پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
استان مازَندَران (به مازندرانی: پیشواز شاهین بوشهر همراه اول مازِرون یـا مازِندِرون) تلفظ راهنما·اطلاعات بـه مرکزیت شـهر ساری درون شمال ایران و در کرانـههای جنوبی دریـای مازندران مـیباشد. پیشواز شاهین بوشهر همراه اول این استان از پرجمعیتترین استانهای ایران است؛ و هممرز با استانهای گلستان، پیشواز شاهین بوشهر همراه اول سمنان، تهران، البرز، قزوین و گیلان است.[۲]
پرجمعیتترین شـهرستان استان مازندران شـهرستان بابل و مرکز استان نیز شـهر ساری مـیباشد. پیشواز شاهین بوشهر همراه اول قله دماوند مرتفعترین کوه ایران و بلندترین آتشفشان آسیـا و خاورمـیانـه درون مازندران درون شـهرستان آمل قرار دارد. این استان یکی از پرجمعیتترین مناطق ایران از لحاظ تراکم جمعیتی است. مازندران استان دارای ۲۲ شـهرستان است.
ورزشکاران استان درون المپیک، ۶ مدال طلا به منظور ایران بدست آوردند.
مازندران از وسعتی معادل ۱٫۴۶ درصد ایران برخوردار است؛ اما قرار گرفتن آن درون ساحل جنوبی بزرگترین دریـاچه جهان بـه نام دریـای مازندران و همجواری با چهار کشور ساحلی این دریـا یعنی ترکمنستان، قزاقستان، روسیـه و جمـهوری آذربایجان از یک سو و واقع شدن درون شمال کلانشـهر تهران (پایتخت ایران) از سوی دیگر، باعث گردیده که تا از موقعیت جغرافیـایی استراتژیکی برخوردار شود. امتیـاز حمل و نقل دریـایی با کشورهای همسایـه از طریق منطقه ویژه اقتصادی و بندر قدیمـی نوشـهر، و منطقه ویژه اقتصادی و جدید امـیرآباد بهشـهر و اسکله و سکوی نفتی نکا درون شرق مازندران، اتصال آن بـه راهآهن سراسری ایران، وجود فرودگاههای بینالمللی فرودگاه دشت ناز (ساری)، نوشـهر و رامسر، برخورداری از سه جاده شوسه ارتباطی با استان تهران، و اقدام بـه سرمایـهگذاری درون طرح درون دست ساخت بزرگراه تهران ـ شمال (نوشـهر) با امکان دسترسی سریع با فاصله کوتاه ۱۲۰ کیلومتر ارتباط تهران ـ مازندران، عبور خطوط بینالمللی فیبر نوری، شبکه ارتباطی بسیـار قوی و گستردهای را درون مسیر کریدور بینالمللی شمال ـ جنوب از هلسینکی (فنلاند)، بـه بندر لاوان (روسیـه) که تا ساحل دریـای خزر فراهم آوردهاست و همچنین دو جاده بینالمللی هراز و سوادکوه درون این استان باعث ترددهای بالایی شدهاست. مطالعات باستانشناسی درون غارهای کمربند و هوتو دزیست انسانی درون مازندران را بـه حدود ۹۵۰۰ پیش از مـیلاد مـیرساند. مازندران کنونی بخشی از سرزمـین گستردهتری هست که درون متون تاریخ از آن با نام فراشوراگر و پتیسخوارگر یـاد کردهاند.[۳]
دسترسی بـه زیر ساختهای مناسب ارتباطی، بـه همراه تسهیلات ویژه زیر بنایی آب، برق، فاضلاب و گاز همراه با شرایط آب و هوایی معتدل، اراضی بسیـار حاصلخیز، طبیعت گوناگون و مفرح ساحلی، دشتی، جنگلی و کوهستانی مساعد به منظور توسعه صنعت گردشگری و دسترسی بـه بازارهای هدف داخلی و خارجی، امکان توسعه سریع را درون قالب بخشهای محوری گردشگری، کشاورزی، صنعتی و تجاری، فناوری اطلاعات و ارتباطات را یکجا درون خود گرد آوردهاست. همچنین برخورداری از مـیراث فرهنگی غنی و بیشترین نرخ دانش آموختگان با تحصیلات دانشگاهی مازندران درون مـیان استانهای کشور، شرایط مناسبی به منظور گسترش سرمایـهگذاری داخلی و خارجی استان درون سطح منطقه شمال و ایران فراهم آوردهاست. مازندران باسوادترین استان کشور است. هم چنین مازندران هر ساله درون سطح بالای امـید بـه زندگی درون مردان و زنان درون کشور قرار مـیگیرد.[۴]مازندران یکی از صنعتیترین استانهای کشور است. مازندران رتبه نخست گردگشرپذیری کشور ایران درون اختیـار دارد.[۵] با کشفیـات دانشمندان درون غارهای هوتو و کمربند، گواهی بر زندگی انسانها درون ۷۵ هزار سال پیش از این بدست آمدهاست، علاوه بر این، باستانشناسی درون گوهر تپه کـه ثابت کرد مازندران و گلستان بیش از ۵ هزار سال پیشینـه تمدن شـهری دارند، مازندران را بـه یکی از مـهترین پایگاههای باستانشناسی درون منطقه خاورمـیانـه شناساندهاست و آن درون فرهنگسازی و تمدن شـهرنشینی مردم درون ایران نقش مـهمـی را ایفا کردهاست. استانهای گلستان، سمنان، تهران کـه باهم تشکیل مازندران بزرگ را داده بودند و هرکدام درون سالهای ۱۳۷۶، ۱۳۵۵، ۱۳۴۹ از مازندران جداشدند.[۶]
شـهرستانها
با اجرای طرح همسانسازی کدهای مخابرات کشور، کد همـهٔ شـهرستانهای استان مازندران بـه ۰۱۱ تغییر کرد و شمارههای مشترکان تلفن ثابت از ۷ رقم بـه ۸ رقم تغییر کرد.
شـهرستانهای استان مازندران شـهرستان جمعیت (۱۳۹۰)[۷] مساحت شـهرستان آمل ۳۷۰٫۷۷۴ ۳۰۷۴٫۴ شـهرستان بابل ۲۹۵/۴۷۲ ۳۱۵۷٫۱ شـهرستان بابلسر ۱۲۵٫۴۰۹ ۴۲۴۶٫۵ شـهرستان بهشـهر ۱۵۵٫۲۴۷ ۱۴۱۶٫۲۷ شـهرستان جویبار ۷۳٫۵۵۴ ۲۸۵٫۵ شـهرستان چالوس ۳۸٫۶۹۴ ۱۵۹۷٫۳ شـهرستان کلاردشت ۳۹٫۵۴۸ ۰۰۰ شـهرستان رامسر ۶۸٫۳۲۳ ۷۲۹٫۸ شـهرستان ساری ۵۲۰/۰۰۰ ۳۰۸۵٫۳ شـهرستان سوادکوه ۷۰٫۵۹۰ ۲۰۷۸ شـهرستان سوادکوه شمالی ۰ ۰۰۰ شـهرستان سیمرغ ۳۳٫۰۱۲ ۰۰۰ شـهرستان تنکابن ۱۵۳٫۹۴۰ ۲۱۴۰ شـهرستان عباسآباد ۴۷٫۵۹۱ ۰۰۰ شـهرستان فریدونکنار ۵۸٫۳۳۶ ۹۹٫۲ شـهرستان قائمشـهر ۶۷۴٫۰۳۹ ۵۴۵۸٫۵ شـهرستان گلوگاه ۳۸٫۸۴۷ ۴۵۱٫۲۳ شـهرستان محمودآباد ۹۶٫۰۱۹ ۲۶۲٫۸ شـهرستان مـیاندورود ۵۵٫۷۷۶ ۴۹۹٫۲ شـهرستان نکا ۱۱۱٫۹۴۴ ۱۳۵۸٫۸ شـهرستان نوشـهر ۱۲۸٫۶۴۷ ۱۷۱۶٫۵ شـهرستان نور ۱۱۰٫۰۵۸ ۲۶۷۵وضعیت جغرافیـایی
مازندران بـه خاطر جغرافیـای گوناگون آن کـه شامل جلگهها، علفزارها، بیشـهها و جنگلهای هیرکانی با صدها گونـه گیـاهی منحصر بـه فرد درون جهان هست و آب و هوای گوناگون آن از سواحل شنی با پستترین نقطه، که تا کوهستانهای ناهموار و همـیشـه پوشیده از برف البرز و با داشتن یکی از هفت آتشفشان معروف دنیـا، کوه دماوند، بسیـار شناخته شدهاست.
رشته کوههای البرز همچون سدی بلند مازندران را بـه دو قسمت جلگهای و کوهستانی تقسیم کردهاست و به همـین دلیل این استان از قسمت داخلی ایران جدا شدهاست. بخشی از البرز غربی و البرز شرقی و تمامـی البرز مرکزی درون این محدوده قرار دارد و شیب زمـین از منطقه کوهستانی بـه سوی جلگه و دریـا کاهش مـییـابد. رشته کوه البرز دارای کوههای فرعی هست که از جنوب بـه شمال یـا بـه موازات دریـا کشیده شدهاند. از مرتفعترین قلل مازندران مـیتوان بادله کوه، کوه چنگی و کوه سفید را درون شـهرستان ساری نام برد. بلندترین قلههایی کـه به موازات دریـا کشیدهشدهاست عبارتند از سیـالان با ارتفاع ۴۱۲۵ متر از سطح دریـا و تخت سلیمان با بیش از ۴۰۰۰ متر ارتفاع از سطح دریـا درون جنوب شرقی شـهرستان تنکابن و قله شور، کلارآباد و سیـاه سنگ درون شـهرستان نوشـهر است.
جنگلهای مختلط کاسپینی هیرکانی یک زیستمنطقه درون زیستبوم جنگلهای مختلطِ پهنبرگِ حاشیـهٔ جنوبی دریـای خزر بـه مساحت ۵۵٬۰۰۰ کیلومتر مربع هست که درون حاشیـهٔ جنوبی و جنوب غربی دریـای خزر و در دو کشورِ ایران و جمـهوری آذربایجان است. این جنگل با قدمت ۴۰ مـیلیون سال یکی از ارزشمندترین جنگلهای جهان بهشمار مـیآید و از آن بـه عنوان موزه طبیعی یـاد مـیشود.[۸]
ناهمواریها
در این استان قسمت جنوبی غالباً کوهستانی و قسمت شمالی آن عمدتاً جلگهای و ساحلی مـیباشد. شیب آن بـه طرف مشرق درون دشت گرگان هست که بـه تدریج بـه ارتفاعات غربی خراسان منتهی مـیشود و به علت فراوانی نسبی آب و فرسایش کوهها، آبرفتهای ناشی از آن درون دریـا تهنشین شده و جلگه مازندران را تشکیل دادهاست.
آب و هوا
آب و هوای مازندران با توجه بـه وجود دریـا، کوه و جنگل بـه دو نوع معتدل مرطوب و کوهستانی تقسیم مـیشود.
مرطوب و معتدلوجود دریـای مازندران و رشته کوههای البرز و نزدیکی این دو مظهر طبیعت بـه یکدیگر درون نواحی جلگهای که تا کوهپایـههای شمالی البرز، آب و هوای معتدل و مرطوب را بـه وجود آوردهاست، تابستانهای آن بـه ویژه درون سواحل دریـا گرم و مرطوب است. زمستانهای این نواحی معتدل و مرطوب و به ندرت یخبندان مـیشود.
کوهستانیشامل آب و هوای معتدل کوهستانی و آب و هوای سرد کوهستانی است. دوری از دریـا و افزایش تدریجی ارتفاع درون اراضی جلگهای، تغییرات خاصی را درون آب و هوای این استان پدیدآورده است. بهطوریکه درون ارتفاعات ۱۸۰۰ که تا ۳۰۰۰ متری، آب و هوای معتدل کوهستانی با زمستانهای سرد و یخبندان طولانی و تابستانهای کوتاه و معتدل وجود دارد. درون ارتفاعات بالای ۳۰۰۰ متر کـه دمای هوا بـه شدت پایین مـیآید، دارای زمستانهای سرد همراه با یخبندان طولانی و تابستانها کوتاه و خشک است. درون این نواحی هوا غالباً برفی هست و درون ارتفاعات مـهم چون تخت سلیمان و دماوند یخچالهای کوهستانی و طبیعی ایجاد شدهاست. مـیانگین مـیزان ریزش باران درون این استان کمتر از گیلان است. آزادکوه، تخت سلیمان، خلنو و علمکوه از کوههای مـهم استان مـیباشند.
منابع آب
دریـای مازندران کـه در بین کشورهای ایران، روسیـه، ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان واقع شدهاست با وسعتی حدود ۰۰۰`۳۶۰ کیلومتر مربع بزرگترین دریـاچه جهان است. سطح آب این دریـاچه درون دورانهای گذشته بالاتر از سطح دریـاهای آزاد بودهاست. %۸۷ از آب رودخانـههای ولگا و اورال درون روسیـه %۷ رودخانـههای سواحلی غربی و %۵ رودخانـه سواحلی جنوبی درون ایران بـه این دریـا مـیریزد. حجم آب دریـای مازندران ۷۹۳۱۹ کیلومتر مکعب است. این دریـاچه یکی از مـیدانهای گسترده و غنی نفتی جهان است.
رودها
بیشتر رودهای جاری درون مازندران دایمـی هستند. درون نواحی کوهستانی درون فصل زمستان و اوایل بهار پرآب و در تابستانها کمآب و گاهی خشک است. طول رودهای غرب این استان بـه دلیل نزدیک بودن کوه بـه دریـا کوتاهتر و رودهای شرقی طولانیتر است. رودهایی کـه از جنوب بـه شمال درون جریـان هست عبارتند از:
- هراز
- بابلرود
- رود چالوس
- تالار
- تجن
- چشمـه کیله
که این رودها همگی بـه دریـای مازندران مـیریزد. از دیگر منابع آب این استان دریـاچههای کوچک محلی هست که بـه هنگام طغیـان رودها درون قسمتهایی کـه سطح آبهای زیرزمـینی بالا هست به وجود مـیآید و برای کشاورزی، صید و شکار مورد استفاده قرار مـیگیرد. نوع دیگر ذخایر آبی و مـهار سیلاب آببندان هست که درون آن ماهی پرورش مـییـابد. دریـاچه دایمـی «ولشت» یـا «سما» درون شمال غربی مرزن آباد شـهرستان چالوس یکی دیگر از منابع آبی طبیعی هست که از جوشش چشمـههای اطراف تشکیل شده و از جاذبههای گردشگری استان است. درون مازندران چشمـههای آب معدنی فراوانی یـافت مـیشود کـه خاصیت درمانی دارد و در معالجه امراض پوستی، مفصلی، عصبی، و گوارشی مؤثرند، چشمـه آبگرم آزرود (آرزو) بابل، چشمـههای آب آسک، لاریجان، آملو و استراباکو درون آمل و های آب معدنی (گوگردی) درون شـهرهای رامسر و کتالم و سادات محله شـهرستان رامسر و رینـه بخش لاریجان شـهرستان آمل از آن جملهاند.
سدها
- سد لار: این سد درون استان مازندران یکی از سدهای خاکی تأمـینکننده آب آشامـیدنی حوالی تهران و تأمـینکننده آب مورد نیـاز آبیـاریهای کشاورزی منطقه مـیباشد. این سد درون ۷۵ کیلومتری شمال شرق تهران و در ۱۰۰ کیلومتری شـهر آمل قرار دارد. مطالعات احداث این سد از سال ۱۳۳۰ آغاز شد و در نـهایت درون سال ۱۳۶۱ گشایش یـافت. سطح حوزه آبریز این سد بالغ بر مساحت ۶۷۵ کیلومتر مربع مـیباشد و متوسط جریـان آب سالانـه ۴۸۱ مـیلیون متر مکعب دارد. از انتقال آب این سد و پیوستن آب آن بـه سد لتیـان، جهت استفاده درون نیروگاههای منطقه به منظور تولید متوسط سالانـه ۱۵۰ هزار مگاوات ساعت انرژی برقآبی استفاده مـیشود. دریـاچه سد لار بـه دلیل نزدیکی بـه کوه دماوند و واقع بودن درون منطقه دشت لار بـه یکی از گردشگاههای ایران تبدیل شدهاست کـه در سالهای اخیر بـه عنوان مراکز پرورش ماهی قزلآلا و ماهیگیری و همچنین ورزشـهایی چون اسکی روی آب از آن استفاده مـیشود. اطراف این دریـاچه درون ماه اردیبهشت مملو از شقایق مـیشود کـه بر زیباییهای این منطقه مـیافزاید. بودجه برآورد شده به منظور ساخت سد، دویست مـیلیون دلار بود.
- سد البرز: بـه علت بالا بودن دِبی آب بابلرود، بر روی آن سدهایی احداث شده کـه از مـهمترین آنها مـیتوان بـه سد البرز (سد آیتالله صالحی) درون جنگلهای لفور اشاره کرد کـه بزرگترین سد خاکی کشور است.[۹] این سد ۸۳۸ متر طول، ۷۸ متر ارتفاع و با حجم ذخیره ۱۵۰ مـیلیون مترمکعب،[۱۰] درون سال ۱۳۸۷ بـه بهرهبرداری رسید. این سد خاکی درون منطقهای واقع شدهاست کـه به لحاظ تاریخی دارای اهمـیت زیـادی است. از جمله ماهیـان معروف سد لفور مـیتوان بـه زردپر، سرخ باله و سفید رودخانـهای اشاره نمود.
- سد شـهید رجایی(سلیمان تنگه): این سد درون ۴۵ کیلومتری جنوب باختری ساری درون نزدیکی روستای افراچال درون منطقهای کوهستانی و سر سبز واقع شدهاست. این سد درون سال ۱۳۷۹ به منظور بازدید مسافرین و گردشگران آماده شدهاست. اقامت شبانـه درون کنار رودخانـه تجن، بازدید از تاج سد با گرفتن بلیط درون روزها ممکن بوده و در این سد امکانات قایقرانی و اسکی روی آب به منظور گردشگران فراهم شدهاست. دهکده آرامش، تاج سد، اسکله شیرین رود و قهوهخانـه تلاونگ از جمله مکانهای تفریحی سد سلیمان تنگه یـا همان سد شـهید رجایی مـیباشند.[۱۱]
- سد هراز: بزرگترین سد شمال ایران هست که بر روی یکی از سرچشمـه های رود هراز بنا شده است.
- سد فینسک: سد فینسک با ظرفیت مخزن 11,8 مـیلیون مترمکعب، بر روی رودخانـه سفیدرود کـه یکی از سرشاخههای رودخانـه تجن ساری است، موقعیت این سد درون منطقه حفاظتشده پرور و نزدیک روستاهای تُم و تلاجیم هست که درگذشته جزئی از مازندران بودند و ظاهراً این دو روستا بـه زیرآب مـیروند و در صورت ساخت این سد، علاوه بر بههم خوردن تعادل محیطزیست منطقه حفاظتشده دودانگه و تهدید حیوانات درون معرض انقراض و جنگلها و خشکشدن چشمـهها و آبشارهای این مناطق، شاهد نابودی مزارع کشت برنج و معیشت روستاییـان بندبن و چهار رودبار بخش چهاردانگه خواهیم بود.
نیروگاهها
- نیروگاه تلمبهای ذخیرهای سیـاهبیشـه، نیروگاه سیکل ترکیبی شـهید سلیمـی، نیروگاه سیکل ترکیبی غرب مازندران و نیروگاه گازی غرب مازندران چهار نیروگاه مـهم استان هستند.
تالابها
کنوانسیون رامسر کنوانسیون مربوط بـه تالابهای مـهم بینالمللی، بـه ویژه تالابهای زیستگاه پرندگان آبزی معروف بـه کنوانسیون رامسر پیمانی بینالمللی به منظور حفاظت از تالابها و حیوانان و گیـاهان وابسته بـه آنها (به ویژه پرندگان آبزی) هست که درون سال ۱۹۷۱ مـیلادی درون شـهر رامسر بـه تصویب رسید. درون ابتدا این معاهده بـه امضای نمایندگان ۱۸ کشور شرکتکننده رسید، اما امروزه ۱۶۹ کشور جهان عضو این پیمان هستند.
وجه تسمـیه
بر سر این کـه مازندران از ابتدا همـین سرزمـین کنونی بوده باشد، اختلاف نظر وجود دارد. که تا قرنها نام ناحیـهای، کـه بخش اصلی آن را استان مازندران کنونی تشکیل مـیداده، «تپورستان» یـا «طبرستان» بودهاست کـه به احتمال زیـاد برگرفته از نام قوم باستانی تپورها مـیباشد. این قوم پیش از ورود آریـاییها درون کنار آماردها قومـیت اصلی منطقه بودهاست. بعدها عبارت مازندران بـه نواحی جلگهای جنوب دریـای خزر اطلاق شد و در کنار طبرستان (برای نواحی کوهپایـهای) استفاده مـیشود. متأخر بودن نام مازندران به منظور این ناحیـه این تردید را بـه وجود آوردهاست کـه مازندران درون شاهنامـه فردوسی بـه سرزمـینی کـه اکنون مازندران نامـیده مـیشود، اطلاق نمـیگردد.
نام مازندران
فردوسی :
برخی ریشـه نام مازندران را آمـیختهای از ماز بـه معنی بزرگ و نیز مـیانـه، ایندیرا و آن بعد وند مکان دانستهاند و در نتیجه عبارت «مازیندیران» را بـه معنی جایگاه دیو بزرگ، ایندیرا مـیدانند. گواه آن را هم شاهنامـه دانستهاند کـه در آن از مازندران بـه عنوان جایگاه دیو سفید ناماست و نیز ایندیرا را کوهی دانستهاست درون مـیانـه این سرزمـین. بر پایـه همـین موضوع ملک الشعراء بهار بیت زیر را سرودهاست:
پندار دیگر آنست کـه «ایندرا» را از خدایـان افسانـهای آریـایی بدانیم کـه در نوشتههای سانسکریت همانند «ریگ ودا» دیده مـیشود؛ «ایندرا» خدای باران، آذرخش و تندر، جنگاوری و فرمانروای دیوان (خدایـان) هست و بهشت را درون دست دارد. سوار بر ابرها باران مـیآورد و بیـابانـها را بوستان مـیکند. اژدهای خشکسالی درون کوهستان را نابود مـیسازد. «ایندرا» درون کوه خانـه دارد. درون اوستا، «ایندرا» دیو بیهنجاری و در ستیز با اردیبهشت است.
نام کهن و اصلی مازندران طبرستان هست که درون واقع تپورستان بوده و علت نامگذاری آن وجود قوم؛ البی کـه درآن وجود دارد بـه نام قوم تپور مـیباشد کـه از شـهر بابل که تا شـهر گرگان امتداد دارد. از اقوام دیگر مازندران قوم آمارد هست که مرکز آن آمل و از آمل که تا تنکابن و قوم کادوس از تنکابن که تا رامسر هستند.
برخی نام مازندران را بـه شکل ماز + اندر + آن مـیدانند. ماز درون زبان مازندرانی بـه زنبور عسل گفته مـیشود وانی کـه این ریشـه یـابی را پذیرفتهاند معنای مازندران را «جایی کـه زنبورعسل درون آن هست» مـیدانند.
به باوری دیگر، نام مازندران برگرفته از کوه ماز است. بعد مازندران سرزمـینی هست که کوه ماز درون آن جای دارد (ماز+اندر+آن). رشته کوه ماز درون جنوب مازندران، درون راستای غرب بـه جنوب شرق کشیده شدهاست. رشته کوه ماز هم راستا با دوبرار درون دشت لار و پلور هست که که تا فیروزکوه پیش مـیرود. مردم دماوند هنوز بـه این کوه بلند کـه در شمال شـهر دماوند امتداد یـافته، ماز مـیگویند. از سوی دیگر درون لاسم و در مـیان رشته کوه دوبرار، قلههای بلندی مانند انگمار، سیـاه کمر دیده مـیشود کـه یکی از آنها قله بلند ماز است. منوچهری دامغانی (قرن پنجم) واژه «ماز» را بـه همراه مازندران درون یک بیت مـیآورد:
مـیدانیم منوچهری دامغانی سراینده زبردستی درون ترسیم طبیعت درون سرودههای خود بوده و همچنین سالها درون مازندران زیستهاست. «ماز» درون اینجا همان کوه ماز هست که ابرها چون ماری بـه خود پیچیده، آن کوه را دربر گرفتهاند. گروهی، ماز را پیچ و خم مـیدانند، ولی واژه «شکنج» درون «مار شکنجی» خود بـه معنی پیچ و خم هست و آوردن واژهای دیگر (که ماز باشد) بـه معنی پیچ و خم درون اینجا، درست نمـینماید. ابن اسفندیـار درون کتاب تاریخ تبرستان بـه سال ۶۱۳ هجری مـینویسد: و مازندران محدث هست به حکم آنکه مازندران بحد مغربست و به مازندران پادشاهی بود چون رستم زال آنجا شد او را بکشت. منسوب این ولایت را موز اندرون گفتند بسبب آنکه موز نام کوهیست از حد گیلان کشیده که تا به لار و قصران کـه موز کوه گویند همچنین که تا به جاجرم.[۱۲][۱۳] عدهای نیز بـه این دلیل کـه سابقاً این سرزمـین مملو از گوزن بوده و مازن نیز بـه معنای گوزن بوده و از طرفی دران را نیز بـه معنای درندگان مـیباشد اینطور استنباط کردهاند کـه دران بـه معنای درنده کنایـه از ببر مازندران هست و چون این سرزمـین درون گذشته مملو گوزن و ببر بوده مردم آن سرزمـین را بـه این نام خواندند.
مازندران کنونی درون درازای تاریخ، شاهد وقایع و اتفاقات فراوان سیـاسی، اجتماعی و فرهنگی بودهاست. درون اهمـیت سرگذشت وقایع تاریخی این استان، کافی هست که گفته شود هیچیک از مناطق ایران بـه اندازه این سرزمـین، شاهد رویدادهای تاریخی نبودهاست.
به همـین سبب هست که نویسندگان و مورخان ایرانی و خارجی، فراز و نشیبهای تاریخی این سرزمـین را درون کتابهایی بـه رشته تحریر درآوردهاند. از آثار نویسندگان روسی دربارهٔ مازندران، تاریخ مازندران و استرآباد تألیف رابینو، و از آثار نویسندگان مازندرانی، تاریخ طبرستان و رویـان و مازندران تألیف مـیر ظهیرالدین مرعشی، و از آثار نویسندگان ایرانی، تاریخ طبرستان بـه کوشش اردشیر برزگر و مازندران از قدیمترین ایـام که تا به امروز، نوشته دکتر محمد مشکور را مـیتوان نام برد. اما این کـه نام مازندران از چه زمانی درون این سرزمـین متداول شد اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از مورخان معتقدند از زمان ابن اسفندیـار و یـاقوت، بـه جای هیرکانیـا کلمـه مازندران بکار شدهاست عدهای هم تاریخ بکارگیری واژهٔ مازندران را از سده چهارم هجری قمری بـه بعد مـیدانند.
ریشـهشناسی واژه مازندران
از منظر زبانشناسی همواره با گذر زمان، ریشـه بسیـاری از کلمات و علت نامگذاری آنـها، درون هالهای از ابهام فرومـیرود و گمانـههای مختلفی درون رابطه با وجه تسمـیه انتخاب کلمات پدید مـیآید. یکی از این واژگان «مازندران» است.
به علت وجود تناقضات تاریخی و اسطورهای درون ارتباط با «مازندران»، نیـاز بـه درک معنی و مفهوم این واژه بیشتر احساس مـیشود. ریشـهشناسی و رمز گشائی واژگان، یکی از راهکارهای مؤثر درون پی بردن بـه هویت تاریخی، ادبی، فرهنگی، جغرافیـایی و حتی اقلیمـی مرتبط با یک واژه است. با توجه بـه سخنان بالا درون خصوص ریشـه واژه مازندران، درون جمعبندی سخنان پژوهشگران و همچنین درون نگاهی نو، گمانـهها و برداشتها درون خصوص ریشـه واژه مازندران بـه شرح ذیل است:
۱- برداشت نخست از معنی مازندران، بـه سرزمـین محصور درون مـیان دیوار، دژ یـا کوه اطلاق مـیگردد.
۱–۱-ابن اسفندیـار مؤلف کتاب تاریخ طبرستان درون ۶۱۳ ه. ق، بر این گمانـه هست که مازندران تغییر یـافته «موز اندرون» هست و بیـان مـیدارد: «این ولایت را موز اندرون مـیگفتند.»[۱۴]
۱–۲-مرعشی گمانـه مشابهای دارد و مازندران را منسوب بـه ماز و مازیـار مـیداند. او مـیگوید: «و اسم مازندران محدث است، و به تجدید مازندران مـیگفتند بـه سبب آن کـه ماز نام کوهی است، از گیلان کشیدهاست که تا به لار و قصران و به قول بعضی مازیـار[۱۵] بن قارن دیواری که تا حد گیلان بساخت؛ و هنوز عمارت آن بـه جای است؛ و چند که تا دروازه فرموده ساختند و دربان نشاندند تای بیاذن او آمد و شد نتواند و آن دیوار را ماز مـیخواندند و درون او را مازاندرون مـیگفتند.»[۱۶]
از طرفی، دکتر صادق کیـا بـه نقل از احیـاء الملوک از ملک شاه حسین سیستانی چنین گفتهاست: «و این مازندران را موزه اندرون مـیگویند. زیرا کـه کوهی کـه این بلاد را درون مـیان گرفته موزه کوهی مـیگویند. از کثرت استعمال مازندران مـیگویند.»
این تعبیر از مازندران، بـه ویژه مازندران ایران زمانی قوت مـیگیرد کـه این سرزمـین درون گذشته همواره محصور درون مـیان دژها و کوهها بودهاست و چنانکه مورخانی چون استرابو درون توصیف هیرکانیـا نقل مـیکنند، بـه علت هجوم مکرر قبایل بدوی، سایر مناطق بدون حصار طبیعی، مانند دشت گرگان یـا سایر مناطق قابل نفوذ، توسط دیوارهایی بلند محصور مـیشدهاست. این برداشت از معنی مازندران، با مازندران شاهنامـه هم که تا حدودی تناسب دارد، و البته با برخی نقاط دیگر کـه به مازندران شـهرت دارد.
۲-از آنجا کـه طبق نظر برخی مورخان، مازندران از ریشـه «ماز (ماز+ اندر آن) و موز (موز+ اندرون)» مـیباشد، لذا بررسی این کلمـه، درون زبان فارسی، پهلوی، عربی، لاتین و همچنین گویش بومـی مازندرانی شاید راهگشا باشد، و با توجه بـه معانی کلمـه ماز و موز، تعابیر مختلفی از این واژه مـیتوان ارائه نمود.
۲–۱-ماز درون لغتنامـه دهخدا «مطلق چین و شکنج» را گویند. چین. نورد. پیچ و خم. با اشاره بـه ابیـاتی چون:
(شـهید)
و یـا،
(منوچهری دامغانی)
که گویـا درون وصف سرزمـین مازندران ذکر گردیدهاست؛ و کلمـه «مازندران» و «ماز اندر آن» درون آن قابل توجه و تأمل است.
(اسدی)
تاریخ
ا کشفیـات دانشمندان درون غارهای هوتو و کمربند، گواهی بر زندگی انسانها درون ۷۵ هزار سال پیش از این بدست آمدهاست، علاوه بر این، باستانشناسی درون گوهر تپه، کـه ثابت کرد مازندران بیش از ۶ هزار سال پیشینـه تمدن شـهری دارد، مازندران را بـه یکی از مـهمترین پایگاههای باستانشناسی درون منطقه خاورمـیانـه و جهان شناساندهاست و آن درون فرهنگسازی و تمدن شـهرنشینی مردم درون ایران نقش مـهمـی را ایفا کردهاند است، درون حالی کـه آمل شـهری کـه آن را دومـین شـهر کهن ایران مـیخوانن هم درون این استان جا دارد و تاریخ آمل جزو تاریخهای اول شـهری هست که درون زمان مردم آمارد یـا همان آماردیـان شکوفا شدهاست. مازندران جزوی از قلمرو پادشاهی ورگانا و پس از آن یکی از استانهای مـهم پادشاهی طبرستان کـه پس از شاه عباس طبرستان ایـالتی از ایران و مازندران استانی از این ایـالت شد، بودهاست.
مردم بومـی آن تپوری (مازندرانی) وآمارد هستند. این سرزین درون زمان کوروش زیر فرمان هخاان قرار گرفت. درکتیبه بیستون سرزمـین مازندران بـه نام پشتخوارگی و در اوستا پزشخوارگر آمدهاست و مازندران قلمرو اشکانیـان و آمل مرکز اصلی آن بودهاست. مازندران که تا زمان قاجاریـه، بـه مرکزیت بارفروش (بابل) اداره مـیشد. این شـهر، که تا اواسط دوران قاجاریـه، حاکم نشین مازندران بودهاست.
ورود اقوام گوناگون
ساکنان قدیم غرب دریـای خزر یـا دریـای مازندران کادوسیـان بودند. درون منطقه مـیانی و شرقی دریـای خزر اقوام آنریـاک - مردویی و تپورها ساکن بوده کـه بعدها ایرانیـان آن را تپورستان و با آمدن اعراب این منطقه را تبرستان نامـیدند. نمـیتوان گفت این اقوام کی و از کجا آمدهاند اما بـه نظر استرابون، تپورها درون حد فاصل آماردها و هیرکانیـه زندگی مـید. (یعنی مـیان آمل و گرگان امروزی) اما دیـاکونف نوشته: «تپورها درون هیرکانیـه ساکن بودند و تحت نفوذ هیرکانیـان.» مرز شرقی آنها استرآباد و مرز غربی آنها از چالوس بود. بعد مازندران بخشی از تپورستان هست که مرکز آن شـهر تاریخی ساری بوده و هست. اراستوفن مـینویسد: «قبیلههایی کـه در کناره دریـای خزر بودند چنیناند: هیرکانیـان، آماردها، آناریها، کادوسها، آلبانیـها، کاسیـان.» وی هم چنین نوشته: «تپورها قبیلهای بودند کـه در سرزمـین هیرکانی ساکن و جزو قبایل کنار دریـا نبودند.» ظاهراً ایشان قبایل گستردهای بودند کـه با آمدن آریـاییها عقب رانده شدند. درون مسکوکات سلاطین مستقل مازندران کـه خود سکه مـیزدند نام پادشاه تاپورستان آمدهاست. قوم جل یـا گل هم از سفیدرود که تا لومـیر سکنی داشتند کـه نام گیلان از نام آنها بهرهگرفته. / قوم دیگر مارد یـا مازد یـا آمارد کـه از سمت علمده نور بـه غرب سداشتند و این قوم با جنگجویـانی با کمانهای کوچک کـه سه تیر داشت و شمشیر تیز و ۳۰ سانتی کـه همـیشـه همراهشان بود شناخته مـیشدند این قوم تیر اندازان ماهری بودند و مرکز حکومت آنها بالای خرمآباد منطقه فیض (تنکابن فعلی) بوده کـه وسعت و پهناوری سرزمـین این قوم از غرب که تا رودسر فعلی از جنوب که تا نصف قزوین و از شرق که تا علمده نور ادامـه داشتهاست و ویژگی خاص این قوم شکست ناپذیر و دلاور این بود کـه دور که تا دور سرزمـین را با درختهای تو درون تو و نزدیک بـه هم حصار کرده بودند و همـیشـه درون مقابل حاکمان زورگو و ظلم و ستم ایستادگی کرده و شکست ناپذیر بودند و گویش آنها پارسی و گیلکی متمایل بودهاست کـه حالا درون تاریخ طبرستان بـه نام لهجه شـهسواری ثبت شدهاست.
پیش از اسلام
در روزگار سلطه کیـانیـان بر ایران، کاووس کیـانی کـه داستان صفا و نزهت بهشتی مازندران یـا سرزمـین دیوان را از زبان نغمـهساز مـیشنود، بـه وسوسه رامشگر آهنگ تسخیر مازندران مـینماید:
−
−
شنیدم یکی نو سخن بس گرانکه شـه دارد آهنگ مازندرانپس با لشکری گران بـه مازندران مـیرود، اما درون تلاقی دو سپاه، سپاهش از دیوان مازندرانی شکست مـیخورد و خود نیز اسیر دیو سپید مـیگردد. قبل از ورود آریـاییها بـه این سرزمـین طوایف مختلفی درون آنجا سداشتهاند. از جمله این اقوام مـیتوان از تپوریـها، آماردها و کادوسیها نام برد. اقوام تپوری درون مازندران زندگی مـید. آماردها درون نواحی کوهستانی بین رودخانـه هزار آمل و تنکابن که تا دیلمستان و سفید رود بـه سر مـیبردهاند. کادوسیها نیز درون گیلان سکنی گزیده بودند.
از شیوه حکومت و حاکمان طبرستان پیش از اسلام اطلاعات محدودی وجود دارد. طبق آنچه درون کتب تاریخی یونانیـان آمده، اتو فرادات درون زمان حمله اسکندر حاکم تپورستان بوده و اسکندر مقدونی او را بـه مقام خویش ابقا کرد ولی آماردها حاضر بـه اطاعت نشدند و به کمک درختان درون جنگل پنـهان مـیشدند و در برابر سپاهیـان اسکندر مقاومت نمودند و حتی اسب محبوب اسکندر، بوسفال، را ربودند؛ ولی سرانجام اسکندر با تهدید و به آتش کشیدن بخشهایی از جنگل توانست آنان را مطیع ساخته و حکومتشان را بـه اتو فرادات سپارد. بعد از اسکندر، درون زمان سلوکیـان اسماً آماردها جزئی از ولایـات سلوکی بودند منتهی هیچ جنگی مـیان آنان رخ نداد و به احتمال زیـاد آماردها بـه استقلال دست یـافته بودند. بعد از این درون زمان اشکانیـان هست که فرهاد یکم بـه جنگ آماردها رفت و آنها را بـه اجبار بـه ناحیـهٔ دربند کوچاند.[۱۷] آن گونـه کـه از نامـه تنسر بـه گشنسب پیداست، سلسلهٔ دیگری علیـه سلوکیـان درون کرانـههای دریـای مازندران شکل گرفت کـه در عصر اردشیر ساسانی بـه گشنسب بـه ارث رسیده بود. گشنسب و اخلاف او که تا زمان حکومت قباد ساسانی بر سراسر پتشخوارگر فرمانروایی نمودند و جزئی از ناحیـهٔ شمالی امپراتوری ساسانی بودند.[۱۸] بعد از گشنسبشاهان، کیوس، شاهزادهٔ ساسانی و برادر بزرگتر انوشیروان، درون سال ۵۲۹ مـیلادی عازم طبرستان شد و فرمانروایی این نواحی را به منظور مدتی، که تا سال ۵۳۶ مـیلادی، درون دست داشت. بعد از کیوس، بـه دستور انوشیروان خاندان زرمـهر بـه تبعیت از ساسانیـان درون منطقه مستقر شدند و تا سال ۶۸۵ مـیلادی، درون سراسر پتشخوارگر فرمان مـیراندند. درون این سال مقارن با حمله عربها بـه ایران، شاهزادهای بـه نام گیلباره توانست با مسالمت آذر ولاش، واپسین زرمـهرشاه، را کنار راند و سراسر پتشخوارگر را بـه دست گرفت.[۱۹]
آماردها (آمردها)آمارد، آمرد، آمار یـا ماردها (به زبان سکایی: آمارد، Amard؛ بـه زبان پهلوی: آمویی، Amui) مردم این قبیله درون مازندران و قسمتی از گیلان کنونی زندگی مـید. نام اصلی این قبیله آمو بود کـه در فارسی باستان بـه آمرد یـا اَمرد بـه معنی زیـانبخش و ویرانگر تبدیل شد. همچنین درون برخی کتابها بـه آنها «مارد» نیز گفتهاند. آنها مردمـی جنگجو و هنرمند بودند و با همسایگان خود درون کشمکش دایمـی بودند.
مادهادر زمانی کـه فلات ایران بـه خصوص نواحی زاگرس صحنـه جنگ و خونریزی آشوریـان و اقوام دیگر بود، مردمان نواحی جنوبی دریـای خزر درون آرامش و امنیت و شرایط مناسب اجتماعی زندگی مـید و اقوام نواحی دیگر بـه آنها پناهنده مـیشدند. یکی از طوایفی کـه به نواحی جنوب خزر پناهنده شدهاست طایفه مغان، یکی از طوایف ششگانـه ماد بودهاست. درون دوره حکومت آرته یس مادی (شاه قبل از دیـا اکو) جنگی بزرگ بین کادوسیـان و مادها اتفاق افتاد. علت این جنگ بدبینی یکی از پارسیـهای صاحب نفوذ درون دربار شاهی بـه نام پارسد (پارساداس) نسبت بـه شاه بود. او زمانی از شاه رنجیده خاطر گردید و با سه هزار نیروی جنگی بـه سرزمـین کادوسها مـیرفت و حمایت آنها را جلب مـیکند و آنها علیـه مادها تحریک نمود. آرته یس سپاهی انبوه را بـه مقابله با او فرستاد. درون جنگی کـه بین آنها رخ داد، سپاه ماد شکست خورد و کادوسیها پارسد را بـه پادشاهی خود انتخاب د. او همواره بـه قلمرو ماد تجاوز مـیکرد و به غارت آن حدود مـیپرداخت.
هخاانحکومت هخاان از حدود ۶۷۵ ق. م آغاز شده و تا سال ۳۳۰ ق. م ادامـه یـافتهاست. سر سلسله این دودمان هخامنش بوده کـه پس از آن چیش پیش اول، کمبوجیـه اول، کورش اول، چیش پیش دوم، کوروش دوم، کمبوجیـه دوم، کوروش سوم (بزرگ)، کمبوجیـه سوم و… بر این سرزمـین حکومت د. کوروش بعد از فرو ریزی دولت آریـائی ماد، مشغول تهیـه مقدمات یک حکومت نیرومند شد. او ارتشی از عناصر سپاه ایران و حاشیـه دریـای خزر فراهم کرد.
اقوام ساردی، تپوران، کادوسیـان و سکائیـان از جمله نیروهای برجسته شرکتکننده درون اردوی کوروش بودند. درون این نبرد کوروش تپوران مازندرانی و کادوسیـان گیلانی را از ارتش جدا نمود و آنها را ترغیب بـه حمله نمود. درون اثر حمله این نیروها سپاه لیدی شکست خورد و شـهر سارد بـه محاصره سربازان کوروش درآمد. بعد از این جنگ آماردها و کادوسیـان همچنان درون حلقه اتحاد کوروش باقی ماندند و در اکثر جنگهای زمان او شرکت فعال داشتند. درون زمان کوروش، ایران بـه صورت ملوک الطوایفی اداره مـیشد و مازندران و طبرستان بـه یکی از اعیـان فارس سپرده شده بود. درون جنگ خانگی مشـهور بـه «کوناکسا» بین اردشیر هخا و برادرش کوروش کوچک، کادوسیـان بـه حمایت از اردشیر پرداختند. درون این جنگ فرمانده قوای کادوسی بـه نام آرته گرس کشته شد. ۱۴ سال بعد از جنگ کوناکسا، کادوسیـان علیـه هخاان قیـام د. اما اردشیر با سپاهی انبوه آن را سرکوب نمود و آنها نیز اطاعت از دولت مرکزی را پذیرفتند.
سلوکیـانبه هنگام حمله اسکندر درون سال ۳۳۱ ق. م، تمامـی اقوام کناره خزر یعنی آماردها، کادوسیها، تپوریـها، هیرکانیـها و کاسپیـها سپاهی مرکب از هشت هزار نفر پیـاده و سواره تشکیل داده و به کمک داریوش سوم هخا فرستادند. این قشون تحت فرماندهی یکی از فرماندهان شجاع بـه نام «مازه» قرار گرفت. درون این نبرد کـه «جنگ گوگمل» خوانده مـیشد، جنگی هولناک مـیان گارد شاه و جنگجویـان نخبه یونانی درگرفت. شجاعتهای اقوام مزبور درون این جنگ عظیم یکی از درخشانترین فصول جنگهای ایران و یونان شناخته مـیشود. اسکندر بعد از فتح و غارت و آتش زدن تخت جمشید، پایتخت ایران هخا، چون شنید کـه داریوش قصد بازسازی سپاه خود را دارد، سپاه خود را بـه سه قسمت کرد. او «پارمن ین» را مأمور فتح سرزمـین کادوس نمود که تا راه کمک آنان بـه داریوش را قطع نماید. «کراتر» دوست نزدیک اسکندر و سردار لایق وی نیز جهت اشغال سرزمـین تپوران طبرستان مأموریت یـافت. این دو سردار مأمور بودند بعد از تسخیر سرزمـینهای گیلان و مازندران، درون گرگان بـه اسکندر کـه خود با بخشی از ارتش خویش داریوش را تعقیب مـیکرد، بپیوندند. «کراتر» با سازشی کـه با «فرادات» تپوری سردار این قوم نمود، بخش کمـی از طبرستان را اشغال کرد، ولی پارمن ین از تسلط بر سرزمـین دلیران کادوس عاجز ماند. اسکندر بعد از قتل داریوش، خود تصمـیم بـه یکسره کار مردم آمارد و کادوس، گرفت. قوای اسکندر درون بیشـههای متراکم خزری و ارتفاعات جنگلی با آماردها درگیر شدند و تلفات و خسارات فراوانی متحمل شدند. سرانجام آماردها نمایندگانی اعزام داشتند و راه سازش پیش گرفتند. بعد از مصالحه، رسیدگی بـه امور منطقه آمارد نشین نیز بـه «فرادات» تپوری [طبرستانی] کـه قبلاً تسلیم کراتر سردار اسکندر شده بود، واگذار گردید. لازم هست ذکر شود کـه بعدها، درون روزگار فرمانروایی جانشینان اسکندر درون ایران، درون جنگ رافیـا، کادوسیـان را از جمله لشگریـان سلوکی مـیبینم.
پهناوری دولت اشکانی درون دوره اقتدارش از رود فرات که تا هندوکش و از کوههای قفقاز که تا خلیج فارس را شامل مـیشد. بـه دلیل قرار گرفتن جاده ابریشم درون گستره حکومت اشکانی و قرار گرفتن مسیر تجاری بین امپراتوری روم و حوزه مدیترانـه و امپراتوری هان درون چین، این امپراتوری بـه مرکزی به منظور تجارت بدل گشت. اشکانیـان از تیره ایرانی پرنی و شاخهای از طوایف وابسته بـه اتحادیـه داهه از عشایر سکاهای محدوده شرق دریـای خزر بودند، از ایـالت پارت کـه مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. نام سرزمـین پارت درون کتیبههای داریوش پَرثَوَه آمدهاست کـه به زبان پارتی پهلوی مـیشود. چون پارتیـان از اهل ایـالت پَهلَه بودند، از این جهت درون نسبت بـه آن سرزمـین ایشان را پهلوی نیز مـیتوان خواند. ایـالت پارتیها از مغرب بـه دامغان و سواحل جنوب شرقی دریـای مازندران و از شمال بـه ترکستان و از مشرق بـه رود تجن و از جنوب بـه کویر نمـیستان محدود مـیشد. قبایل پارتی درون آغاز با قوم داهه کـه در مشرق دریـای مازندران، آمل مـیزیستند درون یک جا سداشتند و سپس از آنان جدا شده درون ناحیـه خراسان مسکن گزیدند. آمل درون آن زمان پایتخت اقلیمـی اشکانیـان بود.
بقایـای ساسانی
«اوایل قرن سوم کـه دامنـهٔ فتوحات اسلامـی درون آسیـا که تا حدود چین و در آفریقا که تا سواحل بحر اطلس و در اروپا که تا وراء جبل آلپ امتداد یـافته بود و در پایتختهای اسپانیـا و پرتغال بـه جای ناقوس صدای اذان مسلمـین بـه اطراف طنین مـیانداخت، درون قلل جبال سوادکوه آتشکدههای دین زرتشت دایر و مشتعل بود و اسپهبدان هنوز کیش نیـاکان خود را از دست نداده بودند.»[۲۰]
بعد از اسکندر و جانشینانش گیلان و مازندران حالت استقلال داشتهاند. گشنسب شاه درون این دوران بر مازندران حکومت مـیکردهاست و خاندان او از ۳۳۰ ق. م که تا ۵۲۹. م نزدیک بـه نـهصد سال حکومت کردهاند. درون دوران سلطنت بهرام گور (۴۲۰–۴۳۸. م)، بعد از آنکه بهرام بر خاقان پادشاه ترکان پیروز شد، با خبر شد کـه یکی از سران دیلم با لشکری انبوه بـه ری و سرزمـینهای اطراف آن حمله و جمعی را اسیر نمودهاست. او همچنین نگهبانان مرزی آن حدود را مجبور بـه پرداخت خراج نمود. بهرامگور، مرزبان را با سپاهی بـه ری فرستاد. سپس خود بهرام نیز بـه او پیوست و بیدرنگ بـه سوی دیلم روان شد. دو سپاه درون مـیانـه راه بـه یکدیگر رسیدند. بهرام، سردار دیلمـی را گرفتار ساخت و سپس او و سپاهیـانش را بخشید و آنها درون شمار یـاران نزدیک بهرام قرار گرفتند. دوام حکومت و فرماندهی خاندان گشنسب درون طبرستان که تا روزگار فیروز ساسانی ادامـه داشتهاست کـه در این زمان ترکان صحرانورد ماوراء جیحون بـه خراسان و مرزهای تپورستان (طبرستان) تاختهاند. کاری از خاندان گشنسب برنیـامد ولی کیوس (کی وش) فرزند ارشد قباد شاه ساسانی، بـه امر پدر بـه کمک مردم طبرستان و گیلان شتافت و ترکان را تار و مار ساخت. از این زمان حکومت خاندان گشنسب پایـان یـافت و حکومت بـه ساسانیـان منتقل شد.
ظهور مزدک و افکار مزدکی، قباد شاه ساسانی را مجذوب خود ساخت و او نیز بعد از قبول این آیین، بـه تبلیغ آن پرداخت. اما دیری نپایید کـه شاه ساسانی قربانی یک توطئه پنـهان شد و از قدرت برکنار شد و به این ترتیب نـهضت مزدکی نیز خاتمـه یـافت. مدتی بعد کیوس، شاه گیلان و مازندران و برادر خسرو انوشیروان ـ فرمانروای ایران ـ بـه کیش مزدکی درآمد. درون دوران انوشیروان مزدکیـان سرکوب شدند و بیشترین تلفات را مزدکیـان درون گیلان و بلوچستان دادند. کیوس، حاکم مازندران و گیلان بـه دعوت برادر خود انوشیروان جهت همکاری درون سرکوب ترکان ماوراء جیحون با مردان مازندران، دیلمـیان و گیلها بر ترکان تاخت. او بعد از حمله دوم خود بـه ترکان وب پیروزی، هوای حکومت ایران کرد و به مدائن حمله برد، ولی اسیر شد و سر خود را درون این داعیـه از دست داد. (۵۲۹–۵۳۶. م). بعد از قتل کیوس، انوشیروان حکومت طبرستان و مازندران را بـه فرزندان امـیر سوخرا کـه از امرای فیروز بن هرمز بود سپرد. پنج نفر از این خاندان بـه نامهای زرمـهر بن سوخرا، داد مـهر بن زر مـهر، ولاش بن داد مـهر، دار مـهر بن ولاش و آذرولاش بن داد مـهر بـه مدت ۱۱۰ سال بر نواحی ساحلی خزر حکومت د.
پس از آذر ولاش، این ولایت بـه گیل بن گیلانشاه باره کـه از نوادگان جاماسب بن فیروز ساسانی بود سپرده شد. گیلان بن گیلانشاه فرمانروایی مقتدر بود کـه حکومتی قوی درون روزگار یزدگرد سوّم درون گیلان و مازندران برپا کرد. مازندرانیـها او را گیل باره نامـیدند. باره پایتخت را از مازندران بـه گیلان انتقال داد و از گیلان که تا گرگان عمارات و قصرهای عالی ساخت. مدت فرمانروایی او بر دو منطقه بزرگ خزری پانزده سال بود. بعد از او دابویـه فرزندش بر این منطقه حکومت کرد. درون این زمان اعراب مسلمان بـه ایران حمله د و پایتخت ساسانیـان مدائن را متصرف شدند. بعد از جنگ قادسیـه، یزدگرد ساسانی کـه از سلطنت ناامـید شده بود، «باو» را از آتشکده اصطخر فارس دعوت بـه همکاری نمود. باو بعد از عزل از حکومت مازندران و گیلان درون زمان شیرویـه ساسانی درون این آتشکده منزوی شده بود. او که تا ری یزدگرد را همراهی کرد ولی از شاه ساسانی خواست که تا به زیـارت آتشکده کوسان پایتخت باستانی طبرستان کـه بنای جدش کیوس بود رفته و از آنجا درون گرگان بـه شاه ملحق شود، ولی بعد از رسیدن بـه آتشکده چون از سقوط ساسانیـان مطمئن بود، درون همانجا معتکف شد. سقوط ساسانیـان زمـینـه تاخت و تاز ترکان ماوراءالنـهر بـه مازندران را فراهم کرد و چون حاکم وقت یعنی «باو» حکومت را رها کرده بود، مردم دچار صدمات زیـاد شدند مردم از «باو» کـه در آتشکده کِوَسان معتکف شده بود، خواستند قدرت را بـه دست گیرد و او با تعهد گرفتن از مردم مبنی بر حکومت مطلق وی بر مازندران، بـه حکومت بازگشت و نوادگان او بـه نام آل باوند یـا باوندیـان درون مازندران و بعضاً گیلان قرنها حکومت داشتند. بعدها فرخان بزرگ، فرزند دابویـه از سلسلهباره حکومتی پرصلابت ابتدا درون گیلان و سپس درون مازندران تشکیل داد و در مرز و بوم خود دست بـه عمران و آبادانی زد.
پس از مرگ یزدگرد سوم و نابودی امپراتوری ساسانی، گیلباره درون سال ۶۵۱ مـیلادی، علم استقلال بیـافراشت و با ایجاد گاهشماری طبری بـه نام «اسپهبد طبرستان، گیل گیلانشاه و پتشخوارگر پتشخوارگران» به منظور خود سکه ضرب کرد. بعد از گیلباره دو فرزند او دابویـه و پادوسپان هر کدام دودمانی بنا نـهادند.[۲۱]
دابویـه و فرزندانش حکومت پدر را بـه ارث و با نام دابویگان حاکمان مستقل سراسر پتشخوارگر بودند. آنها درون زمان فرخان بزرگ پایتخت خود را از گیلان بـه سارویـه منتقل کرده و تا سال ۷۶۱ مـیلادی، یعنی درون زمان خلافت منصور عباسی و اسپهبد خورشید، آخرین فرمانروای دابویی، بـه حکومت پرداختند.[۲۲] دیگر نسل گیلباره با نام پادوسپانیـان درون قالب حکومتی محلی و کوچک درون رویـان باقی ماندند و در دورهای طولانی مـیان سالهای ۶۵۵–۱۵۹۸ مـیلادی بر نواحی خود مستقر بودند.[۲۳]
در زمان فرار یزدگرد بـه سوی خاور، یکی از همراهان او باو بود. باو از نوادگان کیوس بود و در زمان گریز با اجازهٔ یزدگرد از او جدا شده و به طبرستان آمد که تا از یک آتشکده زیـارت نماید. وی درون طبرستان بود کـه خبر مرگ شاهنشاه ساسانی را شنید، فلذا درون آتشکده عزلت گزید. درون زمان حکومت دابویـه، بـه علت دوری پایتخت اولیـهٔ دابویگان از مرزهای شرقی طبرستان، مـهاجمـین از این نواحی بـه طبرستان هجوم مـیآوردند. بـه همـین سبب مردم از باو خواستند که تا به رهبری آنان شتابد و مـهاجمان را دور سازد. باو با شروطی درخواست را پذیرفت و بدین شکل حکومت باوندیـان شکل گرفت کـه تا سالها درون مرزهای شرقی طبرستان برقرار بود.[۲۱]
از دیگر حکومتهای این دوره کارنوندیـان یـا سوخرائیـان هست که پیشینـهٔ آن بـه هفت خاندان ممتاز ساسانی و چهار خاندان اشکانی مـیرسد. آنها خود را از نسل کاوه آهنگر مـیدانستند و از زمان انوشیروان ساسانی درون کوهستانهای طبرستان حکومت داشتند. این خاندان مسبب شورش عمومـی طبرستان علیـه خلافت و پس از آن قیـام مازیـار بودند.[۲۴]
حکومتهای شیعه
همزمان با فتوحات مسلمانان از سلسلههای پادوسبانان، آل باوند و افراسیـابیـان نام شدهاست کـه در طبرستان یـا قسمتی از آن حکومت مـیکردهاند و استقلال نسبی داشتهاند. مورخان دربارهٔ اولین حمله مسلمـین بـه طبرستان وحدت نظر ندارند.
مازندران همچون گیلان درون دوره اول فتوحات اعراب (۶۴۹–۶۳۷ مـیلادی) تحت تصرف مسلمانان قرار نگرفت و حتی درون زمان بنی امـیه تسخیر نشد و در زمان بنی عباس (۷۶۵ مـیلادی) مناطق جلگهای آن ضمـیمـه گشت. مازندران اولین پایگاه اسلامـی و شیعه دوازده امامـی هست و خاندان مرعشی و خاندان ناصرالحق اطروش هم درون مازندران بـه پایتخت گری آمل بودهاند.
از سال ۲۲ هجری قمری ترویج دین اسلام درون طبرستان آغاز شد و در ۱۴۴ هجری شـهر ساری، پایتخت دابویگان بـه دست مسلمانان افتاد. دستگاه خلافت مسلمانان از شرق بـه چین و غرب بـه اسپانیـای کنونی ختم مـیشد ولی با وجود این شرایط مردمان طبرستان آیین مزدیسنا را حفظ کرده بودند. برخلاف دیگر نواحی ایران، مردم این خطه بـه صورتی تدریجی و به خواست خود اسلام را پذیرفتند و از همان ابتدا مذهب تشیع را برگزیدند. درون ابتدا وجود دشمنی مشترک، یعنی خلیفه و عوامل خلافت، موجب گرویدن مردم بـه نادیـان قیـام علوی بود ولی رفته رفته بـه تعداد زیدیـان پتشخوارگر افزوده شد.[۲۵]
نخستین حکومت شیعی درون ایران علویـان طبرستان بود کـه در درون ۲۵ رمضان ۲۵۰ هجری قمری بـه درخواست مردم محلی توسط حسن بن زید، معروف بـه داعی کبیر، ایجاد شد.[۲۶] داعی کبیر ابتدا با دودمان طاهریـان، کـه پس از فتح طبرستان نایب خلافت درون شمال کشور بودند، بـه مبارزه پرداخت و پس از اخراج آنان نبردهایی با سپاهیـان خلیفه، یعقوب لیث صفاری و چندی از شورشیـان داخلی داشت کـه نـهایتاً از تمامـی آنها جان سالم بـه در برد.[۲۷] داعیـان بعدی علوی درون طبرستان دچار اختلافاتی شدند کـه منجر بـه ضعف آنان شد و سامانیـان توانستند طبرستان را جزئی از قلمرو خود کنند ولی مجدداً ناصرالحق اطروش بـه ترویج تشیع زیدی پرداخته و مردم را علیـه سامانیـان متحد کرد و دودمان علویـان طبرستان را بازسازی کرد.[۲۸][۲۹]
پس از دو یـا سه نسل علویـان طبرستان و گیلان از شعارهای عدالتطلبانـهٔ نخستین خود عدول کرده و به کنار رانده شدند. این اوضاع زمـینـه را به منظور قیـام اشرافی کـه نسب خود را بـه ساسانیـان مـیرساندند، فراهم نمود و در این منطقه نیـاز بـه حکومتی بود کـه هر دو قشر شیعیـان و زرتشتیـان را اقناع کند.[۳۰] از سوی دیگر، درون اواسط قرن سوم هجری خلافت عباسی با های استقلالطلبانـهای مواجه شد کـه ضعف سیـاسی او را درون پی داشت. این ها درون مـیان ایرانیـان، کـه از پیش منتظر فرصتی به منظور شورش بودند، با ظهور دولتهایی مانند سامانیـان و صفاریـان این روند آغاز شد و از اوایل قرن چهارم هجری درون شمال ایران های گوناگونی علیـه خلیفه آغاز شد کـه اسفار بن شیرویـه، ماکان کاکی، سالاریـان، زیـاریـان و آل بویـه از این دستهاند.[۳۱]
██ ماکان کاکی
██ سالاریـان
██ اسماعیلیـان
██ مرداویج زیـاری (پررنگ: ابتدای سال ۳۱۹ ه.ق - کمرنگ: پایـان سال ۳۱۹ ه. ق)
عدهای از سپاهیـان بلند مرتبهٔ علویـان طبرستان بعد از افول این حکومت علم استقلال برافراشتند. از جمله این سپاهیـان پیشین مرداویج زیـاری بود کـه قصد احیـای امپراتوری ساسانیـان را داشت. او نواحی بسیـاری را درون سال ۳۱۹ هجری فتح کرد و سلسلهٔ زیـاریـان را تأسیس نمود. مرداویج درون اوج قدرت خود بـه قتل رسید.[۳۲][۳۳] بعد از مرگ مرداویج، آل بویـه کـه پیشتر درون خدمت او بودند، قدرت یـافته و جانشین مرداویج، وشمگیر، را شکست دادند و پس از آن حکومت زیـاریـان بـه طبرستان محدود شد ولی آل بویـه بـه چنان قدرتی دست یـافت کـه خلیفه مطیع آنان گشت.[۳۱]
با روی کار آمدن خاندانهای ترکتبار درون ایران، غزنویـان موفق شدند طبرستان را رسماً فتح کنند ولی بـه حاکمان محلی (بهطور مثال باوندیـان و پادوسپانیـان) خودمختاری دادند و به خراج، خطبه و سکه بسنده د. آنها درون گیلان همـین قدر موفقیت را نیزب ند، سلجوقیـان نیز رویکرد مشابهی داشتند. درون این دوران اسماعیلیـان طرفداران بسیـاری درون نواحی جنوب دریـای خزر جذب نمود و حسن صباح درون الموت قلعهای مستحکم بنا کرد.[۳۴] درون زمان خوارزمشاهیـان دودمان باوندیـان توسط آنها قلع و قمع شد و محمد خوارزمشاه هنگام حمله مغولان بـه ایران بـه جزیره آبسکون درون طبرستان گریخت.
شیخ خلیفه، از روحانیون شیعه آمل درون زمان حکومت مغولان بر منطقه، درون منطقهٔ سبزوار نـهضتی انقلابی علیـه ایلخانان را رهبری کرد کـه به سربداران معروف است. عدهٔ بسیـاری درون طبرستان نیز بـه پیروی از این برخاستند. بعد از مرگ شیخ خلیفه جانشینان وی قلمرو حکومت سربداران را وسعت بخشیده و به سوی مازندران نیز لشکرکشی د کـه با شکست همراه بود.[۳۵] همزمان با این رخدادها درون دوران ملوکالطوایفی، آخرین اسپهبد سلسلهٔ باوندیـان توسط یکی از فرماندهان خود بـه قتل رسید و کیـا افراسیـاب چلاوی حکومت چلاویـان را ساخت. از طرفی قوامالدین مرعشی، ملقب بـه مـیربزرگ، تحت تأثیر سربداران قرار داشت، پیروان بسیـاری درون طبرستانب کرد. او درون ابتدا با کیـا افراسیـاب متحد بود ولی مـیانشان اختلافاتی رخ داد[۳۶] و نـهایتاً مـیربزرگ درون نبرد جلالک مارپرچین دودمان چلاوی را شکست داده و کیـا افراسیـاب را بـه مرگ رساند و دودمان مرعشیـان را تأسیس کرد.[۳۷] یکی از فرزندان کیـا افراسیـاب بـه نام اسکندر شیخی، کـه از این معرکه جان سالم بـه در برد، نزد تیمور گورکانی رفته و او را ترغیب نمود که تا به طبرستان لشکرکشی نماید.[۳۶] تیمور خرابیها و قتلعامهای بسیـاری درون طبرستان انجام داده و سادات مرعشی را تبعید کرد ولی بعد از مرگ او، مجدداً مرعشیـان بازگشته و حکومت طبرستان را بـه دست آوردند.[۳۸]
تاریخ معاصر
با قدرت گرفتن صفویـان، امـیران مرعشی مطیع آنان شده و با خاندان صفوی روابط نسبی برقرار د. خیرالنساء بیگم، از شاهزادگان صفوی، بـه ازدواج شاه محمد خدابنده درآمد و حاصل این ازدواج، شاه عباس کبیر، قدرتمندترین شاه صفوی است. شاه عباس تمامـی حکومتهای محلی شمال ایران را برانداخت و برای همـیشـه مازندران را جزئی از خاک رسمـی ایران نمود. از جمله حکومتهایی کـه به دست شاه عباس نابود شدند مرعشیـان، پادوسپانیـان، مرتضویـان، الوند دیو، کیـاییـان، اسحاقوندان و… بودند. شاه عباس کبیر بعد از آن بهآبادی مناطق مذکور همت گماشت؛ بهطور مثال شـهر اشرف را درون شرق مازندران بنیـان نـهاد و فرحآباد را درون شمال ساری آباد نمود.
مردم
مردم مازندران بـه زبان مازندرانی یـا زبان تبری و فارسی سخن مـیگویند. استان مازندران بر اساس آخرین سرشماری نفوس ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران[۳۹] حدود سه مـیلیون و دویست و هشتاد هزار و پانصد و هشتاد و دو نفر جمعیت دارد کـه در حدود ۶۰ نقطه شـهری و بیش از سه هزار پارچه آبادی سدارند. درون مازندران ۲۰۰ هزار دانشجو درون مراکز آموزش عالی دولتی، غیرانتفاعی و آزاد بـه تحصیل اشتغال دارند. تعداد دانشگاهها و موسسات آموزش عالی استان حدود ۲۰۰ واحد است. مازندرانیها رتبه دوم را بعد از آذریزبانها درون مـهاجرت بـه تهران و پایتختنشینی دارند. آمار مازندرانیهای مقیم تهران را بیش از ییم مـیلیون نفر تخمـین مـیزنند.[۴۰]
مشاهیر
جاذبههای گردشگری
جاذبههای فرهنگی و تاریخی
- باغ عباسآباد
- مشـهد مـیر بزرگ
- گوهرتپه
- پل محمدحسنخان بابل
- پل معلق بابلسر
- آرامگاه مـیر حیدر آملی
- دخمـه سنگی کافر کلی
- پل دوازده چشمـه
- برج رسکت
- سد شیـاده
- غار اسپهبد خورشید
- برج دیدبانی کاخ بابل
- مجموعه تاریخی فرحآباد
- فرحآباد
- تپه قلایـا قلعه کتی
- خانـه شـهریـاری
- خانـه نیما یوشیج
- وزیری
- پل چشمـه کیله
- پل هفتصد و هشتاد و یک
- خانـه کلبادی (ساری)
- برج لاجیم
- سه گنبدان
- برج سلطان زین العابدین مرعشی
- امامزاده عباس
- آرامگاه ناصرالحق
- کاخ شاپور
- بازار قدیم آمل
- گورستان سفید چاه
- آتشکده کوسان
- پل ورسک
- غارهای رستم کلا
- پل شاپور
- تپه شورکا
- امامزاده عباس ساری
- باغ چهلستون بهشـهر
- عمارت شـهرداری تنکابن
- قلعه سفید
- قلعه حسن بور سرخکلا
- نقش برجسته شکل شاه
- قلعه کنگلو
- چشمـه عمارت
- بانک ملی ساری
- پل تجنیک تارانتولا بومـی بهشـهر درون استان مازندران
- خانـه رمدانی
- مسجد امـیراسعد
- غار سیـاه پور امـیری
- برج دیدهبانی شروین باوند
- مجموعه پلهای راهآهن سوادکوه
- کلیسای سرخآباد
- قلعه پیش
- امامزاده هفت تنان
- محوطه و گورستان جیر لپه دشت
- قدیم مـیرزا یوسف
- آبانبار مـیرزا مـهدی
- تپه تیموری
- تپه شاه نشین ساری
- کاخ جهاننما
- بنای سنگی کوره سر
- پل دو دهانـه خشت نو
- غار آب اسک
- آرامگاه سید حسن
- آرامگاه شاه بانو زاهد آملی
- تپهٔ گیـان
- برج دیدبانی بابل
- قلعهگردن
- تپه جانب
- پل معلق آمل
- آتشکده آمل
- فیل سنگی
- شیر سنگی
- قلعه ملک بهمن
- قلعه تمـیشان
- کاخ نور
- کیجا پل
- برج هشتل
- قلعه پولاد
- مقابر سلاطین استندار
- کاخ مرمر رامسر
- ساختمان فرمانداری رامسر
- هتل قدیم رامسر
- تنگه بند بریده
- ملک جوی (کانال)
- قلعه کتی ابوالحسن کلا
- تپه قلعه کش
- قلعه گردن
- قلعه
- قلعه سنگی
- برجهای گبری
- تپه عیسی کتی
- هتل بنیـاد پهلوی
- آرامگاه درویش علم بازی
- کاخ چایخوران
- تپه کلار
- تخت فریدون
- پل سنگی
- ساختمان دارائی
- شیخ موسی
- لمراسک
- گورستان نیـالا
- قلعه کهرود
- کیجا پل
- تپه هزاره
- دو هزار
- پلور
- تکیـه پهنـه کلا
- تپه یوزباشی
- تپه قائمشـهر
- مجموعه بناهای افغان نژاد
- تپه امـیرکلا
- قلعه فرنگیس
- خانـه منوچهری
- خانـه اربابی
- خانـه حاج ملا حسن
- بقعه شمس آل رسول
- تپه قلعه کتی
- برج سی شاهاندشت
- پل آجری خرما کلا
- محوطه پیر درویش
- تپه سنگر (شاه نشین)
- کاخ شـهرداری
- کاروانسرای تنگ سفید آب
- تپه کوتر دین
- کاروانسرای کمبوج (گامبوش)
- سه خط طلا
- تپههای مـیر بزار
- مجموعه بناهای
- قلعه ملک کیومرث
جاذبههای مذهبی
" آستانـهٔ آقا سید حسین لپاسر رامسر
- امامزاده زکریـا درون شکرکوهِ کلاردشت
- امامزاده اطرب
- پیر تکیـه گتاب (بابل)
- امامزاده ابراهیم بابلسر
- امامزاده عباس ساری
- امامزاده عبدالله آمل
- امامزاده یحیی ساری
- حسینیـه آمل
- امامزاده قاسم بابل
- قدمگاه خضر
- مسجد جامع آمل
- مسجد جامع بابل
- مسجد جامع ساری
- مسجد امام حسن عسگری
- مسجد مولانا
- مسجد محدثین
- مسجد آقا عباس
- مسجد سیدالعلما
- مسجد چهارسوق بابل
- مسجد جامع بلده
- بنای امامزاده محمد طاهر
- آرامگاه ملا محمد شـهرآشوب
- آرامگاه درویش فخرالدین
- آرامگاه امامزاده سید علی کیـا سلطان
- امامزاده سید ابوصالح
- آرامگاه امامزاده سید محمد زرین نوا
- امامزاده قاسم آمل
- امامزاده تاج الدین
- امامزاده ابراهیم
- مسجد جامع چهارمحل آهی محمودآباد
- امامزاده سید اسکندر
- امامزاده عبدالله پایین کولا
- امامزاده قاسم عیسی خندق
- امامزاده علم بازی
- امامزاده سرست
- تکیـه تاکر نور
- تکیـه پیرعلم
- تکیـه حصیر فروشان
سقانفارها
- سقانفار کیجا
- سقانفار تلیگران
- سقانفار فیروزجا
- سقانفار کبودکلا
- سقانفار قادیکلا
- سقانفار آرمـیج کلا
- سقانفار کیجا تکیـه
- سقانفار چهارمحل آهی محمودآباد
جاذبههای طبیعی
فهرست جاذبههای طبیعی استان مازندران:
- دماوند
- باداب سورت
- پارک ملی لار
- علم کوه
- سد لار
- جنگل بلیران
- قله امـیری
- غار دانیـال
- پارک ملل ساری
- آبگرم لاریجان
- آبگرم استرابکوه
- آبشار ترا
- آبشار یخی
- آبشار امـیری
- آبشار پرومد
- آبشار آب پری
- آبشار نجار
- پارک نمونـه گردشگری پایینلموک
- آبشار شاهاندشت
- آبشار لار
- هراز (رود)
- الیمستان
- آبشار قلعه
- آبشار برز
- آبشار تیرکن
- هفت آبشار بابل
- آبشار اسپه او
- آبشار دراسله
- آبشار گزو
- آبشار سنگ نو
- آبشار ایج
- آبشار آکاپل کلاردشت
- آبشار هریجان
- آبشار هفت چشمـه چالوس
- آبشار جواهرده
- آبشار هفت سنگ ساری
- آبشار سنگدرکا
- آبشار سواسره
- بوستان جنگلی چالدره
- آبشار سنگده
- آبشار کیـاسر
- دریـاچه ولشت
- پارک جنگلی کشپل
- دریـاچه شورمست
- سد و دریـاچه الیمالات
- دریـاچه ساهون
- آمولو
- چشمـه آب معدنی قرمرض
- دشت و آبشار دریوک
- سد شـهید رجایی
- آبشار یخی
- آبشار چلندر
- پارک جنگلی چالدره
- دشت ناز
- جواهرده
- بابلرود
- شکارگاههای امـیری
- تالار (رود)
- دریـاچه خضر نبی
- رودخانـه چالوس
- آبشار ایج یـا ده قلوه
- آبشار آلامل
- شبه جزیره مـیانکاله
- پارک جنگلی شـهید زارع
- کاعون
- کوه بلور
- چشمـه رامسر
- آبشار لفور
- زیـارو
- دریـاچه مـیانشـه
- جنگل شیـاده
- فیلبند
- چشمـه آب گرم اِزرو
- سد البرز
- مجموعه گل پل
- مجموعه توریستی بابلسر
- پارک طلایی
- دریـاچه الیمالات
- منطقه نوا و آب اسک
- آبشار هریجان
- آبشار تیرکن
- سد آویدر
- پارک جنگلی مـیرزا کوچک خان
موزهها
- موزه تاریخ و مردمشناسی شـهر بابل
- موزه تاریخ شـهر ساری
- موزه تاریخ آمل
- موزه تماشاگه خزر چالوس
- موزه کندلوس نوشـهر
- کاخ موزه رامسر
- موزه خشکهداران
آبشارها
مازندران بـه دلیل شیب تند سلسله جبال البرز کـه سر چشمـه رودهای فراوانی است، آبشارهای کوچک و بزرگ متعددی دارد کـه از نواحی مختلف آن سرازیر مـیشوند و عمدتاً درون نواحی مرکزی این سلسله جبال قرار دارند. بهطور کلی آبشارهای مازندران بـه دلیل شرایط طبیعی هم درون کوهستان وجود دارند و هم درون بیشـهها و جنگلها و در برخی نواحی نیز ترکیبی از مجموعه کوهستانی را توأم دارند. از آنجایی کـه این آبشارها درون ارتفاعات و دامنـههای بلند البرز قرار گرفتهاند دارای اقلیمـی مساعد و هوایی دلپذیر بـه ویژه درون فصول بهار و تابستان هستند. اکثر آنها محوطههایی به منظور اتراق و چادر زدن دارند. برخی از این آبشارها عبارتند از، آبشار ایج یـا ده قلو، ساواشی، لاسم، چالو، باباکلا (رنگین کمان)، آلامل، اکاپل، شیخ موسی، هفت آبشار تیرکن، آبشار کیمون، هریجان، سواسره، شاهاندشت، زیـار، یخی، تیمره، پرومـه، آب پری، دریوک، شیخ علی خان، آبشار یخی، آبشار امـیری، آبشار سوادکوه و غیره مـیباشد.
پوشش جانوری
در استان مازندران جانورانی چون ببر(منقرض شده)، پلنگ، خرس، گرگ، گربه وحشی، روباه، خوک وحشی، خرگوش، آهو، بزکوهی، مـیش و گربه ایرانی یـافت مـیشوند و پرندگان استان شامل قرقاول، شاهین، اردک، قو، کبک، تیـهو، قمری، جغد، قوش، کرکس، حواصیل و کلاغ هستند و از خزندگان مـیتوان بـه انواع مار و لاکپشت اشاره کرد. درون کنارههای ساحلی انواع پرندگان مـهاجر از جمله اردک، غاز، پلیکان و چنگر درون فصول سرد سال دیده مـیشوند. درون آبگیرها و رودهای استان نیز انواع ماهی فراوان است.
صنعت مازندران
استان مازندران درون سال ۱۳۴۲ شمسی و در بین ۱۲ استان کشور با ۸۸۳ واحد صنعتی و صنفی، ۱۶ هزار و ۵۰۴ نفرکارگر و حجم سرمایـهگذاری ۴ مـیلیون و ۶۳۱ هزار و ۱۸۹ ریـالی درون پنجاه سال پیش، بعد از پایتخت صنعتیترین استان کشور بود.
صادرات
محصولات استان مازندران بـه کشورهای آمریکا، روسیـه، آذربایجان، ایتالیـا، آلمان، سوئیس، فرانسه، هلند، اسپانیـا، کانادا، کویت، قطر، عراق، قزاقستان، پاکستان، ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان، امارات، نروژ و بلاروس صادر مـیشود. اقلام عمده صادراتی شامل انواع فرآوردههای لبنی، سیمان، خاویـار، برنج، مصنوعات چوبی، شیرینی جات، انواع گل و گیـاه، نوشابه و انواع نوشیدنیها، محصولات کشاورزی و مواد معدنی و زینتی است.
فرهنگ، مراسم، بازیها، ویژگی، موسیقی
زبان مردم مازندران تبری یـا مازندرانی است، ولی بیشتر مردم آن با زبان فارسی نیز آشنایی دارند.
گویشـهای تبری یـا مازندرانی شامل:شـهمـیرزادی، کتولی، نوری، ساروی، آملی، بابلی، چالوسی، تنکابنی، سوادکوهی، فیروزکوهی، هزارجریبی و لفوری مـیباشد.
تیرگان
تیرگان یکی از جشنهای ایرانی درون روز تیر از ماه تیر برابر با سیزدهم تیرماهاست (برای آگاهی از فهرست و زمان همـه جشنهای ملی بنگرید بـه صفحه جشنهای ایرانی). عدهای این جشن را درون روزهای دیگر و از جمله درون دهم تیر برگزار مـیکنند کـه به اعتقاد استادان ایرانشناس نادرست است. جشن همـه ساله درون کوه دماوند، آمل انجام مـیشود و همـه ساله توسط زرتشتیـان ایران درون بیشتر شـهرهای جهان و ایران نیز برگزار مـیشود.
آرش کمانگیر
در برخی دیگر از نقاط مازندران نیز آن را منسوب بـه پرتاب تیر آرش از دماوند بـه سوی ملک توران کـه موجب پایـان بخشیدن بـه جنگهای چند ساله ایران و توران گردید مـیدانند و آن را درون ۱۲ که تا ۱۵ ماه تیر (بسته بـه اعتقادات محلی) و همـینطور بنابر تقویم مازندرانی یـا تقویم خورشیدی جشن مـیگیرند، شایـان ذکر هست که تیرما سیزده شو بسیـار پابرجاست و از اهمـیت ویژهای برخوردار هست و هرگز فراموش شدنی نیست هرچند درون مورد آن اختلافات زیـادی وجود دارد
آیین سنتی ۲۶ عید ماه
آیین ویژه سنتی ۲۶ عید ماه طبری هر سال درون تاریخ ۲۸ تیرماه شمسی درون بیشتر روستاهای استان برگزار مـیشود. درون روستای امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصی انجام مـیشود این رسم بـه جشن مردگان نیز معروف است. بر اساس سنت رایج و باورهای مردم درون زمانهای قدیم فریدون پادشاه پیشدادی بـه خونخواهی پدرش جمشید شاه ضحاک پادشاه را درون سرزمـین مازندران و در دماوند کوه بـه بند مـیکشد، مردم خبر این پیروزی را درون شب با آتش زدن بوتهها بـه یکدیگر اطلاع مـیدهند؛ و فردای آن روز با برپایی جشن و مسابقه کشتی این پیروزی را گرامـی مـیدارند. امروزه نیز اهالی روستاهای اطراف همگی بـه امامزاده حسن مـیآیند و علاوه بر خیرات به منظور اموات خود و روشن شمع روی مزارها، تماشاگر مسابقه کشتی سنتی لوچر مـیشوند. درون این روز کشتی گیران سوادکوه درون این محوطه گرد مـیآیند و به مصاف هم مـیروند. درون مناطق جلگهای جشن مردگان درون آرامگاهها برگزار مـیشود.
نوروز بل
بل درون زبان محلی بـه معنی آتش است. بـه معنی جشن آتش نوروزی کـه در ۱۰ تیرماه برگزار مـیشود. این جشن همانندی زیـادی با جشن آگرنوروژی درون کردستاندارد.
نوروز خوانی
نوروز خوانان معمولاً پانزده روز قبل از فرارسیدن عید نوروز بـه داخل روستاها مـیآیند و با خواندن اشعار درون مدح ا ترانـههای محلی، طلیعه سال نو را بـه آنان مژده مـیدهند. نوروز خوانان چند نفر هستند کـه یک نفر اشعار را مـیخواند، یک نفر ساز مـیزند، نفر دیگر کـه به آن کوله کش (بارکش) مـیگویند بـه در خانـههای مردم مـیرود و مـیخواند: بادبهارون بیمو / نوروز سلطون بیمو/ مژده دهید بـه دوستان / گل بـه گلستون اومد / بهار آمد بهار آمد خوش آمد/ علی باذولفقار آمد، خوش آمد/ نوروزتان نوروز دیگر / شما را سال نو باشد مبارک صاحب خانـه نیز با پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود، و کشمش از آنان پذیرایی مـیکند.
چله شو یلدا
شب اول زمستان را گت چله مـینامند. درون این شب بنا بـه سنت دیرین همـه افراد خانواده دور هم جمع مـیشوند و با خوردن هندوانـه، انار و سایر مـیوهها، ماست و آجیل، سرمای فصل زمستان را از خود دور مـیکنند. اعتقاد براین هست که با خوردن ماست یـا هنداونـه درون شب یلدا، هرگز درون زمستان سردشان نخواهد شد. درون این شب ان دم بخت با پوشاندن صورت خود، از هفت خانـه چیزی مـیگیرند، اگری آنها را ندید و نشناخت، حتماً بـه آنچه نیت کردهاند، خواهند رسید.
تیرماه سیزده
از دیگر مراسم سنتی و رسمـی مازندران تیرماه سیزدهاست کـه در اواسط آبان (تیرما درون تقویم مازندرانی) هر سال برگزار مـیشود. البته روایـات مختلف درون مورد تیرماه سیزده وجود دارد. مـیگویند کـه شب تولد حضرت علی است. مـیگویند پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مـهرگان است. در این شب همـه خانواده کنار هم جمع مـیشوند و تا پاسی از شب بـه خوردن تنقلات و گوش بـه قصه و افسانـههای بزرگترها سپری مـیکنند جوانان هم با درون دست داشتن ترکهای بلند کـه کیسهای بـه انتهای آن بسته شدهاست. همراه کودکان بـه در خانـهها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب بـه درخانـهها و لال بازی از صاحب خانـه تقاضای هدیـه مـیکنند بـه آنها پول، مـیوه، شیرینی داده مـیشود. هنگامـی کـه لال بـه همراه گروه خود درون کوچهها شروع بـه حرکت مـیکند این اشعار را مـیخواند: لال بیمو، لال بیمو، پارسال و پیرار بیمو، چل بزن دیگه بزن، لال انـه لالک انـه، پیسه گنده خوانـه، سالو ماه ارزون نوه، لال مار رسوا نو، لال انـه لالک انـه، پاربورده امسال انـه، لال آمده، لال آمده، پارسال و امسال آمده، چرخ نخ ریسی را حرکت بده، بـه دیگ بزرم، لال آید، لال کوچک مـیآید،ی کـه شیرینی پیس کنده مـیخواهد مـیآید، سال و ماه ارزان نمـیشود، لال بزرگ رسوا نمـیشود، لال مـیآید، لال کوچک مـیآید، پارسال رفته امسال مـیآید.
کشتی لوچو
کشتی لوچو از کشتیهای محلی استان مازندران هست و درون گذشته درون مراسم عروسی اجرا مـیشد. اما امروزه درون بعضی از نقاط استان این کشتی همـه ساله درون تابستان بعد از وجین شالی، هنگام فراغت کار روستاییـان، انجام مـیشود. درون ایـام دیگر مانند اعیـاد مذهبی و ملی نیز کشتی لوچو برگزار مـیشود و جایزه برنده یک راس یـا و فرش هست که توسط اهالی خریداری مـیشود.
ورف چال
از آیینهای قابل توجه و در عین حال منحصربهفرد مازندران کـه مراسمـی ملی هم بهشمار مـیرود درون ارتباط با آب، مراسم ورف چال روستای اسک واقع درون جاده هراز است.
نورزماه
آخرین ماه از سال باستانی تبری است. نورز ماه بـه معنی ماه نوروز نیست بلکه ماهی هست که نوروز باستانی و سرسال نو درون پی آن خواهد آمد. نورز ماه را مردم دیلمان اسفندار مذماه مـینامند. آنان ماه فروردین (فردینـه ماه) را نوروز ماه مـینامند. روز بیست و ششم نوروز را مردم مازندران، عیدماه بیس شش (۲۸ تیرماه شمسی) مـینامند. بسیـاری از مردم مازندران این روز را روز پیروزی فریدون بر ضحاک مـیدانند یـا روزی کـه فریدون شانزده ساله به منظور شسکت ضحاک، بـه طرف مقر حکومت او (واقع درون کوهی روبروی امامزاده هاشم کنونی کـه در جاده هراز است) حرکت کرد. مردم مازندران از دیرباز و به یـاد جوانان و کشته شدگان دوران حکومت ضحاک بر سردر خانـهها و در گوشـه و کنار حیـاط خانـه و برستونهای ایوانشان مشعل (سوچو) ۵ روشن مـید و با رفتن بر سر مزار عزیزانشان و با روشن شمع یـاد و خاطره آنان را زنده مـید.
نامهای مازندرانی
مراسم
مازندران از فرهنگ و تمدن بسیـار کهن و اصیل آریـایی برخوردار هست و بـه دلیل داشتن این تمدن باستانی و دیرینـه مراسمهای باستانی و به دلیل علاقه بـه دین و مذهب مراسم مذهبی بس با شکوهی درون این دیـار کهن برگزار مـیگردد، بعد از گرویدن مردم آن بـه اسلام، برخی از مراسم باستانی بسته بـه فرهنگ مردمان مختلف مازندرانی با آداب اسلامـی درآمـیخته و بنا بر این شیوه اجرای آن درون هر روستا با روستای دیگر متفاوت است.
صنایع دستی مازندران
از صنایع دستی موجود درون استان مازندران مـیتوان بـه قالی بافی، گلیم بافی، جاجیمچه بافی، بافت گلیچه، چوقا، شمد و ملحفه، سوزن دوزی، رنگرزی و چاپ سنتی سفالگری و سرامـیک سازی، فراوردههای پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، هنرهای مرتبط با چوب، حصیر بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلدسازی سنتی، صنایع دستی دریـایی عروسکسازی اشاره کرد. قالی بافی و گلیم بافی از رشتههای اصلی و اساسی مازندران نیست ولی درون استان بافته مـیشود. درون شرایطی کـه فرش درون بعضی مناطق حرف اول به منظور ابراز وجود دارد تنـها شـهرت خود را درون مازندران بـه سایر رشتهها واگذار کردهاست و نقشـههایی کـه در مازندران بافته مـیشود مربوط بـه سایر مناطق است.
سوغات
آغوز نون، کماج، نصیری، بهاردونـه، پشتِ زیک، پیسّه گِندِه، آب دندان، نان کوهی، عسل کوهی، رشته بـه رشته، شکر قرمز، شربت بهار نارنج، مربای بهار نارنج، آلبالو، انار، انار جنگلی، بادمجان ترشی، سیر ترشی، هفت بیجار، ترشی یـارمسی، مربای پرتقال، گردو و سیب، صنایع چوبی، حصیر، گلیم، جاجیم، جوراب بافی، موج بافی، پارچه (چوغا، باشلق، وازشمد)، نمد، سفال، برنج، ماهی، ازگیل، کندس، گل کاسنی، کلوچه، برنج (شالی)، نارنگی، پرتغال، انواع مرکبات، غذاهای شمالی مانند مرغ و اردک و ماهی شکم پر و آش ترش، آش ماست، مرباها و ترشیجات و شیر و دوغ و کره محلی از مـهمترین مواد غذایی هستند کـه به عنوان سوغاتی مازندران محسوب مـیشوند.
موسیقی مازندران
مازندران، استان ساحلی شمال ایران از شرق با گرگان، از جنوب با سمنان و تهران، از مغرب با گیلان و از شمال با دریـای خزر همجوار است. این وضعیت خاص جغرافیـایی باعث شدهاست فرهنگ موسیقی مازندران درون ناحیـه شرقی با خراسان و ترکمن صحرا آمـیخته شود و در غرب، کمابیش خصایص موسیقی گیلانی را داشته باشد. درون مازندران هم مانند اکثر نقاط ایران، موسیقی با زندگی مردم همراه و عجین است. درون شالیزارها، جنگلها، دریـا، درون آداب شادی و عزا و در همراهی با مراسم مذهبی، موسیقی مازندران نقش چشمگیری دارد. براساس روش پیشین و با توجه بـه واقعیتهای موجود، موسیقی مازندران را بـه ۲ گروه عمده تقسیم مـیکنیم: موسیقی بامتر آزاد، موسیقی بامتر معین مقام خوانی از شرق که تا غرب موسیقی مازندران بامتر آزاد شامل آهنگهایی هست که درون قالب مقامـها و با حالت آوازی اجرا مـیشوند. مقام خوانی از شرق که تا غرب مازندران رایج هست و مقامـها درون شکلها و نامـهای گوناگون متجلی مـیشوند. متداولترین مقامـهای موسیقی بومـی مازندران عبارتند از:
مقام خوانی امـیریمعروفترین مقام بین مردم مازندران است. این آواز زیبا و دلانگیز بـه تنـهایی مـیتواند بیـانکننده خصایص و ارزشـهای موسیقی مازندران باشد. آواز امـیری بیشتر درون جنوب مازندران متداول هست و شعرهای زیبا و تصویرگر امـیر پازواری، شاعر بلندپایـه مازندرانی(بابل)، زینت بخش آواز امـیری است. مقام امـیری درون دو نوع امـیری بلند و امـیری کوتاه اجرا مـیشود و به همت ابوالحسن صبا، مقام امـیری مازندران ثبت شده و در کنار سایر گوشـههای آواز دشتی درون ردیف استاد صبا قرار گرفتهاست.
کتولیاز مقامـهای معروف مازندران هست که بیشتر درون قسمتهای شمال مازندران متداول است. آوازهای کتولی درون نوع خود زیبایی ویژهای دارد. مقام کتولی، حاوی مضامـین بلند اخلاقی، قومـی، اعتقادی و گاه توصیفی است. کتولی درون ۳نوع مختلف کتولی کوتاه (کل حال)، کتولی متوسط (مـیون کتولی) و کتولی بلند (بلند کتولی) اجرا مـیشود. علاوه بر امـیری و کتولی، مقامـهای ولک سری، توری (طبری) و طالبک (طالبا) را مـیتوان نام برد.
چاووش خوانینیز از مقامـهای معمول مازندران هست که درون استقبال یـا بدرقه زایران مشـهد، کربلا، نجف یـا مکه خوانده مـیشود. چاووش خوان، پیک خبردهنده هست که مردم را درون حال و هوای اعتقادی و توجه بـه مقدسات قرار مـیدهد.
مضمون عمومـی درون موسیقی مازندران، مسایل حماسی و اعتقادی و پرداختن بـه بیـان ارزشـهاست. با این کـه موسیقی مقامـی نواحی مختلف مازندران شباهت کلی و عام بـه هم دارند، اما درون هر منطقه، بنا بـه شرایط اقلیمـی و خصایص فرهنگی و نوع ارتباطات اجتماعی، رنگ و حالت مشخص تری مـییـابد. مثل سادگی درون مازندران موسیقیهایی با متر معین بـه بیـان ترانـههایی اختصاص دارد کـه عموماً دارای مضامـین توصیفی و عاشقانـه هستند.
ترانـههای مازندرانی با ملودیهایی ساده و روان و اشعاری لطیف و بیپیرایـه، سخنان دلنشینی را بیـان مـیکنند کـه جذابیت خاص یـافته و در یـادها باقی مـیمانند. ترانـههای اصیل مازندرانی با عناوین و نامـهای خاص، بیـانگر قدمت و سابقه طولانی حوادث و مسایلی هست که ریشـه درون زندگی مردم این سامان داشته و به زمان حال رسیدهاند.
نوروزخوانیاز موسیقیهای متداول درون مازندران و با متر معین است. نوروزخوانان اشخاصی هستند کـه پیش از آمدن بهار، رسیدن نوروز و سال نو را با شعر و آهنگ بـه مردم بشارت مـیدهند. نوروزخوانان، بدیـهه سرایـانی هستند کـه از مدتها پیش از بهار بـه پیشواز بهار مـیروند و بدون همراهی ساز و صرفاً بـه کمک آواز، نسیم بهاری را با دل و جان مردم آشنا مـیکنند. مردم هم بـه همراهی نوروزخوانان بـه آوازخوانی مـیپردازند و به این ترتیب استقبال از بهار عمومـی مـیشود.
تعزیـهریشـههای محکم اعتقادی و علاقه بـه آل علی بن ابیطالب موجب شدهاست تعزیـه درون این سامان رشد یـابد و آهنگهای تعزیـه درون بخشهای ریتمـیک رشد چشمگیری بیـابد. درون عین حال، شیوههای آوازخوانی درون تعزیـه باعث شدهاست مقامـهای موسیقی مازندران تحول یـابد و در شکلهای متنوع عرضه شود و از این راه، فرمـهای تازه درون شکلهای موسیقی مازندران پدید آید.
سازهای مازندرانمتداولترین سازهای مازندران عبارتند از:
- لَـلِـوا (نی): کـه از سازهای شناخته شده درون مازندران است. لَـلِـوا یـا نی درواقع، ساز چوپانی مازندران بـه حساب مـیآید و در مـیان دامداران و ساکنان کوهستانهای مازندران معمول است.
- دوتار رنگ و حالت بیـانی دوتار مازندران از خصایص عمومـی موسیقی این سامان تبعیت مـیکند و با حالات اجرایی دوتار ترکمنی و خراسانی تفاوتی آشکار دارد.
- کمانچه: این ساز از سازهای معمول درون مـیان مردم مازندران است. کمانچه رایج درون مازندران مانند کمانچه لری سه سیم دارد، ولی درون سالهای اخیر از کمانچههای چهارسیمـی نیز استفاده مـیشود.
- نقاره: عبارت هست از طبلهای کوچک با بدنـهای سفالی کـه پوستی روی دهانـه کوزه سفالی کشیده شده و با طنابهایی درون اطراف محکم مـیشود. نقاره را معمولاً با ۲قطعه چرمـی بـه صدا درمـیآورند. نقاره درون اجرای حرکات و های جمعی و به عنوان ساز خبرده، درون همراهی سرنا استفاده مـیشود.
- سرنا: سرنا درون بین مردم مازندران بـه عنوانسازی روستایی و پرصدا درون اعلام خبرها و انتقال وضعیتها استفاده مـیشود. مردم مازندران سرنا را هم بـه تنـهایی و هم درون همراهی با نقاره بـه کار مـیبرند. سرنا و نقاره علاوه بر جنبههای خبری درون همراهی با های بومـی نیز استفاده مـیشوند. علاوه بر سازهایی کـه نام بردیم، درون بین مردم مازندران استفاده از سه تار، تار و تنبک نیز متداول هست و بعضی از مردم بومـی مازندران موسیقیهای خود را با سازهای مذکور اجرا مـیکنند.
از دیگر موسیقیها مـیتوان بـه گهره سری و زاری اشاره نمود.
مطبوعات درون مازندران
مطبوعات از سالهای ۱۲۹۰ درون مازندران رونق گرفت و تا حال حاضر بیش از صد نشریـه و روزنامـه و هفته نامـه درون مازندران فعالیت داشته و دارند. از جمله آنها مـیتوان از هفته نامـهها و روزنامـههای خبر شمال، ساحل دریـا، بشیر، فجر خزر، وارش، دیـار سبز، هم ولایتی، حرف مازندران و نسیم و … نام برد.
سینما درون مازندران
نخستین سینمای صامت سال ۱۳۰۸ از سوی زرتشتیـان با نام اهورا مزدا و در بابل تأسیس گردید. بر اساس آمار سال ۱۳۸۰ درون استان مازندران ۲۶ واحد سینمایی (۱۱ واحد خصوصی و ۱۲ واحد دولتی) با ظرفیت ۱۴۲۵۴ صندلی وجود داشتهاست. قابل ذکر هست که نخستین سینماهای شمال کشور درون بابل شروع بکار کرده بودند. تعداد سینماهای هر شـهر: آمل و محمودآباد ۳ سینما، بابل ۲ سینما، بابلسر ۱ سینما، بهشـهر و نکا ۳ سینما، تنکابن و رامسر ۴ سینما، ساری ۱ سینما، نور ۱ سینما، نوشـهر و چالوس ۳ سینما.
برخی از سینماهای این استان عبارتند از:
- سینما آزادی بابل
- مجتمع فرهنگی ارشاد بابل (۲ سالنـه)
- سینما شقایق بابلسر
- سینما پیوند فریدونکنار
- سینما جهاننما چالوس
- سینما ارشاد چالوس
- سینما سپهر ساری
- سینما انقلاب تنکابن
- سینما ایران تنکابن
- سینما پیـام سلمان شـهر
- سینما استقلال محمودآباد
- سینما بهمن آمل (۲ سالنـه)
- سینما بهمن بهشـهر
دانشگاههای مازندران
علم درون مازندران
این استان با ۹۶ درصد جمعیت باسواد، بالاترین نرخ با سوادی را درون کشور ایران دارد. همچنین مازندران رتبه دوم تعداد نخبگان کشور ایران را دارا مـیباشد.[۴۱]
وزارت علوم
دولتی- دانشگاه مازندران (بابلسر)
- امام محمدباقر (ساری)
- دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
- دانشگاه قدسیـه (ساری)
- دانشگاه علم و فناوری مازندران (بهشـهر)
- دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
- دانشگاه تخصصی فناوریهای نوین آمل
" دانشکدهٔ پرستاری رامسر " دانشگاه آزاد اسلامـی رامسر " دانشگاه بینالملل علوم پزشکی رامسر
غیرانتفاعی- دانشگاه علوم و فنون مازندران (بابل)
- دانشگاه هدف (ساری)
- دانشگاه علامـه محدث نوری (نور)
- دانشگاه شمال (آمل)
- دانشگاه صنعتی مازندران (بابل)
- دانشگاه پردیسان (فریدونکنار)
- دانشگاه طبری بابل(بابل)
وزارت بهداشت
- دانشگاه علوم پزشکی مازندران (ساری)
- دانشگاه علوم پزشکی بابل
راهها
راههای اصلی ارتباطی این استان «جاده سراسری ساحلی»، «محور هراز»، «محور فیروز کوه (سوادکوه)» و محور کندوان (جاده چالوس) (چهارمـین جاده زیبا جهان) است.
در جادههای ارتباطی مازندران بـه سوی جنوب ۱۰۷ نقطه حادثهخیز وجود دارد کـه سالیـانـه جان شمار زیـادی از شـهروندان را مـیگیرد.[۴۲]
راههای دریـایی، هوایی و ریلی
مازندران از نظر راه هوایی و به خصوص دریـایی یکی از مراکز مـهم درون خاورمـیانـه با دارا بودن چندین بندر تجاری و فرودگاه است.
- فرودگاهها
- فرودگاه بینالمللی دشت ناز (ساری)
- فرودگاه نوشـهر (قدیمـیترین فرودگاه مازندران)
- فرودگاه رامسر
- بنادرها
- بندر امـیرآباد(بهشـهر)
- بندر فریدونکنار
- بندر نوشـهر
- راهآهنها
راهآهن مازندران (راهآهن شمال) نام یکی از شعبههای اصلی از راهآهن سراسری ایران هست که درون سال ۱۳۰۸ خورشیدی درون دوران رضا شاه پهلوی، نخستین فاز آن افتتاح شد.
این راهآهن دارای ۲۷ ایستگاه مـیباشد کـه ۷ ایستگاه آن مشترک با راهآهن خراسان است. راهآهن مازندران بـه نام راهآهن شمال نیز مشـهور هست و امروزه نیز برخی آن را مسیر گرگان نیز مـینامند. حوزه استحفاظی راهآهن شمال از سوزن خروجی ایستگاه گرمسار درون استان سمنان آغاز و با عبور از کوههای البرز و بخشهایی از استان تهران وارد استان مازندران و مناطق جنگلی شده و با عبور از شـهرهای متعدد و مناطق جلگهای وارد استان گلستان و در انتها بـه ایستگاه گرگان ختم مـیشود.
احداث موفق اولین راهآهن درون ایران بـه سال ۱۸۸۶ مـیلادی با احداث خط راهآهن محمودآباد (سواحل جنوبی دریـای مازندران) بـه آمل برمـیگردد. این طرح اگرچه درون نظر بود که تا تهران ادامـه یـابد، ولی با کارشکنیهای پیمانکارهای بلژیکی بـه شکست انجامـید و خطوط آن، برچیده و از آن بـه عنوان تیرکهای تلگراف استفاده شد. درون سال بعد احداث راهآهن تهران- حرم شاه عبدالعظیم، و پس از آن جلفا-تبریز آغاز شد. اولین خط راهآهن نوین ایران درون دوران رضا شاه پهلوی از شاهی (قائم شـهر کنونی) که تا بندر شاه (بندر ترکمن امروزی) کشیده گشت، بعد از اتمام ساخت پل گردن درون ساری اولین قطار درون مـهرماه ۱۳۰۸ بـه دستور رضا شاه پهلوی از ساری عازم بندر ترکمن شد. بعد از آن همزمان با احداث راهآهن خوزستان، کارها درون رشته کوههای البرز آغاز گردید، کارگران ترک درون کنار سایرین و مـهندسین و پیمانکاران بـه ویژه آلمانیها، کار ساخت تونلها و پلها را پیگیری د.
گاهشمار تبری
در گاهشمار مازندارنی کـه به نام «فرس قدیم» شناخته مـیشود، سال ۳۶۵ روز دارد و آن دوازده ماه ۳۰ روز هست و ۵ روز بـه نام «پیتک» یـا «پتک» این سال، ۶ ساعت وری کمتر از ۱ سال خورشیدی دارد و از این رو ماههای آن گردان هست و جای هر ماهش با گذشت ۱۲۸ سال یک ماه پیشتر مـیافتد. مازندرانیها سال این گاهشماری را از «ارکه ما» (آذرماه) آغاز و به «اونما» (آبان ماه) ختم مـیکنند. پنج روز «پیتک» را هم بـه پایـان «اونما» مـیافزایند و هر یک از ماهها را بـه ترتیب زیر چنین مـیخوانند:
نظیر این گاهشماری را «امـیر تیمور قاجار» درون زمان محمدشاه قاجار، درون کتاب «نصاب تبری» زیر عنوان «اسامـی ماههای فرس» چنین یـاد کردهاست: سیوماه و کرچ و هره ماه تیر دگر هست مردال و شروین مـیر چه اونـه ماهوار کـه ماه هست و دی ز پی وهمن و هست نوروز اخیر پتک را بدان خسمـه زائده بـه آئین هرگز صغیر و کبیر مازندرانیها نخستین روز هر ماه را «مارماه» مـینامند و در سپیده دم آن درون هر خانـه مرد یـا زن یـا کودکی خوش قد پا بـه آستانـه خانـه مـیگذارد که تا به آن خانواده، آن ماه که تا آخرین روزهایش خوش بگذرد. نیز درون روز «مارما» هر ماه داد و ستد نمـیکنند و چیزی بهی نمـیدهند یـا نمـیبخشند و چنین کارهایی را بدشگون مـیپندارند. چگونگی هوای هر روز از پنج روز پیتک را نشانـهای از هوای ماهی از پنج ماه بعد از آن مـیدانند. اگر هوای نخستین روز پیتک آفتابی باشد هوای روزهای «ارکما» را هم آفتابی مـیپندارند. یـا اگر هوای دومـین روز آن بارانی باشد، هوای «دما» را بارانی مـیدانند، بـه همـین گونـه چگونگی «وهمن ما» و» «فردین ما» و «نوروزما» مـیانگارند. همچنین هوای هر یک از روزهای طاق «کرچما» را که تا چهاردهم، یعنی روزهای اول و سوم و پنجم. سیزدهم، کـه جمله هفت روز مـیشود، نشانـهای از هوای روزهای «کرچما» و شش ماه دیگر سال مـیدانند. مثلاً اگر آسمان روز اول «کرچما» گرفته و بارانی شود، هوای سراسر ماه «کرچما» را گرفته و بارانی مـیپندارند. یـا اگر هوای روز سوم آن باز و آفتابی شود، هوای تمام روزهای ماه «هر ما» را باز و آفتابی خواهند دانست. بـه همـین طریق هوای روزهای پنجم و هفتم و سیزدهم را نشانـه هائی از به منظور هوای ماههای «تیرما» «مردال ما» و .. «اونما» مـیانگارند این هفت روز از «کرچما» را «کرچ در» مـینامند و در این روزها گلکاری نمـیکنند، تن نمـیشویند، موی سر و چهره نمـیتراشند و پشم و موی بز نمـیچینند و چون معتقدند که: اگر گلکاری ند مار درخانـهشان آشکار خواهد شد و آشیـانـه و تخمگذاری خواهد کرد. اگر موی سر بتراشند یـا تن بشویند، موی سر و تن و چهرهشان سفید مـیشود و مـیریزد. اگر پشم یـا موی بز را بچینند، بیماری و بلا درون دام مـیافتد.
آغاز تاریخ تبری همزمان با سال ۳۱هجری است. بعد از درون گذشت یزدگرد سوم، اسپهبد گیل ژاماسبی پادشاه تبرستان به منظور آیین نیـاکان خود پرچم استقلال برافراشت از آن زمان تاریخ نوین مازندران بعد از ظهور و گسترش اسلام درون این سرزمـین آغاز گشت هر سال تبری بـه چهار بخش، بهار، تابستان، پائیز، زمستان تقسیم مـیشود هر سال دارای دوازده ماه هست و هر ماه سی روز مـیباشد کـه به اضافه پنج روز پتک مـیشود. درون سال چهارم یک روز بـه پتک افزوده مـیشود و نام آن شیشک هست آغاز هر سال تبری از نخستین روز از فردینـه ماه یعنی برابر با۳ مرداد ماه شمسی و۲۵ژوئیـه مـیلادی است.
ورزش درون مازندران
مازندران از استانهای ورزشی ایران هست و معروفترین ورزش آن ورزش ملی ایران کشتی هست که درون این بین جویبار را پاتخت کشتی جهان مـینامند و ورزشهای دیگری مانند ورزشهای رزمـی و توپی مانند والیبال، بسکتبال و فوتبال رونق بسیـار درون این استان داشته و یکی از قطبهای ورزشی ایران و جهان بـه حساب مـیرود و از پایگاههای ورزشی ایران هست و همـه ساله بیشترین قهرمان ایرانی درون تورنمنتهای مختلف از این استان است.
مـهمترین تیمهای ورزشی مازندران درون لیگهای ورزشی ایران باشگاه والیبال کاله آمل، باشگاه بسکتبال بیم بابل، باشگاه بسکتبال کاله بابل، باشگاه فوتبال نساجی مازندران، باشگاه کشتی خونـه بـه خونـه بابل، باشگاه فوتسال راه ساری، باشگاه فوتبال خونـه بـه خونـه بابل، باشگاه فوتبال صنعت ساری، باشگاه فوتبال شموشک نوشـهر، باشگاه فوتبال سایپا شمال، باشگاه فوتسال فجر قائم گلوگاه، باشگاه تاکسیرانی آمل، باشگاه فوتبال نفت محمودآباد، هیئت فوتبال دریـای بابل، باشگاه ورزشی هتل ملک چالوس، باشگاه فوتبال شاهین بابل ،باشگاه ورزشی مؤسسه مالی و اعتباری ثامنالحجج آمل، باشگاه والیبال آریـا صنعت بابل کنار، باشگاه والیبال کاله جوان، باشگاه ورزشی شـهرداری بهشـهر، باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس جویبار، باشگاه فرهنگی ورزشی صدرای زیرآب، باشگاه شـهدا ساری، باشگاه فرهنگی ورزشی داماش بابل، باشگاه کشتی گاز مازندران، باشگاه فوتبال پیـام صنعت آمل و باشگاه تنیس روی مـیز شورای شـهر بابل هستند.
ورزشگاهها از مـهمترین ورزشگاههای مازندران مـیتوان بـه ورزشگاه شـهید وطنی قائمشـهر، ورزشگاه هفت تیر بابل، ورزشگاه شـهدای ساری، ورزشگاه شـهدای نوشـهر و … اشاره نمود.
استانهای خوانده
- آستاراخان
- مارکه
- دارالسلام
- ایسیککول
- دلتای رود مکونگ
نگارخانـه
سواحل مازندران
خانـه نیما یوشیج درون نور
حوض کاخ موزه شاه درون رامسر
نمایی از ویلاهای شـهرک توریستی تفریحی نمک آبرود
جنگل و رود صفارود
جت اسکی درون دریـای مازندران
کنارههای رود بابلسر
آتشکده آمل
پل چشمـه کیله درون برف
پناهگاه حیوانات سمسکنده علیـا
چشمـه و آب معدنی دیواسیـاب درون دشت لار آمل
موزه بابل
راه آهن نکا
موزه رضاشاه پهلوی درون آلاشت
برج لاجیم درون سوادکوه
کنار ساحل نوشـهر
مجموعه فرح آباد ساری
خانـه کلبادی
گنبد سرست بابل
عمارت مـیربزرگ آمل
جستارهای وابسته
- تبرستان
- مراسم محلی مازندران
- گاهشماری طبری
- زبان تبری
- مردم مازندرانی
- راهآهن مازندران
- تاریخ تبرستان
- اختلاف بر سر نامـیدن دریـای خزر
- جاذبههای گردشگری استان مازندران
- زبان تبری
- اقوام مازندرانی
- مراسم محلی مازندرانی
- فهرست نامهای مازندرانی
- فهرست نامداران مازندران
- آداب و رسوم درون استان مازندران
منابع
- به استان سرسبز مازندران سرزمـین فرشتگان و بزرگان سرزمـین علویـان اشکانیـان مرعشیـان و پادوسیـان سرزمـین طبریها سرزمـین هفت رنگ چهار فصل بـه بام ایران خوش آمدید
- تقسیمات استانی و شـهرستانهای مازندران
- راهنمای سفر بـه مازندران
- جغرافیـای تاریخی مازندران؛ ۱۳۸۰؛ اسماعیل مـهجوری
- ماهنامـه نجوم شماره ۲۰۷. خرداد و تیر ۱۳۹۰. صفحهٔ ۳۲.
- ایران گردی جلد ۲. صفحه ۹۱ مـهر ۱۳۸۹.
- آشنایی با استان هفت رنگ مازندران
- سلام مازندران
- جاذبههای گردشگری مازندران
- جاذبههای گردشگری استان سبز و آبی مازندران
- گردشگری و صنایع دستی مازندران
- مازندران بام ایران
- نقشـه گردشگری، راهها، تصاویر هوایی مازندران
- انسانشناسی فرهنگ بومـی شمال، استان مازندران
- به مازندران، سرزمـین بهشت خدایی سفر کنید
- Mazandaran north of iran Tourismo
- mazandaran good provice of the iran
- ابن اسفندیـار کاتب، حسن، ۱۳۲۰، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، چاپخانـه مجلس، جلد اول، تهران.
- اعتمادالسلطنـه، محمد حسن خان، ۱۳۷۳، تاریخ طبرستان، مقدمـه، تحشیـه و تعلیقات مـیترا مـهرآبادی، انتشارات دنیـای کتاب، چاپ اول، تهران.
- بارتولد، ولادیمـیر، ۱۳۷۲، تذکره جغرافیـای تاریخی ایران، ترجمـه حمزه سردادور، انتشارات توس، چاپ سوم، تهران.
- پورداود، ابراهیم، ۱۳۵۸، یشتهای اوستا، بـه کوشش بهرام فره وشی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم.
- حجازی کناری، سید حسن، ۱۳۷۲، پژوهشی درون زمـینة نامـهای باستانی مازندران، تهران، انتشارات روشنگران.
رابینو، ه. ل، ۱۳۴۳، سفرنامـه مازندران و استرآباد، ترجمـه غلامعلی وحید مازندرانی، بنگاه ترجمـه و نشر کتاب، چاپ دوم، تهران.
- رابینو، ه.ل. ۱۳۶۵، مازندران و استرآباد، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، انتشارات علمـی و فرهنگی، چاپ سوم.
- ریـاحی، وحید، ۱۳۸۱، مازندران، دفتر نشر پژوهشهای فرهنگی، چاپ دوم، تهران.
- ستوده، منوچهر، ۱۳۷۴، از آستارا که تا استرآباد (آثار و بناهای مازندران غربی)، انتشارات معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، جلد سوم، چاپ دوم.
- شایـان، عباس، ۱۳۶۷، مازندران، تهران، انتشارات علمـی و فرهنگی، چاپ دوم.
- لسترنج، گای، ۱۳۸۳، جغرافیـای تاریخی سرزمـینهای خلافت شرقی، ترجمـه محمود عرفان، انتشارات علمـی فرهنگی، چاپ ششم، تهران.
- مرعشی، ظهیرالدّین، ۱۳۶۱، تاریخ طبرستان و رویـان و مازندران، بـه کوشش محمد حسین تسبیحی، انتشارات شرق، چاپ دوم، تهران.
- مشکور، محمد جواد، ۱۳۶۶، تاریخ سیـاسی ساسانیـان، تهران، انتشارات دنیـای کتاب، جلد اول، چاپ اول.
- ملکزاده بیـانی، ۱۳۳۸، تحقیق دربارهٔ صد و بیست و نـه سکه ساسانی، نشریـه انجمن فرهنگ ایران باستان، سال دوازدهم.
- ملگونوف، گریگوری، ۱۳۶۴، سفرنامـه ملگونوف بـه سواحل جنوبی دریـای خزر، ترجمـه مسعود گلزاری، انتشارات دادجو، چاپ اول، تهران.
- مـهجوری، اسماعیل، ۱۳۸۱، تاریخ مازندران، نشر توس، جلد اول، چاپ اول، تهران.
- مـهدوی، سیروس، ۱۳۷۵، نگاهی بـه پیشینـه مازندران، اباختر(۱)، چاپ شـهر، قائمشـهر، صص: ۱۳۸–۱۵۶.
- یعقوبی، ابن واضح، ۱۳۶۶، تاریخ یعقوبی، ترجمـه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمـی و فرهنگی، جلد اول، چاپ پنجم، تهران.
- نوروززاده چگینی، ناصر، ۱۳۶۶، مازندران درون دوره ساسانی (بخش دوم)، مجله باستانشناسی و تاریخ، سال اول، شماره دوم، بهار و تابستان، تهران۲۱–۲۹.
- طهماسب پور کوتنائی، علی، ۱۳۹۵، راز دیوان مازندران (جلد اول)، گفتار اندر پادشاهی کیکاووس و رفتن او بـه مازندران، نشر اشجع، تهران، شابک ۲-۹۲-۲۶۱۳-۹۶۴-۹۷۸.
- (مجتبی صفری عضو هیئت علمـی دانشگاه نیما و همچنین مدرس دانشگاه مازیـار است)
پیوند بـه بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط بـه استان مازندران درون ویکیگفتاورد موجود است. ویکیسفر یک راهنمای سفر به منظور استان مازندران دارد. در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ استان مازندران موجود است.- وبگاه رسمـی استانداری مازندران
- پایگاه اطلاعرسانی آوای خزر
- اداره کل هواشناسی مازندارن
- صدا سیما مرکز استان مازندران
- اداره کل راه ترابری و گمرک مازندران
- سازمان معدن، تجارت، بازرگانی مازندران
- اداره کل سازمان فرهنگ ارشاد مازندران
- هیئت تنیس استان مازندارن
- به زودی رودخانـه تجن ساری زاینده رود اصفهان خواهد شد
- سد فینسک بر ذخیره سد شـهید رجایی اثرگذاری دارد
[استان مازندران - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد پیشواز شاهین بوشهر همراه اول]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 09:06:00 +0000