پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
سیمُرغ نام یک پرندۀ اسطورهای-افسانـهای ایرانی است. گمنام همای او نقش مـهمـی درون داستانهای شاهنامـه دارد. گمنام همای کُنام (آشیـانـه) او کوه اسطورهای قاف است. دانا و خردمند هست و بـه رازهای نـهان آگاهی دارد. زال را مـیپرورد و همواره او را زیر بال خویش پشتیبانی مـیکند. بـه رستم درون نبرد با اسفندیـار رویینتن یـاری مـیرساند. جز درون شاهنامـه دیگر شاعران پارسیگوی نیز سیمرغ را چهرهٔ داستان خود قرار دادهاند. از جمله منطق الطیر، عطار نیشابوری نیز از آن دستهاند.
سیمرغ درون دوره ساسانی
نشان سیمرغ نگاره ایست با ساختاری پیچیده؛ مرغی افسانـهای با دُم طاووس، بدن عقاب و سر سگ و پنجههای شیر. نشان سیمرغ درون دوره ایران ساسانی، بر بسیـاری از جامـها و ظرفها نقش بسته و شاید نشان رسمـی شاهنشاهی ایران بوده باشد.[۱] نگارههای کشف شده بر بخش غربی دیوار افراسیـاب،[۲] درون شـهر سمرقند، شاه یـا شاهزادهای را نمایش مـیدهند کـه همان طرح، همانند جامـه خسرو پرویز بر دیوار طاق بستان، روی جامـه اش نقش بسته. پژوهشگر نگارههای دیوار افراسیـاب، پروفسور مارموده، (استاد انستیتوی باستانشناسی و هنر شرقی دانشگاه مارتین لوتر آلمان) درون پژوهش خود یـادآور شده کـه به دلیل وجود این نگاره بر پیکره خسرو بر طاق بستان، ممکن نیست نشانی ساده بوده باشد، او همچنین شبیـه بودن کلاه درون این دو پیکره را دلیل دیگری بر مـهم بودن شخصیت گمنام نقش بسته بر دیوار افراسیـاب مـیداند و در ادامـه بـه این نتیجه رسیده کـه نگاره سیمرغ، بـه احتمال بسیـار پیکر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی را نشان مـیدهد،[۱] چون تاریخ تقریبی ساخت آن نگارهها با سالهای پایـانی شاهنشاهی ساسانی منطبق، و همچنین از بین یکصد پیکره نقش بسته بر آن دیوار، تنـها یک نفر جامـه اش بـه این نشان آراستهاست. جامـه ابریشمـی (یـا کفتان) دیگری از پایـان دوره ساسانی درون موزه سرنوچی پاریس با همان نقش بـه نمایش گذاشته شده. شماری تکه پارچه ابریشمـی، کاشیها و ظرفهای سیمـین و زرین آن دوران نیز، سیمرغ را درون همان قالب و همان نقش نشان مـیدهند.
پیشینـه
پیشینـه حضور این مرغ اساطیری درون فرهنگ ایرانی بـه دوران باستان مـیرسد. آنچه از اوستا و آثار پهلوی بر مـیآید، مـیتوان دریـافت کـه سیمرغ، مرغی هست فراخبال کـه بر درختی درمان بخش بـه نام «ویسپوبیش» یـا «هرویسپ تخمک» کـه در بردارندهٔ تخمـهٔ همـهٔ گیـاهان است، آشیـان دارد. درون اوستا اشاره شده کـه این درخت درون در دریـای «و روکاشا» یـا «فراخکرت» قرار دارد. کلمـهٔ سیمرغ درون اوستا بـه صورت «مرغ وسئن» آمده کـه جزء نخستین آن بـه معنای «مرغ» هست و جزء دوم آن با اندکی دگرگونی درون پهلوی بـه صورت «سین» و در فارسی دری «سی» خوانده شدهاست و به هیچ وجه نمایندهٔ عدد ۳۰ نیست؛ بلکه معنای آن همان نام «شاهین» مـیشود. شاید هدف از این واژه (سی) بیـان صفت روحانیت آن مرغ بودهاست.[۳]
سیمرغ بعد از اسلام هم درون حماسههای پهلوانی هم درون آثار عرفانی حضور مـییـابد. سیمرغ درون شاهنامـهٔ فردوسی دو چهرهٔ متفاوت یزدانی (در داستان زال) و اهریمنی (در هفت خوان اسفندیـار) دارد. زیرا همـهٔ موجودات ماوراء طبیعت نزد ثنویـان (دوگانـه پرستان) دوقلوی متضاد هستند. سیمرغ اهریمنی بیشتر یک مرغ اژدهاست، فاقد استعدادهای قدسی سیمرغ یزدانی هست و بـه دست اسفندیـار درون خوان پنجمش کشته مـیشود. البته عدهای این تضاد را برآمده از اختلافات دینی اسفندیـار با خاندان رستم مـیدانند. اسفندیـار از پیروان دین زردشت هست و رستم بـه عقاید پیشازردشتی ایمان دارد. تقریبا هرآنچه پیش از زردشت اهورایی است، درون دین زردشتی، اهریمنی محسوب مـیشود. سیمرغی هم کـه همـیشـه بـه یـاری خاندان رستم مـیآید، درون خوان پنجم، با هیبتی اهریمنی، مانع اسفندیـار و گسترش دین او مـیشود. ناگفته نماند سیمرغ، درون دین بهی پسازرتشتی، دوباره وجه مثبت و اهورایی خود را بـه دست مـیآورد.
سیمرغ مظهر خرد تمام و بی نقص هست که پاسخ تمام پرسشها را درون خود دارد، و اسفندیـار فره ایزدی دارد و رسالت انتشار مذهب بر دوش اوست کـه در مسیر تعالی خود سیمرغ را از مـیان برمـیدارد. اسفندیـار با وجودی کـه فرهٔ ایزدی دارد و مرتکب گناهی نمـیشود ولی شخصیت نیکی درون شاهنامـه ندارد چنانکه با حیله بعد از هفت خوان راهنمای خود را مـیکشد درون قیـاس با رستم کـه وفای بـه عهد مـیکند و راهنمای خود درون هفت خوان را بـه پادشاهی مازندران مـیرساند
ورود سیمرغ یزدانی بـه شاهنامـه با تولد «زال» آغاز مـیشود. «سام» پدر زال فرمان مـیدهد فرزندش را کـه با موهای سپید بـه دنیـا آمده درون صحرا رها کنند که تا از بین برود. سیمرغ بـه سبب مـهری کـه خدا درون دلش مـیافکند، زال را بـه آشیـانـه مـیبرد و مـیپرورد. سرانجام وقتی سام بـه دنبال خوابی کـه دیدهاست بـه پای البرز کوه (جایگاه سیمرغ)[۴] بـه سراغ زال مـیآید، سیمرغ بعد از وداع با زال پری از خود را بـه او مـیدهد که تا به هنگام سختی از آن استفاده کند. سیمرغ دو جا درون شاهنامـه کمکهای مـهمـی بـه زال مـیکند. یکی بـه هنگام بـه دنیـا آمدن رستم کـه به علت درشت بودن تولدش با مشکل مواجه شدهاست و سیمرغ با چاره جویی بـه هنگام، این مشکل را بر طرف مـیکند. دیگری بـه هنگام جنگ رستم و اسفندیـار هست که رستم ناتوان از شکست اسفندیـار با روشی کـه سیمرغ بـه وی مـیآموزد موفق مـیشود اسفندیـار را درون نبرد مغلوب کند. سیمرغ هم چنین زخمهای بدن رستم و رخش را درمان مـیکند.
اگرچه درون شاهنامـه سیمرغ بـه منزلهٔ موجودی مادی تصویر مـیشود، اما صفات و ویژگیهای کاملاً فراطبیعی دارد. ارتباط او با این جهان تنـها از طریق زال است. بـه یکی از امشاسپندان یـا ایزدان یـا فرشتگان مـیماند کـه ارتباط گهگاهشان با این جهان، دلیل تعلق آنـها با جهان مادی نیست. سیمرغ درون دیگر متون اساطیری فارسی، همچون «گرشاسب نامـه» اسدی توسی، چهرهای روحانی و فرا طبیعی ندارد. اصولاً جز درون بخش اساطیری شاهنامـه، بعد از اسلام ما متن اساطیری بـه معنای حقیقی کلمـه نداریم، بـه همـین سبب هست که سیمرغ تنـها با شخصیت و ظرفیت بالقوه تأویلپذیری اسطورهایش کـه در شاهنامـه ظاهر مـیشود، بـه آثار منظوم و منثور عرفانی فارسی راه مـییـابد و از طریق شخصیت رمزی خود درون عنصرهای فرهنگ اسلامـی جذب مـیگردد. اما روشن نیست کـه دقیقاً از چه زمانی و به دست چهی سیمرغ صبغهٔ عرفانی گرفتهاست.
پس از شاهنامـهٔ فردوسی کتابهای دیگری نیز درون ادبیـات فارسی هست کـه در آنـها نشانی از سیمرغ و خصوصیـاتش آمدهاست. از جملهٔ آنـها کتابها و رسالههای زیر را مـیتوان برشمرد: گمنام همای رسالة الطیر ابن سینا، ترجمـهٔ رسالة الطیر ابن سینا توسط شـهاب الدین سهروردی، رسالة الطیر احمد غزالی، روضة الفریقین ابوالرجاء چاچی، نزهت نامـهٔ علایی (از نخستین دانش نامـهها بـه زبان فارسی)، بحر الفواید (متنی قدیمـی از قرن ششم کـه در قرن چهار و پنج شکل گرفته و در نیمـهٔ دوم قرن ششم درون سرزمـین شام نوشته شدهاست) و از همـه مـهمتر منطق الطیر عطار.
منطق الطیر عطار داستان سفر گروهی از مرغان بـه راهنمایی هدهد بـه کوه قاف به منظور رسیدن بـه آستان سیمرغ است. هر مرغ بـه عنوان نماد دستهٔ خاصی از انسانها تصویر مـیشود. سختیهای راه باعث مـیشود مرغان یکی یکی از ادامـهٔ راه منصرف شوند. درون پایـان، سی مرغ بـه کوه قاف مـیرسند و در حالتی شـهودی درون مـییـابند کـه سیمرغ درون حقیقت خودشان هستند. اکثر محققان ادبیـات، از جمله «شفیعی کدکنی» بر این باورند کـه در این داستان، سیمرغ رمزی از وجود حق تعالی است. سیمرغ رمز آن مفهومـی هست که نام دارد و نشان ندارد. ادراک انسان نسبت بـه او ادراکی هست «بی چگونـه». سیمرغ درون ادبیـات ما گاهی رمزی از وجود آفتاب کـه همان ذات حق است، نیز مـیشود. ناپیدایی و بی همتا بودن سیمرغ، دستاویزی هست که او را مثالی به منظور ذات خداوند قرار مـیدهد.
جستارهای وابسته
- سیمرغ بلورین
- سیمرغ درمانگر
- سرو کشمر
- شیر و خورشید
- درفش کاویـان
- سنگنگارههای ساسانی
پانویس
منابع
- ۱- منطق الطیر، عطار نیشابوری، تصحیح محمد رضا شفیعی کدکنی، انتشارات سخن، ۱۳۸۳
- ۲- دیدار با سیمرغ، تقی امداریـان، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴
- ۳- سی مرغ و سیمرغ، علینقی منزوی، انتشارات راه مانا، ۱۳۷۹
- ۴- سیمرغ درون قلمرو فرهنگ ایران، علی سلطانی گرد فرامرزی، انتشارات مبتکران، ۱۳۷۲
بخشی از مطالب برگرفته از دانشنامـه رشد.
پیوندها
- سیمرغ درون دانشنامـه ایرانیکا، نوشته هانس پیتر اسمـیت
- سیمرغ، نوشته هما قهرمانی
- سیمرغ، نوشته دوم از هما قهرمانی
- دیوار افراسیـاب، نشان سیمرغ نقش بسته بر جامـه شاه ساسانی (شاید یزدگرد سوم) Afrasiab wall, Western wall, Senmurv symbol
- بهار نوایی، «سیمرغ از شاهنامـه بـه اپرا»، جدید آنلاین، ۹ نوامبر ۲۰۰۹: [۱]
- سیمرغ: یک پروژهٌ موسیقائی
- ضبط ویدوئی بخش کوتاهی از اپرای سیمرغ، ضبط شده درون هنگام تمرین درون تهران درون ماه دسامبر ۲۰۰۹: [۲]
[سیمرغ - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد گمنام همای]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 27 Jul 2018 21:51:00 +0000