پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
بازیهای کودکان بهبازیهای گروهی کودکان گفته مـیشود کـه ممکن هست توسط بزرگسالان نیز انجام شود کـه معمولاً درون کوچه، مدرسه یـا حیـاط خانـهها انجام مـیشود. انشا در مورد اشباح بازیهای ورزشی شناخته شده مانند فوتبال شامل این مقاله نمـیشوند.
بالا بلندی، توپ چرخی، تیله بازی، بزغاله، خروس جنگی، زو، شاه و وزیر، الک دولک، شمع گل پروانـه، عمو زنجیر باف، قایم باشک، قلعه، کلاغ پر، گل یـا پوچ، لی لی، هفتسنگ، وسطی و … از بازیهای قدیمـی کودکان ایرانی هستند. انشا در مورد اشباح برخی از بازیهای قدیمـی اکنون فراموش شدهاند.[۱]
شیوههای بازی
- یک بـه یک: انشا در مورد اشباح بازیهایی مانند ۳ ریگگ و دوز (ایکس-او) کـه تنـها دو نفر بازیکن دارد.
- یک بـه چند: بازیهای یک بـه چند بازیهایی هستند کـه یک نفر درون مقابل یک گروه قرار مـیگیرد. درون این بازیها بـه آن یک نفر گرگ هم گفته مـیشود.
- گروه بـه گروه: بازیهای گروهی بین دو گروه انجام مـیشود. قبل از شروع بازی حتما یـارکشی شود. بـه این صورت کـه دو نفر سردسته مـیشوند و هر یک بـه نوبت از مـیان سایر افراد یـاران خود را انتخاب مـیکنند.
اصطلاحات
بازیهای کودکانـه دارای اصطلاحات خاصی هست که درون بسیـاری از این بازیها استفاده مـیشود.
- گرگ: درون بازیهای یک بـه چند بـه آن یک نفر گرگ گفته مـیشود.
- یـارکشی: درون بازیهای گروه بـه گروه بـه عمل انتخاب افراد گروه توسط سرگروهها گفته مـیشود.
- شیر یـا خط: روشی به منظور انتخاب شروعکننده بازی.
- گردو شکستم: روشی به منظور انتخاب شروعکننده بازی.
- تا سه نشـه بازی نشـه
- جاده خدا: تقاضای فرجه و کمـی راه به منظور فرار. بـه صورت جاده خدا بده
- موچ یـا دستم بـه خاک مرتضی علی: به منظور متوقف بازی به منظور گفتن حرفی مـهم استفاده مـیشود. بـه صورت من موچم و موچ استفاده مـیشود.
- جرزنی: وقتیی تقلب مـیکند سایر هم بازیها به منظور اعتراض اصطلاح جرزنی یـا جرزدن را استفاده مـیکنند.
- نخودی: فردی کـه در آمار بازی زیـاده آمدهاست و هیچایدهای ندارد کـه چه نقشی مـیتوان بـه او سپرد یـا از نظر سنی از بقیـه کوچکتر هست و بازیکنان مـیخواهند دلشکستگی حاصل نشود، درون نتیجه نقشی سفید(احتمالاً بیطرف) بـه عنوان نخودی وارد بازی مـیشود.
بازیهای کودکانـه بر پایـه حروف الفبا
سه ریگکاین بازی کـه بیشتر درون افغانستان بازی مـیشود شبیـه xo است. روش بازی بدین گونـهاست کـه روی یک کاغذ مربعی کشیده مـیشود و سپس با کشیدن دو خط از وسط اضلاع آن بـه هم بـه چهار مربع تقسیم مـیشود. سپس دو شرکتکننده بـه نوبت ۳ ریگ خود (که غیر همرنگ هستند و مـیتواند حبوباتی مانند نخود هم باشند) را درون ۹ نقطه بوجود آمده مـیگذارند بهطوریکه هرکدام تلاش مـیکند یک ردیف سه تایی را پر کند. اگری توانست یک ردیف سه تایی (در اصطلاح این بازی یک قطار) را پر کند برندهاست. اگر بعد از تمام شدن سه ریگ هر برندهای وجود نداشت بـه بازی با جابجا ریگها ادامـه پیدا مـیکند که تا یکی برنده شود.
اصطلاح:حالت دوقطاره درون این بازی بـه حالتی گفته مـیشود کـه فردی بتواند وضعیتی را بوجود آورد کـه در حرکت بعدی امکان ساخت دو قطار را داشته باشد. درون این حالت بازیکن مقابل هر کاری کـه کند فقط مـیتواند از قطار شدن یک ردیف جلوگیری کند و در نـهایت بازیکن اول برنده مـیشود.
نُه ریگک۹ ریگک شبیـه سه ریگک است. با این تفاوتها:
آ
آب بازی و تفنگ آبپاشآفتاب مـهتابدو نفر پشت بـه پشت هم مـیدهند و دستهایشان را درون هم قفل مـیکنند. سپس بـه نوبت کمـی خم شده و همبازی را چند سانتیمتر از زمـین بلند مـیکنند. هنگام بازی این شعر خوانده مـیشود:
آفتاب مـهتاب چه رنگه؟ چقدر هر دو قشنگه
اتل متل توتولهاین بازی را مـیتوان حتی یک نفره اجرا کرد. بـه صورتی کـه پاها را دراز کرده و شعر مخصوص آن خوانده مـیشود و با هر ضرب آهنگ شعر دست روی یک پا مـیرود و در پایـان شعر پایی کـه شعر روی آن پایـان مـیپذیرد بـه عنوان بازنده انتخاب مـیشود و این کار که تا باقی مانند یک پا ادامـه مـییـابد. شعر اتل متل بـه این صورت است:
اتل متل توتوله گاو حسن چه جوره نـه شیر داره نـه پستون گاوشو بردن هندستون یک زن کردی بستون اسمشو بزار قزی دور کلاش قرمزی هاچین و واچین یـه... پا... تو... ورچین.شعر اتل متل بـه گونـههای دیگری نیز خوانده مـیشود کـه البته رواج کمتری دارد، مثل:
اتل متل یک مورچه... قدم مـیزدتو کوچه... اومد یک کفش ولگرد... پای اونو لگد کرد... مورچه پا شکسته... راه نمـیره نشسته... با برگی پاشو بسته... مورچه جونم تو ماهی... خوب بشـه پات الهی... هاچین و واچین... یک پاتو ورچین
ا
استُپ هوایینام دیگر این بازی احتمالاً استپ آزاد است. درون این بازی کـه به وسیله تعدادی بازیکن بـه همراه یک توپ انجام مـیشود (تعداد نفرات نامحدود)، توپ توسط فرد شروعکننده بازی بـه هوا پرتاب مـیشود، همزمان با پرتاب توپ بـه هوا نام شخصی از بازیکنان حاضر توسط پرتابکننده با صدای رسا گفته مـیشود. فردی کـه نام او شده سعی مـیکند کـه توپ را بدون اصابت آن بـه زمـین بگیرد. درون این حین دیگر بازیکنان شروع بـه دویدن و دور شدن از آن منطقه مـینمایند.
فردی کـه نام او شده درون صورتی کـه موفق بـه گرفتن توپ شد، دوباره عمل پرتاب توپ بـه هوا و صدا زدن نام یکی دیگر از بازیکنان را انجام مـیدهد. درون صورتی کـه موفق بـه گرفتن توپ نگردید، آنگاه بـه دنبال توپ دویده و سعی مـینماید هرچه سریعتر توپ را بگیرد. بـه محض گرفتن توپ مـیگوید: " استوپ ". بازیکنان دیگر بـه محض شنیدن کلمـه استوپ موظف هستند درون هر جایی کـه هستند، توقف نمایند. شخصی کـه توپ را درون دست دارد، مـیتواند بـه دلخواه بـه طرف هری کـه نزدیک تر بوده یـا هر کـه وی مایل است، توپ را پرتاب نماید. درون این حالت هیچیک از بازیکنان مجاز بـه حرکت نمـیباشند.
در صورتی کـه توپ بـه فرد مورد نظر برخورد نمود، یک امتیـاز منفی بـه ضرر فردی کـه توپ بـه او برخورد نموده منظور شده و بازی مجدداً توسط او آغاز مـیشود. درون صورتی توپ بـه وی برخورد ننماید یک امتیـاز منفی بـه ضرر شخص پرتابکننده منظور گردیده و بازی مجدداً توسط او آغاز مـیشود. بازی با همـین چرخه تکرار شده که تا امتیـاز منفی شخصی بـه عدد مورد توافق و از پیش تعیین شدهای برسد. درون این حالت دیگر بازیکنان بـه غیر از شخص دارای امتیـاز منفی وارد شور شده و نامـی مستعار به منظور وی انتخاب مـینمایند. از اینجا بـه بعد وی را با نام مستعار انتخاب شده مـیخوانند (در هنگام پرتاب توپ بـه هوا).
هر وی را با نام اصلی وی صدا کند، یک امتیـاز منفی بـه حسابش منظور خواهد شد. با رسیدن امتیـازات منفی بـه عدد مورد توافق و از پیش تعیین شده دیگری، شخص مورد نظر را رو بـه دیوار یـا سطح دیگری چسبانده (تکیـه داده) و هر یک از بازیکنان وی را با توپ مورد اصابت قرار مـیدهند.
پس از پایـان این توپ باران، شخص مورد نظر اصطلاحاً سوخته و از بازی خارج مـیشود. دیگر بازیکنان آنقدر بـه بازی ادامـه داده که تا یک نفر باقی بماند کـه او همان برنده نـهایی بازی است.
استُپاسم فامـیل یک نوع بازی هست که با قلم و کاغذ انجام مـیشود. تعداد مجاز شرکت کنندگان درون این بازی نامحدود است. درون این بازی شرکت کنندگان ابتدا روی کاغذ جدولی رسم مـیکنند کـه ردیف اول آن مواردی همچون نام ، نام پسر، نام خانوادگی، شـهر، کشور، نام غذا، نام مـیوه، نام هنرمند، نام خودرو، نام حیوان، و غیره نوشته شدهاست.
در مرحله بعد شرکت کنندگان روی یکی از حروف الفبا توافق مـیکنند و با شروع بازی سعی مـیکند تمامـی ستونهای جدول را بـه نحوی پر کنند کـه با حرف مشخص شده آغاز شود. این کار با سرعت و مخفیـانـه انجام مـیگیرد. اولین نفری کـه تمام موارد را پر کرد استُپ مـیگوید و بقیـه حتما دست از پر ستونها بکشند.
سپس هر کلمـه نوشته شده ستون بـه ستون مقایسه مـیشود و به هر گزینـه امتیـاز داده مـیشود. امتیـاز دهی معمولاً بـه این شیوهاست کـه اگر کلمـه نوشته شده درون هر ستون منحصربهفرد باشد و فقط یک نفر آن را نوشته باشد ۲۰ امتیـاز و اگر کلمات نوشته شده درون هر ستون مشترک باشد بـه هر نفر ۱۰ امتیـاز و اگر کلمـهای نوشته نشده باشد ۵امتیـاز بـه فرد تعلق مـیگیرد. جمع امتیـاز ستونها امتیـاز فرد درون آن مرحله را مشخص مـیکند.
پس از چند دور بازی بـه این شیوه نتایج مجموع شمرده مـیشود و برنده تعیین مـیشود.
الک دولکاین بازی یک بازی دو نفرهاست بـه وسیله یک قلم و کاغذ انجام مـیشود. نام این بازی بـه دلیل علامتهای X و O هست که درون طول بازی استفاده مـیشود. به منظور آغاز این بازی درون یک صفحه جدولی با ۳ ردیف و ۳ ستون رسم مـیشود و هر یک از طرفین یکی از علامتهای X یـا O را انتخاب مـیکنند و تا انتهای بازی به منظور پر خانـههای جدول از آن استفاده مـیکنند.
برای شروع بازی یکی از طرفین بـه قید قرعه علامت X یـا O را کـه قبلاً انتخاب کرده درون یکی از خانـههای جدول ۹ خانـهای قرار مـیدهد. سپس نفر دوم علامت مربوط بـه خود را درون خانـههای دیگر کـه هنوز پر نشدهاند قرار مـیدهد و پس از آن مجدداً نوبت نفر اول خواهد بود.
نقطه پایـان بازی درون هر مرحله جایی هست که یکی از حریفان بتواند علامتی را کـه در ابتدای بازی انتخاب کرده درون یکی از ردیفهای افقی، عمودی یـا قطری قرار دهد و در طول بازی هر یک از طرفین با قرار علامت خود درون مقابل علامتهای حریف نباید اجازه دهند کـه حریف یک خط عمودی، افقی یـا قطری را با علامت خود پر کند.
نام این بازی درون ادبیـات انگلیسی Tic-tac-toe مـیباشد.
نمونـه یک بازی کـه در نـهایت X بازی رااست:
ب
بالابلندیبالا بلندی یک بازی چند نفرهاست. درون این بازی ابتدا یک نفر بـه اصطلاح گرگ مـیشود. بقیـه بازیکنان فرار مـیکنند و گرگ حتما آنها را بگیرد. گرگ نمـیتواند یک بازیکن را درون وضعیتی کـه بر یک سکوی بالاتر از زمـین هست بگیرد. آخرینی کـه گرگ او را مـیگیرد درون مرحله بعد گرگ مـیشود.
پ
پانتومـیماین بازی با تعداد نفراتی بیش از چهار نفر قابل انجام است. بدین صورت کـه پس از یـارکشی نفرات بـه دو تیم تقسیم مـیشوند. یکی از تیمها طراح معما و دیگری حدس زننده و بازیگر پانتومـیم مـیباشد. از تیم ۱ یک نفر داوطلب ِاجرا شده و موضوع پانتومـیم کـه مـیتواند مشتمل بر چند کلمـه باشد، درون گوش وی توسط یکی از اعضای تیم ۲ نجوا مـیشود. نکته اینکه نفرات تیم ۲ قبلاً طی م با هم بر سر موضوع پانتومـیم بـه توافق رسیدهاند.
نفر داوطلب تیم ۱ با زبان ایما و ادا و اشاره (زبان ناشنوایـان) یـا حرکاتی کـه نشانگر موضوع باشند، سعی درون رساندن مطلب بـه هم تیمـیهای خود مـینماید. آنقدر کـه ایشان موفق بـه گفتن آن کلمـه یـا جمله گردند. از زیباییـهای این بازی طرح موضوعات مفهومـی و انتزاعی هست که وجود خارجی و فیزیکی نداشته و فرد داوطلب با هنر بهکارگیری ادا و اشارات سعی درون فهماندن آن و بیـان آن توسط هم تیمـیهای خود مـینماید. هر چه تعداد افراد بیشتر باشد، انجام بازی لذت بیشتری بدست خواهد داد.
پینوکیوت
تبرکبرای شروعکننده بازی استفاده مـیشود کـه فردی انگشتانش را درون هم مـیکند و فرد دیگر حتما با سرعت دستش را درون دست و انگشتان حریف ببرد و در بیـاورد بیآنکه حریف دست او را بگیرد اگر توانست برنده هست و اگر حریف دست او را بگیرد برنده حریف هست .
تخم مرغ گندیدهاین بازی گروهی انجام مـیشود همـه بـه صورت دایره روی زمـین مـینشینند. گرگ بـه آرامـی دور آنها راه مـیرود و مـیخواند «تخم مرغ گندیده» بقیـه مـیگویند «پیف پیف پیف پیف بو مـیده» یـا «افتاب ندیده».
گرگ با خود دستمالی دارد کـه آن را بر شانـه یکی قرار مـیدهد و در جهت ساعت فرار مـیکند. فرد دستمالدار حتما به دنبال گرگ بدود و دستمال را بـه او بزند. گرگ حتما فرار کند که تا بتواند درون جای خالی او بنشیند. درون حین این تعقیب و گریز بچهها با ریتم دست زده و مـیخوانند «تخمـه گندیده گندیده افتاب ندیده ندیده».
تلفن بازی (en:Chinese whispers)توپ بازیتوپ چرخیتیله بازیدر قدیم بچهها (بیشتر پسر بچهها) روی زمـین چالههایی (پنج-شش تا) بـه پهنای کف یک دست و عمق تقریبی دو-سه انگشت با فاصلههای نیم متری از هم مـیکندند و تیله (گویهای شیشـهای کوچکی بـه اندازه تقریباً دو برابر یک نخود) را درون دست گرفته و از یک نقطه شروع و به نوبت سعی مـید تیلهٔ خود را با قرار آن بین نوک انگشت شصت و انگشت وسط بـه داخل یکی از گودالها بیندازند، اگر افتاد یک امتیـاز بـه نفع او و نوبت دیگری هست و فرد امتیـاز آورده درون دور بعد تیلهاش را از همان مکان چاله بـه سمت چاله بعدی با همان شیوه مخصوص حتما پرت مـیکرد، و اگر هم نمـیافتاد تیله همان جا کـه افتادهاست مـیماند که تا دو باره نوبت بـه او برسد و دوباره تلاش کند. این بازی که تا وقتی ادامـه دارد کـه یکی زودتر از بقیـه همـه چالهها را طی کند یـا اینکه بـه توافق خودشان آخری به منظور بازی انتخاب کنند. این بازی مقید بـه تعداد افراد نیست و با هر تعداد نفری قابل اجراست.
بازیهای یک قل، دو قل و تیلهبازی سبب بهبود هماهنگی چشم و دست، حرکات ظریف، گرفتن سهانگشتی، توزیع نیرو، سرعت عمل و تقویت ادراکی-دیداری درون کودک مـیشود. این دو بازی به منظور تمامـی سنین بالای 5 سال قابلاجراست. همچنین به منظور کودکانی کـه مبتلا بـه LD، MR و ADHD هستند بسیـار مفید خواهد بود و سبب بهبود دستخط کودک، برانگیختگی حسی-حرکتی و تمرکز و توجهشان مـیشود. [۲]
ج
جفتک چارکش(به ترکی: تازادان انزلی) یک نفر بـه قید قرعه روی زمـین خم مـیشود و دیگران از روی او مـیپرند. بعد از پ آنها هم خم مـیشود که تا بقیـه از روی آنها بپرند. همزمان با این کار شعری مـیخوانند با این مضمون: تازادان انزلی دی... ایکی دلی خان اکبری دی... اشک بلی سیندیردی...
کشتی انگشتی en:Thumb warدر این بازی دو نفره هر دو بازیکن بـه هم دست مـی دهند و در حالی کـه دستان یکدیگر را گرفتهاند با انگشت شصت خود انگشت شصت طرف مقابل را پائین نگه مـی دارند
خ
خاک بازی بازیبازی درون کنار بازی یکی از مـهمترین بازیهای نمایشی و گروهی از بازیهای کودکان است.
بزغالهیکی بزغاله شده و از بچهها مراقبت مـیکند. گرگ مـیآید و این شعر را یکی درون مـیان با بزغاله مـیخواند و سپس سعی بـه دزدیدن بچهها از بزغاله مـیکند.
-سلام سلام بزغاله.
علیک سلام بزغاله.-بچه داری بزغاله.
نـه ندارم بزغاله-پس اینا چیـه بزغاله
کور و شلن بزغاله-عیبی نداره بزغاله
کدومو مـیخوای بزغاله-پس اونو مـیخوام بزغاله
خر پلیس en:Khar-polisخر پلیس یک بازی گروهی خنده دار و سرگرمکننده درون فضای بیرون با حداقل ۶ نفر مـیباشد.
خر وسطی en:Keep Awayاین بازی شبیـه بازی وسطی هست با این تفاوت کـه بازیکن وسط حتما مسیر توپ ارسالی بین دیگر بازیکنها را قطع کند و اجازه انتقال توپ را ندهد
خرک en:Leapfrogدر این بازی همـه بازیکنها خم مـیشوند بـه نحوی کـه با دستانشان بتوانند زانوهای خود را لمس کنند (رکوع مانند) و بازیکن آخر حتما با دست گذاشتن بر روی پشت آنها از روی کمر آنها بپرد و در انتها سقف بـه صورت خرک منتظر نفر بعد بماند.
خروس جنگیبازی هست که درون زمان قدیم رایج بوده و به دو گروه چند نفره تقسیم شده و یک لنگه پا و با دستهای دست بـه بـه یکدیگر تنـه مـیزنند که تا تعادل تیم حرف را بهم بزنند. هر تیم کـه زودتر تعادل تمامـی افرادش بهم بخورد بازندهاست.
د
دستش دهدر این بازی (که بـه اشتباه دست رشته گفته مـیشود) هر چه تعداد نفرات آن بیشتر باشند لذت بازی بیشتر خواهد بود، فردی بـه عنوان خرس وسط انتخاب مـیشود. این فرد مـیبایست درون حین پاسکاریِ توپ (با دست) بین بازیکنان، توپ را از آنان بگیرد. شخصی کـه توپ را از دست مـیدهد جای او را مـیگیرد. عمل قاپیدن توپ درون هوا نیز درون این بازی مجاز است. هنگامـی کـه این بازی بـه جای دست با پا انجام شود، بـه خرس وسط موسوم مـیشود.
در این بازی حرکات پ، جستوخیز و لیلی بیشتر اجرا مـیشود و برای تقویت توجه و تمرکز درون کودک مفید است. بـه علاوه، موجب تقویت تعادل، ادراکی-دیداری و مـهارتهای پایـه (دویدن، گرفتن و...) درون کودک مـیشود. این بازی را تمامـی کودکان بالای 4 سال مـیتوانند اجرا کنند. همچنین کودکان دارای DCD، ADHD، LD و MR نیز مـیتوانند از فواید این بازی بهره ببرند. [۲]
بازی رنگهانام دیگر این بازی «رنگه بـه رنگه» یـا احتمالاً «حساب گرجه فرنگی» است. ابتدا یک نفر بـه اصطلاح گرگ مـیشود. سپس گرگ و سایر بازیکنان شعری نظی این شعر را مـیخوانند.
گرگ: حساب گرجه فرنگی
(یـا گرگ: رنگه بـه رنگه)سایرین:به چه رنگی
گرگ:به رنگ طوسی
و بقیـه بازی شبیـه بازی بالا بلندی هست با این تفاوت کـه بازیکنان فقط وقتی درون مصونیت هستند کـه شیئی بـه همان رنگ را درون دست داشته باشند.
چ
چوب و چرخ en:Hoop rollingدر این بازی فرد تلاش درون هدایت چرخ یـا لاستیک کهنـه (دوچرخه، ماشین) مـیکند بـه صورت کـه با تکهچوب یـا دست چرخ را بـه حرکت درون مـیآورد و باید تلاش کند که تا چرخ مداوم درون حرکت باشد و بر روی زمـین نیفتد
چلک ماسهبازیای سنتی و گروهی شبیـه بـه بیس بال با این تفاوت کـه به جای توپ از قطعه چوب استفاده مـیشود.
ز
زو (بَد بَده)بازی زو یک بازی هست که از زمانهای قدیم وجود داشته. بازی بـه این صورت هست که افراد به۲گروه تقسیم مـیشوند. بـه ترتیب درون هر ۲گروه انتخاب شده و با گفتن کلمـه زوووووووو مـیروند و یکی از افراد گروه مقابل را مـیگیرد.
ابتدا افراد بـه دو گروه هفت نفره تقسیم مـیشوند و یک گروه گرگ و دیگری بره مـیشود. آن گاه یکی از گرگها مـیگوید زووو و به یکی از برهها دست مـیزند اگر برهها گرگ را که تا زمانی کـه زویش بند بیـاید بتوانند نگه دارند آن گرگ یکی از برهها مـیشود.
س
سنگ، کاغذ، قیچیاین بازی دو نفره مـیباشد. مشت نماد سنگ، دو انگشت سبابه و وسطی برخاسته(علامت V)نماد قیچی و کف دست باز شده نماد کاغذ مـیباشند. دو نفر بازیکن دستها را بـه پشت و همزمان مـیگویند: " سنگ، کاغذ، قیچی ". هر کدام مـیتوانند دست خود را بـه عنوان یکی از نمادهای بالا نشان دهند. ترتیب برتری هر یک از نمادها بر دیگری بـه صورت ذیل مـیباشد: برتری کاغذ بر سنگ، برتری سنگ بر قیچی، برتری قیچی بر کاغذ. شخص برنده شخصی هست که نماد نشان داده شده توسط وی بر نماد فرد مقابل بـه شرحی کـه آمد، برتری داشته باشد. این بازی بیشتر بـه منظور تعیین بازیکن آغازگر بازی دیگری کاربرد دارد مانند گردو، شکستم.
سنگ پراندن روی آب en:Stone skippingش
شاه، دزد، وزیراین بازی معمولاً" با ۴ نفر انجام مـیشود. ابتدا تکههای همشکل و کوچکی از کاغذ تهیـه مـیشود و روی هر کدام بترتیب کلمات "شاه" " وزیر " " جلاد" و "دزد" نوشته مـیشود و سپس کاغذها بـه شکل یکسان که تا مـیشود تای از داخل آن خبردار نشود، سپس هر یک از بازیکنان کاغذی را برمـیدارند، وقتی همـه کاغذها را برداشتند و از سمت خود آگاه شدند(البته غیر از شاهی نامش را فعلاً" لو نمـیدهد)، شاه رو بـه دیگران مـیگوید: ((وزیر من کیست؟))آنگاه وزیر هم با نشان کاغذ، خود را بـه شاه معرفی مـیکند. آنگاه شاه مـیگوید:((دزد را از مـیان این دو پیدا کن.))صحنـه حساس بازی اینجاست چون وزیر حتما دزد را از مـیان دو نفر باقیمانده پیدا کند. بالاخره وزیر یک نفر را بـه عنوان دزد معرفی مـیکند کـه دو حالت درون پی خواهد داشت. اگر حدس وزیر درست بود کـه شاه فرمان شکنجهای را بـه جلاد صادر مـیکند و جلاد هم دزد بخت برگشته را شکنجه مـیکند، اما اگر حدس وزیر اشتباه بود و جلاد را اشتباهاً" بـه جای دزد معرفی کرده بود معمولاً" جلاد بلافاصله بعد از حدس وزیر و معرفی او خواهد گفت:((چرا بـه جلاد توهین کردی؟!!)) و سپس شاه شکنجهای را بـه جلاد مـیگوید که تا جلاد وزیر بخت برگشته را تنبیـه کند. شکنجهها معمولاً" کمـی کودکانـه و بعضاً" دردآور بود مثل سبیل آتشین یـا بشین و پاشو و... هر دور بازی از تقسیم کاغذها که تا تنبیـه بیشتر از چند دقیقه طول نمـیکشد لذا درون نیم ساعت مـیتوان بیش از شش یـا هفت مرتبه بازی کرد.
شمع گل پروانـهاین بازی معمولاًَ با ۳نفر انجام مـیشود. دو نفر دوطرف یک طناب را گرفته(به صورتی کـه وسط طناب کمـی بـه زمـین برخورد کند)، نفر سوم وسط مـیایستد و نفرات طرفین طناب را با این شعر را (شمع گل پروانـه افسانـه و اسم طرفین بازی) طناب را مـیچرخوانند و نفر وسط از روی طناب مـیپرد و روی هر اسمـی کـه نتواند از روی طناب بپرد جایش را با اسمـی کـه بر روی آن مـیایستد، جایش را با آن عوض مـیکند.
این بازی به منظور تمامـی کودکان بالای 4 سال مفید هست و موجب تقویت تعادل، مـهارتهای پایـه و تقویت اندام تحتانی مـیشود و برای کودکان DCD, ADHD, LD و MR نیز مفید است. [۲]
شن بازی شیشـه بازیشیطون فرشتهص
صندلی بازیصندلی بازی یک بازی گروهی هست که معمولاً توسط کودکان درون مـهمانیها و جشن تولد بازی مـیشود. بازی با هر تعداد بازیکن و صندلیهایی بـه تعداد یکی کمتر از بازیکنها آغاز مـیشود. هنگامـی کـه آهنگ پخش مـیشود بازیکنان بـه ردیف دور صندلیها راه مـیروند یـا مـیدوند. هنگامـی کـه پخشکنندهٔ آهنگ ناگهان موسیقی را قطع مـیکند، همـه بازیکنان حتما فوراً درون رقابت با یکدیگر روی یکی از صندلیها بنشینند. چون تعداد صندلیها یک عدد کمتر از تعداد افراد است، درون هر دور یک نفر بدون ثندلی (صندلی) مـیماند و مـیسوزد…
ط
طناب کشیطناب زدنع
عمو زنجیربافابتدا دو نفر کـه تقریباً از لحاظ نیروی جسمانی و قد و وزن یکسان و قدری بزرگتر از بقیـه باشند انتخاب مـیشوند. یکی بـه عنوان سرگروه و دیگری عمو زنجیرباف. این دو بازیکن بـه دو سر رشته و زنجیری کـه سایر بازیکنان با قلاب دستهای یکدیگر درست کردهاند پیوسته و دایرهوار کمانی را تشکیل مـیدهند. ابتدا سرگروه، عمو زنجیرباف را مورد خطاب قرار داده و سؤال و جوابهایی را بـه صورت شعر رد و بدل مـیکنند. البته درون اینجا بقیـه بچهها سرگروه را همراهی مـیکنند.
عموزنجیرباف... ! بعله... ؟
زنجیر منو بافتی... ؟ بعله... !
پشت کوه انداختی... ؟ بعله... !
بابا اومده... ! چی چی آورده... ؟
نخود و کشمش... ! بخور و بیـا... !
با صدای چی... ؟! با صدای گربه... ! مـیو، مـیو، مـیو...
تا عمو زنجیرباف نام حیوانی را بر زبان آورد، سرگروه همراه با سایر بازیکنان، صدای حیوان مورد نظر را درآورده و به راه مـیافتند و از زیر دستهای بـه هم داده عمو زنجیرباف و نفر دوم مـیگذرند، بـه جز همان نفر دوم کـه به صورت کت بسته، پشت بـه بچهها قرار مـیگیرد. سرگروه دوباره شعر را شروع مـیکند و عمو زنجیرباف با نام حیوانی آن را تمام مـیکند و آنها از زیر دست بـه هم داده نفری کـه کت بسته پشت بـه بچهها ایستاده و نفر سوم عبور مـیکنند. درون نتیجه نفر سوم نیز دستهایش پیچ خورده و پشت بـه بچهها قرار مـیگیرد. خلاصه این بازی را که تا جایی انجام مـیدهند کـه همـه بچهها غیر از سرگروه و عمو زنجیرباف، کت بسته و پشت و رو شوند یـا بـه عبارتی زنجیر شوند! درون اینجا سرگروه و عمو زنجیرباف گفتگو مـیکنند:
عموزنجیرباف... ! بعله... ؟
زنجیر منو بافتی... ؟ بافته شد... !
محکمـه یـا کـه شُله... ؟ بکش و ببین!
حال سرگروه از یک طرف و عمو زنجیرباف از طرف دیگر، با کشیدن بچهها سعی مـیکنند کـه زنجیر را پاره کنند اما بچهها با محکم گرفتن دستهای یکدیگر مقاومت مـیکنند... که تا اینکه بالاخره زنجیر از یک جایی پاره مـیشود. دو بازیکن کـه دستهایشان از یکدیگر باز شده جریمـه مـیشوند و بایستی هر کاری کـه از سوی سایر بازیکنان بـه آنها محول مـیشود، انجام دهند. مثلاً یک دور حیـاط مدرسه را بدوند.
ق
قایم باشکقایم باشک (که درون افغانستان چشم گیرک گفته مـیشود)، قایم موشک هم گفته مـیشود. این بازی معمولاً درون محیطهای باز بازی مـیشود و تعداد شرکت کنندگان درون آن نامحدود است.
روش بازی بـه این صورت هست که بر حسب قرعه یکی از شرکت کنندگان گرگ مـیشود، درون یک محل ثابت مـیایستد و چشمهایش را مـیبندد (به اصطلاح چشم مـیگذارد) و تا یک عدد مثل ۱۰۰ یـا ۵۰ مـیشمارد. درون طول این مدت سایر شرکت کنندگان حتما در محلی خود را مخفی کنند بهطوریکه گرگ نتواند آنها را ببیند. بعد از پایـان شمارش، گرگ چشمـهایش را باز مـیکند و سعی مـیکند دیگران را پیدا کند.
در صورتی کـه گرگ هر یک از شرکت کنندگان را ببیند حتما نام او را بلند صدا کند و با اعلام محل اختفای او کلمـه سُک سُک را بـه زبان آورد. به منظور گفتن کلمـه سک سک گرگ حتما در محلی کـه چشم گذاشته بوده قرار گرفته باشد. درون این حالت فرد شرکتکننده حتما از محل خود بیرون بیـاید. اگر گرگ نام شرکتکننده یـا محل اختفا را اشتباه بگوید شرکتکننده نباید بیرون بیـاید و مـیتواند بـه بازی ادامـه دهد. هر گاه گرگ آنقدر از محل ثابت اولیـهاش دور شود کـه یکی از افراد مخفی شده بتواند خودش را بـه محل چشم گذاشتن گرگ برساند و کلمـه سُک سُک را بـه زبان آورد، تمام افرادی کـه گرگ قبل از آن پیدا کرده بود بـه اصطلاح آزاد مـیشوند. بـه این ترتیب نفر بعدی کـه گرگ پیدا کند درون مرحله بعد گرگ خواهد شد.
بازی بـه دو صورت پایـان مـییـابد. یکی این کـه گرگ همـه افرادی را کـه مخفی شدهاند پیدا کند، بـه این ترتیب نفری کـه اول از همـه گرگ او را پیدا کرده یـا نفر اولی کـه توسط دیگران آزاد نشده درون دور بعد گرگ است. حالت دوم این هست که نفر آخری کـه پیدا نشده پیش از گرگ خود را بـه محل چشم گذاشتن برساند سک سک بگوید. بـه این ترتیب تمام نفراتی کـه گرگ قبلاً پیدا کرده بود آزاد مـیشوند و خود گرگ دوباره درون مرحله بعد حتما چشم بگذارد.
بازی اینطور هست که: چند نفر جمع مـیشوند و یک نفر را بـه قید قرعه انتخاب مـیکنند. سپس او چشم مـیگذارد و دیگران قایم مـیشوند و فردی کـه چشم گذاشتهاست حتما مکان قایم شدن افراد را پیدا کند، بلند بگوید و در محل چشم گذاشتن، دست بگذارد و بگوید: «سُک سُک». افرادی کـه قایم شدهاند حتما زودتر ازی کـه چشم گذاشته «سک سک» کنند. درون صورتیکه فرد چشمگذار نتواند هیچ یک از نفرات را سک سک کند، حتما بار دیگر چشم گذارد ولی اگر دو نفر را سک سک کند نفر آخری کـه مـیرسد و سک سک شدهاست حتما چشم بگذارد. درون صورتی کـه فرد چشمگذار یک نفر را سک سک کند باز هم او حتما چشم گذارد. زمان بازی بـه دلخواه افراد تنظیم مـیشود. معمولاً مکانهای شلوغ تر به منظور بازی بهتر است.
نام این بازی درون ادبیـات انگلیسی Hide-and-seek مـیباشد.
قلعهدر بازی قلعه یـا نجات ابتدا یـارکشی مـیشود و سپس با شیر یـا خط یکی از گروهها بـه گرفتن یـاران گروه دیگر مـیپردازد هری کـه دستگیر مـیشود بـه کنج دیواری مـیشود کـه به آن قلعه گفته مـیشود. اگر درون این حال یکی دیگر از اعضای گروه بتواند بـه قلعه نزدیک شده و دستش را بـه یکی از افراد دستگیر شده بزند آنها آزاد مـیشوند. بازی که تا هنگامـی کـه تمام افراد گروه دستگیر شوند ادامـه مـییـابد و سپس دو گروه تعویض مـیشوند. بازی قلعه درون مدارس ابتدایی پسرانـه ایران بسیـار رواج دارد.
در این بازی دو تیم جایی را بـه عنوان قلعه خود انتخاب کرده. یک گروه (سگ)مـیشود کـه دنبال گروهی دیگر بـه نام(بره) مـیدوند اگر دست گرگها بـه بره خورد بره حتما به قلعه سگها برود و برای آزادسازی بره زندانی برهٔ دیگر حتما ازدست سگها فرار کند و دست خود را بـه برهٔ زندانی بزند و بگوید آزاد آنگاه بره آزاد مـیشود بازی که تا جایی ادامـه دارد کـه تمام برهها گرفته شوند.
ک
کش بازیحداقل سه نفر حتما در این بازی شرکت کنند دو نفر کـه کش را بـه کمک پاهایشان بگیرند و یک نفر کـه از روی کش بپرد. تعداد افرادی کـه کش را مـیگیرند مـیتواند بیشتر هم باشد. این بازی چندین مرحله دارد کـه هر کدام اسم مخصوصی دارد.ی این مرحلهها را بـه یـاد دارد؟
کلاغپردر این بازی یک نفر کـه اصطلاحاً اوستا نامـیده مـیشود با نام بردن اسم حیوانات و گاهی وقتها اشیـا یـا آدمـها، مـهارت کودکان درون زمـینـه تشخیص پرندگان از سایر موجودات را تقویت مـیکند. بـه این ترتیب کـه بچهها بـه صورت حلقهای گرد هم مـیآیند و انگشت اشاره خود را درون مرکز دایره قرار مـیدهند و با شنیدن نام پرنده دست خود را بـه نشانـه پرواز بلند مـیکنند وی کـه اشتباهاً درون موردی غیر از پرندگان دست خود را بلند کند بازندهاست و از حلقه مسابقه خارج مـیشود و این روند که تا باقیماندن یک نفر ادامـه پیدا مـیکند. لطافت این بازی بـه اجرای سریع و ابراز هیجان کودکان مـیباشد.
گ
گانیـهاین بازی درون محدوده مربع شکل یـا مستطیل شکل بـه نام زمـین بازی انجام مـیشود. حدود زمـین بازی مشخص شده و بازیکنان بـه دو تیم یـارکشی مـیشوند. اعضای یک تیم درون سراسر زمـین بازی پراکنده مـیشوند. اعضای تیم دیگر بـه صورت تک نفری و با حالت لِی لِی وارد زمـین بازی شده و سعی درون زدن (رساندن دست بـه بدن بازیکن تیم مقابل) بازیکنان تیم مقابل مـیکنند. درون صورتی کـه از حالت لِی لِی خارج شوند سوخته و از بازی حذف مـیشوند. درون صورتی کـه پای هر کدام از بازیکنان دو تیم از زمـین بازی خارج شود آنها خواهند سوخت. بازی که تا زدن آخرین نفر باقیمانده درون زمـین ادامـه خواهد داشت. درون این هنگام جای دو تیم با هم عوض مـیشود.
گاو گوسالبازی اینطور هست که ابتدا پنج سنگ کوچک یـا شیئ دیگر کـه هر کدام سنبل یک چیز هست را تهیـه مـیکنیم. سنگ تیره بـه عنوان، سنگ قهوهای بـه عنوان ، شیئ گرد بـه عنوان فنگل، شیئ سفید بـه عنوان پنیر و شیئ دراز بـه عنوان شاه دراز. اینـها حتما در حدی باشند کـه هر کدام بـه راحتی درون مشت بسته جای گیرند. سپس تعدادی دور هم جمع مـیشوند و یک نفر اشیـایی را پشت خود یـا درپیراهن یـا کیسه یـا هر جایی کـه افراد دیگر نبینند قایم مـیکند و بهطور تصادفی یکی رادر مشت بسته بیرون مـیآورد و بهصورت سوالی مـیگوید: "گو، گوسال، فنگل پنیر یـا شادراز؟ اگر درست پاسخ داد نوبت نفر بعدی مـیشود ولی اگر پاسخ غلط داد جریمـه مـیشود کـه معمولاً کولی بـه نفر مقابل هست یـا هر نوع جریمـهای کـه در ابتدای بازی جمع توافق مـیکنند. سپس نوبت بـه نفر بعدی هست که سؤال کند و همـینطور بازی ادامـه دارد.
گردو، شکستماین بازی درون واقع مقدمـهای به منظور شروع بازیهای دیگر است. به منظور تعیین سرگروه یـا جای ایستادن هر گروه یـا گروهی کـه باید بازی را شروع کند یـا درون بازی «وسطی» به منظور تعیین گروه وسط، بچهها اول این بازی را مـیکنند. دو نقطه را با فاصلهای انتخاب مـیکنند. دو نفر نمایندهٔ هر گروه درون نقاط این طرف و آن طرف قرار مـیگیرند. یکی، درون حالی کـه پای راست را درون جلوی شست پای چپ گذاشتهاست، از یک طرف شروع مـیکند و مـیگوید: گردو! دومـی با انجام همـین کار مـیگوید: شکستم. هر هنگام انجام این کار، یعنی درون "گردو" گفتن یـا درون "شکستم" گفتن، پایش روی پای دیگری برود، گردو را شکسته و برندهاست و گروه او بازی را شروع مـیکند.
کودکان و تماشاچیـان هم شعر مـیخوانند و هیجانهای خود را تخلیـه مـیکنند:
گردو با پا مـیشکنم / چه بیصدا مـیشکنم
گرگم بـه هوایکی گرگ شده بقیـه به منظور فرار حتما در سطح بالاتری بایستند. بـه بالا بلندی نیز معروف است.
گرگ رنگیاین بازی شبیـه گرگم بـه هوا و بالا بلندی هست با این تفاوت کـه یکی گرگ شده بقیـه به منظور فرار حتما این شعر را بخوانند:
گرگ رنگی بـه چه رنگی؟ بـه چه رنگهای قشنگی؟و گرگ یک رنگ را نام مـیبرد و بچهها حتما سریع بر روی آن رنگ دست بگذارند درون صورتی کـه گرگ آنها را لمس کرد جایشان با گرگ عوض مـیشود.
گونـههای دیگر با شعرهای دیگری بازی مـیشود مانند:
- گرگ: رنگه بـه رنگه / سایرین: چه رنگه؟ / گرگ: بـه رنگ آبی
- گرگ:حساب گرجه فرنگی / سایرین: بـه چه رنگی / گرگ:به رنگ زرد
گرگم و گله مـیبرم جوپون داره نمـیزاره. من مـیبرم خوب خوباشو. من نمـیدم بد گلهاشو. کارد من تیزتره، دنبه من لذیذتره. خونـه کدوم وره از اینوره از اون وره.
در این بازی با شعر گرگ سعی درون ربودن انی کـه چوپان از آنها مراقبت مـیکند دارد. شبیـه بازی بزغاله است.
شرکت کنندگان این بازی حتما بیشتر از ۴ نفر باشند. از بین آنها یکی گرگ مـیشود و دیگری چوپان. همـهٔ کودکان پشت چوپان، کمر یکدیگر را مـیگیرند. هرچه تعداد بچهها بیشتر باشد، بازی هیجانانگیزتر مـیشود. گرگ روبه روی چوپان و گلهای کـه پشت سرش است، مـیایستد و مـیخواند: گرگم و گله مـیبرم. ان هم مـیخوانند: چوپون دارم نمـیذارم.
ـ گرگ دندان نشان مـیدهدو مـیگوید: کارد (دندون) من تیزتره، لقمـهٔ (دنبه ی) من لذیذتره.
ـ خونـهٔ از کدوم وره؟
ـ از این ور و از اون وره.
ان شروع مـیکنند بـه راست و چپ حرکت . گرگ هم همـینکار را مـیکند. که تا یکی از کودکان را کـه نتوانسته درون حرکت با دیگران هماهنگ شود، مـیگیرد. او جزو دستهٔ گرگ مـیشود، کمر گرگ را مـیگیرد و به جدا ان از گله کمک مـیکند و با او شعر مـیخواند.
این بازی یک سرگرمـی پرشور و نشاط هست و مشارکت و کار گروهی را بـه کودکان مـیآموزد. بازنده ندارد و هر دو گروه برندهاند.
گِل بازیگل یـا پوچ یـه بازی دسته جمعی هستش کـه معمولاً دونفره هم بازی مـیکنن. درون این بازی یک شی گردکوچک مثل نخود، سنگ ریزه یـا هرچیز کوچک مشابه را داخل یکی از دستان قرارداده بهطوریکه افراد دیگر نبینند بایدبه اصطلاح گل را پیدا کنند.
گوشـه بازیل
لگو بازیلی لی(به انگلیسی: Hopscotch) این بازی بیشتر توسط ان انجام مـیشود. اصول این بازی با پ از روی مربعهای کشیده شده روی زمـین است. هر مربع یک شماره از خود دارد. شرکتکننده اول سنگی را روی یک شماره مـیاندازد و اگر توانست این کار را بطور دقیق انجام دهد با لی لی همـه مربعها را بجز مربعی کـه سنگ را درون آن انداخته طی مـیکند و سنگ را درون بازگشت مـیآورد.
لی لی حوضکدر این بازی مادر یـا بزرگتر دیگری دست کودک را درون دست مـیگیرد، با انگشت دست دیگر کف دست کودک را قلقلک مـیدهد و مـیگوید:“ لی لی حوضک، جوجو اومد آببخوره افتاد تو حوضک. ” انگشت کوچک را جمع مـیکند:“ این درش آورد. ” انگشت دوم را جمع مـیکند: “ این شستش ” انگشت سوم را جمع مـیکند: “ این پختش. ” ” کی خوردش؟ ” انگشت شصت را مـیگیرد و حرکت مـیدهد: “ منِ منِ کله گنده ”
این بازی با انواع شعرگونـههای دیگر نیز اجرا مـیشود. با گرفتن انگشت کوچک:“ اینگفت: بریم دزدی. این گفت چی چی بدزدیم؟ این گفت تشت طلای پادشاه رو. این گفت: جواب خدا رو کی مـیده؟ ” با تکان تکان انگشت شصت: این گفت:“ منِ منِ کله گنده!”
یـا شعر جدید آن: “ این کوچول موچوله، این داداشِ (ِ) کوچوله، این بابایِ کوچوله، این ِ کوچوله، دوستشون داری؟ بله، بله، یک دنیـا. ”
این بازی علاوه بر آشنایی با ریتم و قافیـه و وزن، علاوه بر رابطه عاطفی با کودک و علاوه بر تحریک حس لامسه کودک، بیـان نکتههای اجتماعی و آموزش ریـاضی را نیز به منظور کودک آغاز مـیکند. کودک به منظور اینکه شمارش را بیـاموزد مانند اجداد خود از انگشتانش استفاده مـیکند.
کودک به منظور یـادگیری این امر ابتدا حتما بیـاموزد کـه انگشتان را بـه نوبت و با عدد مناسب آن مشخص کند. مدتها طول مـیکشد که تا کودک این ترتیب و این تطبیق را فرا گیرد و چه چیز زیباتر و پر انگیزه تر از یک کلام آهنگین دوست داشتنی او را بـه این کار تر غیب مـیکند؟
م
مادام یسیکی مادام مـیشود. بقیـه پشت یک خط مـیایستند. بچهها حتما مسافتی را طی کنند که تا به هدفی کـه از آنها چند متری جلوتر هست برسند. اولین نفری کـه به مقصد و هدف رسید برندهاست. به منظور طی این مسافت حتما مدل قدمـها و تعداد آنها به منظور هر بچه را مادام تعیین کند. مثلاً ۲ قدم فیلی ۴ قدم خرگوشی. ۱۰ قدم مورچهای. چیزی کـه مـهم هست این هست که هر بچه بعد از شنیدن دستور مادام درون مورد چگونگی و تعداد قدمـهایی کـه باید بر دارد حتما بگوید مادام و مادام جواب دهد یس. اگر بچه فراموش کند بگوید مادام حتما او دوباره بـه خط شروع باز گردد.
ماسه بازین
نخ بازینخ بازی نوعی بازی مـهارتی هست که بازیکنان با استفاده از یک نخ شکلهایی را مـیسازند.
در گونـهٔ دو نفرهٔ این بازی کـه به Cat's cradle معروف است، از نخی کـه دو سرش گره خورده و یک منحنی بسته تشکیل داده هست استفاده مـیشود. دو بازیکن حتما به نوبت نخ را از دست یکدیگر بگیرند بدون اینکه درون هم گره بخورد و در همان حال شکل جدیدی با آن بسازند.
نقطه بازینقطه بازی یک بازی هست که بـه شکل سنّتی با شرکت حداقل دو بازیکن، روی کاغذ انجام مـیشود. امروزه شکلهای رایـانـهای و برخطِ این بازی هم ساخته شدهاست.
نون بیـار کباب ببردو نفر دستهای همدیگر را روی هم قرار مـیدهند و هر کـه توانست روی دست آن یکی بزند برندهاست.
بازیهای نمایشیبازیهای نمایشی طیف وسیعی دارند اما ویژگی مشترک شان ایفای نقشهای مختلف توسط کودکان است. بازی، بازی، پلیس بازی، معلم بازی و دکتر بازی نمونـههایی از این نوع بازیها است.
در سنهای بالاتر پانتومـیم (بازی) و مافیـا (بازی گروهی) را نیز مـیتوان نام برد.
و
وسطیدر این بازی، بازیکنان بـه 2 گروه مساوی تقسیم مـیشوند و به قید قرعه یـا شیر و خط، یکی از گروهها درون وسط محوطه بازی مـیماند و گروه دیگر، درون دو قسمت، بـه طرفین عرضی محوطه بازی روانـه مـیشوند. بازی با پرتاب توپ بـه وسیله یکی از بازیکنان گروه کناری آغاز مـیشود. گروه کناری سعی بر این دارند کـه با نشانـه رفتن و زدن افراد گروه وسطی باعث سوختن و اخراج آنها شوند. تلاش گروه داخلی هم بر این هست که با حرکات سریع از برخورد توپ درون امان بمانند و اگر یـار سوخته داشته باشند، با ایثار و گرفتن توپ درون فضا کـه یک امتیـاز محسوب مـیشود، او را بـه بازی برگردانند. حال، شاید بـه این مرحله از بازی رسیده باشیم کـه تنـها یک نفر از گروه وسطی، داخل مـیدان بازی باشد کـه اگر که تا 10 شماره پرتاب نتوانند او را هدفگیری کنند و بزنند، تمامـی یـاران سوخته گروهش را احیـا مـیکند و همگی درون وسط مـیدان باقی مـیمانند و بازی را ادامـه خواهند داد. گاهی با درون نظر گرفتن موقعیت وسطیها، بـه جای نشانـهگیری و زدن حریف وسطی، توپ را به منظور فریب و شیرینکاری هم کـه شده بـه دوستان مقابل پاسکاری مـیکنند که تا آنها بـه حسابشان برسند. از جمله مقررات این بازی نیز این هست که اگر تمامـی بازیکنان وسطی درون محدوده مـیدان باشند، هر توپ گرفتهشده بهعنوان یک امتیـاز ذخیره ضداخراجی محسوب مـیشود و اخراجی و اخراجها را بـه تاخیر مـیاندازد. گرفتن توپ بعد از برخورد با زمـین هم موجب سوختن بازیکن است. این بازی به منظور تمامـی کودکان بالای 4 سال مفید هست و موجب تقویت تعادل، مـهارتهای پایـه و تقویت اندام تحتانی مـیشود و برای کودکان DCD, ADHD, LD و MR نیز مفید است. [۲]
ه
هفت سنگهفت سنگ نام یک بازی سنتی ایرانی هست که مـیتوان بـه صورت 4 الی 18 نفره بازی کرد[۳][۴]. امکانات لازم به منظور این بازی، هفت عدد سنگ صاف و تخت و یک توپ هفتسنگ (شبیـه توپ تنیس) است. بازیکنان درون قالب دو تیم پنج یـا شش نفره تقسیم مـیشوند. وقتی کـه سنگها چیده مـیشوند یکی از گروهها بـه عنوان پرتابکننده بازی را شروع مـیکند. شروع بازی بـه این ترتیب هست که حتما از فاصله نسبتاً دور توپ را بـه طرف سنگها بیندازند. گروهی کـه توپ را پرتاب مـیکند حتما سعی کند کـه کمترین مقدار سنگ را بیندازد چون درون این صورت راحتتر مـیتواند بازی را تمام کند. وظیفه گروه دوم هم این هست که نگذارد تیم پرتابکننده سنگهای ریخته شده را دوباره روی هم بچیند و باید با توپ بـه آنها بزند. هر کدام از بازیکنان تیم مـهاجم کـه توپ بـه او برخورد کند از جریـان بازی کنار مـیرود. و به این ترتیب اگر هیچکدام باقی نمانند بازی بـه نفع تیم مع و اگر سنگها روی هم چیده بشوند بازی بـه نفع تیم مـهاجم تمام مـیشود.
حرکات دویدن و جستوخیز درون بازی هفتسنگ بیشتر اجرا مـیشود. این بازی از هماهنگی چشم و دست و تعقیب دیداری بالایی برخوردار است. بازی هفتسنگ بـه تمرکز فراوانی نیـاز دارد، درون نتیجه قدرت توجه و تمرکز، تصمـیمگیری و برنامـهریزی را درون کودک تقویت مـیکند. همچنین موجب بهبود سرعت عمل و مـهارتهای پایـه (دویدن، گرفتن و...) درون کودک مـیشود. علاوه بر اینـها، کودک با کار گروهی آشنا مـیشود و اهمـیت آن را بـه خوبی درک خواهد کرد. این بازی را تمامـی کودکان 8 ساله بـه بالا مـیتوانند انجام دهند. همچنین کودکان دارای DCD, ADHD, LD و MR نیز مـیتوانند از فواید این بازی بهره ببرند. [۲]
ی
یـه قل دو قلیک قل دو قل با استفاده از تعدادی سنگریزه انجام مـیشود. نوع بازی بـه دو شکل است:
۱- شخص تعدادی سنگریزه را بـه زمـین مـیریزد و یک سنگریزه را درون دست نگه مـیدارد. آنگاه سنگریزهای کـه در دست هست را بـه هوا مـیاندازد و در همان موقع حتما یک سنگریزه از زمـین بردارد و بعد از آن سنگریزهای کـه در هوا بود را با همان دست بگیرد. درون خلال این عمل مـیگوید یـه قل. همـین طور حتما تمام سنگریزهها را از روی زمـین جمع کند. سپس دوباره سنگها را بر زمـین مـیریزد و به همان ترتیب قبل عمل مـیکند با این تفاوت کـه سنگها را جفت جفت حتما از روی زمـین جمع کند و بگوید دوقل. و به همـین شکل الی آخر. این بازی یک نفره هم قابل انجام است.
۲- شخص تعدای سنگریزه را درون کف دو دست نگه مـیدارد. بـه یکباره همـه آنها را بـه بالا مـیاندازد و سعی مـیکند با پشت دست آنها را بگیرد. سنگهایی را کـه در پشت دست افتادهاند را دوباره بـه بالا مـیاندازد و با کف دست مـیگیرد. اگر تعداد سنگها زوج بود نصف آنها جوجه آن فرد خواهند شد. بقیـه سنگهایی کـه در زمـین افتادهاند همانند بازی یـه قل دوقل از زمـین جمع مـیشوند با این تفاوت کـه اگر بـه صورت زوج جمع شوند نصف آن جوجه محسوب مـیشود. دوباره همـین عمل با سنگهایی کـه جوجه نشدهاند ادامـه مـییـابد. نـهایتاًی کـه جوجه بیشتری داشته باشد برندهاست.
در هر مرحله کـه سنگی از هوا بـه زمـین بیفتد نوبت بـه نفر بعدی خواهد رسید.
این بازی درون ترکی ابه داش (یـا قجمـه داش) نیز گفته مـیشود.
هدف از این بازی و سرگرمـی، افزایش هماهنگی عصبی-عضلانی، افزایش دقت و تمرکز و چابکی هست و تعداد بازیکنان بیشتر از 2 نفر (۲ که تا ۱۰ نفر) توصیـه مـیشود. ابزار این بازی نیز ۵ سنگ گرد و کمـی بزرگتر از فندق است. [۲]
منابع
[بازیهای کودکان - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد انشا در مورد اشباح]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 28 Jan 2019 01:01:00 +0000