پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
زون لوری-زوان لوری
تلفظ: zoun löri-zoān löri گویشگاهها: ایران، غرب و جنوب غربعراق، مناطق شرقی[۱]
عمان، بخشهای محدودی از مناطق شمالی[۲] شمار گویشوران: — خانواده: هندواروپایی
زبان هند و ایرانی
زبان ایرانی
زبان ایرانی غربی
زبانهای ایرانی جنوب غربی
گویشهای لری[۳][۴][۵]
زبان های لری کد زبان ISO 639-1: هیچ ISO 639-2: – ISO 639-3: گویشها:
lrc – لری شمالی
bqi – لری بختیـاری
luz – لری جنوبی
zum – لری کمزاری یـادداشت: سرود لرى این صفحه ممکن هست دارای کدهای یونیکد باشد. سرود لرى
زبان لُری یک زبان ایرانی غربی و جنوب غربی هست که توسط مردم ساکن و کوچ نشین منطقه بزرگی درون غرب و جنوب ایران، استان لرستان و جنوب و شرق ایلام ،قسمتهایی از کرمانشاه و حداقل از نیمـه جنوبی همدان (تویسرکان، نـهاوند و ملایر) استان خوزستان: دزفول، اندیمشک، مسجد سلیمان، لالی، اندیکا، رامـهرمز، ایذه، باغملک، شوش، شوشتر، اهواز، باوی،ماهشـهر،بهبهان،امـیدیـه و اکثر شـهرستانهای این استان، چهارمحال و بختیـاری، کهگیلویـه و بویراحمد، استان فارس، استان بوشـهر و استان اصفهان تکلم مـیشود. سرود لرى این زبان درون کنار فارسی بـه شاخه جنوبی زبانهای ایرانی غربی تعلق دارند.[۶] زبان های لری خود بـه دو گروه متمایز متناظر با تمایز بین لر بزرگ و لر کوچک تقسیم مـیشوند.[۷] زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی مـیانـه است.[۸] و واژههای آن همانندی بسیـاری با فارسی دارد.[۸] ریشـه زبانـهای ایرانی، لری-بختیـاری و سایر گویشهای لری مانند زبان فارسی بـه پارسی مـیانـه و از طریق پارسی مـیانـه بـه پارسی باستان برمـیگردد.[۹]
[۱۰][۱۱] این درون حالی هست که برخی گویشهای زبان لری تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفتهاند.[۶][۱۲] زبانشناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویشهای ایرانی جنوب غربی بین گونـههای فارسی و کردی دانستهاند،[۸] کـه مـیان مردم لُر درون غرب و جنوب غرب ایران رایج هست و خود از گویشهای مختلف تشکیل شده .[۸] بـه عبارت دقیقتر این خانواده یک گروه جدا اما مرتبط از چند زیرگروه پیوسته از ایلها و طایفههاست، کـه شناختهشدهترین این گروهها عبارتند از :لکی، بالاگریوه یـا پهلی یـا فیلی ، ممسنی، مـینجایی، بختیـاری، بویراحمد، کهگیلویـه و ممسنی، ثلاثی
، کومزاری ،لاری یـا اچمـی،
هورموزی یـا خورموجی.[۱۳]
برخی کلمات درون زبان لری فیلی و ترجمـه بـه فارسی:
دآ= مادر/
بووَ=پدر/
برآ=برادر/
لوچ=لب/
مـی مـی= /
پت= بینی/
کِلِک=انگشت/
مـی= مو/
گوپ، دم=دهان
قُل=مچ پا که تا انگشتان پا/
مِل=گردن/
کوک=کمر/
گیع= شکم/
سی=برای/
دِ= داخل/
اِزگِل= زغال/
چیـا- چغا= تپه/
ژُ= درد/
برخی کلمات درون زبان لوری دومنی و ترجمـه بـه فارسی آنـها:
دی:مادر/
بوو:پدر/
ککا، ککی:برادر/
بقیـه کلمات با بختیـاری یکی است
چپلاغی:پس گردنی/ کوپ:دهان/ گپ:بزرگ/ لوچ:لب/ خنـه:خنده/ نک نک: دل آشوب بیقرار/ زبان خورموجی هم تقریباً با لاری یکی است.
برخی کلمات درون زبان لری بختیـاری و ترجمـه بـه فارسی: دا=مادر/ بَوِ، بُوِ، بوو=بابا/ برار، گَگِ، گو=برادر/ چپلاغ:سیلی یـا بعد گردنی/ کچی=/ نِفت، پِت=بینی/ کِلِک، کِلِیچ=انگشت/ پَل=مو/ قُل=مچ پا که تا انگشتان پا/ مل=گردن/ قَد=کمر/ گَدِ، اشکم=شکم/ سی=برای/ مِن، مـین=داخل/ اَنگِشت=زغال/ چغا=تپه/ زنشت=درد/
گویشهای زبان لُری
گویشهای لری با تفاوتهای کم و بیش از هم سخن گفته مـیشوند.[۱۴]دانشنامـه ایرانیکا زبان لری را بـه دو دسته کلی لری شمالی و لری جنوبی تقسیم کردهاست.[۶][۱۲] از سوی دیگر فهرست لینگوییست لری را بـه سه دسته شمالی، بختیـاری و جنوبی دستهبندی کردهاست.[۱۵] بنابراین مـیتوان لری را بـه سه دسته زیر تقسیم کرد کـه خود شامل گویشهای مختلف است.[۱۵]
- گویشهای شمالی لری
- لری بختیـاری
- گویشهای جنوبی لری
برخی لکی را نیز گویشی از زبان لری دانستهاند.[۱۶][۱۷] لری لکی و لری خرمآبادی ۷۸ درصد، لری خرمآبادی و لری بختیـاری نیز ۷۸ درصد و لری بختیـاری و لری جنوبی ۸۶ درصد شباهت دارند.[۱۸][۱۹]
جغرافیـای گویشوران لر
لرستان بـه معنی سکونتگاه مردم لر[۲۰][۲۱][۲۲] واژهای هست که بـه سرزمـینهای لرنشین اطلاق مـیگردد و به معنای گستره جغرافیـایی هست که مردم لر درون آن سدارند. با این توضیح مـیتوان حدود لرستان را از دشتهای غرب خانقین و مندلی درون عراق که تا دشت ارژن درون استان فارس درون ایران و از شمال از استان همدان، که تا سواحل خلیج فارس[۲۳] بـه صورت حدودی تعیین کرد.[۲۰][۲۱][۲۲] لرستان درون طول تاریخ بـه مناطق کوچکتری تقسیم شدهاست.
لغت نامـه دهخدا درون کنار توصیف استان لرستان بـه عنوان یکی از تقسیمات کشوری جدید، از لرستان بـه معنای سرزمـین محل سلرها نام مـیبرد:
لرستان یعنی اراضی لرنشین، و آن ناحیتی هست وسیع بـه مغرب ایران، کـه از شمال محدود هست به کرمانشاه و از مشرق بـه کوههای بروجرد و ملایر و از مغرب بـه عراق و از جنوب بـه خوزستان.[۲۴]
در ادامـه، لغتنامـه دهخدا گویشوران ناحیـه تاریخی لرستان را بـه دو گروه لر زبان و لکی تقسیم مـیکند:
و سکنـه نواحی واقع درون شمال غربی آبدیز یکی موسوم بـه لکی و قسمت دیگر دارای زبان لری است. زبان لری فعلی از ترکیبات زبان ایرانی قدیم، و از حیث ترکیب کلمات با زبان فارسی شباهت تام دارد و عناصر خارجی درون آن کمتر نفوذ یـافته و به واسطه محصور بودن درون کوهها این نظر بیشتر تأیید مـیشود، درون صورتی کـه کردستان چون درون سر راه واقع بوده عناصر خارجی درون آن بیشتر نفوذ یـافتهاند.
دانشنامـه ایرانیکا جغرافیـای گویشوران لر را از جنوب استان همدان (دست کم از نـهاوند بـه سمت جنوب) که تا خوزستان و استان فارس بیـان مـیکند. جدا از تقسیم مردم لر بـه دو گروه لرهای بزرگ و لرهای کوچک، گویش لری را مـیتوان بـه دو دسته لری شمالی و جنوبی تقسیم کرد و رودخانـه دز را مـیتوان بـه نوعی مرز دو دسته لری شمالی و جنوبی دانست کـه لری شمالی بـه زبان کردی نزدیکتر هست اما درون هر حال زبان لری و گویشهای مختلف آن شاخهای از گویشهای ایرانی جنوب غربی است.[۶] بهطور دقیق تر مـیتوان گویشهای لری را بـه مناطق جغرافیـایی زیر تقسیم کرد:
۱. لری بختیـاری: استان چهار محال و بختیـاری، قسمت اعظم خوزستان، شرق لرستان[۶] و قسمتهای غربی و جنوبی استان اصفهان.[۹]
۲. نواحی شمالی: بروجرد، جنوب استان همدان[۶][۲۵] و بخشهایی از جنوب استان مرکزی.[۱۲]
۵. لری مـیانی: خرمآباد، دورود، پل، دوره، اندیمشک، شوش، استان ایلام،[۶] قسمتهایی از استان قزوین[۱۲] و در عراق[۲۶] ۶. لرهای اچمـی: کشور ایران و کشورهای حاشیـه خلیج فارس ۷. لرهای کمزاری: کشورعمان و جزیرهٔ مسندم.[۲۷][۲۸][۲۹]
گویشوَران لُری
پراکندگی گویشوران لر درون امتداد رشته کوه زاگرس درون غرب کشور ایران و بهطور دقیقتر از زاگرس مـیانی که تا کنارههای خلیج فارس و در غرب که تا حدود مـیان رودان است.[۱۲] بیشترین جمعیت گویشوران لر درون استانهای لرستان، چهارمحال و بختیـاری، کهگیلویـه و بویراحمد و خوزستان هست ولی جمعیت قابل ملاحظهای از لرزبانها درون مناطقی از جنوب استان ایلام، غرب استان فارس و اصفهان و استان بوشـهر ساکن هستند.[۱۲] ولی برخی از لرزبانها درون مناطقی از ایران پراکندهاند کـه علت این پراکندگی بهطور عمده مسائل سیـاسی بـه ویژه درون زمان حکومت رضاشاه پهلوی صورت گرفته و از آن جمله مـیتوان بـه لرزبانهایی کـه به استانهای قزوین، قم و کرمان تبعید شده و هماکنون بخشی از گویشوران لر بهشمار مـیآیند اشاره کرد.[۱۲]
دزفولی و شوشتری نیز با اینکه بـه عنوان گویشی از زبان فارسی مطرح اند، بـه لری شبیـه تر اند.[۶][۱۲]
هر چه از سوی مـیانـه زاگرس بـه جنوب و کنارههای خلیج فارس حرکت کنیم گویشوران لر بـه زبان فارسی بیشتر نزدیک مـیشوند و هر چه بـه سمت زاگرس مـیانی و شمالی و بهطور خاص مناطق کردزبان حرکت کنیم واژهها و شباهتهای واجی بیشتری مـیان گویشوران لر و گویشوران کرد خواهیم داشت و لری خرمآبادی نمونـهای از نزدیکترین گویشهای لری بـه زبان کردی است.[۱۲]
گمانهای غیر زبانشناسان
نام زبان لری درون کتابهای تاریخی قدیمـی نیـامدهاست و ظاهراً زبان مردمان این ناحیـه گویشی از زبان پهلوی درون نظر گرفته شدهاست. پیش از بررسیهای زبانشناسی نوین، برخی نویسندگان بر پایـه حدس، گویش لُری را با زبانهای کردی تبار مربوط مـیدانستند. به منظور نمونـه دهخدا درون لغت نامـه دهخدا، لر (و یـا لور) را نام عشیرتی بزرگ از عشایر کرد مـیداند:
گروهی از کردها درون کوههای مـیان اصفهان و خوزستان و این نواحی بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.[۳۰]
یـا دکتر پرویز ناتل خانلری گویشهای لری و بختیـاری را نزدیک بـه زبان کردی گماناست و در این خصوص مـینویسد: «در کوهستان بختیـاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایلهای بختیـاری و ممسنی و بویراحمدی بـه گویشهایی سخن مـیگویند کـه با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچیک از شعبههای آن درست یکسان نیست، و مـیان خود آنـها نیز ویژگیها و دگرگونیهایی وجود دارد کـه هنوز با دقت حدود و فواصل آنـها مشخص نشدهاست. اما معمول چنین هست که همـه گویشهای بختیـاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.»[۳۱]
بر پایـه گمانی دیگر از مـیان تمام اقوام آریـایی لرها از نظر سازمان زبانی رابطه تنگاتنگی با کردی زبانان و فارسی زبانان دارند درون حالیکه برخی پژوهشگران بیـان داشتهاند کـه لرها از کردها منشعب مـیشوند. اما برخی دیگر از پژوهشگران معتقدند کـه لرها از قدیمالایـام گروهی مستقل بودهاند گرچه از دو همسایـه فرهنگی خویش تأثیر پذیرفتهاند.[۸] گرچه لرها از نظر زبانی آشکارا با فارسی مرتبط هستند اما کارشناسان درون این باره اختلاف نظر دارند کـه لری و فارسی از فارسی باستان منشعب شدهاند یـا از فارسی مـیانـه، لری همچنین با کردی مرتبط مـیباشد این ارتباط درون گویشهای شمالی لری بیشتر نمودار است. گویشهای لری یک پیوستار زبانی مابین دو قطب فارسی و کردی هستند.[۸]
نمونـه نوشتار
نوشتار زیر بـه لری خرمآبادی است.[۶]
ایما هوفتیئیم نـهزیکیـا سائت چارئو چارئو نیم. ونو کـه پآ تهش بیئن ئو بیـار بیئن همـهنـه بیآر کهردهن ئو و سورئت ههمـه خوشونـه آماده کهردن سی رهته ویره قوله
آما قهرار نیآن کـه یـهک دو نـهفر بئیسن د اشگهفت ئو بهقیـه روئن ویره قوله. چوونکه اساسیـا زیـادی داشتهن کـه نمـیتونـهسهن وا خوشو بیـارهنشو، دو نـهفر مئنن د اشگهفت کـه هم بئسن ته ئی اساسیـا ئو هم ئناشتا هازر بهکهن کـه موقع کـه اینو ورمـیگهردن بوهورهن.
اوفتائیم و ره. نـهزیک یـه سائتی ره رهتیم که تا رئسهسیم و قوله. الوته خهیلی سهرد بی. بهرف ئم اومایی. یـه تیکهام بهردیـا کوو سور بینی؛ و همـی دهلیل ایما یوآش یوآش ئو وا سهختی مـیرهتیم و ره.
amā qerār nĪā-n ke yak dö nafar bē-Īs-an de ešgaft ö baqia rö-an vīr-e kola. čūnke asās-yā ziād-Ī dāšt-en ke ne-mĪ-tōness-en vā xo-šō bö-jr-an-ešō, dö nafar man-en de ešgaft ke ham bē-Īs-an tĪ asā-s-yā va ham enāštā-ne hāzer kon-an ke möjqē ke īn-ō ver-mĪ-gerd-an bo-hor-an.
ḥarekat kerd-Im. nezīk-e ye sāat-I ra rat-Im tā rasess-Im ve kola. alvatta xēł-I sard bī. barf am omō-ī. ye tīkI am bard-yā kö sör[۶] bī-īn-ī. va hamī dałīł Imā yavāš yavāš ö vā saxtī mI-rat-Im ve raما خفتیده بودیم که تا نزدیکیـهای ساعت چهار، چهارو نیم. آنـهایی کـه پای آتش بودند و بیدار شده بودند همـه را بیدار د و همگی بـه سرعت خود را آماده د به منظور رفتن بـه سمت قله.
اما قرار گذاشتند کـه یکی دو نفر درون غار بمانند و بقیـه بـه سمت قله کوه راهی شوند. چونکه اساسهای بسیـای داشتند کـه نمـیتوانستند همـه آنها را با خود حمل کنند. دو نفر درون غار ماندند کـه هم مراقب اساسها باشند و هم صبحانـهای (ناشتا) آماده کنند کـه هنگام بازگشت گروه بخورند.
به راه افتادیم. نزدیک یک ساعت راه رفتیم که تا رسیدیم بـه قله. البته خیلی سرد بود. برف هم آمده بود. کمـی هم سنگها لیز شده بودند. بـه همـین دلیل ما آرام آرام (یواشیواش) و به سختی راه مـیرفتیم.
وضعیت امروزی زبان لری
زبان لری یکی از زبانهایی هست که حیـاتش بـه دلایل مختلف درون و برون قومـی، درون معرض تهدید است. با توجه بـه استفادهٔ وافر و نسنجیده از شیوهٔ واژهگزینی، این شیوه بـه مـهمترین عامل آسیبرسان بـه زبان لُری تبدیل شدهاست. امروزه تعامل اقوام و ملل بـه شکل عجیبی گسترش یـافتهاست و این امر موجب تأثیرگذاری بیش از پیش بر روی یکدیگر درون همـه عرصهها شدهاست. درون این خصوص، تأثیر زبانها بر یکدیگر به منظور بعضی از اقوام بـه فرصت و برای برخی دیگر بـه تهدیدی جدی تبدیل شدهاست. برخی از زبانها بـه دلیل برخورداری از عوامل رشد زبان کـه بیشتر درونقومـی هست دارای فرصت و برخی دیگر بـه دلیل عدم برخورداری از این عوامل مورد تهدید روزافزون و خطر از دور خارج شدن هستند. بـه نظر مـیرسد لُری درون زمرهٔ زبانهای دستهٔ دوم یعنی زبانهای مورد تهدید قرار مـیگیرد.[۳۲] این قوم بـه علت نداشتن رسمالخط مشخص و واحد و نیز بـه علت شرایط خاص زیستی خود، موفق بـه مکتوب نمودن آثار ادبی خود نشده و از سوی دیگر درون سالهای اخیر نسل جدید مردمان لرتبار بـه فارسی صحبت و دوری از زبانهای بومـی گرایش پیدا کردهاند کـه هر دوی این عوامل خطری به منظور ادامـه حیـات زبانهای مردم لر مـیباشند. پرهیز از لری صحبت درون مـیان قشر تحصیل کرده و به ویژه جامعه دانشگاهی لرها بیش از قشرها دیگر شدت یـافتهاست.[۳۳]
پانویس
نسخهٔ زبان لری شمالی ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد پروژهٔ ویکیپدیـا زبان لری آزمایشی درون ویکیمدیـا انکوباتور موجود است./ref>
[زبان لری - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد سرود لرى]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 17 Nov 2018 09:07:00 +0000