پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
دوران ۱۱۱۴ که تا ۱۱۲۶ خورشیدی
۱۱۴۸ که تا ۱۱۶۰ (قمری) (۱۲ سال)تاجگذاری ۱۸ اسفند ۱۱۱۴ خورشیدینام کامل نادر قلی یـا نَدَرقلیلقب(ها) نادر قلی بیگ
تهماسبقلی خان
نایبالسلطنـه
نادر شاهزادروز شنبه ۳۰ آبان ۱۰۶۷
۲۸ محرم ۱۱۰۰ (قمری)زادگاه قلعه دستجرد ابیورد درگز کنونی[۱]درگذشت یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۱۲۶
۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۰[۲] یـا ۳۰ خرداد[۳] (۵۸ سالگی)محل درگذشت فتحآباد، قوچانآرامگاه مشـهدپیش از عادلشاه افشارپس از شاه عباس سومـهمسران گلاَفشان خاتون
گوهرشاد خاتون
راضیـه سلطان بیگمکاخ خورشید (کلات)دودمان بنیـانگذار سلسله افشاریـهآواز پادشاهی نگین دولت و دین رفته بود چون از جا-به نام نادر ایران قرار داد خداشعار پادشاهی الملک اللهپدر امامقلی خانفرزندان رضاقلی مـیرزا • نصرالله مـیرزا • امامقلی مـیرزا • محمدالله مـیرزا • جهدالله مـیرزا
علی مـیرزا خاندین شیعه متولد شد[۴] و بعدها بیدین[۵][۶]امضا عناوین
نادر شاه افشارعنوان مرجع «اعلیحضرت ظلالله شاهِ شاهان، هست سلطان بر سلاطین جهان،نادرشاه صاحبقران.»[۷]عنوان گفتاری «اعلیحضرت شاهِ شاهان»
نادر شاه افشار (زاده ۱۰۶۷ شمسی درگز – مقتول ۱۱۲۶ درون قوچان) کـه پیش از پادشاهی نادر قلی خوانده مـیشد، ملقب بـه تهماسبقلی خان از ایل افشار خراسان کـه از ۱۱۱۴ که تا ۱۱۲۶ خورشیدی[۲][۳] پادشاه ایران و بنیـانگذار دودمان افشاریـه بود. هوشنگ قره خان نهاوند او از مشـهورترین پادشاهان ایران، بعد از اسلام است. سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی و روسیـه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح دهلی و ترکستان و جنگهای پیروزمندانـه او سبب شـهرت بسیـارش شد. همچنین او آخرین کشورگشا و فاتح آسیـایی است. دربارهٔ پیشینـه نادرشاه نیز روایـات متعددی وجود دارد اما مستندترین و قابل اثباتترین آنـها این است:ایل افشار قبل از مـهاجرت بـه خراسان درون منطقه افشار درون جنوب آذربایجان غربی سداشتهاند کـه اکنون مرکز این منطقه شـهرستان تکاب امروزی واقع درون جنوب آذربایجان غربی مـیباشد. درون فاصله ۵ کیلومتری شرق شـهرستان «تکاب» روستای باستانی «قرخلو» واقع شدهاست کـه زادگاه اصلی پدران نادرشاه افشار هست که نام قرخلو کـه در پسوند نادرشاه وجود دارد نیز از نام همـین روستا برداشته شدهاست کـه شاه اسماعیل درون زمانهای دور آنـها را از «قرخلو» و «تکاب» بـه خراسان کوچاند.
خاستگاه، تبار و زمانـه نادر
بنا بـه قول مـیرزا مـهدی خان استرآبادی نادرقلی درون روز شنبه ۳۰ آبان ۱۰۶۷ (برابر ۲۸ محرم ۱۱۰۰ قمری و ۲۰ نوامبر ۱۶۸۸ مـیلادی) درون دستجرد درگز خراسان از طائفه قرخلو کـه شاخهای از ایل افشار بود بـه دنیـا آمد.
اَفشار یـا اوشار یکی از ایلهای بزرگ و ترکتبار خراسان است[۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] کـه در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی بـه ایران آمدند و پایـههای سلسله صفوی را بنیـاد گذاردند. این ایل بـه دو شعبه بزرگ تقسیم مـیشد: هوشنگ قره خان نهاوند یکی قاسملو و دیگری قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه قرخلو بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان بـه خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمـین، درون نواحی ابیورد و درگز و باخرز که تا حدود مرو مسکن داد؛ که تا در برابر ازبکان و ترکمانان مـهاجم سدی باشند. شمار زیـادی از این ایلها درون زمان شاه عباس اول درون ایل شاهسون ادغام گشتند.[۱۴]
در سال ۱۱۰۱ خورشیدی (۱۱۳۵ قمری) افغانها بـه رهبری محمود افغان، اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را بـه قتل رساندند. با سقوط اصفهان و قتل شاه سلطان حسین، پسر او بـه نام شاه تهماسب دوم صفوی کـه از اصفهان بـه قزوین گریخته بود، خود را پادشاه ایران خواند، ولی حکام نواحی گوناگون کشور حاضر بـه اطاعت از او نشدند.
سرداری سپاه
محمود افغان نیز کـه تنـها بر اصفهان و نواحی اطراف آن حکومت مـیکرد، کمـی بعد بهدست پسر عمویش بهنام اشرف افغان درون ۱۱۰۳ خورشیدی (۱۱۳۷ قمری) بـه قتل رسید. همزمان با این اوضاع، نادر کـه از مـیزان نفوذ خاندان صفوی درون مـیان مردم آگاه بود، بـه شاه تهماسب دوم پیوست و در ۱۱۰۵ خورشیدی (۱۱۳۹ قمری) سردار سپاه او شد. سپس خراسان را بـه تصرف خود درآورد.[۱۵]
مالک بزرگ ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) که تا حدی مانع قدرتگیری نادر شد، ولی نادر پشتیبانی شاه طهماسب دوم صفوی و فتحعلیخان قاجار (پسر شاه قلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار) را جلب کرد و توانست درون سال ۱۱۰۳ خورشیدی (۱۱۳۷ قمری) ملک محمود را شکست دهد و حاکمـیت شاه ایران را درون خراسان برپا نماید. شاه تهماسب نیز، نادر قلی را والی خود درون خراسان اعلام کرد و پس از آن نادر نام خود را بـه «طهماسب قلی» تغییر داد. سال بعد، او بعد از سرکوب چند ایل ترک و کرد، بـه حکمرانی کامل خراسان رسید.
وی بعد از آن، به منظور بهقدرت رساندن شاه تهماسب با افغانـها وارد جنگ شد. درون ۱۱۰۸ خورشیدی (۱۱۴۲ قمری) رئیس افغانـها یعنی اشرف افغان را درون نبرد مـهماندوست درون نزدیکی دامغان و سپس درون نبرد مورچه خورت درون نزدیکی اصفهان و برای بار سوم درون نبرد زرگان درون نزدیکی شیراز شکست داد. او سپس درون تعقیب اشرف، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داد و قبایل این دیـار را مطیع خود نمود. بدین ترتیب بعد از هفت سال شورش افغانها درون ۱۱۰۸ خورشیدی (۱۱۴۲ قمری) بـه پایـان مـیرسد.
نادر سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ مـیشود و روسها را از شمال ایران مـیراند، اما درون زمان جنگ با عثمانیـها کـه غرب ایران را درون اشغال داشتند، متوجه شورشی درون شرق ایران شده و جنگ را نیمـه کاره رها کرده و به آن سامان مـیرود. شاه تهماسب صفوی با توجه بـه قدرت و شـهرت روزافزون نادر و به قصد اظهار وجود، دنباله جنگ وی را با عثمانیـان بـه قصد بازپسگیری ایروان مـیگیرد، ولی بـه سختی شکست مـیخورد.
نیـابت سلطنت
در سال ۱۱۰۹ شمسی (۱۷۳۰ مـیلادی و ۱۱۴۳ قمری) بـه دنبال قراردادی مـیان شاه تهماسب دوم و دولت عثمانی و در پی شکست ایران، گرجستان و ارمنستان درون ازای تبریز بـه آن دولت واگذار شد. نادر کـه خود این نواحی را بـه ایران بازگردانده بود، وقتی از این مسئله آگاه شد، بـه سرعت بـه اصفهان بازگشت. او از معاهدهٔ صلح بـه عنوان بهانـهای استفاده کرد، تهماسب را از سلطنت برکنار کرد و پسر خردسالش را با نام (شاه عباس سوم) را درون تاریخ ۱۳ شـهریور ۱۱۱۱ خورشیدی (۱۴ربیع الاوّل ۱۱۴۵ و ۴سپتامبر۱۷۳۲) بـه جانشینی برگزید و برای حفظ قدرت، خود را نایبالسلطنـه نامـید. نادر، خصومت علیـه عثمانیـان را از سر گرفت. بعد از یک دور پیروزی قاطع، کـه در مـیانش چندین بار به منظور سرکوب خیزشها بـه فارس و بلوچستان لشکرکشی کرد، او درون ۱۱۱۲ خورشیدی (دسامبر ۱۷۳۳) معاهدهٔ جدیدی با احمد پاشا، حاکم عثمانی بغداد امضا کرد. این امر نشان دهندهٔ تلاشی به منظور دوباره برقرارسازی معاهده عثمانی-صفوی قصر شیرین (ذهاب) بود زیرا خواهان بازگردانی مرزهای تعیین شده درون آن زمان، مبادلهٔ زندانیـان و محافظت عثمانی از همـهٔ حجاج ایرانی بود. سلطان عثمانی این معاهده را تأیید نمـیکرد، زیرا مناقشـه بر سر کنترل بخشهایی از قفقاز پابرجا بود، و مخاصمات بـه تناوب ادامـه داشت. یک رشته نبردهای ایران و عثمانی درون قفقاز ادامـه یـافت و نادر گنجه را بعد از محاصره بـه کمک مـهندسین روس تسخیر کرد. آن گاه درون ۱۹ اسفند ماه ۱۱۱۳ خورشیدی (۱۰ مارس ۱۷۳۵) امپراتوری روسیـه و ایران یک اتحاد دفاعی درون گنجه امضا د کـه به پیمان گنجه مشـهور گشت. روسها موافقت د بیشتر اراضی فتح شده درون دهه پیش از آن را بازگردانند. این توافق تمرکز دیپلماتیک منطقهای را بـه مواجههٔ روسیـه و عثمانی بر سر کنترل منطقهٔ دریـای سیـاه منتقل کرد و برای نادر درون مرزهای غربی یک آسودگی نظامـی فراهم کرد.[۱۶]
پادشاهی
نادر که تا پایـان ۱۱۱۴ خورشیدی، از طریق یک رشته پیروزیها اعتبارب کرده و وضعیت نظامـی را تثبیت کرده بود. او پیش از نوروز ۱۱۱۵ خورشیدی (فوریـه ۱۷۳۶)، رهبران ایلی و کدخدایـان روستاهای قلمروی صفوی را درون اقامتگاه بزرگی درون دشت مغان جمع کرد. او از مجمع درخواست کرد او یـا یکی از صفویـان را به منظور حکومت بر کشور برگزینند. گفته شده نادر وقتی شنید مـیرزا ابوالحسن ملاباشی صدرالصدور گفته کـه «همـه حامـی سلسله صفوی هستند،» دستور داده این روحانی را دستگیر و روز بعد خفه کنند. بعد از چندین روز جلسه، شورای کبیر مغان نادرقلی را شاه مشروع اعلام کرد. شاه تازه منصوب، به منظور به رسمـیتشناسی تأیید حاضرین سخنرانی کرد. او اعلام کرد کـه پس از شاهی او، اتباعش رسوم مذهبی خاصی کـه شاه اسماعیل اول برجای گذاشته بود و ایران را دچار بی نظمـی کرده بود، رها خواهند کرد مثل سب (لعن سه خلیفهٔ اول ابوبکر، عمر و عثمان کـه اهل سنت آنها را درون کنار علی خلیفه برحق مـیدانند) و رفض (نفی حق آنان بر حکمرانی بر جامعهٔ مسلمانان). نادر فرمان داد کـه شیعه دوازدهامامـی بـه افتخار امام ششم جعفر صادق کـه مرجع اصلی آن شناخته مـیشد، بـه عنوان مذهب جعفری شناخته شود. نادرشاه درخواست کرد کـه مذهب جعفری دقیقاً همچون مذاهب چهارگانـه سنتی اسلام تلقی شود. همـهٔ حاضران درون مجمع مغان لازم بود سندی مبنی بر توافق با نظرات نادر را امضا کنند. نادر درست پیش از تاجگذاری درون ۱۸ اسفند ۱۱۱۴ (۸ مارس ۱۷۳۶ مـیلادی)، پنج شرط بـه شرح زیر به منظور صلح با امپراطوری عثمانی مشخص کرد کـه در ده سال بعد آن بیشترشان را مطالبه کرد:
- به رسمـیتشناسی مذهب جعفری بـه عنوان پنجمـین مذهب اهل سنت اسلام
- تعیین رکنی به منظور یک امام جعفری درون بارگاه کعبه مشابه مذاهب سنی
- تعیین یک امـیرالحجاج ایرانی
- مبادله سفرای دائمـی بین نادر و سلطان عثمانی
- مبادلهٔ اسرا و ممنوعیت خرید یـا فروش آنـها
در عوض نادرشاه قول داد رسوم شیعی برانگیزندهٔ مخالفت اهل سنت درون عثمانی را منع کند. نادر سعی کرد مشروعیت ایرانی و مذهبی درون ایران را درون سطوح نمادین و ماهیتی باز تعریف کند. یکی از اولین اقدامات او بـه عنوان شاه مرسومسازی یک کلاه چهار گوشـه (تلویحاً بـه افتخار خلفای راشدین) کـه به کلاه نادری مشـهور شد بـه عنوان جایگزین عمامـه قزلباش کـه دوازده تکهٔ سه گوش داشت (به نشانـهٔ دوازده امام شیعه). او اندکی بعد از تاجگذاری، سفیری بـه عثمانی فرستاد کـه حامل نامـههایی بود کـه در آن او مفهوم مذهب جعفری را توضیح داد و ریشـههای مشترک ترکمنی خود با عثمانیها را بـه عنوان مبنایی به منظور توسعهٔ روابط نزدیک تر یـادآوری کرد.[۱۶]
دوره شاهنشاهی نادر
افغانهای مخالف نادرشاه بعد از فتح قندهار بـه دست نادر، بـه دهلی گریخته بودند. گریز اشرار افغان بـه هند، و ورود دوباره آنها بمحض دور شدن نیروهای ایران بارها تکرار مـیشد و تبدیل بـه رویـه شده بود. نادرشاه سه بار بـه پادشاه هند، محمد شاه گورکانی، اخطار نمود کـه نظامـیان اشرف افغان (حدوداً ۸۰۰ نفر) را بـه ایران تحویل دهد. نادرشاه درون ابتدا نامـهای محترمانـه همراه با هدایـا بـه محمد شاه گورکانی فرستاد و شرح حال کرد، کـه بی پاسخ ماند. بار دوم بـه جای پیک توسط یکی از دیوانیـان بلندپایـه نامـهای دیگر فرستاد، کـه محمدشاه که تا مدتها او را بلاتکلیف گذاشته و نامـه نادر را بی پاسخ رها کرد. نادر سپس قلرآغاسی یکی از نزدیکان اش را فرستاد با این سه شرط: یـا انسداد مرزها بروی اشرار، یـا تحویل آنها درون صورت ورود، یـا اجازه بـه مرزبانان ایران به منظور تعقیب شان درون خاک هند؛ کـه او هم به منظور ماهها درون هند درون حصری محترمانـه نگه داشته شد. نـهایتاً نادر به منظور نشان عزم خود بـه گرفتن پاسخ، محمدخان ترکمن یکی از نظامـیان شجاع خود را فرستاد باتکرار همان سه شرط، کـه محمدخان نیز کشته شد. نادر به منظور قتل او توضیح خواست و یک مـیلیون نادری خونبها طلب کرد کـه بی پاسخ ماند. کشتن سفیر نادر گناهی نبود کـه شاه از آن بگذرد.[۱۷]
با تصمـیم نادرشاه، سپاه ایران از رود سند گذشت و در جنگ کَرنال (۵ اسفند ۱۱۱۷، ۱۵ ذیالقعده ۱۱۵۱، ۲۴ فوریـه ۱۷۳۹) هندیها را شکست داد و دهلی را تصرف کرد. سپس ۸۰۰ افغان را درون بازار دهلی دار زدند.[۱۵] نادر بـه رغم کمـی سپاهیـانش درون مقابل لشکریـان فیل سوار هندی، توانست با بهکارگیری تاکتیکهای نوین جنگی پیروز شود.
در جنگ کرنال درون طی یک روز، بین بیست که تا سی هزار سرباز هندی کشته شدند.[۱۸] بـه ناچار محمد شاه از نادر امان خواست. نادر درون قبال گرفتن کلید خزانـه سلطنتی هند عقبنشینی را پذیرفت و تاج پادشاهی هند را بر سر او باقی گذاشت.[۱۹] نادر با غنائم فراوان کـه از هند بـه چنگ آورده بود، بـه ایران بازگشت؛ غنائمـی کـه نادر شاه بـه ایران آورد ده برابر بیشتر از بیشترین درآمد سالانـه دوران صفوی برآورد شدهاست. درون مـیان این غنائم، جواهراتی چون کوه نور و دریـای نور و تخت طاووس شـهرت دارند. مـیزان غنائم بـه حدی بود کـه نادر به منظور سه سال از گرفتن مالیـات درون ایران چشم پوشید.[۲۰]
با حمله نادر بـه هندوستان زمـینـه تضعیف و انقراض امپراتوری مغولی هند یـا گورکانیـان فراهم آمد و پس از مدتی دولت انگلستان توسط کمپانی هند شرقی بر این کشور استیلا یـافت.
نادرشاه به منظور تأمـین هزینـه جنگهای خود مجبور بود که تا مالیـاتهای گزافی از مردم بگیرد، بـه همـین دلیل شورشهایی درون جایجای کشور روی مـیداد. وی درون اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی مـیرزا را کور کرد. سپس از کار خود پشیمان شد و برخی از اطرافیـان خود را کـه در این کار آنها را مقصر مـیدانست، کشت.
در سال ۱۷۴۳، نیروهای نادرشاه از راهبان صومعه ایلیـای درون حومـه شـهر موصل خواستند که تا به اسلام روی بیـاورند کـه پس از امتناع راهبان، نزدیک بـه ۱۵۰ نفر آنها را قتلعام د.
مرگ
در سال ۱۱۲۶ خورشیدی، زمانی کـه نادر به منظور رفع یکی از شورشهای مردم علیـه مالیـات زیـاد بـه خراسان رفته بود، جمعی از سردارانش بـه رهبری علی قلی خان شبانـه بـه چادر وی حمله د و او را بـه قتل رساندند. بـه گفته لارنس لاکهارت مورخ انگلیسی ماجرا از این قرار بوده:
نادر درون ماههای پایـانی عمر درون اوج خشونت حکومت مـیکرد و به دلایلی چند بـه تمامـی سردارانش سوءظن داشت. نادر شبی رئیس آنها را احضار کرد و چنین گفت: من از نگهبانان خود راضی نیستم و از وفا و دلیری شما آگاهم. حکم مـیکنم فردا صبح همـه آنان را توقیف و زنجیر کنید و اگری مقاومت کند ابقا نکنید. حیـات من درون خطر هست و به منظور حفظ جان فقط بـه شما اعتماد دارم. نوکری گرجی این موضوع را بـه اطلاع سرداران نادر رساند و ایشان مصمم شدند که تا دیر نشده، نادر را از مـیان بردارند. که تا پاسی از شب رفت، مواضعین بـه خیمـه چوکی، محمدحسنخان قاجار، کـه نادر آن شب را درون سراپرده او بود، رو آوردند. ترس بـه آنان چنان غلبه کرد کـه اکثرشان جرات ورود بـه خیمـه را ند. فقط محمد خان قاجار، صالح خان و یک شخص متهور دیگر وارد شدند و چوکی که تا متوجه آنها شد نادر را بیدار کرد. نادر خشمناک از جای برخاست و شمشیر کشید. پایش درون ریسمان چادر گیر کرد و درافتاد. که تا خواست برخیزد، صالح خان ضربتی وارد آورد و یک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادر شاه را از تن جدا ساخت. (بامداد یکشنبه ۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۰ برابر با ۲۸ خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی[۲])
این گفته «لاکهارت» کم و بیش بـه همـین صورت از قول جیمز فریزر انگلیسی کـه شخصاً نادرشاه را مـیشناخته و ماهها همراه او بوده و «بازن» پزشک فرانسوی نادرشاه آورده شدهاست.[۲۱] پس از مرگ نادر شاه، بسیـاری از فرزندان و خاندان وی توسط برادرزاده نادر، عادلشاه کشته شدند. علی قلی خان بـه حدی کینـه قطع نسل نادر را بـه دل بسته بود کـه زنان نادر را کـه آبستن بودند هم کشت و از تمام اینان فقط نوه نادرشاه، شاهرخ مـیرزا را زنده نگهداشت، شاهرخ بزرگترین فرزند رضاقلی مـیرزا؛ ولیعهد نادرشاه و نوهٔ ی شاه سلطان حسین صفوی بود. گفتهاند از ابقای او منظورش این بود کـه شاید روزی مردم ایران خواستند کـه پادشاهی از نژاد صفوی داشته باشند.
بازمانده نادر شاه
در دانشنامـه بروکهاوس، نسخه سال ۱۸۸۸ و دانشنامـه مایر چاپ ۱۸۶۵ (هردو آلمانی) درون انتهای مقاله نادرشاه چنین آمده: … بعد از قتل نادرشاه، یکی از فرزندان او (علی مـیرزا خان)، توسط یـاران وفادار نادرشاه نجات داده شده و نزد حاکم اتریش، ملکه "ماریـا ترزا" و به او سپرده مـیشود. ماریـا ترزیـا این پسر را غسل داده و اورا «بارون فون سملین» "Johann Joseph Freiherr von Semlin" مـینامد. این پسر درون بزرگی بـه ارتش روسیـه ملحق و در جنگ هفت ساله شرکت مـیکند و در انتها نایل بـه دریـافت درجه افتخار مـیگردد. او درون شـهرک مودلینگ درون نزدیکی وین فوت کرد و در همان شـهرک نیز بـه خاک سپرده شد.[۲۲]
آرامگاه نادرشاه
نادر شاه درون هنگام زنده بودن خود دستور ساخت آرامگاهی کوچک درون بالا خیـابان مشـهد داد. این آرامگاه کوچک درون سال ۱۱۴۵ هجری قمری درون کنار چهارباغ شاهی و روبروی حرم امام رضا از خشت و گل ساخته شد. قوامالسلطنـه درون اواخر عهد قاجار (۱۲۹۶ خورشیدی) درون محل یکی از مقابر ویران شده نادری، آرامگاه تازهای به منظور وی ساخت و استخوانهای او را از تهران بـه مقبره مزبور حمل د. ساختمان جدید کـه در محل فعلی آرامگاه وی قرار داشت مدتی بر پا بود که تا این کـه انجمن آثار ملی ایران درون سال ۱۳۳۵ خورشیدی درصدد برآمد آرامگاهی مناسبِ شأن نادرشاه به منظور وی درون همان محل مقبره ساخته قوامالسلطنـه ساخته شود. این کار از سال ۱۳۳۶ شروع و در سال ۱۳۴۲ بـه پایـان رسید.
به یـادبود نادرشاه افشار، درون سال ۱۳۴۲ خورشیدی آرامگاه نادرشاه درون مجموعه باغ موزه نادری درون شـهر مشـهد توسط هوشنگ سیحون طراحی و ساخته شدهاست. ساختمان آرامگاه نادر شاه از قسمت مـیانی کـه جایگاه خاکسپاری نادرشاه هست و دو تالار موزه تشکیل شدهاست کـه یکی از آنها موزه اسلحه دورههای مختلف تاریخ ایران و دیگری موزه اسلحه و آثار مربوط بـه دوران نادرشاه را نمایش مـیدهد.[۲۳] ساختمان جدید آرامگاه نادر شاه افشار درون تاریخ ۱۲ فرودین ماه سال ۱۳۴۲ با حضور محمد رضا پهلوی بـه همت انجمن آثار ملی ایران درون باغ نادری بازگشایی شد.
ایران درون دورهٔ نادرشاه
در زمانی کـه صفویـان با شورش افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود، عثمانیها از غرب و روسها از شمال و اعراب از جنوب و ترکمانان از شرق بـه تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعیت حاکمـیت ایران را سامان داد.
در عهد نادر دشمنان و متجاوزان بـه کشور توسط وی سرکوب شدند و کشور اندکی از قدرت گذشته خویش را درون حفاظت از مرزها و اعمال قدرت یک حکومت مقتدر مرکزی بر تمام وطن، بازیـافت. ترکمانان و ازبکان بـه ماوراءالنـهر عقبنشینی د.
بناهایی کـه به دستور نادر درون خراسان بنا شدهاند، نظیر کلات نادری و کاخ خورشید از آثار مـهم بازمانده از این دوران هستند.
در عهد او بـه سپاه و تأمـین نیرو بسیـار توجه مـیشد. نادر اقوام ایرانی را متحد و منسجم درون زیر پرچم ایران درآورد و بار دیگر ایران قدرتمندترین کشور آسیـا گشت. شـهرها یـا ولایـات ایران درون دوره نادر بـه شرح زیر بودند: آذربایجان، افغانستان، بلوچستان (پاکستان)، ترکمنستان، گرجستان، داغستان، بحرین، قطر، کشمـیر و غیره.[۲۴]
نادر از فرمانروایـانی بود کـه برای آخرین بار ایران را بـه محدوده طبیعی فلات ایران رسانید و با تدارک کشتیهای عظیم جنگی، کوشید که تا استیلای حقوق تاریخی کشور را بر آبهای شمال و جنوب تثبیت کند. نادر شاه درون سال ۱۷۴۲ م. جان التون دریـانورد بریتانیـایی مقیم سن پطرزبورگ را بـه رغم کارشکنی روسها و انگلیسیها به منظور ساختن کشتی جنگی بـه خدمت گرفت. التون درون ژانویـهٔ ۱۷۴۳م با سمت دریـاسالاری بـه ریـاست کشتیسازی ایران منصوب و به «جمال بیگ» ملقب گردید. با وجود تمامـی دشواریهای اجرایی و سیـاسی، با حمایتهای نادر و تلاشهای التون، نخستین ناو ایران مجهز بـه بیست عرابه توپ بـه نام «نادرشاه» درون کرانـهٔ گیلان بـه آب انداخته شد. بعد از آن بـه موجب فرمانی کـه پادشاه ایران صادر کرد، تمام کشتیهای روسی موظف شدند بـه پرچم ناو جدید سلام دهند.[۲۵]
تاجگذاری نادر از آنجهت سرنوشتساز بود کـه به اصل و نسب امامـی بهعنوان بنیـان مشروعیت پادشاهی خاتمـه داد؛ یعنی رویـهای کـه صفویـه با رساندن شجرهنامـهٔ خود بـه امام هفتم شیعیـان موسی کاظم بنیـان نـهاده بود. نادر شاه کوشید شیعهٔ دوازده امامـی را (که او با لحاظ مرجعیت محوری امام ششم شیعیـان آن را «مذهب جعفری» نامـید) بهعنوان پنجمـین مذهب ارتدودر کنار چهار مذهب اهل تسنن رسمـیت بخشد. قرار بر این شد کـه مذهب جعفری پنجمـین فرقهٔ اسلامـی باشد و نـه انشعابی از اکثریت جامعهٔ مسلمانان. ادغام مذهب شیعه درون مذاهب اهل سنت ابتکار سیـاسی او بود که تا قدرت خود را بر شالودهای دیگر و یکسره جدا از صفویـان بنا نـهد و نیز دستگاه روحانیت شیعه را از قدرت و نفوذ روزافزونی کـه در دوران پیشین بهدست آورده بود، پایین بیـاورد.[۲۶]
با افول دولت نادری، سرزمـین پهناور فلات ایران کـه پس از مدتها بـه زیر یک درفش درآمده و رنگ یگانگی پذیرفته بود، از هم پاشید.
جانشینان نادرشاه
بعد از نادرشاه، کریمخان از سرداران نادر کـه از طایفه زند بود، بهقدرت رسید و حکومت بازماندگان افشار محدود بـه خراسان شد و کریم خان این منطقه را بـه احترام نادر کـه او را ولینعمت خود مـیدانست، درون اختیـار جانشینانش باقی گذاشت.
نادر زمـینـه را به منظور جانشینی مناسب از بین بود. او بسیـاری از اطرافیـان خود را از پای درآورد. بعد از مرگ وی سرداران او نیز درون گوشـه و کنار علم استقلال برافراشتند؛ کریمخان زند وکیل الرعایـا درون شیراز- احمدخان ابدالی درون افغانستان- فتحعلی خان افشار ارشلو درون آذربایجان و در شـهر ارومـیه[۲۷] - حسنعلی خان اردلان درون کردستان و محمد حسن خان قاجار درون مازندران شروع بـه حکومت د.
در خراسان نیز علیقلیخان افشار، برادرزاده نادر بسیـاری از اولاد و خانواده نادر را قتلعام کرد و خود را «عادلشاه» نامـید و شروع بـه حکومت کرد. وی کـه مردی خونریز و عیـاش بود، محمدحسن خان قاجار را شکست داد و پسرش آقامحمد خان را مقطوعالنسل کرد، اما سرانجام توسط برادر خود ابراهیم خان، کور و سپس کشته شد.
بزرگان افشار، نوه نادر بـه نام شاهرخ مـیرزا را بهقدرت رساندند. او نیز یک سال بعد مخلوع و کور شد، اما دوباره بـه قدرت رسید، ولی این بار توسط شاه سلیمان ثانی (از خاندان صفوی کـه مورد احترام عموم بود) شکست خورد. شاهرخ نابینا چهل و هشت سال سلطنت کرد، اما فقط بر خراسان. بعد از مرگ کریم خان، آقامحمدخان بـه قدرت رسید و به خراسان حمله کرد و شاهرخ را با شکنجه کشت. نادر مـیرزا فرزند شاهرخ، پدر پیر و نابینا را درون دست آقامحمدخان رها کرد و به افغانستان گریخت و در زمان فتحعلی شاه ادعای سلطنت کرد کـه دستگیر و کور شد، زبانش را بد و او را کشتند و بدین ترتیب آخرین مدعی سلطنت از خاندان افشاریـه از مـیان برداشته شد.
نگارخانـه
نادر شاه
نادر و فرزندانش
جستارهای وابسته
- نظام اداری دوره افشاریـه
- پلکان نادری
- آرامگاه نادرشاه
- جنگ کرنال
- جهانگشای نادری
- افشاریـان
پانویس
منابع
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نادرشاه موجود است. مجموعهای از گفتاوردهای مربوط بـه نادرشاه درون ویکیگفتاورد موجود است.- سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران (۲ جلد)، ترجمـه سید محمدتقی فخرداعی گیلانی.
- م.ر. آرنوا و ک. اشرافیـان، دولت نادرشاه افشار، ترجمـه حمـید امـین، انتشارات دانشگاهی، تهران، ۱۳۵۶
- ک. توحدی، نادر صاحبقران، ۱۳۸۴
- ک. توحدی، حرکت تاریخی کرد بـه خراسان، انتشارات توس و اسفند، ۱۳۶۶و۱۳۷۸
- کتاب درسی تاریخ سال سوم راهنمایی ایران، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴۰۵۰۰۶۶۶
- آغا محمد خان قاجار، چهره حیلهگر تاریخ، پناهی سمنانی، کتاب نمونـه، چاپ دوم، ۱۳۶۷.
- نادر شاه، بازتاب حماسه و فاجعه ملی، پناهی سمنانی، کتاب نمونـه، چاپ چهارم، ۱۳۷۰.
- افشاریـه درون وبگاه ایران مـیراث
- Michael Axworthy, The Sword of Persia: Nader Shah, from Tribal Warrior to Conquering Tyrant Hardcover 348 pages (۲۶ ژوئیـه ۲۰۰۶) Publisher:I.B. Tauris Language: English ISBN: 1-85043-706-8
- مشارکتکنندگان ویکیپدیـا. «Muhammad Shah». درون دانشنامـهٔ ویکیپدیـای انگلیسی، بازبینیشده درون ۱۹ اکتبر ۲۰۰۸.
- رضازاده شفق، کتاب نادرشاه از دیدگاه مورخین و شرق شناسان (تحریر: تهران ۱۳۳۹ چاپ: ۱۳۸۶ شابک ۹۷۸۹۶۴۳۸۰۳۳۳۹)
- حقشناس، سید علی، حاکمـیت تاریخی ایران بر جزایر تنب و بوموسی، تهران، انتشارات سنا، ۱۳۸۹.
شاه عباس سوم شاهنشاه ایران
۱۸ اسفند ۱۱۱۴–۲۸ خرداد ۱۱۲۶ پسین:
عادل شاه افشار عنوان سلطنتی عنوان جدید نایبالسلطنـه شاهنشاه ایران
۱۶ شـهریور ۱۱۱۱–۱۷ اسفند ۱۱۱۴ بلا تصدی
محمدعلی خان
قوللر آقاسی وزیر اعظم ایران
۱۱۰۸–۱۷ اسفند ۱۱۱۴ بلا تصدی
محمدعلی خان
قوللر آقاسی امـیرالامرا
۱۱۱۱–۱۱۲۶ نامعلوم نامعلوم قورچیباشی
۱۱۰۷–۱۱۱۱ مدعی تاج و تخت عنوان جدید شاهنشاه افشاریـه پسین:
عادل شاه افشار
الگو:ژنرال ایرانی
[نادرشاه - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد هوشنگ قره خان نهاوند]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 31 Aug 2018 06:44:00 +0000