پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

فریدریش نیچه شناسنامـه نام کامل فریدریش ویلهلم نیچه حیطه زیبایی‌شناسی، اهنگ مستانی خداناباوری، فلسفه اخلاق، اگزیستانسیـالیسم،

متافیزیک، هیچ‌انگاری، هستی‌شناسی، فلسفه تاریخ، شاعری، روان‌شناسی، تراژدی

دوره فلسفه قرن نوزدهم مکتب فردگرایی، اگزیستانسیـالیسم
پسانوگرایی، پساساختارگرایی
فلسفه قاره‌ای زادروز ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ زادگاه روکن، پروس تاریخ مرگ ۲۵ اوت ۱۹۰۰ (۵۵ سال) محل مرگ وایمار، امپراتوری آلمان
متأثر از
  • فیودور داستایفسکی، یوهان ولفگانگ فون گوته، آرتور شوپنـهاور، رالف والدو امرسون، هراکلیتوس، پارمنیدس، باروخ اسپینوزا، چارلز داروین، مـیشل دو مونتنی، یوهان گوتفرید هردر، یوهان یواخیم وینکلمان، واگنر، حافظ
اثرگذار بر
  • زیگموند فروید ،آندره ژید، اروین یـالوم، مارتین هایدگر، تئودور آدورنو ،آلبر کامو، ژیل دلوز، مـیشل فوکو، لئو اشتراوس، کارل گوستاو یونگ، ژان-پل سارتر، ژاک دریدا، اسوالد اشپنگلر، برنارد ویلیـامز، راینر ماریـا ریلکه
امضا

فریدریش ویلهِلم نیچه (به آلمانی: Friedrich Wilhelm Nietzsche) (زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ – درگذشتهٔ ۲۵ اوت ۱۹۰۰) فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی و استاد لاتین و یونانی بود کـه آثارش تأثیری عمـیق بر فلسفهٔ غرب و تاریخ اندیشـهٔ مدرن بر جای گذاشته‌است.[۱][۲][۳][۴]

در سال ۱۸۶۹ با ۲۴ سال سن، بـه کُرسی فیلولوژی کلاسیک درون دانشگاه بازل دست یـافت کـه جوان‌ترین فرد درون نوع خود درون تاریخ این دانشگاه به‌شمار مـی‌رود. اهنگ مستانی درون سال ۱۸۷۹ بـه خاطر بیماری‌هایی کـه در تمام طول زندگی با او همراه بود، از سمت خود درون دانشگاه بازل کناره‌گیری کرد و دههٔ بعدی زندگانی‌اش را بـه تکمـیل هستهٔ اصلی آثار خود کـه تا پیش آن بـه نگارش درآورده بود، اختصاص داد. او بیماری خود را موهبتی مـی‌داند کـه باعث زایش افکاری نو درون وی شده‌است.[۵] درون سال ۱۸۸۹ درون سن ۴۴ سالگی، قوای ذهنی‌اش را به‌طور کامل از دست داد و دچار فروپاشی کامل ذهنی گردید.[۶] او سال‌های باقی‌مانده عمر را تحت مراقبت مادرش (تا زمان مرگ او درون سال ۱۸۹۷) و پس از آن ش الیزابت فورستر-نیچه گذراند و سرانجام درون سال ۱۹۰۰ درون گذشت.[۷]

شاکلهٔ اصلی نوشته‌های نیچه از جدل فلسفی، شاعری، نقد فرهنگی و قصه تشکیل شده و در کنار آن به‌طور گسترده‌ای نیز بـه هنر، لغت‌شناسی، تاریخ، دین و دانش پرداخته شده‌است. اهنگ مستانی نوشته‌های او درون عین آنکه سرشار از جملات قصار و گوشـه کنایـه[۸] است، شامل مباحث بسیـار دیگری همچون اخلاق، زیبایی‌شناسی، تراژدی، معرفت‌شناسی، خداناباوری و خودآگاهی نیز مـی‌گردد. بنیـان‌های اصلیِ فلسفهٔ او عبارتند از نقدهایی تند علیـه حقیقت مطلق درون دفاع از منظرگرایی، انگارهٔ «آپولونی و دیونیسی»، نقدهایی تبارشناسانـه بر دین و اخلاق مسیحی و نظریـه او درون این رابطه تحت عنوان «اخلاق ارباب-برده‌ای»،[۹] تصدیق زیبایی‌شناسانـهٔ هستی و وجود درون واکنش بـه پدیدهٔ «مرگ خدا» و بحران عمـیق هیچ‌انگاری، و تعریف سوژه بشری بـه عنوان تجلی‌گاه اراده‌های متنازع و در-کشاکش کـه در مجموع با عنوان «اراده قدرت» شناخته مـی‌شود.[۱۰] نیچه درون آثار بعدی‌اش مفاهیم تأثیرگذاری همچون «اَبَر-مرد» و «بازگشت جاودان» را مطرح کرد و به‌طور فزاینده‌ای با قدرت‌های خلّاقهٔ فرد بـه عنوان نیرویی به منظور غلبه بر پیش‌فرض‌های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و نیل بـه ارزش‌های نو و سلامتِ زیبایی‌شناسانـه درگیر شد و به غور و تفحّص درون بابِ آن‌ها پرداخت.[۱۱]

پس از درگذشتِ نیچه، او الیزابت فورستر-نیچه متصدّی و ویراستار دست‌نوشته‌های او شد و شماری از آثار منتشرنشدهٔ او را جهتِ تطابق با ایدئولوژی ملی‌گرایـانـهٔ آلمانیِ شخصی‌اش بازنویسی کرد، و در عین حال دیدگاه‌های صریح او را کـه به روشنی درون تضاد با یـهودستیزی و ملی‌گرایی بودند دچار واگردانی، پیچیدگی و غموض کرد. آثار نیچه درون ویراست‌های چاپی الیزابت بـه فاشیسم و نازیسم ارتباط داده شد،[۱۲] اما شماری از پژوهشگران قرن بیستم چنین خوانشی از آثار نیچه را بـه چالش کشیدند و ویراست‌های اصلاح‌شدهٔ آثار او بـه زودی عرضه گردید.[۱۳] اندیشـه‌های او درون دههٔ ۱۹۶۰ بار دیگر بـه محبوبیت رسید، و از آن زمان تاکنون تأثیری عمـیق بر اندیشمندان حوزه‌های فلسفه (به خصوص مکاتب فلسفه قاره‌ای همچون اگزیستانسیـالیسم، پست‌مدرنیسم و پسا-ساختارگرایی)، هنر، ادبیـات، روانشناسی، سیـاست و فرهنگ عامـه درون قرن بیستم و بیست و یکم گذاشته‌است.[۱۱][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]

از مشـهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفهٔ امروزی بر مبنای سؤالات بنیـادینی دربارهٔ بنیـان ارزشـها و اخلاق بوده‌است. نوشته‌های وی سبک تازه‌ای درون زبان آلمانی محسوب مـی‌شد؛ نوشته‌هایی بسیـار ژرف و پر از ایجاز، آمـیخته با افکاری انقلابی کـه نیچه خود روش نوشتاری خویش را گزین گویی‌ها مـی‌نامـید. یکی از مشـهورترین جملات او «خدا مرده‌است»[۱۸][۱۹] مـی‌باشد کـه بحث‌های فراوانی را پدیدآورده است.

زندگی

نیچه درون ۱۷ سالگی، سال ۱۸۶۱

او درون ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ درون شـهر کوچک روکن واقع درون لایپزیک پروس بـه دنیـا آمد. بـه دلیل مقارنت این روز با روز تولد فریدریش ویلهلم چهارم، پادشاه وقت پروس، کـه در روز تولد نیچه چهل و پنج ساله مـی‌شد، پدر او کـه معلم چند تن از اعضای خاندان سلطنت بود، نام کوچک پادشاه را بر فرزند خود نـهاد (نیچه بعدها بخش مـیانی نام خود ویلهلم را حذف کرد[۲۰]).

والدین او کارل لودویگ نیچه (۱۸۴۹–۱۸۱۳) کـه کشیشی لوتری و سابقاً یک معلم بود و فرانسیسکا نیچه (۱۸۹۷–۱۸۲۶) یک سال پیش از متولد شدن نیچه درون سال ۱۸۴۳ ازدواج د. آن‌ها صاحب دو فرزند دیگر نیز شدند: الیزابت فورستر-نیچه متولد ۱۸۴۶ و پسری دیگر بـه نام لودویگ جوزف متولد ۱۸۴۸. وقتی نیچه پنج سال داشت، پدرش بر اثر یک ناخوشی مزمن مغزی درگذشت. شش ماه بعد از آن فرزند آخر خانواده لودویگ جوزف درون دو سالگی فوت کرد.[۲۱] نیچه بعد از آن همراه با خانواده بـه ناومبورگ نقل مکان کرد. درون آنجا با مادربزرگِ مادری و دو ٔ مجرد نیچه زندگی مـی‌د. بعد از فوت مادربزرگش درون سال ۱۸۵۶، بـه خانـهٔ اصلی خود کـه هم‌اکنون بـه موزه و مرکز مطالعات نیچه بدل شده‌است نقل مکان د.

تحصیلات

او درون ابتدا درون یک مدرسه پسرانـه و پس از آن مدرسه‌ای خصوصی مشغول بـه تحصیل شد، و در همان‌جا با افراد همچون گستاو کروگ،[۲۲] رادولف واگنر[۲۳] و ویلهلم پیندر[۲۴] کـه از خانواده‌های بسیـار محترم بودند رابطه دوستی برقرار کرد. درون سال ۱۸۵۴ بـه دبیرستان معروف دوم‌گیمنازیوم (Domgymnasium) درون ناومبورگ وارد شد. بعداً بـه خاطر خدمتی کـه پدرش بـه عنوان کشیش بـه دولت کرده بود، بورسیـه تحصیل درون مدرسه پفورتا (Pforta) کـه از شـهرتی جهانی برخوردار بود بـه او پیشنـهاد گردید.[۲۵] او بـه این مدرسه منتقل گردید و در مـیانـهٔ سال‌های ۱۸۵۸ که تا ۱۸۶۴ درون آنجا بـه تحصیل مشغول شد. درون همان‌جا با افرادی همچون پائول یـاکوب دویسِن[۲۶] و کارل فون گرسدورف[۲۷] دوست شد. او همچنین اوقاتی را بـه شاعری و نگارش موسیقی مـی‌گذراند. او تابستان‌ها درون ناومبورگ هدایت یک انجمن ادبی و موسیقایی بـه نام «گرمانیـا» (Germania) را بر عهده داشت. نیچه درون مدرسه پفورتا توانست بنیـه‌ای قوی درون چندین زبان - یونانی، لاتین، عبری و فرانسوی -ب کند و این‌گونـه قادر بـه مطالعهٔ منابع دست اول مـهم شود.[۲۸] او درون این دوران به منظور نخستین بار دوری از خانواده را درون محیط محافظه‌کارانـهٔ یک شـهر کوچک تجربه کرد.[۲۹]

نیچه جوان

نیچه درون پفورتا تمایل بـه دنبال موضوعاتی داشت کـه معمولاً نامناسب و ناشایست توصیف مـی‌شدند. درون همـین دوره، با آثار شاعر تقریباً ناشناختهٔ آن عصر، فریدریش هولدرلین، آشنا شد و از او بـه عنوان «شاعر محبوب» خویش یـاد کرد، و در مقاله‌ای کـه در باب او نوشت، بیـان داشت کـه این شاعرِ مجنون، آگاهی را بـه «متعالی‌ترین کمال» خود رسانیده‌است.[۳۰] معلّمـی کـه مقالهٔ نیچه را تصحیح کرد نمرهٔ خوبی بـه کار او داد، اما از سویی بـه نیچه توصیـه کرد کـه در آینده، خود را بـه نویسندگانی سالم‌تر، با بیـانی روشن‌تر و البته «آلمانی» تر مشغول کند. او همچنین درون این دوره با ارنست اورتلپ[۳۱] کـه شاعری غیرعادی، کافرکیش و اغلب مست و لم‌یعقل بود آشنا گردید کـه جسدش چند هفته بعد از ملاقاب با نیچهٔ جوان درون یک آبراهه پیدا شد. احتمالاً او بوده‌است کـه نیچه را با موسیقی و آثارِ ریچارد واگنر آشنا کرده‌است.[۳۲] شاید تحتِ تأثیر اورتلپ بود کـه روزی نیچه و یکی از همکلاسانش بـه نام ریشتر، مست و مخمور بـه مدرسه بازگشتند و در آن وضعیت با یک معلم روبه‌رو شدند، کـه همـین امر باعث تنزّل نیچه از تراز اوّل بودن درون کلاس و مخدوش شدن وجهه‌اش بـه عنوان یک دانش‌آموز نمونـه و کامل گردید.[۳۳]

پس از فارغ‌التحصیلی درون سپتامبر ۱۸۶۴،[۳۴] بـه امـید رسیدن بـه مقام کشیش پروتستان، درون دانشگاه بن بـه تحصیلِ الهیـات و فیلولوژی کلاسیک مشغول شد. او و دویسن دوره‌ای کوتاه بـه عضویت انجمن برادری بوشِن‌شافت (Burschenschaft) درون فران درآمدند. بعد از یک ترم تحصیل، نیچه بـه مطالعات الهیـاتی خویش پایـان داد و ایمان و اعتقادات مسیحی خویش را رها کرد.[۳۵] درون همان دورانِ نگارش مقالهٔ خود با عنوان «سرنوشت و تاریخ» درون سال ۱۸۶۲، نیچه استنباط کرده بود کـه تعالیم بنیـادین مسیحیت تحتِ تأثیر پژوهش‌های تاریخی بی‌اعتبار گشته‌است؛[۳۶] اما از سویی بـه نظر مـی‌رسد درون همـین دوران کتاب «زندگی مسیح» نوشتهٔ داوید اشتراوس نیز بر نیچه جوان تأثیری عمـیق بر جای گذاشته‌است.[۳۶] افزون بر این، کتاب «جوهر مسیحیت» نوشتهٔ لودویگ فوئرباخ کـه در آن نویسنده استدلال کرده‌است کـه مردم خدا را آفریده‌اند بر نیچه تأثیرگذار بود.[۳۷] درون ژوئن ۱۸۶۵، نیچه درون نامـه‌ای بـه شدیداً مذهبیِ خود خبر از رها ایمان مذهبی خویش داد. نیچه درون بخشی از این نامـه چنین مـی‌نویسد:

«و این‌گونـه راه‌ها از یکدگر جدا افتد: اگر طالب خوشی و آرامش روح هستی، بعد ایمان داشته باش. لیک اگر طالب آنی کـه مُریدِ حقیقت باشی، بعد تحقیق و جستجو کن…»[۳۸]

نیچه، ۱۸۶۹
نیچه درون لباس سربازی ۱۸۶۸

در ۱۷ اوت ۱۸۶۵، بن را ترک کرد و رهسپار دانشگاه لایپزیک شد که تا تحت نظر فریدریش ویلهلم ریچل[۳۹] بـه مطالعه لغت‌شناسی بپردازد.[۴۰] درون آنجا بود کـه با هم‌کلاسیِ خود اروین روده[۴۱] پیوند دوستیِ نزدیکی برقرار کرد. نخستین آثار او درون حوزهٔ لغت‌شناسی به‌زودی درون همـین دوران ظاهر شدند.

او درون سال ۱۸۶۵ تمامـیِ آثار آرتور شوپنـهاور را مطالعه کرد. او بیداری علایق فلسفی خود را مرهونِ مطالعهٔ کتاب «جهان همچون اراده و تصور» اثر شوپنـهاور مـی‌دانست؛ و بعدها تصدیق کرد کـه او یکی از معدود اندیشمندانی هست که برایشان احترام قائل است، و بخش «شوپنـهاور همچون آموزگار» را درون کتاب «تأملات نابهنگام» بـه افتخار او بـه نگارش درآورد.[۴۲] او درون دانشگاه لایپزیک با فلسفهٔ یونان نیز آشنا گردید.

او درون سالِ ۱۸۶۶ کتابِ «تاریخِ ماتریـالیسم»[۴۳] نوشتهٔ فریدریش آلبرت لانگه[۴۴] را مطالعه کرد. شروحی کـه لانگه درون این کتاب درون بابِ فلسفهٔ ضد-ماتریـالیستی کانت، خیزشِ ماتریـالیسمِ اروپایی، علاقهٔ روبه‌رشدِ اروپا بـه دانش، نظریـهٔ فرگشت چارلز داروین، و طغیـان‌های عمومـی علیـه سنّت و سلطه ارایـه کرده بود شدیداً نیچه را مجذوبِ خود ساخت. محیطِ فرهنگیِ عصری کـه در آن مـی‌زیست، نیچه را بیش از پیش تهییج کرد کـه افق‌های مطالعاتیِ خود را بـه فراسوی حوزه‌های لفت‌شناسی بسط دهد و مطالعاتِ فلسفی‌اش را همچنان دنبال کند، هر چند او ارایـهٔ توضیحی فرگشتی درون بابِ حسّ زیبایی‌شناسانـهٔ بشری را ناممکن مـی‌دانست.[۴۵]

او درون سال ۱۸۶۷ به منظور یک سال خدمتِ داوطلبانـه درون توپخانـهٔ ارتشِ پروس درون ناومبورگ ثبت‌نام کرد. درون این دوران، او درون مـیان هم‌قطاران تازه‌واردش بـه عنوانِ بهترین سوارکار شناخته شد، و افسرانِ او پیش‌بینی د کـه او به‌زودی بـه مقامِ فرماندهی دست خواهد یـافت. با این حال، درون مارسِ ۱۸۶۸ هنگامِ پ بر زینِ اسب ‌اش با قاشِ زین برخورد پیدا کرد و ماهیچه‌های سمتِ چپ آن از دو ناحیـه دچار پارگی شد؛ این مسئله باعث شد کـه تواناییِ راه رفتن را به منظور ماه‌ها از دست بدهد.[۴۶][۴۷] از همـین رو، نیچه بارِ دیگر توجّهِ خود را بـه مطالعاتِ پبشینِ خویش معطوف کرده و آنـها را درون سال ۱۸۶۸ تکمـیل کرد، و بعدها درون همان سال به منظور نخستین بار با ریچارد واگنر ملاقات کرد.[۴۸]

استادی درون بازل

نا حدودی بـه واسطهٔ حمایت‌های ریچل، نیچه درون سال ۱۸۶۹ پیشنـهادی قابل‌توجه به منظور مقام استادیِ لغت‌شناسیِ کلاسیک درون دانشگاه بازل سوییس دریـافت کرد. درون آن زمان نیچه تنـها ۲۴ سال داشت و هنوز نـه دورهٔ دکتریِ خود را بـه پایـان رسانیده بود و نـه گواهیِ شایستگیِ علمـی دریـافته کرده بود. درون اینجا نیز باز با حمایت‌های ریچل از سوی دانشگاه لایپزیک بـه او دکترای افتخاری داده شده بود.[۴۹] این پیشنـهاد درون زمانی بـه او ارایـه شد کـه او داشت بـه تغییر رشته از لغت‌شناسی بـه علومِ تجربی فکر مـی‌کرد، لیک بـه هر روی، او این پیشنـهاد را پذیرفت.[۵۰] که تا به امروز، هنوز هم نام نیچه درون فهرستِ جوان‌ترین اساتیدِ ثابتِ علومِ کلاسیک بـه چشم مـی‌خورد.[۵۱]

او درون این دوران آشنایی نزدیکی با «یـاکوب بورکهارت» نویسنده کتاب «تمدن فرهنگی رنسانس درون ایتالیـا» داشت. او هوادار فلسفهٔ آرتور شوپنـهاور فیلسوف شـهیر آلمانی بود و با واگنر آهنگساز آلمانی دوستی نزدیکی داشت. وی بعدها گوشـهٔ انزواء گرفت و از همـه دوستانش رویگردان شد.

او درون طول دوران تدریس درون دانشگاه بازل با واگنر آشنایی داشت. قسمت دوم کتاب تولد تراژدی که تا حدی با دنیـای موسیقی «واگنر» نیز سروکار دارد. نیچه این آهنگساز را با لقب «مـینوتار پیر» مـی‌خواند. برتراند راسل درون «تاریخ فلسفه غرب» درون مورد نیچه مـی‌گوید: «ابرمرد نیچه شباهت بسیـاری بـه زیگفرید (پهلوان افسانـه‌ای آلمان) دارد فقط با این تفاوت کـه او زبان یونانی هم مـی‌داند.»

با رسیدن بـه اواخر دهه۱۸۷۰ نیچه بـه تنویر افکار فرانسه مشتاق شد و این درون حالی بود کـه بسیـاری از تفکرات و عقاید او درون آلمان جای خود را درون مـیان فیلسوفان و نویسندگان پیدا کرده بود.

ترک شـهروندی آلمان

نیچه و لو آندره آس سالومـه و پل ری درون ۱۸۸۲

در سال ۱۸۶۹ نیچه شـهروندی «پروسی» خود را ملغی کرد و تا پایـان عمرش بی سرزمـین ماند. او درون حالی کـه در آلمان، سوئیس و ایتالیـا سرگردان بود و در پانسیون زندگی مـی‌کرد بخش عمده‌ای از آثار معروف خود را آفرید.

تغییر نام

نیچه ادعا کرد کـه دارای تباری از یک خانواده سرشناس لهستانی هست و بر این مسئله اصرار زیـادی نیز ورزید. از او نقل شده‌است کـه نوشته: «آلمان دارای ملتی بزرگ هست چرا کـه مردمانش خون لهستانی درون رگهایشان جاریست… من بـه لهستانی‌تبار بودن خود افتخار مـی‌کنم.»[۵۲][۵۳] نیچه نوشت: «به من گفته شده کـه نیـاکانم از سرشناسان لهستانی بوده‌اند کـه حدود یکصد سال پیش بـه واسطه باورهای مذهبی‌شان (پروتستان درون لهستان اکثریت کاتولیک) مجبور بـه ترک خانـه و سرزمـینشان شدند؛ نامشان بعد از مـهاجرت، آلمانی‌مآب مـی‌شود و از نیتسکی (Niëtzky) بـه نیچه (Nietzsche) تغییر داده مـی‌شود.[۵۴]

«لو آندره آس سالومـه» یک افسر ارتش روسیـه بود کـه به دردناک‌ترین عشق نیچه بدل شد. او مـی‌گوید: «من درون مقابل چنین روحی قالب تهی خواهم کرد» و «از کدامـین ستاره بر زمـین افتادیم که تا در اینجا یکدیگر را ملاقات کنیم.» اینـها نخستین جملاتی بود کـه نیچه درون نخستین ملاقاتش با سالومـه بر زبان آورد.

جنون و مرگ

پرتره کشیده شده توسط هانس الده درون ۱۹۰۰

در باب شروع جنون نیچه روایتی معروف وجود دارد کـه مـی‌گوید روز سوم ژانویـه ۱۸۸۹ نیچه درون مـیدان کارلو آلبرتوی[۵۵]تورین داشت قدم مـی‌زد کـه با صحنـهٔ شلّاق زدنِ یک اسب توسط یک کالسکه‌چی روبه‌رو گردید. نیچه با دیدنِ این صحنـه منقلب مـی‌شود و به سوی آن حیوان مـی‌شتابد: نیچهٔ گریـان گردن اسب را درون آغوش مـی‌گیرد و با مـهربانی نوزاش مـی‌کند؛ و پس از چند لحظه درون برابر چشمان حیرت‌زدهٔ کالسکه‌چی و ناظران ناگهان نقش بر زمـین مـی‌شود. جنون ووف معنویِ نیچه با این اتفاق درون مـیدان کارلو آلبرتو آغاز مـی‌شود.[۵۶][۵۷]

نیچه زندگی شخصی پر تلاطمـی داشت و چندان با زنان هم مـیانـه‌ای نداشت. نیچه دائماً بیمار بوده و سردرد داشته و این سردردها را نتیجه زایش افکار نو مـی‌دانسته‌است. درون اواخر عمر نیچه ش از او مراقبت مـی‌کرد. نیچه درون ده سال آخر عمرش عملاً مجنون بود. برخی روانپزشکان هم‌عصر نیچه بـه ویژه پزشکان معالج او علت دیوانگیِ نیچه را فلج تدریجیِ مغزی ناشی از عفونت سیفلیس دانستند.[۵۸] بنا بر این نظریـه، طی سال‌های ۱۸۶۴ که تا ۱۸۸۸ نیچه ابتدا درون یکی از روسپی‌خانـه‌های اروپا بـه سیفلیس مبتلا شده و سپس دچار فلج مغزی گردیده‌است. مدتی این تشخیص معیـار عام و خاص بود و تا اواسط قرنِ بیستم بسیـاری بـه آن استناد مـی‌د؛ موردی کـه بعداً هم از لحاظ روان‌شناختی و هم پزشکی بـه چالش کشیده شد. الیزابت فورستر-نیچه او معتقد بود عامل جنون او استعمال کلورال[۵۹] (نوعی مسکن کـه نیچه به منظور دردهای خود استفاده مـی‌کرد) است. او همچنین مدعی بود کـه کار فکری شدید نیز درون آشفتگی‌های ذهنی برادرش نقش زیـادی داشته‌است.[۶۰]

برخی پژوهشگران از جمله پییر کلوسفسکی بـه دیوانگیِ ساختگی نیچه اعتقاد دارند.[۶۱][۶۲] بنا بر این نظریـه، نیچه توطئه کرده و طبقِ برنامـه‌ای از پیش تنظیم‌شده طوری نقش بازی کرده‌است کـه با وانمود ِ خود هم جامعه و هم زمانـهٔ خود را دست بیندازد. این نظریـه با استناد بـه برخی پاره‌نوشت‌های نیچه بیش از پیش تقویت مـی‌شود. مثلاً او درون کتابِ «سپیده‌دم» چنین مـی‌نویسد:

«تقریباً درون همـه‌جا جنون و دیوانگی راهِ اندیشـهٔ جدید را باز مـی‌کند… قدیمـی‌ها فکر مـی‌د کـه آنجا کـه جنون ظاهر مـی‌شود ذره‌ای نبوغ و خردمندی نیز همراهِ آن است… وقتی انسانِ برتر مـی‌خواهد یوغِ اخلاقِ حاکم را متلاشی و قانونی جدیدی را وضع کند ناچار هست دیوانـه شود؛ یـا اگر واقعاً دیوانـه نباشد [با رجوع بـه متن کتاب مشخص مـی‌شود کـه نیچه زیر عبارت «اگر واقعاً دیوانـه نباشد» خط کشیده‌است!] خود را بـه دیوانگی بزند… مشاهده مـی‌شود کـه حتی نوآوران علمِ عروض مجبور شده‌اند نگرشِ شاعریِ تازهٔ خود را زیر نقابِ جنون پنـهان و مطرح کنند… چگونـه مـی‌توان دیوانـه شد وقتی دیوانـه نباشی و شجاعتِ وانمود بـه آن را نداشته باشی؟... ای نیروهای الهی بـه من دیوانگی عطا کنید، آری دیوانگی عطا کنید که تا بتوانم بالأخره خودم را باور کنم! آری بـه من هذیـان، تشنج، روشنایی و تاریکی بدهید…»[۶۳]

نیچه درون ادامـه مـی‌نویسد کـه در یونان باستان سه شیوهٔ جنون وجود داشته‌است: جنون ساختاری (وجودی)، جنون عمد (ارادی) و جنون ساختگی (تظاهر). درون گفتارِ دیگری از همـین اثر، نقش مؤثر جنون درون تغییر و تحوّل جامعهٔ سنتی مطرح شده‌است:

«تمامـیِ رهبرانِ معنوی ملت‌ها بـه عوامل دیوانگی و شـهادت متوسل مـی‌شدند و با تغییر آداب و رسوم جامعه روند راکد آن را متحوّل مـی‌د.»[۶۴]

نیچه درون کتاب «دانش طربناک» مـی‌گوید کـه مردمِ عوام اشخاص برجسته و تاریخ‌ساز را دیوانـه مـی‌پندارند:

«به چشم عوام، احساسات والا و سخاوتمندانـه فاقدِ فایدهٔ عملی و در نتیجه بـه دور از واقعیت است… آدم‌های حقیر، آدم نجیب و بزرگ‌منش را دیوانـه مـی‌پندارند، چون او سرشتِ نامعقول‌تری دارد. کشش انسان‌های برتر بـه طرف چیزهای استثنائی است، چیزهایی کـه هیچ جذابیتی به منظور سایر مردم ندارد.»[۶۵]

او همچنین درون نامـه‌ای بـه پیتر گاست صمـیمـی‌ترین دوست خود مـی‌نویسد:

«هر روز بیشتر بـه این واقعیت پی مـی‌برم کـه زندگی را نمـی‌توان تحمل کرد مگر دیوانگی چاشنی آن باشد.»[۶۶]

به باور مـیشل فوکو، یکی از مـهمترین شخصیت‌های مرزی درون تاریخ جنون کـه برحسب شرایط مربوط بـه عصر روزگار خود وارد مرحله جنون گردیده، بی‌شک نیچه است. یکی از مـهمترین مقولات انسان‌شناسی ساحتی از وجود انسانی هست که درون برزخی از عقل و عشق، سکر و صحو یـا خرد و جنون بسر مـی‌برد. انسان‌هایی از آنان بـه «انسان‌های مرزی» تعبیر مـی‌شود، محصول عدم تعیّن بـه جغرافیـای معنوی خاص مـی‌باشند و در تعابیر عرفانی، بـه عقلاءالمجانین شـهرت یـافته‌اند. این بُعد وجودی انسان را از آن لحاظ مـی‌توان بـه انسان‌های مرزی تعبیر کرد، کـه در وجود آنان، جدال مـیان «جهان‌های موازی» مشاهده مـی‌شود؛ لذا زمانی کـه از تجربه‌های عالم معنا درون عالم ناسوت سخن مـی‌گویند یـا بنا بر منطق آن جهان متعالی و شـهودی درون این جهان ناسوت عمل مـی‌کنند، توسط انسان‌ها متهم بـه جنون مـی‌گردند.[۶۷]

خاطره‌ای از روزهای اول جنون نیچه وجود دارد کـه نظریـه «دیوانگی عرفانی»[۶۸][۶۹] را مطرح مـی‌کند. زمانی کـه نیچه دیوانـه مـی‌شود اوِربک از دوستان صمـیمـی‌اش او را با قطار بـه شـهر بازل برمـی‌گرداند (دهم ژانویـهٔ ۱۸۸۹). درون ایستگاه قطار پروفسور ویل بـه پیشواز آن‌ها مـی‌آید که تا شخصاً نیچه را درون کلینیک فات بستری کند. نیچه فوراً ویل را مـی‌شناسد و مـی‌گوید: «آقای ویل؟ آری، شما روانپزشک هستید. چند سال پیش با هم دربارهٔ دیوانگی عرفانی بحث کردیم و موضوع بحث ما دیوانـه‌ای بـه نام آدولف ویشر بود کـه اینجا زندگی مـی‌کرد.» ویل بدون اینکه سخنی بربیـاورد حرف‌های او را با سر تأیید مـی‌کند.[۷۰] بدین ترتیب مشخص مـی‌شود کـه نیچه با مفهوم «دیوانگیِ عرفانی» آشنایی داشته و با پروفسور ویل درون این‌باره گفتگو کرده بوده‌است.

پژوهش‌های پزشکی نیز چالش‌هایی را درون باب نظریـهٔ نقشِ سیفلیس درون جنون نیچه مطرح مـی‌کنند. درون پژوهشی کـه توسط پزشکی آمریکایی بـه نام لئونارد ساکس بـه انجام رسیده‌است، بیـان شده‌است کـه عامل جنون او آن طور کـه پیشتر تصور مـی‌شد بیماری سیفلیس نبوده، بلکه سرطان مغزی از نوع دیر-پیش‌رونده آن بوده‌است. بـه گفتهٔ دکتر سانشانـه‌هایی کـه نیچه از خود بروز مـی‌داده‌است هیچ‌کدام با علائمـی کـه امروزه به منظور تشخیص بیماری سیفلیس کاربرد دارد مثل بی‌حالتی چهره و نامفهومـی گفتار، مطابقت ندارد. سااضافه مـی‌کند کـه در اواخر قرن نوزدهم بیش از ۹۰ درصد مبتلایـان بـه سیفلیس پیشرفته سریعاً ناتوان مـی‌شدند و ظرف پنج سال بعد از تشخیص بیماری مـی‌مُردند؛ این درون حالی هست که نیچه یـازده سال همچنان زندگی کرد. بـه گفتهٔ دکتر ساپزشکان نیچه احتمال مـی‌دادند کـه او بـه سیفلیس مبتلا نشده باشد، اما از ارائه تشخیصی جایگزین به منظور بیماری او ناتوان بودند. بـه گفتهٔ دکتر سااین عقیده کـه نیچه از روسپیـان سیفلیس گرفته، به منظور نخستین بار درون سال ۱۹۴۷ اظهار شد. لانگ-آیک‌بام[۷۱] درون کتابی کـه در محکومـیت نقش نیچه درون فلسفه نازیسم نوشته بود، مدعی مـی‌شود کـه زمانی عصب‌شناسی برلینی بـه او گفته‌است کـه نیچه "در روسپی‌خانـه‌ای واقع درون لایپزیک وقتی کـه دانش‌آموز بود خود را گرفتار سیفلیس کرده و بخاطر این بیماری توسط دو پزشک لایپزیکی تحت درمان قرار گرفته‌است." "به‌طور عجیبی این خبر واحد کـه نیچه سیفلیس داشته‌است و در کتاب اساساً مشکوک و غیرمعتبر لانگ-آیک‌بام مطرح شده بود، بـه کرّات مورد استناد قرار گرفته‌است."[۷۲] نیچه درون ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ درون وایمار درگذشت.

فلسفه

آپولونی و دیونیسی

آپولونی و دیونیسی یک مفهوم دو-وجهی فلسفی هست که بر اساس شماری از چهره‌های اسطوره‌ای یونان باستان یعنی آپولون و دیونیسوس شکل گرفته‌است. هر چند این دیدگاه به‌طورِ معمول بـه کتابِ معروفِ نیچه «زایش تراژدی» نسبت داده مـی‌شود، اما هولدرلین نیز پیشتر درون بابِ آن‌ها درون اشعار خویش سخن گفته بوده، همچنین وینکلمان کـه از باکه نام رُمـی دیونیسوس است، پیش از نیچه چیزهایی بیـان کرده بوده‌است. یک سال پیش از انتشار زایش تراژدی، نیچه نوشتاری را تحت عنوان «در بابِ موسیقی و واژه‌ها»[۷۳] بـه نگارش درمـی‌آورد. او درون این نوشتار بـه ارائه داوری‌ای شوپنـهاوری درون باب موسیقی مـی‌پردازد کـه موسیقی بیـانی هست بنیـادی از جوهرهٔ هر چیز. درون وهلهٔ دوم نیز شعر غنایی و درام قرار مـی‌گیرد کـه از موسیقی مشتق شده‌است و تجلی‌هایی پدیدار از اشیـا ارائه مـی‌دهد؛ و به این‌گونـه با نظر گرفتنِ این فرایند، تراژدی از دلِ موسیقی زاییده مـی‌شود.

نیچه درون بخش‌های ابتدایی زایش تراژدی داستانی اسطوره‌ای را از یونان باستان ذکر مـی‌کند کـه در آن حکایت تلاش‌های شاه مـیداس درون جنگل به منظور شکار سیلنوس، همزاد دیونیسوس، روایت مـی‌شود. بعد از سال‌ها تلاش، شاه مـیداس بالأخره سیلنوس را درون جنگل بـه چنگ مـی‌آورد و از او این سؤال را مـی‌پرسد کـه خواستنی‌ترین و بهترین چیز درون زندگی به منظور آدمـی چیست. سیلنوس درون ابتدا سکوتی گزنده اختیـارمـی‌کند؛ و در نـهایت با فشارهایی کـه از سوی شاه مـیداس بر او وارد مـی‌شود، با خنده‌ای گستاخانـه این‌گونـهبه سخن مـی‌گشاید کـه «آه، ای نژادِ مصیبت‌زدهٔ فانی… چرا مرا وادار بـه بیـان چیزی مـی‌کنید کـه به صلاح شماست هرگز آن را نشنوید؟ خواستنی‌ترین و بهترین چیز مطلقاً از دسترسِ شما خارج است: زاده نشدن، نبودن، هیچ بودن. اما درون درجهٔ دوم بهترین و خواستنی‌ترین چیز همانا… هر چه زودتر مُردن است.» نیچه بر آن هست که یونانیـان بـه خوبی وحشت هستی و وجود را درک مـی‌د؛ از همـین رو به منظور برای پوشاندن این حقیقت تلخ (حقیقت دیونیسوسی هستی)، هنرهای زیبا و خدایـان المپی خویش را همچون یک لفّافه و استتارِ رویـاگونـه (وجه آپولونی فرهنگ یونانی) آفد.[۷۴]

نیچه درون تراژدی کلاسیک آتن شکلی هنری را مـی‌یـابد کـه در آن بدبینی و تولدستیزی موجود درون «خردِ سیلنوس»[۷۵] استعلا مـی‌یـابد. تماشاگران یونانی با کنکاش درون ورطهٔ تاریک رنج‌های بشری کـه توسط شخصیت‌های تراژدی بر صحنـه باایی مـی‌شد، شادمانـه و با شور و حالی وصف‌ناپذیر بـه زندگی آری مـی‌گفتند و آن را شایسته و سزاوار زیستن مـی‌یـافتند. زمـینـهٔ اصلی‌ای کـه در کتاب زایش تراژدی بـه آن پرداخته مـی‌شود این هست که هنرهای دراماتیک و به‌طور خاص تراژدی‌ها حاصل تلفیق انگیختارهای هنریِ دیونیسی و آپولونی هستند. او درون ادامـه استنباط مـی‌کند کـه چنین تلفیق ظریفی درون هنرهای دراماتیک از دورهٔ تراژدی‌نویسان یونان باستان تاکنون شکل نگرفته‌است. درون اینجا آپولون باایندهٔ هماهنگی، تکامل، شفافیت و منطق است؛ درون حالی کـه دیونیسوس درون سویی دیگر باایندهٔ بی‌نظمـی، مستی، عواطف، خلسه‌ها و جذبه‌های بشری است. نیچه به منظور بیـان تفکر خویش از این دو نیروی متقابل استفاده مـی‌کند چون جهان ذهن و نظم از یک سو، و جهان شور، حرارت و بی نظمـی و هرج و مرج از سوی دیگر، پایـه‌های بنیـادین فرهنگ یونانی را شکل مـی‌دادند.[۷۶][۷۷] طرفِ اپولونی جهانی رؤیـاگونـه و مملو از توهّمات است؛ و طرفِ دیونیسی حالتی هست سرمستانـه، کـه آزادی غرایز و کنار زدن مرزها و محدودیت‌ها را باایی مـی‌کند. درون این فازِ دیونیسی انسان همچون یک ساتیر ظاهر مـی‌گردد. او باایندهٔ وحشت ناشی از اضمحلال اصلِ تشخّص[۷۸] و در عین حال تصویرگری هست که از این اضمحلال لذت مـی‌برد.[۷۹] نتیجه‌ای کـه از این دو بنیـان فلسفی حاصل مـی‌شود، باایی شرایط شناختی و ادراکی‌ای هست که از طریق عوالمِ هنر خود را بـه عنوان قدرت طبیعت درون انسان متجلّی مـی‌سازد.[۸۰]

نتیجهٔ حاصل از تقابلات آپولونی و دیونیسی درون دلِ کشمکش‌ها و تعاملات تراژدی آشکار مـی‌شود: قهرمان تراژیکِ درام یـا همان شخصیت اول داستان، درون تلاش هست تا سرنوشت پرآشوب و نامتعادل (وجه دیونیسیِ هستی او) خویش را تعادل و انتظام (وجه آپولونیِ هستی او) ببخشد؛ هر چند درون نـهایت ناکام از دنیـا مـی‌رود. مانند آنچه درون شخصیت هملت بـه عنوان نمونـه‌ای از یک روشنفکر مـی‌بینیم کـه ارادهٔ تصمـیم‌گیری ندارد، از همـین رو برنـهادی[۸۱] زنده از یک انسان عملگرا مـی‌تواند به‌شمار رود، نیچه چنین استنباط مـی‌کند کـه یک شخصیت دیونیسی درون نـهایت بـه این درک مـی‌رسد کـه اَعمالِ او توانِ ایجادِ تغییر درون تعادل جاودانـهٔ موجود درون هستی را ندارند، و همـین حقیقت او را آنچنان دلزده و رنجور مـی‌سازد کـه توانِ انجام هرگونـه عملی درون کلّیتِ آن از او سلب مـی‌شود. هملت درون این دسته قرار مـی‌گیرد؛ او بـه واسطه شخصیت «روح» درون داستان بـه حقایق فراطبیعی نظر کرده، او بـه معرفت صحیح دست یـافته‌است و مـی‌داند کـه در هیچ‌یک از اعمالِ او توانِ تغییرِ آن موجود نیست.[۸۲] این نوع تراژدی به منظور مخاطبان درام زمـینـهٔ درک جوهره‌ای پنـهان را کـه نیچه آن را یگانگیِ نخستینی مـی‌نامد و خود باعث احیـای طبیعت دیونیسی مـی‌گردد، فراهم مـی‌آورد. نیچه این یگانگیِ نخستینی را همچون فزونی نیروها، و تجربهٔ سرشاری و غنای حاصل از سودا تعریف مـی‌کند. حالات سودایی درون اینجا همچون یک سرمستی و به عنوان عاملی تعیین‌کننده درون شکل‌گیری شرایط فیزیولوژیکی کـه فرد را قادر بـه آفرینش هنری مـی‌کند، ظاهر مـی‌شود.[۸۳] برانگیختگی‌ای کـه در چنین حالاتی بـه فرد دست مـی‌دهد، مـیل و ارادهٔ هنری را درون او فزونی مـی‌بخشد:

در این حالت شخص هر چیزی را خارج از سرشاریِ درونیِ خویش، غنا مـی‌بخشد: هر آنچه را کـه مـی‌نگرد، هر آنچه را کـه بیرون از خویش اراده مـی‌کند، درون نظرش گسترش‌یـافته، قدرتمند، استوار و سرشار از نیرو جلوه‌گر مـی‌شود. فرد درون این وضعیت چیزها را دچار استحاله و تغییر مـی‌کند، که تا آنجا کـه به آیینـهٔ قدرت او درون بیرون بدل مـی‌شوند – آنچنان کـه گویی آن‌ها بازتاب‌هایی از تمامـیت او هستند. انتظار مـی‌رود کـه این فرایند بـه تمامـیتی کـه همان «هنر» است، منتج شود.

نیچه مصمم هست که درون آثارِ آیسخولوس و سوفوکل مـی‌توان اوج آفرینش هنری و ظهور حقیقی تراژدی را مشاهده کرد. بـه زعمِ او، از دوران اوریپید هست که شاهدِ شروعِ تنزّل[۸۴] تراژدی هستیم. نیچه بـه استفادهٔ اوریپید از عقلگرایی و اخلاقگرایی سقراطی درون تراژدی‌هایش انتقاد وارد مـی‌کند و بیـان مـی‌دارد کـه اضافه ِ اخلاق و عقل تراژدی را از بنیـان‌های اصلیِ خود دور مـی‌کند و آن تعادل استواری را کـه مـیان عناصر دیونیسی و آپولونی درون آن شکل گرفته‌است، برهم مـی‌زند؛ سقراط که تا آن اندازه بر منطق تأکید مـی‌کرد کـه ارزش اسطوره و رنج بُردن را بـه حوزه‌های معارف بشری بسط و تقلیل داد. افلاطون نیز این خطِ مشی را درون دیـالوگ‌های خویش ادامـه داد کـه خود باعث شد دنیـای مدرن مـیراث‌دار منطقی شود کـه به قیمت چشم‌پوشی از انگیختارهایی کـه تنـها درون دلِ انشقاق موجود مـیان عناصر دیونیسی و آپولونی یـافت مـی‌شود، بـه دست آمده‌است. تمام این موارد، نیچه را بـه این نتیجه‌گیری مـی‌رساند کـه فرهنگ اروپایی از زمانِ سقراط تنـها جلوه‌ای آپولونی داشته و از همـین رو درون سطحی نازل و ناسالم بـه حیـات خود ادامـه داده‌است.[۸۵] نیچه همچنین بر این نکته تأکید دارد کـه وجهِ دیونیسی بدون چاشنیِ آپولونی فاقد ساختاری شایستهٔ به منظور به وجود آوردن هنری منسجم خواهد بود، و وجهِ آپولونی نیز بدون چاشنیِ دیونیسی از شور و وجدی ضروری درون بطنِ خویش بی‌نصیب خواهد ماند. تنـها با محقق شدنِ تعادلی زیبا و ظریف، یعنی تعامل متقابل این نیروها هست که شاهدِ ظهورِ هنری اصیل کـه همانا باایندهٔ تراژدیِ واقعی یونانی هست خواهیم بود.[۸۶]

بازگشت جاودان

پرتره‌ای از نیچه اثرِ ادوارد مونک، ۱۹۰۶

بازگشتِ جاودان[۸۷] (که با عنوان عُود جاودان[۸۸] نیز شناخته مـی‌شود) مفهومـی فرضی هست که بیـانگر این مسئله هست که هستی رجعت یـافته و همچنان بـه رجعت یـافتن‌های پیـاپیِ خود بـه صورتی مشابه و یکسان درون قالب فضا-زمان بی‌کرانـه به منظور دفعات بی‌شمار ادامـه خواهد داد. بازگشت جاودان مفهومـی کاملاً فیزیکی و مادی هست و شامل هیچ‌گونـه تلقیِ تناسخی و ماورائی کـه با دخالت روح بـه وقوع مـی‌پیوندد نمـی‌شود، بلکه بازگشتی هست در قالب پیکرهای مادی مشابه و یکسان. نیچه به منظور نخستین بار بـه این اندیشـه درون قالب داستانی تمثیلی درون بخش ۳۴۱ کتاب «دانش طربناک» اشاره مـی‌کند؛ او همچنان علاوه بر دیگر اشاراتی کـه به این مفهوم درون آثار گوناگون خود داشته، درون فصل «مشاهده و معما» از کتاب «چنین گفت زرتشت» نیز بـه این اندیشـه بازمـی‌گردد.[۸۹] نیچه از این مفهوم با عنوان اندیشـه‌ای بالقوه «هراسناک و فلج‌کننده» یـاد مـی‌کند و بیـان مـی‌دارد کـه بارِ آن بر دوش فرد «سنگین‌ترین وزنـه» ای هست که مـی‌توان درون تصور آورد ("das schwerste Gewicht").[۹۰] مـیل بـه بازگشت جاودانـهٔ تمامِ رویدادها بـه تصدیق مطلقِ زندگانی و حیـات مـی‌انجامد کـه خود واکنشی هست متقابل بـه ستایش‌های شوپنـهاور نسبت بـه انکارِ اراده و مـیلِ حیـات. درون اندیشـه نیچه، بـه منظور درک کامل و همـه‌جانبهٔ بازگشت جاودان، و نـه اتّخاذ موضعی منفعلانـه بلکه ادراکِ آن با تمام وجود، نیـاز هست کـه فرد اندیشـهٔ باستانی Amor Fati بـه معنای «عشقِ سرنوشت» را درون خود پرورش دهد.[۹۱]هایدگر درون نوشته‌های خویش درون بابِ نیچه بیـان مـی‌کند کـه نیچه به منظور نخستین بار درون آثار خویش از این مفهوم بیشتر بـه عنوان پرسشی فرضی یـاد مـی‌کند که تا مُسلّم پنداشتن آن بـه عنوان یک حقیقت. بـه نظر هایدگر، آنچه کـه در تفکرِ مدرن از اهمـیتی شایـان برخوردار هست همـین بار سنگینی هست که بـه واسطهٔ پرسش عود جاودان تحمـیل مـی‌شود – صرف نظر از آنکه آیـا چنین تلقی‌ای صحیح هست یـا خیر: «شیوه‌ای کـه نیچه درون اینجا به منظور نخستین ارایـهٔ خود از اندیشـهٔ «بزرگترین بار» [عود جاودان] ارائه مـی‌کند، به منظور ما روشن مـی‌سازد کـه این «اندیشـهٔ تمامِ اندیشـه‌ها» درون عین حال «مشقّت‌بارترین اندیشـه» نیز هست.»[۹۲]

نیچه نـه تنـها قائل بـه این هست که جهان درون قالب فضا-زمانی بی‌کرانـه درون حال عود و بازگشت است، بلکه گمان مـی‌کند کـه اشکال گوناگونی از حوادثی کـه در گذشته رخ داده‌است، ممکن هست در موقعیت‌هایی گوناگون بار دیگر بـه وقوع بپیوندد؛ از همـین رو «تمامـیِ ترتیباتی کـه پیشتر بر روی زمـین وجود داشته‌است، مـی‌بایست هنوز هم رخ بدهد…»[۹۳]؛ و با ظهور هر صورتی از یک واقعه، انتظار مـی‌رود کـه مقادیر معینی از آگاهی و معرفت کـه باعث بهبود شخص مـی‌گردد بـه دست آید؛ و «به این‌گونـه روزی فرا خواهد رسید کـه مردی درست شبیـه من و زنی درست شبیـه مریم متولد خواهد شد – تنـها با این تفاوت کـه امـید مـی‌رود مغز این مرد تازه، حماقت کمتری رو درون خود جای داده باشد…»[۹۳]

الکساندر نِهاماس[۹۴] درون کتاب خویش با عنوان «نیچه: زندگی همچون ادبیـات»[۹۵] سه شیوهٔ نگرش بـه اندیشـهٔ بازگشت جاودان را ارائه مـی‌دهد: «(الف) زندگانی من بـه صورتی کاملاً یکسان و مشابه دچار عود و بازگشت خواهد شد.» این تلقی خوانشی کاملاً جبری از این اندیشـه ارائه مـی‌دهد. «(ب) زندگانی من ممکن هست به صورتی کاملاً یکسان و مشابه دچار عود و بازگشت گردد.» این تلقی به‌طور نسبی بیـانگر یک نوع کیـهان‌شناسی است، اما از آنچه نیچه درون بخش ۳۴۱ اثر خویش دانش طربناک بـه آن پرداخته‌است، بازمـی‌ماند؛ و در نـهایت «(ج) اگر قرار باشد کـه زندگانی من دچار عود و بازگشت شود، این فرایند تنـها مـی‌تواند بـه صورتی یکسان و مشابه روی دهد.» نـهاماس نشان مـی‌دهد این تفسیر سوم ماهیتی کاملاً مستقل از فیزیک دارد و حقایقِ کیـهان‌شناسی را مد نظر خویش قرار نمـی‌دهد. نـهاماس درون پایـان چنین نتیجه‌گیری مـی‌کند کـه اگر قرار بر این باشد کـه اشخاص خود را بر اساس افعالِ خویش پی بریزند، تنـها با زندگی ِ صورتی عودکننده از افعال و عملکردهای گذشته‌شان هست که قادر خواهند بود خویشتن را درون شرایط کنونی خود حفظ کنند (Nehamas 153). این اندیشـهٔ نیچه درون تقابل با اندیشـهٔ تاریخی رستگاری و نجات قرار مـی‌گیرد.[۹۶]

منظرگرایی

نیچه بر آن هست که مرگ خدا درون نـهایت منجر بـه از دست هر گونـه چشم‌انداز جهان‌شمول درون باب چیزها، و به موازات آن هر گونـه فهم و درک منسجم از حقیقت عینی مـی‌شود.[۹۷][۹۸] نیچه بشخصه اندیشـه وجود یک حقیقت عینی و خارجی را رد مـی‌کند و بر آن هست که معرفت و شناخت مشروط و مقیّد هست و وابسته بـه چشم‌اندازها و علایق نااستوار و متغیّر چیزها.[۹۹] از این امر مـی‌توان بازنگری مدام قواعد (چه فلسفی و چه روش‌های علمـی و غیره) را بر اساس مقتضیـاتی کـه چشم‌انداز هر دوره و شخص ایجاب مـی‌کند، استنباط نمود.[۱۰۰] این تلقی فلسفی و معرفت‌شناسانـه «منظرگرایی» خوانده مـی‌شود.

نیچه درون «چنین گفت زرتشت» بیـان مـی‌کند کـه بر بلندای هر شخص بزرگی لوحی از ارزش‌ها آویخته شده‌است. او اشاره مـی‌کند کـه آنچه مـیان اشخاص گوناگون مشترک است، گرامـیداشت و آفرینش ارزش‌ها است، هر چند ارزش‌های موردِ نظر از شخصی بـه شخص دیگر متفاوت باشند. نیچه اعلام مـی‌دارد کـه آنچه شخصی را بزرگ مـی‌گرداند نـه محتوی و مضمون عقاید او کـه خودِ عمل ارزش‌آفرینیِ او است. از همـین رو، اهمـیت ارزش‌هایی کـه یک جامعه درون صدد بیـان آن است، بـه اندازهٔ اهمـیت مـیل و ارادهٔ جمعی آن جامعه به منظور تحقق آن ارزش‌ها نیست. از نظرگاه نیچه، مـیل و اشتیـاق اساسی‌تر از ارزشِ ذاتی و فی‌نفسهٔ اه است. عنصر اصلی ارادهٔ و مـیل است، فارغ از محتوی و مضمون ارزش‌ها و اه. «تا کنون هزار هدف وجود داشته، چون هزار فرد وجود داشته‌است. تنـها جای یک یوغ به منظور هزار گردن خالی است: جای یک هدف خالی است. بشر هنور هیچ هدفی ندارد.» نیچه این عبارت را تحت عنوان «هزار و یک هدف» بیـان مـی‌کند. این اندیشـه کـه زین بعد یک دستگاه ارزشی بر دیگر دستگاه‌ها برتری‌ای ندارد، هر چند شاید به‌طور مستقیم بـه نیچه منسوب نشده باشد، اما مبدّل بـه پیش‌فرضی رایج درون علوم اجتماعی مدرن گشته‌است. ماوبر و مارتین هایدگر این اندیشـه را جذب د و آن را شخصی‌سازی کرده و به مالکیت خویش درآوردند. این تلقی تمام تلاش‌های فلسفی و فرهنگی این دو شخصیت و همچنین چشم‌انداز سیـاسی‌شان را شکل داد. بـه عنوان مثال، وبر با تکیـه بر منظرگرایی نیچه معتقد هست که هنوز نیز مـی‌توان از عینی‌گرایی سخن گفت، تنـها با این پیش‌فرض کـه چشم‌انداز، ارزش یـا هدفی خاصی پیش از آن بنیـان نـهاده شده باشد.[۱۰۱][۱۰۲]

نیچه درون کتاب «فراسوی نیک و بد» ضمن نقد فلسفهٔ سنتیِ دکارت، کانت و افلاطون، بـه انگارهٔ «شی فی‌نفسه»[۱۰۳] و «مـی‌اندیشم بعد هستم» بـه عنوان تلقی‌هایی ابطال‌ناپذیر مبتنی بر پذیرشِ خام‌دستانـهٔ انگاره‌ها و مغالطات پیشینی حمله مـی‌کند.[۱۰۴]السدیر مک‌اینتایر، فیلسوف نامدار اسکاتلندی، نیچه را درون تاریخِ فلسفه درون جایگاهی عالی قرار مـی‌دهد. او درون عین نقدِ نیچه و پوچ‌گرایی بـه عنوان نشانـه‌های از یک زوال کلّی، او را بخاطر بازشناخت انگیختارهای روانشناسانـه‌ای کـه در پسِ فلسفهٔ اخلاقی کانت و هیوم نـهفته‌است، ستایش مـی‌کند:[۱۰۵]

چرا کـه فهمِ این مسئله واضح‌تر از هر فیلسوفِ دیگری، دستاورد تاریخی نیچه بود… کـه نـه تنـها آنچه بـه نظر مـی‌رسید گریزی بر عینی‌گرایی است، درون حقیقت نمودهایی از امـیال ذهنی بود، بلکه ماهیت مسائلی کـه برای فلسفه ایجاد مـی‌کرد نیز وضعیتی این‌گونـه داشت.[۱۰۶]

معرفت‌شناسی و زبان‌شناسی

نیچه درون کتاب «در باب حقیقت و دروغ درون مفهومـی غیراخلاقی» بـه ارائه گزارش و همچنین نقدی درون باب نگرش‌های معاصر بـه حقیقت و مفاهیم مـی‌پردازد و بدین‌گونـه چنین استنباط مـی‌کند کـه این نگرش‌ها از خودِ ایجاد و به وجود آوردن زبان، نشات مـی‌گیرند.

هر واژه‌ای بی‌درنگ بـه مفهومـی بدل مـی‌شود، که تا آنجا کـه گویی قرار نبوده‌است یـادآور تجربه‌ای یگانـه و کاملاً شخصی و اصیل باشد کـه زایش خود را بدان مدیون است؛ بلکه انگار مـی‌بایست با موارد بی‌شمار و کم و بیش همانندی – کـه به معنای واقعی کلمـه یکسان نیستند – تطابق بیـابد؛ بـه عبارتی دیگر با بسیـاری موارد ناهمسان. درون حقیقت هر مفهومـی از همسان‌سازیِ مواردی ناهمسان سرچشمـه گرفته‌است.[۱۰۷]

به عقیده پل اف. گلن[۱۰۸] نیچه درون اینجا چنین استنباط مـی‌کند کـه «مفاهیم استعاراتی هستند کـه با واقعیت تطابق ندارند.»[۱۰۹] نیچه مـی‌نویسد کـه هر چند مفاهیم درون حقیقت استعاراتی هستند کـه توسط بشر ابداع شده‌اند (به واسطه موافقتی همگانی به منظور تسهیل بر قراری ارتباط)، اما انسان‌ها بعد از ابداع آنـها، این حقیقت را بـه دست فراموشی سپردند و و باور د کـه این آن‌ها «حقیقی» و مطابق با واقعیت هستند.[۱۰۹]

به زعم نیچه «حقیقت» درون واقع:

سپاهی هست متحرک از استعارات، کنایـه‌ها و انسان‌انگاری‌ها – کوتاه سخن آنکه مجموعه‌ای هست از روابط انسانی کـه فزونی گرفته، دچار جابجایی گشته و با آرایـه‌هایی بیـانی و شاعرانـه تزیین شده‌است، و پس مدت‌های مدیدی استفاده از آن، به منظور فرد بـه نظر پایدار، قانونمند و الزام‌آور مـی‌رسد: حقایق توهماتی هستند کـه فرد فراموش کرده‌است کـه این همان چیزی هست که آن‌ها هستند، استعاراتی فرسوده کـه دارای هیچگونـه نیروی حس‌انگیزی نیستند؛ سکه‌هایی کـه تصویر خود را از دست داده‌اند و همـینک تنـها بـه چشم فلز بـه آن‌ها نگریسته مـی‌شوند، و نـه دیگر سکه.[۱۱۰]

چنین دیدگاه‌هایی از او درون باب حقیقت و ارتباط آن با زبان انسان، تأثیری خاص بر نظریـه‌پردازان پست‌مدرنیسم بر جا گذاشته‌است؛ و همـین نوشتهٔ «در باب حقیقت و دروغ درون مفهومـی غیراخلاقی» یکی از آثاری هست که بیشترین تأثیر را درون شـهرت نیچه (شـهرتی هر چند مورد اختلاف) بـه عنوان «سلسله‌جنبان پست‌مدرنیسم» داشته‌است.[۱۱۱]

زیبایی‌شناسی موسیقی

نگرش نیچه بـه موسیقی برآیندی هست از نظرگاه او بـه فلسفهٔ فرهنگ. نیچه درون ابتدا برتری و تفوق موسیقی کلاسیک اروپا را مـی‌ستاید. درون این دوره او جنبه‌های غیرعقلانی نبوغ آهنگسازانی را کـه با بازآفرینش نیروهای دیونیسوسی بـه اصلاح اضافات جنبه عقلانی و خشک فرهنگ اروپایی کمک مـی‌کنند ستایش مـی‌کند. اما نیچه سرانجام از این موضع خود بازمـی‌گردد و با حملاتی سخت و دامنـه‌دار بـه موسیقی واگنر، مشخصه‌های «والا» یی را کـه با آن موسیقی هنری و کلاسیک را شناسایی مـی‌کنند مورد رد و انکار قرار مـی‌دهد. او معیـارهای زیبایی‌شناسانـه‌ای را کـه تا حد زیـادی کانتی هست در عالم هنر و موسیقی رد مـی‌کند و موسیقی عوام پسند افرادی همچون ژرژ بیزه و اوپرای کارمن او را مـی‌ستاید و سادگی و حس‌انگیز بودن آن را ارزش تلقی مـی‌کند.[۱۱۲]

نظریـه درون مذهب

نیچه بر خلاف آنچه تصور مـی‌شود بیشتر بر اساسِ حرکت جمعی جامعه پیش مـی‌رود و مرگ یک ملت را مُردن آرمان‌ها و ارزش‌های انسانی مـی‌پندارد و همـین را دلیلی مستحکم بر نفوذ مذهب و نابودی پیشروی مـی‌داند؛ او مذهب را زادهٔ خیـال مـی‌داند و تا آنجا پیش مـی‌رود کـه مـی‌گوید: تمامـی قلمرو اخلاق و دین ذیل این برداشت از علت‌های زادهٔ خیـال جای مـی‌گیرد و شناخت انسان را زیباترین مـی‌داند، بـه جای آنچه توهُم مذهبی مـی‌نامـیم کـه باید اطاعت بی‌چون‌وچرا داشت.[۱۱۳]

ابر-انسان معنای زمـین

فلسفهٔ وی متأثر از عقاید داروین است؛ و مفهوم ابر انسان او بر مبنای نظریـه تکامل داروین طرح‌ریزی شده‌است. درون برابر ابر-انسان واپسین انسان قرار دارد کـه معتقد بـه برابری انسان‌ها است. ابر-انسانی هست که، فراسوی نیک و بد زندگی مـی‌کند و انسان اخلاقی را پشت سر گذاشته‌است. او مفهوم ابر-انسان را اولین بار درون شاهکار خود چنین گفت زرتشت مطرح مـی‌سازد کـه یکی از مفاهیم بنیـادین فلسفهٔ اوست. وی ستایشگر نبوغ و نکوهشگر دموکراسی و برابری انسان‌هاست.

چکیدهٔ نظریـات

انتقاد با لحنی گزنده از تلقیِ ارزش و ضدِ ارزش درون جامعه پیـامِ محوریِ نیچه است. این پیـام با مرگِ فراروایت درون فلسفهٔ پست مدرنیته بـه منصه ظهور رسید. ارزش و ضدِ ارزش درون اراده معطوف بـه قدرت نـهفته‌است، به‌طوری‌که گاه خودِ ما فریب ظاهرِ حقیقت‌طلبی و عدالت‌خواهیِ نمادینِ خود را مـی‌خوریم، اما داوریِ ارزشیِ ما درون پسِ مـیل بـه قدرت قرار دارد.

نیچه و ایرانیـان

نیچه درون ۱۸۸۲

اطلاعات وسیع نیچه درون زمـینـه زبان‌ها، تاریخ، فرهنگ، از جمله یونانی و رومـی و پژوهش‌هایی کـه صورت مـی‌دهد نشان از تسلط او بر فرهنگ و فلسفه ایران باستان دارد؛ مثلاً درون «روزگار تراژیک یونانیـان» کـه از نخستین آثار او است. شناخت او دربارهٔ تاریخ و فرهنگ یونان و روم، و مطالعهٔ آثار تاریخیِ بازمانده از ایران باستان، سبب آشنایی و علاقهٔ زیـاد او بـه تاریخ و فرهنگِ ایرانِ باستان گردید. او درون آثارِ خود، شامل پاره‌نوشته‌ها و یـادداشت‌های بازمانده درون دفترهای او، کـه حجم زیـادی از کلِ نوشته‌های او را شامل مـی‌گردد، از فرهنگ ایرانِ باستان مکرراً یـاد مـی‌کند. دل‌بستگی نیچه بـه ایران و ستایش فرهنگ باستانی آن را درون کتاب چنین گفت زرتشت بـه وضوح مـی‌توان دید؛ وی با نـهادن نام زرتشت بر کتاب، سعی درون با ارزش نشان دادنِ تحقیقات خود مـی‌کند.[۱۱۴]

نیچه و حافظ

اما نیچه یکی از نمونـه‌هایِ عالی خردمند بینای دیونوسوسی خود را درون حافظ مـی‌یـابد. نام حافظ ده بار درون مجموعه‌یِ آثارِ وی آمده‌است. بی‌گمان، دل‌بستگی گوته بـه حافظ و ستایشی کـه در دیوان غربی-شرقی از حافظ و حکمتِ شرقی او کرده، درون توجه نیچه بـه حافظ نقشی اساسی داشته‌است. درون نوشته‌های نیچه نامِ حافظ درون بیشتر موارد درون کنار نامِ گوته مـی‌آید و نیچه هر دو را بـه عنوانِ قله‌های خردمندیِ ژرف مـی‌ستاید. حافظ نزدِ او نمایندهٔ آن آزاده‌جانی شرقی هست که با وجدِ دیونوسوسی، با نگاهی تراژیک، زندگی را با شور سرشار مـی‌ستاید، بـه لذّت‌های آن روی مـی‌کند و، درون همان حال، بـه خطرها و بلاهای آن نیز پشت نمـی‌کند (بلایی کز حبیب آید، هزارش مرحبا گفتیم!). این‌ها، از دید نیچه، ویژگی‌های رویکرد مثبت و دلیرانـه، یـا رویکرد «تراژیک» بـه زندگی ست.[۱۱۵][۱۱۶]

در مـیان پاره‌نوشته‌های بازمانده از نیچه، از جمله شعری خطاب بـه حافظ هست:

به حافظ، پرسش یک آبنوش

مـیخانـه‌ای کـه تو به منظور خویش پی‌افکنده‌ای فراخ‌تر از هر خانـه‌ای است جهان از سر کشیدن مـی‌یی که تو درون اندرون آن مـی‌اندازی، ناتوان است. پرنده‌ای، کـه روزگاری ققنوس بود در ضیـافت توست موشی کـه کوهی را بزاد خود گویـا تویی تو همـه‌ای، تو هیچی مـیخانـه‌ای، مـی‌یی ققنوسی، کوهی و موشی، در خود فرومـی‌روی ابدی، از خود مـی‌پروازی ابدی، رخشندگی همـهٔ ژرفاها، و مستی همـهٔ مستانی. - تو و ؟[۱۱۷]

آثار

فراسوی نیک و بد

این کتاب درون اصل درون ۱۸۸۶ از پیِ «چنین گفت زرتشت» چاپ شد. این اثر را بـه نوعی بیـان تمامـیِ آنچه کـه در چنین گفت زرتشت آمده‌است اما بـه زبانی دیگر مـی‌دانند. آنچه کـه نیچه درون زرتشت بـه زبانی شاعرانـه و فشرده به‌طوری غیرمستقیم بیـان کرده بود، درون این کتاب بیـانی دیگر یـافته‌است. خود نیچه درون نامـه‌ای بـه یـاکوب بورکهارت درون سپتامبر ۱۸۸۶ مـی‌نویسد: «خواهش مـی‌کنم این کتاب را بخوان. اگر چه همان چیزهایی را مـی‌گوید کـه زرتشتِ من گفته‌است، اما بـه زبانی دیگر، بسیـار دیگر.»[۱۱۸]

در باب حقیقت و دروغ درون مفهومـی غیراخلاقی

نوشتار اصلی: درون باب حقیقت و دروغ درون مفهومـی غیراخلاقی

در باب حقیقت و دروغ درون مفهومـی غیراخلاقی کـه با عنوان در باب حقیقت و دروغ درون مفهومـی فرا اخلاقی[۱۱۹] نیز شناخته مـی‌شود، نوشتاری هست فلسفی اثر فریدریش نیچه. این اثر درون سال ۱۸۷۳، یک سال بعد از نوشتن زایش تراژدی بـه نگارش درآمد، اما درون دوران حیـات نیچه هرگز بـه انتشار نرسید. درون بخش اعظمـی از این اثر بـه پرسش‌هایی معرفت‌شناسانـه درون باب ماهیت حقیقت و زبان، و چگونگی ارتباط آن‌ها با شکل‌گیری مفاهیم پرداخته مـی‌شود.

واپسین شطحیـات

واپسین شطحیـات کتابی هست شامل یـادداشت‌های دوران بیماری فریدریش نیچه، کـه توسط یوهان خوک[۱۲۰] زبانشناس دانشگاه لیدن هلند جمع‌آوری شده و در سال ۱۹۹۸ زیر عنوان «من مرده‌ام چون احمقم» بـه چاپ رسیده‌است. نویسندهٔ اصلی عنوان «یـادداشت‌های بیماری»[۱۲۱] را بر اثر خود گذارده کـه مترجم فارسی بنا بر ذوق خود عنوان «واپسین شطحیـات» را به منظور آن برگزیده است. درون واقع این نوشته تنـها اثری از نیچه هست که توسط او بین سال‌های ۱۸۸۹ که تا ۱۸۹۷، یعنی دورانوف معنوی‌اش، بـه تحریر درآمده و مـی‌توان آن را بـه نوعی واپسین نوشته‌های او دانست.[۱۲۲]

اراده قدرت

سال دقیق نگارشِ این اثر مشخص نیست و در واقع هیچ وقت توسط خود نیچه بـه صورت یک کتاب درون نیـامد و دست کم صورتی از یک طرح بوده کـه نیچه درون پی تکمـیل آن برآمده بود. سرانجام نخستین بار بـه همت «پیتر گاست» و «ارنست و آگوست هورنـه فِر» درون سال ۱۹۰۱ (یک سال بعد از مرگ نیچه) جمع‌آوری، تنظیم، تدوین و منتشر شد.

آرمانِ زُهد

پیش‌انگارهٔ نیچه درون رسالهٔ «آرمانِ زهد» چنین است: گناهکاریِ انسان نـه یک واقعیت، کـه تفسیرِ یک واقعیت است.[۱۲۳]

کتاب‌های ترجمـه شده بـه فارسی

  • زایش تراژدی؛ سال ۱۸۷۱
  • در باب حقیقت و دروغ درون مفهومـی غیراخلاقی؛ سال ۱۸۷۲
  • حکمت درون دوران شکوفایی فکری یونان؛ سال ۱۸۷۳
  • تأملات نابهنگام؛ سال ۱۸۷۳–۱۸۷۶
  • انسانی زیـادی انسانی؛ سال ۱۸۷۸
  • سپیده‌دمان؛ سال ۱۸۸۱
  • حکمت شادان (یـا اندیشـهٔ طربناک)؛ سال ۱۸۸۲
  • چنین گفت زرتشت، کتابی به منظور همـه و هیچ‌کس؛ سال ۸۵–۱۸۸۳
  • فراسوی نیک و بد، درآمدی بر فلسفهٔ آینده؛ سال ۱۸۸۶
  • تبارشناسی اخلاق؛ سال ۱۸۸۷
  • غروب بتان، فلسفیدن با پتک؛ سال ۱۸۸۹
  • دجال؛ سال ۱۸۸۹
  • اینک انسان؛ سال ۱۸۸۹
  • نیچه علیـه واگنر؛ سال ۱۸۸۹
  • واپسین شطحیـات؛ بین سالهای ۱۸۹۷–۱۸۸۹
  • اراده قدرت؛ سال دقیق نگارشِ این اثر مشخص نیست.
  • اکنون مـیان دو هیچ (مجموعه اشعار از کتب مختلف نیچه)
  • آواره و سایـه‌اش

جستارهای وابسته

  • نامداران فلسفه غرب
  • فیلسوفان سده نوزدهم
  • نیچه هاوس
  • نقد

منابع

  • Russell, Bertrand (1945). A History of Western Philosophy. New York: Simon and Schuster. pp. 766 & 770. ISBN 0-671-20158-1.
  • Raymond A. Belliotti, Jesus Or Nietzsche: How Should We Live Our Lives? (Rodopi, 2013), 195–201
  • Friedrich Nietzsche," by Dale Wilkerson, The Internet Encyclopedia of Philosophy.
  • Wicks, R. (Summer 2011) "Friedrich Nietzsche". The Stanford Encyclopedia of Philosophy, Edward N. Zalta (ed.). Retrieved 2011-10-06.
  • Brobjer, Thomas. "Nietzsche's philosophical context: an intellectual biography", p. 42. University of Illinois Press, 2008.
  • Bernd, Magnus. "Nietzsche, Friedrich". Encyclopædia Britannica. Retrieved May 19, 2012.
  • Robert Matthews (4 May 2003), "'Madness' of Nietzsche was cancer not syphilis", The Daily Telegraph.
  • McKinnon, A. M. (2012). 'Metaphors in and for the Sociology of Religion: Towards a Theory after Nietzsche'. Journal of Contemporary Religion, vol 27, no. 2, pp. 203–216 [۱]
  • "Friedrich Nietzsche," by Dale Wilkerson, The Internet Encyclopedia of Philosophy.
  • K. Gemes, J. Richardson, The Oxford Handbook of Nietzsche, Oxford Univ. Press, 2013, p. 177–78.
  • ↑ ۱۱٫۰۱۱٫۱ Wicks, R. (Summer 2011) "Friedrich Nietzsche". The Stanford Encyclopedia of Philosophy, Edward N. Zalta (ed.). Retrieved 6 October 2011.
  • Golomb, Jacob and Robert S. Wistrich (eds.), 2002, Nietzsche, Godfather of Fascism?: On the Uses and Abuses of a Philosophy. Princeton, N.J. : Princeton University Press.
  • Wroe, David (19 January 2010). "'Criminal' manipulation of Nietzsche by sister to make him look anti-Semitic". The Daily Telegraph. Retrieved 2 July 2013.
  • Raymond A. Belliotti, Jesus or Nietzsche: How Should We Live Our Lives? (Rodopi, 2013), 195–201.
  • Russell, Bertrand (1945). A History of Western Philosophy. New York: Simon and Schuster. pp. 766 & 770.
  • Marianne Constable, "Genealogy and Jurisprudence: Nietzsche, Nihilism, and the Social Scientification of Law," Law & Social Inquiry 19, no. 3 (1 July 1994): 551–90.
  • 100 years after death, Nietzsche's popularity keeps growing
  • فریدریش ویلهلم نیچه، چنین گفت زرتشت، ترجمـهٔ داریوش آشوری. چاپ بیست و دوم، تهران: انتشارات آگاه، بهار ۱۳۸۴.
  • The Gay Science: With a Prelude in Rhymes and an Appendix of Songs by Friedrich Nietzsche; translated, with commentary, by Walter Kaufmann (Vintage Books, March 1974, ISBN: 0-394-71985-9)
  • Kaufmann, Walter (1974). Nietzsche: Philosopher, Psychologist, Antichrist. Princeton University Press, p. 22. ISBN: 0-691-01983-5.
  • Wicks, Robert (1 January 2014). Zalta, Edward N. , ed. Friedrich Nietzsche, The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Winter 2014 ed.).
  • Gustav Krug
  • Rudolf Wagner
  • Wilhelm Pinder
  • Brobjer, Thomas H. "Why Did Nietzsche Receive a Scholarship to Study at Schulpforta?". Nietzsche-Studien. 30: 322–27.
  • Paul Jakob Deussen
  • Carl von Gersdorff
  • Krell, David Farrell, and Donald L. Bates. The Good European: Nietzsche's work sites in word and image. University of Chicago Press, 1997.
  • Cate, Curtis (2005). Friedrich Nietzsche. Woodstock, NY: The Overlook Press.
  • Hayman, Ronald. Nietzsche: A Critical Life, p. 42. Oxford University Press, 1980.
  • Ernst Ortlepp
  • Kohler, Joachim. Nietzsche & Wagner: A Lesson in Subjugation, p. 17. Yale University Press, 1998.
  • Hollingdale, R.J. Nietzche: The Man and his Philosophy, p. 21. Cambridge University Press, 1999.
  • His "valedictorian paper" (Valediktionsarbeit, graduation thesis for Pforta students) was titled "On Theognis of Megara" ("De Theognide Megarensi"); see Anthony K. Jensen, Helmut Heit (eds.), Nietzsche as a Scholar of Antiquity, A&C Black, 2014, p. 4.
  • Schaberg, William (1996), The Nietzsche Canon, University of Chicago Press, p. 32
  • ↑ ۳۶٫۰۳۶٫۱ Salaquarda, Jörg (1996), "Nietzsche and the Judaeo-Christian tradition", The Cambridge Companion to Nietzsche, Cambridge: Cambridge University Press, p. 99
  • Higgins, Kathleen (2000), What Nietzsche Really Said, Random House, NY, p. 86
  • Nietzsche, Letter to His Sister (1865). Archived from the original on 24 November 2012.
  • Friedrich Wilhelm Ritschl
  • "Friedrich Nietzsche (German philosopher)". Encyclopædia Britannica. 22 April 2014. Retrieved 22 August 2014.
  • Erwin Rohde
  • The Influence of Schopenhauer upon Friedrich Nietzsche, Grace Neal Dolson, The Philosophical Review, Vol. 10, No. 3 (May, 1901), pp. 241-250.
  • Geschichte des Materialismus und Kritik seiner Bedeutung in der Gegenwart
  • Friedrich Albert Lange
  • Pence, Charles H. (2011). "Nietzsche's aesthetic critique of Darwin". History and Philosophy of the Life Sciences. 33 (2): 165–90. PMID 22288334.
  • Hayman, Ronald. Nietzsche: A Critical Life, p. 93. Oxford University Press (New York), 1980.
  • Nietzsche, Friedrich. Letter to Karl Von Gersdorff, June 1868.
  • Nietzsche, Friedrich (November 1868), Letter to Rohde
  • Anthony K. Jensen, Helmut Heit (eds.), Nietzsche as a Scholar of Antiquity, A&C Black, 2014, p. 129.
  • Kaufmann, Walter (1974). Nietzsche: Philosopher, Psychologist, Antichrist. Princeton University Press. ISBN: 0-691-01983-5.
  • Bishop, Paul (2004), Nietzsche and Antiquity, p. 117.
  • نیچه درون ویکی‌پدیـای انگلیسی مورخ ۳ مارس ۲۰۱۱
  • رِجینالد جان هُلینگدیل، «نیچه: یک مرد و فلسفه‌اش» ، انتشارات دانشگاه کمبریج، سال ۱۹۹۹، صفحهٔ ۶
  • نامـه بـه هاینریخ فُن اشتاین، دسامبر ۱۸۸۲، کا.گ.ب. ااا ۱، شماره ۳۴۲، صفحه ۲۸۷؛ ک.اس. آ ۹، صفحهٔ ۶۸۱
  • Carlo Alberto
  • فریدریش نیچه، واپسین شطحیـات، ترجمـه و تألیف حامد فولادوند، چاپ دوم، تهران: جامـی، ۱۳۸۷، پیشگفتار، صفحه ۸–۷.
  • E. F. Podach, I'effondrement de Nietzsche, Gallimard 1931, pp. 11-13, 36-38.
  • E. F. Podach, I'effondrement de Nietzsche, pp. 171-178.
  • chloral
  • فریدریش نیچه، واپسین شطحیـات، ترجمـه و تألیف حامد فولادوند، چاپ دوم، تهران: جامـی، ۱۳۸۷، پیشگفتار، صفحهٔ ۴۸.
  • فریدریش نیچه، واپسین شطحیـات، پیشگفتار، صفحهٔ ۵۲.
  • P. Klossowski, Nietzsche et le cercle vicieux, Mercure de France, 1969.
  • فریدریش نیچه، سپیده‌دم، کتاب اول، گفتار ۱۴
  • فریدریش نیچه، سپیده‌دم، کتاب اول، گفتار ۱۸
  • فریدریش نیچه، دانش طربناک، کتاب اول، گفتار سوم.
  • فریدریش نیچه، واپسین شطحیـات، پیشگفتار، صفحه ۵۵ (پی‌نوشت).
  • "ابعاد مختلف جنون نیچه/نیچه مصداق عینی انسان تراژیک است"، خبرگزاری مـهر، ۲۷ شـهریور ۱۳۹۶.
  • folie mystique
  • حسین آریـان، دیوانگی و دیوانـه نمایی درون ادبیـات عرفانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵.
  • E. F. Podach, I'effondrement de Nietzsche, pp. 118.
  • Lange-Eichbaum
  • Robert Matthews (4 May 2003), "'Madness' of Nietzsche was cancer not syphilis", The Daily Telegraph
  • On Music and words
  • the “wisdom” of Silenus, The New Criterion
  • زمـینـه‌ای فلسفی و ادبی کـه به‌طورِ عمومـی بیـانگر یک تفکر تولد-ستیز و بدبینانـه نسبت بـه زندگی است.
  • Ideas About Art.
  • Nietzsche, Dionysus and Apollo.
  • بیـانگر شرایطی هست که درون آن چیزی هویت مـی‌یـابد و از سایر چیزها متمایز مـی‌گردد.
  • The Apollonianism and Dionysiansism by Friedrich Nietzsche.
  • Dionysus in Nietzsche and Greek Myth.
  • Antithesis، درون معنای فلسفی بـه نمونـهٔ متقابل و متضاد از هر چیز اطلاق مـی‌شود.
  • Procrastination in Shakespeare's Hamlet.
  • The role of art in Nietzsche's philosophy.
  • Untergang، واژه‌ای هست آلمانی بـه معنای "به زیر آمدن" یـا "سراشیب" کـه به معنای نزول، سقوط، فروافتادن و مرگ و غیره مـی‌باشد
  • Dionysus versus Apollo.
  • The Birth of Tragedy Summary.
  • Eternal return
  • eternal recurrence
  • Nietzsche 1961, pp. 176–80.
  • Kundera, Milan (1999), The Unbearable Lightness of Being, p. 5
  • Dudley, Will (2002). Hegel, Nietzsche, and Philosophy: Thinking Freedom. p. 201.
  • See Heidegger Nietzsche. Volume II: The Eternal Recurrence of the Same trans. David Farrell Krell. New York: Harper and Row, 1984. 25.
  • ↑ ۹۳٫۰۹۳٫۱ Kaufmann, Friedrich Nietzsche. Transl. , with comm. , by Walter (1974). The gay science with a prelude in rhymes and an appendix of songs ([1st ed.] ed.). New York: Vintage Books. p. 16. ISBN 0394719859.
  • Alexander Nehamas
  • Nietzsche: Life as Literature
  • Paul Van Tongeren (2000). Reinterpreting Modern Culture: An Introduction to Friedrich Nietzsche's Philosophy. Purdue University Press. p. 295. ISBN 978-1-55753-157-5. Retrieved 18 April 2013.
  • Heidegger, Martin. The Word of Nietzsche.
  • Lampert, Laurence (1986). Nietzsche's Teaching: An Interpretation of "Thus Spoke Zarathustra". New Haven: Yale University Press.
  • Cristoph, Cox. Nietzsche: Naturalism and Interpretation.
  • Schacht, Richard, Nietzsche, 1983, p. 61.
  • Culture and perspectivism in Nietzsche's and Weber's view.
  • Steve, Hoenisch. Max Weber's View of Objectivity in Social Science.
  • کانت بـه دو گونـه شیِ پدیدار و فی‌نفسه قائل بود کـه در آن شی فی‌نفسه قابل ادراک و حس شدن و شناخته شدن نبود.
  • Objective and subjective reality; perspectivism.
  • Alasdair MacIntyre.
  • Tradition in the ethics of Alasdair MacIntyre.
  • Portable Nietzsche 46
  • Paul F. Glenn
  • ↑ ۱۰۹٫۰۱۰۹٫۱ Glenn, Paul F. (December 2004). "The Politics of Truth: Power in Nietzsche's Epistemology". Political Research Quarterly 57 (4): 576. doi:10.2307/3219819
  • Portable Nietzsche 46-47
  • Cahoone, Lawrence E. (2003). From modernism to postmodernism: an anthology. Wiley-Blackwell. p. 109
  • The Aesthetics of Popular Music, Internet Encyclopedia of Philosophy
  • غروب بتها ترجمـه: داریوش آشوری. نشر آگه. ۱۳۸۱ شمسی
  • «تاثیر اشوزرتشت بر نیچه» ‎(فارسی)‎. وبگاه فلسفه نو. 
  • نیچه و ایران، داریوش آشوری، فلسفه نو، ۱۴ تیر ۱۳۹۲
  • «نیچه و حافظ» ‎(فارسی)‎. وبگاه بی‌بی‌سی فارسی. 
  • اکنون مـیان دو هیچ/مجموعه اشعار نیچه، فریدریش ویلهلم نیچه، علی عبداللهی، نشر جامـی، شابک: ۳–۱۱–۷۴۶۸–۹۶۴
  • فریدریش نیچه، فراسوی نیک و بد، ترجمـهٔ داریوش آشوری، چاپ سوم، تهران: خوارزمـی، ۱۳۷۵، صفحهٔ ۱۲ (دیباچهٔ مترجم).
  • Walter Kaufmann's translation, appearing in The Portable Nietzsche, 1976 edition. Viking Press.
  • Johan Gok
  • Notes de la Maladie
  • فریدریش نیچه، واپسین شطحیـات، ترجمـه و تألیف حامد فولادوند، چاپ دوم، تهران: جامـی، ۱۳۸۷.
  • تبار شناسیِ اخلاق. ترجمـهِ داریوشِ آشوری.
    • فردیریش نیچه، غروب بت‌ها، ترجمـه داریوش آشوری، نشر آگه، ۱۳۸۲، تهران.
    • فریدریش نیچه، فراسوی نیک و بد، ترجمـه داریوش آشوری، انتشارات خوارزمـی، ۱۳۷۹، تهران.
    • فریدریش ویلهلم نیچه، چنین گفت زرتشت، ترجمـهٔ داریوش آشوری. چاپ بیست و دوم، تهران: انتشارات آگاه، بهار ۱۳۸۴.
    • فریدریش نیچه، واپسین شطحیـات، ترجمـه و تألیف حامد فولادوند، چاپ دوم، تهران: جامـی، ۱۳۸۷.

    پانویس

    پیوند بـه بیرون

    در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ فریدریش نیچه موجود است. مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط بـه فریدریش نیچه درون ویکی‌گفتاورد موجود است.
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • WorldCat Identities
    • VIAF: 89798474
    • LCCN: n79021132
    • ISNI: 0000 0001 2282 8181
    • GND: 118587943
    • SELIBR: 205999
    • SUDOC: 086200038
    • BNF: cb11917712p (داده‌ها)
    • BIBSYS: 90051300
    • ULAN: 500222156
    • HDS: 11641
    • MBA: d20d70cd-db2d-476c-80f5-87ebfda2a850
    • NLA: 35471497
    • NDL: 00451342
    • NKC: jn19990006124
    • BNE: XX905825
    • RKD: 439285
    • SNAC: w6zk5h48
    • ن
    • ب
    • و
    فریدریش نیچه
    کتاب‌ها
    • زایش تراژدی
    • فلسفه درون عصر تراژیک یونان
    • تأملات نابهنگام
    • انسانی زیـادی انسانی
    • سپیده‌دمان
    • حکمت شادان
    • چنین گفت زرتشت
    • فراسوی نیک و بد
    • تبارشناسی اخلاق
    • سرگذشت واگنر
    • غروب بتان
    • دجال
    • اینک انسان
    • نیچه درون برابر واگنر
    • اراده قدرت
    • آواره و سایـه‌اش
    • اراده معطوف بـه قدرت
    • اکنون مـیان دو هیچ (مجموعه شعر)
    عقاید
    • مرگ خدا
    • ابر انسان
    • پیشامد ابدی
    مقاله‌های مرتبط
    • شوپنـهاور
    • آنارشیسم
    • ن
    • ب
    • و
    فیلسوفان غرب
    فلسفه پیشاسقراطی
    • تالس
    • دموکریتوس
    • هراکلیتوس
    • پارمنیدس
    فلسفه دوران باستان
    • سقراط
    • ارسطو
    • افلاطون
    فلسفه قرون وسطی
    • قدیس آکویناس
    • قدیس آگوستین
    فلسفه رنسانس
    • ماکیـاولی
    • فرانسیس بیکن
    • اراسموس
    فلسفه جدید
    • هگل
    • کییرکگور
    • لاک
    • دکارت
    • لایبنیتس
    • اسپینوزا
    • کانت
    • شوپنـهاور
    • استوارت‌مـیل
    • مارکس
    • نیچه
    • جورج برکلی
    • هابز
    • هیوم
    فلسفه معاصر
    • برتراند راسل
    • پوپر
    • ویتگنشتاین
    • هایدگر
    • هوسرل
    • آندره اسپونویل
    • ن
    • ب
    • و
    فلسفه
    رشته‌ها
    شاخه‌های سنتی
    • متافیزیک
    • معرفت‌شناسی
    • منطق
    • زیبایی‌شناسی
    • نقد
    فلسفه‌های مضاف
    • آموزش
    • اخلاق
    • ادبیـات
    • اطلاعات
    • اجتماع
    • اقتصاد
    • بهداشت
    • تاریخ
    • جامعه‌شناسی
    • ت
    • جنگ
    • جغرافیـا
    • حقوق
    • دین
    • ذهن
    • رایـانـه
    • روان‌شناسی
    • ریـاضیـات
    • زبان
    • زیست‌بوم
    • زیست‌شناسی
    • سیـاست
    • شیمـی
    • طبیعت انسان
    • علم
    • فلسفه
    • فیزیک
    • فناوری
    • مـهندسی
    • منطق
    • هنر
      • موسیقی
      • فیلم
      • فرهنگ
    • هوش مصنوعی
    گرایش‌های فلسفی
    بر اساس دوره
    • باستان
    • غربی
      • قرون وسطی
      • رنسانس
      • پیشامدرن
      • مدرن
      • معاصر
    باستان
    چین
    • کنفسیوس‌گرایی
    • تائوئیسم
    • موهیسم
    • لگالیسم
    • ذن
    یونان و
    روم
    • پیشاسقراطی
    • الئاییـان
    • ایونیـان
      • اِفسوسیـان
      • ملطیـان
    • کورناییـان
    • مگاراییـان
    • فیثاغوری
      • نوفیثاغورسی
    • اتمـیسم
    • چندگانـه‌گرایی
    • سوفسطاییـان
    • پیرهونی
    • رواقیـان
    • کلبیون
    • لذت‌پرستی
    • هرمنوتیک
    • افلاطون
      • نوافلاطونی
    • ارسطوگرایی
    • مشاء
    هند
    • هندو
    • بودایی
    • چارواکا
    • جین
    ایران
    • مزدکی
    • مانوی
    • مزدیسنا
      • زروانی
    قرون وسطی
    ۹ که تا ۱۶ مـیلادی
    اروپا
    • مسیحی
      • مدرسی
      • قرون وسطی
      • تومـیسم
    شرقی
    • نئو کنفوسیـانیسم
    هندی
    • دوایتا
    • ناویـا-نایـایـا
    • ویشیشتادواتیـا
    اسلامـی
    • اولیـه اسلامـی
    • اشراق
    • مشاء
    • ابن‌سیناگرایی
    • متعالیـه
    یـهودی
    • یـهودی اسلامـی (۸۰۰–۱۴۰۰ م)
    جدید
    ۱۷ که تا ۱۹ مـیلادی
    افراد
    • دکارت‌گرایی
    • کانت‌گرایی
    • نئوکانت‌گرایی
    • هگل‌گرایی
    • مارکسیسم
    • اسپینوزاگرایی
    ایده / ماده
    • جبرگرایی
    • دوگانـه‌گرایی
    • تجربه‌گرایی
    • ایدئالیسم
      • مطلق
      • بریتانیـایی
      • آلمانی
      • عینی
      • ذهنی
      • استعلایی
    • رئالیسم کلاسیک
    • ماتریـالیسم
    • یگانـه‌انگاری
    • طبیعت‌گرایی
    • عمل‌گرایی
    • تقلیل‌گرایی
    • خردگرایی
    • اصالت نفع
    دیگر
    • آنارشیسم
    • جمع‌گرایی
    • نئو کنفوسیـانیسم
    • محافظه‌کاری
    • اگزیستانسیـالیسم
    • تاریخ‌گرایی
    • کل‌نگری
    • انسان‌گرایی
    • فردگرایی
    • لیبرالیسم
    • نوگرایی
    • قانون طبیعی
    • نیـهیلیسم
    • پدیدارشناسی
    • اثبات‌گرایی
    • قرارداد اجتماعی
    • سوسیـالیسم
    • تعالی‌گرایی
    معاصر
    ۲۰ که تا ۲۱ مـیلادی
    تحلیلی
    • اخلاق کاربردی
    • فمـینیسم تحلیلی
    • مارکسیسم تحلیلی
    • پیـامدگرایی
    • خردگرایی انتقادی
    • فلسفه تجربی
    • ابطال‌پذیری
    • دستور زایشی
    • اثبات‌گرایی منطقی
    • قانون‌گرایی
    • اخلاق هنجاری
    • فرااخلاق
    • واقع‌گرایی اخلاقی
    • اخلاق فضیلت
    • طبیعت‌گرایی کواین
    • زبان عادی
    • فلسفه پساتحلیلی
    • رولزگرایی
    • معرفت‌شناسی اصلاح‌شده
    • علم‌گرایی
    • رئالیسم علمـی
    • شک‌گرایی علمـی
    • اصالت نفع
    • حلقه وین
    • ویتگنشتاین‌گرایی
    قاره‌ای
    • نظریـه انتقادی
    • ساخت‌گشایی
    • اگزیستانسیـالیسم
    • فمـینیسم
    • مکتب فرانکفورت
    • تاریخ‌گرایی نوین
    • هرمنوتیک
    • نئومارکسیسم
    • پدیدارشناسی
    • پست‌مدرنیسم
    • پساساختارگرایی
    • ساختارگرایی
    • مارکسیسم غربی
    دیگر
    • مکتب کیوتو
    • عینیت‌گرایی
    نظریـه‌ها
    زیبایی‌شناسی
    • فرمالیسم
    • نظریـه هنر
    • زیبایی‌شناسی احساسات
    اخلاق
    • پیـامدگرایی
    • اخلاق وظیفه‌گرا
    • فضیلت
    • اصالت نفع
    اختیـار
    • جبرگرایی
    • لیبرترینیسم
    متافیزیک
    • اتم‌گرایی
    • دوگانـه‌گرایی
    • یگانـه‌انگاری
    • طبیعت‌گرایی
    معرفت‌شناسی
    • ساختارگرایـانـه
    • تجربه‌گرایی
    • ایدئالیسم
    • خاص‌گرایی
    • فیدیسم
    • خردگرایی / استدلال‌گرایی
    • شک‌گرایی فلسفی
    • شک‌گرایی
    • خودتنـهاانگاری
    ذهن
    • رفتارگرایی
    • همایندگرایی
    • کارکردگرایی
    • عینی‌گرایی
    • ذهنیت‌گرایی
    هنجارمندی
    • مطلق‌گرایی
    • خاص‌گرایی
    • نسبی‌گرایی
    • اخلاق‌ستیزی
    • شک‌گرایی
    • جهانی‌گرایی
    هستی‌شناسی
    • کنش
    • رخداد
    • فرایند
    واقعیت
    • ضدواقع‌گرایی
    • مفهوم‌گرایی
    • ایدئالیسم
    • ماده‌باوری
    • طبیعت‌گرایی
    • نام‌گرایی
    • فیزیکالیسم
    • واقع‌گرایی
    • غیره
    بر پایـه منطقه
    • آفریقایی
    • اتیوپیـایی
    • آزتک
    • بومـیان آمریکا
    • شرقی
    • چینی
    • مصری
    • چکی
    • هندی
    • اندونزیـایی
    • ایرانی
    • ژاپنی
    • کره‌ای
    • ویتنامـی
    • پاکستانی
    • غربی
    • آمریکایی
    • بریتانیـایی
    • دانمارکی
    • فرانسوی
    • آلمانی
    • یونانی
    • ایتالیـایی
    • لهستانی
    • رومانیـایی
    • روسی
    • اسلوونیـایی
    فهرست‌ها
    • برون‌نما
    • نمایـه
    • مکتب‌ها
    • واژه‌نامـه
    • فیلسوفان
    • فهرست مسئله‌های حل‌نشده درون فلسفه
    • ‌ها
    • انتشارات
    متفرقه
    • زنان درون فلسفه
    • درگاه
    • رده
    • ویکی‌پروژه
    • موضوعات
    • ن
    • ب
    • و
    فلسفه قاره‌ای
    فیلسوفان خردگرا
    • رنـه دکارت
    • باروخ اسپینوزا
    • گوتفرید لایبنیتس
    • کریستیـان ولف
    • ایمانوئل کانت
    فیلسوفان رمانتیک
    فریدریش هولدرلین • فریدریش شیلر • یوهان ولفگانگ فون گوته • ژان-ژاک روسو
    فیلسوفان ایدئالیست آلمانی
    فریدریش هاینریش یـاکوبی • کارل لئونارد رینولد • گوتلوب ارنست شولز • یوهان گوتلیب فیشته • فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ • سالومون مایمون • گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
    فیلسوفان نوکانتی
    رودلف هرمان لوتسه • فردریش آلبرت لانژ • آفریکن اسپیر • هرمان کوهن • آلویس ریل • ویلهلم ویندلباند • هانس فایـهینگر • کارل ورلاندر • پاول ناترپ • هاینریش ریکرت • ارنست کاسیرر • امـیل لاسک
    فیلسوفان هگلی
    هرمان فریدریش ویلهلم هینریش • لودویگ فویرباخ • برونو باور • داوید اشتراوس • الکساندر کوژو
    فیلسوفان مارکسیست و نئومارکسیست
    کارل مارکس • فریدریش انگلس • گئورگی پلخانف • جورج لوکاچ • آنتونیو گرامشی • تئودور آدورنو • ماهورکهایمر  • والتر بنیـامـین • اریک فروم • یورگن هابرماس • اسلاوی ژیژک • هربرت مارکوزه • اکسل هونت
    فیلسوفان اگزیستانسیـالیست
    فردریش نیچه • فرانتس کافکا  • فیودور داستایفسکی • ژان-پل سارتر • آلبر کامو  • سورن کی یرکگور  • گابریل مارسل • سیمون دوبوار
    هرمنوتیک و پدیدارشناسی
    فریدریش شلایرماخر • ویلهلم دیلتای • ادموند هوسرل  • آلفرد شوتس  • ماشلر • مارتین هایدگر • هانس-گئورگ گادامر • هانا آرنت • هانری کربن • هوبرت درایفوس • پل ریکور  • موریس مرلو-پونتی • کارل یـاسپرس • رودولف بولتمان
    ساختارگرایی، پساساختارگرایی و پست‌مدرنیسم
    فردینان دو سوسور • کلود لوی-استروس • لوئی آلتوسر • رولان بارت  • ژاک دریدا • مـیشل فوکو • ژان بودریـار • ژان فرانسوا لیوتار • زیگموند باومن • ژیل دلوز
    سایر فیلسوفان
    ولتر • دنی دیدرو • یوهان گئورگ هامان • آرتور شوپنـهاور • کارل اشمـیت • آیزا برلین • جورجو آگامبن • تری ایگلتون • گاستون باشلار • آلن بدیو • آنری برگسون • لئو اشتراوس • موریس بلانشو • کورنلیوس کاستوریـادیس • امانوئل لویناس • ژاک لاکان • جودیت باتلر • ژولیـا کریستوا • نانسی فریزر • پیر بوردیو • فرانسوا لاروول • اندرو فینبرگ • آلبرت بورگمان • برنارد استیگلر
    • بیشتر…
    نظریـه‌های فلسفی
  • ایدئالیسم آلمانی
  • فلسفه هگل
  • نظریـهٔ انتقادی
  • اگزیستانسیـالیسم
  • ساختارگرایی
  • پسامدرنیسم
  • پساساختارگرایی
  • مفاهیم
    • خودینگی
    • دل‌زدگی
    • دازاین
    • تفاوت
    • بحران وجودی
    • انترسوبژکتیویته
    • اونتیک
    • دیگری
    • خودفریبی
    • واقع‌شدگی
    • ترس‌آگاهی
    • بیشتر…
    مقاله‌های مرتبط
    • کانتی‌گروی
    • پدیده‌شناسی
    • هرمنوتیک
    • ساختارزدایی
    • فلسفه قاره‌ای
    • مقاله‌های خرد فلسفه
    • ن
    • ب
    • و
    فیلسوفان و الهی‌دانان مرتبط با الهیـات مرگ خدا
    • Thomas J. J. Altizer
    • ویلیـام بلیک
    • Paul van Buren
    • John D. Caputo
    • مایستر اکهارت
    • William Hamilton
    • گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
    • فریدریش نیچه
    • Pseudo-Dionysius
    • John Robinson
    • Richard L. Rubenstein
    • پل تیلیش
    • Gabriel Vahanian
    • جیـانی واتیمو
    • اسلاوی ژیژک
    • ن
    • ب
    • و
    متافیزیک
    فیلسوفان متافیزیک
    • پارمنیدس
    • افلاطون
    • ارسطو
    • موسی بن مـیمون
    • کاپیلا
    • فلوطین
    • فارابی
    • ابن سینا
    • سهروردی
    • ملاصدرا
    • دانس اسکوتوس
    • تامس آکویناس
    • فرانسیسکو سوارز
    • نیکولا مالبرانش
    • رنـه دکارت
    • جان لاک
    • دیوید هیوم
    • توماس رید
    • ایمانوئل کانت
    • آیزاک نیوتن
    • آرتور شوپنـهاور
    • باروخ اسپینوزا
    • گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
    • جرج بارکلی
    • گوتفرید لایبنیتس
    • آنری برگسون
    • فریدریش نیچه
    • چارلز سندرز پرس
    • جوزف مارخال
    • لودویگ ویتگنشتاین
    • مارتین هایدگر
    • آلفرد نورث وایت‌هد
    • برتراند راسل
    • دروتی امت
    • جرج ادوارد مور
    • ژان-پل سارتر
    • گیلبرت رایل
    • هیلاری پاتنم
    • پیتر استراسن
    • ر. ج. کالینگوود
    • آدولف اشتور
    • رودلف کارناپ
    • سول کریپکی
    • ویلارد کواین
    • الیزابت آنسکمب
    • دونالد دیویدسن
    • مایکل دامت
    • الوین پلانتینگا
    • پیتر ون اینواگن
    • درک پارفیت
    • بیشتر...
    نظریـه‌های متافیزیک
    • نظریـه کنش (فلسفه)
    • Anti-realism
    • جبرگرایی
    • دوگانـه انگاری دکارتی
    • Enactivism
    • ذات‌باوری
    • اگزیستانسیـالیسم
    • اختیـار
    • ایدئالیسم هندی
    • ایدئالیسم
    • لیبرترینیسم (متافیزیک)
    • آزادی
    • ماده‌باوری
    • معنای زندگی
    • یگانـه‌گرایی
    • طبیعت‌گرایی (فلسفه)
    • پوچ‌گرایی
    • پدیدارگرایی
    • واقع‌گرایی (فلسفه)
    • فیزیکالیسم
    • متافیزیک کیفیت پیرسینگ
    • ایدئال گرایی افلاطونی
    • نسبی‌گرایی اخلاقی
    • Samkhya
    • واقع گرایی علمـی
    • خودتنـهاانگاری
    • ذهنیت‌گرایی
    • Substance theory
    • نظریـه نوع‌ها
    مفهوم‌ها درون متافیزیک
    • انتزاعی و انضمامـی
    • روح جهانی
    • وجود
    • مقوله وجود
    • علیت
    • انتخاب
    • فکر مـی‌کنم بعد هستم
    • مفهوم
    • شناخت متجسم
    • موجودیت
    • جوهر (فلسفه)
    • هستی
    • تجربه
    • Hypostatic abstraction
    • ایده
    • این‌همانی
    • این‌همانی و تغییر
    • اطلاعات
    • بینش
    • هوش
    • نیت
    • وجهیت
    • ماده
    • معنا
    • Memetics
    • نمایش ذهنی
    • ذهن
    • حرکت (فیزیک)
    • ضرورت
    • Notion
    • اوبژه
    • الگو
    • ادراک
    • جسم فیزیکی
    • اصل
    • خاصیت
    • کیفیـات ذهنی
    • کیفیت
    • واقعیت
    • روح
    • سوژه
    • Substantial form
    • اندیشـه
    • زمان
    • حقیقت
    • تمایز نوع و نمونـه
    • جهانی
    • مشاهده ناپذیر
    • ارش
    • بیشتر...
    موضوع‌های مرتبط
    • ارزش‌شناسی
    • کیـهان‌شناسی
    • معرفت‌شناسی
    • فرا-
    • هستی‌شناسی
    • فلسفه ذهن
    • فلسفه روان شناسی
    • فلسفه خویشتن
    • فلسفه فضا و زمان
    • غایت شناسی
    • فیزیک نظری
    • رده:متافیزیک
    • Portal
    • WikiProject
    • ن
    • ب
    • و
    نقد دین
    بر پایـه دین
    • بودیسم
    • مسیحیت
    • هندوئیسم
    • اسلام
    • جینیسم
    • بهائیت
    • شاهدان یـهوه
    • یـهودیت
    • ادونتیست روز هفتم
    • یکتاپرستی
    • کلیسای کاتولیک
    • ساینتولوژی
    • کلیسای قدیسان آخر زمان
    • شیعه ۱۲ امامـی
    • کلیسای وحدت
    بر پایـه متن
    • کتاب مقدس
    • کتاب مورمون
    • قرآن
    • تلمود
    • اوپانیشاد
    بر پایـه شخصیت مذهبی
    • عیسی
    • موسی
    • محمد
    • چارلز تیز راسل
    • جوزف اسمـیت
    • الن وایت
    دین و خشونت
    • خشونت
    • تروریسم
    • تعقیب
    • جنگ
    • خشونت فرقه‌ای
    • مسیحیت
    • مورمونیسم
    • یـهودیت
    • اسلام
    • هند
    کتاب‌ها
    • مانیفست بیخدا
    • مسیحیت آشکارشده
    • خدا بزرگ نیست
    • نامـه‌ای بـه ملت مسیحی
    • پایـان ایمان
    • توهم خدا
    • چرا مسیحی نیستم
    • چرا مسلمان نیستم
    ‌ها
    • ضدخدایی
    • بیخدایی
    • کارواکا
    • کلیسای زیرنابغه
    • هیولای اسپاگتی پرنده
    • اسب تکشاخ نامرئی صورتی
    • ادیـان ناخداباور
    افراد
    • دن بارکر
    • جرج کارلین
    • پت کاندل
    • ریچارد داوکینز
    • دنیل دنت
    • دنی دیدرو
    • اپیکور
    • لودویگ فویرباخ
    • زیگموند فروید
    • انی لاری گیلور
    • سم هریس
    • کریستوفر هیچنز
    • بارون دولباخ
    • دیوید هیوم
    • بیل مار
    • کارل مارکس
    • پی‌زی مایرز
    • فریدریش نیچه
    • مـیشل انفره
    • تامس پین
    • آین رند
    • جیمز رندی
    • برتراند راسل
    • کارل سیگن
    • مایکل شرمر
    • دیوید سیلورمن
    • رابرت اسپنسر
    • مااشتیرنر
    • سقراط
    • مارک توین
    • ولتر
    • ابن وراق
    • فرانک زاپا
    • ویکی‌پروژه بی‌خدایی
    • رده:نقد دین
    • ن
    • ب
    • و
    فلسفه دین
    مفاهیم دین
    • زندگی بعد از مرگ
    • ایمان
    • معجزه
    • مسئله شر
    • باور مذهبی
    • روح
    مفاهیم خدا
    • دید ارسطویی
    • برهمن
    • عقل فعال
    • خودپرستی اخلاقی
    • روح‌القدس
    • خدای شخصی
    • وجود برتر
    • محرک لا یتحرک
    خدا در
    • ادیـان ابراهیمـی
    • بودیسم
    • مسیحیت
    • هندوئیسم
    • اسلام
    وجود خدا
    وجود
    • زیبایی
    • برهان مسیحی
    • برهان علیت
    • برهان درجه
    • برهان تجربه دینی
    • برهان عشق
    • برهان معجزات
    • برهان اخلاقی
    • براهین وجودی
    • شرط‌بندی پاسکال
    • برهان نظم
    علیـه
    • گامبی بوئینگ ۷۴۷ غایی
    • شرط‌بندی بی‌خدا
    • مسئله شر
    • برهان اختیـار
    • مسئله دوزخ
    • برهان وحی‌های متناقض
    • برهان اختفای الهی
    • ناشناخت‌گرایی الهیـاتی
    • تیغ اوکام
    • پارادوقدرت مطلق
    • برهان طراحی ضعیف
    • قوری راسل
    فرانظریـه‌های دین
    • ندانم‌گرایی
    • روح‌باوری
    • ضددین
    • بی‌خدایی
    • درمـه
    • دادارباوری
    • نظریـه فرمان الهی
    • دوگانـه‌انگاری
    • علوم خفیـه
    • اگزیستانسیـالیسم
      • مسیحی
      • ندانم‌گرا
      • بی‌خدا
    • الهیـات فمـینیست
    • بنیـادگرایی
    • گنوستیک
    • یکتاپرستی نوبتی
    • انسان‌گرایی
      • دینی
      • سکولار
      • مسیحی
    • یگانـه‌انگاری
    • یکتاپرستی
    • عرفان
    • طبیعت‌گرایی
      • متافیزیکی
      • دینی
      • انسانی
    • عصر نو
    • ناخداباوری
    • خراگیردانی
    • همـه‌خدایی
    • خرد جاویدان
    • چندخدایی
    • شک‌گرایی دینی
    • شمن‌باوری
    • خداباوری
    • تعالی‌گرایی
    • بیشتر...
    زبان دینی
    • پوزیتویسم منطقی
    مسئله شر
    • شر طبیعی
    • تئودیسی
    فیلسوفان دین
    • الوین پلانتینگا
    • انسلم
    • آنتونی فلو
    • آگوستین
    • ابن رشد
    • بارون دولباخ
    • باروخ اسپینوزا
    • بلز پاسکال
    • برتراند راسل
    • بوئتیوس
    • دیوید هیوم
    • دزیدریوس اراسموس
    • ارنست کاسیرر
    • ارنست هکل
    • ارنست ترلچ
    • اشلایرماخر
    • فریدریش نیچه
    • گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
    • جرج سانتایـانا
    • هراکلیتوس
    • ایمانوئل کانت
    • جی. ال. مکی
    • یوهان گوتفرید هردر
    • کارل کریستیـان فریدریش کراوزه
    • کارل مارکس
    • لودویگ فویرباخ
    • موسی بن مـیمون
    • مارتین بوبر
    • مارتین لینگز
    • مـیرچا الیـاده
    • پل تیلیش
    • پیتر گیچ
    • راینـهولد نیبور
    • رنـه دکارت
    • رنـه گنون
    • ریچارد سوئین‌برن
    • رابرت مریـهو آدامز
    • رودلف اتو
    • سورن کییرکگور
    • تامس آکویناس
    • تامس چاب
    • ویلیـام آلستون
    • ویلیـام جیمز
    • بیشتر...
    موضوع‌های مرتبط
    • نقد دین
    • اخلاقیـات درون دین
    • تاریخ ادیـان و مذاهب
    • دین
    • زبان و دین
    • فلسفه دینی
    • الهیـات
    • رابطه بین دین و علم
    • علوم سیـاسی دین
    • ایمان و عقلانیت
    • درگاه
    • رده
    • ن
    • ب
    • و
    فلسفه اجتماعی و سیـاسی
    فیلسوفان
    • جرمـی بنتام
    • Alinsky
    • ارسطو
    • آگوستین
    • سری اوروبیندو
    • توماس آکویناس
    • ابن رشد
    • Azurmendi
    • آلن بدیو
    • مـیخائیل بان
    • ژان بودریـار
    • Benoist
    • آیزایـا برلین
    • Bonald
    • Bosanquet
    • ادموند برک
    • آلبر کامو
    • چاناکیـا
    • نوآم چامسکی
    • سیسرون
    • اگوست کنت
    • کنفوسیوس
    • گی دوبور
    • Đilas
    • امـیل دورکیم
    • فریدریش انگلس
    • مـیشل فوکو
    • شارل فوریـه
    • ماهاتما گاندی
    • آرنولد گلن
    • جووانی جنتیله
    • ابوحامد محمد غزالی
    • آنتونیو گرامشی
    • هوگو گرتیوس
    • یورگن هابرماس
    • هان فی زی
    • توماس هابز
    • دیوید هیوم
    • ایمانوئل کانت
    • Kirk
    • پتر کروپوتکین
    • گوستاو لوبون
    • Le Play
    • گوتفرید لایبنیتس
    • جان لاک
    • رزا لوکزامبورگ
    • نیکولو ماکیـاولی
    • ژوزف دو مستر
    • نیکولا مالبرانش
    • هربرت مارکوزه
    • ژاک ماریتن
    • Marsilius
    • کارل مارکس
    • منسیوس
    • روبرت مـیشلس
    • جان استوارت‌مـیل
    • شارل دو مونتسکیو
    • Möser
    • موزی
    • محمد
    • آنتونیو نگری
    • فریدریش نیچه
    • رابرت نوزیک
    • مایکل اوکشات
    • خوزه ارتگا یی گاست
    • ویلفردو پارتو
    • فیلیپ پتیت
    • Plamenatz
    • افلاطون
    • کارل پولانی
    • کارل پوپر
    • آین رند
    • جان رالز
    • ارنست رنان
    • موری راتبارد
    • ژان-ژاک روسو
    • Royce
    • برتراند راسل
    • جرج سانتایـانا
    • Sarkar
    • ژان-پل سارتر
    • کارل اشمـیت
    • جان سرل
    • شانگ یـانگ
    • آدام اسمـیت
    • ورنر زمبارت
    • Spann
    • هربرت اسپنسر
    • Spirito
    • مااشتیرنر
    • لئو اشتراوس
    • ایپولیت تن
    • چارلز تیلور (فیلسوف)
    • هنری دیوید ثورو
    • ویوکاناندا
    • ولتر
    • Walzer
    • اسلاوی ژیژک
    رده:نظریـه‌های اجتماعی
    • سودمندگرایی
    • Vaisheshika
    • آنارشیسم
    • اقتدارگرایی
    • جمع‌گرایی
    • کمونیسم
    • Communitarianism
    • Conflict theories
    • کنفسیوس‌گرایی
    • Consensus theory
    • محافظه‌کاری
    • Contractualism
    • Culturalism
    • فاشیسم
    • Feminist political theory
    • Gandhism
    • فردگرایی
    • Legalism
    • لیبرالیسم
    • لیبرترینیسم
    • موهیسم
    • National liberalism
    • جمـهوریخواهی
    • Social constructionism
    • برساخت‌گرایی (علوم اجتماعی)
    • داروینیسم اجتماعی
    • Social determinism
    • سوسیـالیسم
    مفاهیم اجتماعی
    • نافرمانی مدنی
    • دموکراسی
    • Four occupations
    • عدالت
    • حقوق
    • Mandate of Heaven
    • صلح
    • مال
    • انقلاب
    • حق
    • قرارداد اجتماعی
    • جامعه
    • جنگ
    • بیشتر...
    مقاله‌های مرتبط
    • دانش نظری حقوق
    • فلسفه اقتصاد
    • فلسفه آموزش و پرورش
    • فلسفه تاریخ
    • فلسفه عشق
    • فلسفه والیته
    • Philosophy of social science
    • Social epistemology
    • رده:فلسفه اجتماعی
    • Portal
    • Task Force
    • ن
    • ب
    • و
    ایران‌شناسان
    عمومـی
    • احسان یـارشاطر
    • حبیب یغمایی
    • علی دهباشی
    • فتح‌الله مجتبایی
    هنر ایرانی و ادبیـات فارسی
    • آرتور پوپ
    • وحید دستگردی
    • ادوارد براون
    • محمدتقی بهار
    • علی‌اصغر حکمت
    • بزرگ علوی
    • ذبیح‌الله صفا
    • یحیی ذکا
    • مسعود فرزاد
    • یوگنی برتلس
    • عبدالحسین نوشین
    • قاسم غنی
    • محمدکریم پیرنیـا
    • سید محمدباقر برقعی
    • سیروس پرهام
    • شاهرخ مسکوب
    • حسن کامشاد
    • مصطفی رحیمـی
    • مـهدی اخوان ثالث
    • ه. ا. سایـه
    • بهرام بیضایی
    • پیتر چلکوفسکی
    • جلال خالقی مطلق
    • محمدرضا شجریـان
    • آیدین آغداشلو
    • محمد نوری عثمانوف
    • غلامحسین یوسفی
    • جابر عناصری
    • یوهانس دوبروین
    • لارنس پائول الول ساتن
    • آرتور آربری
    • محمدرضا درویشی
    • سیروس شمـیسا
    • علی حصوری
    • جهانگیر کوورجی کویـاجی
    • اولگ گرابر
    • شـهریـار عدل
    • جمشید ملک‌پور
    • یعقوب آژند
    اسلام‌شناسی و صوفی‌شناسی
    • هانری کوربن
    • احمد مـهدوی دامغانی
    • محمدعلی امـیرمعزی
    • عبدالعزیز ساچادینا
    • حامد الگار
    • لوید ریجن
    • سید حسین نصر
    • کریستین ژامبه
    • داریوش شایگان
    • آنـه‌ماری شیمل
    • فرهاد دفتری
    • مارشال هاجسون
    زرتشت‌شناسی
    • مری بویس
    • گراردو نیولی
    • ابراهیم پورداوود
    • ریچارد فولتس
    • ماریـان موله
    • هاشم رضی
    • مراد اورنگ
    یـهودشناسی
    • شائول شاکد
    • امنون نتصر
    • الیـاس یوزف بیکرمن
    • سارا سرودی
    مطالعات بابی و شیخی و بهایی
    • موژان مؤمن
    • مـهرداد امانت
    • دنیس مک‌ایون
    • ئوآن کول
    زبان‌شناسی
    • فریدریش نیچه
    • کالورت واتکینز
    • والتر هنینگ
    • بدرالزمان قریب
    • محسن ابوالقاسمـی
    • عبدالمجید ارفعی
    • پرویز ناتل خانلری
    • مـهرداد بهار
    • ابوالحسن
    • حسن انوری
    • علی‌اشرف صادقی
    • ژاله آموزگار
    • برایـان اسپونر
    • رودیگر اشمـیت
    • جلیل دوستخواه
    • رونالد امریک
    • حسن رضایی باغ‌بیدی
    • احمد تفضلی
    • محمد حسن‌دوست
    • زهره زرشناس
    • پرودس اکتور شروو
    • ژیلبر لازار
    • کتایون مزداپور
    • دیوید نیل مکنزی
    • گرنوت ویندفور
    • کارل فریدریش گلدنر
    • هرلد والتر بیلی
    • ایلیـا گرشویچ
    • داریوش آشوری
    • هاینریش هوبشمان
    • گارنیک آساتوریـان
    • بو اوتاس
    • امان‌الله قرشی
    • علی‌اکبر دهخدا
    • سید جعفر شـهیدی
    • محمد دبیرسیـاقی
    • محمد معین
    • امـید طبیب‌زاده
    اندیشـه، علوم سیـاسی و
    اجتماعی
    • محمدعلی فروغی
    • احمدروی
    • حمـید عنایت
    • ارسلان پوریـا
    • عباس امانت
    • احمد کاظمـی
    • فرهاد کاظمـی
    • سعید امـیرارجمند
    • محسن مـیلانی
    • پیروز مجتهدزاده
    • علی بنوعزیزی
    • احمد اشرف
    • پیتر ایوری
    • کریستین برومبرژه
    • محمدعلی همایون کاتوزیـان
    • جلال ستاری
    • نیکی کدی
    • ولی‌رضا نصر
    • سید جواد طباطبایی
    • حمـید دباشی
    • فرهنگ رجایی
    • رابین رایت
    • مـهرزاد بروجردی
    • تقی آزاد ارمکی
    • فرامرز رفیع‌پور
    • ابراهیم توفیق
    • حسین کچویـان
    • مـهدی محسنیـان راد
    تاریخ
    • ریچارد فرای
    • رقیـه بهزادی
    • محمدجواد مشکور
    • تورج دریـایی
    • کلیفورد ادموند باسورث
    • رودی ماتی
    • راجر سیوری
    • یوری برگل
    • یوزف ویزه‌هوفر
    • جمشید چوکسی
    • علیرضا شاپور شـهبازی
    • عباس زریـاب خویی
    • ورنر زوندرمان
    • کلاوس شیپمان
    • کارلو چرتی
    • هلن سانسیسی وردنبورخ
    • برنارد لوئیس
    • یـان ریشارد
    • تئودور نلدکه
    • ویلیـام بین فیشر
    • ویکتور دانر
    • مرتضی راوندی
    • هما ناطق
    • پرویز اذکایی
    • منوچهر مشتاق خراسانی
    • محمدابراهیم باستانی پاریزی
    • مـیخاییل سرگیویچ ایوانف
    • ادوین گرانتوسکی
    • عبدالحسین زرین‌کوب
    • همایون صنعتی‌زاده
    • عیسی صدیق
    • سید حسن تقی‌زاده
    • شائول بخاش
    • پرویز رجبی
    • شـهلا لاهیجی
    • پروانـه پورشریعتی
    • نگین یـاوری
    تاریخ ایران باستان
    • ایگور دیـاکونوف
    • مـیخائیل مـیخائیلویچ دیـاکونوف
    • محمد داندامایف
    • یوهانس هرتل
    • جیمز دارمستتر
    • هنریک ساموئل نوبری
    • لهمان هاوپت
    • مری بویس
    • مارسل اوگوست دیولافوا
    • فرانسوا لنورمان
    • ادوارد مایر
    • اوپر
    • هنری کریستی
    • جورج راولینسون
    • هوگو وینکلر
    • دلاتر
    • یوزف مارکوارت
    • کریستیـان بارتولومـه
    • کنودتسون
    • کلائوبر
    • پراشک
    • اشپیز
    • پل روست
    • ارنست هرتسفلد
    • هیوزینگ
    • کنیگ
    • رومن گیرشمن
    • جرج کامرون
    • آلبرت اومستد
    • راگوزینا
    • هارولد لمب
    • آرتور کریستنسن
    • آن گودار
    • دیوید استروناخ
    • ویلهلم گایگر
    • والنتین ولوشینوف
    • تورایف
    • اقرار علیف
    • ن. یـا. مار
    • آ. ملیکیشویلی
    • هانس هاینریش شدر
    • امـیرمـهدی بدیع
    • آناهیت پریخانیـان
    • حسن پیرنیـا
    تاریخ بعد از اسلام
    • ایلیـا پائولوویچ پطروشفسکی
    • پاتریشا کرون
    • اندرو نیومن
    • آن لمبتون
    • اسماعیل پوناوالا
    • ویلفرد مادلونگ
    • چیز رابینسون
    • سعید نفیسی
    • رسول جعفریـان
    • سید هاشم آقاجری
    • عباس اقبال آشتیـانی
    • لارنس لاکهارت
    • چارلز ملویل
    • گاوین هامبلی
    • مرتضی مطهری
    • ویلم فلور
    • محمدعلی اسلامـی ندوشن
    • افسانـه نجم‌آبادی
    تاریخ معاصر
    • محمدعلی موحد
    • باقر مؤمنی
    • یرواند آبراهامـیان
    • فریدون آدمـیت
    • سیروس غنی
    • محمد توکلی طرقی
    • عباس مـیلانی
    • علی مسعود انصاری
    • مسعود بهنود
    • محمود فاضلی بیرجندی
    فولکلور
    • صادق هدایت
    • ابوالقاسم انجوی شیرازی
    • محمدجعفر محجوب
    • الول ساتن
    • احمد شاملو
    • صمد بهرنگی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • اولریش مارزلف
    • صادق همایونی
    • علی بلوکباشی
    • محمد جعفری قنواتی
    جغرافیـای تاریخی
    • منوچهر ستوده
    • احمد اقتداری
    • ویلیـام بین فیشر
    • گزاویـه دو پلانو
    کتاب‌شناسی
    • ایرج افشار
    • مجتبی مـینوی
    • بدیع‌الزمان فروزانفر
    • نجیب مایل هروی
    • سلیم نیساری
    • سید جلال‌الدین آشتیـانی
    • محمدرضا شفیعی کدکنی
    • محمود امـیدسالار
    • محمد قزوینی
    • محمدتقی دانش‌پژوه
    • عبدالله انوار
    • آقابزرگ تهرانی
    • احمد منزوی
    • علی‌نقی منزوی
    • ابوالفضل خطیبی
    • ن
    • ب
    • و
    فلسفه اخلاق
    نظریـه‌ها
    • Casuistry
    • پیـامدگرایی
    • اخلاق وظیفه‌گرا
      • اخلاق کانتی
    • Ethics of care
    • اگزیستانسیـالیسم
    • فرااخلاق
    • Particularism
    • Pragmatic ethics
    • Role ethics
    • Virtue ethics
    مفاهیم
    • خودمختاری
    • ارزش‌شناسی
    • باور
    • وجدان
    • Consent
    • مساوات‌خواهی
    • Care
    • اختیـار
    • نیک و بد (خیر و شر)
    • خوشحالی
    • آرمان‌گرایی
    • عدالت
    • اخلاق
    • Norm
    • آزادی سیـاسی
    • اصلs
    • رنج
    • Stewardship
    • همدردی
    • Trust
    • ارزش
    • فضیلت
    • نادرست
    • فهرست کامل...
    فیلسوف‌ها
    • لائوتسه
    • افلاطون
    • ارسطو
    • دیوژن کلبی
    • Valluvar
    • سیسرون
    • کنفوسیوس
    • آگوستین
    • منسیوس
    • موزی
    • شونزی
    • توماس آکویناس
    • باروخ اسپینوزا
    • دیوید هیوم
    • ایمانوئل کانت
    • گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
    • آرتور شوپنـهاور
    • جرمـی بنتام
    • جان استوارت مـیل
    • سورن کی‌یرکگور
    • هنری سیجویک
    • فریدریش نیچه
    • جرج ادوارد مور
    • کارل بارت
    • پل تیلیش
    • دیتریش بنـهوفر
    • فیلیپا فوت
    • جان رالز
    • جان دیویی
    • برنارد ویلیـامز
    • جی. ال. مکی
    • الیزابت انسکوم
    • ویلیـام فرانکنا
    • السدیر مک‌اینتایر
    • R. M. Hare
    • پیتر سینگر
    • درک پارفیت
    • تامس نیگل
    • رابرت مریـهو آدامز
    • چارلز تیلور (فیلسوف)
    • Joxe Azurmendi
    • کریستین کورسگارد
    • مارتا نوسبوم
    • بیشتر...
    اخلاق کاربردی
    • اخلاق زیستی
    • اخلاق تجارت
    • Discourse ethics
    • Environmental ethics
    • Legal ethics
    • اخلاق پزشکی
    • اخلاق پرستاری
    • اخلاق حرفه‌ای
    • اخلاق
    • Ethics of eating meat
    • Ethics of technology
    جستارهای مرتبط
    • Christian ethics
    • اخلاق توصیفی
    • Ethics in religion
    • اخلاقیـات فرگشتی
    • Feminist ethics
    • History of ethics
    • ایدئولوژی
    • اخلاق اسلامـی
    • Jewish ethics
    • اخلاق هنجاری
    • فلسفه حقوق
    • فلسفه سیـاسی
    • فلسفه اجتماعی
    • رده:فلسفه اخلاق
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=فریدریش_نیچه&oldid=24964883»




    [فریدریش نیچه - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد اهنگ مستانی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 28 Nov 2018 13:41:00 +0000