پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
لیلیث (به عبری: کتاب طلسمات یهود ویکی پدیا לילית) درون اساطیر کهن مـیانرودان، خدای طوفان بوده و او را بـه بادها نسبت مـیدادهاند. کتاب طلسمات یهود ویکی پدیا چنین تصور مـیشد کـه وی حامل بیماری و مرگ است. کتاب طلسمات یهود ویکی پدیا نخستین بار چهره لیلیث درون مـیان گروهی از خدایـان بادها و طوفانهای سومری درون ۳۰۰۰ سال پیش از مـیلاد بـه چشم مـیخورد کـه به لیلیثو موسوم بودند. بسیـاری از صاحبنظران پیدایش نام لیلیث را درون زمانی حدود ۷۰۰ سال پیش از مـیلاد مسیح ارزیـابی کردهاند. درون افسانـهها و روایـات یـهود، لیلیث درون اساطیر یـهودی بـه عنوان یکی از خدایـان شب و در ترجمـه انگلیسی شاه جیمز کتاب اشعیـای نبی بـه عنوان جغد ذکر شدهاست.
واژهشناسی
لغت عبری لیلیث کـه معادل اکدی لیلیتو است، صفتی منشعب از ریشـه لیل (ل ی ل) بـه معنای شب درون زبان سامـی اولیـهاست کـه ترجمـه تحتاللفظی آن معادل «موجود یـا خداوند مؤنث ظاهر شونده درون شب» مـیباشد. البته درون کتیبههای مـیخی این واژهها بـه صورت لیلیث و لیلیتو و با معنای «ارواح بادهای بیماریزا» آورده شدهاند. واژه اکدی لیل-ایتو (Lil-itu) بـه معنای بانوی نسیم (Lady Air) ممکن هست اشارهای باشد بـه الهه سومری نینلی (Ninlil) کـه وی نیز بـه عنوان بانوی نسیم شناخته مـیشود. وی الهه باد جنوب و همسر انلیل (Enlil) است. درون عراق قدیم، باد جنوب با هجوم طوفانهای شنی تابستانـه و شیوع بیماریها شناخته مـیشدهاست.
لیلیتو درون اساطیر مـیانرودان
نخستین اشاره بـه لیلیث درحدود ۳۰۰۰ سال پیش از مـیلاد و به عنوان عضوی از خدایـان طوفانها درون اساطیر سومری هست که موسوم بـه لیلیثو بودند. سومریـان بر این اعتقاد بودند کـه خدایـان لیلیثو شکارچی زنان و کودکان بوده و با شیرها، طوفانها، بیماریها و بیـابانها مرتبطند. نخستین تصاویر ترسیم شده از خدایـان لیلیتو آنان درون حالتی نشان مـیدهد کـه پاها و بالهایی همچون پرندگانی موسوم بـه زو (Zu) دارند.
آنان تمایلات شدیدی نسبت بـه مردان داشتند، ولی قادر نبودند بـه صورت عادی اعمال را انجام دهند. چنین تصور مـیشد کـه آنان درون مکانهای متروک، ویرانـه و خالی از سکنـه اقامت دارند. چنین تصور مـیشد کـه خدای مذکری موسوم بـه پازوزو (Pazuzu) درون مقابل آنان مؤثر باشد.
بر اساس این اسناد لیلیث نام یکی از خدایـان طبقه مذکور بودهاست. خدایـان و الهههایی دیگر نیز درون این ردیف قرار داشتهاند کـه از آن مـیان مـیتوان بـه موارد زیر اشاره کرد؛ لیلو (Lilu) کـه نوعی جن یـا بختک بـه شمار مـیرفته، آردت لیلی (Ardat Lili) کـه مستخدمـه لیلیث بـه شمار مـیرفته و چنین تصور مـیشدهاست کـه وی درون خواب بـه سراغ مردان رفته و از آنان باردار مـیشدهاست و همچنین ایردو لیلی (Irdu Lili)، جنی مشابه با آردت لیلی. اینان درون اصل خدایـان و ارواح بادها و طوفانها بودند، ولی درون گذر زمان بـه عنوان خدایـان و شیـاطین شب شناخته شدند.
لقب لیلیث «دوشیزه زیباً بودهاست. درون توصیف وی گفته شدهاست کـه قادر بـه داشتن فرزند نبوده و شیری درون هایش نداشتهاست. درون متون بابلی لیلیث بـه عنوان یکی از فواحش مقدس الهه ایشتار ترسیم شدهاست. درون تطبیق با اساطیر بابلی، درون اساطیر کهن سومری نیز، لیلیثو را بـه عنوان خدمتگار ایناننا (Inanna) یـا دست ایناننا برشمردهاند. این متون بیـان مـیدارند که» ایناننا باکره زیبارو و فاحشگان اغواگر را بـه مـیان مردم مـیفرستاده که تا مردان را گمراه سازند" و به همـین دلیل هست که وی را دست ایناننا نیز خواندهاند.
لیلیث مشابه با لیلیثو درون اساطیر بابلی-سومری، آردت لیلی درون اساطیر اکدی، و همچنین لا بر تو (La-bar-tu) درون اساطیر آشوری، بر فحشای مقدس درون معابد نظارت داشتهاست. واژه آردت لغتی هست برگرفته از واژه آردتو (Ardatu) کـه به فواحش ومعبد و زنان جوان ازدواج نکرده اطلاق مـیشده و به معنای دوشیزه بودهاست. آردت لیلی نیز همچون لیلیث، تجسمـی از بیماری و ناپاکی بودهاست.
برخی لیلیث را معادل کی-سیکیل-لیل-لا-که (Ki-sikil-lil-la-ke) دانستهاند کـه شخصیتی مؤنث درون مقدمـه حماسه گیلگامش است. وی بـه عنوان پیشکار و معشوقه لیلا (Lila) نام شده و به عنوان بانویی توصیف شدهاست کـه همـه قلبها را شاد کرده و همواره درون حال جیغ کشیدن است.
معادل دیگری کـه برای لیلیث برشمردهاند، کی-سیکیل-اود-دا-کا-را (Ki-sikil-ud-da-ka-ra) هست به معنی بانویی کـه نور و روشنایی را دزدید یـا بانویی کـه روشنایی را تصرف کرد و غالباً خود را بـه شکل ماه نشان مـیدهد. لازم هست ذکر شود کـه لغتنامـه مرجع انجیل تفسیرهای فوق از هویت لیلیث را مخدوش دانسته و منتفی مـیداند.
لیلیث را با نمادهای حیوانی بسیـاری مرتبط دانستهاند. وی را با پرندگان آنزو (Anzu) (کرامر درون ترجمـه گیلگامش آنزو را بـه عنوان جغد ترجمـه کردهاست، ولی اغلب آن را بـه عنوان عقاب، کرو کلاً پرندگان شکاری ترجمـه مـیکنند. درون برخی از افسانـهها این پرندگان دارای سر شیر و به شکل یک عقاب غولپیکر توصیف شدهاند) شیرها، جغدها و مارها درون ارتباط دانستهاند. احتمالاً تمثیلات دیگر مبنی بر اینکه لیلیث را ماری درون بهشت توصیف کردهاند نیز از همـینجا نشات گرفتهاست.
لیلیث درون انجیل
کتاب اشعیـا نبی درون فصل توصیف ویرانی ادوم، تنـها منبعی هست که بـه توصیف لیلیث درون انجیل عبری پرداختهاست:
«موجودات وحشی بیـابان با موجودات وحشی جزیره دیدار خواهند کرد، و ساتیر (موجودی نیمـه انسان و نیمـه بز) پیروان خود را فراخواهد خواند؛ لیلیث نیز درون آنجا خواهد آرمـید و برای خود مکان استراحتی خواهد یـافت.»این بخش از کتاب بـه روز انتقام یـهوه اشاره دارد کـه در آن زمـین بـه بیـابانی متروکه تبدیل خواهد شد؛ بنابراین لیلیث به منظور یـهودیـان درون هشتصد سال پیش از مـیلاد شناخته شده بودهاست. این بخش از کتاب کـه اشاره دارد کـه یـافتن مأوا توسط لیلیث، بـه نظر مـیرسد برگرفته از گیلگامش باشد کـه در آن آمدهاست کـه لیلیث بعد از گریختن بـه بیـابان، درون آنجا سکنی یـافت. در ترجمـه شاه جیمز از انجیل بـه جای واژه لیلیث، عبارت جغد نالان بـه کار شده کـه قطعاً ترجمـه دقیقی از متن عبری نبوده و هدف آن جایگزین موجودات عجیب و غریب با موجوداتی قابل درک به منظور عامـه بودهاست. چنین ترجمـهای درون متون دیگر مسبوق بـه سابقه نبودهاست، ولی درون بسیـاری از ترجمـههای بعدی تکرار شده. دو که تا از انجیلهای ترجمـه شده نسبتاً جدید از خود عبارت لیلیث استفاده کردهاند کـه عبارتاند از انجیل اورشلیم، چاپ ۱۹۶۶ و انجیل جدید آمریکا چاپ ۱۹۷۰. شریدر و لوی معتقدند کـه لیلیث یکی از الهههای شب بوده کـه از زمان تبعید یـهودیـان درون بابل به منظور آنان شناخته شده بودهاست. شواهد کمـی وجود دارند کـه نشان دهد لیلیث یک اهریمن نبوده و بلکه یک الهه بـه شمار مـیرفتهاست.
آیینها و سنتهای یـهودی
سنتی عبری وجود دارد کـه بر اساس آن یـهودیـان طلسمـی را کـه با نامهای سه فرشته(Senoy، Sansenoy، and Semangelof) متبرک شدهاست بر گردن نوزادان پسر مـیآویزند که تا آنان را که تا زمان ختنـه شدن از گزند لیلیث درون امان بدارد. همچنین سنت عبری دیگری وجود دارد کـه بر طبق آن موهای نوزادان پسر را که تا سه سالگی کوتاه نمـیکنند که تا از این طریق لیلیث وی را با نوزاد اشتباه گرفته و جان وی حفظ شود.
سنن مردمـی
مبادی بن سیرا نخستین کتابی هست که درون آن از لیلیث بـه عنوان اولین همسر آدم یـاد شدهاست. دانشمندان هیچ نشانـهای از اینکه چنین اعتقادی که تا پیش از آن نیز وجود داشتهاست درون دست ندارند. منشأ و دلیل نگارش کتاب مبادی بن سیرا روشن نیست. این کتاب مجموعه داستانهایی درون خصوص قهرمانان انجیل و تلمود است. حتی ممکن هست که این کتاب مجموعه داستانهای افواهی مردمـی باشد. زمان نگارش این کتاب درون حدود قرن هشتم یـا دهم مـیلادی تخمـین زده مـیشود و نویسنده حقیقی آن ناشناختهاست با این حال بـه باور عمومـی بـه بن سیرای حکیم نسبت داده مـیشود. با این حال طلسماتی کـه برای محافظت درون برابر لیلیث استفاده مـیشدهاند، عمری بـه مراتب قدیمـیتر از این کتاب دارند. هر چند این ایده کـه حوا دارای سلفی بودهاست چیز جدیدی بـه شمار نمـیرود، با این حال این ایده کـه این سلف لیلیث بودهاست نسبتاً جدید است.
پیدایش این ایده بـه تفسیر آیـات دوگانـهای درون کتاب آفرینش بازمـیگردد. درون این کتاب درون آیـهای خلقت حوا از یکی از دندههای آدم تشریح شدهاست. با این حال درون آیـاتی پیش از آن بیـان مـیشود کـه یک زن نیز آفریده شدهاست.
«بنابراین خداوند انسان را بر صورت خود آفرید؛ او وی را بـه صورت تصویری از خود آفرید؛ خداوند آنها را زن و مرد آفرید» در این متن آفرینش لیلیث بعد از گفتار خداوند درون خصوص اینکه «انسان نباید تنـها باشد» آورده شدهاست؛ بنابراین خداوند لیلیث را از همان خاکی کـه آدم را آفریدهاست مـیآفریند، ولی آن دو با هم نزاع مـیکنند. لیلیث مدعی هست که چون هر دو آنها از منشأ یکسانی خلق شدهاند، بنابراین برابرند و به همـین خاطر حاضر نمـیشود کـه نسبت بـه آدم تواضع کند. وقتی کـه لیلیث این وضع را مـیبیند نام ناگفتنی را بر زبان آورده و در هوا پرواز کنان دور مـیشود.
آدم با دیدن این وضع بـه درگاه خداند دعا کرده و مـیگوید، زنی کـه به من دادی از من گریخت. خداوند سه فرشته (Senoy، Sansenoy، and Semangelof) را بـه دنبال لیلیث مـیفرستد و مـیگوید کـه اگر وی بازگردد، مشکلی نخواهد بود، ولی چنانچه تمرد کند روزی صد عدد از فرزندانش خواهند مرد.
فرشتگان لیلیث را درون مـیانـه دریـای مقدسی یـافتند کـه مصریـان درون آن هلاک شدند. آنان سخنان خداوند را بـه وی گفتند، اما وی از بازگشت امتناع کرد. فرشتگان نیز گفتند بعد ما تو را درون دریـا غرق مـیکنیم؛ ولی لیلیث از آنها خواست کـه وی را رها کنند و به آنها گفت: «من به منظور این آفریده شدهام کـه به کودکان نوزاد لطمـه ب. اگر نوزاد پسر باشد هشت روز و اگر باشد که تا بیست روز درون حیطه قدرت من است.»
فرشتگان با شنیدن سخنان لیلیث بازهم بـه وی اصرار د که تا بازگردد؛ ولی وی به منظور آنان بـه نام خداوند حی قیوم قسم یـاد کرد کـه «هرگاه نام یـا تمثال شما را بر طلسمـی ببینم قدرتی بر آن کودک نخواهم داشت». وی همچنین پذیرفت کـه روزی صد فرزندش بمـیرند و به همـین دلیل روزانـه صد اهریمن از مـیان مـیروند.
یکی از نویسندگان آمریکایی بـه نام اویتیک ایساهاکیـان، لیلیت (Lilit) (نـه لیلیث) را بـه عنوان اولین همسر آدم معرفی کردهاست. درون داستان وی لیلیت از آتش و انسان از خاک آفریده مـیشوند، ولی لیلیت بوی انسان خاکی را دوست ندارد و بنابراین بـه شکل ماری، همراه با شیطان از بهشت مـیگریزد. بر طبق این داستان بعد از این بود کـه خداوند حوا را از دنده آدم آفرید که تا همواره با وی باشد، ولی هرچند کـه آدم نام حوا را بر زبان داشت، با این حال روح وی همواره درون جستجو و حسرت لیلیت بود. در قرون وسطی مردم بر این عقیده بودند کـه لیلیث ملکه اهریمن دیگری بـه نام آسمودوس (Asmodus) است. بر طبق افسانـهها دنیـایی دیگر وجود دارد و حتی بر اساس این افسانـهها، آن جهان دیگر دقیقاً درون کنار همـین جهان ما بوده و این دو با هم درون آن دنیـای دیگر بـه زاد و ولد اعقاب اهریمنی خود مشغول بوده و همواره شرارت و بینظمـی را توسعه مـیدهند. حضور لیلیث و ملازمانش درون آن زمان بسیـار جدی گرفته شده و بسیـاری از بلایـا و مشکلات همچون ناباروری زنان و مردان، تبدیل بـه سرکه، مرگ و مـیر نوزادان و ... بـه وی نسبت داده مـیشد.
منابع
- «مدخل لیلیث». مشارکتکنندگانِ دانشنامـهٔ هنر و ادبیـات گمانـهزن. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی درون ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷.
- آکادمـی فانتزی، محتوا، «اسطورهٔ لیلیث»؛ علیرضا قسمتی
[لیلیت - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد کتاب طلسمات یهود ویکی پدیا]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 24 Aug 2018 07:42:00 +0000