پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
۳۰ تیر ۱۳۳۱ – ۲۸ مرداد ۱۳۳۲در زمانِ محمدرضا پهلویپس از احمد قوامپیش از فضلالله زاهدی مشغول بـه کار
۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ – ۲۵ تیر ۱۳۳۱در زمانِ محمدرضا پهلویپس از حسین علاءپیش از احمد قواموزیر دفاع ملی مشغول بـه کار
۷ مرداد ۱۳۳۱ – ۲۸ مرداد ۱۳۳۲در زمانِ محمدرضا پهلوینخستوزیر خود اوقائم مقام احمد وثوقپس از مرتضی یزدانپناهپیش از عبدالله هدایتنمایندهٔ مجلس شورای ملی
دورههای ۱، لقب چند تن از رجال عهد قاجار حل در جدول ۳، ۵، ۶، ۱۴ و ۱۶ مشغول بـه کار
۲۰ بهمن ۱۳۲۸ – ۶ اردیبهشت ۱۳۳۰حوزه انتخاباتی تهراناکثریت ۳۰٬۷۳۸ مشغول بـه کار
۶ اسفند ۱۳۲۲ – ۲۱ اسفند ۱۳۲۴حوزه انتخاباتی تهران مشغول بـه کار
۱۹ تیر ۱۳۰۵ – ۲۲ مرداد ۱۳۰۷حوزه انتخاباتی تهران مشغول بـه کار
۲۲ بهمن ۱۳۰۲ – ۲۲ بهمن ۱۳۰۴حوزه انتخاباتی تهران مشغول بـه کار
۱۴ آذر ۱۲۹۳ – ۲۲ آذر ۱۲۹۴[۱]حوزه انتخاباتی تهران[۲] مشغول بـه کار
عدم تصویب اعتبارنامـه درون مجلس اولحوزه انتخاباتی اصفهانوزیر امور خارجه مشغول بـه کار
۲۴ خرداد ۱۳۰۲ – ۳۱ شـهریور ۱۳۰۲در زمانِ احمدشاه قاجارنخستوزیر حسن پیرنیـاپس از محمدعلی فروغیپیش از محمدعلی فروغی مشغول بـه کار
۸ مـهر ۱۳۰۰ – ۱۶ مـهر ۱۳۰۰در زمانِ احمدشاه قاجارنخستوزیر احمد قوامپس از حسن اسفندیـاریپیش از اسدالله قدیمـیوالی آذربایجان مشغول بـه کار
۲۸ بهمن ۱۳۰۰ – ۲۰ تیر ۱۳۰۱در زمانِ احمدشاه قاجارنخستوزیر حسن پیرنیـاپس از مـهدیقلی هدایتپیش از امانالله جهانبانیوزیر مالیـه مشغول بـه کار
۱۴ خرداد ۱۳۰۰ – بهمن ۱۳۰۰در زمانِ احمدشاه قاجارنخستوزیر احمد قواموالی فارس مشغول بـه کار
۷ مـهر ماه ۱۲۹۹ – ۲ فروردین ۱۳۰۰در زمانِ احمدشاه قاجارنخستوزیر حسن پیرنیـاپس از عبدالحسین مـیرزا فرمانفرماپیش از ابراهیم قواماطلاعات شخصزاده ۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸
تهران، ایراندرگذشت ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ (۸۷ سال)
تهران، ایرانآرامگاه احمدآباد مصدق، استان البرزملیت ایرانیحزب سیـاسی جبهه ملی ایران (۱۳۲۸–۱۳۴۵)دیگرعضویتهای سیـاسی حزب دموکرات (۱۲۹۷–۱۲۹۸)[۳]
اعتدالیون (۱۲۹۳–۱۲۹۷)[۴]همسر(ان) زهرا ضیـاءالسلطنـه (ازدواج ۱۲۸۰)فرزندان احمد، غلامحسین، منصوره، ضیـا اشرف، خدیجهمحل
تحصیل مدرسه علوم سیـاسی پاریس
دانشگاه نوشاتلهیئت دولت کابینـههای مصدقمذهب اسلام (شیعه)امضا
محمد مصدق تولد ۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸ (مطابق با شناسنامـه)[۵]یـا۲۶ خرداد ۱۲۶۱ (طبق محاسبه برخی مورخین)[۶]سنگلج تهران- درگذشت ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ تهران [۷][۸] درون زمان قاجار معروف بـه مـیرزا محمد خان مصدقالسلطنـه که تا قبل از تصویب قانون منع استفاده از القاب و مشـهور بـه دکتر مصدق از زمان پهلوی، سیـاستمدار، حقوقدان، نمایندهٔ هشت دوره مجلس شورای ملی، استاندار، وزیر و دو دوره نخستوزیر ایران بود. لقب چند تن از رجال عهد قاجار حل در جدول محمد مصدق نخستین ایرانی دارندهٔ مدرک دکترای رشته حقوق است[۹][۱۰] مصدق درون زمان انتقال سلطنت از قاجار بـه پهلوی، اگر چه از حکومت قاجار مأیوس بود[۱۱] با توجه بـه این کـه مـیدانست رضا شاه حکومتی برمبنای دیکتاتوری ایجاد مـیکند، با این کار مخالفت کرد و بعد از آن یکی از منتقدین سرسخت رضاشاه بود.[۱۱][۱۲] درون زمان حکومت رضاشاه، مصدق زندان رفته و مدتی را درون تبعید گذرانید.[۱۳] او سلطنت پهلوی را مخلوق سیـاست انگلستان مـیدانست.[۱۴]
وی بعد از سقوط رضاشاه، از تبعید بـه عرصهٔ سیـاست بازگشت. لقب چند تن از رجال عهد قاجار حل در جدول درون سال ۱۳۲۸ با چندین حزب وارد اتحاد شد و با همکاری افرادی مانند حسین فاطمـی بـه تأسیس جبههٔ ملی ایران اقدام کرد. جبههٔ ملی و در رأس آنها مصدق، بـه پیشنـهاد فاطمـی به منظور شروع استعمارستیزی درون ایران، ملی شدن صنعت نفت را مطرح د. مصدق درون سال ۱۳۳۰ بـه نخستوزیری رسید و در اولین قدم، نفت ایران را ملی کرد. بـه همـین دلیل طرح سقوط دولت او توسط انگلستان (که که تا قبل از ملی شدن نفت، صاحب عمدهٔ نفت ایران بود) ریخته شد و سرانجام درون کودتای ۲۸ مرداد کـه توسط سازمان سیـا انجام شد، دولت مصدق بـه صورت غیرقانونی و در حالی کـه محمدرضا پهلوی شدیداً با مصدق مخالفت مـیکرد و خواستار سقوط دولت مصدق بود، ساقط شد. یکی دیگر از دلایل سقوط دولت او، مخالفتهای ابوالقاسم کاشانی با مصدق بود.[۱۵]کاشانی درون حالی کـه قبلاً از مصدق حمایت مـیکرد، بـه همراه جمع کثیری از روحانیون بـه مخالفت با مصدق برخاست. بعد از آن مصدق درون دادگاه نظامـی محاکمـه شد و علیرغم دفاعیـهٔ مستندی کـه از خود ارائه داد، بـه سه سال حبس انفرادی محکوم شد.[۱۶] بعد از تحمل سه سال زندان، مصدق بـه دستور محمدرضا پهلوی بـه قلعهٔ احمدآباد تبعید شد و تا پایـان عمر خود، درون آن جا تحت نظارت قرار داشت و به گفتهٔ خودش، «هر روز آرزوی مرگ مـیکرد»[۱۷] مصدق سرانجام درون ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان درون ۸۷ سالگی درون بیمارستان نجمـیهٔ تهران تحت نظر مأموران ساواک درگذشت و به دلیل مخالفت شاه با دفن او مطابق با وصیتنامـهاش درون کنار کشتهشدگان قیـام سی تیر، درون احمدآباد بـه خاک سپرده شد.[۱۸][۱۹]
مصدق یکی از پیشگامان نـهضت ضد استعماری معاصر بود کـه نـه تنـها درون ایران بلکه درون بین کشورهای جهان سوم هم از او بـه عنوانی کـه شجاعانـه و با سرسختی تحسینبرانگیزی مقابل استعمار انگلیس ایستاد، نام مـیبرند.[۲۰]
مصدق از طرفداران انقلاب مشروطهٔ ایران بود و معتقد بود کـه شاه فقط حتما نمادی به منظور وحدت باشد. مصدق درون دوران نخستوزیری کوشید که تا قدرت شاه را محدود بـه چارچوب مشخص شدهٔ آن درون قانون اساسی مشروطه کند. درون این دوره محمد مصدق بـه وضوح، قدرت برتر کشور (نسبت بـه شاه) بود.[۲۱] مصدق کـه در زمان نخستوزیری توانسته بود مشروطه را کاملاً اجرا کند و قدرت شاه و خانوادهٔ سلطنتی را محدود کند، بعد از کودتای بیست و هشتم مرداد، همچنان منتقد حکومت محمد رضا شاه بود. درون زمان نخستوزیری او، خانوادهٔ سلطنتی (به خصوص اشرف پهلوی) از مخالفین سرسخت مصدق بودند. محققان معتقدند درون جستجوی ریشـهٔ اصلی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، مـیتوان بـه کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بازگشت.[۲۲][۲۳][۲۴]
اگرچه محمدرضا پهلوی کودتای بیست و هشتم مرداد را قیـام مردم و رستاخیز ملی ایران مـینامـید.[۲۵][۲۶] ولی شصت سال بعد از کودتای بیست و هشتم مرداد سازمان سیـا با انتشار اسنادی، بـه دخالت مستقیمِ خود درون ایران معترف شد.[۲۷][۲۸][۲۹] دکتر محمد مصدق چهرهٔ آزادیخواه پرشور و استعمارستیزی بود کـه بر کشورهای خاور مـیانـه همچون مصر تأثیر گذاشت. او نخستین دولتمرد خاورمـیانـه بود کـه با اجرایی اندیشـه ملی شدن صنعت نفت پرچم مبارزه اقتصادی با قدرتهای استعماری را برافراشت. از این رو درون کشورهای خاورمـیانـه از او بـه عنوان «زعیم الشرق» یـاد مـیشد و حتی جمال عبدالناصر خیـابانی را درون قاهره بـه نام محمد مصدق نام نـهاد کـه اکنون نیز بـه این نام خوانده مـیشود. او بـه طرق مختلف سرمشقی به منظور ملی گرایـان خاورمـیانـه همچون جمال عبدالناصر بود.[۸][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳].[۸][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳]
آغاز زندگی و جوانی
محمد مصدق مطابق با آنچه درون شناسنامـه اش درج شده درون ۲۹ اردیبهشت سال ۱۲۵۸ شمسی، درون محلهٔ سنگلج شـهر تهران بـه دنیـا آمد. درون مورد تاریخ دقیق زادروز وی اختلاف نظر هست و این مسئله از زمان حیـات وی که تا امروز وجود داشته برخی از منابع تاریخ تولد او را (طبق کتاب «خاطرات و تالمات مصدق») ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ حساب مـیکنند. پدرش مـیرزا هدایت الله آشتیـانی، وزیر دفتر ناصرالدین شاه[۴۴] و از نوادگان مـیرزا محسن آشتیـانی بود.[۴۵] مـیرزا هدایت الله وزیر دفتر، پدر مصدق، از رجال متجدد روزگار خود و از اطرافیـان مـیرزا تقی خان امـیرکبیر بود.[۴۶]ملک تاج خانم (نجمالسلطنـه)، مادر دکتر مصدق، شاهزاده فیروز مـیرزا نصرتالدوله و نوهٔ عباس مـیرزا بود کـه موقوفه بیمارستان نجمـیهٔ تهران را بنا نـهاد.[۴۷]
در ۱۶ اسفند ۱۲۶۴، فیروز مـیرزا نصرتالدوله کـه پدربزرگ مادری محمد بوده درمـیگذرد. چنانکه درون آن دوره مرسوم بوده هرگاه یکی از حقوقبگیران دولت درمـیگذشت یک سوم حقوق او بـه بازماندگان مـیرسید و به همـین سبب یک سوم حقوق ۱۲۰ تومانی وی، بـه فرزندانش از جمله عبدالحسین مـیرزا سالار لشکر (بعداً معروف بـه فرمانفرما), خانم سرورالسلطنـه (بعدها ملقب بـه حضرت علیـا) و خانم نجمالسلطنـه تعلق گرفت. خود مصدق مـینویسد: لقب چند تن از رجال عهد قاجار حل در جدول «هیچ حقوقی یـا اضافهحقوقی داده نمـیشد مگر اینکه پیشتر محل آن تعیین شدهباشد و محل حقوق جدید بـه این روش معمولاً یک سوم متوفیـات بود. بهاین طریق کـه هری از دنیـا مـیرفت اگر وارثی داشت یک سوم از حقوق او و الا تمام آن درون اختیـار دولت قرار مـیگرفت کـه به هر مـیخواست مـیداد…»[۴۸]
در سال ۱۲۷۰ شمسی، مـیرزا هدایتالله آشتیـانی از ناصرالدین شاه درخواست کرد کـه مـیرزا محمد (مصدق) ۹ ساله درون ردیف مستوفیـان زبردست قرار گیرد و در فهرست حقوقبگیران درآید و ناصرالدین شاه آن را پذیرفت.[۴۹]
در تاریخ ۱ شـهریور ۱۲۷۱ خورشیدی پدر مـیرزا محمد درگذشت. پسر بزرگ مـیرزا هدایتالله از مـیرزا یوسف آشتیـانی، مـیرزا محمد حسین نام داشت کـه سالها بـه علت بیماری مـیرزا هدایت الله وزارت دفتر استیفا را عهدهدار بود و با فوت پدر رسماً بـه این سمت منصوب شد. مـیرزا علی و مـیرزا محمد، پسران دیگر مـیرزا هدایت الله بـه ترتیب «موثقالسلطنـه» و «مصدقالسلطنـه» لقب گرفتند.[۸] درون همـین زمان یک سوم حقوق دوران خدمت مـیرزا هدایتالله وزیر دفتر بین بازماندگانش تقسیم شد و قسمتی هم بـه مصدق السلطنـه رسید…"[۵۰]
از تاریخ ۱۶ دی ۱۲۷۳ که تا ۸ اردیبهشت ۱۲۷۴، مظفرالدین مـیرزا ولیعهد کـه بهرسم معمول دورهٔ قاجار، فرمانروای آذربایجان بود و در تبریز زندگی مـیکرد بـه همراه اطرافیـان، بـه تهران سفر کرد و این ۱۱۲ روز را درون منزل داماد خودعبدالحسین مـیرزا فرمانفرما (دایی مصدق) بـه سر برد. نجمالسلطنـه با مـیرزا فضلالله خان وکیل الملک، باشی ولیعهد ازدواج مـیکند و در بهار ۱۲۷۳ خورشیدی بـه همراه شوهر خود و مصدق از تهران بـه تبریز جابهجا مـیشود. مصدق بیش از یک سال درون تبریز زندگی کرد و آشنایی او بـه زبان آذری درون این دوران بود.
در سال ۱۲۷۵ مظفرالدین شاه بعد از قتل پدرش ناصرالدین شاه تاجگذاری کرد. بعد از این ماجرا تمامـی افرادی کـه در دربار ولیعهد درون تبریز بودند بـه تهران نقل مکان مـیکنند. درون همان سال ۱۲۷۵ عبدالحسین مـیرزا فرمانفرما علیـه علی اصغر خان اتابک معروف بـه امـینالسلطان، اتابک اعظم نخستوزیر، توطئه کرد و چهار ماه بعد از بـه تخت نشستن مظفرالدین شاه با دسیسه اتابک را کنار زدند و پس از آن، کشور بدون صدر اعظم و با زعامت چهار وزیر بـه شمول وزیر داخله مخبرالدوله؛ وزیر جنگ فرمانفرما؛ وزیر خارجه مشیرالدوله؛ و وزیر مالیـه نظامالملک اداره گردید و مـیرزا فضلالله خان وکیلالملک، مخصوص شاه، فرمان استیفای خراسان را بـه نام مـیرزا محمد خان مصدقالسلطنـه صادر کرد.[۸][۵۱][۵۲]
ازدواج
سال ۱۲۸۰ خورشیدی، مصدق کـه در آن زمان ۱۹ سال داشت زهرا مـیرزا زینالعابدین تهرانی سومـین امام جمعه تهران را بـه همسری اختیـار کرد. زهرا ابتدا ملقب بـه شمسالسلطنـه بود. بعد از مرگ مادرش، ناصرالدین شاه کـه لقب ضیـاءالسلطنـه را داشت، این لقب بـه شمس السلطنـه کـه همسر مصدق بود داده شد. ازدواج این دو ۶۴ سال که تا پایـان زندگانی شان ادامـه یـافت.[۵۳] این زوج سه پسر داشتند یکی از فرزندان یحیی درون دوره کودکی و در سوئیس فوت کرده[۵۴][۵۵] و دو فرزند پسر بـه نامـهای احمد و غلامحسین و سه بـه نامـهای منصوره و ضیـااشرف و خدیجه باقی ماندند.
انقلاب مشروطه
در بهمن ماه ۱۲۸۲ خورشیدی پیمان جدیدی بین ایران و روس بسته شد کـه بسیـار بـه زیـان بازرگانان و بازاریـان بود. درون تحصن شاهعبدالعظیم (۱۲۸۴) درون ۵ اردیبهشت ۱۲۸۴ بازاریـان تهران بازار را بستند و به شاه عبدالعظیم رفتند و بست نشستند و بنیـاد عدالت خانـه درون سراسر ایران را درون خواست د.[۵۶] این بست نشستن درون شاه عبد العظیم و ادامـه فشارها و اعتراضها بـه انقلاب مشروطه منتهی شد که تا این کـه مظفرالدین شاه فرمان مشروطه را درون ۱۳ امرداد ۱۲۸۵ صادر کرد که تا همـهپرسی تشکیل مجلس شورای ملی و نوشتن قانون اساسی بر اساس خواست ملت ایران انجام بیـابد.[۵۷]
الزامات قانونی ناشی از تغییر رکن قانونگذاری و ایجاد عدالت خانـه از دستاوردهای نظامهای نوین درون تحدید قدرت مطلقه شخص پادشاه بود. مشروطیت حاصل تفکرات فلاسفه اروپایی قرن هجدهم مـیلادی بود کـه به تغییر گسترده نظام سیـاسی و اجتماعی این کشورها انجامـیده بود.[۵۸] درون ایران عهد قاجار، این امر موجب تغییر کلیـه ارکان حکومتی و ایجاد نـهادهای نوین بـه جای دوایر سنتی از جمله دیوان استیفا گردید. بدبینی عمومـی بـه صاحبان شغل مستوفی گری و تغییر ساختار مالیـه ایران سرانجام بـه استعفاء مصدق به منظور تحصیل علوم جدید درون اروپا انجامـید.[۵۹]
پس از مرگ مظفرالدین شاه پسرش محمد علی شاه درون تاریخ ۲۹ دی ۱۲۸۵ تاجگذاری کرد. درون تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۰۷ بین محمد علی شاه و مجلس شورای ملی جدال شد زیرا مجلس حقوق وی را کم کرد و دیگر تصویب نکرد کـه وی به منظور هزینـههای شخصی از دولت روسیـه وام بگیرد. درون عوض روسیـه به منظور براندازی مشروطه محرمانـه بـه او وام داد و محمد علی شاه جواهرات سلطنتی و مروارید ثروت ایران را گرو گذاشت.[۶۰]
مجلس شورای کبرای دولتی
محمد مصدق، درون دوران سلطنت محمدعلی شاه، توسط برادر ناتنی اش حشمت الدوله والاتبار بـه عنوان یکی از اعضای طبقهٔ اعیـان و اشراف، بـه عضویت «مجلس شورای کبرای دولتی» کـه توسط شاه ایجاد شدهبود انتخاب مـیشود.[۶۱][۶۲]احمدروی راجع بهاین اقدام چنین نوشتهاست: «محمد علیشاه… با فهم و اندیشـهٔ کوتاه خود بر آن شد کـه مجلسی بـه نام مجلس شورای کبرای دولتی از درباریـان و اعیـان و بازرگانان پدید آورد کـه در دربار بنشینند و در کارهای دولتی بـه سگالش پردازند و این خود جانشین دارالشورا باشد؛ از این رو پنجاه تن کمابیش از آنان فهرست د و به هر یکی نامـه فرستاده بـه باشندگی درون آن مجلس خواندند کـه روز شنبه هفتم آذر ۱۲۸۷ (۴ ذیقعدهٔ ۱۳۲۶) کـه روز گشایش آن مجلس خواستی بود، بـه دربار روند و پس از هفتهای دو روز درون مجلس باشند و گفتگو کنند… درون آن مجلس جز گفتگوهای بیـهوده بـه مـیان نمـیآمده و باشندگان بیش از همـه بـه خودفروشی و برتری جویی بـه یکدیگر مـیپرداختهاند».[۶۳] اما این فعالیت باب طبع مصدق کـه خود جزء مشروطهخواهان محسوب مـیشد، نبود. مصدق بعد از تشکیل یک جلسه با وساطت برادرش حشمتالدوله والاتبار درون خواست گذرنامـه مـیکند و در همـین راستا یک جلسهٔ بینتیجه با شاه برگزار مـیکند کـه شرح آن درون کتاب «خاطرات و تالمات» آمدهاست. بعد از آن باب اجازهٔ خروج از کشور به منظور ادامـهٔ تحصیل بـه اروپا رفت.[۶۱]
رها شغل مستوفی
در این باره مصدق بـه دو علت اشاره کردهاست، او علیرغم احساس رضایت درون سالهای نخستین این مسؤولیت، بهب دانستهها بیش از آنچه درون مکتبخانـههای فراگیر درس داده مـیشد، گرایش داشت و در این مـیان ماجرای گله مندی یک ارباب رجوع کـه به گفته مصدق “حقوقی درون حقش برقرار شده و از تأدیـهٔ رسوم معمول خودداری مـیکرد… ” بهانـهای بـه دست امـینالسلطان اتابک اعظم صدراعظم دوران ناصری و مظفری داد که تا ناراحتی درونی خود را نسبت بـه مصدق کـه مـیاندیشید با مخالفان صدراعظم ارتباط دارد، آشکار ساخته و تصمـیم بـه برکناری او بگیرد، کاری کـه در عمل رخ نداد. این جریـان منجر بـه این شد کـه مصدق درون خانـه گوشـه نشینی کند و روانـهٔ مدرسهٔ تازه تأسیس شدهٔ علوم سیـاسی آن دوره گردید؛ ولی بـه علت ممنوعیت تحصیل مستخدمـین دولت، درون خانـه بـه مطالعهٔ خصوصی پرداخت و از اساتیدی مانند شیخ محمدعلی کاشانی، مـیرزا عبدالرزاق خان یغابری، مـیرزا غلامحسینخان رهنما و مـیرزا جوادخان قریب (دیپلم مدرسهٔ سیـاسی و ناظم مدرسهٔ آلمانی) بهره برد.
مصدق به منظور رها کارش دو دلیل برمـیشمرد:
یکی این بودکه از مسؤولیت کاری کـه داشتم خود را رها کنم که تا بهتر بتوانم تحصیل کنم و دیگر اینکه چون تبلیغات علیـه مستوفیـان روز بـه روز بیشتر مـیشد. من خود را از جرگهٔ آنان خارج نمایم و علت فراوانی تبلیغات این بود کـه بعد از مشروطه این اندیشـه درون جامعه قوت گرفت کـه تجدید رژیم مستلزم تشکیلات نو است؛ کارمندان پیشین حتما از کار خارج شوند و جای خود را بـه چهرههای جدید بسپارند[۶۴]
به گفته مصدق درون دوره مشروطه «کلمـه مستوفی و دزد مترادف شده بود».[۶۵]
برای شغل مستوفی شرایط مساعد نبود و دیگر اعتبار خود را از دست مـیداد. مصدق بر آن شد کـه در راه سیـاست قدم بگذارد. مصدق شغل مستوفی خراسان را نزد آقا مـیرزا رضا گرکانی بـه امانت گذاشت. آقا مـیرزا مستوفی کردستان و ساوه بود. عبدالله مستوفی مـینویسد «مصدق بـه مناسبت خصوصیتی کـه با برادرم آقا مـیرزا داشت بـه تقاضای خود مصدق، کار خراسان را هم ضمـیمـه سایر کارهای آقا مـیرزا گشت و فرمان و احکام آن صادر گردید».[۶۶]
تلاش به منظور نمایندگی درون مجلس دورهٔ اول
محمد مصدق درون بارهٔ انتخاب خود بـه نمایندگی اصفهان درون مجلس دورهٔ اول چنین مـینویسد:[۶۷]
«روزهای اول مشروطه کـه هنوز مشروطیت ایران نضج نگرفته بود و مقام نمایندگی حقوق نداشت و کمتری داوطلب وکالت بود، به منظور من نیز سهل بود کـه مثل بعضی از همقطارانم بـه نمایندگی یکی از طبقات وارد مجلس بشوم و آن چیز کـه مانع از هر اقدام گردید نداشتن سن سی سال بود؛ ولی بعد کـه اعتبارنامـه بعضی از نمایندگان کمتر از سی سال بـه تصویب رسید من نیز بـه فکر وکالت افتادم و چون درون طهران محلی به منظور انتخابم نبود بـه جهات زیر داوطلب نمایندگی از شـهر اصفهان شدم:
این اعتراض کـه در آن دوره بر ضرر من بود درون دوره شانزدهم تقنینیـه [سال ۱۳۲۸ شمسی] بـه سودم تمام شد و علت این بود کـه در کابینـه وثوقالدوله کـه هنوز قرارداد ۱۹۱۹ مـیلادی تصویب نشده ولی رویـه کار دولت معلوم بود و من مـیخواستم از ایران بروم و در یکی از ممالک اروپا اقامت کنم احتیـاج بـه گذرنامـه داشتم کـه طبق تصویبنامـه هیئت وزیران بهانی داده مـیشد کـه دارای سجل احوال (شناسنامـه) باشند. نظر بـه اینکه سال ولادتم درون پشت قرآنی نوشته شده بود کـه در دست نبود، آن را بدون تحقیق و تشخیص اختلاف سال قمری با شمسی درون کلانتری ۳ شـهر تهران نوشتم کـه شناسنامـه صادر شد، و موقع انتخابات دوره ۱۶ تقنینیـه طبق آن شناسنامـه از هفتاد تجاوز مـیکرد. این بود کـه عسنگ قبر وکیلالملک کرمانی را کـه تاریخ وفاتش با تمام حروف روی آن منقور هست از نجف خواستم و آن را بـه وزارت کشور فرستادم و با همان دلیل کـه مؤتمنالممالک ثابت کرده بود کـه سی سال نداشتم، ثابت کردم کـه سالم از هفتاد کمتر هست که مورد تصدیق انجمن مرکزی انتخابات قرار گرفت و اعتبارنامـهام را صادر د.»[۶۹]
ادامـه تحصیلات و بازگشت بـه ایران
محمد مصدق درون سال ۱۲۸۷ خورشیدی به منظور ادامـه تحصیلات خود بـه فرانسه رفت و پس از پایـان یـافتن تحصیل علوم مالیـه درون مدرسه علوم سیـاسی پاریس بـه سویس رفت و به دریـافت درجه کارشناسی ودکتری درون رشته حقوق درون دانشگاه نوشاتل نائل آمد.[۷۰] موضوع پایـاننامـه کارشناسی او مسوولیت دولت به منظور اعمال خلاف قانونی مستخدمـین درون موقع انجام وظایف و قاعده منع استرداد مقصرین سیـاسی بود. او تز دکترای خود را درون مورد وصیت درون فقه اسلام و مذهب شیعه نوشت. مصدق اولین ایرانی هست که درون رشته حقوق دارای مدرک دکترا مـیباشد.[۷۱][۷۲]
درخواست تابعیت سوییس و عدمب آن
مصدق جریـان درخواست تابعیت سوییس را بـه شرح زیر بیـان کردهاست: «... من درون تمام مدت اقامتم، همـه روزه که تا ظهر بـه کارآموزی مشغول بودم و عصرها هم با یکی از دانشجویـان همدورهٔ خود بـه ترجمـهٔ تز اشتغال داشتم. … مدت کارآموزی شش ماه بود و من نـه ماه درون آن دارالوکاله کارکردم و در عالیترین دادگاه نوشاتل درون محاکمـهای شرکت نمودم و تصدیقنامـهٔ وکالت خود را بـه شرط تابعیت سوییس از آن دادگاه گرفتم. نظر بـه اینکه تحصیل تابعیت سوییس مستلزم ترک تابعیت اصلی نیست و هر واجد شرطی بدون از دست تابعیت اصلی مـیتواند آن را تحصیل کند و شرط تحصیل تابعیت هم این بود کـه درخواستکننده مدت سه سال درون سوییس اقامت کرده و در محل اقامت سابقهٔ بد نداشته باشد، از شـهربانی نوشاتل تصدیق گرفتم و آن را بـه ضمـیمـهٔ درخواست خود بـه دولت مرکزی سوییس فرستادم کـه مورد قبول واقع شد.»
مصدق درون صفحه ۱۱۸کتاب خاطرات و تالمات مصدق درون تکمـیل موضوع تابعیت چنین مـینویسد: «ولی توقفم درون تمام مدت جنگ درون ایران سبب شد کـه کارم ناتمام بماند و بواسطهٔ پیشآمد جنگ عدهٔ زیـادی از ملل مختلف از ان دولت درخواست تابعیت کنند و دولت نیز به منظور احتراز از هرگونـه مشکلات مدت اقامت را کـه یکی از شرایط قانون سابق بود بـه ده سال افزایش دهد که تا کمتر بتوانند درخواست تابعیت بنمایند و چون مدت اقامت من درون سوییس بیش از چهار سال نبود مشمول مقررات قانون جدید نگردیدم .»
مصدق درون مراجعت از اقامت تحصیلی، چون مانند بسیـاری استقلال طلبان ایرانی با قرارداد سال ۱۹۱۹ مـیلادی وثوقالدوله مبنی بر تحتالحمایـه بریتانیـا شدن ایران مخالف بود، دوباره بـه سوئیس بازگشت. مصدق درون اروپا با همراهی دکتر محمود افشار یزدی، مـیرزا علی اکبر دهخدا و چند تن دیگر بـه تشکیل کمـیته مقاومتی پرداخت و با انتشار نامـهها و مقالههایی درون مخالفت با این قرارداد اقدام کرد؛ با سقوط کابینـه وثوقالدوله و منتفی شدن قرارداد ۱۹۱۹، از او درون دولت بعدی بـه ریـاست حسن پیرنیـا (مشیرالدوله) به منظور تصدی مقام وزارت دادگستری از وی دعوت بـه عمل آورد و این بار به منظور همـیشـه بـه ایران بازگشت.
فعالیتهای علمـی
مصدق درون سال ۱۲۹۳خورشیدی بـه ایران بازگشت و به درخواست ولیالله خان نصر تدریس درون مدرسهٔ سیـاسی مشغول شد. او درون این دوران بـه دلیل علاقهای کـه به مسائل حقوقی و مالی و سیـاسی داشت کتابهای زیر را نوشت:
دکتر مصدق درون نشر مجله حقوقی- اقتصادی علمـی با شیخ محمدعلی طهرانی (کاتوزیـان) و عدهای دیگر چون امـیر سهام الدین غفاری، موسی شیبانی (ذکاء السلطنـه)، محمدعلی (سالار معظم) مافی، یحیی خان اعتماد الدوله قراگزلو، صالح لقمان و فیروز مـیرزا نصرت الدوله همکاری کرد. این مجله بـه مدت یک سال منتشر گردید.[۷۳]
والی گری و وزارت
بازگشت مصدق بـه ایران با آغاز جنگ جهانی اول مصادف بود. یک سال بعد به منظور مدتی بـه عضویت حزب اعتدال و سپس حزب دموکرات درآمد؛ و در آبان ماه همـین سال بـه عضویت کمـیسیون تطبیق حوالهجات (جانشین دیوان محاسبات) از طرف مجلس سوم بـه مدت ۲ سال انتخاب شد.[۷۴]
مصدق با سوابقی کـه در امور مالیـه و مستوفیگری خراسان داشت بـه معاونت وزارت مالیـه و ریـاست کل محاسبات دعوت شد. نزدیک چهارده ماه درون کابینـههای مختلف این مسولیتها را بر عهده داشت.
در حکومت صمصام السلطنـه بـه علت اختلاف با وزیر وقت مالیـه (مشار الملک) استعفا داد و هنگام تشکیل کابینـه دوم وثوق الدوله بـه اروپا رفت.
اندکی بعد مـیرزا حسن خان مشیرالدوله کـه به جای وثوق الدوله بـه نخستوزیری انتخاب شد، او را به منظور تصدی وزارت عدلیـه(دادگستری) بـه ایران دعوت کرد.
در بازگشت بـه ایران از راه بندر بوشـهر، بعد از ورود بـه شیراز بر حسب درخواست محترمـین فارس عریضهای بـه تهران برد و در تهران بـه والیگری (استانداری) فارس منصوب شد و تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ درون این مقام ماند.
پس از کودتای سوم اسفند با نگارش مقالات و سخنرانی درون مـیان رجال بـه مخالفت با این کودتا پرداخت.
مصدق دولت کودتا را بـه رسمـیت نشناخت و از مقام خود مستعفی گشت و برای مصون ماندن از تعرض کودتاچیـان بـه ابتدا بـه قریـه سیدان و سپس بـه ایـالت اصفهان و قریـه گز رفت و بعد از آن با توجه بـه پیـام سردار محتشم مبنی بر اینکه تنـها درون صورت حضور درون چهارمحال بختیـاری از او پذیرایی خواهد شد بـه دعوت سردار اشجع و معظم السلطان و سایر خوانی بختیـاری نزد ایل بختیـاری پناه برد و تا پایـان سقوط کابینـه سید ضیـاء درون فرخ شـهر (قهفرخ) مـهمان باقیماند
[۷۵][۷۶]
هنوز مدت زیـادی از توقف مصدق درون ایل بختیـاری نگذشته بود کـه کابینـه سید ضیـاءالدین سقوط کرد. با سقوط کابینـه سید ضیـاء، قوام السلطنـه بـه نخستوزیری رسید و مأمور تشکیل کابینـه شد و مصدق را بـه وزارت دارائی انتخاب کرد.[۷۷]
با سقوط دولت قوام السلطنـه و روی کار آمدن دوباره مشیرالدوله از مصدق خواسته شد کـه والی آذربایجان شود او بـه آذربایجان رفت اما بخاطر سرپیچی فرمانده قشون آذربایجان از دستورهایش بدستور رضاخان سردار سپه، وزیر جنگ وقت، از این سمت مستعفی گشت و به تهران مراجعت کرد.
در خرداد ماه ۱۳۰۲ مصدق درون کابینـه مشیرالدوله بـه سمت وزیر خارجه انتخاب شد و با خواسته انگلیسیها به منظور دو مـیلیون لیره کـه مدعی بودند به منظور ایجاد پلیس جنوب خرج کردهاند بشدت مخالفت نمود و به حضور آنان درون جزیره شیخ شعیب و ابوموسی اعتراض کرد.
پس از استعفای مشیرالدوله، رضاخان سردار سپه بـه نخستوزیری رسید و مصدق از همکاری با او خودداری کرد.
دوره رضاشاه و مخالفت با انقراض قاجاریـه
مصدق درون سال ۱۳۰۲ کتاب حقوق پارلمانی درون ایران و اروپا را تألیف کرد و در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی نیز بـه وکالت مردم تهران انتخاب شد.
در آن دوران طرفداران رضاخان سردارسپه کـه رئیسالوزرا بود سعی کرده بودند کـه حکومت ایران را بـه جمـهوری تغییر دهند اما با مخالفت افرادی چون مدرس و ملک الشعرای بهار موفق نشده بودند.[۷۸] درون ۲۱ آذر ۱۳۰۴، نمایندگان پنجمـین دوره مجلس شورای ملی، ماده واحده «انقراض دودمان قاجار و خلع احمدشاه» را مورد بحث و رایگیری قرار دادند. از ۸۵ نماینده حاضر ۸۰ نفر رأی مثبت دادند[۱۱] و ۵ نفر غیر موافق. از حدود ۲۰ نماینده مخالف تنـها ۵ نماینده[۷۸] شامل محمد مصدق، حسن تقیزاده، حسین علاء و یحیی دولتآبادی، سید حسن مدرس درون مخالفت علنی با انقراض قاجاریـه درون مجلس نطق د.[۷۸] خلاصه استدلال مصدق این بود کـه سردارسپه بعد از این یـا بـه موقعیتی کـه قانون اساسی به منظور پادشاه درون نظر گرفته اکتفا مـیکند و کشور از خدمات او محروم مـیشود، یـا تبدیل بـه یک حاکم مستبد خواهد شد و مشروطیت زیر سؤال خواهد رفت. با انقراض پادشاهی خاندان قاجار رضا خان سردار سپه نخستوزیر وقت بـه شاهی رسید.[۱۱][۷۹][۸۰]
با پایـان مجلس ششم و آغاز پادشاهی رضا شاه، مصدق بـه علت ادامـه مخالفت با دستگاه حاکمـه رضاشاه خانـه نشین شد و تا سال ۱۳۱۹ درون خانـه شخصیاش زیر نظر بود. مصدق درون این سال توسط نظمـیه بازداشت و به زندان بیرجند فرستاده شد ولی بعد از چند ماه با شفاعت طلبی پسرش دکتر غلامحسین مصدق آزاد و زیر نظر مأموران شـهربانی درون ملک خود درون احمدآباد مصدق مجبور بـه سشد.[۸۱][۸۲] درون سال ۱۳۲۰ بعد از اشغال ایران بهوسیله نیروهای شوروی و بریتانیـا، رضا شاه از پادشاهی برکنار و به آفریقای جنوبی تبعید شد و اندکی بعد، مصدق بعد از تحمل سه سال زندان و تبعید بـه تهران برگشت.[۸۳]
تشکیل جبهه ملی و نـهضت ملی شدن نفت
نوشتار اصلی:جبهه ملی ایران
مصدق بعد از شـهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه درون انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر درون مقام وکیل اول تهران بـه نمایندگی مجلس انتخاب شد. درون این مجلس به منظور مقابله با فشار شوروی به منظور گرفتن امتیـاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را بـه تصویب رساند کـه دولت از مذاکره درون مورد امتیـاز نفت که تا زمانی کـه نیروهای خارجی درون ایران هستند منع مـیشد.
در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوام (نخستوزیر) و شاه و ارتش، مصدق نتوانست قدم بـه مجلس بگذارد.[۸۴] درون انتخابات دورهٔ پانزدهم مجلس بـه دلیل اینکه مصدق از طرف دموکراتها و بسیـاری از مستقلها به منظور نخستوزیری کاندید شده بود اما درون برابر آرای حکیمـی با یک رای کمتر رقابت را بـه حکیمـی واگذار کرد و حکیمـی نخستوزیر گردید. دکتر مصدق درون مجلس پانزدهم بـه عنوان نماینده حضور نداشت.[۸۵] در این دوره هدف عوامل وابسته بـه بریتانیـا این بود کـه قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را بـه دست دولت ساعد مراغهای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند.[۸۶] بر اثر فشار افکار عمومـی و همچنین مساعی اقلیت چهارنفره مجلس، خصوصاً سخنرانی چندین روزه حسین مکی درون مخالفت با این لایحه، مقصود انگلیسیها تأمـین نشد و عمر مجلس پانزدهم بهسر رسید.[۸۷] درون ۱۳۲۸ مصدق و یـارانش احمد ملکی (مدیر روزنامـه ستاره)، محمدحسن کاویـانی، کریم سنجابی، احمد زیرکزاده، عباس خلیلی (مدیر روزنامـه اقدام)، عمـیدی نوری (مدیر روزنامـه داد)، سید علی شایگان، شمس الدین امـیرعلائی، سید محمود نریمان، ارسلان خلعتبری، ابوالحسن حائریزاده، حسین مکی، مظفر بقائی، عبدالقدیر آزاد، جلالی نایینی (مدیر روزنامـه کشور) و حسین فاطمـی، (هنگام کودتای ۲۸ مرداد از این گروه فقط ۳ یـا ۴ نفر با مصدق بودند. بقیـه یـا کنار رفتند یـا آشکارا علیـه ملی ایران قیـام د و به کودتا پیوستند) اقدام بـه پایـهگذاری جبهه ملی ایران د. گسترش فعالیتهای سیـاسی بعد از شـهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان بـه وضع قرارداد نفت شده بود. مصدق درون مجلس و بیرون از آن این را کـه به «نـهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت مـیکرد.
مصدق درون دوران نخستوزیری رزمآرا
در انتخابات مجلس شانزدهم ۱۳۲۸ از همان آغاز سپهبد حاجی علی رزمآرا، رئیس ستاد ارتش تلاش کرد که تا نیروهای نزدیک بـه خود را بـه مجلس بفرستد. مصدق و یـارانش درون جبهه ملی به منظور رویـارویی با تقلب، بـه دربار متحصن شده و از شاه درخواست د که تا جلوی دخالت ارتش درون سیـاست را بگیرد. این انتخابات با پیروزی رزمآرا (که بعداً با رای همـین مجلس بـه نخستوزیری رسید) بـه پایـان رسید؛ ولی با پشتیبانی سرلشکر فضلالله زاهدی (رقیب دیرینـه رزمآرا) درون مقام رئیس شـهربانی و حمایت ضمنی شاه کـه آنزمان رزمآرا را دشمن درجه یک خود مـیدید، صندوقهای ساختگی آراء تهران باطل شده و در نوبت دوم انتخابات تهران، اقلیت جبهه ملی با رهبری مصدق باب هشت کرسی از دوازده کرسی تهران بـه مجلس راه یـافتند.
در سال ۱۳۲۹ اقلیت مجلس بـه شدیدترین شکل بـه رویـارویی با نخستوزیر رزمآرا کـه قصد مصالحه با انگلیس درون جریـان نفت را داشت، پرداخت. رزمآرا چنین استدلال مـیکرد کـه ما توان فنی درون اختیـار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید بـه افزایش سهم ایران از سود حاصل، بـه پنجاه درصد رضایت دهیم.[۸۸] همـین باعث شد که تا او را بـه عنوان یک خائن بـه منافع ملی ایران معرفی کنند. درون بیرون از مجلس نیز جریـانـهای گوناگون کشور از دربار که تا اسلامگرایـان تندرو ائتلافی بر ضد رزمآرا ایجاد کرده بودند.
مصدق (۱۳۲۹) درون آن دوران درون مجلس و در مقام مخالفت با رزمآرا و انتقاد از برکناری سرلشکر زاهدی از ریـاست شـهربانی توسط رزمآرا، مـیگوید:
آن روزی کـه ما گفتیم حتما شـهربانی رئیسش منفصل نشود و موازنـه سیـاسی برقرارباشد به منظور این بود کـه ارتش دخالت درون کار مملکت نکند و ارتش برود بـه وظیفه نظامـی و ارتشی خود عمل د نـه اینکه ارتش رئیس شـهربانی را بردارد و یک ارتشی و یک افسری را درون آن جا بگذارند کـه به تمام معنی تابع حکم ستاد ارتش باشد. خدا شاهد هست اگر ما را بکشند. پارچه پارچه ند، زیربار حکومت این جور اشخاص نمـیرویم وحدانیت نیت حق خون مـیکنیم، خون مـیکنیم، مـیریزیم، و کشته مـیشویم (باعصبانیت) اگر شما نظامـی هستید من از شما نظامـیترم مـیکشم همـینجا شما را مـیکشم.
[۸۹]
رزمآرا اگرچه لایحه قرارداد الحاقی نفت را از مجلس بعد گرفت ولی مخالفتها با او ادامـه یـافت که تا اینکه درون روز شانزدهم اسفند سال ۱۳۲۹ سپهبد حاجی علی رزمآرا درون مسجد شاه تهران کشته شد. در این باره دو روایت وجود دارد. یکی اینکه خلیل طهماسبی، کـه پس از دستگیری درون همان لحظه خود را عبدالله موحد رستگاری معرفی کرد، این کار را کرد. فداییـان اسلام، گروه اسلامگرای وابسته بـه نواب صفوی، کـه آن زمان درون اتحاد با آیت الله کاشانی و جبهه ملی بود، همان روز مسئولیت آن را بـه عهده گرفت. او بعد از تصویب قانونی درون مجلس شورای ملی مبتنی بر عفو قاتل رزم آرا بـه پیشنـهاد شمس قناتآبادی و توشیح شاه آزاد شده و پس از کودتای ۲۸ مرداد، کـه دوباره بازداشت شد، قتل را منکر گشت. بنابر روایت فداییـان اسلام، رزمآرا، هیچ اختلافی با شاه نداشت و شاه دشمن ملی شدن نفت بود.[۹۰][۹۱][۹۲] روایت دیگر آن هست که اگرچه خلیل طهماسبی قصد این کار را داشت ولی درون واقع گلوله او بـه رزمآرا نخورد، بلکه نخستوزیر ایران با گلولهای با کالیبر بزرگ مربوط بـه یک اسلحه کلت کمری کـه تنـها درون اختیـار ارتش بود، کشته شدهاست؛ و ضارب واقعی یک گروهبان ارتش بود (از محافظان رزم آرا) کـه با هماهنگی دربار و شخص اسدالله علم این قتل را انجام دادهاست.[۹۳][۹۴][۹۵][۹۶][۹۷][۹۸] بنابر روایت دوم، درون آن مقطع، شاه مخالف رزمآرا بوده و از ان مـیترسیده کـه رزم آرا کودتا کرده و قدرت را درون دست بگیرد.[۹۹]
مصدق درون خاطرات خود مـیگوید:
قاتل رزمآرا هم هر بود رفع زحمت از اعلیحضرت کرد[۱۰۰]
فردای قتل رزمآرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمـیسیون نفت پیشنـهاد ملی صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد. قانون ملی شدن صنایع نفت درون مجلس شورای ملی درون تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ و در مجلس سنا درون تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ بـه تصویب رسید.[۱۰۱]
نخستوزیری دوره اول
با امضای قانون ملی شدن نفت از سوی شاه و رسمـیت یـافتن آن، حسین علاء کـه بعد از رزمآرا نخستوزیر شده بود، استعفا کرد. درون این زمان شاه یک سیـاستمدار قدیمـی و طرفدار انگلیس بـه نام سید ضیـاءالدین طباطبائی را نامزد نخستوزیری نمود. اما درون مجلس جمال امامـی خوئی نماینده طرفدار دربار درون حین مذاکرات بـه مصدق تعارف نخستوزیری مـینماید کـه برخلاف انتظار او این بار پذیرفت. بـه این شرط کـه در همان جلسه قانون خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس بـه تصویب برسد.[۱۰۱]
اولین اعضای پیشنـهادی کابینـه مصدق بـه مجلس شورای ملی عبارت بودن از (جلسه پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی):
همچنین افراد زیر نیز جهت خدمت درون دولت فراخوانده شدند: مـهندس مـهدی بازرگان بـه سمت معاونت وزارت فرهنگ - مـهندس احمد زیرکزاده بـه سمت معاونت وزارت اقتصاد ملی - دکتر کیـا بـه سمت معاونت وزارت بهداری - سرلشکر احمد وثوق بـه سمت معاونت وزارت جنگ - فیوضات بـه سمت معاونت وزارت فرهنگ - دکتر سمـیعی بـه سمت معاونت وزارت- منصوب شد.
برنامـههای دولت هم بدین شرح بـه مجلس تقدیم گردید: متن برنامـه
۱ - اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت درون سراسر کشور بر طبق قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت درون سراسر کشور مورخه نـهم اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ و تخصیص عواید حاصله از آن بـه تقویت بنیـه اقتصادی کشور و ایجاد موجبات رفاه و آسایش عمومـی.
۲ - اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شـهرداریـها.
البته نظریـات اصلاحی دولت منحصر بـه این دو ماده نیست و عجالتاً از ذکر جزئیـات صرفنظر و در موقع خود لوایح ضروری را به منظور اصلاحات لازم تقدیم خواهد نمود و بسیـار ممنون و خوشوقت خواهد شد کـه نمایندگان محترم مجلس شورای ملی و سنا راهنماییـها و هدایتهای لازم بـه دولت به منظور اصلاحات بفرمایند.
اساس سیـاست خارجی دولت هم مبتنی بر منشور ملل متحد و تقویت این سازمان بینالمللی و دوستی با کلیـه دول و احترام متقابل نسبت بـه همـه ملل مـیباشد.
متن مربوطه درون ویکینبشته: تصمـیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد بـه دولت جناب آقای دکتر محمد مصدق نخستوزیر اردیبهشت ۱۳۳۰دولت مصدق درون مورخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ توانست از مـیان ۱۰۲ نفر عده حاضر باب ۹۹ رای موافق رای اعتماد مجلس راب نماید.
متن مربوطه درون ویکینبشته: مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ نشست ۱۴۳این ترکیب هیئت دولت که تا پایـان مجلس شانزدهم بارها تغییر پیدا کرد.
مصدق بلافاصله بعد از نخستوزیری اجرای خلع ید از انگلیسیها را درون دستور کار قرار داد؛ و هیئتی بـه ریـاست مـهدی بازرگان و با حضور حسین مکی را بـه این منظور بـه آبادان فرستاد. بیرون راندن شرکت انگلیسی باعث اعتراض دولت بریتانیـا شد. با شکایت دولت انگلیس از دولت ایران درون شورای امنیت سازمان ملل، مصدق بـه نیویورک رفت و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. نتیجه بـه نفع ایران شد و شورای امنیت ادله ایران کـه این منازعه بین دولت ایران و یک شرکت بازرگانی هست و نـه منازعهای مـیان دو دولت کـه در صلاحیت شورای امنیت باشد، را پذیرفت. در سال بعد مصدق بـه دادگاه لاهه رفت که تا در آنجا بـه شکایت شرکت انگلیسی پاسخ دهد. درون آن جا نیز دادگاه بینالمللی کـه در راس آن یک قاضی انگلیسی بـه نام سر آرنولد مک نایر بود شکایت بریتانیـا را وارد ندانست و مصدق درون احقاق حق ملت ایران بـه پیروزی دست یـافت. وکالت ایران درون این پرونده را دکتر هانری رولن (Henri Rolin) رئیس سابق مجلس سنای بلژیک بر عهده گرفت و برای این کار از دولت ایران دستمزدی دریـافت نکرد. دکتر حسین علیآبادی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز وی را درون این کار همراهی مـیکرد. نطقهای دفاعیـه ایران درون این دادگاه بـه زبان فرانسوی توسط مصدق ایراد شد. وی درون راه بازگشت بـه ایران بـه مصر رفت و مورد استقبال نخستوزیر ضد استعمار آن زمان مصر موسوم بـه نحاس پاشا قرار گرفت.[۱۰۱]
دولت مصدق که تا آغاز تشکیل مجلس ۱۷ چندین تغییر را بـه خود دید.
- اولین تغییر انتخاب امـیر علائی بـه جای تیمسار زاهدی بعد از ۳ ماه از شروع کار کابینـه بود. (۱۳ مرداد ماه ۱۳۳۰)
- دومـین تغییر درون ۱۱ مـهر ماه ۱۳۳۰ انجام مـیشود:
سیدباقر کاظمـی بـه سمت کفالت نخستوزیری درون مدت غیبت نخستوزیر- دکتر حسن ادهم بـه سمت وزیر مشاور- محمود نریمان بـه سمت وزیر دارایی- دکتر محمدعلی ملکی بـه سمت وزیر بهداری- معرفی مـیگردند.
- در سومـین تغییر (۱۰ آذر ماه ۱۳۳۰):
امـیر علایی بـه سمت وزارت دادگستری- سپهبد یزدانپناه بـه سمت وزارت جنگ- دکتر علی امـینی بـه سمت وزارت اقتصاد ملی- امـیر تیمور بـه سمت وزارت کشور معرفی شدهاند.
- آخرین تغییر درون دوران مجلس ۱۶ بـه این شرح بود:
دکتر محمود حسابی بـه سمت وزارت فرهنگ - دکتر غلامحسین صدیقی بـه سمت وزارت پست وتلگراف و تلفن - فروزان بـه سمت کفالت وزارت دارایی - مـهندس خلیل طالقانی بـه سمت وزارت کشاورزی معرفی شدهاند.
مصدق درون دوره شانزدهم ۴ بار از مجلس شورای ملی رای اعتماد مـیگیرد:
تاریخ حاضرین موافقین توضیحات ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ ۱۰۲ ۹۹ معرفی کابینـه و شروع کار دولت سیام خرداد ماه ۱۳۳۰ ۹۲ ۹۱ --- ۳۰ امرداد ۱۳۳۰ ۸۱ ۷۲ اولین و دومـین تغییردر کابینـه ۳ آذر ماه ۱۳۳۰ ۱۰۷ ۹۰ سومـین تغییروزیر دربار: حسین علاء
معاون پارلمانی نخست وزیر: حسین فاطمـی
کفالت نخست وزیری: باقر کاظمـی
انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی و قیـام سی تیر
انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی با درگیری همراه بود و به تشنج کشیده شد. کار بجایی رسید کـه پس از انتخاب ۸۰ نماینده، مصدق بـه دلیل دخالت ارتش و دربار، مجبور شد دستور توقف انتخابات حوزههای باقیمانده را صادر کند.[۱۰۲] ولی برخی مورخین عقیده دارند مصدق با پی بردن بـه اینکه جناح مخالف، اکثریت قابل توجه کرسیهای استانی را بدست خواهند آورد، بعد از اینکه انتخاب شوندگان بـه حد نصاب رسیدند (هفتاد و نـه نماینده)، انتخابات را متوقف کرد.[۱۰۳] بدین ترتیب، درون مجلس هفدهم، نمایندهای از بسیـاری از شـهرهای بزرگ مانند شیراز و اصفهان و مشـهد و کل خوزستان و بخشهایی از مازندران و کردستان و همدان و لرستان حضور نداشت و کرسی ۵۵ نماینده خالی مانده بود.
مصدق بعد از بازگشت از لاهه بـه تهران، درون ۱۹ تیر از مجلس شورای ملی تقاضای رأی اعتماد کرد و با ۵۲ رأی موافق، ۳ مخالف و ۱۰ رای ممتنع مأمور تشکیل کابینـه شد.
مجلس سنا درون ابراز تمایل بـه او تعلل کرد. سرانجام با وساطت شاه کـه حمایت گسترده افکار عمومـی و شخصیتها را از مصدق مـیدید، سناتورها بـه اکراه درون ۱۸ تیر تشکیل جلسه دادند. درون این جلسه از مـیان ۳۶ سناتور حاضر، فقط ۱۴ نفر بـه مصدق رأی دادند و ۱۹ نفر رأی سفید (ممتنع) دادند و یک نفر هم بـه فضلالله زاهدی رأی داد. بـه این ترتیب، مصدق اکثریت آرای سناتورها را درون مجلس سناب نکرد و قاعدتاً مـیبایست کنار رود؛ ولی شاه بـه سناتورها پیغام داد کـه مخالفت نکنند. سناتورها نیز بدون آنکه تشکیل جلسه بدهند بـه مصدق اطلاع دادند کـه در موقع اخذ رأی اعتماد اکثریت آرا را خواهد داشت.[۱۰۴]
در تیر ۱۳۳۱ خورشیدی مصدق از شاه درخواست کرد که تا مسئولیت وزارت جنگ را بـه او بسپارد. شاه درون جواب مصدق کـه در خواست وزارت جنگ را کرده بود گفت:
پس بفرمایید کـه من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم.
استدلال مصدق به منظور تصدی وزارت جنگ این بود که:
تا دخالت دربار درون آن کم شود و کارها درون صلاح مملکت پیشرفت کند… چون ستاد ارتش زیر نظر ملوکانـه قرار گرفته هر امری کـه مـیفرمودند اجرا مـیشد ولی دولت کـه مسوول بود کاری نمـیتوانست د و نمـیکرد.
[۱۰۵] مذاکرات مصدق و شاه درون این مورد بـه جایی نرسید و مصدق درون ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از مقام خود استعفا کرد. استدلال مصدق این بود کـه طبق قانون اساسی، وزرا درون قبال مجلس مسوولیت مشترک دارند و تعیین وزیر جنگ هم حتما بر عهده نخستوزیر باشد نـه شاه.[۱۰۶]
متن کنارهگیری مصدق از نخستوزیری:
پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی. چون درون نتیجه تجربیـاتی کـه در دولت سابق بـه دست آمده پیشرفت کار درون این موقع حساس ایجاب مـیکند کـه پست وزارت جنگ را فدوی شخصاً عهدهدار بشود و این کار مورد تصویب شاهانـه واقع نشد، البته بهتر آن هست که دولت آینده رای تشکیل دهد کـه کاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویـات شاهانـه را اجرا کند با وضع فعلی ممکن نیست مبارزهای را کـه ملت ایران شروع کرده پیروزمندانـه خاتمـه دهد. فدوی - دکتر محمد مصدق
.[۱۰۷]
پس از اعلام تمایل مجلس بـه قوام، شاه، فرمان نخستوزیری او را صادر کرد. قوام کـه از همان آغاز با مخالفت سرسختانـه فراکسیون جبهه ملی درون مجلس هفدهم روبهرو شده بود، از شاه تقاضا کرد مجلس را منحل کند، اما شاه موافقت نکرد. قوام نیز با صدور بیـانیـه شدیدالحنی نخستوزیری خود را آغاز کرد. بیـانیـه قوام بر «جدایی دین از سیـاست» تأکید داشت و دربارهٔ «ارتجاع سیـاه مذهبی» هشدار مـیداد و چنین پایـان مـییـافت: «کشتیبان را سیـاستی دگر آمد». این بیـانیـه باعث شد کـه اکثریت مطلق نیروهای جامعه از فداییـان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون آیت الله کاشانی گرفته که تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست بـه مخالفت با قوام بپردازند.
حزب توده کـه در عین غیرقانونی اعلام شدنش از چند سال پیش، بزرگترین حزب و تشکیلات ایران بود از این زمان بـه صورت علنی فعالیتش را مجدداً آغاز کرد. همچین اسلامگرایـان بـه جهت اشاره قوام بـه «جدایی دین از سیـاست»، بـه شدیدترین شکل بـه رویـارویی با قوام پرداختند. رهبران مذهبی و در رأس آنها سید ابوالقاسم کاشانی بازارها را بـه تعطیلی کشانده و اخطار د کـه اگر قوام بر سر کار بماند، حکم جهاد مـیدهند.[۱۰۸]
سرانجام اکثریت مطلق نیروهای جامعه از جمله: فداییـان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون آیت الله کاشانی که تا جبهه ملی، حزب توده و حزب پان ایرانیست تظاهراتی بزرگ برگزار د کـه بعدها بـه قیـام سی تیر مشـهور شد. با رفتار خشونتآمـیز شـهربانی درون تهران و کشتهشدن تظاهرکنندگان درون این قیـام، قوام مجبور بـه استعفا شد و شاه بعد از رای تمایل مجلس بـه مصدق مجبور شد هم سمت نخستوزیری و هم سمت وزیر جنگ را بـه او واگذار کند. مجلس هفدهم بعد از کشتهشدن تظاهرکنندگان درون قیـام سی تیر، قوام را مـهدورالدم دانست و حکم مصادره اموالش را بـه نفع شـهدای ۳۰ تیر صادر کرد.
نخستوزیری دوره دوم
در پی تظاهرات درون ۳۰ تیر ۱۳۳۱ کـه به کشته شدن چند نفر انجامـید، قوام بـه دلیل عدم پذیرش انحلال مجلس از سوی شاه استعفا کرد[۱۰۹] و مصدق با رای تمایل مجلس (۶۱ رای از ۶۴ نماینده) بار دیگر بـه نخستوزیری ایران رسید.
در ۵ مردادماه سال ۱۳۳۱، مصدق وزیران کابینـه خود را بـه این شرح بـه مجلس شورای ملی معرفی کرد و نام وزارت جنگ را بـه وزارت «دفاع ملی» تغییر داد.
روز بعد مجلس کابینـه را تأیید کرد؛ و توانست از ۶۹ نماینده حاضر باب ۶۸ رای مثبتب اعتماد مجلس را جلب نماید.[۲]در دوره دوم نخستوزیری مصدق این افراد جهت معاونت درون وزارتخانـههای مختلف فرا خوانده شدند: مـهندس داریوش بـه سمت معاونت وزارت پست و تلگراف معرفی- عزیزالله ملکاسمعیلی بـه سمت معاونت وزارت دادگستری - محمدحسین علیآبادی بـه سمت معاونت پارلمانی نخستوزیر - نصیری بـه سمت معاونت وزارت فرهنگ - مفتاح بـه سمت معاونت وزارت امور خارجه - سرتیپ مـهنا بـه سمت معاونت وزارت دفاع ملی - شـهشـهانی بـه سمت معاونت وزارت کشور - مـهندس زاهدی بـه سمت معاونت وزارت کشاورزی - قریب بـه سمت معاونت وزارت دارایی - عزیزالله ملکاسمعیلی بـه سمت معاونت سیـاسی و پارلمانی نخستوزیر - علی مصطفوی بـه سمت معاونت وزارت دادگستری -
برنامـههای دولت او به منظور رای اعتماد بـه این شرح اعلام شد [۳]:
سیـاست خارجی دولت مبتنی بر منشور ملل متحد و تقویت این سازمان بینالمللی و دوستی با کلیـه دول و احترام متقابل نسبت بـه همـه ملل مـیباشد و در سیـاست داخلی نظر بـه اوضاع و احوال فعلی اصلاحاتی درون امور کشور ضرورت دارد کـه مواد آن را بـه شرح ذیل تقدیم داشته و درخواست تصویب آن را دارد:
همچنین از این زمان ریـاست مجلس بـه ابوالقاسم کاشانی سپرده شد. با اینحال بـه مرور او و برخی از قدیمـیترین یـاران مصدق از جمله ابوالحسن حائریزاده، دکتر بقایی و حسین مکی کـه از مؤسسین جبهه ملی و از نخستین هواداران ملی شدن نفت درون مجلس پانزدهم بودند، از او فاصله گرفته و حتی بـه مقابله مستقیم با دولت پرداختند. همچنین زاهدی کـه به دلیل تلاش درون برگزاری انتخابات آزاد درون انتخابات مجلس شانزدهم درون تهران، بعد از بـه نخستوزیری رسیدن مصدق، بـه وزارت کشور رسیده بود، کنار گذاشته شده و در مجلس سنا خود را بـه عنوان رهبر اپوزیسیون هوادار شاه و مخالف مصدق اعلام نمود.
مصدق درون دوره فعالیت مجلس ۱۷ که تا کودتای ۲۸ مرداد جمعاً ۴ بار از مجلس شورای ملی رای اعتمادب نمود.
تاریخ حاضرین موافقین توضیحات ۷ مرداد ماه ۱۳۳۱ ۶۹ ۶۸ معرفی اولین کابینـه بعد از قوام ۲۵ شـهریور ۱۳۳۱ ۶۱ ۶۰ انتخاب سید حسین فاطمـی بـه وزارت امور خارجه ۱۶ آذر ماه ۱۳۳۱ --- --- انصراف از سووال و اعلام اعتماد بـه دولت ۱۶ دی ماه ۱۳۳۱ ۶۵ ۶۴ انتخاب مـهندس رجبی بـه سمت وزیر مشاور جهانگیر حقشناس بـه وزارت راههمچنین درون کابینـه دوره دوم او ۲۷ مـهر ماه ۱۳۳۱ انتخاب حسین فاطمـی بـه سمت وزارت امور خارجه و در ۱۹ بهمن ماه ۱۳۳۱ رجبی بـه سمت وزیر مشاور و جهانگیر حقشناس بـه وزارت راه آخرین تغییرات درون کابینـه مصدق بودند.
وزیر دربار:حسین علاء
معاون پارلمانی نخست وزیر: محمدحسین علیآبادی، عزیزالله ملکاسمعیلی
نایب نخست وزیری: باقر کاظمـی، غلامحسین صدیقی
در مورد حقوق زنان
نشانـه مـهم دیگر درون مورد فعالیت درون جهت حقوق زنان درون سال ۱۳۳۱ وقتی پدید آمد کـه ائتلافی از گروههای مختلف زنان بیـانیـهای مبنی بر تقاضای حقوق سیـاسی و اقتصادی صادر د. درون بخشی از این بیـانیـه چنین آمده بود:
هیچ کشوری مادامـی کـه زنان را کنار گذاشتهاند نمـیتواند پیشرفت کند: هیچ ملتی نمـیتواند ادعای ساختن تمدن داشته باشد و از آن احساس غرور کند مادامـی کـه زنان از داشتن حقوق مساوی با مردان محروم هستند…
بر اساس گزارشهای منتشره، درون حمایت از این بیـانیـه صد هزار امضا جمع شد. نسخههایی از این بیـانیـه بـه نخستوزیر وقت مصدق و نیز نمایندگان مجلس و سازمان ملل فرستاده شد. بـه رغم چنین حرکتی، حق رأی به منظور زنان درون لایحه مربوط بـه قانون انتخابات درج نشد. تعداد زیـادی از روحانیون رده بالا، مصدق را از مخالفت شدید خود دربارهٔ حق رأی و حق انتخاب شدن زنان مطلع ساختند و حق رأی زنان را ضداسلام اعلام د و مصدق نیز کاری به منظور حقوق زنان انجام نداد.[۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲]
توطئه ۹ اسفند ۱۳۳۱
در بهمن ۱۳۳۱ علا وزیر دربار طی دیداری بـه اطلاع مصدق مـیرساند کـه محمدرضا پهلوی به منظور انجام معالجه ایران را بـه سمت یک کشور خارجی ترک مـیکند و این موضوع محرمانـهاست.[۱۱۳][۱۱۴] درون صبح روز ۹ اسفند قرار مـیشود کـه مصدق بـه همراه وزرا به منظور امور مربوط بـه تشریفات بـه دربار بروند. مصدق کـه به درخواست شاه به منظور خداحافظی دربار رفته بود، درون بازگشت با تظاهراتی از طرف هواداران شاه بر ضد او شکل گرفت مواجه مـیشود کـه توطئهای هدایت شده توسط شاه به منظور به قتل رساندن او بود.[۱۱۵][۱۱۶] ماجرا از این قرار بود کـه شاه بظاهر بـه مصدق اطلاع مـیدهد کـه عازم مسافرت خارج از کشور هست و تنـها ایشان از این موضوع اطلاع دارند[۱۱۷] و لازم هست که به منظور خداحافظی نخستوزیر و وزراء بـه حضور شاه آمده که تا صحبت نمایند.[۱۱۸] درون هنگام مذاکرات مصدق با شاه سفیر آمریکا هندرسن چندین بار از مصدق (از طریق پیغام تلفنی) مـیخواهد کـه از کاخ خارج شده و به منزلش برگردد که تا با او مذاکراتی را انجام دهد کـه این امر رخ نمـیدهد.[۱۱۹] طرفداران شاه بـه هدایت سید محمد بهبهانی، شعبان جعفری (شعبان بیمخ) و تعدادی از افسران اخراجی ارتش و اراذل و اوباش درون جلوی کاخ حضور پیدا کرده[۱۲۰] و پس از اینکه مصدق بـه جای درب اصلی از درب دیگری خارج مـیشود بـه هدایت شاپور حمـید رضا بـه خانـه وی حمله مـیکنند.[۱۰۲] کـه مصدق از خانـه خود بـه منزل پسرش دکتر غلامحسین مصدق و از آن جا بـه ستاد ارتش رفته و اقدامهای لازم به منظور مقابله با این شورش را انجام مـیدهد. این عمل شاه باعث قطع ارتباط مصدق با دربار شد بـه گونـهای کـه دیگر شاه و مصدق یکدیگر را ندیدند.[۱۰۲][۱۲۱]
قتل سرتیپ افشار طوس
تیمسار افشار طوس بعد از اخذ درجه سرتیپی درون سال ۱۳۳۱ بـه ریـاست شـهربانی تهران رسید. وی درون همان سال، بـه اتفاق جمعی از افسران طرفدار نـهضت ملی، گروهی بـه نام افسران ملی را تشکیل داد. درون این زمان، وی نقش زیـادی درون جلوگیری از حرکتهای مخالفان نـهضت ملی شدن صنعت نفت ایفا نمود.
در اردیبهشت ماه ۱۳۳۲ سرتیپ افشارطوس، رئیس شـهربانی و از هواداران مصدق، ربوده شده و جسدش بعد از چند روز کشف گردید. اسامـی متهمان این پرونده هم بـه قرار زیر بود:
کهانی چون بقائی و خطیبی و سرتیپهای بازنشسته عوامل اصلی و سایرین و مجری نظرات آنها بودهاند. در نـهایت بـه جز مظفر بقائی، سایر متهمان اصلی پرونده بازداشت شدند و پس از ۲۵ مرداد دکتر بقایی هم بازداشت شد اما بـه فاصله بسیـار کمـی ۲۸ مرداد رخ داد(۳۰ تیر۱۳۳۱، نـهم اسفند ۱۳۳۱ و ۲۸ مرداد۱۳۳۲).[۱۲۲][۱۲۳] درون پی این ماجرا تیمسار زاهدی درون ۱۴ اردیبهشت ماه بـه مجلس رفته و در آنجا متحصن شده و تا ۲۹ تیرماه درون آنجا با موافقت و حمایت ابوالقاسم کاشانی باقی مـیماند و در ۲۹ تیرماه با توجه بـه تغییر ریـاست مجلس و درخواست ایشان مجلس را ترک مـینماید و مخفی مـیشود.
استیضاح
با وجود حمایت کاشانی از بقایی و زاهدی (متهمـین پرونده قتل تیمسار افشار طوس) دولت اقدام بـه ارائه لایحه عدم مصونیت دکتر بقایی درون مجلس و جلب زاهدی کـه در مجلس تحصن کرده بود مـیدهد. همـین باعث شد که تا شکاف بین مصدق و کاشانی علنی تر گردد و این دو درون روبروی هم قرار بگیرند. درون انتخابات هیئت رئیسه مجلس درون تیرماه ۱۳۳۲ هواداران دولت درون مجلس، دکتر عبدالله معظمـی از نزدیکان مصدق را با ۴۱ رای درون برابر ۳۰ رای کاشانی بـه ریـاست برگزیدند.
در روز ۱۵ تیر علی زهری از حزب زحمتکشان، دولت را بـه اتهام شکنجه متهمان پرونده قتل سرتیپ افشارطوس، استیضاح کرد. درون روز ۱۸ تیر، وزیر کشور، درون مجلس حاضر شده و با اعلام اینکه نخستوزیرالت دارد، خود را مأمور نخستوزیر دانست. درون این جلسه نمایندگان مخالف اعتراض د کـه نخستوزیر دو سال هست در جلسات مجلس حاضر نشدهاست. همچنین حائری زاده تأکید کرد کـه در شش دورهای کـه در مجلس بوده، سابقه نداشته، نخستوزیر، (حتی رضاخان) هنگام تعیین وقت استیضاح، بـه جای آنکه خود بیـاید نماینده بـه مجلس بفرستد. درون پایـان روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۲ به منظور استیضاح معین گردید. بلافاصله بعد از آن حسین مکی (مخالف سرسخت مصدق) با ۴۱ رای از ۷۲ نماینده حاضر، بـه عضویت هیئت نظارت بر اندوخته اسکناس برگزیده شد. این واپسین تصمـیم مجلس هفدهم بود.[۱۲۴]
همـهپرسی
نمایندگان طرفدار مصدق درون حمایت از ابقای دولت و انحلال مجلس استعفا دادند. همـین باعث شد که تا دیگر جلسات مجلس بـه حد نصاب نرسیده و تشکیل نشود. از طرف دیگر مصدق رفراندومـی با موضوع انحلال مجلس و ابقای دولت برگزار کرد. این نخستین همـهپرسی تاریخ سیـاسی ایران است.
تصمـیم مصدق به منظور انحلال مجلس و ابقای دولت از طریق مراجعه بـه همـهپرسی درون حالی کـه کمتر از یک سال از عمر آن مانده بود، باعث مخالفت جمعی از برجستهترین مشاوران و هواداران مصدق از جمله دکتر معظمـی، علی شایگان، کریم سنجابی، غلامحسین صدیقی، احمد رضوی، خلیل ملکی و محمود نریمان شد. آنها تلاش د کـه مصدق را از تصمـیم خود منصرف کنند اما او بر سر رای خود باقیماند.
رضوی (نایب رئیس مجلس) درون اعتراض بـه مصدق درون جلسه فراکسیون نـهضت ملی کـه صبح روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۲ درون منزل نخستوزیر تشکیل شد، گفت:
آقای دکتر مصدق شما که تا به حال هرچه خواستید بـه ما تحمـیل کردید و ما حرفی نزدیم… شما بر خلاف قانون اساسی از مجلس اختیـار گرفتید و بر خلاف قانون ۲سال هست که حکومت غیرقانونی نظامـی اعلام فرمودهاید و برخلاف قانون درون انتخاب رئیس مجلس دخالت نمودید و با تمام این جریـانات ما چیزی نگفتیم ولی دیگر درون مورد رفراندوم سکوت نمـیکنیم
[۱۲۵]
عبدالله معظمـی رئیس مجلس شورای ملی نیز درون جلسهای کـه در مجلس برگزار شد، ضمن مخالفت با رفراندوم انحلال مجلس بـه مصدق گفت:
در قوانین، رفراندوم سابقه ندارد و اکثریت قریب بـه اتفاق نمایندگان با آن مخالف هستند و بهتر هست که این مطلب با مـیانجیگری حل شود و این کدورت برطرف گردد
[۱۲۶]
همچنین ابوالقاسم کاشانی درون اعلامـیهای درون ۱۰/۵/۳۲ رفراندوم را تحریم کرد. درون این اعلامـیه آمده بود: «هموطنان و برادران عزیزم، ضمن اعلامـیه قبلی از مفاسد و مضار رفراندوم شرحی متذکر و همـه مستحضر گردیده و توجه دارند کـه عمل بـه آنچه ضررهایی به منظور دیـانت و ملت و مشروطیت و مملکت دربردارد، با این حال دوران خود را دوره انقراض دیـانت و استقلال مملکت و ملت قرار ندهید و طوق رقیت و اسارت و بندگی را بـه گردن خود نگذارید. شرکت درون رفراندوم خانـهبرانداز کـه با نقشـه اجانب طرحریزی شده، مبغوض حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و حرام است. البته و البته هیچ مسلمان وطنخواهی شرکت نخواهد کرد، گرچه ممکن هست بعضی اشخاص غافل و بیاطلاع از حقایق و مضار آن و خائنین وطن فروش به منظور انجام مقاصد شوم دیگران درون رفراندوم شرکت کنند یـا این کـه دولت صندوق را از آرای قلابی پرکند. علیأیحال عمل بـه رفراندوم بر خلاف قانون اساسی و مصلحت مملکت و ملت بوده و هیچگونـه اثر قانونی ندارد».[۱۲۵]
سید محمد بهبهانی نیز درون نامـهای از مصدق خواست که تا در تصمـیم خود به منظور انحلال مجلس و ابقای دولت تجدید نظر کند. همچنین دکتر مظفر بقایی طی تلگرافی بـه مصدق خاطر نشان کرد درون صورتی کـه وی از انجام رفراندوم انحلال مجلس صرف نظر کند، حاضر هست به اتفاق علی زهری از سمت نمایندگی مجلس استعفا کند. در این زمان دکتر مصدق درون ملاقات با هندرسون، سفیر آمریکا مـیگوید کـه انگلیسیها ۳۰ نفر از نمایندگان مجلس را خد و با کمـی تلاش بیشتر مـیتوانند ۱۰ نفر دیگر را هم بخرند و دولت را بیندازند. ما حتما این مجلس را ببندیم.[۱۰۱]
در این مـیان حزب توده با انحلال مجلس و ابقای دولت موافق بود و در جریـان رفراندوم هم اعضا و هواخواهان این حزب حضور داشتند و علاوه بر این از دولت خواسته بودند کـه علاوه بر انحلال مجلس به منظور تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر قانون اساسی اقدام کند.[۱۲۷]
این همـهپرسی بـه خاطر همزمان نبودن رایگیری درون تهران و شـهرستانها و جدا بودن صندوقهای مخالفان و موافقان مورد انتقاد بسیـاری قرار گرفت. درون تهران به منظور موافقان صندوقهایی درون مـیدانـهای سپه و راهآهن و برای مخالفان صندوقهایی درون مـیدانهای بهارستان و محمدیـه قرار داده شده بود.[۱۲۸]
روزنامـه لوموند فرانسه از تهران چنین گزارش مـیدهد: «… بـه نظر مـیرسد کـه یک توافق ضمنی بین حزب توده و جبههٔ ملی برقرار شدهاست، بـه این شکل کـه طرفداران جبههٔ ملی درون مـیدان سپه و طرفداران حزب توده درون ایستگاه (راهآهن) آراء خود را بـه صندوق بریزند. تمام سفارتخانـهها بستهاند و حدود سه هزار نیروی نظامـی از ۴ نقطهٔ محل اخذ رأی و نقاط استراتژیک تهران محافظت مـیکنند … گروههای وابسته بـه حزب توده خیلی عظیم تر هستند و طول صفهای آنان بـه چند صد متر بالغ مـیشود. شعارها و پلاکاردهای جبههٔ ملی حاکی از اعلام حمایت از دکتر مصدّق و درخواست انحلال مجلس است، درون حالیکه شعارهای حزب توده – اساساً – علیـه مجلس هست و درخواست تشکیل مجلس مؤسّسان به منظور تغییر رژیم فعلی است. نحوه اخذ رأی، مخفی نیست زیرا نـه فقط یک محل جداگانـه برایـانی کـه مـیخواهند رأی منفی بدهند درون نظر گرفته شده بلکه هر یک از شرکت کنندگان درون این رفراندوم حتما ورقهای را پُر کنند کـه اسم و آدرس خود را روی آن بنویسند. محلّی کـه برای اخذ رأی طرفداران مجلس درون نظر گرفته شده، مقابل مجلس هست و روی یک پلاکاردِ بزرگ این جمله بـه چشم مـیخورَد:انی کـه اینجا رأی مـیدهند، طرفدار انحلال مجلس هستند. که تا ساعت ۹ بـه وقت محلّی، فقط سه نفر به منظور اعلام رأی «نـه» درون این صندوق حضور یـافتند و از این سه نفر، تعداد زیـادی عگرفته شد و از آنها فیلمبرداری شد و مورد اهانت و آزار قرار گرفتند. دیشب حوادثی درون منزل کاشانی رُخ داد. وی بـه تمام «مسلمانان حقیقی» توصیـه کرده که تا این رفراندوم را تحریم کنند. طرفداران مصدّق بُطریهای بنزینِ آتش زا بـه طرف منزل کاشانی پرتاپ مـید و نزاعی درون اطراف منزل ایشان درگرفت کـه یک نفر کشته و نزدیک بـه صد نفر مجروح شدند و امروز صبح گروههای مسلّح، منزل کاشانی را محاصره کرده و ورود بـه منزل ایشان – حتّی به منظور نزدیکان و بستگان وی – را ممنوع کرده بودند، کاشانی مجدّداً رفراندوم به منظور انحلال مجلس را تحریم کرد و اعلام نمود کـه هر رأیی کـه مصدّق درون این رفراندوم زیر حمایت سرنیزهها و تانکها بگیرد، موجب بطلان هر قرارداد بینالمللی هست که درون آینده منعقد نماید.»
گزارشگر لوموند درون گزارش بعدی خود خبر داد: «… طرفداران دکتر مصدّق درون تهران برنده شدند. بر طبق خبر رادیو تهران، بیش از صدهزار نفر بـه طرفداری از دکتر مصدّق رأی بـه انحلال مجلس و فقط ۶۷ نفر رأی مخالف دادند و این نتایج مربوط بـه تهران هست که حدود یک مـیلیون نفر جمعیت دارد.»[۱۲۹]
در این همـهپرسی درون حدود دو مـیلیون ایرانی (از جمعیت حدود ۱۸ مـیلیونی ایران[۱۳۰]) شرکت کرده و ۹۹٫۹٪ از شرکت کنندگان بـه «انحلال مجلس و ابقای دولت» رای مثبت دادند؛ و شمار آرای مخالفان مطابق با آمار اعلامـی درون تهران ۱۱۵ نفر و در کل شـهرستانها فقط ۷۱۰ نفر بود. درون ۲۱ مرداد ۱۳۳۲ مصدق، رسماً نتیجه یعنی «ابقای دولت و انحلال مجلس ۱۷» را اعلام کرده و از شاه خواست فرمان برگزاری انتخابات جدید را امضا کند؛ ولی او این رفراندوم را تأیید نکرد.
پیش از این یـاران دکتر مصدق همچون غلامحسین صدیقی و خلیل ملکی بـه او هشدار داده بودند کـه در نبود مجلس، شاه شما را برکنار مـیکند؛ ولی مصدق چنین پاسخ داده بود کـه شاه جراتش را ندارد. اگر هم چنین کند، ما تمکین نمـیکنیم.[۱۳۱]
محمد مصدق درون دادگاه و کتاب خاطراتش عنوان مـیکند کـه مطابق با عرف و قانون اساسی و سابقه آن پادشاه اجازه عزل را ندارد و تنـها مـیتواند درون زمان رای تمایل مجلس نسبت بـه صدور فرمان اقدام نماید کـه آن هم امری تشریفاتی است. مصدق فرمان شاه به منظور نخستوزیر را زمانی دارای رسمـیت مـیدانست کـه مجلس شورای ملی رای تمایل بـه یک فرد به منظور نخستوزیری بدهد و فرمان شاه را متمم مـیدانست و نـه موجد.[۱۳۲] قبل از این هم درون مورد نخستوزیری صدرالاشراف بـه دلیل اینکه حکم را شاه بـه صورت مستقیم و قبل از رای مجلس صادر کرده بود موضوع منتفی اعلام شد.[۱۳۲]
او درون کتاب خاطراتش درون مورد حرکت احمد شاه درون مورد عزل صمصام السلطنـه چنین مـیگوید:
وقتی مرحوم سلطان احمد شاه، صمصام السلطنـه را عزل نمود و به جای او وثوق الدوله را نصب کرد راجه بـه این امر آنقدر درون مجامع سیـاسی طهران صحبت شده بود کـه هرکسی مـیدانست درون مملکت مشروطه مسوولیت وزراء درون مقابل مجلسین جزو الفبای مشروطیت هست و شاه حق نداشت صمصام را عزل کند و ان مرحوم هم بااستناد همان مذاکرات و اظهار عقیده مظلعین بقانون اساسی بود کـه تا مجلس چهارم تقنینیـه خود را نخستوزیر قانونی مـیدانست
[۱۳۳]
مصدق درون نبود مجلس و دوران فترت، درون صورت استعفای نخستوزیر پادشاه را مسوول تعیین نخستوزیر مـیدانست، چنانچه او و تنی چند از یـارانش درون ۲۲ دی ماه سال ۱۳۲۸، درون اعتراض بـه دخالتهای دولت (ساعد) درون انتخابات درون دربار متحصّن شدند، مصدق درون نامـهای خطاب بـه هژیر وزیر دربار، از شاه خواستند که تا دولتی روی کار آورد کـه مصالح سلطنت و ملت را حفظ کند :. نامـه دکتر مصدق بـه هژیر :(۱۳۲۸/۷/۲۶)[۱۳۴]
… البته اعلی حضرت همایون شاهنشاهی، منشأ عموم اصلاحات مـیباشند و غرض عمده از تحصن این بود، کـه دورهٔ فترت کـه تعیین نخستوزیر محتاج بـه تمایل مجلس نیست، دولتی روی کار بیـاورند کـه وجههٔ نظر خود را حفظ مصالح سلطنت و ملت قرار دهد و در عصر چنین پادشاهی مملکت صاحب مجلسی شود کـه با اصلاحات اساسی قادر باشد از فقر و بیچارگی مردم بکاهد و کشور را قرین آسایش و رفاهیت کند . ...
[۱۳۵]
عباس مـیلانی نظرش درون این خصوص این هست که:
به بیـان دیگر چندسال پیش از آنکه همرزمان وی از جمله صدیقی و سنجابی، دربارهٔ انحلال مجلس و حقوق شاه درون دورهٔ فترت سخن برانند، مصدق خود بـه چنین حقی اذعان کرده بود.[۱۳۶]اگر چه او فرمان شاه را متمم مـیدانست و نـه موجد اما درون کتاب خاطراتش مـینویسد «چنانچه روز روشن ابلاغ مـینمودند اگر اطاعت نمـیکردم متمرد بودم»[۱۳۷]
پخش اخبار نادرست علیـه وجهه مذهبی مصدق، ترس از گسترش کوششـهای حزب توده و هراس نابودی دودمان تنـها فرمانروای شیعی جهان، روحانیون را از دولت محمد مصدق دور کرد. اختلافها با چند انتصاب دولت مصدق کـه مورد انتقاد مذهبیها بود، بالا گرفت و سرانجام منتهی بـه فروپاشی مجلس هفدهم بـه وسیله همـهپرسی عمومـی شد کـه کاشانی را بـه سمت مخالفت و دشمنی با دولت مصدق گرایش داد. درون ماههای آخر عمر دولت محمد مصدق، کاشانی اما پیدا و پنـهان و با پشتیبانی از دسته جات مذهبی، از جمله دار و دسته شعبان جعفری و طیب، اعلام پیـاپی «در خطر بودن اسلام» و تحریک بـه مقاومت گروههایی کـه علقه مذهبی داشتند، آشکارا بـه تضعیف دولت محمد مصدق اهتمام ورزید. درون نتیجه کودتاچیـان کـه از این اختلاف بیشترین استفاده را بودند، توانستند عملیـات خود را با موفقیت انجام دهند.
کودتای ۲۵ مرداد
در ۲۳ مردادماه ۱۳۳۲ بنا بر نقشـه سیـا موسوم بـه تی پی آژاکس به منظور براندازی دولت مصدق، شاه طی دو حکم جداگانـه، فرمان عزل مصدق و نخستوزیری تیمسار زاهدی را امضا مـیکند. رئیس گارد شاهنشاهی، سرهنگ نصیری موظف مـیشود که تا با محاصره خانـه نخستوزیر فرمان را بـه وی ابلاغ و او را دستگیر کند. همچنین نیروهایی از گارد اقدام بـه بازداشت چند تن از وزرای مصدق (فاطمـی معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه- حقشناس وزیر راه - زیرک زاده نماینده مجلس و از رهبران حزب ایران) مـیکنند. درون همـین زمان گروههایی از نظامـیان اقدام بـه اشغال مرکز تلفن بازار و تلاش بـه قطع ان مـینمایند. مصدق از طریق شبکه افسران حزب توده و کیـانوری از این توطئه باخبر مـیشود. گروه دستگیر کنندگان رئیس ستاد ارتش نیز کـه با هجوم بـه منزل تیمسار ریـاحی و تبادل آتش و با نگهبان آن جا موفق بـه دستگیری دکتر فاطمـی و مـهندس حقشناس و مـهندس زیرک زاده مـیشوند این خبر توسط دو زن کـه از روی پشت بام فاطمـی را درون درون جیپ ارتشی و تحت بازداشت دیده بودند بـه آگاهی نخستوزیر مـیرسد.[۱۳۸] بـه دلیل عدم حضور تیمسار ریـاحی درون ستاد مشترک نمـیتوانند او را دستگیر کنند. از سوی دیگر سرهنگ کیـانی جانشین سرتیپ ریـاحی کـه برای سرکشی بـه باغشاه آمده بود توسط افسران گارد دستگیر مـیگردد. دستگیرشدگان را بـه کاخ سعد آباد و در آن جا زندانی مـیکنند.[۱۳۹] سرهنگ نصیری نیز کـه در نیمـه شب به منظور ابلاغ فرمان شاه و دستگیری مصدق بـه درب منزل مصدق آمده بود توسط نیروهای نگهبان نخستوزیری بـه سرپرستی سرهنگ ممتاز و سروان فشارکی دستگیر و نیروهایش خلع سلاح و بازداشت مـیشوند.
در فردای این روز مصدق درون بیـانیـهای از کشف و خنثیسازی یک کودتا علیـه دولت خبر مـیدهد؛ ولی هیچ اشارهای بـه ماجرای فرمان شاه نمـیکند. درون این روز خبر خروج شاه از ایران و ورودش بـه بغداد منتشر مـیشود. حسین فاطمـی بـه سفارتخانـههای ایران از جمله سفیر ایران درون بغداد دستور مـیدهد کـه با شاه مقابله کنند. از این روز نیروهای حزب توده با حضور درون سطح شـهر تشنجهایی ایجاد مـیکنند. درون روز ۲۶ مرداد هر دو گروه مـهم یعنی حزب توده و جبهه ملی مـیتینگهایی پرشور بر ضد شاه برگزار د. درون مـیتینگ جبهه ملی درون بهارستان، بـه رغم عدم حضور مصدق، یـاران او همچون فاطمـی و صالح بـه بیسابقهترین شکل ممکن بـه شاه تاختند. همچنین فاطمـی درون سرمقاله باختر امروز، شاه را بـه خیـانت متهم کرد. درون این روز به منظور جلوگیری از اغتشاش اعضای حزب توده، مأمورین دولتی و طرفداران جبهه ملی، مجسمـههای شاه و رضاشاه را از مـیدانـهای شـهر پایین کشیدند.
با توجه بـه اغتشاشات پیش آمده درون روز ۲۶ و ۲۷ مرداد بـه رهبری تودهایها مصدق بـه تیمسار مدبر ریـاست شـهربانی دستور مـیدهد کـه با هرگونـه تظاهراتی له یـا علیـه دولت یـا شاه را مقابله نماید. درون این روز هندرسون سفیر آمریکا بـه تهران بازگشت و به مصدق اولتیماتوم داد کـه اگر با حزب توده ائتلاف کند، آمریکا دولت وی را بـه رسمـیت نمـیشناسد؛ ولی مصدق بـه او اطمـینان خاطر داد کـه کنترل اوضاع درون دستش بوده و هرگز بـه توده ایـها اجازه تشنج آفرینی نخواهد داد. همچنین درون پاسخ بـه پرسش سفیر آمریکا دربارهٔ رابطه او با شاه، مصدق گفت:
در عصر ۲۷ مرداد، دستورِ اکید دادم هر حرف از جمـهوری بزند او را تعقیب کنند و نظر این بود کـه از پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی درخواست شود هرچه زودتر بـه ایران مراجعت فرمایند چون کـه تغییر رژیم، موجب ترقی ملت نمـیشود[۱۴۰]
شاه کـه از انجام موفقیتآمـیز کودتا مطمئن بود. بعد از خبردار شدن از شکست کودتا از رامسر بـه بغداد مـیرود.[۱۴۱]
کودتای ۲۸ مرداد
در روز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حرکت دیگری بر ضد دولت انجام شد کـه اینبار باعث سرنگونی دولت مصدق گشت. بنابر کتاب «ضد کودتا» نوشته مأمور سیـا کیم روزولت، او درون این روز با خ فتوای برخی از روحانیون و همچنین پول بـه ارتشیـان، ولگردان و اوباش تهران آنها را بـه خیـابانها کشانید. درون این عملیـات ماشینهای وابسته هوایی سفارت آمریکا درون تهران با انتقال نفرات گارد شاهنشاهی و ارتشیـان تحت حمایت خود بـه سمت منزل مصدق[۱۴۲] و پرداخت دلار بـه افراد فعال درون کودتا باعث پیشروی این کودتا گردیدند. امری کـه در کودتای ۲۵ مرداد ناموفق بود.
حدودِ ۸ صبحِ ۱۹ اوت جمعیتی حدوداً سههزار نفره از مردانی مسلح بـه چوب و چماق درون جنوبیترین نقطه شـهر تظاهراتی علیـهِ مصدق و به طرفداری از شاه شروع د. بـه خیـابانها مـیرفتند و فریـاد مـیکشیدند «زنده باد شاه» و «مرگ بر مصدقِ خائن». اگر چه احتمالاً اغلبشان سرشار از احساساتِ سلطنتطلبانـه بودند اما بـه روشنی به منظور این کار پول گرفته بودند؛ بین آنها انبوهی آدمِ بیکار و بسیـاری اوباش و الواتِ سرشناس بودند. همزمان رئیس پلیس دستور دادی مانع تظاهرات نشود. بخش از جمعیت بهطرفِ بازار رفتند و تهدید بـه غارتِ مغازهها د. تأثیرِ کارشان آنی بود و بازار تعطیل شد. هر چه زمان گذشت جمعیت بیشتر شد و بخشِ اعظمـی از ثروتمندانِ شـهر کـه از دولتِ مصدق و بهخصوص سیـاست اخیرِ حمایتش از حزب توده منزجر بودند، بـه تظاهرات پیوستند. بعد تعدادِ انبوهی کامـیون و اتوبوس، کـه از صبح زود کرایـه شده بودند، پیدایشان شد و امکانِ نقلوانتقالِ مجانیِ تظاهرکنندگان را مـهیـا د. این وسایلِ نقلیـه درون شـهر مـیچرخیدند و سرنشینانشان با فریـاد شعار مـیدادند، سعی مـید خشم مردم را افزایش دهند و احساساتشان را بـه نفعِ شاه برانگیزند. خیلی زود روشن شد کلِ نیروی پلیس همراه و همدلِ تظاهراتاند و در بعضی موارد حرکتِ تظاهرکنندگان را هم هدایت مـیکنند. مصدق بلافاصله رئیسِ پلیس را عزل کرد و دستورِ دستگیریاش را داد. بـه ارتش هم دستور داد تانک و خودروهای زرهپوش به منظور متفرق ِ جمعیت بفرستد. دستورهای صادرشده ستادِ فرماندهیِ کل طبیعتاً بلافاصله اطاعت نشد و چند ساعت بعدتر کـه اجرا شد دیگر جمعیت خیلی آسان سربازانِ رسیده بـه محل را متقاعد د کـه در دفاع از شاه بـه آنها بپیوندند. بینِ ساعت ۹ که تا ۱۲ تظاهرکنندگان ستادهای مرکزیِ سه حزبِ سیـاسیِ طرفدارِ حکومت و دفاتر نیم دوجین روزنامـه حامـیِ مصدق را زیر و رو د و به آتش کشیدند. جمعیت بعد بـه دفاترِ روزنامـههای حزبِ توده حمله د؛ ابتدا درون برابرشان مقاومت شد، اما خیلی زود چیره شدند.[۱۴۳] سپس درون حمله بـه زندان، شعبان جعفری (شعبان بیمخ) کـه از ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ بـه جرم تلاش به منظور قتل نخستوزیر درون زندان بود، توسط نیروهای شورشی آزاد شد.[۱۴۴] با اشغال مرکز رادیو، بعد از چند ساعت سکوت رادیویی بیسابقه درون تاریخ رادیوی ملی ایران، نخست مـهدی مـیراشرافی، نماینده مجلس و مصطفی کاشانی فرزند آیت الله کاشانی و سپس دیگر نمایندگان ضد مصدق و طرفدار شاه درون مجلس همچون احمد فرامرزی بـه سود زاهدی سخنرانی کرده و آنگاه سرلشکر زاهدی فرمان انتصاب خود بـه نخستوزیری خواند.[۱۴۵]
سپس نوبت بـه خانـه مصدق کـه در واقع مقر نخستوزیری بود رسید. نخست جمعیت بدون پشتوانـه نیروهای نظامـی بـه منزلش حمله د اما با آتش مسلسل عقب رانده شدند؛ کلی آدم کشته و مجروح شدند. دومـین حمله کـه با همراهی و پشتیبانیِ سربازانِ طرفدارِ زاهدی انجام شد، باز ناکام ماند. این بار تانکهای سنگینِ شرمن بـه محل رسیدند و خانـه را بـه توپ بستند، حدودِ ۶ بعدازظهر دیگر دفاعِ مسئولانِ حفاظتِ خانـه درون هم شکست و خانـه ویران شد. بعد جمعیت داخل ریختند، هر آنچه بود را بـه تاراج بردند و ساختمان را بـه آتش کشیدند. با خانـه کناری هم، کـه منزلِ پسرِ مصدق بود، همـین کار را د. عصر همـه زندانیـان آزاد شدند و سرلشکر زاهدی قدرت را درون دست گرفت.[۱۴۳] در این روز شاه درون رم ایتالیـا بود و به گفته همسرش ثریـا، درون فکر خ خانـهای درون رم به منظور اقامت بود کـه سقوط دولت مصدق و قدرت یـابی زاهدی و تلگرافهای حمایتی ابوالقاسم کاشانی و سید محمد بهبهانی را دریـافت کرد.[۱۴۶]
در روز ۲۹ مرداد مصدق و بیشتر یـارانش خود را بـه شـهربانی تسلیم د.
پس از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد، سید ابوالقاسم کاشانی بـه شاه کـه به کشور و قدرت بازگشته بود بـه همراه مرجعیت زمان، آیت الله بروجردی تبریک گفت.[۱۴۷] بعد از بازگشت شاه، کاشانی درون مصاحبهای چنین مـیگوید:
«مصدق شاه را مجبور کرد کـه ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت. ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمـهوری مناسب ایران نیست.»[۱۴۸] همچنین نواب صفوی رهبر گروه فداییـان اسلام نیز کـه در زمان کودتا درون خارج از کشور بود طی یک مصاحبه درون بغداد سقوط مصدق را بـه شاه تبریک گفت.[۱۴۹][۱۵۰]
اختلاف نظر دربارهٔ کودتای ۲۸ مرداد
تا پیش از انقلاب ایران، پادشاهی پهلوی این روز را بـه عنوان یک جشن ملی با نام «رستاخیز ۲۸ امرداد»[۱۵۱] گرامـی مـیداشت. بعد از انقلاب ایران آن را با نام «کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد» درون تقویم ثبت د.
بسیـاری بحثها دربارهٔ قانونی بودن یـا نبودن اقدام شاه درون عزل نخستوزیر و اقدام مصدق درون برگزاری رفراندوم و علل معطل ماندن مجلس و نقش آمریکا و انگلیس و عوامل آنها درون سرنگونی مصدق بودهاست. برخی از منتقدان ایرانی نقش آمریکا درون کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را مورد تردید قرار داده و برخی دیگر بر نقش آمریکا درون کودتا تأکید دارند. بـه موجب اسناد طبقهبندی شدهای کـه در ماه آگوست سال ۲۰۱۳ توسط سازمان اطلاعات مرکزی ایـالات متحده، سیـا، منتشر گردید این سازمان بـه ایفای نقش درون کودتای ۲۸ مرداد علیـه دولت مصدق اعتراف کرد.
سیـا درون مقدمـه یکی از این اسناد تازه منتشرشده کـه گزارشی متعلق بـه سال ۱۹۵۴ هست مـینویسد: "در پایـان ۱۹۵۲ روشن بود کـه دولت مصدق نمـیتواند با کشورهای غربی کـه منافعی درون ایران دارند بـه توافقی نفتی برسد." "هدف عملیـات آژاسرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود کـه ایران را با سیـاستهایی سازنده اداره کند." بنا بـه این سند همچنین هدف کودتا این بوده کـه دولتی بر سر کار بیـاید کـه دولتهای غربی بتوانند دربارهٔ بازار نفت با آن بـه توافق برسند. در مارس ۱۹۵۳ (اسفند ۳۱-فروردین۳۲) وزارت خارجه آمریکا از سازمان سیـا مـیخواهد امکان ساقط دولت مصدق از طریق عملیـات مخفیـانـه را بررسی کند. نتیجه ارزیـابی سیـا این هست که امکان چنین عملیـاتی وجود دارد.
پس از آن مقرر شد سیـا بـه همراه سرویس اطلاعات سری بریتانیـا (SIS کـه به MI6 شناخته مـیشود) عملیـات سرنگونی مصدق را بـه انجام برسانند. کرمـیت روزولت، رئیس بخش خاور نزدیک و آفریقای سازمان سیـا نخست با رئیس دفتر ایران سیـا، راجر گولران، و دو افسر اطلاعاتی دیگر درون بیروت دیدار مـیکند و سپس درون ۱۴ ژوئن ۱۹۵۳ (۲۴ خرداد ۳۲) طرح کودتا بـه دفتر سرویس اطلاعات سری بریتانیـا ارائه مـیشود.[۱۵۲][۱۵۳]
منبعشناسی روند عملیـات نظامـی کودتای ۲۸ مرداد
(نویسندگان ایرانی)
- کالبد شکافی توطئه - دکتر ابراهیم یزدی - انتشارات قلم۱۳۸۱
- گفتگوهای ادیب برومند - امـیر راسخی نژاد - شرکت سهامـی انتشار ۱۳۹۳
- راز پیروزی کودتا - محمدجعفر محمدی - انتشارات اختران ۱۳۸۵
- خاطرات من -حسینقلی سر رشته -ناشر مؤلف -۱۳۶۷
- نا گفتههایی پیرامون فروریزی حکومت مصدق - دکتر ماشاء الله ورقا- انتشارات بازتاب نگار-۱۳۸۴
مخالفان و منتقدان عملکرد ۲۸ ماهه دولت مصدق
برخی از هواداران مصدق یـا اعضای جبهه ملی کـه در زمان نخستوزیری مصدق، از جبهه ملی یـا از هیئتوزیران کنار گذاشته شده یـا کنار رفتند، بعد از جدایی از مصدق، بـه انتقاد از کارنامـه وی پرداختند و حتی به منظور سرنگونیاش تلاش د. برخی از این افراد عبارتاند از:
- فضلالله زاهدی (نخستوزیر کودتا)
- علی امـینی
- حسین مکی، (که درون آغاز سرباز فداکار وطن نامـیده شد ولی درون پایـان بـه دلیل مخالفت با مصدق از سوی هواداران جبهه ملی سرباز خطاکار وطن خطاب مـیشد)
- مظفر بقایی (به دلیل اتهام مشارکت درون قتل سرتیپ افشار طوس و سپس اتهام شرکت درون کودتای ۲۵ مرداد بـه دستور فرماندار نظامـی تهران بازداشت شد و تا روز ۲۸ مرداد درون زندان بود).
- آیت الله کاشانی، درون ۳۰ تیر ۱۳۳۱ درون اعتراض بـه استعفای مصدق، تهدید بـه حکم جهاد کرد ولی درون ماههای پایـانی ضمن انتقاد شدید از کارنامـه دولت، از زاهدی پشتیبانی مـیکرد. او درون اعلامـیهای بـه عنوان تحریم رفراندوم دولت، درون هشتم مرداد ۱۳۳۲ نوشت:
اکنون ۲۸ ماهاست کـه ایشان زمامدار هست و درون تمام این مدت یک قدم مفید بـه حال شما کـه بتواند اسم آن را ببرد برنداشتند. هر روز وعدههای بزرگ مـیدهد و فردا عذر مـیآورد. ساعت بـه ساعت راه را به منظور تحکیم دیکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموار ساختهاست. مصدق خوب مـیداند اگر با آزادی بـه رای ملت رجوع کند ۹۷ درصد مردم علیـه او رای مـیدهند. شما هموطنان عزیز مـیبینید کـه تا امروز چهی بـه نفع اجانب قدم برداشته و آنچه که تا امروز کرده مستقیماً بـه مصلحت اجنبی و زیـان مملکت بودهاست. ۲۸ ماهاست کـه آقای دکتر مصدق با [هیـاهو] درون جنجال و عوامفریبی مردم را مشغول کردهاست.[۱۵۴]
- ابوالحسن حائریزاده درون سال ۱۳۳۱ درون مجلس، ضمن مخالفت با لایحه اختیـارات ویژه دولت، آن را خطر بازگشت دیکتاتوری ۲۰ ساله دانست[۱۵۵] و سپس درون سال بعد با نوشتن نامـه بـه رئیس سازمان ملل متحد، مصدق را دیکتاتور خواند.[۱۵۶] این افراد علیرغم هواداری از مصدق درون ماههای نخست حکومت او، درون یک سال پایـانی دولت مصدق، گاه بـه صورت پنـهانی و گاه علناً به منظور سرنگونی مصدق، تلاش مـید.
این درون حالی بود کـه برخی از هواداران مصدق کـه تا روز پایـانی همراه و پشتیبان او بودند و پس از آن نیز بـه هواداری از مصدق ادامـه دادند، بـه بعضی از رفتارهای مصدق درون زمان نخستوزیریاش، نقدهایی دلسوزانـه داشتند. از این جملهاند:
- خلیل ملکی («آقای دکتر مصدق! این راهی کـه شما مـیروید بـه جهنم هست ولی ما که تا جهنم بـه دنبال شما خواهیم آمد»[۱۵۷])
- غلامحسین صدیقی کـه به ویژه با رفراندوم مصدق به منظور تعطیلی مجلس مخالفت کرد.
- کریم سنجابی کـه به گفته خود، با خویشاوندگرایی مصدق درون زمان نخستوزیریاش مخالفت کرد. کریم سنجابی همچنین با رفتار مصدق درون هنگام تشکیل جبهه ملی دوم نیز مخالفت کرد.[۱۵۸][۱۵۹]
برخی از تاریخپژوهان و روشنفکران جدیدتر، اگرچه کلیت مصدق را تصدیق و تأیید کردهاند ولی برخی از کارهای او (به ویژه مخالفت او با پیشنـهادهای نفتی ارائه شده بـه ایران همچون بانک جهانی یـا پیشنـهاد چرچیل - ترومن) را اشتباه دانسته و عقیده دارند کـه مصدق حتما پیشنـهادهای مذکور را مـیپذیرفت و از اصل ملی صنعت نفت صرفنظر مـیکرد. اینان خطاهای مصدق درون این رابطه را اصلیترین علت سرنگونی مصدق مـیدانند. از جمله این افراد مـیتوان بـه همایون کاتوزیـان،[۱۶۰]فوأد روحانی،[۱۶۱]محمدعلی موحد[۱۰۸] و صادق زیباکلام اشاره کرد.[۱۶۲]
گروه دیگری نیز هستند کـه سیـاستهای مصدق را بـه شدت مورد نکوهش قرار دادهاند. برخی از این افراد عبارتاند از: موسی غنی نژاد،[۱۶۳]فریدون مجلسی،[۱۶۴]مرتضی مردیـها،[۱۶۵]عباس مـیلانی[۱۶۶] و محمد قوچانی،[۱۶۷] کـه ضمن نقد دوران پهلش و پس از مصدق، دوران مصدق را نیز از انتقادات مصون نداشتهاند. حال آنکه برخی دیگر چون داریوش همایون،[۱۶۸]هوشنگ نـهاوندی،[۱۶۹]پیروز مجتهدزاده،[۱۷۰] و جلال متینی،[۱۷۱] دوران حکومت ۲۸ ماهه مصدق را بدتر از دوران «پس از مصدق» و یک سراشیبی به منظور سقوط ایران بـه هرج و مرج یـا کمونیسم دانستهاند.
موسی غنینژاد معتقد است: «هیچ ابتکاری درون دوران دولت دکتر مصدق و اطرافیـان او دیده نشد. اصطلاح اقتصاد بدون نفت را حتی درون یک مورد قبل از آن نمـیشود پیدا کرد. وقتی تحریم شروع شد دور و بریهای دکتر مصدق گفتند نفت بلای سیـاه هست و تحریم موهبت است. اما نتیجه آن بود کـه به مردم فشار آمد و مردم ناراضی شدند و بحرانهای سیـاسی اقتصادی و اجتماعی شکل گرفت. درآمدهای ارزی ما کاهش پیدا کرد، اقتصاد دچار بحران شدید شد و به نارضایتی سیـاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم انجامـید و مردم این نارضایتی را درون روز ۲۸ مرداد نشان دادند. از روز ۲۵ مرداد کـه طبق دست خط شاه مصدق خلع شده بود حکومت مصدق غیرقانونی بود و اگر کودتایی صورت گرفت توسط مصدق بود. چرا کـه قانون اساسی، درون غیـاب مجلس، بـه شاه اختیـار مـیدهد درون عزل و نصب نخستوزیر و مصدق هم این را مـیدانست و به همـین خاطر هم بود کـه این دست خط را اعلام و ابلاغ نکرد. اطرافیـان او هم مـیدانستند. هنگام برگزاری رفراندوم هم این انتقاد را بـه او کرده بودند کـه انحلال مجلس همـه اختیـار را بـه شاه خواهد داد.»[۱۷۲]
غنی نژاد مـیگوید:
این راهم اضافه کنم کـه مصدق از ۱۲ سالگی، مستوفی بود. مستوفی بـه معنای امروزیاش، کاری شبیـه ممـیز مالیـاتی بود. وقتی پدر محمد مصدق فوت کرد، او ۱۲ سال داشت و همان زمان ناصرالدین شاه بـه او لقب مصدق السلطنـه داد و به مستوفیگری بلاد خراسان برگزید؛ بنابراین مصدق با مالیـات و دخل و خرج از ۱۲ سالگی آشنا بود اما هیچ تصور درستی از اقتصاد پیش رو آن روزها نداشت. مصدق دکترای حقوق داشت اما تز دکتری او درون مورد حقوق اسلامـی و ایرانی بود و در مورد پدیدههای علمـی مدرن چیزی سر رشته نداشت… مصدق درون غرب درس خواند اما هرگز با ذهنی مدرن بـه کشور بازنگشت. هرگز متوجه واقعیتهای سیـاست و اقتصاد مدرن نشد. این را بـه دلیل نوع تحصیلاتش نمـیگویم بلکه بـه دلیل عملکردی کـه از ایشان بـه جا مانده مـیگویم. برداشت آقای مصدق از دموکراسی بـه پوپولیسم ختم شد و آقای مصدق یـا نمـیدانست یـا نمـیخواست بداند کـه دموکراسی، نیـاز بـه ایجاد نـهادها و بسترهای حقوقی دارد. این نـهادها هستند کـه باعث ماندن و بقای دموکراسی مـیشوند و دموکراسی این نیست کـه عدهای را بـه خیـابان دعوت کنیم و بگوییم هرچه اینها مـیگویند، عین دموکراسی است. مصدق شعار زنده باد مخالف من سر مـیداد اما طرفداران او درون جبهه ملی را حتما جزو بنیـانگذاران چماقکشی درایران دانست. مطالعه تاریخ بـه خصوص آنچه از تاریخ شفاهی آن دوران مـیتوان برداشت کرد بـه ما نشان مـیدهد کـه نخستین چماقداران سیـاسی ایران، طرفداران آقای مصدق بودند…[۱۷۳]
اقتصاد درون دوران دولت ملی
مصدق با توجه بـه تجاربش درون سمتهای مالی مانند: معاونت وزارت مالیـه، ریـاست کل محاسبات، عضویت درون کمسیون توفیر جمع و خرج و تطبیق حوالهها وزارت مالی درون مورد مسایل مالی دارای اطلاعات کاملی از نظر بودجه ریزی بود.[۱۷۴] او کـه اولین کتاب درون ایران را درون خصوص امور مالی و مباحث آن مانند روشهای بودجه نویسی، تراز مالی، قوانین مربوطه و مالیـات و … بـه همراه بررسی بررسی مسایل مالی درون کشورهای را تحت عنوان اصول و قواعد و قوانین مالیـه درون ممالک خارجه و ایران بـه نگارش درآورده بود[۱۷۵] از این تجارب درون دوران نخستوزیری استفاده کرد و توانست به منظور اولین بار بدون اتکا بـه درآمد نفت درون دوران حکومت خود تراز بازرگانی کشور را مثبت کرده و صادرات از واردات پیشی بگیرد
تورم
در دوران مصدق تورم بـه صورت تک نرخی باقی ماند. این درحالی بود کـه نـه تنـها او از درآمد نفت به منظور اداره کشور محروم بود بلکه هزینـه سنگین حقوق چهل هزار نفر از پرسنل صنعت نفت نیز بر هزینـههای جاری کشور افزوده شده بود.[۱۷۶]
سال مـیزان تورم ۱۳۳۰ ۸٫۳ ۱۳۳۱ ۷٫۲ ۱۳۳۲ ۹٫۲ ۱۳۳۳ ۱۵٫۹تولید و صادرات محصولات کشاورزی
در حالیکه ایران درون سال ۱۳۲۹ یکی از کشورهای واردکننده گندم و جو بود با تغییر سیـاستها درون خصوص کشاورزی توسط دولت ملی این روند صورتی معگرفت و در سال ۱۳۳۲ ایران توانست بـه صادرات جو و گندم مبادرت ورزد.[۱۷۷] چهارچوب اصلی سیـاست دکتر مصدق درون کشاورزی افزایش صادرات از طریق تولید بیشتر و کاهش واردات موادی بود کـه امکان تولید آنها درون داخل کشور وجود داشت از سوی دیگر با تزریق مالی از طریق بانک ملی و بانک کشاورزی و افزایش سرمایـه بانک کشاورزی امکان تأمـین اعتبار درون مناطق کشاورزی را فراهم آورد و از سوی دیگر با ورود ۲ مـیلیون و ۴۸۰ هزار دلار از طریق موافقت نامـه اصل ۴ ترومن نسبت بـه سرمایـهگذاری درون این بخش اقدام نمود.[۱۷۸]
جدول تغییرات تولیدات کشاورزی درون سالهای ۱۳۲۹ الی ۱۳۳۳ واحد بـه هزار تن
سال گندم جو برنج پنبه چای ۱۳۲۹ ۲۲۸۷ ۹۲۹ ۵۸۴ ۱۰۲ ۳٫۹ ۱۳۳۰ ۲۲۶۶ ۸۹۲ ۳۵۹ ۱۰۸ ۴ ۱۳۳۱ ۲۷۷۱ ۱۱۰۶ ۵۴۱ ۱۲۹ ۴٫۱ ۱۳۳۲ ۲۸۰۰ ۱۰۶۵ ۶۵۸ ۱۸۰ ۴ ۱۳۳۳ ۲۵۵۹ ۱۸۶۷ ۵۲۸ ۲۴۰ ۵ رشد ۱۳۲۹ بـه ۳۱۳۲ ۲۲٫۴ ۱۴٫۶ ۱۲٫۶ ۷۶٫۴ ۲٫۵[۱۷۹]
جدول صادرات محصولات کشاورزی (واحد تن)[۱۷۹]
سال جو گندم برنج ۱۳۲۹ -- -- ۱۳۷۷۶ ۱۳۳۰ ۳۳۷۵ -- ۲۵۱۶۶ ۱۳۳۱ ۱۵۳۵۱ -- ۶۲۱۸۵ ۱۳۳۲ ۱۲۵۰۴ ۴۸۰ ۴۸۹۹۹جدول واردات محصولات کشاورزی (واحد تن)[۱۷۹]
سال جو گندم برنج ۱۳۲۹ ۳۵ ۱۰۷۴۱۴ ۹۴ ۱۳۳۰ -- ۱۰۶۷ ۷۵ ۱۳۳۱ -- ۴۹ ۳۱ ۱۳۳۲ ۲ ۲۳ ۱۸محاکمـه و زندان و خانـه نشینی
محمد مصدق را بعد از کودتای ۲۸ مرداد درون دادگاه نظامـی محاکمـه و با توجه بـه تبرئه او از اتهامات اصلی چون «تلاش به منظور برهم زدن اساس سلطنت» و «کودتا علیـه قانون اساسی» بـه سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم شد. استدلال او درون نفی صلاحیت دادگاه این بود کـه دیوان عالی حق محاکمـه نخستوزیر را دارد و دادگاه نظامـی، صالح نیست و او همچنان نخستوزیر قانونی کشور است. استدلال دادستان نیز این بود کـه مصدق درون پی دریـافت فرمان عزل پادشاه از روز ۲۵ مرداد که تا روز ۲۸ مرداد نخستوزیر نبودهاست و این دادگاه بـه اتهامات او بعد از برکناری از نخستوزیری یعنی تمرد از فرمان پادشاه رسیدگی مـیکند. پاسخ مصدق نیز آن بود کـه چون فرمان پادشاه را درون نیمـه شب و با یک دستهٔ مسلح آورده بودند گمان بر جعلی بودن آن داده و از این نظر او متمرد نیست. او هم درون دفاعیـه درون دادگاه و هم درون خاطراتش مـینویسد کـه اگرچه بنابر روح قانون اساسی مشروطه، پادشاه حق عزل و نصب وزیران را ندارد ولی اگر درون روز و ساعات اداری فرمان را مـیآوردند، آن را مـیپذیرفت. ضمن اینکه با توجه بـه نوع نوشتار دست خط، احتمال داد کـه فرمان بـه صورت سفید، مـهر و امضا شده و جعلی است. بـه همـین دلیل آورنده نامـه را دستگیر کرد که تا صبح روز بعد از شاه، اصل ماجرا را جویـا شود کـه با خروج شاه از کشور، فرصت این کار را نیـافت.[۱۰۲][۱۸۰] دادگاه کـه به صورت علنی و با حضور رسانـههای ایرانی و بیگانـه برگزار شده و مشروح آن درون روزنامـهها بـه چاپ رسید. مصدق درون مورد دادگاهش و علل محاکمـه خود چنین مـیگوید:
«در طول تاریخ مشروطیت ایران این اولین بار هست که یک نخستوزیر قانونی مملکت را بـه حبس و بند مـیکشند و روی کرسی اتهام مـینشانند… بـه من گناهان زیـادی نسبت دادهاند ولی من خودم مـیدانم کـه یک گناه بیشتر ندارم و آن این هست که تسلیم تمایلات خارجیـان نشده و دست آنان را از منابع ثروت ملی کوتاه کردهام… مردم این مملکت مـیدانند کـه وضع من درون بسیـاری جهات با وضع مارشال پتن فرانسوی بیشباهت نیست و من هم سالخورده و به وطن خود خدمتی کردهام. من هم مثل او درون اواخر عمر بـه روی کرسی اتهام نشستهام و شاید مثل او محکوم شوم ولی همـه نمـیدانند بین من و او یک تفاوت آشکار است. پتن بـه جرم همکاری با دشمن ملت فرانسه بـه دست ملت فرانسه محاکمـه شد و من بـه گناه مبارزه با دشمن ملیت ایران بـه دست عمال بیگانگان!».
دادگاه اگرچه او را از اتهامات مـهمـی چون اقدام علیـه اساس سلطنت و کودتا علیـه قانون اساسی کـه حکم اعدام داشت، تبرئه کرد ولی بـه جهت تمرد از فرمان شاه او را بـه سه سال زندان محکوم کرد. مصدق بعد از گذراندن سه سال زندان، بـه ملک خود درون احمدآباد رفته و تا پایـان زندگی زیر نظارت شدید دولت بود. مصدق نخستینی بود کـه سرنگونی خود را غیرقانونی و کودتا خواند ولی هرگز که تا پایـان عمر (۱۳ سال بعد) آن را آمریکایی ندانست و تنـها از انگلیسیها بـه بدی یـاد مـیکرد.[۱۰۲]
او هم چنین چه درون دادگاه و چه درون کتابش با اشاره بـه سوگند خود بـه قرآن، تأکید کردهاست کـه هرگز تلاشی به منظور سرنگونی سلطنت و برپایی جمـهوری نکرده و آرمانش ایجاد یک پادشاهی مشروطه بود کـه در ان شاه سلطنت کند و نـه حکومت.[۱۰۲]
مصدق وصیت کرده بود او را کنار کشتهشدگان ۳۰ تیر درون ابن بابویـه دفن کنند،[۱۸۱] ولی با مخالفت شاه چنین نشد و او درون یکی از اتاقهای خانـهاش درون قلعه احمدآباد درون روستای احمدآباد بـه خاک سپرده شد. پیکر او توسط دکتر یدالله سحابی غسل و شستشو داده شد سپس نماز مـیت محمد مصدق توسط سید رضا زنجانی اقامـه گردید. بدین ترتیب درون دفن وی درون قبرستان ابن بابویـه جلوگیری شد.
محمد مصدق درون روزهای آخر عمر خود دربارهٔ حوادث سال ۳۲ مـیگوید:
کمونیسم را بهانـه کردهاند کـه نفت ما را ۱۰۰ سال دیگر هم غارت کنند. دادگاه نظامـی مرا بـه سه سال حبس مجرد محکوم کرد کـه در زندان لشکر ۲ زرهی آن را تحمل کردم. روز ۱۲ مرداد ۱۳۳۵ کـه مدت آن خاتمـه یـافت بـه جای اینکه آزاد شوم بـه احمدآباد تبعید شدم و عدهای سرباز و گروهبان مأمور حفاظت من شدند. اکنون کـه سال ۱۳۳۹ خورشیدی هنوز تمام نشده مواظب من هستند و من محبوسم و چون اجازه نمـیدهند بدون اسکورت بـه خارج [قلعه] بروم درون این قلعه ماندهام و با این وضعیت مـیسازم که تا عمرم بـه سر آید و از این زندگی خلاصی یـابم.[۱۸۲][۱۸۳]
در سال ۱۳۴۲ همسر مصدق، ضیـاءالسلطنـه، درون سن ۸۴ سالگی درگذشت. حاصل ازدواج وی و مصدق دو پسر و سه بود. درون سالهای حکومت محمدرضا پهلوی برگزاری مراسم بزرگداشت دکتر محمد مصدق از سوی حکومت وقت ممنوع اعلام شد. محمدرضا شفیعی کدکنی شعر «مرثیـه درخت» را به منظور مرگ مصدق سرود کـه در مجله سخن درون اردیبهشت ۱۳۴۶، ص۱۲۹ چاپ شد.[۱۸۴] همزمان با تاجگذاری محمدرضا پهلوی درون سال بعد از درگذشت مصدق، نمایش تمثیلی مـیراث و ضیـافت کارِ بهرام بیضایی کـه اوضاع ایران را درون چهرههایی تمثیلی مانند «شبان» (مصدق؟) و «دهباشی» (شاه؟) تصویر مـیکرد درون تالار ۲۵ شـهریور بر صحنـه رفت و خود باعث واکنشهایی نیز شد.[۱۸۵] بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی درون تاریخ ۱۵ اسفند ۵۷ یکی از بزرگترین گردهماییهای سیـاسی درون سالروز درگذشت رهبر نـهضت ملی نفت بر مزار وی درون احمدآباد برگزار شد. درون این مراسم کـه سید محمود طالقانی سخنران آن بود، بـه نوشته روزنامـه اطلاعات یک مـیلیون نفر بـه احمدآباد رفتند. اطلاعات درون شماره همان روز درون توصیف این مراسم نوشت: «امروز ایران بعد از دوازده سال خون دل خوردن و خاموشی بخاطر عجز از برپایی مراسم تجلیل از دکتر محمد مصدق رهبر ملی خود باشکوهی خیرهکننده یـاد آن بزرگمرد تاریخ مبارزات ضد استعماری ملل شرق را گرامـی داشت. مراسم تجلیل از این ابرمرد چندان باشکوه بود کـه بیشک پرتو پرجلالش قرون متمادی بر صفحات تاریخ جدید ایران پرتو خیرهکنندهای داشت.»[۱۸۶]
پس از انقلاب نیز از سال ۱۳۶۰ که تا ۱۳۶۵ نیز هر گونـه حضور رسمـی بر سر مزار مصدق ممنوع بود و پس از آن فشار به منظور عدم برگزاری این مراسم کمتر گردید اما از سال ۱۳۸۹ بـه بعد مجدداً برگزاری هرگونـه مراسمـی درون احمدآباد اعم از خصوصی یـا عمومـی ممنوع شد.[۱۸۷]
در سال ۱۳۹۵ هیئت امنای قلعه احمدآباد خبر از مسدود شدن حسابی دادند کـه هیئت امنای قلعه احمدآباد جهت نگهداری قلعه اعلام کرده بودند.[۱۸۸][۱۸۹]
در جلسه هفدهم دادگاه بدوی
مصدق درون جلسهٔ هفدهم دادگاه بدوی اش، درون تاریخ شنبه ۷ آذر ۱۳۳۲ مـیگوید:
قبل از اینکه بـه جواب تیمسار محترم مبادرت کنم حتما عرض کنم: اشـهد ان لا اله الا الله، اشـهد ان محمداً رسولالله. [در این موقع مصدق از جای خود بلند شد] این شـهادتین هست که تمام مذاهب اسلام حتما بگویند، یعنی حنفی و شافعی و حنبلی و مالکی. این چهار مذهب تسنن و همچنین هر کـه مسلمان هست این شـهادتین را حتما بگوید. یک شـهادت هم مال مذهب شیعه است: اشـهد ان علیـا ولیالله! من درون این دادگاه اقرار مـیکنم کـه مسلمان و شیعه اثنی عشری هستم. مسلک من مسلک حضرت سید الشـهدا است. یعنی آنجایی کـه حق درون کار باشد، با هر قوهای مخالفت مـیکنم؛ از همـه چیزم مـیگذرم. نـه زن دارم، نـه پسر دارم، نـه دارم؛ هیچ چیز ندارم مگر وطنم را درون جلو چشمم دارم. [در این موقع مصدق بـه گریـه افتاد] رسول اکرم فرمودهاست: «قُم فَاستَقِم» ــ بایست و مقاومت کن. البته نفرمودهاست: «بدون مطالعه مقاومت کن. وقتی دیدی موضوعی بحق هست بایست و مقاومت کن.» حالا من پیروی از مولای خودم را کـه در یک عمر کرده مـیکنم؛ و تا نفس دارم، دنبال عقیده صحیح خود هستم…[۱۹۰]
یـاران مصدق بعد از سقوط دولت او
پس از پیروزی کودتا، محمد نخشب بـه اتفاق ابراهیم کریم آبادی و حسین شاهحسینی درون روز ۲۹ مردادماه بـه منزل سید رضا زنجانی رفته و نخستین اعلامـیه را نشر دادند. بعدها مـهدی بازرگان، شاپور بختیـار و سایر اعضای احزاب ملی عضو درون جبهه ملی ایران، نـهضت مقاومت ملی را تشکیل دادند[۱۹۱] و برخی دیگر از طرفداران مصدق همچون سید محمود طالقانی و یدالله سحابی و داریوش فروهر بـه آن پیوستند. شاپور بختیـار درون مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد درون پاسخ بـه سؤالی دربارهٔ نـهضت مقاومت ملی گفت:
بنده گمان مـیکنم کـه با مـهندس بازرگان و مرحوم آیتالله زنجانی کـه فوت کرده، سه نفر اول بودیم… آقای بازرگان بـه من تلفن کرد کـه من مـیآیم بـه منزل شما و مـیرویم خیـابان فرهنگ… رفتیم منزل آیتالله زنجانی. گفتم من یک دفعه ایشان را درون اتاق دکتر مصدق دیدم. گفت خودشـه. پایـه نـهضت مقاومت ملی درون آن جا ریخته شد
انعقاد قرارداد جدید کنسرسیوم، تقریباً تمامـی فعالیتهای محمد مصدق، ازقبیل موازنـه منفی، ملی شدن نفت و … را از بین برد.[۱۹۳] بعد از اعتراض بسیـاری از طرفداران مصدق، واکنش رژیم اخراج دوازده نفر از استادان دانشگاه ازجمله مـهدی بازرگان، یدالله سحابی، محمد قریب بود.[۱۹۳] در اواخر دهه سی، جبهه ملی دوم توسط اللهیـار صالح بـه همراهی احزاب ملی حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران و منفردینی و همراهی اعضای نـهضت مقاومت ملی و غلامحسین صدیقی، شاپور بختیـار، مـهدی بازرگان، کریم سنجابی، باقر کاظمـی سید محمود طالقانی و دیگران تشکیل شد.[۱۹۳] اما عملکرد آن بـه به گونـهای بود کـه مصدق (که خودش هیچ نقشی درون تشکیل جبهه ملی دوم نداشت) دستور انحلال آن را صادر کرد. شاپور بختیـار درون مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد دربارهٔ انحلال جبهه ملی دوم گفت:
به نظر من دکتر مصدق هیچ وقت رهبر یک حزب نخواست بشود، نبود و نمـیتوانست بشود. وقتی کـه در احمدآباد بود و منزوی بود، ارتباطاتش با اشخاص مطمئنی نبود. من گاهی موقع عید تبریکی بـه ایشان مـینوشتم و ایشان هم اظهار محبت مـیکرد، آخرین نامـهاش هم درون همـین غارت اخیر خانـه از بین رفت… ولی نفراتی کـه پیش او مـیرفتند و مـیآمدند منجمله نوه خودش، خیلی دکتر مصدق را علیـه جبهه ملی بعد از کنگره تحریک د. مصدق کـه هیچ وفت آمادگی نداشت کـه حزب ساز باشد یـا نیروی بـه صورت متشکل درست کند، بـه نظر من یک مقداری (البته دل من از آن دستگاه خون بود)، یک مقداری مبالغه کرد کـه تا زنده هستم، خودم رهبر جبهه ملی هستم
برخی از اعضای جبهه ملی مانند ادیب برومند و مـهندس حسیبی اینکار را از اشتباهات بزرگ مصدق درون قبال جبهه ملی دوم مـیدانند. در اردیبهشت ۱۳۴۰، مـهدی بازرگان بـه اتفاق سید محمود طالقانی و تنی چند از فعالان نـهضت مقاومت ملی و اعضای جبهه ملی دوم نسبت بـه تشکیل حزب نـهضت آزادی ایران اقدام د؛ کـه با توجه بـه موضعگیریهای انجام شده توسط برخی از اعضای نـهضت آزادی درون کنگره جبهه ملی درون خصوص تهمت زدن بـه رهبران جبهه ملی عضویت نـهضت آزادی درون جبهه ملی بـه درخواست دکتر صدیقی که تا زمان خروج این افراد از نـهضت آزادی منتفی اعلام شد.[۱۹۴][۱۹۵]
اقدامات زمان مصدق
طرحها و لوایح مـهم دولت مصدق
برخی از این طرحها درون سالهای بعد عملیـاتی شدند. از جمله تشکیل انجمنهای ایـالتی و ولایتی، ساخت سد سفیدرود و بانک توسعه صادرات؛ و برخی نیز بلادرنگ بعد از سرنگونی دولت او، ملغی شدند. از جمله اصلاحات حقوقی و قضایی کـه در دوران مصدق انجام شده بود.
وصیتنامـه مصدق
متن کامل وصیتنامـه محمد مصدق بـه صورت ذیل است:
الف- منافع خانـه واقع درون کوچه ازهری ملک خانم ضیـاء اشرف بیـات مصدق سند شماره ۴۲۱۵۶ (۲۹ اسفند ۱۳۲۹)
ب- منافع چهاردانگ از خانـههایی کـه در آن سداشتم، ملک آقای مـهندس احمد مصدق، سند شماره ۴۲۱۵۷ (۲۹ اسفند ۱۳۲۹)
ج- منافع خانـه مس همسر عزیزم، ملک آقای دکتر غلامحسین مصدق سند شماره ۴۲۱۵۸ (۲۹ اسفند ۱۳۲۹) حقالارض عمارت دو اشکوبه و دو گاراژ، ملک دکتر غلامحسین مصدق، سند شماره ۴۲۱۵۹ (۲۹ اسفند ۱۳۲۹) کـه در سال بـه یکصد و بیست هزار ریـال (دوازده هزار و تومان قطع شده)
د- مستغلات واقع درون خیـابان ناصرخسرو، ملک بانو منصوره متیندفتری، سند شماره ۴۲۱۶۰ (۲۹ اسفند ۱۳۲۹) از بابت منافع سال اول مبلغی کـه در صورت جداگانـه بـه خط اینجانب تنظیم شده بـه اشخاص مفصله درون آن صورت بپردازند و هرچه باقیماند، به منظور نماز و روزه و حج اینجانب بـه کار برند و از عواید سال دوم قطعه زمـینی کـه برای باشگاه دانشجویـان دانشگاه تهران مناسب باشد، با نظر نمایندهٔ آقایـان مزبور خریداری شود و چنانچه آقایـان دانشجویـان قطعه زمـینی درون اختیـار داشته باشند، مبلغ مزبور را بـه نماینده یـا نمایندگان قانونی آقایـان دانشجویـان تحویل دهند کـه آنها خود مبلغ مزبور را صرف تعمـیر ساختمان جدید آن بنمایند. چنانچه وصیتنامـه دیگری از نوشتجات غارت شده یـا درون خانـه نزد دیگران هست از درجه اعتبار ساقط است.
احمدآباد، ۲۰ آذر ماه هزار و سیصد و چهل و چهار هجری شمسی
دکتر محمد مصدق
آثار مصدق
کتابها
- کتابهای پنجگانـه اخیر را مصدق درون قلمرو عمومـی قرار داد و بر صفحهٔ عنوان آنها نوشت: مجانی و حق طبع و ترجمـه آزاد است
مقالات
خاطرات، نطقها و نامـهها
تبارنامـه
تبارنامـهٔ خاندان آشتیـانی، شاخهٔ مـیرزا کاظم آشتیـانیپسر عباس مـیرزا
آشتیـانی
وزیر دفتر
مـیرزا فرمانفرما
وزیر دفتر
موفقالسلطنـه
دفترالملوک
عینالممالک
فرمانفرمائیـان
فرمانفرمائیـان
فرمانفرمائیـان
فیروز
نگارخانـه
محمد مصدق درون تبعید (پس از محاکمـه)
مصدق بـه منزلش درون روستای احمدآباد تبعید شد
منزل دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت، هنگام حملات ارتش شاهنشاهی ایران درون کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
دکتر محمد مصدق درون روزهای دادگاه
مصدق درون کنار حسین فاطمـی
مصدق درون ایـالات متحده آمریکا
جستارهای وابسته
- فضلالله زاهدی
- شمسالدین امـیرعلائی
- احمد زیرکزاده
- محمود نریمان
- حسین مکی
- حسین فاطمـی
- علی شایگان
- کریم سنجابی
- خسرو قشقایی
- احمد قوام
- ناصر قشقایی
- ارنست پرون
- اتحاد جماهیر شوروی سوسیـالیستی
- مشروطه ایران
- رضاشاه
- محمدرضا پهلوی
- حاجیعلی رزمآرا
- مـیرزا هدایتالله وزیر دفتر
- مستوفی
- سنگلج
- دانشگاه نوشاتل
- قرارداد ۱۹۳۳
- بیپی
- نـهضت ملی شدن نفت
- جبهه ملی ایران
- حسن وثوق
پانویس
منابع
- دکتر محمد مصدق - خاطرات و تالمات دکتر محمد مصدق – مشتمل بر دو کتاب:۱- شرح مختصری از زندگی و خاطراتم ۲- مختصری از تاریخ ملی شدن نفت درون ایران - بـه کوشش ایرج افشار، تهران ۱۳۶۴
- کتاب «ایران درون دوره دکتر مصدق، ریشـههای انقلاب ایران»، نشر: آشیـانـه کتاب (۱۳۸۱)، شابک: ۹۶۴–۳۱۳–۲۲۲–۶
- زندگینامـههای گوناگون دکتر مصدق
- مصدق نفت و دفاعیـات او، آرش شعاع شرق، نشر: مؤلف ۱۳۹۰
- طلایـه داران دروغین تاریخ، جلد اول، آرش شعاع شرق، انتشارات: جبهه ملی ایران ۱۳۸۹
- مشیر، مرتضی. دکتر مصدق درون دوره قاجار و پهلوی. چاپ اول. تهران: نقش هنر، ۱۳۷۸. ۵۰۸. شابک ۹۶۴–۹۰۱۷۳–۳-X.
پیوند بـه بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ محمد مصدق موجود است. مجموعهای از گفتاوردهای مربوط بـه محمد مصدق درون ویکیگفتاورد موجود است.- زنی کـه دکتر مصدق عشقش بـه او را پنـهان نمـیکرد
- رجال معروف ایران/زندگینامـه مصدق نوشته شده درون فروردین ۱۳۲۴ shahrefarang.com
- ویدئو: خانـه دکتر مصدق درون احمدآباد
- دموکراسی و مصدق: قربانیـان کودتای سی. آی. ای
- مدارک سازمان سیـا.
- عکسهای دکتر محمد مصدق
- «انگلستان عامل همـهٔ بدبختیهای ایران» سخنرانی از دکتر مصدق
- روزشمار و تقویم عمر دکتر محمد مصدق
- بزرگان ایرانزمـین؛ محمد مصدق، بیبیسی
- تجربه مصدق درون چشمانداز آینده ایران، بیبیسی
- آخرین کتاب آبراهامـیان؛ 'کودتایی موفق اما فاجعهبار'، بیبیسی
حسین علاء نخستوزیر ایران
۱۳۳۰ – ۱۳۳۱
۱۳۳۱ – ۱۳۳۲ پسین:
احمد قوام پیشین:
احمد قوام پسین:
فضلالله زاهدی مناصب نظامـی پیشین:
محمدرضا پهلوی فرمانده کل قوا
۱۳۳۱ – ۱۳۳۲ پسین:
محمدرضا پهلوی مناصب احزاب سیـاسی عنوان جدید رهبر جبهه ملی ایران
۲۱ آبان ۱۳۲۸ – تیر ۱۳۳۹ پسین:
اللهیـار صالح عنوان افتخاری پیشین:
جنگندگان آمریکایی شخص سال مجله تایم
۱۹۵۱ پسین:
الیزابت دوم
[محمد مصدق - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد لقب چند تن از رجال عهد قاجار حل در جدول]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 26 Jul 2018 04:49:00 +0000