پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
لیلی و مجنون نام مجموعه شعری از نظامـی گنجوی شاعر پرآوازه ایرانی است. دانلود شعر مجنون که به بقچه داشت میلی این مجموعه سومـین مثنوی از مجموعه مثنویهایی هست که بـه خمسه نظامـی معروفند.[۱] بیشتر محققان اعتقاد دارند کـه بنمایـههای پراکنده این داستان برگرفته از اشعار و افسانـههای فولکلور درون زبان عربی هست که نظامـی ایرانیسازی کردهاست. دانلود شعر مجنون که به بقچه داشت میلی کراچکوفسکی به منظور شخصیت مجنون، هویت واقعی قائل هست و او را یکی از اهالی عربستان درون اواخر سده اول هجری مـیداند؛ ولی طه حسین تردید جدی بـه واقعی بودن شخصیت مجنون وارد مـیکند. یـان ریپکا افسانـه لیلی و مجنون را بـه تمدن بابل باستان منسوب مـیداند.
اگرچه نام لیلی و مجنون پیش از نظامـی گنجوی نیز درون اشعار و ادبیـات فارسی بـه چشم مـیخورد، ولی نظامـی به منظور نخستین بار، آن را بـه شکل منظومـهای واحد بـه زبان فارسی درون ۴۷۰۰ بیت بـه درخواست پادشاه شروان بـه نظم کشید. نظامـی خود از بابت این سفارش ناراضی و بیمـیل بودهاست و کار را درون چهار ماه بـه پایـاناست.
وزن این مثنوی جدید بوده و پس از نظامـی شعرای زیـادی درون این وزن داستانهای عاشقانـه سرودهاند. همچنین دهها شاعر درون ایران، هند و ترکستان منظومـههایی را بـه استقبال از لیلی و مجنون نظیره پردازی کرده و شعرای دیگری نیز بـه داستان نظامـی شاخ و برگ بیشتری افزوده یـا آن را تغییر دادهاند.
منظومـه لیلی و مجنون درون مقایسه با منظومـه خسرو و شیرین از همـین شاعر، بـه درک تفاوتهای فرهنگی اعراب و ایرانیـان کمک مـیکند. شخصیتهای داستان درون روایت نظامـی قراردادی بوده و تحول زیـادی از حوادث داستان نمـیپذیرند. منظومـه لیلی و مجنون بـه زبانهای مـهم غربی ترجمـه و منتشر شدهاست.
خلاصه داستان بـه روایت نظامـی
لیلی و مجنون، و پسری نابالغ درون مکتبخانـه بـه یکدیگر دل مـیبندند. خواستگاری خانواده پسر بـه نتیجه نمـیرسد؛ و حتی بـه جنگ قبیلهای مـیانجامد. جنگی کـه مجنون درون آن طرف دشمن (طایفه عروس) را مـیگیرد. لیلی را بـه مرد مالداری بـه شوهر مـیدهند؛ ولی بیماری لیلی باعث ناکامـی شوهر مـیشود و لیلی دوشیزه مـیماند. شوهر از شدت ناراحتی لیلی دق مـیکند و مـیمـیرد. لیلی بـه ذکر حق مـیپردازد و دلش بـه نور الهی و فره ایزدی روشن مـیشود و به مقام والای معنوی مـیرسد. سرانجام درون آخرین دیدار بر سر گور لیلی، او از مجنون دستگیری کرده و آن نور ایزدی درون دل مجنون جای مـیگیرد.[۲][۳]
تاریخچه
منظومـه لیلی و مجنون مشـهورترین داستان عشقی کلاسیک ادبیـات دورهٔ اسلامـی و تنظیم نظامـی گنجهای است. نظامـی درون تصنیف این منظومـه بـه منابع عربی نیز توجه داشته و تا جایی کـه ممکن بوده بـه ریشـه عربی آن وفاداری داشتهاست.[۴] روایت اولیـه عربی لیلی و مجنون بسیـار ساده بودهاست.[۵] لیلی و مجنون کـه اهل یک قبیله عرب بودهاند درون کودکی دام خود را درون بیـابان مـیچراندهاند و در آنجا عاشق و بیقرار هم مـیشوند. درون روایتی دیگر مجنون لیلی را درون بزرگسالی و در مجلسی زنانـه مـیبیند و به او دل مـیبندد.[۶] بنمایـههای عربی اولیـه داستان شاید بـه پیش از اسلام[۷] یـا حتی بـه تمدن بابل برسد.[۸] نظامـی بـه کمک نبوغ ذاتی خود یک داستان عشقی ساده را بـه صورت منظومـهای بدیع و عرفانی درآورد کـه امروزه جزئی از ادبیـات جهان را تشکیل مـیدهد. هیلال، ادیب عربزبان مصری درون این ارتباط گفتهاست: دانلود شعر مجنون که به بقچه داشت میلی «تبدیل یک افسانـه محلی بـه یک اثر بزرگ و گرانبهای هنری تنـها از عهدهی مانند نظامـی ساخته بود»[۹]
بنمایـه بابلی
یـان ریپکا اصل داستان لیلی و مجنون را افسانـهای بابلی دانستهاست.[۸] بـه گفته مـیرمحمد حجازی داستان بابلی کیس (قیس) و لیلا(لیلی) بر روی خشتنوشتههای کتابخانـه منسوب بـه بختالنصر حکاکی شدهاست. بر اساس این داستان، کیس و لیلاکه درون معبد خورشید و زیر نظر موبد بزرگ اشتار تحصیل مـید دلباخته یکدیگر شده و عشق زمـینی راه را بر عشق بـه آفتاب بست. لیلابه جرم این گناه مجبور بـه اعتکاف درون معبد شد و کیس دیوانـه خوانده شد و سر بـه بیـابان گذاشت. لیلابه دنبال معشوق از معبد فرار کرد، ولی دستگیر و به زندان معبد بازگردانده شد. سرانجام بعد از وقایعی کیس و لیلابه هم مـیرسند، ولی کیس بیوفایی کرده و با زن چوپان مـیگریزد و لیلارا تنـها مـیگذارد.[۱۰] کراچکوفسکی این داستان بابلی کـه به خط مـیخی یـافت شده را یک سوءتفاهم قلمداد مـیکند. بـه گفته او با توجه بـه شرایط آن زمان، داستان لیلی و مجنون نمـیتوانسته درون بابل قدیم بـه وجود آید.[۱۱]
بنمایـه عربی
قدیمـیترین نوشتهای کـه در آن یـادی از لیلی و مجنون شدهاست، کتاب «الشعر والشعرا» (قرن سوم هجری) هست که هیچ جزئیـاتی از داستان این دو ارائه نمـیدهد. بعد از آن درون کتاب «الاغانی» ابوالفرج اصفهانی (قرن چهارم)، الزهره ابوبکر ابن داوود ظاهری (قرن سوم) و مصارع العشاق ابن سراج (قرن پنجم) ابیـاتی منسوب بـه مجنون یـا داستانهای خیلی کوتاهی از زندگی او گردآوری شدهاست.[۱۲]
به گفته حشمت موید، مجنون لقب شاعری عرب بـه نام قیس بن ملوّح عامری از قبیله عامر از نجد بوده کـه در نیمـه دوم قرن هفتم مـیلادی مـیزیستهاست. بر این اساس مجنون عاشق لیلی، ی از همان قبیله بوده و اشعاری به منظور وی مـیسرودهاست. این اشعار چنان درون مـیان اعراب مؤثر افتاد کـه دستکم که تا دو قرن بعد، هر شعری کـه نام لیلی درون آن بود، بـه وی منسوب مـیشد. این اشعار و حکایـات، طی دویست سال بعد جمعآوری شد و در این مدت دستکم ۵ کتاب بـه زبان عربی بـه حکایت مجنون اشاراتی د. بـه تدریج داستان مجنون دچار تحولات زیـادی شده و شاخ و برگ زیـادی بر آن افزوده شد.[۱۳]
روایت دیگر آن هست که جوانی از بنیامـیه یـا بنیمروان عاشق عموی خویش شده و چون این راز فاش شد، اشعاری با نام مستعار مجنون سرود.[۱۴] کراچکوفسکی اعتقاد دارد کـه لیلی و مجنون هویت تاریخی داشته و در اواخر قرن اول هجری درون عربستان مـیزیستهاند.[۱۱] یک تحقیق دانشگاهی توسط مـهدی ستودیـان نیز این نظر را تأیید مـیکند.[۱۵]
طه حسین ادیب و محقق عرب، وجود واقعی مجنون و شخصی بـه نام قیس را مورد تردید قرار دادهاست. بـه گفته او گروهی از اعراب متعصب گمان مـیکنند کـه تردید درون وجود مجنون، از مجد و عظمت اعراب مـیکاهد. از دید این افراد، «محقق ماهر»ی هست که با هر حیله و روشی تلاش کند که تا وجود مجنون را اثبات کرده و به این ترتیب ثابت کند کـه ادبیـات عربی، برترین و ممتازترین است.[۱۶] بـه نظر طه حسین مجنون شخصی خیـالی هست و هیچ نقد و بررسی سنجیده و درست علمـی نمـیتواند وجود او را کـه حتی درون مورد نام و نسب و حوادث زندگی او اتفاق نظر وجود ندارد، اثبات کند.[۱۷] بـه گفته طه حسین اشعار و روایـات عربی کـه به مجنون نسبت داده مـیشود آن اندازه تناقض دارند کـه بر اساس آن نمـیتوان یک شخصیت واحد انسانی به منظور مجنون یـا لیلی تصویر نمود.[۱۸]
به گفته عبدالحسین زرینکوب صرفنظر از واقعی یـا تخیلی بودن قهرمان داستان (مجنون)، نام او دستکم سه سده پیش از نظامـی وجود داشتهاست.[۱۹] ولی آنچه از اخبار عرب بـه دوره نظامـی رسیده، گزارشهایی سست و بیپیوند و گاه متناقض از زندگی مجنون بوده کـه از مـیان اشعار منسوب بـه قیس عامری و حکایـات بومـیان و شایعات و تعابیر درست و غلط گردآوری شده بود. این ماده خام عشقی بدوی، درون اصل نـه از عمق معنوی برخوردار بود و نـه با تخیلات یک شاعر بزرگ آمـیخته بود.[۲۰]
قدیمـیترین داستان فارسی مستقل نوشتهشده منسوب بـه مجنون داستان آزاد آهوی اوست کـه در حدیقه الحقیقه اثر سنایی غزنوی ذکر شدهاست. درون هر حال اصل داستان بسیـار ساده بوده و نظامـی از تلفیق تمامـی روایـات مکتوب و شفاهی و با کمک تخیل خود به منظور اولین بار داستانی نو با عنوان لیلی و مجنون آفریدهاست.[۲۱] بـه عبارت دیگر شـهرت لیلی و مجنون و مثل شدن آنان از دولت سر شاعران ایرانی بوده ایرانیـان بودند کـه تکهپارههایی را تبدیل بـه یک داستان منسجم و واحد و باارزش د؛ و حتی اگر ثابت شود کـه داستان لیلی و مجنون کـه فعلاً درون اختیـار ما است، ریشـهای عربی دارد، بازهم از تأثیر فرهنگ و ادب ایرانی درون تبلور این داستان چیزی کم نمـیکند. قدیمـیترین نوشتهای کـه در آن یـادی از لیلی و مجنون شدهاست، کتاب «الشعر والشعرا» (قرن سوم هجری) است.[۲۲]
ورود بـه زبان فارسی
به گفته دانشنامـه اسلام دست کم از قرن سوم هجری و پیش از نظامـی، گاهوبیگاه ردپاهایی از لیلی و مجنون درون مثنویها و اشعار صوفیـانـه فارسی بـه چشم مـیخورد.[۲۳] حشمت موید با تأیید این مطلب اضافه مـیکند کـه این حکایت که تا پیش از نظامـی، تنـها یک حکایت محلی بودهاست. از اشارههای قدیمـی بـه لیلی و مجنون درون شعر فارسی مـیتوان بـه این بیت رابعه قزداری (حدود دو قرن پیش از نظامـی) اشاره کرد.[۲۴]
همچنین باباطاهر عریـان پیش از نظامـی درون بیتی گفتهاست:[۲۵]
به غیر از اینان، ناصرخسرو قبادیـانی، منوچهری، مسعود سعد سلمان[۲۶] و سنایی غزنوی نیز پیش از نظامـی اشاراتی بـه نام لیلی و مجنون داشتهاند.[۲۷] با این حال هیچکدام از این اشارات، روایت کاملی از عشق لیلی و مجنون ارائه نمـیکند.[۲۳]
لیلی و مجنون نظامـی گنجوی
در حدود سالهای ۳۵۰ که تا ۵۵۰ قمری، ابوبکر والبی افسانـهای عاشقانـه، ولی سست و بیپایـه با عنوان لیلی و مجنون بـه زبان عربی نوشت کـه در برخی از نسخههای خطی آن، ترجمـه فارسی آن نیز نوشته شدهاست.[۲۸]
اخستان شروانشاه، پسر منوچهر و پادشاه شروان کـه ترجمـه کتاب عامـیانـه ابوبکر والبی را خوانده بود، و از سویی دیگر از خواندن خسرو و شیرین نظامـی لذت بود، بـه فکر افتاد که تا از نظامـی بخواهد کـه لیلی و مجنون را بـه نظم بکشد.[۲۹]
اما نظامـی مـیل و رغبتی به منظور به نظم درآوردن این داستان نداشتهاست. چرا کـه بنمایـه عربی موجود، کوتاه، بدون بسط و بدون تنوع بود و قادر بـه پر کتابی نبود. از سوی دیگر زندگی و آداب بدویـان بیـابان نشین عرب، و سرزمـین بی آب و علف آنان، چنگی بـه دل نظامـی کـه شاعر بزمهای پرشکوه ساسانی بود، نمـیزد.[۳۰][۳۱]
سرانجام اصرار پادشاه شروان و تشویق فرزند نظامـی،[۳۲] باعث شد که تا نظامـی منظومـه لیلی و مجنون را بسراید.[۳۳] او سرودن این منظومـه را تنـها درون کمتر از چهار ماه بـه پایـان برد. درون حالی کـه نظامـی سالها به منظور سرودن منظومـههای قبلی مانند خسرو و شیرین و مخزن الاسرار، وقت صرف کرده بود. خود وی گفتهاست کـه اگر گرفتاریهای دیگر نمـیداشت، لیلی و مجنون را درون چهارده روز بـه اتمام مـیرسانید.[۳۴]
لیلی و مجنون درون سال ۵۸۴ سروده شده و در سال ۵۸۸ مورد تجدیدنظر نظامـی قرار گرفتهاست.[۳۵] این اثر سومـین منظومـه نظامـی هست و هشت سال بعد از خسرو و شیرین سروده شدهاست.[۳۶]
خود نظامـی داستان زاده خود را جدید مـیداند و مـیگوید: «شاه اخستان از من خواستهاست چند بیتی بکر چون لیلی بکر بر سخن نشانم. یعنی سخنی بگویم کـه از اندیشـه هیچدیگری نگذشته و قلم هیچدیگری بر روی کاغذ ننوشتهاست»[۳۷]
با اینحال، بیمـیلی شاعر درون آغاز کار و شتابزدگی او درون اتمام آن درون جای جای اثر بـه چشم مـیخورد.[۳۸] درون معامله بازاری گونـه صحنـه خواستگاری پدر مجنون از لیلی چشمـه قریحه نظامـی چندان زاینده نبوده و با آنکه مـیتوانسته از زنندگی این صحنـه بکاهد، ولی بی هیچ پیرایـهای معامله خواستکاری را بـه سرعت با پاسخ منفی پدر لیلی و با این بیت تمام کردهاست.[۳۹]
نقد
مثنوی لیلی و مجنون بخشی از مجموعه خمسه نظامـی است. این مثنوی درون شمار ادبیـات غنایی فارسی برشمرده مـیشود. داستانهای عاشقانـه بسیـار زود و از سده پنجم با وامق و عذرای عنصری بـه شعر فارسی راه یـافتهاست. داستانهای بزمـی و غنایی درون اواخر قرن ششم بـه وسیله نظامـی بـه اوج خود رسید.[۴۰]
منظومـه لیلی و مجنون درون ۴۷۰۰ بیت و در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف یـا مقصوراست.[۴۱] پیش از نظامـی شاعری درون این وزن منظومـهای نسروده بود و پس از نظامـی این بحر، وزن رایج برخی منظومـههای عاشقانـه گردید.[۴۲] اگرچه وزن لیلی و مجنون با وزن خسرو و شیرین درون یک بحر (با کمـی تفاوت) است، ولی برخلاف خسرو و شیرین از حرکت و حکایت نمـیکند و حتی درون وصف زیباییها هم غمانگیز و پرسوز بـه نظر مـیآید.[۴۳]
جامعه عربی لیلی و مجنون
مطالعه این اثر نظامـی و مقایسه آن با خسرو و شیرین از همـین شاعر، مقایسه مـیان دو فرهنگ عرب و عجم و سرچشمـههای تفکر، اندیشـه و باورهای این دو ملت است.[۴۴] جامعه لیلی و مجنون، هرگونـه عدول از آداب و سنن را رد مـیکند.[۴۵] خواننده درون لیلی و مجنون با جامعهای مواجه مـیشود کـه مردم آن توان نگاه معصومانـه کودکی از سر مـهر را بـه هم سن ناهمجنس خود ندارند و همـه درون صدد سرک کشیدن درون کار یکدیگر و تجسس هستند. بـه گفته یدالله بهمنی «چنین فرهنگی نمـیتواند سلامت روانی جامعه را تضمـین کند و از آن نمـیتوان انتظار ظهور انسانهای فرهیخته را داشت.»[۴۶]
در حالی کـه در هریک از صحنـههای خسرو و شیرین، سخن و اندیشـه نظامـی درون اوج است، درون لیلی و مجنون، بـه ندرت بیت نغزی وجود دارد کـه رشته حوادث داستان را بـه یکدیگر پیوند بزند.[۴۷] بـه گفته وحید دستگردی درون دیـار لیلی خشونت حرف اول را مـیزند. زیرا قدرت منطق ضعیف است. لیلی و مجنون درون جامعهای سنتی همراه با تعصبات خشک، باورهای جاهلی و تربیت نادرست زندگی مـیکنند. درون این جامعه لیلی بـه عنوان یک حق تصمـیمگیری و حتی اظهارنظر دربارهٔ سرنوشت خود را ندارد.[۴۸]
به گفته سعیدی سیرجانی «لیلی پرورده جامعهای هست که دلبستگی و تعلق خاطر را مقدمـه انحرافی مـیپندارد کـه نتیجهاش سقوط حتمـی هست در درکات وحشتانگیز فحشا؛ و به دلالت همـین اعتقاد، همـه قدرت قبیله مصروف این هست که آتش و پنبه را از یکدیگر جدا نگه دارند که تا با تمـهید مقدمات گناه، آدمـیزاده ظلوم و جهول درون خسران ابدی نیفتد» از دیدگاه سیرجانی درون چنین جامعهای لیلی دو گناه دارد. اول آنکه زن هست و دوم آنکه زیباست؛ و در محیطی کـه به جای تربیت مردان بـه محکوم و محروم زنان پرداخته مـیشود، این لیلی هست که بـه ناچار از درس و مدرسه محروم مـیشود.[۴۹]
ایرانیسازی روایت توسط نظامـی
نظامـی به منظور آنکه داستان بـه مذاق خواننده فارسیزبان دلنشین باشد، رنگ و بوی شدید ایرانی بـه آن افزود.[۵۰] بنابراین آنچه نظامـی بـه نظم آورد، حتی درون بنمایـه اصلی نیز با روایت عربی تفاوت داشت. به منظور نمونـه بر اساس روایت نظامـی، آغاز دلدادگی مجنون بـه لیلی درون مکتبخانـه و در کودکی بودهاست. چنین روایتی درون منابع عربی دیدهنمـیشود. بر اساس اشعار عربی، مجنون هنگام چرانی درون صحرا لیلی را دیدهاست. ترجمـه روایت عربی چنین است:[۵۱]
هنگامـی دل بـه لیلی سپردم کـه خرد و سادهدل بود و همسالانش هنوز برجستگی او را ندیده بودند. هردو کودک بودیم و مـیچراندیم. ای کاش هرگز نـه ما بزرگ شده بودیم و نـه ها.
در روایت نظامـی هم لیلی و هم مجنون از خاندانهای اشرافی معرفی شدهاند و برخلاف روایتها و اشعار شبانی بهجای مانده عربی، امکان این را نداشتهاند که تا یکدیگر را درون حال شترچرانی دیدهباشند. از همـین رو نظامـی عنصر مکتبخانـه را درون قصه وارد مـیکند. درون حالی کـه هیچ چیز از وجود یک مکتبخانـه درون محیط بادیـه و آئین عرب بیـابانی غریبتر نیست.[۵۲]
بنابراین بـه لطف اندیشـه و بیـان نظامـی، داستان بـه اوج رسیدهاست. بـه این منظور شاعر داستان را با خیـال خویش درآمـیخته و به آن رنگ و بوی شـهری دادهاست. به منظور نمونـه شاعر درون بندی کـه به رفتن لیلی بـه تماشای باغ اختصاص دادهاست، دنیـایی را تصویر کردهاست کـه شباهتی بـه محیط زندگی قیس عامری و لیلی درون عربستان ندارد.[۵۳]
چنین ابیـاتی، بیش از آنکه داستان ک چران بادیـه نشین بیـابانهای عربستان باشد کـه جز حسرت و محرومـیت و فراغ نصیبی ندارد، وصف شاهزاده خانمـی مانند شیرین (در خسرو و شیرین) هست که با کنیزان بـه تماشای سبزه و گل رفتهاند.[۵۴]
به عنوان نمونـهای دیگر از ایرانیسازی داستان، نظامـی شخصیتی بـه نام نوفل را وارد داستان مـیکند. نوفلی هست که حاضر هست به خاطر عشق مجنون، با سربازان خود بـه جنگ عشیره لیلی برود. شخصیت او بـه وضوح شخصیت یک جوانمرد اشرافزاده ایرانی هست و بـه دشواری بتوان شخصیت او را درون ریشـه عربی داستان جست.[۵۰]
ملاحظه مـیشود کـه نظامـی تنـها از خمـیرمایـه این حکایت، شاهکاری بنا کرد کـه شعرای زیـادی را بـه تقلید خود واداشت. او از یک ماجرای عشقی بدوی، یک شاهکار ادبی بـه زبان فارسی آفرید. زبان فارسی نیز باعث شد که تا داستان ابعاد جهانی پیدا کند. از سوی دیگر نظامـی بود کـه به این پیوند ساده عشقی، ابعاد معنوی داد.[۵۵]
علاوه بر موارد گفته شده، داستان پادشاه بدون فرزندی کـه نگران وارث خویش است، حکومت مجنون بر جانوران، سخن گفتن با ستارگان، مکالمات آموزنده مجنون با شخصیتهای گوناگون، بخش زید و زینب، زندگی زاهدانـه درون غار و ماجرای پادشاه مرو و سگهای او از دیگر عناصر و نقوش ایرانی هست که داستان را ایرانی کردهاست.[۵۰]
شخصیتهای داستان
شخصیتپردازی درون داستان لیلی و مجنون نظامـی، شخصیتپردازی مستقیم است؛ ولی شخصیتها همگی دچار سکون و ایستایی بوده و بدون تحرک هستند. درون طول دهها سال گذر ایـام، مجنون همواره عاشق بیحد لیلی است. نـه از این عشق کم مـیشود و نـه بر آن افزوده مـیشود. این شخصیتها اگرچه پیش از نظامـی وجود داشتهاند، ولی همگی بازآفرینی شدهاند. با اینحال شخصیتهای بازآفرینی شده، همگی قراردادی و نوعی هستند و امکان وجود چنین شخصیتهایی درون عالم واقع محال است.[۵۶]
در لیلی و مجنون (بر خلاف خسرو و شیرین) روایت بر پایـه شخصیت مرد شکل گرفتهاست. با وجود آنکه یک شخصیت مرد و یک شخصیت زن درون داستان وجود دارد، ولی عشقی کـه در این روایت بـه تصویر کشیده مـیشود یک عشق عرفانی و فرا زمـینی است.[۵۷]
از بعد شخصیتی رفتار مجنون درون این حکایت نـه تنـها درخور عاشقان چنین منظومـهای نیست، بلکه گاه سفیـهانـه و غیرمنطقی هم هست.[۵۸] مجنون از عشق بیقرار هست و درون صحرا با حیوانات وحشی دمخور بوده و دربند رازداری و پردهپوشی نیست.[۵۹] مجنون صاف و صادق است. او عاشق رنج بردن و خواری کشیدن و ناله است. با خنده مـیانـهای ندارد. از نشاط و سبکروحی بـه دور هست و آن را مطابق شان انسانی نمـیداند. او خودآزار هست و حتی عشق را بـه طفیل «غم عشق» مـیخواهد؛ ولی لیلی از این همـه رنجور نیست. چرا کـه خود وی نیز زاده و پرورده همان محیط است. لیلی رنجور خودکم بینی مجنون است. چرا کـه مـیداند که تا این خود کمبینی و حقارت هست، بـه وصال او نخواهد رسید.[۶۰]
در عوض لیلی حسابگریهای زنانـه و مصلحتبینیهایی دارد کـه لازمـه حیـات بادیـهاست.[۶۱] با اینحال شخصیت لیلی از نظر زندگی سراسر تسلیم وی اهمـیت دارد. بـه گفته سعیدی سیرجانی لیلی شخصیتی هست فاقد هرگونـه تلاش. او را از مکتبخانـه بازمـیگیرند. درون خانـه زندانی مـیکنند. او را بـه شوهر مـیدهند، بدون آنکه نظر وی را جویـا شوند. بـه شوهری کـه همـه روزه نگهبان او است. کار لیلی اما درون این مـیان فقط گریـهاست و تسلیم. او حتی راز دل بـه مادر هم نمـیگوید. مادرش سالها بعد و از زبان همکلاسان او پی بـه راز عشقش مـیبرد.[۶۲]
ابنالسلام (شوهر رسمـی لیلی) مردی نرمخو است. او فقط یک نظر لیلی را درون باغ و از فاصله شاید نـهچندان نزدیک دیدهاست. از پرداخت شیربها و مـهریـه سنگین هم ابایی ندارد. او حتی درون برابر عدم تمکین لیلی درون شب زفاف، بر خلاف بسیـاری دست بـه تجاوز بـه عنف نمـیزند. بلکه بـه انتظار مرور زمان مـینشیند که تا او را تسلیم کند. او دلخوش هست به اینکه فقط همسرش را ببیند. ابنالسلام سرانجام بر اثر مشاهده زنجمورههای لیلی دق مـیکند.[۶۳]
مـهمترین روایـات
لیلی و مجنون نظامـی، سرآغازی شد به منظور مثنویهای بیشماری کـه در دوره بسیـار طولانی بـه تقلید از آن پرداختند. این سرودههای تقلیدی تقریباً درون تمامـی زبانهایی کـه خود را تحت نفوذ فرهنگی زبان و ادبیـات فارسی مـیدانستند (مانند فارسی، کردی و پشتو) سروده شدند؛ ولی تنـها تعداد کمـی از این سرودهها ماندگار شدند.[۶۴]
نخستین مقلد بزرگ منظومـه لیلی و مجنون نظامـی درون زبان فارسی، امـیرخسرو دهلوی است. بعدها نورالدین عبدالرحمن جامـی نیز درون هفت پیکر خود منظومـه لیلی و مجنون را بازآفرینی کردهاست. درون دوره تیموری و دوره صفوی چندین شاعر درون ایران و هند، از جمله هاتفی خرجردی، مـیرزا محمدقاسم گنابادی و هلالی جغتایی لیلی و مجنون را بازآفرینی د و این روند که تا دوره قاجار نیز ادامـه یـافتهاست.[۶۵] علاوه بر این سلمان ساوجی نیز از شعرایی هست که سخت تحت تأثیر لیلی و مجنون نظامـی بودهاست و این تأثیر درون فراقنامـه او مشـهود است.[۶۶] سهیلی جغتایی نیز منظومـهای با عنوان لیلی و مجنون و به پیروی از نظامـی سرودهاست.[۶۷] تازهترین منظومـههای لیلی و مجنون از نامـی اصفهانی و سرانجام حسن اهتمام (۱۳۳۵ خورشیدی) است. درون مجموع بـه گفته حسن ذوالفقاری، ۸۶ نظیرهپرداز بـه استقبال لیلی و مجنون نظامـی رفتهاند.[۶۸]
روایت امـیرخسرو دهلوی، جنبه عشق زمـینی بیشتری داشته و مجنون و لیلی دستکم به منظور یک شب بـه مراد دل مـیرسند. درون این روایت اشتیـاق لیلی بیش از مجنون است. برخلاف روایت نظامـی، درون روایت دهلوی خبری از ازدواج لیلی نیست؛ ولی درون عوض مجنون با خدیجه، رئیس قبیله ازدواج مـیکند؛ ولی طاقت نمـیآورد و باز سر بـه بیـابان مـیگذارد. بـه گفته محمدجعفر محجوب، علاوه بر فضل تقدم، روایت نظامـی بر روایت امـیرخسرو دهلوی برتری انکارناپذیری دارد.[۶۹]
روایت جامـی با این هردو متفاوت است. بـه گفته او مجنون کـه جوانی عیـاش هست عاشق لیلی مـیشود، ولی بـه کام نمـیرسد. درون روایت جامـی، مجنون پیش از لیلی مـیمـیرد. بخش اضافه روایت جامـی آن هست که مجنون درون سلک گدایـانی درون مـیآید کـه لیلی بـه آنان نذری مـیدهد. درون این مـیان لیلی کاسه او را مـیشکند و مجنون از این اتفاق سرمست مـیشود.[۷۰]
مجنونی کـه در روایت ملاعبدالله هاتفی جامـی (زاده نورالدین عبدالرحمان جامـی) بـه تصویر کشیده مـیشود، فردی بهانـهجو و زیبایی طلب هست که از خردسالی جز درآغوش زیبارویـان آرام نمـیگرفتهاست.[۷۱]
علاوه بر منظومـههایی کـه به نقل روایت لیلی و مجنون پرداختهاند، شعرای دیگر فارسیزبان با شیوه دیگری بـه این داستان اشاره کردهاند. برخی از آنان مضامـین گفته شده درون روایتهای قبلی را درون اشعار خود بـه کاراند و برخی دیگر بدون روایت کامل داستان، مضامـین نویی بر داستان افزودهاند یـا حوادث فرعی داستان را بـه ابتکار خود تغییر داده و به گونـه متفاوتی بیـان کردهاند و به ذکر حوادثی پرداختهاند کـه در هیچیک از روایـات قبلی داستان گفته نشدهاست. به منظور نمونـه عطار نیشابوری از شعرایی هست که اگرچه روایت کاملی از عشق لیلی و مجنون را بـه نظم نیـاورده، ولی حکایـات و مضامـین فراوانی بر آن افزودهاست.[۷۲] برخی از این حکایـات حتی با اصل داستان نظامـی نیز درون تناقض است. به منظور نمونـه عطار، مولوی و وحشی بافقی همگی از روی نازیبای لیلی خبر مـیدهند.[۷۳]
ابعاد جهانی
منظومـه لیلی و مجنون نظامـی بـه زبانهای گوناگونی مانند آلمانی، فرانسوی، انگلیسی،[۷۴]روسی و ارمنی ترجمـه شدهاست. درون ادبیـات ارمنی از دیدگاه مشابهت درون جدال مـیان عشق و آداب و رسوم جامعه، منظومـه «آنوش» (۱۸۹۲ مـیلادی) اثر هوانس تومانیـان با لیلی و مجنون مقایسه مـیشود.[۷۵] درون ادبیـات کردی منظومـه مثنوی «مـهم و زین» (قرن ۱۷ مـیلادی) اثر احمد خانی از نظر فضای ایرانی داستان، با آن قابل مقایسهاست.[۷۶]
علاوه بر ترجمـه لیلی و مجنون نظامـی بـه زبان ترکی،[۷۷] درون ادبیـات ترکی منظومـههای تقلیدیای از لیلی و مجنون سروده شدند کـه اغلب تحت تأثیر لیلی و مجنون نظامـی بوده و به داستان اصلی وفاداری نشان دادهاند.[۷۸] ازجمله شاعران ترک کـه مثنوی لیلی و مجنون سرودهاند، محمد فضولی است. این مثنوی درون سال ۹۴۲ قمری سروده شدهاست. اعتقاد بر این هست که این مثنوی تحت نفوذ نظامـی سروده شدهاست؛ ولی یک محقق ترک بـه نام نـهاد تارلان مدعی هست که فضولی درون سرودن این منظومـه تحت تأثیر هیچنبوده و این منظومـه را زاده قریحه و شخصیت فضولی دانستهاست.[۷۹]
در زبان اردو نیز، آنچه بـه تقلید از لیلی و مجنون سروده شده، همگی تأثیر گرفته از زبان فارسی و روایتهای فارسی لیلی و مجنون بودهاست.[۸۰]
موسیقی
پرده لیلی، اگرچه درون مقامها و الحان موسیقی قدیم ایران نیـامدهاست، ولی درون موسیقی جدیدتر ایرانی، گوشـه سی و سوم از دستگاه راستپنجگاه و گوشـه بیستم از دستگاه همایون، «لیلی و مجنون» یـا «لیلی مجنون» خوانده مـیشود.[۸۱]عزیر حاجیبیف آهنگساز آذربایجانی درون سال ۱۹۰۸ اپرایی بـه نام لیلی و مجنون بر اساس اشعار فضولی نوشت کـه اولین اپرای جهان اسلام محسوب مـیشود.[۸۲]قارا قارایف نیز درون سال ۱۹۴۷ یک پوئم سمفونیک بـه همـین نام ساختهاست.[۸۳]شـهرام ناظری آلبوم موسیقیای با عنوان لیلی و مجنون دارد.[۸۴]
اریک کلاپتون خوانندهٔ بریتانیـایی هم با الهام از شعر فضولی، ترانـهٔ لیلا را درون سال ۱۹۷۰ منتشر کرد.[۸۵] همچنین درون موسیقی فولکوریک ایران ترانـه بسیـار زیبایی بـه نام «مجنون» وجود دارد کـه تعداد زیـادی از خوانندههای ایران آن را اجرا کردهاند. آخرین اجرا متعلق بـه محمد ملک است.
جستارهای وابسته
- مخزنالاسرار
- خسرو و شیرین
- هفت پیکر
- اسکندرنامـه
پانویس
منابع
- Allen, Roger M. A.. An Introduction to Arabic Literature. New York: Cambridge University Press, 2000. 265. ISBN ISBN 0-521-77230-3.
- DE BRUIJN, J. T. P. “Mad̲j̲nūn Laylā In Persian, Kurdish and Pashto literature”. In The Encyclopaedia of Islam. vol. 5. leiden: E. J. Brill, 1986 [۱۹۷۹]. 1103-1105. ISBN ISBN 9004078193.
- FLEMMING, B. “Mad̲j̲nūn Laylā In Turkish literature”. In The Encyclopaedia of Islam. vol. 5. leiden: E. J. Brill, 1986 [۱۹۷۹]. 1105-1106. ISBN ISBN 9004078193.
- HEYWOOD, J. A. “Mad̲j̲nūn Laylā In Urdu literature”. In The Encyclopaedia of Islam. vol. 5. leiden: E. J. Brill, 1986 [۱۹۷۹]. 1106-1107. ISBN ISBN 9004078193.
- Seyed-Gohrab, A.A. LEYLI O MAJNUN. Encyclopædia Iranica, 2009.
- “Leyli & Majnun - First Opera”. Azerbaijan International, 2001. Archived from the original on 6 May 2012. Retrieved 11 May 2012.
- Guinhut, Jean-Pierre. “The Man Who Loved Too Much - The Legend of Leyli and Majnun”. Azerbaijan International, 1998. Archived from the original on 11 May 2012. Retrieved 11 May 2012.
- Patterson, Jean. “Crazy About "Layla": Eric Clapton Song Inspired by Nizami, 12th century Azerbaijani Poet”. Azerbaijan International, 1998. Archived from the original on 11 May 2012. Retrieved 14 June 2011.
- PELLAT, CH. “Mad̲j̲nūn Laylā In Arabic literature”. In The Encyclopaedia of Islam. vol. 5. leiden: E. J. Brill, 1986 [۱۹۷۹]. 1102-1103. ISBN ISBN 9004078193.
- بهمنی مطلق، یدالله. «کنشها و منشها درون خسرو و شیرن و لیلی و مجنون». ماهنامـه کتاب ماه ادبیـات (تهران: خانـه کتاب)، ش. ۱۴۸ (۱۳۸۸).
- ثروتیـان، بهروز. «راز عشق لیلی و مجنون درون مثنوی لیلی و مجنون نظامـی گنجهای». فصلنامـه هنر (تهران: معاونت فرهنگی وزارت ارشاد)، ش. ۴۶ (۱۳۷۹).
- حاکمـی، اسماعیل. «سیری اجمالی درون منظومـه لیلی و مجنون سهیلی جغتایی». نشریـه کتابخانـه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران (تهران: دانشگاه تهران)، ش. ۱۲ (۱۳۶۷).
- حجازی، مـیرمحمد. «کشف ادبی (مآخذ داستان لیلی و مجنون)». ماهنامـه شرق (تهران)، ش. ۳ (۱۳۰۹).
- حسین، طه. «هویت تاریخی مجنون». فصلنامـه شعر. ترجمـهٔ مریم عسگری (تهران: شرکت انتشارات سوره مـهر وابسته بـه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامـی)، ش. ۲۹ (۱۳۸۰).
- چیر، جاکوب. «محمد فضولی بغدادی (۹۱۰–۹۳۶)». فصلنامـه دانشکده ادبیـات و علوم انسانی دانشگاه تهران. علمـی- پژوهشی (تهران)، ش. ۶۵و۶۶ (۱۳۴۷).
- ذوالفقاری، حسن. «مقایسه چهار روایت لیلی و مجنون نظامـی امـیر خسرو جامـی و مکتبی». فصلنامـه پژوهشـهای زبان و ادبیـات فارسی (دانشگاه اصفهان) علمـی - پژوهشی (اصفهان: دانشکده ادبیـات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان)، ش. ۱ (۱۳۸۸).
- رضایی اردانی، فضلالله. «نقد تحلیلی-تطبیقی منظومـهٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون» نظامـی گنجوی». دوفصلنامـه زبان و ادبیـات فارسی (پژوهشنامـه ادب غنایی) (علمـی-پژوهشی) (زاهدان: دانشگاه سیستان و بلوچستان)، ش. ۱۱ (۱۳۸۷).
- سجادی، ضیـاءالدین. «لیلی و مجنون درون قرن ششم ه.ق و لیلی و مجنون نظامـی». فصلنامـه شعر (تهران)، ش. ۲۵ (۱۳۷۸).
- ستودیـان، مـهدی. «جلوههایی نو از داستان لیلی و مجنون درون آثار عطار نیشابوری». فصلنامـه ادبیـات فارسی (مشـهد: دانشکده ادبیـات دانشگاه آزاد مشـهد)، ش. ۶ (۱۳۸۴).
- ستودیـان، مـهدی. «ریشـه یـابی داستان لیلی و مجنون». فصلنامـه ادبیـات فارسی (مشـهد: دانشکده ادبیـات دانشگاه آزاد مشـهد)، ش. ۱۸ (۱۳۸۷).
- سعیدی سیرجانی، علیاکبر. «برگزیدهها: سیمای دو زن». فصلنامـه ایران شناسی: پژوهش درون تاریخ و تمدن و و فرهنگ ایران و زبان و ادبیـات فارسی (تهران: بنیـاد مطالعات ایران)، ش. ۱ (۱۳۶۸).
- سیدغراب، علیاصغر. «مجنون بهانـه پرداز/ نگرشی بر مفهوم «بهانـه» درون مثنوی «لیلی و مجنون» هاتفی». فصلنامـه نشر دانش (تهران: مرکز نشر دانشگاهی) بیستم، ش. ۲ (۱۳۸۲).
- شریفی، احمد. «مقایسه بین مثنوی کردی مـه م و زین احمد خانی و لیلی و مجنون نظامـی». فصلنامـه فرهنگ (علمـی-پژوهشی/ISC) (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)، ش. ۱۰ (۱۳۷۱).
- قائدعلی، صدرا. «تحلیل شخصیت و شخصیت پردازی نظامـی درون دو منظومـه «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»». فصلنامـه ادبیـات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند) (بیرجند: دانشگاه بیرجند)، ش. ۳ (۱۳۸۲).
- کراچکوفسکی، ایگناتای یولیـانوویچ. «تاریخ اولیـه داستان لیلی و مجنون درون ادبیـات عرب». فصلنامـه معارف. ترجمـهٔ احمد شفیعیها (تهران: نشر دانشگاهی)، ش. ۱۶و۱۷ (۱۳۶۸).
- «لیلی و مجنون». nazerismusic.com. بازبینیشده درون ۱۱ مارس ۲۰۱۲.
- ماناسریـان، آرمان. «مقایسه دو منظومـه «آنوش» و «لیلی و مجنون»». فصلنامـه ادبیـات تطبیقی (علمـی-پژوهشی/ISC) (جیرفت: دانشگاه آزاد جیرفت)، ش. ۳ (۱۳۸۶).
- موید، حشمت. «در مدار نظامـی (۳) (نقدی بر لیلی و مجنون نظامـی)». فصلنامـه ایران شناسی: پژوهش درون تاریخ و تمدن و و فرهنگ ایران و زبان و ادبیـات فارسی (تهران: بنیـاد مطالعات ایران)، ش. ۱۵ (۱۳۷۱).
- نوروزی، خورشید. «نقد و تحلیل شرحهای لیلی و مجنون نظامـی گنجوی». فصلنامـه زبان و ادبیـات فارسی (تهران: دانشکده ادبیـات دانشگاه آزاد تهران جنوب)، ش. ۷ (۱۳۸۶).
- وفایی، عباسعلی. «لیلی و مجنون نظامـی و فراق نامـه سلمان ساوجی». فصلنامـه زبان و ادب (تهران: دانشگاه علامـه طباطبائی - دانشکده ادبیـات و زبانـهای خارجی)، ش. ۱۷ (۱۳۸۲).
- وحید دستگردی، محمد. «منظومـه لیلی و مجنون حکیم نظامـی گنجوی/ تصحیح و تحشیـه شاعر و دانشمند ایرانی وحید دستگردی». ماهنامـه ارمغان ادبی، علمـی، تاریخی، اجتماعی (تهران) سی و هفتم، ش. ۲ (۱۳۴۷).
پیوند بـه بیرون
لیلی و مجنون درون پروژههای
متن مرتبط درون ویکینبشته
نگارخانـهٔ مرتبط درون ویکیانبار
- گوشـه لیلی و مجنون درون دستگاه راست پنجگاه (موسیقی ایرانی)
- راز عشق لیلیومجنون درون مثنوی لیلیومجنون نظامـی گنجهای|پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)
- لیلی و مجنون، چاپ مسکو، ۱۹۶۵ مـیلادی (فایل PDF)
- لیلی و مجنون، تصحیح وحید دستگردی، ۱۳۱۳ شمسی (فایل PDF)
[لیلی و مجنون - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد دانلود شعر مجنون که به بقچه داشت میلی]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 02 Sep 2018 02:38:00 +0000