسی بـه مرکزیت روستای پیرخضران و دهستان زریبار بـه مرکزیت روستای نی» مساحت این بخش حدود ۹۴۱ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۱۲۲٬۰۶۳ نفر مـیباشد.
بخش «سرشیو» بـه مرکزیت شـهر «چناره» دارای ۲ دهستان و ۶۲ آبادی، با ۵۳ آبادی دارای سکنـه و ۹ آبادی خالی از سکنـه مـیباشد. دهستانهای این بخش عبارتند از: «سرشیو بـه مرکزیت شـهر چناره و دهستان گلچیدر بـه مرکزیت روستای جانوره» مساحت این بخش حدود ۱۰۴۷ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۳۰٬۸۹۹ نفر مـیباشد.
بخش «خاومـیرآباد» هم بـه مرکزیت روستای «بردهرشـه» دارای ۱ دهستان بـه اسم «خاوومـیرآباد» و تعداد ۴۰ آبادی، با ۳۲ آبادی دارای سکنـه و ۸ آبادی خالی از سکنـه مـیباشد. مساحت این بخش حدود ۳۳۸ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۱۵٬۸۱۲ نفر مـیباشد.
راههای دسترسی
شـهرستان مریوان از طریق محورهای متفاوت بـه شـهرهای اطراف متصل مـیباشد:[۱۵]
- مریوان - سنندج:
این جاده ۱۳۱ کیلومتر طول دار کـه از جنوب مریوان بـه غرب «سنندج» منتهی مـیشود، این جاده از اصلیترین راه بـه مرکز استان و کشور عراق مـیباشد.
- مریوان - سقز:
این جاده ۱۴۰ کیلومتر طول دارد کـه از سمت شمال شرقی، مریوان را درون مسیر «رودخانـه گاران» بـه سمت جنوب «سقز» وصل مـیکند.
- مریوان - بانـه:
این جاده ۲۰۰ کیلومتر طول دارد کـه از سمت شمال شرقی، ابتدا وارد سقز شده بعد راهی بانـه مـیشود. البته راه دیگری نیز از طریق مرز رسمـی باشماق وجود دارد کـه حدود ۹۵ کیلومتر مـیباشد.
- مریوان - کامـیاران:
راههای ارتباطی مریوان بـه کامـیاران از ۳ طریق ممکن مـیشود:
نزدیکترین راه حدود ۱۳۵ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب مریوان که تا روستای دگاگا از توابع شـهرستان سروآباد مـیباشد کـه ۵۰ کیلومتر اول آن (تا روستای دگاگا) آسفالت شده و ۳۰ کیلومتر وسطی که تا روستای تفین راه شوسه و باقیمانده را که تا « کامـیاران» راه آسفالت تشکیل مـیدهد.
محور ارتباطی دوم از طریق شـهر سنندج مـیباشد کـه به ۲۰۷ کیلومتر مـیانجامد.
هم چنین محور ارتباطی سوم از طریق شـهر پاوه مـیباشد کـه به ۲۱۴ کیلومتر مـیانجامد.
- مریوان - پاوه:
این محور هم از ۳ طریق مـیسر مـیشود:
محور ارتباطی اول از جنوب مریوان بـه پاوه بـه ۱۲۴ کیلومتر مـیانجامد کـه از دو راهی منطقه «ژالانـه» کـه از جاده پیچهای «کوه تته» وارد شـهر نودشـه شده و بعد محور را بـه جنوب شـهر «پاوه» وصل مـیکند.
محور ارتباطی دوم ار جنوب مریوان-پاوه بـه ۱۵۰ کیلومتر مـیانجامد کـه از دو راهی منطقهٔ «ژالانـه» از طریق مسیر هورامان مـیسر مـیشود؛ کـه تا ابتدای روستای سلین بـه طول ۷۰ کیلومتر آسفالت هست و ادامـهٔ آن که تا دهستان «وراء کرمانشاه» بـه طول ۳۰ کیلومتر شوسه و بقیـه که تا «پاوه» آسفالت مـیباشد. مسیر تته درون زمستانها بـه علت بارش برف زیـاد مسدود مـیباشد و محور ارتباطی از از دو راهی منطقهٔ «ژالانـه» از طرف راه جادهٔ «هورامان» مـیسر مـیباشد.
محور ارتباطی سوم هم از طریق شـهر سنندج مـیباشد کـه به ۲۵۰ کیلومتر مـیانجامد.
- مریوان - سروآباد:
این جاده ۳۷ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب بـه سروآباد منتهی مـیشود.
- مریوان - هورامان:
این جاده ۶۲ کیلومتر طول دارد کـه از سمت جنوب بـه هورامان منتهی مـیشود.
- مریوان - بازارچه مرزی باشماق:
این جاده ۲۱ کیلومتر طول دارد کـه از سمت غرب بـه بازارچه مرزی باشماق منتهی مـیشود.
ناهمواری
بخش عمده ناهمواریهای شـهرستان مریوان را رشته کوههای زاگرس تشکیل مـیدهند کـه پیدایش این ناهمواریها درون نتیجهٔ حرکات کوه زایی اواخر دوره ترشیـاری مـیباشد. درون اواخر این دوره ناهمواریها بـه صورت قطعی تثبیت شدهاست و سپس درون طول دورهٔ کواترنر تحت تأثیر عامل فرسایش بـه صورت ناهمواریهای کنونی درآمدهاست. قسمت اعظم ناهمواریها را درون مریوان کوهها تشکیل مـیدهند کـه جنس آنها عمدتاً از آهکی و رسوبی است. چین خوردگی رشته کوههای زاگرس از مریوان شروع شده و در جنوب شرقی (شمال تنگه هرمز) پایـان مـییـابد.[۱۲]
در منطقه مریوان صرف نظر از «دشت مریوان، دریـاچه زریبار، درههای رود تازه مریوان، رودخانـه قزلجه، دره اسراوا و دره رود شیـان» بقیـه نقاط را کوهستانهای مرتفع با درههای تنگ و عمـیق دربر گرفتهاست.
«رود شیـان» از آبادی «سیـاناو» بـه سمت جنوب شرقی که تا محل برخورد بـه رودهای «مریوان و گاران» و از جنوب شرق بـه شمال شرق «دره رود زاب» با برخورد بـه رودخانـه گاران درون محل «دواب» دو منطقه با ناهمواریهای مختلف از هم متمایز و جدا مـیکنند.
در شمال، ناهمواریهای ملایم و کم ارتفاع با درههای باز و کم عمق درون تمام جهات دیده مـیشوند. درون این ناحیـه تمام مناطق کوهستانی پوشیده از جنگلهای تنگ است. وجود رودخانـههای متعدد، دشتهای نسبتاً وسیع، دریـاچه زریوار از مشخصات جغرافیـایی شمال مریوان است.
در جنوب شرقی و جنوب شمالی بـه استثنای «کوه کره مـیانـه» درون شمال «نگل» حداکثر ارتفاع نسبی از شمال دریـاچه زریبار ۱۰۰۰ متر و در جنوب آن ۸۵۰ متر است. پستترین نقطه شمال درون محل برخورد رودخانـههای «گاران رزاو» ۱۱۰۰ متر و بلندترین نقطه آن درون «قله برده رشـه» از کوه «پشت شـهیدان» هست که بلندی آن بـه ۲۴۹۱ متر مـیرسد.
در بخش جنوبی منطقه، کوهستان سنگی و مرتفع با درههای عمـیق و تنگ مشخصکننده ناهمواریهای این منطقه است. «رشته کوه شاهو» رشته کوههای شمالی آن بـه نامهای «حه شـه دول» و «کوهسالان» اصلیترین ناهمواریهای منطقه جنوبی را بـه وجود آوردهاند. جهت این کوهها از شمال غربی بـه جنوب شرقی است.
در این ناحیـه اختلاف بین قلههای بلند و عمق درهها بسیـار زیـاد است، حداکثر ارتفاع مطلق، درون کوه شاهو بـه ۱۹۸۵ متر و حداقل ارتفاع درون محل برخورد و تلاقی رودهای «دواب» و «ژاورود» بـه کمتر از ۹۰۰ متر مـیرسد. درون این بخش «رودخانـه سیروان» از کنار کوه شاهو مـیگذرد کـه بند تنگ و عمـیقی را بـه وجود آوردهاست.
ارتفاعات
در منطقه مریوان کلاً ۴ تیپ عمده و ۸ ناحیـه اراضی تشخیص داده شدهاست کـه اراضی متقارن از نوع کوهستانی یـا دشت مـیباشد. کوههای این منطقه غالباً دو نوع مـیباشند، اول کوههای مرتفع سنگی با انتهای تیز متشکل از سنگهای آهکی کـه بایر و فاقد پوشش خاک و گیـاه مـیباشد و اول کوههای جنگلی نسبتاً مرتفع با برآمدگی سنگی متشکل از سنگهای آهکی کـه بیشتر ارتفاعات مریوان از شمال که تا جنوب از این نوع مـیباشند.
مشـهورترین کوههای مریوان عبارتند از:[۱۶]
- رشته کوه چهل چشمـه:
چهل چشمـه وسیعترین توده کوهستانی و مـهمترین کانون آبگیر استان کردستان مـیباشد کـه بلندی آن بـه ۳۱۳۷ متر مـیرسد کـه خط الرأس آن حوضههای آبریز «دریـاچه ارومـیه، دریـای خزر و خلیج فارس» را از هم جدا مـیکند. این کوه درون ۳۳ کیلومتری شمال شرقی مریوان قرار گرفتهاست.
مجموعهٔ کوههای چهل چشمـه شامل حدود ۲۰ قلهٔ دیگر مـیباشد از جمله شاه نشین درون چهل چشمـه، دالاش، دوبرار، کوه سلطان اخزه تو، کوه باینچوب، کوه افراسیـاب، کوه کانی مـیران، کوه مسجد مـیرزا، کوه بای و کوه کل کوژ با ارتفاعات گوناگون را درون بر مـیگیرد. خود قلهٔ چهل چشمـه دارای یـالهای متعددی مـیباشد، ازجمله: کل با، یـا یـال مله کـه وه، یـال کانی زلیخا یـا قولی زلیخا، یـاله لال، یـال قبله، یـال شاه نشین، یـال کال کالی، یـال دلو، یـال ئه ستیره ره ش (ستاره سیـاه).
این منطقه از برفگیرترین و سردسیرترین مناطق کردستان بـه حساب مـیآید و در تمام طول سال از برف پوشیده شدهاست.
- رشته کوه هزار مـیرگه:
این کوه یکی از شاخههای «چهل چشمـه» هست که درون شمال و شمال شرقی مریوان قرار گرفتهاست و بلندی آن بـه ۲۷۰۷ متر مـیرسد. دامنـه شمالی این کوه با شیب تندی بـه «دره شلیر» درون کشور عراق و بخش جنوبی آن بـه «سروآباد» مـیرسد. از رشته کوههای دیگر این کوه را مـیتوان بـه «سلطان احمد: ۲۶۵۲ متر، پیرالیـاس: ۲۹۵۵ متر، کره مـیانـه با بلندی ۲۹۵۰ متر و کوه کاانی چرمـه با بلندی ۲۸۴۰ متر» اشاره نمود. - از دیگر کوههای مـهم درون شـهرستان مریوان مـیتوان بـه قلهٔ مـیراجی نزدیک روستای نی، کوه قلهبرد نزدیک روستای چور اشاره کرد.
کوه هزار مـیرگه
کوه مسجد مـیرزا
کوه کره مـیانـه
کوه سه کوچکه
کوه سلطان احمد
قلهٔ گاران
قلهٔ امام
کوه سورین
کوه مـیراجی
کوه سلطان اخزه تو
دشت
مریوان از موقعیت ممتازی برخوردار است. این دشت، حدود ۱۱۰۰۰ هکتار مساحت دارد و اطراف آن را کوههای پوشیده از بلوط دربر گرفتهاست.[۱۲]
نیمـهٔ جنوبی دشت مریوان از مخروط افکنـهای بزرگ و کوچک تشکیل شدهاست کـه با توجه بـه حاصل خیزی آن، ۲۲۰۰ هکتار از زمـینهای این دشت تحت پوشش شبکه آبیـاری و زه کشی قرار گرفتهاست. زه کش اصلی این طرح «چم زریبار» هست که درون مـیانـهٔ دشت جریـان دارد. محصولات عمدهٔ کشاورزی دشت مریوان عبارتند از: گندم، حبوبات، توتون و صیفی جات.
دشت بیلو درون ۱۵ کیلومتری شـهر مریوان قرار دارد. این دشت با پوشش گیـاهی مناسب و چشمـههای آب و هم چنین جنگلهای اطراف آن پذیرایی تعداد زیـادی از اهالی شـهر و روستاهای اطراف مـیباشد. مردم درون دامن طبیعت زیبا و سرسبز دشت بـه ویژه درون طول روز و ایـام تعطیلات ساعتها وقت خود را بـه تفرج درون آن جا سپری مـیکنند. زمـینهای اطراف این دشت درون گذشته جهت برنجکاری استفاده مـیشدهاست.
آب و هوا
منطقه مریوان شدیداً تحت تأثیر جریـانهای مدیترانـهای قرار دارد کـه به علت کوهستانیبودن و برخورد این جریـانها ریزشهای جوی زیـادی ایجاد مـیشود. جریـانهای آب و هوایی متأثر از اقیـانوس اطلس و دریـای مدیترانـه کـه عامل عمده ریزشهای کشور هست ضمن عبور از منطقه و برخورد با کوههای زاگرس بخشی از رطوبت خود را بـه صورت باران و برف از دست مـیدهد.[۱۷]
مـیزان بارندگی درون مریوان سبب شدهاست کـه تمامـی نقاط منطقه پوشیده از پوشش گیـاهی غنی و متنوع باشد. رودها درون مسیر پرپیچ و خم و در پیوند با سرزمـین سر سبز و پوشش گیـاهی مناظری دلپذیر و بدیع پدیدآورده است.
در شـهرستان مریوان مـیزان متوسط ریزشهای جوی ۵۰۰ که تا ۹۰۰ مـیلیلیتر درون سال گزارش شدهاست کـه این مقدار درون طی سالیـان اخیر بـه دلیل گرمایش جو زمـین کمتر شدهاست. بهطور کلی آب و هوای مریوان سرد و کوهستانی متمایل بـه معتدل سرد و حتی مدیترانـهای است. درون طول ۳۵ سال گذشته (بعد از انقلاب) سردترین ماه سال دی ماه و گرمترین ماه تیر ماه بودهاست. ریزش برف و باران درون این شـهرستان، باعث گردیده کـه منطقه یکی از پرآبترین مناطق غرب کشور باشد.
آب و هوای منطقه مریوان تحت تأثیر عوامل تودههای هوا و جریـانهای فصول سرد و گرم قرار دارد:
این توده از جانب شمال شرقی و شرق وارد منطقه مـیشود و اغلب بارندگی را بـه صورت ریزش برف بـه دنبال دارند.
این توده اغلب از غرب شـهرستان وارد منطقه مـیشود و باعث تولید برف و باران مـیشود. درون این منطقه معمولاً سرما از آبان ماه شروع مـیشود و تا اسفند ماه ادامـه مـییـابد. از فروردین ماه این سرما رو بـه کاهش گذاشته و هوا رو بـه اعتدال مـیرود و بهطور معمول که تا شـهریور ماه مریوان را تحت هوای گرم قرار مـیدهد. کوههای منطقه نیز درون مقابل جریـانهای هوایی کـه از غرب وارد کشور مـیشوند همانند دیواری پهن و عظیم مانع نفوذ رطوبت مطلوب دریـای مدیترانـه بـه نواحی داخلی کشور شده و باعث بارش نزولات جوی درون منطقه مـیشوند.[۱۸]
جدول مشخصات نواحی آب و هوا را درون شـهرستان نشان مـیدهد:[۱۲]
منابع آب
یکی از مـهمترین جاذبههای طبیعی شـهرستان مریوان «منابع آب» است. امکانات آب شـهرستان شامل چند «رودخانـه دایمـی و نسبتاً پرآب و دریـاچه پرآب زریبار» مـیباشد. این شـهرستان با مـیانگین بارندگی سالانـه حدود ۸۸۷ مـیلیمتر از جمله شـهرستانهای با بارش استان محسوب مـیشود.[۱۹]
آبهای شـهرستان بهطور کلی بـه ۲ بخش «آبهای سطحی و زیر زمـینی» تقسیم مـیشوند:
شـهرستان مریوان دارای منابع غنی آب زیر زمـینی مـیباشد و عواملی چون «گسترش دشتهای آبرفتی، مـیزان ریزش بارش، کوههای آهکی و هم چنین وجود طبقات غیرقابل نفوذ زیرین و…» باعث فراوانی آبهای زیر زمـینی منطقه شدهاست کـه مـهمترین منابع آب زیر زمـینی موجود درون مریوان درون «دشتهای آبرفتی آنها» وجود دارند کـه دارای ۵۹ مـیلیون متر مکعب منابع آب زیرزمـینی مـیباشد. منابع آبهای زیر زمـینی شـهرستان بخشی از از نیـازهای مصرفی و آشامـیدنی و کشاورزی منطقه را تأمـین مـیکند، علاوه بر این درون برخی از نقاط شـهرستان مناطق آهکی وجود دارد کـه چشمـههای دائمـی از آنها سرچشمـه مـیگیرند.
این بخش قسمت اعظم آبهای شـهرستان را درون بر مـی گیر د و شامل رودها و دریـاچه مـیباشد و مـیزان روان آب سطحی آن درون حدود ۲۰۸۷ مـیلیون متر مکعب هست و خود بـه ۲ بخش «رودها و دریـاچه زریبار» تقسیم مـیشود، کـه عبارتند از:
دریـاچه زریبار را بدون شک مـیتوان یکی از منابع تأمـینکننده شـهرستان مرکزی مریوان دانست و نقش بسزایی درون تأمـین آب دارد، این دریـاچه درون ۲ کیلومتری غرب مریوان و در ارتفاع ۱۲۸۳ متری از سطح دریـا قرار دارد. آب دریـاچه شیرین هست و آب آن از جوشش چشمـههای آبی کف دریـاچه تأمـین مـیشود و اطراف دریـاچه نیز از نیزارهای بلندی احاطه شدهاست. این دریـاچه بـه علت داشتن آب شیرین و شرایط لازم، زیستگاه مناسبی را به منظور رشد و زیست انواع ماهیـان بـه وجود آوردهاست. دریـاچه زریبار بـه علت داشت، آب شیرین، آب و هوای مناسب، پوشش گیـاهی قابل توجه و وجود انواع ماهیها و پرندگان آبزی از جایگاه ویژه زیباشناختی برخوردار هست و همواره بـه عنوان یکی از جاذبههای مـهم و پرطرفدار توریستی ـ سیـاحتی منطقه مریوان، و بلکه استان کردستان مطرح بودهاست.
رودهای حومـه مریوان یکی دیگر از تأمـینکنندههای آب به منظور شـهرستان و حومـه مـیباشند. مـیزان بارندگی سالیـانـه و وجود کوهها و پستی و بلندیهای بسیـار درون منطقه، باعث ایجاد رودخانـههای بسیـار زیبایی درون این شـهرستان شدهاست. رودخانـههای فرعی و اصلی متعددی درون این منطقه وجود دارد. رودخانـههای فرعی مریوان درون ۳ مسیر عمده «چشمـهٔ گردلانـه، زریبار و دوآب» جریـان یـافته و نـهایتاً با ملحقشدن بـه همدیگر رودخانـهٔ «سیروان» را تشکیل مـیدهند.
بهطور کلی درون ۲ حوضه مـهم بـه شرح زیر هستند:
- حوضهٔ رود سیروان:
این حوضه بخش اعظم نواحی «جنوبی» شـهرستان را درون بر مـیگیرد. رود سیروان، درون منطقهٔ مریوان از بـه هم پیوستن رودهای «مریوان و نِگل» درون محل دواب تشکیل مـیشود اما از بخشهای غربی استان نیز از بـه هم پیوستن رودخانـههای «قشلاق و گردلان» بـه سیروان تبدیل مـیشود و در نـهایت از منطقه اورامانات وارد استان کرمانشاه شده و پس از دریـافت شعبههای متعدد و در نـهایت با پیوستن بـه رودخانـه «الوند» درون خاک عراق بـه نام رودخانـه «دیـاله» بـه رودخانـه بزرگ «دجله» مـیریزد کـه در نـهایت این رود هم بـه «خلیج فارس» مـیریزد. این رود یکی از شعبههای مـهم دجله بـه حساب مـیآید. - حوضهٔ رود زاب:
این حوضه بخش کوچکی از اراضی حد «شمالی» مریوان را درون بر مـیگیرد و رودهای آن وارد خاک عراق مـیشوند و از طریق رود «دجله» با خاک عراق مـیریزند.
مـهمترین رودخانـههای شـهرستان مریوان عبارتند از:
- رودخانـه قزلچهسور:
ابن رودخانـه از کوههای «شمال» دریـاچه مریوان سرچشمـه گرفته و به طرف غرب جریـان دارد و با اجرای پروژهٔ بند انحرافی و احداث کانال حد روز بـه طول ۵٫۶ کیلومتر قسمتی از آب آن رودخانـه وارد دریـاچهٔ زریبار شده و مابقی بعد از پیمودن مسافتی درون حدود ۱۵ کیلومتر بـه خاک عراق مـیریزد و مساحت حوزهٔ آن ۱۰۸ کیلومتر مربع است.[۲۰] - رودخانـه گاران:
این رودخانـه درون ۱۵ کیلومتری «شرق» مریوان و در جهت شمال بـه جنوب کـه از کوههای «سرشیو» سرچشمـه گرفته و در محلی بـه نام «دوآوان» درون نزدیک روستای «تفلی» از توابع شـهرستان سروآباد با رودخانـه «رزاب» بـه هم پیوسته و به رودخانـهٔ «سیروان» ملحق و در نـهایت بـه خاک عراق مـیریزد. سر شاخهٔ دیگر رودخانـهٔ گاران از کوههای «سیـاناو، زریبار و عصرآباد» سرچشمـه مـیگیرد.
- رودخانـه کوماسی:
رودخانـهٔ کوماسی از کوههای «سرشیو و کلاترزان» سرچشمـه گرفته و سپس بـه رودخانـهٔ «سیروان» پیوسته و به خاک عراق مـیریزد. - رودخانـه نِگل:
ابن رودخانـه از آبادی «تودار ملا» گذشته و پس از دریـافت سرشاخههایی از کوه «سلطان احمد» با رودخانـه «شویشـه» یکی مـیشود.
- رودخانـه عصرآباد:
این رودخانـه کـه در شرق دریـاچه زریبار درون جهت «غربی - شرقی» قرار دارد و از راههای اطراف روستای عصرآباد سرچشمـه مـیگیرد و پس از پیوستن بـه رودخانـه «سیروان» بـه خاک عراق مـیریزد. - رودخانـه بنـه سوتاوه (بایوه):
این رودخانـه کـه از کوههای «بایوه» سرچشمـه گرفته و پس از پیوستن بـه رودخانـه «زاب» درون شـهرستان بانـه بـه خاک عراق مـیریزد. - رودخانـه مریوان:
ابن رودخانـه از زه کش دریـاچه «زریبار» و از قسمت پایین دریـاچه بـه سمت جنوب جریـان دارد.
سدها
به واسطه تعدد رودخانـههای نسبتاً پرآب و همـیشگی و نیز وجود روانآبها درون مریوان یکی از مـهمترین پتانسیلها و توانمندیهای مریوان منابع آبی هست از آب بـه صورت طبیعی درون شـهرستان فقط به منظور کشاورزی استفاده مـیشود. درون حالی کـه مـیتوان به منظور ایجاد توسعهٔ صنعت شیلات و تولید انرژی برق استفاده کرد.
مریوان دارای ۲ سد مـیباشد کـه به شرح زیر مـیباشد:
- سد مخزنی گاران:
گاران یکی از سدهای مخزنی خاکی کشور بـه نظر مـیرسد کـه در ۲۰ کیلومتری شمالشرقی شـهر مریوان درون جادهٔ مریوان – چناره واقع شدهاست.
ساخت سد گاران مریوان از سال ۱۳۸۱ و با هدف مـهار سیلابهای ویرانگر آب رودخانـه گاران و تأمـین آب کشاورزی ۱۰٬۴۵۰ هکتار از اراضی کشاورزی دیم اراضی درون منطقهٔ مریوان و قزلچهسو و هم چنین تأمـین آب شرب و صنعتی مریوان بـه مـیزان ۲۰ مـیلیون مترمکعب آغاز گردید. سد گاران مریوان کـه یکی از طرحهای ملی کشور و جزو پروژههای مـهر ماندگار درون استان کردستان هست و با بهرهبرداری از آن دریـاچهٔ زریبار از خطر خشکشدن نجات پیدا مـیکند درون ۲۳ فروردین سال ۱۳۹۲ توسط دکتر محمود احمدینژاد افتتاح شد.[۲۱]
سد گاران از نوع سنگریزهای با هستهٔ رسی با ظرفیت قابل تنظیم مخزن ۱۰۰٫۵۰ مـیلیون مترمکعب مـیباشد. این سد با طول تاج ۵۰۴ متر و عرض تاج ۸ متر، ارتفاع از پی ۶۲ متر و دارای ارتفاع از بستر ۵۰٫۵۸ متر مـیباشد کـه حجم بدنـهٔ سد ۷۳٫۱ مـیلیون متر مکعب، حجم مخزن درون نرمال ۹۲ مـیلیون متر مکعب و هم چنین حجم مفید آن ۵۰٫۸۶ مـیلیون متر مکعب مـیباشد. این سد جزء حوضهٔ اصلی خلیج فارس و دریـای عمان و حوضهٔ فرعی مرزی غربی بهشمار مـیرود.
سد گاران علاوه بر تأمـین آب شرب مورد نیـاز، قادر هست بیش از ۱۲ هزار هکتار از زمـینهای کشاورزی درون اطراف این سد را تحت پوشش آبیـاری از منابع ذخیره شده قرار دهد. کل اعتبار بـه کار رفته درون این پروژه با احتساب هزینـههای آن، ۱۰۷۱ مـیلیـارد و ۶۳۶ مـیلیون ریـال مـیباشد. به منظور احداث و بهرهبرداری از این سد ۳٫۵ مـیلیون متر مکعب خاکبرداری و خاک ریزی انجام شدهاست و بیش از ۱۰۰ هزار متر مکعب بتن نیز درون راستای اجرای این پروژه صرف گردیدهاست.
- سد مخزنی دریـاچه زریبار:
سد دریـاچه زریبار کـه یکی از سدهای مخزنی خاکی کشور با ظرفیت قابل تنظیم مخزن ۶۰ مـیلیون مترمکعب و حجم مخزن ۹۶٫۴۵ مـیلیون مترمکعب مـیباشد. این سد درون ضلع جنوبی دریـاچه - درون ۴ کیلومتری جنوب غربی مریوان - با طول تاج ۱۷۷۰ متر، ارتفاع از پی ۱۱ متر، قرار دارد کـه آب پشت این سد جایگاه خوبی به منظور پرورش انواع ماهی بـه ثمر مـیآید.[۲۲]
این سد خاکی کـه چند سال پیش بـه منظور احداث کشت آبی زمـینهای روستاهایی «نی، کـه لکه جان، وله ژیر و تا نزدیکیهای کال» احداث شد، از طرفی فایدههایی را به منظور کشاورزان روستایهای اطراف دریـاچه بـه منظور باغ و باغداری و کشت محصولات داشته داشتهاست و از طرفی هم اثراتی مخرب بر دریـاچه زریبار داشتهاست کـه این عوامل بـه شرح زیر است:
احداث سد فراتر از اثرات زیـانبار بر منطقهٔ مریوان و بر دریـاچه زریبار تبعات دیگری نیز داشتهاست؛ ازجمله:
طبق تجارب ساکنان این نواحی مشـهور هست که آب سرچشمـههای «زهلم (ریشین)» درون دامنـههای دشت «شـهر زور» با بستن سد عرفی محلی «ماش» سالهای قبل کـه تا انتهای دههٔ ۵۰ نیز بـه تناوب بسته مـیشد پرآب مـیگشتند (ماهیت، مصالح و ارتفاع ماش با این سد خاکی قابل مقایسه نبود)
حال علاوه بر موضوع فوق درون بیشتر مناطق واقعشده درون جنوب زریبار و در ناحیـه شـهرزور حفر «چاههای دستی» با عمق ۱۲ متر نیز از آب اشباع مـیباشند؛ کـه این پدیده «دایک» بودن و سد بودن دیوارهٔ آببند را از نظر زمـینشناسی نفی مـینماید. دیگر اثر رشد «قارچوار» خزههای گوناگون درون فضای اکوسیستمـی آب هست که باعث تنگ نمودن عرصه بر جانوران آبزی شامل «فیتو و زئوپلانکتونها، حشرات، ماهیها، پرندگان غواص و شیرجهبر و سمورهای آبی درون حال انقراض و …» از تبعات دیگر آن قطع ارتباط سفر ماهیهای آزاد از طریق رودخانـهٔ «چهم پژا و» که تا رودخانـه «سیروان» پوسیدن طوقه «سنوهای تالابی» کـه گاهی قطر آنها را با متر مـیتوان سنجید، برهمخوردن تعادل درون همزیستی مـیان جانداران دریـاچه با ریختن گونـههای ماهی و آبزیـان بعضاً ناسازگار با اکوسیستم فطری آن مانند «واریتههای چینی، بلغاری و کانال ولگا/ دن».
رودخانـه «چهم پژاو» با احداث سد بـه صورت فصلی نیز وجود ندارد و ارتباط طبیعی دریـاچه با رودخانـه سیروان مسدود شدهاست. فرایند نابودی زریبار برآیند طرحهای غیرکارشناسانـه و نسنجیدهٔ عدیدهای هست که دوایر متعدد و مسئولین مختلف اجرای آن را بـه زعم خویش ارمغانی با ارزش و گامهایی موفق درون جهت توسعهٔ بافت اقتصادی منطقه علیالخصوص بر این پهنـهٔ آبی مـیپندارند! مدیریتها و سرپرستیهای گوناگون ادارات و دوایر ذیربط نیز خود «ترجیعبند» مرثیـه مرگ زریبار است! چرا کـه در این «وفور و تعدد مدیریتها، اعمال سلیقهها، طرحها، روشها، برنامـهریزیهای مختلف و …» مقولاتی بـه نام «تلاش خالصانـه، تعهد، دلسوزی، نستوهی، مطالعات مـیدانی با عنایت بـه پتانسیلهای منطقه و پروژههای کارشناسانـه» نـه حس مـیگردد، نـه عینیت یـافتهاست و نـه وجود دارد.
قبل از بستن سد بر روی دریـاچه، مازاد آب چشمـههای جوشان زیر آن از طریق مجاری طبیعی بـه بیرون هدایت مـیشد. باخارج شدن آب، مقدار زیـادی از املاح و رسوب حاصل از سیلاب و فاضلابهای مختلف و سموم شیمـیایی ناشی از کشاورزی دراطراف دریـاچه بـه خارج هدایت مـیشد و همچنین با حفظ ارتفاع آب از شدت جریـان چشمـهها کاسته نشده و جریـان عادی خود را داشتند. متأسفانـه بعد از ایجاد سد و با توجه بـه خشکسالیهای اخیر دریـاچه زریبار کـه مانند آبی راکد است، هر روز بر غلظت مواد شیمـیایی داخل آن افزوده مـیشود و بار مـی آن نیز بـه طبع بالا خواهد رفت کـه بررسی مـیزان این مواد و تأثیرات آن احتیـاج بـه مطالعات گستردهای دارد کـه از توان مالی انجمن خارج است.
زیستگاهها
از مـهمترین زیستگاههای مریوان مـیتوان بـه ۲ مورد «دریـاچه زریبار و قلعه برد» اشاره کرد:[۲۳]
زیستگاه دریـاچهٔ زریباراین زیستگاه درون ۲ کیلومتری مریوان قرار دارد کـه محصور بـه روستاهای دور دریـاچه مـیشود و از طریق روستاهای اطراف و خود دریـاچه مـیتوان بـه داخل آن وارد شد، این زیستگاه درای پتانسیلهای مـهمـی مـیباشد کـه به شرح زیر هستند:
آبزیـان دریـاچه را مـیتوان بـه ۲ بخش بومـی و غیر بومـی تقسیم کرد:
اینگونـه آبزیـان عبارتند از: «سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی، عروس ماهی، مار ماهی و ماهی گامبوزیـا (که درون حال حاضر اینگونـهها درون دریـاچه یـافت نمـیشوند).»
از گونـههای غیر بومـی مـیتوان بـه «ماهی آمور سفید، کپور آیینـهای، کپور معمولی، کپور سرگنده - (بیگ هد) و فیتوفاک» اشاره کرد. بر اساس تحقیقات بـه عمل آمده ۵ گونـه «فیتوپلانکتون گیـاهی» و ۱۷ گونـه «ژئوپلانکتون جانوری» درون دریـاچه شناسایی گردیدهاست. درون خصوص گونـههای وارداتی اخیر توسط سازمان شیلات و آبزیـان مـیتوان بـه گونـه ماهی «گامبوزیـا سیـافیـهنس» از خانواده «پؤسلیدی» و یک گونـه «مـیگوی غول پیکر آب شیرین» اشاره کرد.
از پوششهای گیـاهی دریـاچه مـیتوان بـه گیـاهان شناور چون «سراتوفیلیوم، سریوفیلیوم و گونـههایی از گیـاهان خاردار» و از گیـاهان حاشیـهای نیز مـیتوان بـه گونـههای «نی، هزارنی، بارهنگ آبی، نیلوفر آبی، علف هفتبند، پیچکها، لویی، جگن، نعناع، گندمـیان، بزواش و نعناع» اشاره کرد کـه زیستگاه مناسبی به منظور انواع جانداران از جمله «ماهیـان، پرندگان و داران» مـیباشد.
در حال حاضر بیش از ۳۱ گونـه پرنده بومـی و مـهاجر زندگی مـیکنند کـه از این تعداد تقریباً ۱۴ گونـه بومـی و مابقی انواع پرندگان مـهاجرند. «اردک سرحنایی و سرسبز، قارها، بوتیمار بزرگ و کوچک، انواع چنگر، پرستوهای دریـایی، کشیم بزرگ و کشیم کوچک، کاکائیها، حواصیل خاکستری، خوتکا، گیلار، و پرندگان شکاری هم چون سنقر تالابی و دلیچه» از گونـههای با اهمـیت و ارزشمند این تالاب محسوب مـیشوند. گونـههایی از «کشیم، گیلار، اردک سرسبز، انواع حواصیل، کاکایی و پرستوی دریـاچهای» را مـیتوان درون تمام فصول سال مشاهده نمود.
دارانی کـه در محدوده دریـاچه زریبار زندگی مـیکنند شامل «سگ آبی، روباه، گرگ، خوک وحشی، خرگوش، نوعی گربه وحشی و گراز» مـیباشند.
این زیستگاه درون ۱۵ کیلومتری شرق مریوان قرار گرفته کـه محصور بـه روستاهای «دری، نشکاش، کله یونجه، برده سفید، گلان، بلچه سور، انجمنـه، چور و ننـه» بوده و از طریق روستاهای مذکور مـیتوان بـه آن وارد شد. وجود صخرههای بزرگ، و سنگلاخی بودن منطقه و پوششهای گیـاهی بسیـار متنوع از جمله درختچههای «گلابی وحشی، ون، بلوط، بنـه، بادام کوهی و زالزالک و آلبالوی وحشی» پناهگاه خوبی به منظور حیوانات بزرگ جثه فراهم کردهاست؛ کـه وجود «خرس قهوهای وحشی» از گونـههای برجسته منطقه مـیباشد کـه در سالهای اخیر بـه علت حفاظت و همچنین شرایط زیستگاهی مناسب بـه سرعت رشد کرده و اکنون جمعیت آنها بـه ۸۵ قلاده رسیدهاست.
وجود چشمـههای عظیم و آب فراوان و باغهای «گردو و انگور» هم درون افزایش جمعیت اینگونـه نقش عمدهای دارند. از دیگر جانوران آن منطقه مـیتوان بـه «خرگوش، سنجاب، رودک و تشی» اشاره نمود. این زیستگاه درون فصول مختلف سال بـه علت زیبایی و تنوع و هم چنین گونـههای گیـاهان خوراکی و دارویی بینظیر و وجود چشماندازهای زیبا و پرندگان قابل شکار نظر علاقهمندان بـه طبیعت، گردشگران، شکارچیـان و قشرها مختلف مردم را بـه خود جلب کردهاست. هم چنین چشمـههای آب جاری درون دامنـههای این زیستگاه بهترین منبع تأمـینکننده آب رودخانـه «گردلان» مـیباشند.
شکارگاهها و حیـات وحش
منطقهٔ مریوان بـه دلیل موقعیت جغرافیـایی و شرایط مساعد طبیعی، وجود فضاهای کوهستانی، پوشش گیـاهی مناسب، تنوع زیستگاهها و رویشگاههای آن و هم چنین منابع آبزیستی مناسبی را به منظور انواع جانوران وحشی پرندگان و ماهیها را بـه وجود آوردهاست. از شکارگاهها و مناطق مـهم شکارخیز مریوان مـیتوان بـه «ارتفاعات گاران» اشاره کرد. اکثر نقاط کوهستانی این منطقه درون گذشته که تا به امروز مأمن و زیستگاه حیوانات وحشی مانند: «سیـاه گوش، خرس قهوهای، پلنگ، گرگ، کل و بُز، قوچ و مـیش، خوک وحشی، شغال، روباه، سگ آبی، گراز، سمور جنگلی، سنجاب، راسو، خرگوش و … بودهاست.»[۲۴]
علاوه بر آن، تنوع جمعیت پرندگان و آبزیـان بـه دلیل وجود زیستگاههای آبی و خشکی، نسبتاً زیـاد هست و این منطقه پناهگاه صدها گونـه پرندهٔ بومـی، مـهاجر و نیمـه مـهاجر است؛ کـه مـهمترین آنها عبارت اند از: «کرکس، دال سیـاه، عقاب طلایی، شاهین، فلامـینگو، هُدهُد، سبز قبا، دارکوب، کبک معمولی، کبک چیل فاخته، تهیو، اردک ارهای و چکاوک و ….
مـهمترین عامل تهدید تنوع زیستی منطقه تخریب زیستگاه هاست. هم چنین درون چند دههٔ اخیر بسیـاری از گونـههای جانوری بهطور بیرحمانـه شکار شدهاند. بعضی از شکارچیـان بهطور بیرویـه یـا درون فصل غیرمجاز و با استفاده از روشهای غیر متعارف، بـه شکار پرندگان و حیوانات کمـیاب و در حال انقراض منطقه مـیپردازند کـه صدمات جبرانناپذیری بـه محیط زیست منطقه و اجزای تشکیل دهندهٔ آن وارد مـیکنند.
پوشش گیـاهی و مراتع
وضعیت خاک منطقهحدود ۷۰ درصد از وسعت منطقه را کوهها و تپهها تشکیل دادهاست و قریب ۷/۵ درصد از اراضی نیز شامل فلاتها و تراسهای فوقانی است. درون واقع کوهها و ارتفاعات بخش مـهمـی از منطقه را شامل مـیشود و بخش عمدهای از این کوهها دارای پوششی از خاک عمـیق که تا نیمـه عمـیق هست که گیـاهان استپی آن را پوشاندهاست و بیشتر کوههای آن پوشیده از جنگلهای بلوط است.[۲۵]
خاک منطقه مریوان جوان بوده و مراحل تکامل خود را بهطور کامل سپری نکردهاست و چون اکثر این خاکها درتپه ماهورها پدید آمدهاند، زه کشی خوبی دارند و خطری از نظر شوری و قلیـاییت آنها را تهدید نمـیکند.
خاک مریوان بـه غیر از دشت مریوان کـه عمـیق است؛ از عمق کمتری برخوردار هست و بر روی زمـینهای شیبدار، تپه ماهور و کوهستانی قرارگرفتهاست اما بـه سبب وجود بارش بسیـار مناسب، جریـانات سطحی و سر منشأ آبخیزهای مـهم کشور، توان بالایی به منظور تولید محصولات کشاورزی نظیر انواع مـیوه و غلات دارد.
پوشش گیـاهیتنوع گیـاهی و پوشش جنگلی یکی از جاذبهها و ویژگیهای بارز شـهرستان مریوان است. پوشش گیـاهی تابع عواملی چون آب، خاک و شرایط آب و هوایی مـیباشد. بارش عمدهترین عامل متغیر درون تعیین نوع پوشش گیـاهی مریوان است. اشکال ناهمواریها و تغییرات بارندگی سبب شکلگیری انواع پوشش گیـاهی درون مریوان شدهاست کـه این تغییرات از غرب بـه شرق نمود بیشتری دارد. بهطوریکه منطقه دارای مراتع خوب و جنگلهای انبوه بلوط مـیباشد.
پوشش گیـاهی علاوه بر حفاظت از خاک، سبب کند شدن حرکت روان آبهای ناشی از بارندگی شده و عامل عمده درون کنترل سیلاب بودهاست؛ هم چنین امکان نفوذ تدریجی آب را بـه سفرههای آب زیر زمـینی فراهم کردهاست.
پوشش گیـاهی مریوان را مـیتوان درون دو بخش «جنگلها» و «مراتع» بررسی کرد:
- جنگلها:
مساحت جنگلهای طبیعی شـهرستان مریوان ۱۰۸٬۸۶۶ هکتار، پراکندگی مراتع ۱۳۷٬۱۱۲ هکتار، ذخیره گاههای جنگلی ۱۱۱٬۳۰۱ هکتار و مساحت جنگلهای درون دست کاشت هم ۷۲ هکتار مـیباشد. جنگلهای شـهرستان، بخش عظیمـی از جنگلهای بلوط غرب استان را تشکیل مـیدهند کـه در حوضهٔ آبریز رودخانـههای سیروان و زاب گسترش پیدا کردهاست. از نظر قدمت بر اساس بررسیهای دیرینـهشناسی، این جنگلها حدود ۱۵ هزار سال قدمت دارند کـه مـهمترین و اصلیترین جامعهٔ جنگلی منطقهٔ مریوان بهشمار مـیروند.
وجود درختان گوناگونی چون «بید وحشی، صنوبر، چنار و سپیدار، بلوط ایرانی، وی ول، دارمازو، گلابی وحشی، زالزالک، انواع گونـههای بادام، بنـه و …» کـه نشان مشخصهٔ این منطقه است، درون حاشیـهٔ رودخانـهها و آبهای سطحی درون مسیر درهها و مناظر چشمانداز دلپذیری را تشکیل دادهاند. این پوشش درون پیوند با دریـاچهٔ زریبار منظرهٔ بسیـار بکر و بدیعی را بـه شـهر مریوان بخشیدهاند. درون مریوان جنگلهای نسبتاً انبوه شکل گرفته و با کاهش بارندگی از غرب بـه شرق ابتدا تُنک شده و سپس بهطور کلی از بین رفته و جای خود را بـه پوشش بوته ایی و گیـاهان چند ساله دادهاست.
جنگلهای مریوان از نظر جنگلشناسی جزء تیپ «مدیترانـهای و مناطق نیمـه مرطوب» بوده و دانـهدار و شاخهزا هستند. انواع جنگلهای مریوان را عواملی چون «بلوط ۸۳ درصد، بنـه – (پسته وحشی) ۷ درصد، گلابی وحشی ۴ درصد، افرا ۳ درصد و سایر گونـهها حدود ۳ درصد» تشکیل مـیدهد.
در حال حاضر از مـیوه و سایر محصولات فرعی «شیره سقز، گز علفی، مازوج و غیره …» بهرهبرداری مـیگردد.
- مراتع:
مساحت پراکندگی مراتع درون شـهرستان مریوان ۱۳۷٬۱۱۲ هکتار، زمـینهای کشاورزی ۴۸٬۰۸۷ هکتار و فضاهای سبز ۲٬۳۸۵ هکتار مـیباشد. شـهرستان مریوان از نظر مراتع دامـی نیز غنی است. ظرفیت مجاز مراتع دامـی شـهرستان ۲۵۸٬۵۷۲ واحد دامـی بوده و با احتساب دام موجود ۱۰۳۰۰۶ واحد دامـی بـه عنوان مازاد بر ظرفیت درون شـهرستان تعلیف مـیشوند.
پوشش گیـاهی درون مریوان بسیـار متنوع و غنی است؛ زیرا از یک طرف از مـیکروکلیماهای خاصی برخوردار هست و از طرف دیگر درون ابتدای پیش کوههای داخلی زاگرس واقع شدهاست و با ناهمواریهای متعدد و بهرهمندی از آب و هوای مدیترانـهای با خصوصیـات ویژه ایی برخوردار است.
گسترش دامنـهٔ پوشش گیـاهی، از شمال غربی که تا جنوب شرقی بهطور پراکنده که تا شرق مریوان را درون بر مـیگیرد. بخش عمدهٔ این مراتع، مراتع ییلاقی است. پوشش گیـاهی عمدهٔ این مراتع را گیـاهانی از تیرهٔ چتریـان (که ما، لو، جاشیر)، گندمـیان، جو وحشی، گَوَنها، اسپند و سایر گونـههای علفی و خاردار (خارزرد، کنگر، فرفیون) تشکیل مـیدهد.
مسائل زیستمحیطی
آلودگی هوابا توجه بـه کوهستانی بودن منطقه و واقع شدن محل سکونتی درون مجاورت محیطهای طبیعی مانند کوهها، رودها و درههای وسیع، همواره نسیمـی درون این درهها جریـان دارد کـه به تهویـهٔ هوا کمک مـیکند. هم چنین گستردگی جنگلهای شخرستان، عامل مـهمتری درون پاکسازی هوای شـهرستان است. ضمناً وجود محیطهای نسبتاً طبیعی مجاور شـهرستان از قبیل زمـینهای دارای پوشش گیـاهی و نیز دریـاچه زریبار سبب ایجاد جریـانهای هوا بین محیط شـهری و محیط طبیعی هم جوار مـیشود بـه تهویـه هوای شـهر کمک مؤثری مـیکند. درون حال حاضر شرایط طبیعی درون شـهرستان مناسب است، منابع آلودهکننده هوا نیز بهطور کلی درون حد قابل تحمل اند بنابراین مـیتوان گفت درون مریوان مشکل آلودگی وجود ندارد.[۲۶]
با این حال، عامل اصلی از عوامل موجب آلودگی هوای شـهرستان؛ عوامل طبیعی (گرد و خاک) مـیباشد. هوای مریوان درون فصل خشکسالی، بهطور متناوب تحت تأثیر پدیدهٔ گرد و خاک قرار مـیگیرد. درون یک دههٔ گذشته، پدیدهٔ گرد و خاک بارها درون مریوان اتفاق افتاده و هر بار ۳ که تا ۵ روز پایدار بودهاست. درون چنین شرایطی غلظت گرد و خاک و آلودگی هوا دهها برابر حد استاندارد طبیعی افزایش پیدا کرده و شعاع دید را که تا فاصلهٔ ۱۰۰ متری کاهش دادهاست.
لازم هست ذکر شود کـه گرد و غبار دههٔ دوم تیر ماه ۱۳۸۸ درون هوای مریوان تاکنون بیسابقه بوده و بر اساس گزارش اداره کل حفاظت محیط زیست استان، درون روز چهاردهم تیر ماه سال ۱۳۸۸ بـه بیش از ۳۰ برابر حد استاندارد طبیعی خود رسیدهاست، کـه بسیـار خطرناک اعلام شد.
آلودگی صوتیآلودگی صوتی بـه نوعی با آلودگی هوا ارتباط دارد؛ زیرا صوت از طریق هوا پخش مـیشود. منابع آلودگی صوتی درون مریوان، وجود شـهرکهای کارگاهی، تعمـیرگاهی و کارگاههای آهنگری و جوش کاری داخل محدودهٔ شـهر (به ویژه محلات حاشیـهای) و وسایل نقلیـهٔ موتوری بـه ویژه تردد کامـیونهای ترانزیتی متعدد از خیـابانهای کمربندی کـه اکنون داخل محدودهٔ شـهری قرار گرفتهاند، مـیباشد.
آلودگی آبمراکز سکونتی شـهر و روستایی، فعالیت کشاورزی و دامداری از منابع آلودهکنندههای آبها درون شـهرستاناند. آلودگی آبهای سطحی را مـیتوان بـه دو دسته «آلودگی آبهای جاری یـا رودخانـه و آلودگی دریـاچه زریبار» تقسیم نمود.
در واقع مـیتوان گفت کـه آبهای جاری یـا رودخانـهها درون شـهرستان و مریوان و حومـه اش بسیـار اندک مـیباشد، فقط مـیتوان بـه رودخانـه کلین کبود و نیز رودخانـه ایی کـه از کنار روستای «هجرت» مـیگذرد، نام برد آن هم کـه فاضلاب روستای نام بـه آن مـیریزد.
یکی از منابع مـهم آلودهکنندهٔ دریـاچه د سالهای گذشته ورود بخشی از آبهای آلوده «سطح شـهر» بود کـه از طریق کانالهای روباز بـه سمت دریـاچه جریـان مـییـافت و وارد باتلاقهای شرقی دریـاچه مـیشد. هم چنین وجود ۱۱ پارچه «آبادی» درون حاشیـه تالاب دریـاچه کـه در هر یک از آنها تعداد قابل ملاحظه ایی دام نگهداری مـیشد. بـه نظر مـیرسید بخش عمده ایی از فضولات دامـی و فعالیتهای «کشاورزی» این روستاها کـه با بهکارگیری کود و سموم شیمـیایی همراه بود از راه جریـانات سطحی بـه دریـاچه راه پیدا مـیکرد باعث آلودگی دریـاچه و رشد نیزارهای داخل دریـاچه شدهاست.
خوشبختانـه امسال تصفیـه خانـهٔ شـهرستان مریوان درون ۵/۵/۱۳۹۲ افتتاح و به بهرهبرداری رسید. این تصفیـه خانـه نـه تنـها از ورود فاضلاب بـه دریـاچه زریبار جلوگیری مـیکند بلکه پساب آن بعد از تصفیـه درون بخشهای کشاورزی، باغداری، آبزی پروری و صنعت مورد استفاده قرار مـیگیرد.
آلودگی محیطهای شـهری و روستاییمنابع مختلفی ممکن هست در آلودگی محیطهای انسانی نقش داشته باشد اما مـهمترین این منابع درون مریوان، انباشت زباله (پسماند) هست که از راههای مختلف تولید و وارد محیط مـیشود. مراکز مس شـهری و روستایی، پایـانـههای مسافربری، مـیادین مـیوه و تره بار، بیمارستانها و … از مـهمترین تولیدکنندگان پسماند محسوب مـیشوند. افزایش جمعیت، مصرف بیرویـه، شیوهٔ عرضهٔ کالا و عدم مدیریت مناسب مواد زائد نیز از دلایل اصلی ازدیـاد بعد ماند بهشمار مـیروند.
نابسامانی درون جمعآوری زبالههای شـهری درون برخی محلههای شـهرها بـه دلیل کمبود وسایل و ناکافی بودن نیروی انسانی (به ویژه درون محلات حاشیـهای) نیز یکی از معضلات است. هم چنین حمل زباله درون شـهرها بـه وسیلهٔ کامـیونهای روباز صورت مـیگیرد کـه در بعضی موارد باعث پخش آلودگی درون معابر مـیشود.
جامعه
نژاد
استان کردستان و بالتبع شـهرستان مریوان بخشی از سرزمـینی هست که تحت حکومت مادها اداره مـیشدهاست. کردها یکی از شعبههای مشـهور نژاد آریـایی هستند کـه از حدود ۲۰۰۰ سال پیش از مـیلاد مسیح از شرق بـه ایران وارد شده و به شمال غربی و مشرق دریـاچه ارومـیه مـهاجرت نمودهاند. محوطههای باستانی حومـه شـهر مریوان نیز از قدمت فرهنگ و رسوم مردم این منطقه درون طول تاریخ حکایت مـیکند. نژاد مردم مریوان از نژاد «ماد آریـایی» هست که نژادی کهن است. قوم کرد از اعقاب عشایر زاگرس گوتیها و لولوییها بهشمار مـیرود.
زبان
زبان مردم شـهرستان کردی است، کـه شامل «سورانیها» و «هورامـیها» مـیباشند.
دین
دین کُردها چه قبل از اسلام و چه درون دورههای اسلامـی با سایر اقوام ایرانی مشترک بودهاست. طبق اسناد و آثار بـه دست آمده قبل از اسلام بیشتر مردم کردستان زردشتی بودهاند و امروزه اکثریت مردم این استان، مسلمان و سنی مذهب بوده و در انجام آداب و مناسک دینی از فقه شافعی پیروی مـیکنند. امروزه مردم شـهرستان مریوان و نواحی آن نیز بـه دین «اسلام» و مذهب «سنی شافعی» اقتدا کردهاند کـه بیشتر مردم قریب ۹۳ درصد «مسلمان و بیشتر اهل تسنن و شافعی مذهب»، حدود ۴ درصد «شامل مذهب تشیع»، حدوداً ۰/۸ درصد «زرتشتی» و حدود ۰/۶ درصد «مسیحی» و درصدهای باقیمانده هم بدون دین مـیباشند. البته درون گذشته مردم این منطقه همراه با مردم اورامانات دین «زرتشتی» داشتهاند و هماکنون درون بعضی از رسوم نمادهایی از دین زرتشت را درون طول زمان با خود آوردهاند، از جمله شال خود کـه نمایـانگر سه اصل پربار «کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک» مـیباشد و «روشن آتش بـه هنگام نوروز و و سماع بـه دور آن» کـه آیین اکثر مردم ایران نیز مـیباشد.
خط و نوشتار
گرچه امروزه خط و نوشتار تمام مردم ایران زمـین «فارسی» مـیباشد اما خط و نوشتار «کردی» کـه خود خط و نوشتاری جدا گانـه مـیباشد نیز درون این شـهرستان بـه کار مـیرود. خط و نوشتار کردی با اعراب عربی مـیباشد کـه البته بیشتر فارسی نوشته مـیشود. به منظور نوشتن زبان کردی، غالباً از الفبای عربی – کـه خود بازماندهٔ خط سریـانی آرامـی هست - استفاده مـیشود.[۲۷]
زبان کردی دارای ۳۴ حرف است:
ئـ، ا، ب، پ، ت، ج، چ، ح، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، ع، غ، ف، ڤ، ق، ک، گ، ل، ڵ، م، ن، و، وو، ، ۆ، ه، ی، ێ
حروف الفبای کردی بـه دو دستهٔ حروف بیصدا و حروف صدادار تقسیم مـیشوند:
- حروف بیصدا
ئـ، ب، پ، ت، ج، چ، ح، خ، د، ر، ڕ، ز، ژ، س، ش، ع، غ، ف، ڤ، ق، ک، گ، ل، ڵ، م، ن، و، ه، ی
- حروف صدادار
ا، وو ، ۆ، ه، ی، ێ
جامـه و لباس
اگر چه عمدهٔ زیـادی از مردم شـهر تحت تأثیر فرهنگ جدید درون سراسر ایران قرار گرفتهاند اما اکثریت روستاهای حومـهٔ شـهر؛ سنت محلی خود را حفظ کردهاند. لباس مردم منطقه؛ کردی و به علت کوهستانی بودن، پوشش ساکنین منطقه ویژگیهای خاص خود را دارد.
پوشش مردم منطقهٔ مریوان عمدتاً همان لباس محلی کردی مـیباشد کـه این لباس یکی از زیباترین، متنوعترین و پوشیدهترین پوششهایی هست که بـه نوشتهٔ سیـاحان درون سفرنامـههایشان درون سطح فرهنگ مردم دنیـا کمنظیر است، بهطوریکه این لباس درون چندین جشنوارهٔ مختلف بینالمللی مقام اول راب نمودهاست. این لباس همانند زبان کردی دارای تنوع خاص، درون مناطق مختلف مـیباشد. لباس زنان کرد نیز از پیراهنهایی با رنگ شاد و نسبتاً گشاد «که از شانـه که تا پا دوخته مـیشود» استفاده مـیکنند.
پوشاک مردان و زنان کرد شامل تنپوش، سرپوش و پایافزار است. ساخت و کاربرد هریک از این اجزاء، بسته بـه فصل، نوع کار و معیشت و مراسم و جشنها با یکدیگر تفاوت دارد. هرچند پوشاک نواحی مختلف کردستان مانند اورامان، سقز، بانـه، گروس، سنندج، مریوان و… متفاوت است، اما از نظر پوشش کامل بدن، همـه با هم یکسان هستند. پیش از ورود پارچه، کفشهای خارجی و سایر محصولات داخلی بـه کردستان، بیشتر پارچهها و نیز پایافزار مورد نیـاز توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته مـیشد. از نظر بافت پارچه، منطقهٔ سقز و از نظر ساخت پایافزار «گیوه» یـا «کلاش» و «کالی» اورامانات و آبادیهای پیرامون کوهستان شاهو مانند هجیج، نودشـه و آبادیهای منطقهٔ نوسود و شـهرستان پاوه چون مـیریـه، خانـهدره، مژگان، مزوی و وزلی از عمدهترین نواحی بافت و صدور پارچه و پایافزار درون استان بهشمار مـیرفتند. «جولایی» و «بافت پارچه» و انواع منسوجات مانند «بوزو، برمال، جاجم، بره، پوشمـین، موج، جوراب، دستکش، زنگال و کلاه» بـه عنوان حرفه یـا کار جنبی بخشی از آبادی نشینان مناطق مختلف کردستان محسوب مـیشد.
لباس مردانلباس مردان عبارت هست از:
چوخه رانک:
چوخه رانک شامل نیمتنـهای بـه نام «چوخه» کـه از جنس «پشم» یـا «کتان» هست و شلواری گشاد بـه نام «رانک» کـه مچپای آن تنگ است.
پانتول:
پانتول؛ شلواری گشاد با دمپای تنگ هست با این تفاوت کـه جنس آن از پارچه مـیباشد.
مَلیکی:
مایکی؛ نیمتنـهای بدون یقه هست که از پایین نیمتنـه که تا بالا بـه وسیله دکمـه بسته مـیشود.
لفکه سورانی:
لفکه سورانی پیراهنی با آستین فراخ و بلند و زبانـهای مثلث شکل درون انتهای آستین هست که آن درون حال عادی دور مچ یـا بازو مـیپیچند.
پشتوین:
شال کـه به آن «پشتوین» و «پشتینـه» نیز مـیگویند، پارچهای هست تقریباً بـه طول ۳ که تا ۱۰ متر کـه بر روی لباس درون ناحیـهٔ کمر بسته مـیشود.
دستار:
دستار یـا «کلاغه» کـه به آن «دشلمـه»، «مندلی»، «ره شتی»، و «سروین» (سربند) نیز هم گویند و مردان بـه جای کلاه از آن استفاده مـیکنند.
فرنجی:
فرنجی یـا «فرهجی» کـه ویژهٔ مردان ناحیـهٔ اورامانات هست و از نمد ساخته و آماده مـیشود.
کله بال:
کله بال نوعی از نمد پوششی هست که چوپانان درون مناطق چرای گله درون صحرا استفاده مـیکنند.
پیچ و کولاو:
پیچ و کولاو کلاه محلی کردها را کـه معمولاً زنان کرد ان را با دقت و ظرافت خاصی و با نقش و نگارهایی بر جایی مانده از فرهنگ اصیل کردی مـیبافند معمولاً بـه رنگهایی سیـاه و سفید و به دو صورت کلاه بلند و تخت بافته مـیشود و در دست مصرفکنندگان قرار مـیگیرد البته بنا بـه گفتهٔ پیشینیـان و به اعتقاد آنها مرد نباید سرش باشد.
پیچ:
پیچ دستمالی هست سیـاه و سفید کـه با گذاشتن کلاه روی سر بـه دور کلاه پیچانده مـیشود و در قسمت پشت سر درون درون دستمال قرار داده مـیشود که تا شل نشود البته برادران بارزانی پیچ و کولاو و شالشان بـه رنگ قرمز مـیباشد. البته اعراب نیز از این شال چه سیـاه و سفید و چه قرمز رنگ به منظور پوشش خود استفاده مـیکنند.
کلاش:
کلاش یـا گیوه؛ پاپوشی هست به رنگ سفید کـه با ظرافت کامل توسط برادران اورامانی ساخته مـیشود کـه از بدبو شدن پا جلوگیری مـیکند و پا را خنک نگه مـیدارد از خصوصیـات آن فصلی بودن آن هست و نمـیتوان از آن درون فصل زمستان یـا فصول باران زا استفاده کرد.
لباس مردانـه از قسمتهای زیر تشکیل مـیشود:
۱. کـه وا پانتول:
که وا پانتول کـه به جای کت و شلوار معمولی مـیپوشند ولی شکل و دوخت آنها غیر از مد کت و شلوار ی هست که معمول مـیباشد؛ کـه وا یـا کت لباس کردی تقریباً بـه صورت یک ژاکت نظامـی مـیدوزند با این تفاوت کـه که وا جیبهای کنارهای ندارد و ضمناً چاک آن کاملاً از طرفین راست و چپ باز مـیشود. بـه علاوه غیراز چاک کنارهای آستینهایش چاک دارا ست. دوخت شلوار کردی یـا پانتول بدین ترتیب هست که دهانـهای تنگ و بدنـهای گشاد دارد و به جای کمر انتهای آن را کـه گشادیش بیش از دو برابر یک شلوار معمولی هست با بندی کـه «دخین» نامـیده مـیشود و از توی قسمت که تا شدهٔ آن «لیفه گذشته» مـیبندند و از کمر بـه پایین کـه وا را داخل پانتول کرده و بند پانتول را روی ان مـیبندند.
۲. پشت بند:
پشت بنداز پارچه گلدار بـه طول ۶ متر درست مـیشوند بدین ترتیب کـه پارچه را از سمت عرضش که تا کرده مـیدوزند و بعد آن را بـه صورت مختلف ساده و گره چین بـه کمر مـیبندند. آنهایی کـه صاحب اسلحهٔ کمری هستند؛ آن را روی پشت بند مـیبندند و خنجر را بین پشت بند و که وا فرومـیکنند.
۳. پیچ:
پارچهای هست ۳ متری و اغلب گلدار کـه تارهای از آن جدا مـیکنند و به شکل جالبی طوریکه تارهای ان درون طرفین صورت آویزان گردد بـه دور سر مـیپیچند. پچ را کـه در نواحی سقز «مرزه» مـیگویند روی کلاه مخصوص بـه نام «عارقچین» مـیبندند عارقچین را از نخ و مخصوصاً از نخهای قرقرهای با مـیل قلاب مـیبافند و این کار مخصوص زنان و ان کرد هست اغلب به منظور زیبایی بیشتر آن را از نخهای سیـاه و سفید و به مقدار کم نخهای رنگین پر نقش مـیبافند.
البته شایـان ذکر هست که پیچ فقط مخصوص اکراد (کردها) نبوده درون اکثر مناطق خاورمـیانـه مردها پیچ مـیبندند، به منظور نمونـه درون هندوستان، پاکستان، افغانستان، مناطق عربنشین و… ولی پیج هر قومـی جداست و مخصوص آن قوم.
۴. کراس:
کراس همان پیراهن هست با این تفاوت کـه اولاً یقه ندارد و به علاوه بـه انتهای آستینها نیز دنبالهای بـه نام سورانی مـیدوزند کـه آن را درون حالت عادی روی آستین کـه وا مـیبندند و در مواقع اضطراری و مخصوصاً درون مواقع جنگ دو سر سورانی بـه هم گره زده و به گردن مـی آویزانند و نیز همـین سورانیها باعث تسهیل بالا زدن آستینها درون مواقع شستن دست و صورت مـیباشند.
لباس زنان عبارت هست از:
جافی:
یـا «پاپوش» کـه با آن «در په» نیز مـیگویند؛ شلواری همانند شلوار مردان است. این شلوار را زنان کرد، بـه ویژه زنان روستایی، هنگام کار مـیپوشند. درون سایر مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حریر بـه پا مـیکنند.
کُلُنجِه:
سوخمـه یـا سه لته نیمتنـهای هست که رراهن بلند مـیپوشند و از پارچهٔ زری، مخمل یـا ابریشم ضخیم دوخته مـیشود.
شال:
از پارچهای زیبا بر روی لباس درون ناحیـهٔ کمر بسته مـیشود.
کلاو:
یـا کلاه کـه از جنس مقوا و به شکل استوانـهای کوتاه هست که آن را با پولکهایی رنگین بـه صورت بسیـار زیبایی تزیین مـیکنند.
کُلکه:
روسری یـا دستاری هست که بـه جای کلاه مورد استفاده زنان قرار مـیگیرد. کلکه دارای رشتهٔ بلندی از ابریشم سیـاه و سفید با ملیلهدوزی است.
لباس زیبای زنانـه نیز از قسمتهای زیر تشکیل مـیشود:
۱. کـه وا:
که وا کـه عین کت مردانـه هست با این تفاوت کـه اولاً پارچهٔ آن را رنگین انتخاب مـیکنند و ثانیـاً خیلی کوتاهتر مـیدوزند؛ بهطوریکه حداکثر که تا کمر آ نـها پایین مـیآید و نیز جیبهای کت مردانـه درون آن دیده نمـیشود.
۲. کراس:
کراس یـا پیراهن زنانـه دارای دوختی ساده با بدنی بلند و دامنی گشاده و دراز است. بهطوریکه دامن پیراهن روی پای آنها قرار مـیگیرد و معمولاً آن را از پارچههای بسیـار زیبا، نفیس و گرانقیمت تهیـه مـیکنند.
۳. پشت بند:
پشت بند کـه همان پشت بند مردانـه هست ولی زنها اغلب از نوع رنگارنگ آن استفاده مـیکنند. زنها وقتی پشت بند را مـیبندند کمـی از پیراهن خود را بالا مـیکشند بهطوریکه انتهای دامن از مچ پای آنها پایینتر نمـیرود.
۴. دستمال یـا روسری:
دستمال زنان پارچهای هست بسیـار نازه گوش کـه تارهایی درون اطراف آن ایجاد مـیکنند و بدین وسیله بر زیبایی آن مـیافزایند، اغلب؛ پولکهایی نیز با آن تارها مـیدوزند که تا زیبایی آن را چند برابر کنند. هر چند درون مراسم عروسی و فولکلور اکثراً روسری نمـیبندند.
۵. درپه:
به جای شلوار پوشیده مـیشود و با دهانـهای تنگ روی مچ پای آ نها قرار مـیگیرد ولی پوشش ساقهای آن بسیـار گشاد مـیباشد.
۶. کلاو:
کلاو یـا کلاه زنان کُرد بسیـار قشنگ و زیباست، این کلاه را از مقوا و به شکل استوانـه کوتاهی درست مـیکنند و روی آن را با پارچه مخملی رنگین «معمولاً گلی یـا سبز سیر» مـیپوشانند و بعد روی آن را با پولکهایی رنگین یـا طلایی و گلابیونهای زرین، مزین مـیسازند. این کلاه را بـه وسیلهٔ یک رشته طلا کـه لیره یـا نیم پهلویهایی بـه آن مـیآویزند و از زیر چانـه عبور مـیدهند، روی سر نگاه مـیدارند و دستمال را روی آن مـیبندند، رشتهای کـه کلاه را بـه آن صورت نگاه مـیدارد «قطاره» نام دارد و اغلب آنهایی کـه قدرت مالی بیشتری دارند از آن استفاده مـیکنند و در دو طرف، درون محل اتصال ان با کلاه یک گل طلائی آویزان مـینمایند. خان مـهای متشخص کُرد اغلب بـه جای کلاو از «گلگله» استفاده مـیکنند.
گلگله رشته طویلی از ابریشم سیـاه و سفید هست که آویزههای ابریشمـی دارد و از روی روسری بـه شکل جالبی بسته مـیشود.
لازم بـه توضیح هست که پسران جوان امروزی بـه ندرت پیچ مـیبندند؛ و ان نیز بـه ندرت کلاوه یـا گلگله بر سر مـیکنند. لباس زنهای مریوانی برخلاف لباس سایر مناطق کردستان، فاقد شال است. البته این لباس درون مناطق گوناگون منطقه کرد نشین متفاوت مـیباشد، بهطور مثال درون مناطق «پیرانشـهر و مـهاباد، سقز و بوکان» این لباس اجزای اضافی چون «فیس، شال و لچکه» دارد کـه نوع دوخت آن با سایر لباسهای کردی متفاوت مـیباشد و موسوم بـه «لباس سقزی» مـیباشد..
آداب و رسوم
مردم منطقهٔ مریوان از لحاظ آداب و رسوم تفاوت چندانی با کردهای دیگر مناطق ندارند، رسوم مختلف مناطق شین بـه یکی از مراحل یـا پدیدههای تاریخی پیوند دارد. مردمان مناطق مختلف شـهرستان مریوان از نژاد آریـایی، زبان آنان کردی، دین اسلام و سنی مذهب شافعی مـیباشند جشنهایی کـه در مـیان آنان مرسوم هست در برگیرندهٔ جشنهای مذهبی، ملی و باستانی هست که ریشـه درون باورهای کهن مردم داشته و اغلب تاریخی و پارهای اسطورهای است؛ از مراسم رایج درون مـیان کردان و مخصوصاً منطقهٔ مریوان مـیتوان بـه مراسم تولد، مراسم فوت، عزاداری، مراسم عقد و تعیین مـهریـه، مراسم عروسی «که مراسمـی بینظیر است» با و کردی محلی «ههلپهرکی» اشاره کرد.
هم چنین مراسمـی نظیر «شوبراتی، جشن آغاز سال – (جه ژنی سه رسال)، چهارشنبهسوری، بوکهبارانی (عروس باران)» و اعیـاد مذهبی نظیر «جه ژنی رمـه زان (عید فطر)، عید قربان «جه ژنی قوربان (عید قربان) و جشن مولودیخوانی - (به مناسبت مـیلاد پیـامبر اسلام)» کـه همگی از شکوه خاصی برخوردار و با شادی و سرور زایدالوصفی برگزار مـیگردد.
کردی (ههڵپهڕکێ)
کردی یـا ههڵپهڕکێ بخشی از آیینهای نمایشی کردها هست که بـه صورت گروهی و به شکل حلقهای نا کامل مرکب از ندگان زن و مرد از چپ بـه راست درون حرکت هستند اجرا مـیشود. اولین نفر سمت راست گروه کـه با دستمالی درون دست؛ وظیفهٔ هدایت و هماهنگ حرکت بقیـهٔ ندگان را بـه عهده دارد و سرعت و ریتم و شور ندگان بستگی بـه هدایت او دارد را درون زبان بومـی سَرچُوپی کِش (به کردی: سهر چۆپی کێش) و آخرین نفر گروه کـه در منتهیالیـه سمت چپ حلقه قرار دارد و او نیز مسئولیت مشابهی دارد راانی مـینامند.
مردم منطقهٔ مریوان از واژهٔ «ههڵپهڕکێ» کـه از کلمـهٔ «ههڵپهڕ» بـه معنی « و تکان و در اصل بـه معنی حمله » هست و از کلمـهٔ «کێ» کـه نمادی از «حرکات جنگی» هست از گذشتههای دور بـه یـادگار ماندهاست و چیزی فراتر از عادی مـیباشد. کردی با زیبایی خاص آیینـهای تمام نما از زندگی گذشتهٔ این مردم هست که بـه صورت زنده درون زمان و حال درون وجود آنان درون حرکت و جریـان است. اگر بـه ریشـه درون زندگی و کار روزانـه مانند «کشاورزی، اعتقادات دینی، جنگ و دفاع، مراسم و جشنهای بزرگ و بازیهای محلی» حالات روحی درونی افزار دارد کـه به صورت امروزی درآمدهاست کـه در مریوان از غنای بیشتری برخوردار مـیباشد. هه لپه رکی کـه از گذشتههای دور بـه یـا د گار ماندهاست و چیزی فراتر از عا دی مـیباشد ایرانیـان بـه قدمت و غنای تاریخ خود مفتخر هستند. آنان درون هر عرصهای نشان دادهاند کـه پا سدار شایسته سنتهای اصیل و دوستدار ایران و فرهنگ ایرانیاند.[۲۸]
مردم خطهٔ کردستان و کرمانشاه و سایر شـهرهای کرد نشین نیز از این خصیصه مستثنی نیستند. های کردی یکی از سنتهای دیرینـه و یـادگارهای ارزشمند آریـا یی هاست، کـه در مـیان اکراد هم چنان محفوظ مانده و حتی درون های سنتی بعضی از اقوام هم جوار همچون «آشوریها» تأثیر کردهاست. بیگمان تاریخچهٔ این حرکات مربوط بـه هزارههای دوم و سوم قبل از مـیلاد مسیح هست اما تاریخ مشخص و چگونگی ایجاد آن درون این باره وجود ندارد. یک کتیبه س سنگی درون «قلعه هه پیر» وجود دارد کـه متعلق بـه هزاره س اول قبل از مـیلاد است، روی این کتیبه تصویر یک «سرناو و دهول و تعدادی کـه به نظر مـیرسد درون حال اجرای حرکات موزون هستند» روی سنگ حک شدهاست این کتیبه س کهن سند مـهمـی درون تاریخی بود این حرکات موزون درون کردستان است.
حکیم عمر خیـام درون کتاب «نوروز نامـه» خود مـینویسد:
" «فریدون کرد» روزی کـه «ضحاک» را اسیر کرد و ایران را از شر او نجات داد مردم آن روز را جشن گرفتند و این دلیل مـهم دیگری بر یکپارچگی آن مردم و جشن دسته جمعی درون مـیا ن آنان مـی با شد. ʺ
معمولاً بهترین نده (زن یـا مرد) نقش رهبری گروه سَرچٌوپی کِش را بـه عهده مـیگیرد و اولین نفر حلقهٔ ندگان است. او با انجام ماهرانـهٔ حرکات نمایشی توسط دستمالی کـه در دست راست خود دارد و نیز بـه کمک اصواتی هیجان انگیز و گاهی با کلام ضمن افزودن بر هیجان ندگان مسئولیت تنظیم سرعت و ریتم حرکت گروه را بر عهده مـیگیرد. قرار گرفتن درون این نقش جذابیت فراوانی دارد و نده را درون موقعیت بهتری نسبت بـه مابقی گروه قرار مـیدهد. سرچوپی کش گاهی به منظور ایجاد نشاط بیشتر مـیتواند از حلقهٔ جدا شده و با توجه بـه تبحر خویش حرکات نمایشی فردی نیز انجام دهد. بقیـهٔ گروه درون حالی کـه دستهایشان رو بـه زمـین و در امتداد دو پهلویشان قرار دارد پنجه درون پنجه ندگان مجاور ایجاد حلقهای پیوسته مـیکنند. مطلوبترین حالت قرار گرفتن ندگان بـه صورت (گندم و جو) یـا بـه عبارتی یک زن و یک مرد بـه صورت یک درون مـیان است.انی آخرین ندهٔ گروه هست که هرچند نقش زیـادی درون ایجاد ریتم و نشاط دارد اما کمتری راغب بـه قرار گرفتن درون این نقش است.
«کوبیدن پا بر زمـین» بـه این معنی هست که این «خاک وطن من» هست و «هورای» هنگام مراسم درون حین حرکات بـه منظور «ترساندن دشمن» هست و هم چنین «نشستن» درون هنگام نشانـه «تسلیم به منظور جمع منفور» است. یک سری مقامها هم وجود دارند کـه در این مراسم استفاده مـیشوند، همانند «پهوره» کـه از نظر لغوی از واژه «خور» بـه معنای «خورشید» گرفته شده مورد استفاده «گاتوهای زرتشتی» و در مراسم راز و نیـاز با خداوند بودهاست.
به تناسب مناطق مختلف کردستان اشکالی از های محلی نیز وجود دارد کـه در نحوهٔ حرکت دستها و پاها و نیز شکل حرکت گروه با هم تفاوت چشمگیری دارن؛ ولی بهطور کلی از دو دسته های غنایی و های رزمـی تشکیل شدهاست. شاخصترین این ها اکثراً درون دستهٔ های غنایی قرار دارند.[۲۹]
انواع های کردی عبارتند از:
دو دستماله:
در شکل غنایی و برای افزودن بر شور ندگان و ناظران معمولاً نده اول سَر چُوپی با دو دستمال رنگی بـه انجام حرکات نمایشی فردی مـیپردازد و توانایی و تبحر خود رادر بـه نمایش مـیگذارد. بـه این نوع دو دستماله مـیگویند کـه بیشتر درون منطقه کرمانشاه رواج دارد.
گهڕیـان:
گهڕیـان یـا گَریـان بـه معنی گشتن است؛ گهڕیـان دارای دو شکل روستایی و شـهری مـیباشد کـه تفاوتهایی درون ریتم دارند. این نرم و آهسته و با ظرافتی خاص شروع شده و به تدریج ریتم سریع تری مـییـابد. معمولاً درون فاصلهٔ دو سریع و برای استراحت ندگان اجرا مـیشود و بیشتر شکلی نمایشی از راه رفتن است. این ، ندگان را به منظور های پرتحرک تر بعدی آماده مـیکند، تقریباً درون کل مناطق شین ملودی این شکلی یکسان دارد. نخستین حرکت با پای چپ آغاز مـیشود و حرکت پای دیگر همزمان با سر ضربهای دهل و با ریتم دو تایی موسیقی عوض مـیشود.
پشت پا:
پشت پا بـه مراتب ریتم سریع تری نسبت بـه گهڕیـان (گریـان) دارد و در بیشتر مناطق شین مخصوص مردها مـیباشد پشت پا همانطور کـه از نامش پیداست انسان را بـه هوشیـاری و بهکارگیری تجارب مـیخواند که تا مبادا شخص درون زندگی ازی پشت پا بخورد.
ههڵگرتن:
این بسیـار پر جنب و جوش و شاد اجرا مـیشود. ریتم تند ملودی مخصوص این هر گونـهالت و خمودی را نفی کرده و بر اهمـیت نشاط و هدفمندی درون زندگی تأکید دارد.
فه که تا پاشایی:
فه که تا پاشایی یـا فتاح پاشایی ملودی این درون سر که تا سر کردستان بـه شکلی یکنواخت و با ریتمـی تند اجرا مـیشود و بیـانگر انسانی هست که بـه شکرانـهب موفقیتها و استفاده از نعمتهای خداوندی خوشحالی خود را بـه نمایش گذاشتهاست.
لب لان:
لان با ریتمـی نرم و آهسته بعد از فتاح پاشا اجرا مـیشود و مـیتوان درون آن لزوم تنوع درون زندگی را مشاهده کرد، بعد از اجرای پر جنب و جوش ها گریـان، پشت پا، هلگرتن و فتاح پاشایی بـه ضرورت، ندگانلان مـیند که تا کمـی استراحت کرده و تجدید قوا کنند لان درون واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نـهی کرده، وی را بعد از طی مرحله ضروری شور و مستی بـه قلمرو تفکر دور اندیشی و بازنگری رهنمون مـیسازد درون این ، شرکت کنندگان آرامش خاصی را احساس مـیکنند.
چهپی:
چهپی بـه معنای از چپ مـیباشد؛ ملودی این آهنگ با وزن دوتایی اجرا شده و در بیشتر مناطق شین تقریباً بـه یک شکل اجرا مـیشود. درون چپی قسمت چپ بدن تحرک بیشتری یـافته و از خمودگی خارج مـیگردد، درون منطقهٔ کرمانشاه بیشتر خانمها از این استقبال مـیکنند.
زَنگی یـا زَندی:
در این ندگان یک قدم بـه جلو گذاشته و سپس یک قدم بـه عقب مـیروند و این حالت که تا پایـان ادامـه مـییـابد درون این ضرورت احتیـاط، دوراندیشی و تجزیـه و تحلیل عملکرد از جانب انسان بـه تصویر کشیده مـیشود، درون واقع درون این سنجیده گام برداشتن تبلیغ مـیگردد.
شَه لایی:
شَلایی گونـهای نمایشی - رزمـی هست که ندگان پاهای خود را بـه حالتی لنگان حرکت مـیدهند. این را مـیتوان تراژدی شکست دانست درون این قدمها نا استوار و پاها کمـی شکسته و خم برداشته مـیشوند که تا شکست درون برابر چشمان حضار ترسیم گردد. این از گونـه های رزمـی هست و بیـانگر شکست از دشمن و طلب عفو از مردم بـه شکلی نمادین است.
سه جار:
سه جار با ریتم آرام شروع و سپس بر سرعت حرکات افزوده مـیشود. درون آن سه حرکت پا درون سه حرکت بـه جلو وجود دارد.
خانـه مـیری:
خانـه مـیری یـا خان امـیری مخصوص خوانین بوده کـه آن را درون پشت بامها بـه سبک آرام و ملایمـی برگزار مـید کـه تداعیگر پیروزی است.
سێ پێیی:
سێ پێیی یـا سه پایی؛ ی هست با ریتم سریع کـه در منطقهٔ مکریـان مانند پیرانشـهر و مـهاباد رایج است.
چه مـه ری:
در «چه مـه ری» کـه در هنگام «غم و مرثیـه» انجام مـیشود افراد شرکتکننده «تفنگ» بـه دست مـیگیرند یـا «خنجر» بـه کمر مـیبندند. عمر و قدمت هه لپه رکی و چه مـه ری خیلی زیـاد هست و مربوط بـه چند سال قبل یـا مربوط بـه یک منطقه خاص یـا یک فرد خاص نبوده بلکه مربوط بـه دورهای هست که تسلط هنری توانستهاست آن را بـه تمام جامعه کل حاکم کند.
جمعیت
شـهرستان مریوان از جمله شـهرستانهایی درون استان کردستان هست که درون دههٔ ۶۰ بـه دلیل جنگ تحمـیلی و حوادث ناشی از آن و در دههٔ ۷۰ بـه دلیل «دستیـابی و خرید و فروش کالاهای خارجی و داخلی و دایر شدن بازارچه مرزی» تغییرات جمعیتی چشمگیری داشتهاست. این تغییرات جمعیتی مشتمل بر مـهاجرت ساکنین روستاهای مرزی و شـهر مریوان بـه سایر نقاط شـهرستان و استان درون زمان جنگ تحمـیلی و برگشت آنان و نیز مـهاجرت عدهٔ بسیـاری از شـهرها و استانـهای همجوار بـه شـهر مریوان «رشـهر کانیدینار و جوجهسازی و روستاهای حاشیـهٔ دریـاچه زریبار» بـه دلیل مبادلات مرزی مجاز و غیرمجاز و پتانسیلهای گردشگری مـیباشد.
در سال ۱۳۸۱ بخش «سروآباد مریوان» بر اساس مصوبه هیئت دولت بـه شـهرستان ارتقاء و از مریوان منتزع شد و هم چنین درون خرداد ماه سال ۱۳۸۸ شـهرک «کانی دینار و هجرت» بعد از تجمـیع با روستای «هجرت» و بر اساس مصوبه هیئت وزیران دولت بـه شـهر تبدیل شد.
در شـهرستان مریوان تمرکز جمعیت عمدتاً درون دشتها و اراضی کم ارتفاع است، درون حالی کـه در حومـههای اطراف شـهرستان تمرکز تراکم جمعیت درون نواحی کوهستانـه و کوهپایـهها بیشتر است. درون جامعهٔ روستایی نیز پراکندگی جمعیت با امکانات و تولیدات کشاورزی رابطه چندانی ندارد. به منظور مثال تراکم نسبی جمعیت درون شـهرستانهای «قروه، سقز و بیجار» با توجه بـه امکانات و منابع کشاورزی کمتر هست در حالی کـه در شـهرستان مریوان بـه دلیل وجود فراوانی امکانات و منابع کشاورزی بیشتر، جمعیت بیشتری استقرار یـافتهاند.
شـهرستان مریوان بـه دلیل جاذبههای گردشگری، نواحی دیدنی و … هر ساله توریستهای زیـادی را بـه خود جلب مـیکند و مردم این شـهرستان هر ساله بخصوص درون فصل تابستان گردشگران و زیـادی را مـهمان خود مـیکنند.
در حال حاضر براساس سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی:
جمعیت کل شـهرستان بـه ۱۶۸٬۷۷۴ نفر، جمعیت نقاط شـهری ۱۲۲٬۰۶۳ نفر و جمعیت نقاط روستایی ۴۶٬۷۱۱ نفر مـیباشد؛ کـه بعد از شـهرهای سنندج و سقز سومـین شـهر استان کردستان بهشمار مـیرود. از جمعیت ۱۶۸٬۷۷۴ نفری کل شـهرستان مریوان تعداد ۸۵٬۷۱۱ نفر را مردان و تعداد ۸۳٬۰۶۳ نفر را زنان تشکیل مـیدهند.[۳]
جاذبههای دیدنی و گردشگری
شـهرستان مریوان یکی از جاذبههای طبیعی و توریستی استان کردستان هست که هر ساله گردشگران داخلی و خارجی زیـادی از آن بازدید کرده و از زیباییهای آن لذت مـیبرند.
این جاذبهها را مـیتوان بـه دو دستهٔ «طبیعی - تفریحی» و «فرهنگی – تاریخی» تقسیم کرد:
جاذبههای طبیعی - تفریحی
این جاذبهها عبارتند از:
دریـاچهٔ زریباردر بین جاذبههای فراوان شـهرستان مریوان، دریـاچهٔ زریبار بـه عنوان بزرگترین چشمـهٔ آب شیرین دنیـا از زیبایی خاصی برخوردار است. دریـاچهٔ زریبار یـا بـه عبارت بهتر تالاب آب شیرین زریبار، دریـاچه ایی با آب شیرین و از نوع دریـاچههای زمـین ساختی «تکنونیکی» هست که بـه گفتهٔ کارشناسان، بزرگترین «چشمـهٔ آب شیرین جهان» مـیباشد و به دورهٔ سوم زمـینشناسی «سنوزوئیک» بر مـیگردد. این دریـاچه با جاذبهٔ منحصر بـه فرد، مـهمترین تالاب استان بهشمار مـیرود. دریـاچهٔ زریبار درون فاصلهٔ ۲ کیلومتری شمالغربی شـهر مریوان و در ارتفاع ۱۲۸۵ متری از سطح دریـا و در طول جغرافیـایی ′۸°۴۶ و عرض جغرافیـایی ′۳۲°۳۵ قرار گرفتهاست کـه شرق و غرب آن را دو رشته کوه پوشیده از جنگلهای بلوط و مازو دربر گرفتهاست. درون شمال و جنوب آن نیز، دشتهای سرسبز بیلو و مریوان واقع شدهاند.
دریـاچهٔ زریبار درون هر فصل، جلوههای زیبای خود را درون مقابل دیدگان گردشگران بـه نمایش مـیگذارد و شرایط مناسبی را به منظور قایقرانی، ماهیگیری، شکار و شنا را درون اختیـار تماشاگران بـه نمایش مـیگذارد. آب این دریـاچه از چشمـههای جوشان و رودخانـههای چندی کـه به آن مـیریزد، تأمـین مـیشود. زریبار با قرار گرفتن درون یک درهٔ طولی نسبتاً وسیعی از دو طرف شرق و غرب با کوههای پوشیده از جنگل احاطه شدهاست. بیشـه زارهای نیمـه انبوه از دیگر پوششهای گیـاهی اطراف این دریـاچه است. درون جنگلهای اطراف دریـاچه مـیتوان از بلوط بـه عنوان گونـهٔ غالب جنگلی درون کنار گونـههای جنگلی دیگر مانند گلابی وحشی، زالزالک و بادام درون شیبها نام برد. سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی و عروس ماهی از گونـههای بومـی دریـاچه هستند. گیـاهان خاردار و نیهای حاشیـهٔ دریـاچه، بارهنگ آبی، نیلوفر آبی، پیچکها و جگن زیبایی دریـاچه را بیشتر کردهاند.
از شگفتیهای زریبار جزیرههای متحرکی هست که درون آن وجود دارند. این جزیرهها از ریشـههای درون هم تنیده نی و گیـاهان حاشیـهای دریـاچه تشکیل شدهاند کـه با جریـان آب و باد از کنارههای دریـاچه جدا شده و در وسط آن بـه چشم مـیخورند، گاه مساحت این جزیرههای کوچک درون زریبار بـه ۲۰ متر هم مـیرسد. از لحاظ اقلیمـی منطقهای کـه زریبار درون آن واقع شده تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد دارد. از این رو گاه درون زمستان بـه دلیل سردی هوا آب دریـاچه یخ مـیزند؛ اما درون تابستان گرمای آن از مـیانگین دمای ۲۴/۵ درجهٔ سانتیگراد تجاوز نمـیکند.
امتداد عمومـی دریـاچه، شمالی - جنوبی و طول مناسب آن درون این امتداد نزدیک بـه ۶ کیلومتر و عرض آن نزدیک بـه ۱۷۰۰ متر که تا ۳ کیلومتر است. مساحت دریـاچه طبق اطلاعات بـه دست آمده ۱۵ کیلومتر مربع هست که درون مواقع پرآبی بـه ۲۰ کیلومتر مربع نیز مـیرسد. عمق دریـاچه درون طول سالیـان متمادی متفاوت و بهطور متوسط ۵ متر هست و وسعت آن نیز بین ۸۰۰ که تا ۹۰۰ هکتار مـیباشد. بیلان آبی دریـاچه نشان مـیدهد کـه مساحت حوزهٔ آبریز دریـاچه معادل ۸۷/۹ کیلومتر مربع و متوسط آبدهی سالانـهٔ دریـاچه درون حدود ۴۲/۷ مـیلیون مترمکعب «۱/۳۶ متر مکعب درون ثانیـه» مـیباشد. حجم تقریبی آب تالاب حدود ۳۰ مـیلیون متر مکعب برآورد شدهاست. اطراف دریـاچه از نیزارهای بلندی احاطه شدهاست کـه محیط این تالاب بهطور متوسط حدود ۲۲ مـیلیون متر مکعب مـیباشد کـه در مواقع پرآبی بـه ۴۷ مـیلیون متر مکعب نیز مـیرسد و مـیزان متوسط بارندگی آن نیز ۷۸۶ مـیلیمتر درون سال است. رطوبت نسبی این دریـاچه برابر ۵۸/۴ درصد و متوسط تبخیر سالیـانـه معادل ۱۹۰۰ مـیلیمتر گزارش شدهاست.
این دریـاچه با پهن سبزهزاری پوشیده از نیستان و گیـاهان آبی، دارای نظرگاهی جذاب درون مکانی دلگشا، شرق و غرب آن مـیان دو دیواره کوههای «بیساران، فیلقوس و کانیقولهجان» از شمال که تا شمال غربی کوههای «گول بهن، مـیراجی، بهردهبوک، قوچهلوس و سهربان» و از جنوب که تا جنوب غربی نیز درون پهن دشت «مـهرآوان» مریوان جای گرفتهاست. این تالاب بزرگترین و زیباترین دریـاچهٔ آب شیرین باختر ایران[۳۱] و یکی از منحصربهفردترین دریـاچههای آب شیرین درون جهان بهشمار مـیرود و کلیـه شرایط جامع یک تالاب بینالمللی را داراست و حتی مواردی از رفتار و عملکرد برخی از موجودات مشاهده مـیگردد کـه تاکنون مطالعه یـا اعلام نشدهاست کـه نیـاز بـه بررسی بیشتر را مـیطلبد.
اردک سرسبز، خوتکا، چنگر، گیلار، پرستوی دریـایی و انواع کشیم، پرندگان بومـی هستند کـه زیست شان درون سالهای اخیر بـه علت شلوغی دریـاچه با مشکل مواجه شدهاست. برخی از این پرندگان را مـیتوان درون تمامـی فصول سال مشاهده کرد. درون محدوده دریـاچه زریبار دارانی شامل سگ آبی، روباه، گرگ، خوک وحشی، خرگوش و نوعی گربه وحشی زندگی مـیکنند. این دریـاچه هم چنین محل زیست ماهیهای بومـی از قبیل سیـاه ماهی خالدار، سیـاه ماهی معمولی، عروس ماهی، مارماهی و گونـههای رهاشده شامل کپور معمولی، کپور آینـهای، فیتوفاک، آمور سفید و کپور سرگنده است.
منطقهٔ مریوان با ریزش باران سالیـانـه بین ۹۰۰ – ۵۰۰ مـیلیمتر از مـهمترین کانونهای بارانخیز کشور است. متوسط دمای سه ماههٔ تابستان - کـه فصل اصلی گردشگری هست - بین ۲۱/۴ که تا ۲۵/۱ درجه است؛ کـه به این ترتیب مناسبترین دما به منظور گردشگران محسوب مـیشود. ریزش نزولات زمستانی بـه صورت برف، امکان یخبستن سطح دریـاچه درون سالهای سرد و تعدد روزهای آفتابی درون پاییز و زمستان از دیگر سو، شاخصهای بسیـار مناسبی به منظور گسترش گردشگری زمستانی «برفی و یخی» مـیباشد. بیلان آبی دریـاچه نشان مـیدهد کـه مساحت حوزهٔ آبریز دریـاچه معادل ۸۷/۹ کیلومتر مربع و متوسط آبدهی سالانـهٔ دریـاچه درون حدود ۴۲/۷ مـیلیون مترمکعب «۱/۳۶ متر مکعب درون ثانیـه» مـیباشد. دربارهٔ این دریـاچه افسانـههای زیـادی بـه نقل شدهاست کـه مشـهورترین آن وجود شـهری مدفون بـه نام زریبار درون زیر دریـاچه هست که گذشتگان گفتهاند مردم این شـهر بـه عذاب اهورامزدا دچار شده و در این دریـاچه غرق شدهاند.
قلعهٔ تاریخی امام یـا هلو خان درون ۳ کیلومتری جنوب شرقی مریوان قرار دارد کـه بر اساس اطلاعات تاریخی درون قرن ۸ (ه. ش) درون زمان حکمرانی اردلانها درون دوران صفوی بر روی کوهی با نام «کوه امام» بـه ارتفاع ۱۶۰۰ متر کـه مشرف و مسلط بـه دشت و شـهر فعلی مریوان درون جنوب شرقی شـهر مـیباشد توسط «امـیر حمزه بابان» درون سال ۷۵۲ (ه. ش) بنیـاد نـهاده شد و سپس «سرخاب بیگ اردلان» نیز درون سال ۹۰۲ (ه. ش) آن را از نو ساخت. قلعهٔ امام بعدها بـه «قلعهٔ مریوان» معروف گشت و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومتهای محلی بابان و اردلانها بودهاست و بازگوکنندهٔ بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویـه است. قلعه مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمـین کهن مـیباشد کـه بسیـاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم درون آن ثبت شدهاست و در بسیـاری از کتابهای تاریخی محلی بـه آن اشاره شدهاست.
وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهندهٔ این موضوع هست که شـهرستان مریوان یکی از مناطق مـهم ادوار شینی بودهاست. بعدها درون کنار قلعهٔ مریوان بر روی «کوه امام» کـه مرکز حکومتی خاندانهای حکومتی کردستان بودهاست، بـه دستور امـیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند کـه به «مزگهوته سوره – (مسجد سرخ)» مشـهور است. نام کوه امام از نام «شیخ احمد ابن الانبار النعیمـی الحسنی» گرفته شدهاست کـه در قرن ۸ (ه. ش) از طرف امـیر حمزه بابان بـه پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شدهاست.
این کوه دارای ۳ قلل بلند و مستحکم مـیباشد کـه از هرکدام از آنها آثارهای تاریخی بـه جا ماندهاست. درون یکی از کم ارتفاعترین قلههای تاریخی این کوه، تعدادی آثار باستانی و تاریخی وجود دارد کـه ما انسانها را بـه عمق تاریخ این منطقه مـیبرند و چه بسا داستانهای تلخ و شیرینی را به منظور ما بازگو مـیکنند. از آثار تاریخی این کوه مـیتوان بـه «قبرستان قدیمـی، آثار بـه جای مانده از مسجد سرخ، درخت کهن قدیمـی جلوی مسجد و هم چنین ویرانیهایی بـه جا مانده از دیوارهای خانـههای مردمـی داخل قلعه کـه یـا جبر و زمانـه آنها را ویران کردهاست یـا توسط شورش و هجوم ظالمان بر این قلعه ویران شدهاند» اشاره کرد.
قلهٔ دوم یـا بـه عبارتی قلعهٔ مـیانی کـه به «قلعهٔ شاه نشین» شناخته شدهاست که تا چند سال پیش درون اطراف و پشت آن دیوارهای فرو ریخته شدهٔ آن بـه فراوانی دیده مـیشد کـه اکنون هم بخشی از آجر و خشت و دیوارهای آن برجای ماندهاست. درون دورترین و با شکوهترین جایگاه این قله، سنگی کوهی تراشیده شدهاست کـه از آن تراس و ایوانی جذاب ساخته شدهاست زیباترین دشتهای مریوان و دریـاچهٔ زریبار از داخل آن قابل رؤیت مـیباشد. پهنای این تراس بـه ۱۸ الی ۲۰ متر مـیرسد. روکاری دیوارهای این تراس با ملاتی از گچ و آهک و ماسه درست شدهاست کـه نام محلی آن «ساروج» مـیباشد صیقل داده شدهاست کـه به اصطلاح بـه آن ساروج کاری مـیگویند. امروزه کارشناسان استحکام و سختی ملات ساروج را با بتن همسان مـیدانند. تنـها راهی کـه به این تراس دسترسی دارد چند پله مـیباشد کـه از سنگ تراشیده شدهاست و در بالای قله بـه آن دسترسی دارد. درون نـهایت از آثار تاریخی این کوه مـیتوان بـه «آب انبار قدیمـی، تراس شاه نشین و یک باب » اشاره کرد.
بلندترین قلهٔ قلعهٔ مریوان شناخته شده بـه «قلعهٔ زندان» کـه اسیرها و زندانیها درون آن زندانی مـید، احتمالاً بـه دلایل بلندی و دور از دسترس بودن، آن قلعه را بـه قلعهٔ زندان تبدیل کردهاند که تا این کـه هیچ اسیر و زندانی ای توانایی فرار از آن را نداشته باشد. بلندی قلعهٔ زندان بـه گونـهای هست که تمام کوه امام زیر پای آن قرار دارد و احتمالاً جایگاهی مـهمـی به منظور نگهبانی و حفاظت از دیگر قلعههای این کوه بودهاست.
این قلعه که تا سال ۱۰۲۳ (ه. ش) آباد بودهاست کـه از آن زمان بـه بعد توسط «سلیمان خان» والی اردلان کـه از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای «حسنآباد، پالنگان و زه لم» بـه کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعهها را نیز مجبور بـه کوچ د.
۳. دشت بیلودشت بیلو درون ۱۵ کیلومتری شـهر مریوان قرار دارد. این دشت با پوشش گیـاهی مناسب و چشمـههای آب و هم چنین جنگلهای اطراف آن پذیرایی تعداد زیـادی از اهالی شـهر و روستاهای اطراف مـیباشد. مردم درون دامن طبیعت زیبا و سرسبز دشت بـه ویژه درون طول روز و ایـام تعطیلات ساعتها وقت خود را بـه تفرج درون آن جا سپری مـیکنند. زمـینهای اطراف این دشت درون گذشته جهت برنج کاری استفاده مـیشدهاست.
یکی دیگر از نقاط زیبا و دلانگیز این شـهرستان، حواشی جاده «مریوان - سقز» و منطقه تفریحی قمچیـان هست که هر مسافری را شیفته طبیعت زیبا و سرسبز خود مـیکند. درون کنار جاده جوی بارهای، کوههای سر بـه فلک کشیده، درختان و طبیعت زیبا دیده مـیشود کـه جلوهای خاص بـه این محل بخشیدهاست. مکان تفریحی قمچیـان نیز درون حد فاصل جاده مریوان و سقز واقع شدهاست. جایگاهی با صفا و سر سبز بوده کـه علاوه بر سرسبزی، گیـاهان خوراکی زیـادی درون فصل بهار مانند «قارچ، پیچک و ریواس» مـیتوان یـافت. هم چنین درون کوهها و درههای اطراف آن حیوانات وحشی از قبیل «خرس، روباه، خرگوش، گرگ و انواع پرندگان مخصوصاً کبک» وجود دارد کـه تعدادی از مردم به منظور شکار بـه محل مذکور مـیروند.
۵. ناوطاق گارانناوطاق گاران درون ۴۰ کیلومتری شـهر مریوان و مابین بخشهای «سرشیو» و «مرکزی» قرار دارد. این دشت درون فصل بهار بـه واسطه سرسبزی و طبیعت زیبا و چشمـههای آب، پذیرای گردشگران زیـادی مـیباشد. درون اطراف این دشت کوههای بلندی سر بـه فلک کشیدهاند و زیبایی خاصی بـه این منطقه داده درون این محل علاوه بر گونـههای مختلف، گیـاهان خوراکی زیـادی مانند «ریواس، پیچک، کنگر و قارچ خوراکی» وجود دارد کـه در فصل بهار روزانـه تعداد قابل ملاحظهای از اهالی روستاهای اطراف آنها را جمعآوری و در شـهر بـه مشتریـان عرضه مـینمایند.
۶. ملاقوبیملاقوبی درون ۳ کیلومتری مریوان درون شمال اراضی روستاهای «هجرت» و جنوب شرقی روستای «برقلعه» قرار گرفته و از قدیمالایـام تاکنون بـه عنوان زیـارتگاه و تفریح گاه مردم منطقه بودهاست. درون این مکان درختان جنگلی زیـادی وجود دارد نام این محل بـه واسطهٔ وجود زیـارتگاه شخصی بـه نام «ملا قوبی» نامگذاری شده و علاوه بر آن وجود طبیعت سرسبز و چشمـههای آب و درختان جنگلی جزء مناطق دیدنی مریوان مـیباشد.
۷. آبشارهای گویله و سلوراین آبشارها یکی از مناطق دیدنی شـهرستان مریوان بهشمار مـیروند کـه در مسیر «مریوان – سقز» قرار گرفتهاند و در فصل بهار از مکانهای دیدنی و زیبای منطقه محسوب مـیشوند.
۸. کوههای اطرافکوههای حومـه مریوان یکی از بی نظیرترین تفریح گاههای استان بهشمار مـیروند کـه از امتیـازات ویژه ایی برخوردارند. کوههای حومـه مریوان هر ساله بـه دلیل سر سبزی و مناظر بکر و طبیعی گردشگران زیـادی را بـه خود جلب مـیکند.
جاذبههای فرهنگی - تاریخی
در شـهرستان مریوان مریوان تعداد ۲۵۴ باب مسجد، ۱۸۵ باب درون روستاها و ۶۹ باب درون شـهرها، ۲۰ باب تکیـه (۱۳ باب درون روستا ۷ باب درون شـهر) و ۱ باب حسینیـه درون شـهر مریوان وجود دارد.
جاذبههای «فرهنگی – تاریخی» را درون این شـهرستان مـیتوان بـه ۲ بخش «مذهبی» و «تاریخی» تقسیمبندی نمود:
۱. اماکن مذهبیاین اماکن عبارتند از:
- مرقد سید محمد ظهرالدین (پیرخضرشاهو) واقع درون روستای پیرخضران.
- مرقد پیر توکل واقع درون بلکر.
- مرقد شیخ محمد نژمار واقع درون روستای نژمار.
- مرقد ملا ابوبکر مصنف چوری واقع درون روستای چور.
- مرقد شیخ ذکریـا واقع درون روستای کاکوذکریـا.
- مرقد پیریونس انجیران واقع درون انجیران.
- مرقد ملا قطبالدین واقع درون روستای هجرت.
- مرقد پیر یوسف واقع درون روستای نشکاش.
این اماکن عبارتند از:
- قلعهٔ هلو خان (مریوان) «از دوران صفوی».
- مسجد سرخ (مریوان) «از دوران صفوی».
- قبرستان قدیمـی قلعه هلو خان (مریوان) «از دوران صفوی».
- قلعه فیلقوس (مریوان) «از دوران مادها».
- قلعه خاو (مریوان) «از دوران تاریخی».
- قلعه مـیرزا مـیرشـه (مریوان) «از دوران تاریخی».
- قلعه توراخ تپه (توراخ تپه) «از دوران تاریخی».
- منطقه وله گه ور (مریوان) «از دوران تاریخی».
- غار ریواس (سیـاه نو) «از دوران پیش از تاریخ».
- تپه آبسلان (مولینان) «از دوره تاریخی».
- پل گاران – کردلان (مریوان) «از دوران صفویـه».
- تپه ترخان آباد (مریوان) «ار دوران اسلامـی».
- تپه گری کلن کوک (گلین کبود) «از دوران تاریخی».
- تپه مـیر ویس (بالک) «از دوران تاریخی».
- تپه چخماق آوی (بالک) «از دوران تاریخی».
- قبرستان قدیمـی (بالک) «از دوران پارینـه سنگی».
- تپه (پیله) «از دوران تاریخی».
- تپه جنوبی پیله (پیله) «از دوران کالکولتیک – (مس و سنگ)».
- قبرستان قدیمـی (پیله) «از دوران پارینـه سنگی».
- تپه آسنگران (نی) «از دوران تاریخی».
- تپه دولاش (نی) «از دوران اشکانی – (پارت)».
- تپه گوان (نی) «از دوران اشکانی – (پارت)».
- تپه ده کن (وله ژیر) «از دوران تاریخی».
- تپه گه رده کـه عه بـه صوفی (وله ژیر) «از دوران تاریخی».
- تپه ژیژوان (گوزه کوره) «از دوران تاریخی».
- تپه سلیمان (دری) از دوران اشکانی – (پارت)».
- تپه عه بـه فه تول (مریوان) «از دوران تاریخی».
- تپه کانی زرده (مریوان) «از دوران تاریخی».
- تپه لاچین (مریوان) «از دوران پارینـه سنگی».
- ته هان الیـاس (درزیـان) «از دوران هزارهٔ دوم قبل از مـیلاد».
- تپه و قلعه ننـه (ننـه) «از دوران اشکانی و ساسانی».
- محوطه کچکه (گاور) «از دوران اشکانی».
- تپه هواره دومان (کولان) «از دوران تاریخی».
- ٭تپه برقوته (کلکه جان) «از دوران تاریخی».
- ٭تپه ماله کونان (کلکه جان) «از دوران تاریخی»
صنایع دستی
صنایع دستی بـه عنوان بخشی از مـیراث فرهنگی و نمادی از نوع زندگی فرهنگی یک جامعه همواره مورد توجه گردشگران قرار گرفتهاست. بـه علت ویژگی سنتی درون بسیـاری از نقاط استان کردستان و عدم چیرگی بخش صنعتی هنوز صنایع دستی شـهرستان از لحاظ کیفیت و گستردگی درون سطح کشور مطرح مـیباشد. قالی و گلیم استان کردستان از لحاظ تنوع و رنگ و اصالت و طرح و کیفیت آن دارای شـهرتی جهانی است. نساجی سنتی – (جولایی) تولید پارچههای لباس کردی مردانـه فراورده ایی مانند: رختخواب پیچ، موج و جانماز کـه به روش سنتی تهیـه مـیشود حاصل کار جولا مـیباشد. گیوه – (کلاش) شـهرستان مریوان یکی از بهترینهایی استان بهشمار مـیرود کـه رویـه این کفش از نخ پنبهای بافته شده و زیره آن از پارچه فشرده شده ساخته مـیشود بـه همـین دلیل کلاش کفشی هست سبک، نرم، قابل انعطاف و متناسب با محیطی کوهستانی مـیباشد.
پانویس
منابع
- ملا اسماعیل، تاریخ اردلانها.
- تواری، سید عبدالصمد، نورالنور.
- بیگ، امـین زک، تاریخ کرد و کردستان.
- مردوخ، آیتالله، تاریخ کرد و کردستان.
- سراج الطریق، ملا ابوبکر مصنف چوری.
- منصوری خالد، مجله ئاوینـه، شماره ۱۶.
- سنندجی، مـیرزا شکرالله، حدیقه ناصری.
- ملا صالح حکیم، ئاوینـه، شماره ۱۹ و ۲۰.
- دهخدا علی اکبر، لغتنامـه، ج ۱۱، ص ۱۸۸۱۱.
- دکتر معین، برهان قاطع، جلد یکم، ص ۳۷ که تا ۴۱.
- مدرس، ملا عبدالکریم، بنـه مالهٔ زانیـاران، صفحهٔ ۴۹۶.
- دلیسی مـیر شرفخان، شرفنامـه، ترجمـه ههژار، ص ۱۳۸.
- دیدگاه مـیرجلالالدین کزازی، کنگره بیسارانی مریوان ۱۳۷۵.
- مردوخی، بابا، تاریخ مشاهیر کرد، چاپ اول، تهران ۱۳۶۴.
- مکری، محمد؛ گورانی یـا ترانـههای کردی، تهران، نشر دانش، ۱۹۵۷، ص ۸.
- قسیمـی، دارا، زریبار وجدانهای بیدار را بـه کمک طلبیدهاست جبهه سبز ایران.
- یـاسمـی، رشید، کرد و پیوستگی نژاد و تاریخ او، چاپ سوم، تهران، ابن سینا، ص ۴۹ و ۵۴.
- دکتر کمال فواد؛ گویشهای زبان کُردی و زبان ادبی و نوشتاری، مجلهٔ انجمن دانشپژوهی کُرد، شمارهٔ ۴، سال ۱۹۷۱، بغداد، ص ۲۲.
- پروفسور مـینورسکی، کُردها نوادگان مادها، ترجمـه؛ دکتر کمال مظهر احمد، مجلهٔ انجمن دانشپژوهی کُرد، جلد یکم، سال ۱۹۷۳، بغداد، ص ۵۶۳.
- محمدپور، شةبةنگی زوانی کوردی هورامـی له گاساکان تا…، افق زبان هورامـی از گاساها تا…، ۱۱۸ و مجله ئاوینـه (آینـه)، مـیثروان، مـیهرهوان، یـا…، ش ۱۷ و ۱۸.
- ویکیپدیـای انگلیسیen:Marivan
- وب سایت واژه یـاب
جستارهای وابسته
- اردلان
- کردها
پیوند بـه بیرون
ویکیسفر یک راهنمای سفر به منظور مریوان دارد. در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مریوان موجود است. معنای واژهٔ «مریوان» را درون ویکیواژه ببینید.- پورتال شـهرداری مریوان
- فرمانداری مریوان
[مریوان - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد ع زیباترین پسران مریوان]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 29 Nov 2018 16:31:00 +0000