پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

مانی پیـام‌آور آیین مانوی کـه از نجبای اشکانی بود و در اوایل سدهٔ سوم مـیلادی آیین جدیدی را بنیـان نـهاد.

دین مانوی آیینی عرفانی و آمـیزه ای از دینـهای مسیحی، متن های حکیمانه ب زبان آلمانی زرتشتی، بودایی و گنوسی بود کـه مانی[۱] پسر فاتک همدانی آن را درون سدهٔ سوم مـیلادی درون ایران‌شـهر بنیـان گذاشت.[۲] این دین ایده مسیح منجی را از مسیحیت، باور بـه دوگانگی نیکی و بدی را از دین زرتشتی یـا زروانی.[۳] و تناسخ را از آیینبودایی وام گرفته بود. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی درون باور مانوی جنگ مـیان دو جهان تاریکی و روشنایی بـه نابودی ماده و رهایی روح منجر مـی‌شود. متن های حکیمانه ب زبان آلمانی جهان مادی درون دین مانوی نماد تاریکی و پلیدی هست و انسان کـه موجودی دوگانـه‌است (روح از دنیـای روشنایی و جسم از دنیـای تاریکی) مـی‌تواند بـه نیروهای روشنایی به منظور پیروزی نـهایی کمک کند.[۴] این آیین درون مدت کوتاهی بر پهنـهٔ وسیعی از جهان آن روزگار مانند خاورمـیانـه، اروپا، شمال آفریقا، هند، چین و آسیـای مـیانـه سایـه گستراند؛ و تا سدهٔ دهم مـیلادی کماکان قدرت عالمگیری خود را حفظ نموده بود. بعد از آن اندک اندک از همـه‌گیری‌اش کاسته شد. عناد موبدان زرتشتی با شخص مانی و آموزه‌هایش و تکفیر پیروان این آیین عرفانی از سوی مسلمانان موجبات انحطاط مانوی گری را درون جهان فراهم ساخت. کلیسای کاتولیک نیز گرایش مانویت را الحاد اعلام کرده بود. با این‌حال مانویـان همبستگی خود را که تا مدت‌ها حفظ نموده و به دین خود معتقد ماندند.[۵]

در آیین مانوی انسان دارای دو بعد خدایی و منور و اهریمنی و تاریک هست که حاصل امتزاج نور و ظلمت درون دوران اسطوره‌های آفرینش مـی‌باشد. انسان حتما به روح خود کـه همان ذرات نور دربند هست توجه نشان داده و جسم و دنیـا و مافیـها را بـه بوته فراموشی بسپارد. توجه بـه آنچه بـه روح بازمـی‌گردد مانند مـیل بـه هنر و شکوفایی استعدادها و ذوق‌ها و نیز محبت و برادری نوعی عبادت تلقی مـی‌شد. اعتقاد مانویـان بر این بود کـه در پایـان جهان درون نبرد بزرگ بین نور و ظلمت روح بر ماده و نور بر ظلمت و خیر بر شر پیروز مـی‌شود و ارواح درون بند کـه انوار خدایی هستند از زندان جسم و جهان آزاد شده و به سوی سرزمـین روشنایی بازمـی‌گردند. اگرچه امروزه مانویـان از صحنـه روزگار کنار رفته‌اند و سده‌هاست کـه این دین دیگر پیروانی ندارد اما تأثیرات غیرقابل انکار آن را درون عرفان اسلامـی و مسیحی مـی‌توان بازیـافت.[۶]

علاقه مانویـان بـه نوشتن آثار خود همراه با خلاقیت هنری موجب گسترش فنون کتاب‌آرایی، نقاشی، موسیقی و خوشنویسی گردید. پیروان دین مانی کـه دیناور نامـیده مـی‌شدند و به دو طبقه عمده تقسیم مـی‌شدند؛ گزیدگان و نیوشاییـان، گزیدگان افراد معدودی بودند کـه رسالتشان سفر و تبلیغ دین بود و نیوشاییـان طبقه عام جامعه بودند. فرامـین مانی به منظور دو طبقه متفاوت بود، مثلاً گزیدگان حق ازدواج و تولید مثل نداشتند و همچنین گوشت برایشان منع شده بود اما نیوشاییـان مـی‌توانستند یکبار ازدواج کنند و همچنین مـی‌توانستند گوشت استفاده کنند بـه شرطی کـه خودشان حیوان را ذبح نکنند. درون نشر عقاید و خلاقیت‌های ادبی و شاعرانـه خود بسیـار کوشا بودند و همـین باعث بوجود آمدن ادبیـات و خط مانوی شد کـه عمدتاً بـه زبان‌های سریـانی، پارسی مـیانـه، پهلوی اشکانی، سغدی، ترکی اویغوری، چینی، زبان قبطی و یونانی بود. آثار مانویـان معمولاً بر روی چرم یـا پاپیروس نوشته مـی‌شد و نوشته‌ها با رنگ و شکل و طرح تزئین مـی‌شدند. مانی را بـه دلیل نگاشتن کتاب ارژنگ کـه سرتاسر نقاشی بود پیـامبر نقاش نیز خوانده‌اند.[۷]

دین مانوی احتمالاً درون فاصله قرون سیزدهم که تا هفدهم مـیلادی درون جنوب چین به منظور همـیشـه از مـیان رفت. نزدیک‌ترین دین زنده جهان بـه مانویت آیین مندایی هست که صابئین استان خوزستان بدان معتقد مـی‌باشند.

پیشینـه

حدود سیـاسی کشور ایران درون زمان ظهور مانی درون دوره فرمانروایی شاپور یکم.

این آیین درون ایران دوران ساسانیـان مخصوصاً درون دوره شاپور یکم و پس از آن پادشاهی یکساله هرمز گسترش فراوانی داشته‌است. مانی پیش از پادشاهی شاپور یکم درون زمان اردشیر بابکان ایران را ترک و به چین و هندوستان سفر کرده بود.[۸] از آنجا بـه ایران بازگشته و در راه بازگشت ضمن تبلیغ آیین خود بـه جندی شاپور نزد شاپور یکم رفته و دین خود را بر او عرضه نمود. با وجود مخالفت روحانیـان زرتشتی مانی موفق مـی‌شود از شاپور به منظور گسترش ایدئولوژی جدید خود اجازه تبلیغ بگیرد. او کتابی بنام شاپورگان را نیز تألیف کرده و به شاپور تقدیم نمود.[۹] درون دوره هرمز یکم شاه ساسانی کـه ظاهراً بر کیش مانوی بود گسترش دین با مشکلی مواجه نشد اما تحریکات کرتیر موجب شد کـه بهرام یکم ساسانی فرمان کشتن و دارآویختن مانی را درون جندی شاپور صادر کند.[۱۰] بدنبال این حادثه و مـهاجرت مانویـان از ایران بـه سوی چین و روم و ممالک دوردست شاهنشاهی ساسانی دین مانوی وارد مرحلهٔ جدیدی شد. مانویت کـه از جمله فرقه‌های عرفانی گنوستیک هست و بـه فروتنی و سیر عرفانی گرایش دارد بـه مدت هشتاد سال دین رسمـی دولت اویغورستان درون چین بود. دین مانی که تا پایـان سال ۲۷۳ مـیلادی درون سرتاسر ایران منتشر شد و پس از آن با سرعت بیشتری سایر سرزمـین‌های متمدن آن زمان را نیز دربرگرفت. از آنجا کـه مانی خود را فارقلیط بشارت داده شده مـی‌نامـید، آیینش هرجا کـه مـی‌رسید بسرعت بر اساس زبان و فرهنگ و اساطیر آن منطقه درمـی‌آمد و به گونـه‌ای بومـی مـی‌شد. همـین ویژگی از عوامل اساسی پیشرفت و گسترش آن بود.[۱۱] خود مانی این مـهم را بـه زبان پارسی مـیانـه بـه اینصورت بیـان کرده‌است:

den ig man wizid az abarigan den i peshinigan pad dah xir fray ud wihtar ast...den i ahenagan pad yak shahr ud yak izwan bud.den i man ad ku pad harw shahr ud wisp izwan paydag bawad ud pad shahran duran keshihed

ترجمـهٔ فارسی امروزی:

دینی کـه من گزیدم از دیگر دین پیشینیـان بـه ده چیز برتر و بهتر باشد… دین پیشینیـان بـه یک شـهر و یک زبان بود. بعد دین من چنان هست که بـه هر شـهر و همـه زبان‌ها پیدا خواهد بود و به کشورهای دور آموخته خواهد شد.

آغاز این آیین بـه مـیانرودان بازمـی‌گردد و در نزدیکی مداین پدر مانی فاتک کـه پیرو مذهب مندایی یـا فرق گنوسی الخسائیـه بود راه جدیدی درون پیش گرفت و قناعت گری ویژه‌ای پیشـه کرد.[۱۲] خود مانی بواسطهٔ الهامـی کـه بیـان داشته بود از فرشته‌ای بنام توم یـا همان همزاد دریـافت کرده از خوردن گوشت و و معاشقه با زنان پرهیز کرده و راه سفر هندوستان پیشـه ساخت. مانی کـه در محیطی -از نظر عقاید بومـی درون تضاد، پرورش یـافته بود باورهای مختلف ادیـان رایج درون آن منطقه را جذب نمود و در پی سفر بـه هندوستان تناسخ را نیز بدان افزود.[۱۳] نزدیکی دین مانوی با دین مندایی و مسیحی و زرتشتی و بودایی و نیز فرقه‌های گنوسی موید این نکته مـی‌باشد.[۱۴]

گسترش پیروان

نقشـه نمایـانگر نفود آیین مانی درون سده‌های سوم که تا پنجم بعد از مسیح
نگارهٔ هرمز یکم ساسانی کـه در دوران فرمان‌روایی یک‌سالهٔ وی مانویـان درون آرامش بودند.

مانویـان به منظور گسترش آیین خود شیوهٔ خاصی را اتخاذ د و آن این بود کـه در هر منطقهٔ جغرافیـایی کـه نفوذ مـی‌د، نام خدا و ایزدان و اهریمنان اصلی دین را با حفظ ویژگی‌ها بـه نام اساطیر و شخصیت‌ها و قهرمانان آن منطقه درمـی‌آوردند. این‌گونـه بود کـه پیروان جدید با این دین احساس بیگانگی نداشتند.[۱۵] نیز از آنجا کـه اسطوره‌های مانوی از ترکیب اساطیر و خدایـان ایرانی، بابلی، هندی، زبان‌های سامـی و مسیحی به‌ویژه گنوسی الهام گرفته بود، درون سطحی وسیع کـه زرتشتیـان و مسیحیـان و بوداییـان حضور داشتند، این دین به‌راحتی جای خود را درون مـیان آن اهالی باز مـی‌نمود.[۱۶]

در ایران پس‌از کشته شدن مانی، بیشتر پیروان این دین کـه مرکز اصلی‌شان خوزستان و بابل بود، بـه سوی شرق ایران رهسپار گشتند. درون مصر با وجود پیشینـهٔ اختلافات مذهبی مـیان مسیحیـان و مـهرپرستان و سایر ادیـان و فرقه‌ها، مانویت بـه گونـه‌ای فزاینده راه رشد و ترقی را پیمود.[۱۷]

در غرب نفوذ مانوی‌گری رنگ و بوی مسیحی بـه خود گرفت و با وجود این‌که مانی خود را فارقلیط مسیح معرفی کرده بود، حجم زیـادی از آثار مانوی غرب بـه ستایش عیسامسیح پرداخته شد. نام عیسی وارد ایزدان مانوی غرب شد.[۱۸] و در بسیـاری کتب، آموزه‌های عیسی وارد گردید. بعدها فرقه‌های متعددی از مانویـان غرب راه خود را ادامـه دادند و همـین علاقه بـه عیسی باعث شد کـه تا مدت‌ها آنان را درون زمرهٔ فرقه‌های مسیحی به‌شمار آورند.[۱۹] بخشی از مـیراث مانویـان غرب نیز تحت تأثیر فرقه‌های گنوسی و تعمـیدی اردن قرار داشت. درون ایتالیـا این مذهب از طریق مـهاجران اهل شمال آفریقا بـه شـهرهایی مانند ناپل، جنوا و رم نفوذ کرد. درون خلال سال‌های ۳۷۲ که تا ۵۲۴ از حضور این آیین درون رم گزارش‌هایی دردست هست و درون همـین دوران، مانویت بـه اسپانیـا نیز کشیده شد.[۲۰]

در منطقهٔ غرب چین و خُتَن کـه عمدتاً اقوام ایرانی‌تبار مانند سکاها و سغدی‌ها مـی‌زیستند، مانوی‌گری بـه اندازه‌ای رشد کرد کـه حتی مـیان مـهاجمان بعدی آن منطقه کـه ترک‌های اویغوری بودند نیز بسیـار گسترش یـافت و نزدیک بـه یک قرن دین رسمـی حکومت اویغوری چین شد. این اتفاق زمانی افتاد کـه خاقان تنگ‌لی – مئویو (۷۵۹–۷۸۰) با فتح سرزمـین‌های مجاور، با این اندیشـهٔ نو آشنا شده بود. درون کتیبه‌ای بـه نام «قرابلقاسون» دربارهٔ پذیرش دین مانی از سوی ترکان اویغور آمده:

«کشوری با عادات وحشیـانـه کـه بوی خون از آن برمـی‌خاست، بـه سرزمـینی مبدل شد کـه مردمان آن بـه طبخ با سبزیجات روی آوردند. کشوری کـه کشت و کشتار درون آن امری عادی بود، مردمانش بـه نیکوکاری برانگیخته مـی‌شدند».[۲۱]

با وجود این‌که مانی زمانی را درون هندوستان گذرانده بود، اطلاعی از نفوذ مانوی‌گری درون هندوستان دردست نیست.

زوال کیش مانوی

چهرهٔ بهرام یکم، کـه فرمان قتل مانی و کشتار مانویـان را صادر کرد.

مانی کـه در دوران فرمانروایی شاپور یکم ظهور کرده بود درون پیشگاه وی حاضر شد و با ارائهٔ کتاب دینی خود بـه زبان پارسی بنام شاپورگان از وی اجازهٔ تبلیغ گرفت.[۲۲] خود مانی درون کفالایـا بیـان مـی‌کند زمانی کـه در هندوستان بود خبر درگذشت اردشیر بابکان را شنیده و به سرعت بسوی ایران آمده که تا دین خود را بر شاپوریکم عرضه دارد. درون دورهٔ یکساله پادشاهی هرمز یکم کـه جانشین شاپور ساسانی بود نیز مخالفتی با وی نشد ولی درون دورهٔ بهرام یکم بـه دلیل مخالفت شدید روحانیون زردشتی، تحت تعقیب قرار گرفته کشته شد و پیروانش نیز اسیر پیگرد و ایذاء گشتند.[۲۳]

شرایط دین مانوی درون روم مسیحی نیز مانند ایران بعد از شاپور بود. درون سال ۲۹۷ مـیلادی یعنی دو دهه بعد از اعدام مانی دیوکلسین امپراتور روم دربارهٔ گسترش این آیین درون مناطق مدیترانـه‌ای امپراتوری هشدار داده بود.[۲۴]کلیسای روم حکم الحاد و تکفیر مانویـان را صادر کرد و پیروان آن بشدت تحت فشار قرار گرفتند. سنت آگوستین قدیس کـه از بزرگترین متکلمان مسیحی به‌شمار مـی‌رود دوره‌ای را بـه عنوان پیرو مانی گذرانده بود و پس از بازگشت بـه مسیحیت درون کتاب اعترافات خود حملات تندی بـه مانویـان بروز داد.[۲۵]

در دورهٔ اسلامـی نیز این مخالفت‌ها وجود داشت و با روی کار آمدن عباسیـان شدیدتر شد. مـهدی خلیفه عباسی بـه فرزندش هادی سفارش مـی‌کند نسل زنادقه و مانویـان را از جهان براندازد، یـا مثلاً خلفای عباسی به منظور پیدا مانویـان روش خاصی داشتند. بدینگونـه کـه آن‌ها را وادار مـی‌د کـه مرغی را سر ببرند و ازآنجا کـه آزار جانداران درون آئین مانی روا نیست آنان با سرباز زدن از این فرمان ماهیت مانوی خود را آشکار نموده و کشته مـی‌شدند.[۲۶] بهرحال بنظر مـی‌رسد آیین مانی که تا سده‌های هفدهم یـا هجدهم نیز دوام آورده باشد. بـه ویژه اینکه درون چین معبدی نسبتاً جدید کشف شده کـه بر روی آن نوشته شده‌است: متن های حکیمانه ب زبان آلمانی «بنام پدر روشنایی» و این نامـی نیست کـه در آیینی دیگر بجز مانوی بکار رفته باشد.[۲۷]

در مناطق غربی چین با وجود اینکه دین مانوی مـیان اویغورها پذیرفته شده بود و خاقان‌های اویغور آن را بـه عنوان دین رسمـی دربار شناخته بودند اما بعد از شکست ایغورها از قرقیزها دین مانوی مطرود و پس از مدتی جای خود را بـه اسلام سپرد. هرچند شواهدی از حیـات دراز مدت این آیین درون آن منطقه و البته درون اختفا باقی‌مانده‌است.[۲۸]

دین مانی بعد از مرگ وی

این دین کـه تا سده ۱۴ مـیلادی زنده بود، پیروان خود را زیر فشارهای گوناگون سیـاسی و دینی از دست داد.

آیین مانوی و مسیحیت

نظر بر این هست که پیروان مانی تلاش بسیـاری به منظور مشمول همـه آیین‌های دینی شناخته شده د؛ درون نتیجه بسیـاری از رسائل مسیحی را از جمله: اعمال توماس را حفظ د کـه در غیر این صورت امکان داشت از مـیان برود. مانی مایل بود کـه خود را بـه عنوان «حواری عیسی مسیح» تشریح کند، اما کلیسای ارتدکس او را مرتد خواند. برخی پژوهشگران یـافته‌اند کـه اندیشـهٔ مانی‌گرایـان زیرکانـه بر باورهای مسیحی تأثیر داشته‌است، درون بحث تضاد نیکی و بدی (خیر و شر) و شکل واضح شیطان. سبب این اثر که تا حدودی آگوستین هیپو هست که بعد از مدت کمـی کـه به آیین مانی گرویده بود، بـه مسیحیت روی آورد و نوشته‌های او هنوز هم درون مـیان الهیـات‌دانان کاتولیک، پرنفوذ و تأثیرگذارند. جالب هست که مـیان مانی و محمد، پیـامبر اسلام توازی بر قرار است. مانی ادعا مـی‌کرد کـه جانشین پیغمبرانی چون عیسی و دیگرانی کـه آموزه‌هایشان موضعاً یـا بـه دست پیروانشان تحریف شده‌است، مـی‌باشد. مانی اظهار پیـامبری کرد و هم‌چنین خود را منسوب بـه فارقلیط مـی‌دانست، عنوانی از انجیل بـه معنایی کـه تسلی مـی‌بخشد یـای کـه بر طرف ما مـیانجی‌گری مـی‌کند کـه بنابر رسم ارتودکسی خود شخص روح‌القدس بدین نام درک مـی‌شود و در دیدگاهی دیگر فارقلیط پیـامبری هست که از بعد عیسی مـی‌آید و او را تصدیق مـی‌کند.

اما تفاوتهایی درون افکار مانی با مسیحیت وجود دارد:

  • مانی درون عین قبول داشتن نبوت عیسی مسیح، نبوت موسی را رد مـی‌کند درون حالی کـه عیسی خود را ادامـه دهندهٔ راه موسی مـی‌دانست.
  • مانی درون عین قبول داشتن عیسی مسیح، بـه جای توحید کـه از باورهای عیسی مسیح بود، بـه ثنویت (وجود دو خدای خیر و شر) معتقد بود کـه آن را از آیینی زروانی قرض گرفته بود.
  • مانی درون عین قبول داشتن عیسی مسیح، بـه تناسخ یـا سمسارا معتقد بود درون حالی کـه عیسی مسیح بـه معاد باور داشت.
  • آیین مانی که تا رم پیش رفته بود. اما درون ۳۷۲ م حق اجتماع از ایشان را والنتی نیـان اول سلب مـی‌کند. تئودوسیوس دوم درون ۳۸۱ م حق شـهادت درون محاکم را از ایشان مـی‌گرفته و از ارث محروم و برگزیدنشان را معدوم و بقیـه را تبعید مـی‌کند[۲۹]

    از شعب دین مسیحیت درون اروپای شرقی، دو مسلک بوغومـیلیـه، کاتاریسم شباهاتی با ثنویت مانوی دارند کـه برخی پژوهشگران را بر این داشته‌است کـه این مذاهب منشعب یـا متأثر از آیین مانوی بوده‌اند.[۳۰]

    آیین مانوی درون شرق

    برخی خرده‌نوشته‌های یک کتاب مانی‌گرایی مـی‌آورد کـه در سال ۸۰۳ بعد از مـیلاد خان سلطنت ایغوریـان بـه تورفان مـی‌رود و سه دادرس مانی‌گرا را به منظور ادای احترام بـه یک روحانی ارشد مانی درون بمبئی مـی‌فرستند. یک سرود مانی‌گرا از سده ۸ مـیلادی درون تورفان نوشته شده درون پارسی مـیانـه مـی‌آورد کـه بیشتر خویشاوندان خان دوست‌دار آیین مانی بودند. بیشتر نوشته‌های مانوی کـه در تورفان پیدا شده‌اند، بـه خط آیین مانوی و به زبان‌های ایرانی رایج یعنی پارسی مـیانـه، زبان پارتی و به ویژه سغدی مـی‌باشند. این نوشتارها اثبات مـی‌کند کـه سغد (شمال خاور ایران) مرکز بسیـار مـهم مانی‌گرایی درون آغاز دوران مـیانی بوده‌است و شاید هم کـه بازرگانان سغدی بوده‌اند کـه این آیین را بـه آسیـای مرکزی و چین گسترش دادند.

    در آغاز سده دهم مـیلادی، اویغور امپراتوری نیرومندی را تحت اثر بوداییگری پدیدمـی‌آورد و برخی از پرستش‌گاه‌های مانی‌گرایـان را بـه صومعه‌های بودایی تبدیل مـی‌کند. با این حال، این حقیقت تاریخی را کـه اویغوریـان مانی‌گرا بوده‌اند، نمـی‌توان انکار کرد. مورّخ تازی (عرب) ابن ندیم مـی‌گوید: کـه اویغورخان همـهٔ تلاش خود را به منظور برجسته آیین مانی درون قلمرو پادشاهی آسیـای مـیانـه (سامان) کرد. نوشتارهای زبان‌های چینی نیز ثبت کرده‌اند کـه روحانیـان مانی‌گرا بـه چین آمدند و به بارگاه امپراتوری درون سال ۸۳۴ مـیلادی باج پرداختند. فرستادهٔ خاندان سونگ بـه نام ونگ از پرستش‌گاه‌های مانی‌گرایـان درون گائوچنگ بازدید کرده‌است.

    شواهد حاکی از آن‌اند کـه از محبوبیت مانی‌گرایـان بعد از سده ده مـیلادی درون آسیـای مرکزی بـه آهستگی کاسته شد.

    آیین مانی بعد از یورش تازیـان

    در دوران اسلامـی مانویـان «زندیق» نامـیده مـی‌شدند. این واژه بعدها بـه دهریـان، ملحدان، فیلسوفان و منطقیـان نیز اطلاق شد.[۳۱] ازمـیان رفتن ساسانیـان به منظور مانویـان با آسایش و آزادی همراه بود. ابن ندیم مـی‌گوید کـه بسیـاری از آنـها بـه بابل بازگشتند و بابل مرکز ریـاست این آیین شد. آیین مانوی بـه دو شاخهٔ دیناوریـه و مـهریـه انشعاب یـافت. دیناوریـه درون فرارود نشیمن گزیدند. گویـا حکمران عراق خالد بن عبدالله قسری آزادی‌هایی به منظور انجام فرایض دینی آنـها فراهم کرده بود. ریـاست مانویـان بابل با شخصی بـه نام مـهر بود سپس بـه زادهرمز و پس از وی بـه مقلاص واگذار شد کـه از آن بعد شاخه مقلاصیـه نیز پدید آمد و دو روز روزه داشتن را بـه مقلاص منسوب مـی‌دارند.[۳۲] گرچه بعدها بسیـاری بـه جرم زنادقه بودن بدست خلفا و دست نشاندگانشان کشته شدند. در زمان خلافت عباسیـان بخصوص مـهدی بسیـاری از مانویـان قلع و قمع شدند[۳۳]

    تحقیقات معاصر و کشفیـات سدهٔ اخیر

    در آغاز سده بیستم نوشته‌های بسیـاری از پیروان مانی درون پرستش‌گاه‌های آیین مانوی (مانستانـهای) مدفون درون شن‌زارهای تورفان درون چین پیدا شد کـه بخش بزرگی از آن‌ها درون انستیتوی خاورشناسی برلین نگهداری مـی‌شوند. بخش‌هایی از این دست‌نوشته‌ها خوانده شده‌است و تلاش به منظور خواندن بقیـه آن‌ها همچنان ادامـه دارد. آن‌ها بـه زبان‌های گوناگون و به خط مانوی کـه از نوآوری‌های خود مانی بوده‌است، نوشته شده‌اند. بیشتر این نوشته‌ها بـه زبان فارسی مـیانـه (پهلوی) و پهلوانیگ (پهلوی اشکانی) هستند. برگردان‌هایی زبان قبطی از مصر و ترجمـه‌هایی یونانی نیز از کتاب‌های مانی بر جای مانده‌است. ماجرای کشف آثار تورفان چنین هست که درون صحرای گوبی درون آسیـای مرکزی چندین شـهر تمام درون نتیجه توفان مخصوصی زیر شن رفته و مردم آن شـهرها سرزمـین خود را رها کرده و از آنجا رفتند و خانـه‌های ایشان هم چنان درون زیر شن ماند. از اواخر سده نوزدهم مـیلادی برخی از مسافران متوجه شدند کـه کاغذ پاره‌هایی گاهی از زیر شنـها بیرون مـی‌آید و بومـیان برخی از آنـها را بـه جای شیشـه درون و پنجره بکار مـی‌برند و خطوطی بر آن هست. انجمن جغرافیـایی سن پطرزبورگ از سال ۱۸۹۳ که تا ۱۸۹۵ درون آنجا حفریـات علمـی کرد و سه سال کلمنتز فرستاده فرهنگستان علوم روسیـه دنباله کار را گرفت و سپس چند تن دیگر از دانشمندان روسی درون آنجا کار د. جایی کـه در آن حفریـات د درون شمال تورفان یعنی درون جایگاه شـهریست کـه سابقاً بـه آن کوشان مـی‌گفتند و مردم محلی بـه آن «خوچو» و مردم چین بـه آن «کائو چانگ» مـی‌گفتند. پس از چندی دولت آلمان دسته‌ای از دانشمندان خود را سه بار پی درون پی بـه آنجا فرستاد. درون ۱۹۰۲ هیئتی بـه ریـاست «گرونودل» با اعانـه فرهنگستان علوم مونیخ درون سال ۱۹۰۴ هیئت دیگری بـه ریـاست «فن لو کوک» بـه سرپرستی فرهنگستان برلن و در ۱۹۰۵ هیئت سومـی بـه ریـاست گرونودل و عضویت فن لو کوک بـه آنجا رفتند. سرانجام هیئت دیگری از فرانسه بـه ریـاست پول پلیو مأمور این کار شد و نتایج مـهمتری بدست آمد. از آن جمله درون غاری درون "تون-هوانگ" یک جایگاه پنـهانی کشف د و طومارهای خطی بسیـار گرانبها درون آن جا یـافتند کـه اکنون درون کتابخانـه پاریس است. در مـیان اسنادی کـه بدست آمده تعدادی متون مانوی هست که کارل زالمان دانشمند مشـهور روسی و "ف.و.ک. مولر دانشمند آلمانی متون زبان دری آن و رادلف عالم روسی و فن لو کوک عالم آلمانی متون ترکی آنـها را با رنج فراوان خوانده‌اند. درون مـیان متنـهای ترکی کتابی هست دربارهٔ اعتراف بـه گناه درون دین مانی کـه باستان‌شناس معروف مجار " سر اورل استاین" کـه بیشتر درون هندوستان مـی‌زیسته بـه دست آورده و رادلف و فن لو کوک تدریجاً آن را خوانده‌اند این کتاب به" خواس توانیفت" معروف است. درون مـیان طومارهایی کـه در توئن هوانگ بدست آورده‌اند و مسافران اروپایی نتوانسته‌اند با خود ببرند و دولت چین آنـها را بـه پکن و در کتابخانـه مخصوصی کـه در آنجا ترتیب داده گذارده‌است طومار بزرگی هست که تقریباً کامل هست و چیزی از آن از مـیان نرفته‌است. شاوان و پلیو دانشمندان فرانس‌اند کـه این طومار یکی از کتابهای آیین مانوی هست و تفسیر آنـها درون مجله آسیـایی پاریس منتشر کرده‌اند. اسناد دیگری بـه زبان ترکی اویغوری و پارسی باستان و سغدی و زبان‌های چینی است.[۳۴]

    در سال ۱۹۶۹ درون مصر شمالی یک دست‌نوشته خطّی کهن یونانی متعلق بـه ۴۰۰ بعد از مـیلاد پیدا شد و امروزه «نسخه مانی کلن» نامـیده مـی‌شود چرا کـه در دانشگاه کلن نگهداری مـی‌شود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی و نمو روحانی بـه همراه آگاهی‌هایی دربارهٔ آموزه‌های دینی مانی و دربرگیرنده بخش‌هایی از انجیل زندهٔ او و نامـهٔ او بـه ادسا مـی‌باشد. مانی خود را ناجی و حواری عیسی مسیح معرفی مـی‌کرد. درون پاپیروس قبطی مانی‌گری سده چهارم، مانی بـه عنوان فارقلیط - روح القدس و عیسای نوین شناخته مـی‌شود.

    اساطیر و ایزدان مانوی

    زنان مانوی؛ نگارگری بدست‌آمده از «خوچو» ی چین

    دین مانوی آنگونـه کـه خواست مانی بوده درون هر منطقه با باورها و اساطیر بومـی تلفیق مـی‌شد.[۳۵] بـه نحوی کـه نام ایزدان و اساطیر این دین درون متون سریـانی با متون فارسی مـیانـه متفاوت هست که بیشتر رنگ و بوی ایرانی دارد. متون قبطی و رومـی نیز که تا حد زیـادی تحت نفوذ عقاید مسیحی هست و پاپیروس‌های مصر نیز این نکته را بـه خوبی اثبات مـی‌کند.[۳۶] اما اسطوره آفرینش با وجود تفاوت‌های نام‌ها و جای‌ها یکی هست و بیشتر برپایـه ثنویت ایرانی و تفکیک کاملاً قلمرو روشنی و تاریکی کـه ریشـه درون عقاید زروانی دارد بنا شده‌است.[۳۷] درون طرح اساطیر دینی آفریننده از سنت‌های هندی نیز مشخصا بهره‌است. دوران اسطوره‌های آفرینش و سرنوشت جهان بـه چهار دورهٔ جدایی نور و ظلمت، آفرینش نخستین، آفرینش دوم، آفرینش سوم و پایـان جهان و شکست تاریکی تقسیم مـی‌شود.[۳۸]

    دوران جدایی کامل نور و ظلمت

    در آیین مانی آمده کـه در آغاز جهان بر دو بخش بود کـه خوبی و نور درون بالا بود و از سه جهت شمال و شرق و غرب نامحدود و تاریکی و بدی درون زیر بود و از سمت جنوب و شرق و غرب نامحدودی داشت.[۳۹] جهان نور جهان شادی و پاکی و جای خدای آسمانی یـا «زروان» بود و در زیر کـه محلی کثیف و پلیدش خوانده بود خدای تاریکی بسر مـی‌برد.[۳۷] زروان یـا پدر روشنایی درون اوج خرد و شادی بود و سرزمـین تاریکی قلمرو فرمانروایی جاهل و کودن بود و هیچ چیز از آفرینش خدایی نیز نمـی‌دانست. مـیان نور و ظلمت جنگی درگرفت کـه در نـهایت اهریمن پیروز شد و نور و روح بـه اسارت تاریکی و ظلمت و جسم رفتند. مانی بر این باور بود کـه این اسارت همچنان باقی‌مانده‌است.[۴۰]

    آفرینش نخست و نبرد مـیان جهان بدی و روشنایی

    در اسطوره‌های مانوی، روشنایی و تاریکی هر دو ازلی و قدیم بوده و پیش از آفرینش وجود داشته‌اند و از هم جدا بوده‌اند.[۴۱] اما نور از جایگاه اصلی خود بـه سرای جسمانی و تاریکی جهان مادی سقوط مـی‌کند. زمانی شـهریـار تاریکی بـه مرز دیـار روشنی آمده و با دیدن فروزه‌های نور بـه وجد آمده دچار حسد و رشک شد و بنا را بر فتح دیـار روشنایی گذارد.[۴۰] زمانی کـه شـهریـار تاریکی کـه به صورت بیکرانـه درون جنوب سرزمـین روشنایی قرار داشت بـه جهان نورانی چشم طمع دوخت، شـهریـار روشنایی یـا همان زروان، مادر زندگی را پدید آورد و از او انسان نخستین یعنی هرمزدبغ را آفرید که تا رهبر سپاه روشنی برابر تاریکی باشد.[۴۲] هرمزدبغ نیز از وجود خود پنج فرزند ساطع کرد کـه همان امـهرسپندان باشند. درون نبردی کـه مـیان هرمزدبغ و خدای تاریکی صورت گرفت او شکست خورد و به اسارت تاریکی رفت و مدهوش بر روی خاک افتاد. این‌گونـه بود کـه ظلمت رگه‌های نور را یـافت و جهان تاریک جسمانی دارای فروزه‌های نور کـه ناشی از وجود هرمزدبغ و امـهرسپندان است، شد.[۴۳] امـهرسپندان بـه کمک نریسه ایزد و ایزد بانو دوست روشنان او را از جهان تاریکی رها د و او بـه دیـار پدر خود، زروان بازگشت. او نیـای تمام انسان‌ها محسوب مـی‌شود.[۴۴] هرمزدبغ درون دین مانی نماد ازلی روح درون اسارت ماده مـی‌باشد و در ادبیـات مانوی نماد انسان دربند جهان خاکی است.

    آفرینش دوم و تلاش به منظور رهایی هرمزدبغ

    با بـه اسارت رفتن هرمزدبغ و پاره‌های نور بگفتهٔ مانی لازم بود کـه ایزد یـا ایزدانی این دو را از هم جدا نمایند. ایزدانی بـه رهبری مـهرایزد به منظور نجات هرمزدبغ روانـه سرزمـین تاریکی شدند.[۴۵] مـهرایزد بعد از نبردی سنگین هرمزدبغ را از اسارت رهانده و جهانی با پیکرهٔ دیوان شکست خورده درون سرزمـین ظلمت فراهم آورد و به امـید رهایی از جهان مادی نشست. هرمزدبغ همان کیومرث اساطیری ایران است. انسان دور افتاده از سرزمـین نور همـیشـه درون غصه و مویـهٔ جهان نورانی و زادگاه و خاستگاه اصلی خویش هست که درد هجران داشته و همـیشـه را درون آرزوی وصال مـی‌گذراند. هرمزدبغ درون نـهایت رهایی یـافت اما ذرات نورانی امـهرسپندان بوسیله نیروهای اهریمنی بلعیده شدند.[۴۶] آرزوی مانویـان جدایی کامل نور از سرزمـین ظلمت هست که انسان گرفتار آن است. به منظور رهایی هرمزدبغ و امـهراسپندان مـهرایزد بـه سوی سرزمـین تاریکی مـی‌تازد و دیوان را از پیش رو برمـی‌دارد و هرمزدبغ را نجات داده و از تن دیوان تارومار شده چهارستون جهان امروزی را خلق مـی‌کند. با اینکه او موفق بود اما پاره‌های نور امـهرسپندان درون تن دیوانی کـه آن‌ها را بلعیده بودند باقی‌ماند و در این دوره بود کـه نور و ظلمت درون جهان مادی امروزی با هم ترکیب شدند.[۴۷]

    آفرینش سوم و خلق انسان و رهایی پاره‌های نور

    در متون مانوی آمده کـه برای رهایی بخشیدن بـه این انوار اسیر شده دو ایزد دیگر بنام‌های نریسه ایزد و دوشیزه روشنی مأمور اینکار شدند کـه نر و ماده بوده و ظاهری اغواگر داشتند.[۴۸] آن‌ها موفق شدند کـه از طریق تهییج دیوان نر و ماده ذرات نور را از تنشان خارج کنند اما برخی از این ذرات نور بر زمـین ریخته و جهان جسمانی امروزی شکل گرفت کـه علاوه بر اهریمنی بودن جنبه‌های نورانی نیز دارد. اهریمن کـه آرزوی داشتن فرزندانی مانند نریسه ایزد را داشت از این پاره‌های فروزنده نور دو انسان بنام‌های گهمرد و مردیـانـه آفرید.[۴۵] گهمرد دارای گرایش‌های نورانی بود و مردیـانـه اسیر شـهوات. گهمرد از با مردیـانـه پرهیز کرد که تا اینکه درون نـهایت اغوا شد و از آن دو شیث بوجود آمد. سپس عیسای درخشان از جهان نورانی بـه نزد گهمرد آمد و او را مصمم کرد کـه از درخت زندگی بخورد. گهمرد از آن درخت خورد و بهوش آمده و حقیقت خود را بازیـافت و بدنبال عیسای درخشان راهی دیـار روشنایی گردید؛ و شیث کـه پاره‌های نور را درون روح خود و آفرینش اهریمنی تاریک را درون جسم خود دارد درون جهان باقی مـی‌ماند و به تولید نسل مـی‌پردازد.[۴۹]

    اسطوره پایـان جهان

    دوران اسارت پاره‌های نور درون جهان جسمانی که تا پایـان جهان بطول مـی‌انجامد. درون پایـان جهان اهریمن تلاش مـی‌کند این نورها را به منظور همـیشـه درون اسارت نگاه دارد. درون آن دوره نبردی بین نیروهای خدایی و تاریکی درمـی‌گیرد و سرانجام پاره‌های نور بدست نریسه ایزد، عیسای درخشان و بهمن بزرگ آزاد مـی‌شوند و از طریق ستون روشنی بـه بهشت نو منتقل مـی‌گردند.[۵۰] بدنبال آن پدیده آتش بزرگ رخ مـی‌دهد کـه چهارصد و شصت و هشت سال بطول مـی‌انجامد و تمام موجودات اهریمنی و گناهکاران درون آن فنا مـی‌شوند. درون پایـان نیز گودالی بـه بزرگی دنیـا ایجاد مـی‌شود و اهریمن بـه درون آن سقوط مـی‌کند و سنگی بـه بزرگی تمام دنیـا بر درون آن مـی‌گذارند و بدین گونـه دوران وجود تاریکی بـه پایـان مـی‌رسد.[۵۱] بـه دنبال آن پاره‌های نور محبوس رها شده همگی پیکره ایزدی کـه نامش واپسین ایزد هست را بـه خود مـی‌گیرند و به سوی بهشت نو رفته و از آنجا راهی بهشت روشنی کـه قلمرو شـهریـاری زروان|پدر روشنایی هست رهسپار مـی‌گردند و بدین ترتیب روند جدایی همـیشگی نور و ظلمت کامل مـی‌شود.[۵۲]

    تعلیمات و آموزه‌های دینی

    دیوارنگاره‌های هنری مانویـان درون «خوچو» ی چین

    از آنجایی کـه دین مانی از ترکیب چند مذهب و عقیده مختلف زرتشتی، زروانی، مـیترایی، مسیحی، گنوسی، مندایی، بودایی و جاینی پدید آمده بود، ریشـه و ماهیت تعلیماتش نیز بـه این عقاید بازمـی‌گشت.[۵۳] درون دین مانوی کـه دینی عرفانی و مبتنی بر ریـاضت نفس بود تمام جنبه‌های لازم یک دین کـه اساطیر و سنت‌ها و آداب و تبیین‌های کلامـی را شامل مـی‌شود درنظر گرفته شده‌بود و از این‌رو این دین کـه سودای جهانی شدن درون سر داشت بسرعت درون جوامع مختلف دنیـای متمدن آن زمان رشد یـافت. بسیـاری از این تعلیمات ریشـه گنوسی دارند کـه مانی دیناور خود زمانی درون مـیان آن‌ها بـه عبادت مشغول بود.[۵۴]

    جهان‌بینی مانوی

    از نیک بدی ناید و از بد ثمر نیک
    این گفتهٔ مانی‌ست، کـه آموخت بـه تفکیک
    دادار، اگر نیک و بدی هر دو از او بود
    پتیـارگی و هرزه‌دری نیز نکو بود

    مانی باور داشت کـه هستی بر مبنای روشنایی و تاریکی هست و از همـین رو هست که دو بُن خوبی و بدی وجود دارد. همچنین پیروان این آیین باور داشتند کـه در نـهایت روشنایی (خوبی) هست که چیره خواهد شد و همـه جا را فرا خواهد گرفت.[۵۵] بنابر گزارش مردان فرخ اوهرمزدادان درون کتاب شکند گمانیک ویچار، مانی جهان مادی را آفریدهٔ اهریمن و جهان معنوی و روحانی را آفریدهٔ خدای روشنایی یـا همان زروان مـی‌دانست. از این رو همـیشـه کشمکش مـیان جسم و ماده وجود دارد. مانی راه نجات را افزایش معرفت و شناخت و خودآگاهی مـی‌دانست و براین باور بود کـه به این وسیله بشر بـه گمراهی خود درون شناخت واقعی کـه بر اثر پیوستگی با ماده بـه او دست داده آگاه شده و مـی‌تواند بعد از مرگ بـه سرای جاودانـهٔ نور -که همان بهشت روشنی است- بشتابد. او روح و آرامش حاکم بر بهشت جاودان را نیروانا مـی‌نامـید.[۵۶] درون عقاید مانوی روح درون اسارت ماده وجود دارد و رگه‌ها و آثار نورالهی را درون تمامـی پدیدها ی طبیعت مـی‌توان یـافت و با پایـان جهان این انوار آزاد و به ذات اصلی خود کـه سرزمـین روشنایی هست باز خواهند گشت. خدای بزرگ همان خدای روشنایی هست که زروان نام دارد و پنج تجلی اصلی او عبارتند از:عقل، فهم، هوش، تفکر، تأمل. انسان مـی‌بایست بـه پاره‌های نور خود توجه کرده و با پرهیز از هرچه بـه جسم مربوط مـی‌شود روح خود کـه حاوی نورالهی هست را از درون بدن آزاد نماید. بنظر مـی‌رسد کـه این‌گونـه تفکر حاصل معاشرت مانی با هندیـان درون زمان پیش از آغاز رسالتش هست که بـه هندوستان سفر کرده بود. این طرز تفکر مـیان برهمنان نیز وجود دارد.[۵۷]

    احکام و آداب

    سرود بِمای مقدس

    خوشا مانستان‌های مقدست که درون اکناف جهان پراکنده‌اند خوشا تاک‌هایت کـه در همـه‌جا گسترده‌اند خوشا فرزندانت کـه در همـهٔ اقلیم جهان آوازه یـافته‌اند خوشا بِمای تو کـه اکنون همـه‌جا پایدار گشته چنان رودی کـه در تمامـی زمـین جاری‌ست.[۵۸]

    کیش مانوی ایذا و آزار جانداران، خاموش نمودن و آلودن آتش، تخریب منابع گیـاهی و آلودن آب را ناپسند مـی‌شمرد. بر طبق عقاید مانویـان، داشتن برده و کنیز و غلام مجاز نبوده و اصول دهگانـه‌ای را به منظور نجات خود قائل بودند کـه عبارت بود از ایمان بـه خدا و بزرگی‌های چهارگانـه‌اش (روشنایی و قدرت خداوندی‌اش و دانش و پاکی‌اش)، دوستی، بردباری، عقل، راستی، آشتی، شادی، مـهربانی، خوش‌اخلاقی، پاکدامنی و عفت.[۵۹] نیوشاگان با اینکه رده پایین بودند و سخت‌گیری‌های رده‌های بالاتر بر آن‌ها نبود اما مـی‌بایست از عواملی مانند بت‌پرستی، دروغ، زنا، بخل، کشتن، دزدی و سحر و جادو پرهیز نموده و اعمال مـهم مذهبی مانند نماز و روزه و صدقه را بـه جای آورند.[۶۰] مانوی‌ها چهار نماز روزانـه داشتند کـه دو بار درون روز رو بـه خورشید و دوبار درون شب رو بـه ماه گزارده مـی‌شد. آن‌ها مـی‌بایست با آب مسح مـی‌د. دو نوع روزه داشتند کـه یکی از آن‌ها دو روز کامل و دیگری از صبح که تا غروب بود و زمانش بر اساس شواهد نجومـی تعیین مـی‌گشت. مانستان‌های مانوی پنج تالار داشت کـه یک تالار مربوط بـه روزه‌داران و دعاهای ایشان بود.[۶۱] آن‌ها عیدی نیز داشتند کـه در روز پایـانی ماه روزه برگزار مـی‌شد. درون روز عید، مردم تصویر مانی را درون دست گرفته و به گناهان خود اعتراف مـی‌د و یک تخت یـا کرسی به منظور مانی خالی مـی‌گذاشتند. این عید را «بما» مـی‌نامـیدند.[۶۲]زنان مانوی پارچه سیـاه بر سر مـی‌گذاشتند و با مردان دست مـی‌دادند. مشت گره‌کرده را نشانـه اتحاد دانسته و بوسیدن یکدیگر را رمز همدلی تلقی مـی‌د. روش دفن مرده‌هایشان هم با جامعه زرتشتی ایران متفاوت بود و مردگان خود را درون خاک مـی‌گذاردند.[۶۳]

    فرمانـهای مانی به منظور گروه برگزیدگان
  • راستی و پرهیز از دروغ
  • بی‌آزاری و پرهیز از کشتن
  • پاکیزگی دهان و پرهیز از خوردن گوشت
  • تکلیف بـه تزکیـه تفس و پاکدامنی
  • فقر فرخنده[۶۴]
  • فرمانـهای مانی به منظور گروه نیوشاگان
  • پرهیز از پرستش بتها
  • پرهیز از دروغ
  • پرهیز از آزار
  • پرهیز از کشتن
  • پرهیز از ارتکاب بـه زنا
  • پرهیز از دزدی
  • پرهیز از ریـا
  • پرهیز از جادوگری
  • پرهیز از شک بـه دین
  • پرهیز از سهل انگاری و بی دقتی درون عمل[۶۵]
  • مراتب و رده‌های دینی

    تصویر یک برگزیده مانوی مربوط بـه قرن دهم مـیلادی کـه در موزه برلین نگهداری مـی‌شود

    پیروان مانی همگی درون یک سطح نبودند و رده‌ها و مراتب خود را داشتند. رهبری جامعهٔ مانوی جهان دست شخصی بود کـه مقام اول را داشت و جانشین مانی محسوب مـی‌شد. مقر اصلی رهبر کـه «دین‌سارار/دین‌سالار» (آرخِگوس) نامـیده مـی‌شد، درون بابل بود. درون دورهٔ عباسیـان این مرکزیت بـه آسیـای مـیانـه منتقل شده بود. ابن ندیم درون «الفهرست» آورده که: «در زمان ما ریـاست بـه سمرقند منتقل شده‌است».[۶۶] از آن‌جا کـه یـاری‌رساندن بـه جهان مادی کـه ماهیتی اهریمنی داشت مذموم و ناپسند بود، ازدواج چندان سفارش نمـی‌شد؛ بـه این نحو کـه مانویـان رده‌بالا اجازهٔ زناشویی نداشتند، ولی به منظور مانویـان عادی مانعی نداشت. مانویـان بر اساس علم و زهد و پرهیزگاری بـه پنج پایگان (درجه) تقسیم مـی‌شدند:[۶۷]

    ۱-هَموزَگان/هَموژَگان (آموزگاران) یـا فْریستَگان/فْریشتَگان (فرستادگان؛ رسولان): بالاترین ردهٔ دینی بودند و در هر زمان بیش از دوازده نفر نمـی‌شدند. ۲-ایسپَسَگان/اِسپَسَگان (اسقفان؛ شَمّاسان/مُشَمَّسان): درون هر زمان ۷۲ نفر بودند. ۳-مَهیستَگان/مَهِستَگان (شیوخ) یـا مان‌ساراران/مان‌سالاران (کشیشان): درون هر دوره ۳۶۰ نفر از آنان وجود داشت و اداره‌مانِستان‌ها (نیـایش‌گاه‌های مانوی) برعهدهٔ ایشان بود. ۴-ویزیدگان (گزیدگان): کـه به خواص مانوی نیز مشـهورند و گاهی نام صدیقان بـه آن‌ها اطلاق شده‌است. ۵-نَغوشاگان/نیوشاگان/نیوشایـان (شنوندگان): مستمعینی بودند کـه آموزه‌ها را نیوش مـی‌د. احتمالاً نام عرفانی سَماع نیز از همـین ریشـه است.[۶۸] درون متون اسلامـی آن‌ها را سَمّاعون نامـیده‌اند.

    البته درمـیان رتبه‌های ۱ که تا ۴ و گاهی درون مـیان شنوندگان، گروه‌هایی دیگر نیز بودند کـه برای نمونـه مـی‌توان بـه «خروش‌خوانان/خروه‌خوانان» یـا «یَزدامَذان» (واعظان)، «دبیران» (نویسندگان؛ کاتبان)، «نگارگَران»، «نَبیگان‌گَران» (تذهیب‌کاران)، «مَهرسَرایـان» (سرایندگان سرودهای ستایشی؛ شاعران و ترانـه‌سرایـان)، «آفْرین‌سَران» (رهبران گروه هم‌نوازان یـا هم‌سَرایـان)، «گَواگان/گَواهان» (شاهدان؛ شـهود)، «نَغوشاگانِ برگزیده» (شنوندگانِ کامل) اشاره کرد.
    کسی‌که مانوی مـی‌شد مـی‌بایست آزمون جدال با هواهای نفسانی را موفق بگذراند و در آن صورت از ابتدا بـه صورت گزیده شناخته مـی‌شد. اگر درون این آزمونِ ترکِ علایقِ نفسانی شکست مـی‌خورد اما باز هم دوستدار آیین مانوی مـی‌بود، درون ردهٔ نیوشایـان قرار مـی‌گرفت.[۶۹]

    زندگی بعد از مرگ

    در کیش آیین مانوی صحبت چندانی از نظام جزا و پاداش نمـی‌شود. باورهای آنان بر این استوار هست که اصل نور از اصل ظلمت جداست وی سزاوار رسیدن بـه نور و سرزمـین روشنایی هست که از بدی‌ها منزه شده باشد. از این رو انوار پاک و روح انسان‌های معتقد بـه دین کـه در رده دینی برگزیدگان یـا بالاتر بوده و سختی‌ها و مشقت‌های زندگی پرهیزکارانـه را تحمل کرده باشند توسط فرشته‌ای کـه از جانب هرمزدبغ آمده بـه سوی بهشت نو و از آنجا بـه سوی منشأ ابدی نور کـه همان جایگاه زروان هست رهسپار مـی‌شود.[۷۰] افرادی کـه معتقد بـه دین مانوی هستند ولی تاب تمامـی ریـاضت هارا نداشته و هنوز بطور کامل دل از لذات و دلبستگی‌های دنیوی نگسسته‌اند درون رده دینی نیوشایـان قرار مـی‌گیرند.[۷۱] نیوشایـان بـه دلیل اینکه هنوز دارای ناپاکی‌های دنیوی هستند و دلبستگی دارند بعد از مرگ با یک فرشته و یک دیو مواجه مـی‌شوند. او جانب فرشته را مـی‌گیرد و فرشته درون یک کشمکش اورا از دست دیوان نجات مـی‌دهد. با این‌حال فرد نیوشاگ هنوز شایستگی ورود بـه بهشت روشنایی را ندارد و برای همـین حتما در دنیـا بماند چندان که تا پاک شود و مجدد بـه جهان بازگردانده مـی‌شود و در جسمـی دیگر حلول مـی‌کند و این پدیده را تناسخ مـی‌گویند و در مانوی این تناسخ را دردناک و رنج‌آور دانسته و در اصطلاح سمسارا مـی‌نامـیدند.[۷۲] روان افرادی کـه در دین مانوی نباشند خوب یـا بد همگی بـه سرزمـین ظلمات یـا همان دوزخ مانوی افتاده و از رسیدن بـه سرزمـین روشنایی محروم مـی‌شوند.[۷۳]

    فرقه‌های مانوی

    کشتار پولیسیـان‌ها درون اروپای قرن نـهم مـیلادی.

    دین مانوی به‌دلیل پراکندگی و وسعت حوزهٔ تحت پوشش خود و نیز بـه این دلیل کـه تقریباً هیچ‌گاه دین رسمـی نبوده و به‌جز یک دورهٔ کوتاه درون زمان شاپور یکم و هرمز یکم ساسانی از حمایتی برخوردار نبوده[۷۴] و از جهتی همـیشـه تحت شدیدترین حملات قرار داشته، به‌تدریج دارای فرقه‌های متعدد و جداگانـه‌ای شد کـه فقدان مرکزیت دینی مانوی درون سده‌های مـیانـه (قرون وسطی) و ناتوانی درون رساندن پیـام خود بـه تمام مانویـان را نشان مـی‌داد.[۷۵]

    در ایران فرقه‌های متعددی از این دین بیرون آمد کـه مـهم‌ترین آن‌ها مذهب مزدکی و مذهب دیناوری بود. هر دوی این مذاهب را شاخه‌هایی مانوی مـی‌دانند؛ ضمن اینکه تأثیر مانوی‌گری بر فرقهٔ خرم‌دینان کاملاً آشکار است، به‌طوری‌که برخی آن را شاخه‌ای از مزدک‌گرایی و برخی شاخه‌ای از آیین مانوی مـی‌دانند.[۷۶] اصطلاح زندیق (زندیک؛ اهل تاویل) که تا مدت‌ها درون ایران باقی ماند؛ چنان‌که امروز نیز به‌کار مـی‌رود و بهترین دستاویز به منظور مقابله با اندیشـه‌های نوین بود. همچنین دسته‌ای بـه نام «دیناوری‌ها»، پیش از «دیناوران به‌آفریدی»، درون ایران زندگی مـی‌د. این فرقه کـه مانویـان شرق ایران بودند، با رهبری شخصی بـه نام شاد اوهرمزد جدایی خود را از مانوی‌گری بابلی بیـان و اعلام استقلال نمودند.[۷۷]

    در اروپا نیز با تغییر شرایط، مانوی‌ها تغییر نام دادند و مدت‌ها درون مناطق مختلف اروپا باقی‌ماندند.[۷۸] از جماعت‌های مانوی باقی‌مانده درون اروپا مـی‌توان بـه فرقهٔ بوگومـیل‌ها (دوست‌داران خدا) کـه باورمندان بلغاری سدهٔ دوازدهم مـیلادی بودند اشاره نمود.[۷۹] همچنین کاتارها (پاکان) و آلبیژواها دو فرقهٔ مـهم مانوی بودند کـه تا سدهٔ دوازدهم مـیلادی درون جنوب فرانسه پیروان بی‌شماری داشتند، اما به‌دلیل حملات پاپ و کلیسای روم و نیز جنگ‌های داخلی فرانسه رفته‌رفته منزوی شده و احتمالاً درون سده‌های بعدی ناپدید گشتند. به‌نظر مـی‌رسد کـه کاتارها خود نیز مذهب‌شان را از بوگومـیل‌ها عاریت گرفته بودند.[۸۰] از دیگر فرقه‌های مانوی مـی‌توان بـه پاتارین‌ها (در بالکان و بوسنی)، پوبلیکانی‌ها (در ایتالیـا) و مذهب پولیسیـان‌ها اشاره نمود. پولیسیـان‌ها گرایشی مانوی اما درون ظاهر مسیحی داشتند. این فرقه از سدهٔ هفتم مـیلادی درون ارمنستان بنیـان‌گذاری شد؛ و تصور بر این هست تا زمان امپراتوری عثمانی و اوایل سدهٔ هجدهم درون این سرزمـین هنوز دارای پیروان بوده‌است. درون آن زمان پولیسیـان‌ها بـه اتریش متواری شده و در آن منطقه نام و نشان‌شان ازمـیان رفت.[۸۱]

    همچنین به‌نظر مـی‌رسد مسیحیـان نسطوری چین و ترکستان درون مقاطعی تحت نفوذ برخی رهبران جوامع مانوی بوده‌اند. به منظور نمونـه، مـی‌توان بـه اسقف سلیمان، پیشوای مشترک مانویـان و نسطوریـان ناحیـهٔ چیـانگ-نان چین اشاره کرد.

    منبع‌شناسی

    آموزه‌ها و آثار مانی، فعالیت‌ها و کتاب‌های پیروان و شاگردان او، نیز نوشته‌های انتقادی مخالفان مانی و پیروان ادیـان دیگر، هر یک سهم بسزایی درون ارائهٔ تصویری روشن و کامل از مانی برعهده دارند.[۸۲]

    آثار مانی

    مجموعه آثار دینی مانوی کـه خود مانی نوشته، هفت کتاب بـه گویش مادری یعنی آرامـی شرقی است. عقیده بر این هست که بخشی از این آثار توسط روحی کـه مانی آن را «توم» یعنی «همزاده» مـی‌نامـید، بـه او وحی شده‌است. از اصل آرامـی این آثار، حتی یک سطر، درون تورفان محفوظ نمانده‌است، اما ترجمـه بسیـاری از آن‌ها درون دستنویس‌های ایرانی بـه گونـه‌ای باقی‌مانده‌است کـه در بیشتر موارد نمـی‌توان مشخص کرد کـه هر قطعه از کدام کتاب است. نام این هفت کتاب، انجیل زنده (انجیل بزرگ)، گنج زندگان، اسرار، غولان، رساله‌ها و نامـه‌ها، فراقماطیـا و مزامـیر و اوراد است.[۸۳]

    انجیل

    نخستین اثر بـه نام انجیل، نزد ایرانیـان با عنوان اِوینگلیون و با صفت «بزرگ» یـا «زنده» همراه است. این کتاب بـه تعداد الفبای سریـانی بـه ۲۲ بخش تقسیم شده‌است. درون کتاب الفهرست ابن ندیم از آن ذکری نشده‌است. بـه گفته بیرونی، هر فصلی از آن با یکی از حروف ابجد شروع مـی‌شده‌است. یعقوبی تعداد انجیل‌ها را ۱۲ ذکر کرده کـه احتمالاً اشتباه و به جای ۲۲ است. مقدمـه و بخش کوتاهی از فصل اول (الف) این انجیل بـه فارسی مـیانـه منتشر شده‌است. درون این متن، کتاب «اِوینگلیون زنده چشم و گوش» نامـیده شده‌است. شاید بـه این سبب کـه بخشی از آن دربردارنده اندرزهایی به منظور مراقبت از حواس بوده‌است. نام انجیل درون یک قطعه دیگر بـه فارسی مـیانـه نیز آمده‌است. متن درون بردارنده نقل قول‌های کوتاهی از نامـه‌های مختلف مانی و دیگر آثار او مانند «گنج زندگان» است. این قطعه آسیب فراوان دیده‌است.[۸۴]

    گنج زندگان

    تا کنون هیچ متنی از این اثر بـه زبان‌های ایرانی شناخته نشده‌است. عنوان اصلی این کتاب درون یک متن سغدی (به نقل از متنی بـه فارسی مـیانـه) «سمـیتیـها»[پانوشت ۱] آمده‌است. درون منابع گوناگون از جمله متون قبطی و چینی و عربی و فارسی، ترجمـه این عنوان ذکر گردیده‌است. ابن ندیم درون الفهرست، این کتاب را سِفرالاحیـاء، بیرونی درون آثارالباقیـه و ماللهند و یعقوبی درون تاریخ خود، کنزالاحیـاء نامـیده‌اند. بیرونی درون ماللهند، مطلبی از این کتاب را، دربارهٔ ت فرشتگان، نقل کرده‌است و یعقوبی آورده‌است: مانی درون این کتاب بـه توصیف آنچه از پاکی نور و آنچه از فساد تاریکی درون روح وجود دارد، مـی‌پردازد و کارهای پست را بـه تاریکی نسبت مـی‌دهد.[۸۵]

    اسرار

    این نام تاکنون درون هیچ متنی دیده نشده‌است، اما ترجمـه‌های چینی اثر نشان مـی‌دهد کـه این کتاب درون فارسی مـیانـه غربی «رازان» (جمع راز) نام داشته‌است. ابن ندیم درون الفهرست نام کتاب را سِفرالاسرار آورده و عنوان ۱۸ فصل آن را ذکر کرده‌است، اما این مطلب هیچ کمکی بـه شناسایی قطعات ایرانی نمـی‌کند. یعقوبی درون تاریخ خود، گفته‌است کـه مانی درون سفرالاسرار بـه آیـات انبیـاء طعنـه زده‌است. بیرونی درون فهرست کتب محمد بن ذکریـا رازی مـی‌گوید کـه به مطالعه سفرالاسرار علاقه‌مند شده و مدت چهل و اندی سال درون آرزوی بدست آوردن آن بوده و وقتی آن را بـه دست آورده، دربردارنده «هذیـانِ بَحت و هجرِ محض»[پانوشت ۲] یـافته‌است.[۸۶]

    غولان

    ابن‌ندیم درون «الفهرست» آن را «سِفرالجَبابره» ذکر کرده‌است. این اثر درون پارتی «کَوان» (Kawān) نامـیده شده، و گمان بر این هست که نام دیگر آن نزد مانویـان «نوشته‌ای بـه پارتیـان» باشد. کَو (Kaw) بازماندهٔ کَوی (Kawi) اوستایی و کَی (Kay) پارسی مـیانـه هست که یکی از معانی اصلی آن «جنگ‌جوی ایرانیِ غیرزرتشتی» بوده کـه سپس با معنی «جبار» به‌کار رفته‌است. قطعاتی از این اثر بـه زبان‌های پارسی مـیانـه و سُغدی به‌دست آمده‌است. «کَوان» شباهت‌های زیـادی با «کتاب اول اخنوخ» دارد؛ و ازاین‌رو بـه کتاب مانی، «کتاب اول اخنوخ» نیز مـی‌گفته‌اند. «کتاب اول اخنوخ» (منسوب بـه «اخنوخ/هنوخ» جدّ نوح پیـامبر) درون سدهٔ دوم پیش از مـیلاد نوشته شده و روایت کامل از آن تنـها بـه زبان حبشی باقی مانده‌است. ترجمـه‌ای سریـانی از کتاب اخنوخ نیز بوده کـه اکنون وجود ندارد. «کتاب اول اخنوخ» یـا کتاب «کَوان» مانی بعدها بـه شش یـا هفت زبان ترجمـه شده و قطعات یـا اقتباس‌هایی از روایـات یونانی، لاتینی، پهلوانیگ (پهلوی اشکانی؛ پارتی)، پارسیگ (پهلوی ساسانی؛ پارسی مـیانـه)، سُغدی و قبطی آن‌ها به‌دست آمده‌است.
    این کتاب دربارهٔ دیوان یـا فرشتگانی تاریک و بدکاره موسوم بـه «اِگریگُرویی» (نگاهبانان) هست که درون هنگام ایجاد جهان درون آسمان‌ها زندانی شده بودند؛ اما بعدها شورش د و هرچند چهار فرشتهٔ بزرگ آنان را دوباره به‌بند کشیدند، دویست تن از آنان درون زمان اخنوخ نبی گریختند و به‌خاطر و عشق مفرط بـه زنان زمـینی هبوط د (به زمـین آمدند). پیروان ایرانی مانی کـه «کَوان» را بـه پارسی مـیانـه برگرداندند، بسیـاری از نام‌های ایرانی مانند «سام» (اُحیـاه)، «نریمان» یـا «پَت سام» (اَحیـاه)، «ویشتاسپ/گشتاسب»، «خدوس/هوتوس» (همسر ویشتاسپ/گشتاسب)، «ویروگداد»، «زریل/زریر» و در یک روایت سُغدی، «آریَن ویژَن» (ایران‌ویج) را جایگزین نام‌های سامـی د. درواقع، روش کار آن بوده کـه اصطلاحات و حتی نام‌های ایزدان، ماه‌ها و شخصیت‌های اساطیری را بـه زبان‌های دیگر ترجمـه مـی‌د که تا برای گویندگان آن زبان‌ها ناآشنا نباشد.[۸۷]

    رساله‌ها و نامـه‌ها

    نامـه‌هایی هست که مانی درون زمان‌ها و مکان‌های مختلف بـه رهبران جوامع مانوی نوشته‌است. این مجموعه درون فارسی مـیانـه «دیوان» (dĩwān جمع dĩb بـه معنی نوشته و نامـه) نامـیده شده و همـین عنوان درون یک سند مانوی بـه زبان چینی، از فارسی مـیانـه وام گرفته شده‌است. اصل این نامـه‌ها بـه زبان اصلی یـا بـه صورت ترجمـه بـه یکی از زبان‌های ایرانی، باقی نمانده‌است ولی بعضی از آن نقل قول‌های کوتاهی، کـه صورت اندرز و سخنان حکیمانـه دارد، درون برخی از متون فارسی مـیانـه و سغدی مانوی، آمده‌است.[۸۸] ابن ندیم درون الفهرست، فهرستی از عناوین ۷۷ نامـه را آورده کـه عنوان تعدادی از آن‌ها بـه این قرار است:

  • رسالة الاصلین یـا رساله دوبن: ظاهراً رساله‌ای دربارهٔ دو اصل نیکی و بدی بوده کـه در فارسی مـیانـه «دو بن» (dō bun) نامـیده شده‌است.[۸۹]
  • رسالة هند العظیمـه یـا رساله بزرگ هند: از این رساله درون نوشته‌های تورفان جمله‌هایی باقی‌مانده‌است.[۸۹]
  • رسالة ارمـینیـه یـا رساله ارمنستان:
  • در متنی سغدی از تورفان از rmyb frwrtyy (رساله ارمنستان) نقل قول‌هایی شده‌است.[۸۹]

  • رسالة وحمن فی خاتم الفم یـا رساله وحمن درون مُهر دهان: درون مـیان نوشته‌های تورفان بـه فارسی مـیانـه frwrdg y mwhr و به پارتی mwhrdybyy و به سغدی mwhr dyβyy بـه معنی «نامـه مُهر» آمده‌است.[۸۹]
  • رسالة کلمات العشر یـا رساله سخنان دهگانـه (فرایض دهگانـه).[۸۹]
  • رسالة حطا یـا رساله حطا: درون قطعه‌ای از تورفان بـه زبان فارسی مـیانـه، نقل قول‌هایی از این رساله آمده‌است.[۸۹]
  • فراقماطیـا

    ابن ندیم نام این کتاب را همـین گونـه نقل کرده‌است. اصل این واژه یونانی هست که بـه سریـانی وارد شده‌است. پراگماتیـا درون یونانی بـه معنی کار و پیشـه هست که سپس درون معنی «رساله» بـه کار رفته‌است. ظاهراً این کتاب دستورهای دینی مانی، نیز رسائل عملی و تاریخی مانوی را دربرداشته‌است. نام این اثر درون متون قبطی و چینی آمده ولی نشانـه‌ای از آن درون متون مانوی ایرانی دیده نشده‌است.[۹۰]

    اوراد و مزامـیر

    مجموعه‌ای از آثار دعایی مانی هست که شامل دو زبور منظوم نیز هست. هیچ‌یکی از دعاها بـه فارسی مـیانـه شناسایی نشده‌است، اما یک متن سغدی نشان مـی‌دهد کـه متن منظوم مفصلی بـه نام «آفرین بزرگان»[پانوشت ۳] توسط مانی تصنیف شده‌است. بسیـاری از قطعات این متن بـه پارتی، فارسی مـیانـه و سغدی درون دست است. این زبور دربردارنده دعاهایی خطاب بـه پدر بزرگی و ایزدان آفرینش سوم هست که امور جهان کنونی را بر عهده دارند. عبارت معینی درون این زبور تکرار شده‌است. زبر دیگر «آفرین تقدیس»[پانوشت ۴] نام دارد، چه هر یک از دعاها با واژه قادوش[پانوشت ۵] آغاز مـی‌شود. ساختمان این زبور نیز مانند زبور نخستین است.[۹۰]

    ارژنگ

    از کتاب‌هایی کـه به مانی نسبت داده شده، ارژنگ، مجموعه‌ای از نقاشی‌ها هست که مانی بـه وسیله آن آفرینش را آنگونـه کـه تصور مـی‌کرده، بـه ویژه جهان روشنی و تاریکی را، بـه تصویر کشیده و بر آن شرح نوشته‌است. این مجموعه بـه زبان پارتی آردهنگ[پانوشت ۶] و به فارسی «ارتنگ»، «ارثنگ» و «ارژنگ» نامـیده شده‌است. این اثر بـه یونانی «ایقون»، درون قبطی «ایقونس» و در کتب مانوی چینی «تصویر دو اصل بزرگ» نامـیده شده‌است. از این کتاب درون قرن پنجم (یعنی دوران غزنویـان و سلجوقیـان) نسخه‌ای درون غزنـه وجود داشته و ابوالمعالی درون کتاب فارسی خود «بیـان الادیـان» از آن نام‌است. از آردهنگ اثری بـه جا نمانده ولی قطعاتی از یک تفسیر پارتی بـه نام «توضیح آردهنگ»[پانوشت ۷] از تورفان بـه دست آمده‌است کـه داستان‌های تمثیلی بسیـاری دارد.[۹۱]

    آثار غیر مانوی

    آثار عربی

    آثار یونانی و لاتین

    آثار پهلوی

    در ادبیـات پهلوی، اثر جدلی معروفی بـه نام شکند گمانیک وزار از مردان فرخ پسر هرمزدداد، احتمالاً از سده نـهم مـیلادی درون دست است. مؤلف خود این نام را بـه معنی «گزارش گمان‌شکن» یـا شرح از مـیان‌برنده شک و تردید است، بر کتاب نـهاده‌است. او سبب تألیف کتاب را چنین ذکر کرده‌است کـه دز زمان وی ادیـان و فرقه‌های گوناگونی پیدا شدند و او از همان کودکی مشتاقانـه درون جستجوی حقیقت بود، به منظور یـافتن آن بـه سرزمـین‌های گوناگون سفر کرد و سرانجام مطالب کتاب خود را گردآورد و مدون ساخت که تا در دفع شبهه نوآموزان درون برابر معارضان بـه کار آید.[۹۲]

    مردان فرخ از آثار دانشمندان زرتشتی هم‌عصر خود مانند آذرباد یـاوندان و روشن پسر آذرفرنبغ فرخزادان و به ویژه از کتاب دینکر استفاده کرده‌است، که تا آنجا کـه فصل ۲۳۹ (الف) کتاب سوم دینکرد عیناً فصل نـهم شکند گمانیک وزار را تشکیل مـی‌دهد. نویسنده اشاره مـی‌کند کـه نمـی‌خواسته‌است دین زرتشتی را بـه گونـه‌ای موروثی بپذیرد، بلکه بر آن بوده‌است کـه با استدلال و منطق بدان بگرود و در این راه بـه آثار نویسندگان دست یـافته و از فریب فرقه‌های دیگر، بـه ویژه مانویـان رها گشته‌است. متن پهلوی کتاب از مـیان رفته و امروز تحریر پازند و ترجمـه سنسکریت آن درون دست است. مطالب کتاب را مـی‌توان بـه دو بخش عمده تقسیم کرد. فصل‌های ۲ که تا ۱۰ دربارهٔ اصول اعتقادات زرتشتی هست و فصل‌های پایـاینی (۱۱ که تا ۱۶) کـه جنبه جدلی دارد، درون رد دین‌های مختلف است: اسلام (فصل‌های ۱۱ و ۱۲)، یـهودی (فصل‌های ۱۳ و ۱۴)، مسیحی (فصل ۱۵) و مانوی (فصل ۱۶) هست و این فصل آخر، بـه سبب افتادگی دستنویس ناقص مانده‌است. وجود واژه‌ها و اصطلاحات مانوی درون این فصل کتاب نشان از آن دارد کـه متن پهلوی گم شده مـی‌باید از اسناد مانوی، به‌طور مستقیم، استفاده کرده باشد.[۹۳]

    در کتاب سوم دینکرد، آذرباد مارسپندان، موبدان‌موبد شاپور دوم (۳۰۹–۳۷۹ مـیلادی) بـه رد نظرات مانی (که دو یـا سه تای آن جعلی است) پرداخته و اختلاف‌نظرهای مانوی و زرتشتی را برشمرده است.[۸۲]

    آثار چینی

    آثار سریـانی

    آثار پارتی

    آثار قبطی

    دستنویس‌های قبطی بسیـاری درون سال ۱۹۳۰ مـیلادی درون مصر کشف شد. از طریق این متون، آگاهی دربارهٔ مانی و مانویت افزایش یـافت. متون قبطی روشنایی بیشتری بر بسیـاری از سنن مربوط بـه زندگی و مرگ مانی افکند. از مـیان این دست‌نویس‌ها، سه کتاب مواعظ، کفالایـا و مزامـیر منتشر شده‌است.[۹۴]

    مواعظ

    بخش‌های اول و دوم این اثر مربوط بـه اواخر سده سوم، بخش سوم حدود سال ۳۰۰ مـیلادی و بخش چهارم بدون تاریخ است. کتاب شامل مرثیـه‌ای درون مرگ مانی، آثار بازمانده از او، پایـان زندگی مانی، مرگ شاپور، آخرین سفر او، آمادگی مانی به منظور مرگ و ورود بـه سرزمـین روشنی، سوگواری پیروان مانی درون مرگ او، اخبار مرگ مانی، مراسم تدفین و نیز مطالبی دربارهٔ سیسینوس، جانشین مانی و آفرینش و پایـان جهان است.[۹۵]

    کِفالایـا

    کِفالایـا (فَرگردهایی از خِرَد مانی پیـامبر/آموزگار) شامل اسناد باارزش مانوی مربوط بـه سده چهارم مـیلادی است. کتاب ظاهراً از زندگی‌نامـه خود او اقتباس شده‌است.[۹۶]

    مزامـیر

    مزامـیر مانوی متعلق بـه سده چهارم مـیلادی هستند و همـه بجز مزامـیر توماس ویژگی مشترکی دارند و آن این هست که با یک دعا پایـان مـی‌یـابند. هر زبور درون ستایش عیسی، مانی، گزیدگان و مانویـانی هست که احتمالاً از شـهدا بوده‌اند. بدین ترتیب نام مانی تقریباً درون تمام مزامـیر آمده‌است. بعضی از آن‌ها جزئیـات شاعرانـه‌ای دربارهٔ خصوصیـات مانی بـه دست مـی‌دهند. زبور شمار CCXXVI دربارهٔ بردباری مانی و شرح حضور مانی درون برابر شاه، مرگ مانی و مثله شدنش مـی‌پردازد. درون همـین زبور فهرست کتاب‌های مانی بـه شکل نمادین خاصی معرفی شده‌است. نوشته‌ها با اجزای سازنده دارویی قوی مقایسه شده‌اند. خود مانی پزشک بزرگ نامـیده شده و کتاب‌هایش اجزای نوشدارو هست که درمان‌بخش همـه دردها و رنج‌ها است.[۹۷]== هنر و ادبیـات مانوی ==

    برگی از نوشته‌های مانوی بـه خط سغدی به‌همراه تصویر نویسندگان، ویراستاران و نَبیگان‌گران (تذهیب‌کاران)

    مانویـان درون ثبت و نوشتن آثار دینی خود بسیـار فعال بودند. آغاز کتابت مـیان مانویـان با خود شخص مانی آغاز شد. او خط مانوی را بر اساس الفبای تدمری اقتباس کرد کـه خود آن نیز از خط آرامـی گرفته شده‌بود.[۹۸] مانی آثار خودرا بـه دو زبان فارسی مـیانـه و سریـانی بـه رشته تحریر درآورد. مار امو کـه از شاگردان باسواد و دبیر او بود نوشتن آثار مانوی بـه زبان پارتی را آغاز کرد.[۹۹]زبان سغدی نیز با خط سغدی و مانوی و اویغوری با خط خاص خود به منظور نوشتن آثار مانوی بکار رفتند. درون مصر آثار مانوی بـه زبان قبطی پدید آمد و در تمام مدت سیر دین مانوی زبان فارسی مـیانـه نیز کـه زبان کتاب دینی خود مانی هم بود بـه عنوان یکی از زبان‌های مورد استفاده مانویـان درون کتابت جایگاه ویژه‌ای داشت. عمدهٔ آثار آن‌ها بـه زبان‌های سریـانی، پارسی مـیانـه، پهلوی اشکانی، ترکی اویغوری، سغدی، زبان‌های چینی و زبان قبطی نوشته شده‌است.[۱۰۰] درون این مـیان سروده‌ها و اشعار و داستان کوتاه نمادین نیز درون آسیـای مـیانـه بـه نگارش درآمده‌است.[۱۰۱] اکثر این آثار درون آسیـای مـیانـه بدست آمده‌است و در کل مجموعه آثاری کـه از مانویـان که تا به امروز بـه جای مانده بیش از هفت هزار نوشته مختلف مـی‌باشد.[۱۰۲] نخستین نمونـه‌های شعر سپید را بـه مانویـان نسبت داده‌اند.[۱۰۳] از مـیان آثار مـهم مانوی کـه در ویرانـه‌های تورفان یـا مصر کشف شدند مـی‌توان بـه شاپورگان فارسی، زبور مانی قبطی، کفالایـا و رازان سریـانی اشاره نمود. همچنین آثار پراکنده بیشماری هم بـه زبان‌های پارتی، سغدی و اویغوری بدست آمده کـه بیشتر ترجمـه متون سریـانی و فارسی مـیانـه هستند یـا اینکه سرود مـی‌باشند.[۱۰۴]

    موسیقی، نقاشی و خط خوش مـیان مانویـان بسیـار رایج و پسندیده بود. وجود اشعار هجایی درون آثار مانوی ترفان نشان مـی‌دهد کـه متون مذهبی و عبادی مانوی بـه سرود و به صورت ترانـه خوانده مـی‌شده‌است.[۱۰۵] حاشیـه نگاری کتاب‌هایی کـه بر روی چرم نوشته مـی‌شد درون مـیان مانویـان امری رایج بوده و به همـین جهت آنان بـه نگارگری نیز درون ایران شـهره بودند. از آثار مانوی بجز نوشته‌های مانی مـی‌توان بـه اسناد بدست آمده از تورفان چین و کتاب خوستووانیفت و ترجمـهٔ اویغوری آن و نیز برخی آثار قبطی بدست آمده درون مصر اشاره کرد.[۱۰۶] هنر مانویـان درون نقاشی و نگارگری بر روی صفحات کتاب موجب شکل‌گیری هنر تذهیب درون دوران اسلامـی گردید. بـه نحوی کـه تذهیب قرآن را متأثر از علاقه مانویـان بـه حاشیـه‌نگاری کتاب‌های دینی خود دانسته‌اند کـه گاهی با طلا و نقره همراه بوده‌است.[۱۰۷] از آنجایی کـه مانی پیـامبر خود اهل صنعت و هنر بوده و در ادبیـات ایران نیز بـه همـین شـهره گشته مانویـان نیز بـه تبعیت پیـامبر خود درون این راستا بسیـار فعال بودند.[۱۰۸] اینان هنرهای زیـادی همچون موسیقی، نقاشی، تذهیب، خوش‌نویسی را گونـه‌ای عبادت برشمرده و ضمن آن مـی‌کوشیدند که تا نور محبوس درون ماده را آزاد و عروج روشنایی بـه سرزمـین اصلی خود را درون خلال آفرینش گوناگون آثار هنری عرضه نمایند.[۱۰۹]

    نمونـه‌ای از اشعار مانویـان

    خسته مشو ای خِرَد؛ تن درمده‌ای عشق. بیـا گِرد آییم؛ و او را دریـابیم؛ که پنـهان از دیده‌هاست؛ که خموش هست و سخن مـی‌گوید. دو گوهر کز آغاز بوده‌اند؛ آنِ مَغاک؛ و او کز بلندا، درخشنده است. تاریکی فراز رفته؛ روشنی اما هبوط کرده‌است. خسته مشو ای خِرَد؛ تن درمده‌ای عشق. مرگ چشندهٔ زندگی‌ست؛ زندگی چشندهٔ مرگ. آوردگاهِ وحشت گسترده‌است. خسته مشو ای خِرَد؛ تن درمده‌ای عشق. چه بِشکوه این عشق؛ چه بِشکوه این خِرَد. عشق آواره شد؛ خِرَد درون جستجویش.

    مانویـان

    فهرست نام‌های مانویـان سرشناس

    یـاران و شاگردان (حواریون) مانی

    ۱- فاتِق/پاتیک/پاتیکیوس (پدر مانی) ۲- آمو/آموس (حواری مانی درون خاورزمـین) ۳- اَدّا/اَدای/آدیمانتوس/بوداس (حواری مانی درون باخترزمـین؛ نویسندهٔ مباحثات و بوشِل/مودیون) ۴- سیس/سیسین/سیسینیوس (نخستین جانشین مانی) ۵- اینای/اینایوس (دومـین جانشین مانی) ۶- توم/توماس (از سرایندگان زبور مانوی) ۷- هِرماس ۸- ابی‌زکیـه/زاکو/زاکوا/زاکواس/آکواس ۹- ابرای/ابَربی/بهرایـا/بارایئِس/بارایـاس ۱۰- خابارات/گاوریـاوی/گَبریـاب/گَبریـابوس ۱۱- فافی/پاپی/پاپوس ۱۲- آگاپیوس ۱۳- اوزی/اوزای/اوزِئوس ۱۴- سَلام/سَلمای/سَلمایوس ۱۵- کوشتای/کوستایوس دبیر ۱۶- آبیـه‌سوس ۱۷- هِراکلیدِس (از سرایندگان زبور مانوی) ۱۸- اورادیس/آرادِس ۱۹- شمعون ۲۰- توربو ۲۱- خداوندگار کوروش/سیروس (از سرایندگان زبور مانوی) ۲۲- ابزاخیـای پارسی ۲۳- نوح زادَگ/بار نوح مترجم ۲۴- هاردار (حواری زرتشتی مانی).

    بزرگان و بلندپایگان مانوی

    شاد اورمَزد (پیشوای دیناورانِ خراسان و کردستان)، مِهر اورمَزد، خورشید وَهمن/وَهمن خورشید، نازک ایزد، یزدانبَخت، مِقلاص، مِهر، برزمِهر، ابوهلال دیجوری/دیحوری، ابوسعید رحا، ابوعلی رحا، ابویحیـا الرییس، ابوالحسن دمشقی، نصر بن هرمزد سمرقندی، جعد بن درهم، فاستوس (اسپَسَگ/اسقف مانوی درون شمال آفریقا؛ نویسندهٔ کاپیتولا)، فورتوناتوس، سکوندینوس (شنوندهٔ رومـی کـه در پاسخ بـه آگوستین نوشته‌هایی دارد)، فِلیکس، اسقف سلیمان، تیموثی/تیموتی، مِنوش/مَینَق (از زنان گزیده)، ژولیـای انطاکیـه‌ای (از زنان گزیده).

    سایر پیروان مانی و برخی شـهدای مانوی

    مریم (مادر مانی، کـه به نام‌ها و لقب‌های دیگری همچون «نوشیت/یوسیت، تَقْشیت/تَقَشیت، مـیس/رامـیس، اوتاخیم/اوتاشیم، کاروتسا/کاروسا» نیز شناخته مـی‌شود)، زِنوبیـا/تَدهی (ملکهٔ تدمر یـا پالمـیرا)، نَفشا ( زِنوبیـا)، بوگو خان/مویو خان/آلپ قتلغ/خاقان تنگ-لی (شاه ترکان اویغور یـا تغزغز)، هرمزد اردشیر/هرمزد یکم (بزرگترین پسر شاپور نخست و سومـین پادشاه ساسانی)، توران‌شاه، مِهرشاه (برادر شاپور نخست)، شاه پیروز (برادر شاپور نخست)، شاه بات/بادیـا، شاه تیرمِهر، اَردَوان ویسپوهر (شاهزادهٔ اشکانی)، راشتین/راشین، رامـین/رمـین/رمـی، اردشیر، اهواز، اردد/خرداد، سهراب، مـهرنیوشا، یحیـای مانوی، یوحنای مانوی، سعیوس، افعند، زابد، سلنی/سلنا، بحرانا، حدانا، حطا، اخا/اجا، افقوریـا/انقوریـا، عبدبال/عبدیـاییل، عبد یِسوع، ابی یسام مـهندس، ابای تلمـیذ، شاثل/شیث شَمّاس، تِئونا، مریم (همسر تِئونا)، کلئوپاترا، جِمنوت، ویجیل، پلوسیـان، پاشال، پشایی، آبه‌پشایی، آبه‌پنایی، آبه‌پولیدوکسوس، آبه‌سیرا، یوستاثیوس/یوستافیوس، کُنستانتیوس، اوستفیوس، ائوکاریستوس، فوتینوس، ویکتورینوس، سیمپلیکیـانوس پدرِ آنتونیوس، آفثونیوس اسکندرانی، مـیخاییل سرولاریوس (اسقف اعظم قسطنطنیـه)، مَرقُس مِمفیسی، آگاپِه (از زنان گزیده شاگرد مَرقُس مِمفیسی)، بارسیمِس نِسطوری، ویکتورینای اسپانیـایی، پائولوس پسر کالینیسی، فیلون، آپکت، پائول/پُل اهل هیپو، ِ پائول/پُل، آدو اهل آدیـابِنـه، کاندیدا اهل تیپاسا، باسا اهل لیدیـا (از زنان گزیده)، ماریـا، لامپادیـا (از زنان شنونده)، کایساریـا، لوسیلا ( کایساریـا)، مو-سزو-هسین (احتمالاً «سیسینیوس» حواری مانی)، نا-لوئو-ین، تسو-هی-توئو، تین-تا، تائو-مـینگ، مو-یـه، مانگ-نی، وی-مائو (احتمالاً «آمو» حواری مانی)، آ-تو (احتمالاً «اَدّا» حواری مانی).

    دوست‌داران و پشتیبانان مانویت (زنادقه)

    شاپور نخست ساسانی، بهرام دوم ساسانی، نرسی/نرسه (هفتمـین پادشاه ساسانی و برادر شاپور یکم)، زردشت خورَّگان فسایی/بوندوس، مزدک بامدادان/شروین اندرزگر، ولید بن یزید (یـازدهمـین خلیفهٔ اموی)، مروان بن محمد (آخرین خلیفهٔ اموی)، خالد بن عبدالله قسری (حاکم اموی بصره و کوفه)، آمارو/عمرو بن عدی (فرمانروای حیره)، تِس (شاه تخارستان/بلخ/باختر)، وو (امپراتریس سلسلهٔ تانگ درون چین)، زکریـای رازی، سلم خاسر، حَماد عجرد، زینب مغیره، ابوالعلاء معری، ابو عیسی وراق، ابونواس، ابوتمار مطبب، ابوالعباس ناشی، ابوشاکر دیصانی، ابن اخی ابی‌شاکر، فضل برمکی، حسن برمکی، یزدان پورِ باذان، ابن مقفع/روزبه پورِ دادویـه، ابن راوندی، ابن طالوت، ابن سیـابه، ابن ابی‌العوجا، ابن ابی‌الغیث، ابن زیـاد هلالی، ابن الاعمـی الحریزی، بشار بن برد، صالح بن عبدالقدوس، محمد بن احمد جیـهانی، محمد بن عبیدالله (کاتب مـهدی خلیفهٔ عباسی)، محمد زَیّات (وزیر متوکل و واثق خلفای عباسی)، اسحاق بن خلف، علی بن خلیل، علی بن ثابت، پریسیلیـانوس/پریسیلیـان (بنیـان‌گذار پریسیلیـانی)، هِلپی (از پیشوایـان پریسیلیـان‌ها)، اسقف اینستانتیوس (از پیشوایـان پریسیلیـان‌ها)، اسقف سالویـانوس (از پیشوایـان پریسیلیـان‌ها)، پائولوس ارمنی/پدر گِنِسیوس (بنیـان‌گذار پائولیسیـانی)، یوهان/ژان کریسوشِر (از پیشوایـان پائولیسیـان‌ها)، کشیش بوگومـیل (بنیـان‌گذار بوگومـیلی/محبان خدا)، واسیلی (از پیشوایـان بوگومـیل‌ها)، جووانی/ژان دِ لوجیو (از پیشوایـان کاتارها/پاکان)، پاپا نیکینتا (از پیشوایـان کاتارها)، بِرتران دان مارتی (از پیشوایـان کاتارها)، پی‌یـه‌ر والدِس/پیتر والدو (بنیـان‌گذار والدِنی)، قدیس مارتین (اهل تور)، یوکروشیـا، پروکیولا ( یوکروشیـا)، لو-شینانگ (ژنرال چینی)، فانگ-لا (مبارز چینی).

    نومانویـان و گنوسیـان شِبه-مانوی معاصر

    رودولف ژوزف لارِنتس اِشتاینر (مؤسس مکتب آنتروپوزوفی)، دِئودا روشـه (از احیـاگران کاتاریسم درون فرانسه)، استفان اِی هِولِر (اسقف «اِکلیزیـا ناستیکا» یـا کلیسای گنوسی درون آمریکا)، اَبا یِسای نَصرای/دیوید کلارک (مؤسس جماعت «اِسِنی‌های ناصوری» درون آمریکا).

    گفتاوردهایی از نوشته‌های بلندپایگان مانوی

    ۱- «خورشید به منظور نابینایـان طلوع نمـی‌کند؛ ناشنوایـان ندا را نمـی‌شنوند؛ و ضیـافت‌های قدسی به منظور مردگان برپا نمـی‌شود».[۱۱۰]
    ۲- «این نَسک‌های سِپَند (کتاب‌های مقدس) کـه نام‌های وَرجاوَندشان، ستایش مـهربانی مانی برانگیزند؛ این نشانـه‌های خداوند کـه سال‌به‌سال و ماه‌به‌ماه بر شکوه‌مانِستان‌هایش (نیـایش‌گاه‌هایش) بیفزایند… [به روز رستاخیز، آن‌گاه کـه نبرد بزرگ نیکی و بدی برخیزد] بـه دستان دین‌داران و دادگران خواهند رسید: اِوَنگِلیون زیندَگ (انجیلِ زنده/جاوید/بزرگ)، نیـانِ زندگان (گنجِ زندگانی؛ کَنزالاحیـاء/کَنزالحیـات؛ سمـیتیـها)، کارنامـه (بُنگاهیگ؛ فرَقماطیـا/پراگماتیـا؛ رسالهٔ عملیـه)، رازان (سِفرالاسرار/سِفرالاسفار؛ رسالات)، کَوان (غولان؛ سِفرالجبابره)، دیبَهان/دیبان (نامـه‌ها؛ مکاتیب)، آفْریوَنان (گاهان؛ سرودها؛ مزامـیر) و یَشت‌ها (نیـایش‌ها؛ مناجات‌ها)، نگارنامـه (اَرژَنگ/اَرتَنگ/آردَهَنگ؛ سرودِ راستی/ندایِ عدالت) و آردَهَنگ ویفراس (تفسیر ارژنگ)، دوبُن‌نامَگ (رسالةالاصلین؛ مکاشفاتِ نور و ظلمت)، شاهپورَگان/شاپورَگان (رازهای مبدأ و معاد)، و داستان‌های پندآموز (حکایـات تمثیلی)... هیچ‌کدام درون آن زمان ناپیدا نخواهند ماند… تا بـه کی نادیده‌شان گیرند؟ که تا به کی [بر کومـه‌های آتش] بسوزانند؟... هزاران بار [گناه‌کاران] از دیده‌ها پنـهان‌شان کنند؛ هزاران بار [پرهیزگاران] آن‌ها را ازنو نویسند؛ که تا سرانجام بـه دست نیکویـان رسند؛ و در فرَشگَرد (پایـان جهان)، دادگران گیتی آن‌ها را [از دلِ ویرانـه‌ها] بازجویند. اینان [نَسک‌ها را بر چشمان و ‌های خود نـهند و] بر نوشته‌هایش بوسه زنند و گویند: «ای خِرَدِ بزرگی، ای زِره سترگ فرشتهٔ روشنی (رسولِ نور)، کجا از دیده‌ها پنـهان شدید؟ از کجا مـی‌آیید؟ از کجا پیدا شدید؟» و من، شادمانم کـه پس از روزگاران دراز، این گنجینـهٔ آسمانی (صحفِ مانی) بـه دست نژاد بی‌مرگان سپرده خواهد شد. براستی کـه گمراهان، خداوندگارِ این نَسک‌ها را نشناسند. ای شما نیکویـان و ای دادگران کـه نوشته‌ها را مـی‌یـابید، بگویید کـه چگونـه این واژه‌های پرهیزگاری را برخواهید خواند؟ نام‌های ایزدان… نام خداوندگار گنجینـه را… و نام همـهٔ بلندپایگان را کـه جان خود [برای دین خدا دادند]... و نام رونویسان (کاتبان و خوشنویسان) و همچنین ویراستاران (نگارگران و نَبیگان‌گران)... و نام همـهٔ برگزیدگان کـه روز و شب [درختِ زندگی] را ستایش مـی‌د… [با چه زبانی یـارای گفتنید؟]... من درون برابر بزرگی‌شان سر خَم کنم… بر آن‌ها اشک ریزم… زیرا مـی‌دانم کـه [پیکرهای درخشان‌شان] کجای زمـین آرمـیده‌اند. آری، مانِستان‌های «کیشِ روشنی» کوبیده شدند و بی‌گناهان ستم دیدند… جایی‌که اهرمن مـی‌ایستد، یـاری‌گری نیست از دستِ [راهبران] آیین‌های گمراه (فرقه‌های خاطی) و آزارِ خانواده‌هایشان… که تا که نشان دادگری فرارسد، بـه سرزمـینی کـه در آن دُروَندان (مُغانِ دروغین) هستند؛ جایی‌که بر جهان [تاریکی] فرمان مـی‌رانند… [آن‌گاه مَر ایشان را گریزگاهی نیست]».[۱۱۱]

    عرفان مانوی و تأثیر آن بر تصوف اسلامـی

    تصویری از یک معبد مانوی بجای‌مانده درون غرب چین. مانویـان معابد خود را مانستان مـی‌نامـیدند

    مذهب مانوی مذهبی مبتنی بر عرفان و تهذیب نفس است.[۱۱۲] خود مانی کـه در مـیانرودان درون مـیان فرقه‌های مندایی و گنوسی پرورش یـافته بود بـه مذهب مغتسله باور داشت و غسل و پاکی تن را به منظور عبادت اصل اول مـی‌دانست اما ناگهان این مذهب را ترک گفت و با بیـان اینکه بـه پاکیزگی روان بیش از پاکیزگی تن نیـاز هست اصطلاح آب زنده را مطرح کرد کـه آبی مـینوی و الهی بود و روح و روان را پاک مـی‌نمود.[۱۱۳] درون نظر مانویـان تطهیر تنـها از راه معرفت و پاکدامنی و محبت امکانپذیر مـی‌شد. از دیگر نشان‌های عرفانی اصطلاح «زنده» مـی‌باشد کـه بیش از ادیـان دیگر درون مانوی گری کاربرد دارد. عارف و شناسا شدن مبین زنده بودن روح و نور دربند آدمـی هست و از این رو به منظور رهایی از ظلمت بـه دانش و معرفت نیـاز مبرم وجود دارد. انسان ترکیب از جسم و روح هست و روح انسان، درون بند و اسارت جسم قرار دارد و با تقویت نور و بیدار نگهداشتن آن درون زمان مرگ گوهر پاکیزه را مـی‌توان بـه عالم علوی و سرمـین روشنایی رساند.[۱۱۴] عرفان مانوی دنیـا را دیر مکافات و سرای بدی مـی‌پندارد و هرچه زودتر رخت بستن از جهان را آرزومند است. عرفان مانوی تأثیرات عمـیقی بر عرفان اسلامـی گذاشت.[۱۱۵] پرهیز از گوشت و لذات گمراه‌کننده جسمانی، بی علاقه بودن بـه کار و آبادسازی جهان، بی‌ارزشی جهان مادی، اسارت روح درون جسم و جهان، پیوستن روح بـه عالم علوی از راه تهذیب نفس از تأثیرات ویژه آیین مانی بر عرفان اسلامـی و تصوف دانسته شده‌اند. بسیـاری از اعمال صوفیـانـه ریشـه درون آئین مانوی دارد.[۱۱۶] دلیل این ارتباط از دوران باستان بـه قرون اخیر از این هست که درون زمان گسترش عرفان اسلامـی شمار زیـادی از دانشمندان و کاتبان ایرانی یـا حتی مانوی‌تبار بودند مانند روزبه پسر دادویـه (ابن مقفع) و بسیـاری از عرفای خراسان و ماوراءالنـهر درون محیطی رشد یـافته بودند کـه بشدت تحت تأثیر مذهب مانوی بود.[۱۱۷] وجود گنوسیـان درون بابل و مانویـان خوزستان و نیز قبطی‌ها و مصریـان مسلمان شده کـه به نوعی همگی درگیر آرای مانویـان درون سرزمـین‌های خود بودند عامل اصلی نفوذ صریح باورها و آداب مانوی بـه درون عرفان اسلامـی شد.[۱۱۸] برخی از عرفای مسلمان بـه اتهام زندقه و مانویت تکفیر و کشته شدند مانند شـهاب‌الدین یحیی سهروردی و حسین منصور حلاج. آثار روزبه پسر دادویـه (ابن مقفع) نیز درون این‌گذار بی سهم نبوده‌است.[۱۱۹] از مـهمترین تأثیرات مانویت بر عرفان اسلامـی مـی‌توان بـه مفاهیمـی اشاره کرد کـه خاص مانوی‌گری بوده و در دین حجاز ارزش شمرده نمـی‌شدند اما عارفان و صوفیـان اسلامـی بـه ویژه عجم آن‌ها را بـه دامنـه اعمال خود وارد نمودند مانند گرسنگی بـه خود و روزه‌ها و نمازهای طولانی، پرهیز از کار و شغل و پیشـه و مذموم دانستن کار دنیـا کـه در سنت اسلامـی پسندیده نیست.[۱۲۰] و نیز تجرد و دوری از ازدواج مـیان عرفای اسلامـی درصورتی هست که درون دین مانوی ازدواج مذموم بوده و دین اسلام برعبه کلی انسان‌ها را بـه ازدواج ترغیب مـی‌کند.[۱۲۱]

    تاریخچه پژوهش و شناخت دین مانوی

    نگاره‌ای از آگوستین قدیس مسیحی کـه مدت نـه سال مانوی بود و در آثار بعدی خود حملات تندی بـه مانویـان انجام مـی‌داد.
    خرابه‌های اطراف شـهر تورفان چین کـه بسیـاری از آثار مانوی از مـیان آن بدست آمدند. کشف این آثار کمک شایـانی بـه درک ماهیت اصلی دین مانوی نمود.

    تا پیش از سده بیستم بیشتر اطلاعات و آگاهی ما از مانویت مبتنی بر گزارش‌های مورخین و نویسندگان متقدم اسلامـی، مسیحی و زرتشتی بود کـه از آنجا کـه دین مانوی گونـه‌ای از بدعت و الحاد تلقی مـی‌شد مطالب عمدتاً جانبدارانـه و در مذمت مانوی‌گری ترتیب داده‌شده‌بودند.[۱۲۲] درون اوایل قرن پیشین شماری از آثار مانویـان از مـیان شن‌های انبوه واحه تورفان چین بیرون کشیده‌شد و بهمراه آثار دیگری کـه در آسیـای مـیانـه بدست آمد تصویر جدیدی از دین مانوی کـه البته با گزارش‌های قبلی چندان هم بیگانـه نبود بدست پژوهشگران افتاد. این آثار کـه به خطوط سغدی، پهلوی، اویغوری، مانوی و سریـانی نوشته شده‌بودند، بسیـاری از حقایق دینی مانویـان را روشن کرد و به همـین اندازه از اهمـیت چند اثر سرود وار قبطی درون ستایش مانی و زروان|پدربزرگی درون مصر بـه خط و زبان قبطی نیز بدست آمد کـه نشان مـی‌دهد دین مانوی از چه نظام یکپارچه و گسترده‌ای مـیان هواداران خود برخوردار بوده‌است. عمده آثار قبطی بدست آمده بـه کتاب زبور مانی مربوط مـی‌شود.[۱۲۳]

    مـهمترین آثار سنتی مطالعه مانوی‌گری را مـی‌توان کتاب اعترافات سنت آگوستین دانست.[۱۲۴] این قدیس رومـی اگرچه خود بمدت نـه سال مانوی بوده اما بدنبال توبه باز بـه مسیحیت مـی‌گرود و در کتابش اگرچه مملو از حمله بـه مانویـان مـی‌باشد اما اطلاعات جالبی از دین مانوی بدست مـی‌دهد.[۱۲۵] دیگر نویسندگان مسیحی نیز همـین رویـه سنت آگوستین را درون قبال مانویـان درون پی گرفتند کـه با اعلام الحاد و تکفیر مانویـان از سوی کلیسای کاتولیک و مبارزه با آنان این رسالات و کتاب‌ها درون مذمت ایشان نوشته شد.[۱۲۶] همچنین پولس ایرانی درون رسالات خود بشدت بـه مانویـان مـی‌تاخت. دیگر دانشمند مسیحی اسکندر اسیوطی درون مصر مقالات تندی بر ضد مانویـان منتشر مـی‌نمود کـه بسیـاری از آثار این‌ها دست‌مایـه شناخت و بررسی ماهیت آئین مانوی که تا پیش از قرن بیستم محسوب مـی‌شدند.[۱۲۷]

    در دوره ساسانیـان نیز بدنبال اعدام مانی درون خوزستان بـه تحریک کرتیر مانویـان بـه شرق بلاد ساسانی گریختند.[۱۲۸] اگرچه عده‌ای درون خوزستان و آذربایجان همچنان سنت‌های خود را حفظ مـی‌د آثار خود را نیز بـه شرق بردند. درون دوره ساسانی و حتی بعد از آن زرتشتیـان درون مذمت و نکوهش مانویـان آثاری خلق د و در بسیـاری از آثار خود از مانی و عقاید مانویـان نیز سخن راندند. یکی از بهترین این مراجع زرتشتی مردان فرخ اوهرمزداتان موبد قرن هشتم مـیلادی هست که درون کتاب شکند گمانیک وزار درون یک فصل بـه توضیح عقاید مانویـان پرداخته و یک یک آنان را بدنبال آن رد کرده‌است.[۱۲۹] همچنین درون کتاب پهلوی دینکرد هست که نویسنده زرتشتی آن بنام آذرفرنبغ فرخزادان درون آن گزارش‌هایی از عقاید مانویـان آنگونـه کـه خود مـی‌دیده ارائه کرده‌است.[۱۳۰]

    در دوران اسلامـی مانویـان با عنوان زندیق شناخته مـی‌شدند[۱۳۱] و کشتن آن‌ها نیز درون دوره خلافت عباسیـان سفارش شده‌بود.[۱۳۲] چند مورد از بزرگ‌ترین کشته شدگان مانوی آغاز اسلام را مـی‌توان نام برد کـه شامل ابن مقفع، ابن ابی العوجا، صالح بن عبدالقدوس، محمد بن سعید بن حسان، حسین منصور حلاج و افشین مـی‌باشد کـه همگی بـه اتهام زندقه و مانوی‌گری کشته شدند.[۱۳۳] درون این دوره با وجود نابود شدن جوامع مانوی درون بسیـاری مناطق نویسندگان مسلمان بیش از پیشینیـان بـه بررسی و بیـان آراء مانویـان پرداختند و کتاب‌های بسیـاری دربارهٔ آن‌ها نوشته شد کـه تقریباً همگی درون مذمت مانویـه بود.[۱۳۴] از بزرگترین نویسندگانی کـه به دین مانوی پرداختند مـی‌توان بـه مسعودی، ابن ندیم، ابوریحان بیرونی، شـهرستانی را مـی‌توان نام برد کـه بیرونی و ابن ندیم نویسنده کتاب الفهرست مطالب مفیدتری درون اختیـار پژوهشگران قرار دادند و از تعصب کمتری نیز برخوردار بوده‌اند.[۱۳۵]

    تا سال ۱۹۰۴ مـیلادی تنـها منابع شناخت دین مانوی همـین آثار متعددی بودند کـه از سوی مخالفان مانویت تألیف شده بودند. درون این سال گروهی از باستان شناسان به منظور یـافتن حقیقت ویرانـه‌های باستانی تورفان راهی چین شدند. بدنبال کاوش‌های علمـی این افراد از دورن مغاره‌ای کـه ورودی آن به منظور مدت ده قرن بسته شده بود آثار قدیمـی مانوی بر روی برگ‌ها و کاغذها و صفحات چرمـی بیرون کشیده شد.[۱۳۶] این یـافته‌ها کـه در ابتدا مشخص نبود بـه چه زبان و خطی نوشته شده و به چه دوره‌ای تعلق دارد بـه موزه‌ها و موسسات تحقیقاتی درون لندن و برلین آلمان و سنت پترزبورگ روسیـه منتقل شد.[۱۳۷] دانشمندان بزرگ زبان‌شناس مانند مولر درون آلمان و زالمان درون روسیـه کار بر روی آن‌ها را آغاز د. مولر بدون اینکه بداند اوراق پیش رویش بـه زبان پارتی نوشته شده‌اند موفق شد آن‌هارا ترجمـه و تکمـیل نماید. درون همـین تحقیقات زبان از یـاد رفته سغدی مجدد زنده شد و زمـینـه و امکان شناخت این زبان از دست رفته پدید آمد. حدود سی سال بعد والتر هنینگ ایران‌شناس نامـی آثار ترجمـه شده را درون آلمان منتشر کرد. مری بویس نیز آثار نوشته شده بـه زبان‌های ایرانی را بهمراه کلید آن بـه چاپ رساند. درون همان دوره کارل اشمـیت بـه کشف بزرگ دیگری نائل شد و دست‌نوشته‌های قبطی مانوی را درون مصر کشف و ترجمـه نمود.[۱۳۸] مجموعه فراوان آثار ترجمـه شده واقعیت و ماهیت اصلی آئین و باورهای مانوی را تاحد زیـادی روشن ساخت.[۱۳۹]

    از بزرگترین مانوی‌شناسان جهان مـی‌توان بـه مری بویس، والتر هنینگ و ابوالقاسم اسماعیل‌پور مطلق اشاره نمود.

    جستارهای وابسته

    • مانی
    • عقاید گنوسی
    • دین مندایی
    • سنت آگوستین
    • شاپور یکم
    • آیین مزدک
    • مزدیسنا
    • تورفان

    پانویس

  • Smitīhā
  • هذیـان خالص و پریشان‌گویی محض
  • wuzurgān āfrīwan
  • qašūddagān āfrīwan
  • qādūš
  • ārdahang
  • ārdahang wifrās
  • پانویس

  • راه توده ـ قیـام‌های مردمـی درون ایران و نقش آفرینی مذهب درون آن‌ها
  • دانشنامـهٔ کاتولیک
  • Manicheanism انگلیسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • Judelson, Catherine.. A dictionary for believers and nonbelievers. چاپ ۱. Moscow: Progress Publishers، ۱۹۸۹. ۳۳۰. شابک ‎۵۰۱۰۰۰۴۵۵۰. 
  • دانشنامـه کاتولیک Manichaeism. انگلیسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • پورتال علوم انسانی مـیراث ایران باستان درون روشنایی نامـه ناصر خسرو فارسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • آیدین آغداشلو. بـه نقل از خبرآنلاین تنـها قومـی کـه پیـامبر نقاش داشتند. فارسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • «جلال افشار: مانی چنین بود» ‎(فارسی)‎. دوهفته‌نامـه الکترونیک شرقیـان. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «معرفی مفاخر ایران - مانی و مزدک» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «مانی «پیـامبر» ۲۱۵ که تا ۲۷۶ مـیلادی» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • دین‌های ایران باستان، دکتر مـهری باقری، نشر قطره صفحهٔ ۹۶
  • «ALCHASAI» ‎(انگلیسی)‎. دانشنامـه ایرانیکا. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ایران باستان. صفحهٔ ۲۹
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • در شناخت آیین مانی. ص۱۳۶
  • م. موله. ایران باستان. ص۲۹
  • «Manichaeism in Mesopotamia and the Roman East» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism and true Christianity» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. Christian Mystery Schools, Cults, Heresies. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۸۱
  • پایگاه اینترنتی باشگاه [۱]. فارسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. I.J.S Taraporewalla:Iran chamber society. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «3rd Century Timeline: 201 to 300» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • A. Adam, Das Fortwirken des Manichäismus bei Augustin. In: ZKG (69) 1958, S. 1–25
  • «فلسفه مانوی» ‎(فارسی)‎. مردمسالاری. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «معبد مانوی» ‎(فارسی)‎. سایت اخبار زرتشتیـان. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • باشگاه اندیشـه ترک‌ها درون عرصه تاریخ. فارسی. بازدید درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱
  • تقی‌زاده ص ۱۸
  • آئین بوگومبل: بازماندهٔ کیش مانی درون بالکان دیـان بوکدانویچ دانشکده ادبیـات و علوم انسانی دانشگاه تهران سال چهاردهم آذر 1345 شماره 2 (پیـاپی 54)
  • ابن ندیم، همان، ص 582-602
  • حیـات سیـاسی مانویـان درون سده‌های نخستین اسلامـی حسین مفتخری راحله ضائفی تاریخ پژوهان 1386 شماره 11
  • (تقی‌زاده ص۲۰)
  • سرچشمـه تصوف درون ایران، سعید نفیسی، چاپ فروغی،1343، صص 90-93
  • در شناخت آیین مانی. صفحهٔ ۴۹
  • «متون دینی آیین مانی» ‎(فارسی)‎. پایگاه طهوردانش. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ↑ ۳۷٫۰۳۷٫۱ تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۹
  • «دربارهٔ کتاب اسطوره آفرینش درون آیین مانی» ‎(فارسی)‎. ابوالقاسم اسماعیل‌پور. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «اسطورهٔ پایـان جهان، اسطورهٔ زروان» ‎(فارسی)‎. ابوالقاسم اسماعیل‌پور. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ↑ ۴۰٫۰۴۰٫۱ «فلسفه مانوی» ‎(فارسی)‎. مردمسالاری. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ایران از آغاز که تا اسلام. صفحهٔ ۳۵۶
  • اسطوره آفرینش درون آیین مانی. ص. ۲۹۶
  • «امشاسپندان» ‎(فارسی)‎. پژوهشکده باقرالعلوم. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • مـهری باقری. دین‌های ایران باستان. نشر قطره. چاپ دوم. ۱۳۸۶. ص۹۸
  • ↑ ۴۵٫۰۴۵٫۱ «اسطورهٔ آفرینش درون دین مانی» ‎(فارسی)‎. آذرگشنسب. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • زبور مانوی. ص۱۶
  • اسطوره آفرینش درون آیین مانی. صفحهٔ ۱۱۱
  • اسطوره آفرینش درون آیین مانی. صفحهٔ ۶۴
  • اسطورهٔ آفرینش درون آِیین مانی. ص ۶۲ که تا ۶۵
  • زبور مانوی. صفحهٔ ۹۷
  • در شناخت آئین مانی. صفحهٔ ۱۶۵
  • اسطوره آفرینش درون آئین مانی. صفحهٔ ۱۲۰
  • «Unit of Study: RLST2612 - Dualism: Zoroaster, Gnosis & Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. دانشگاه سیدنی. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Manichaean Writings» ‎(انگلیسی)‎. Gnosis scociety library. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «ثنویت گرایی ذهنی درون ایران» ‎(فارسی)‎. پورتال علوم انسانی. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • دین‌های ایران باستان. ص۱۱۰
  • سرودی درون ستایش عید بِما؛ برگرفته از کتاب زبور مانوی، مزمور شمارهٔ ۲۲۴.
  • «مانویـان». بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • «نگاهی بـه عقاید و متون دینی آیین مانی». دانشنامـه طهور. بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • «روزه درون ادیـان» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • «Bema: Manichaean Festival» ‎(انگلیسی)‎. دانشنامـه بریتانیکا. بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • «احکام مذهبی و اصول اخلاقی، اجتماعی دین مانی». طهوردانش. بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • فرمانـهای مانی نوشته نیکلاس سیمز ویلیـامز ترجمـه فیروزه قندهای فصلنامـه فرهنگ زبان‌شناسی شماره مسلسل ۱۷
  • فرمانـهای مانی نوشته نیکلاس سیمز ویلیـامز ترجمـه فیروزه قندهای فصلنامـه فرهنگ زبان‌شناسی شماره مسلسل ۱۷
  • دین‌های ایران باستان. ص. ۱۰۲
  • G. Haloun and W. B. Henning, “The Compendium of the Doctrines and Styles of the Teaching of Mani, the Buddha of Light,” Asia Major, 1952, p. 184-212, p. 195
  • دین‌های ایران باستان، دکتر مـهری باقری، نشر قطره، صفحهٔ ۱۰۳
  • کتابخانـه طهور نگاهی بـه عقاید و متون دینی آیین مانی. فارسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • [«آیین مانی: برگزیدگان و توده مؤمنین» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱. 
  • «فلسفه مانوی» ‎(فارسی)‎. فریدشولیزاده، وبگاه نشریـه مردم‌سالاری. بازبینی‌شده درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱. 
  • «سرنوشت انسان بعد از مرگ» ‎(فارسی)‎. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامـی. بازبینی‌شده درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱. 
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۸۰
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۸
  • «حیـات سیـاسی مانویـان درون قرن‌های نخستین اسلامـی» ‎(فارسی)‎. پرتال جامع علوم انسانی. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • پایگاه اینترنتی حوزه LanguageID=1&BookArticleID=23710 آیین مزدکی. فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • راهنمای زبان پارتی. صفحهٔ ۲۴
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Facts about Bogomil» ‎(انگلیسی)‎. دانشنامـه بریتانیکا. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism: Saint Augustine» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «Paulicians» ‎(انگلیسی)‎. CATHOLIC ENCYCLOPEDIA. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • ↑ ۸۲٫۰۸۲٫۱ مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 76.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 53.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 54.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 55-54.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 55.
  • مـیرفخرایی، مـهشید. فرشتهٔ روشنی: مانی و آموزه‌های او. تهران: ققنوس، ۱۳۸۷، صص ۵۶–۵۵.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 56-57.
  • ↑ ۸۹٫۰۸۹٫۱۸۹٫۲۸۹٫۳۸۹٫۴۸۹٫۵ مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 57.
  • ↑ ۹۰٫۰۹۰٫۱ مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 58.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 59-58.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 75.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 76-75.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 64.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 64.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 65.
  • مـیرفخرایی، مانی و آموزه‌های او، 65.
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۷
  • MANICHAEISM IN CENTRAL ASIA AND CHINA انگلیسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • «برگی از نوشته‌های مانوی بـه خط سغدی» ‎(فارسی). بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «ادبیـات مانوی» ‎(فارسی)‎. وب‌سایت دکتر اسماعیل پور. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «گزارش بی.بی. سی از سخنرانی دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور دربارهٔ ادبیـات مانوی» ‎(فارسی)‎. پایگاه خبری-تحلیلی مازندران. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «ادبیـات مانوی و نخستین اشعار سپید درون ایران باستان» ‎(فارسی)‎. تبیـان. بازبینی‌شده درون ژوئن ۲۰۱۱. 
  • «تورفان» ‎(فارسی)‎. دائرةالمعارف بزرگ اسلامـی. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • دین‌های ایران باستان. ص. ۱۱۰
  • «ادبیـات مانی» ‎(فارسی)‎. رادیو بی‌بی‌سی. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «تذهیب قرآن: هنر آراستن قرآن با نقش و نگارهایی از آب طلا و رنگهای دیگر» ‎(فارسی)‎. دانشنامـه موضوعی قرآن. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • «کتاب ارژنگ» ‎(فارسی)‎. سایت آذرگشنسب. بازبینی‌شده درون ۲۶ اوت ۲۰۱۱. 
  • دانشنامـه رشد «هنر مانوی». فارسی. بازدید درون ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱
  • سکوندینوس، مانویِ نیوشایِ رومـی؛ سدهٔ پنجم مـیلادی.
  • برگرفته از کتاب قبطی مواعظ؛ یـافته‌شده از ویرانـه‌های واحهٔ نارموثیس باستانی/مدینـه مادی درون فَیّوم مصر.
  • Persian Gnosticism. انگلیسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • شرح حال و سرگذشت مانی فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • پورتال علوم انسانی مـیراث ایران باستان درون روشنایی نامـه ناصر خسرو فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • اسطوره آفرینش درون آیین مانی. ص۲۳–۲۶
  • مجید تهرانیـان the relation between Buddhism and Sufism. انگلیسی. بازدید درون ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  • نقش مانویت درون تکوین برخی فرقه‌های اسلامـی. فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • اسطوره آفرینش درون آئین مانی. ص۳۸
  • وبسایت انقلاب آزار و قتل اندیشمندان توسط فقها و مسلمانان بنیـادگرا فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • در شناخت آئین مانوی. ص۱۳۵تا۱۳۹
  • زرین‌کوب، عبدالحسین. تصوف و ایران باستانی. فارسی. بازدید درون ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  • در شناخت آئین مانی. ص۴۲
  • «زبور مانوی» ‎(فارسی)‎. خبرگزاری مـهر. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Mani and Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. مـهرک گلستانی، کانون پژوهشـهای ایران باستان. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «St. Augustine» ‎(انگلیسی)‎. religionfacts.com. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Manichaeism» ‎(انگلیسی)‎. دانشنامـه بریتانیکا. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «ANTI-MANICHAEAN WRITERS» ‎(انگلیسی)‎. دانش‌نامـه کاتولیک. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • ایران از آغاز که تا اسلام. ص. ۳۵۸
  • «بررسی و نقد کتاب زبان پهلوی ادبیـات و دستور آن» ‎(فارسی)‎. ایرج وامقی، پایگاه معرفی استاد احمد تفضلی و آثار او. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «متون دینی آئین مانی» ‎(فارسی)‎. طهور دانش. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «پیشینـه و پیدایش زندقه درون تاریخ اسلام» ‎(فارسی)‎. کتابخانـه طهور. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «کتاب آرائی درون ایران» ‎(فارسی)‎. اکبر تجویدی. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «آزار و قتل اندیشمندان توسط فقها و مسلمانان بنیـادگرا» ‎(فارسی)‎. پایگاه اینترنتی انقلاب. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Aspects of anti-Manichaeism» ‎(انگلیسی). بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «حیـات فکری مانویـان درون قرون نخستین اسلامـی» ‎(فارسی)‎. باشگاه اندیشـه. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • تاریخ تمدن ایران ساسانی. سعید نفیسی. صفحهٔ ۷۵
  • «Zentrum Grundlagenforschung Alte Welt» ‎(آلمانی)‎. bbaw.de. بازبینی‌شده درون ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. 
  • «Prods Oktor Skjærvø An Introduction to Manicheism» ‎(آلمانی)‎ (پی.دی. اف). هاروارد. بازبینی‌شده درون ۸ سپتامبر ۲۰۱۲. 
  • در شناخت آئین مانی. دکتر امـید بهبهانی. صفحه ۴۱ تا۶۰
  • منابع

    • اسماعیل‌پور، ابوالقاسم. اسطوره آفرینش درون آیین مانی. چاپ سوم. تهران: کاروان، ۱۳۸۵. شابک ‎۹۶۴-۷۰۳۳-۳۲-X. 
    • بهبهانی، امـید. در شناخت آیین مانی. چاپ اول. تهران: بندهش، ۱۳۸۴. شابک ‎۹۶۴-۹۳۵۳۴-۴-۵. 
    • باقری، مـهری. دین‌های ایران باستان. چاپ دوم. تهران: بندهش، ۱۳۸۶. شابک ‎۹۶۴-۳۴۱-۵۹۰-۲. 
    • موله، م.. ایران باستان. ترجمـهٔ آموزگار، ژاله. چاپ ششم. تهران: توس، ۱۳۸۶. 
    • نفیسی، سعید. تاریخ تمدن ایران ساسانی. چاپ اول. تهران: پارسه، ۱۳۸۸. شابک ‎۹۷۸-۶۰۰-۵۰۲۶-۶۲-۷. 
    • مـیرفخرایی، مـهشید. مانی و آموزه‌های او. تهران: ققنوس، 1383. شابک ‎۹۶۴-۳۱۱-۴۸۰-۵. 
    • گریشمن، رومن. ایران از آغاز که تا اسلام. ترجمـهٔ دکتر محمد معین. چاپ دوم. تهران: نگاه، ۱۳۸۸. 
    • رضایی باغ بیدی، حسن. راهنمای زبان پارتی. چاپ اول. تهران: ققنوس، ۱۳۸۵. شابک ‎۹۶۴-۳۱۱-۵۲۱-۶. 
    • آلبری، سی.آر. سی. زبور مانوی. ترجمـهٔ اسماعیل پور، ابوالقاسم. چاپ نخست. تهران: اسطوره، ۱۳۷۵. 

    پیوند بـه بیرون

    در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ آیین مانوی موجود است.
    • newadvent
    • ادبیـات مانی (رادیو بی‌بی‌سی)
    • تنـها معبد مانوی (ترکستان شرقی)
    • ن
    • ب
    • و
    دین‌های رایج درون ایران باستان

    آیین عیلامـیان • آیین کهن ایرانی • مـهرپرستی • دین زرتشتی • زروانی • کیومرثی • بودایی • مانوی • کیش مزدکی • یـهودی • مندایی • نسطوری

    • ن
    • ب
    • و
    مانوی‌گری
    نسک‌های نوشتهٔ مانی
    انجیل زنده · ارژنگ · گنج زندگان · اسفار (رسالات) · رازان (سفرالاسرار) · کتاب کوان (غولان) · دیبان (مکاتب) · مزامـیر و نیـایش‌ها · شاپورگان
    دیگر نوشته‌های مانوی
    کفالایـا · نامـه‌های مانی · مواعظ · دیوان اباتور · اعتراف‌نامـه (خواستوانیفت) · مجموعه دست‌نوشته‌های مانوی · دستنوشته‌های مانوی کلن · زبور مانوی · زبدهٔ آموزه‌های مانوی · آردهنگ وفراس · نیـایش و اعتراف · انگد روشنان · طومار نیـایش چینی
    اساطیر و باورها
    زروان · هرمزدبغ · اهریمن · امـهرسپندان · مـهرایزد · نریسه ایزد · گهمرد و مردیـانـه · فارقلیط · واپسین ایزد · اشقلون · نریوسنگ · دوست روشنان · عیسای درخشان · عیسای رنجبر · درخت زندگی · بهشت روشنی · بهشت نو · اژدهای چهارسر · ستون روشنی · آتش بزرگ
    دبیره
    خط رونی · استرانجیلی · خط سغدی · خط مانوی · خط ترکی اویغوری
    رده‌های دینی
    آموزگاران (مانوی) · ایسپسگان · برگزیدگان · نیوشایـان
    اصول و مفاهیم
    هنر مانوی · فرجام‌شناسی مانوی · مانستان · عید بما · ایزدان مانوی · آفرینش · جهانبینی مانوی · باززایی
    کسان
    مانی · مار امّو · بوگوخان · سنت آگوستین · بهمن · اوسه‌بیوس · و.ب.هنینگ · ابوالقاسم اسماعیل پور · ابن ندیم · شاپور یکم · روزبه دادویـه · افشین · مزدک · توماس(مانوی) · سوروس آنتیوخ
    پایوران
    آفرین‌سر · خروه‌خوان · روانگان‌اسپسگ
    زبان‌های دینی
    پارتی · قبطی · پارسی مـیانـه · سغدی · اویغوری · چینی · سریـانی · یونانی
    • ن
    • ب
    • و
    ادبیـات فارسی
    ادبیـات فارسی باستان
    • کتیبه‌های فارسی باستان
    • سنگ‌نبشته بیستون
    • سنگ‌نبشته گنج‌نامـه
    • نقش رستم
    • سنگ‌نبشته خشایـارشا درون ترکیـه
    ادبیـات پارسی مـیانـه
    دینی
    ترجمـه و تفسیر اوستا
    • زند
    • پازند
    • یسن‌ها
    • ویسپرد
    • وندیداد
    • هیربدستان و نیرنگستان
    • یشت‌ها
    • گاهان
    دانشنامـه‌های دینی
    • دین‌کرد
    • بندهشن هندی
    • بندهشن بزرگ
    • گزیده‌های زادسْپَرَم
    • نامـه‌های منوچهر
    • دادِستان دینیگ
    • روایت‌های پهلوی
    • نامـه تنسر
    فلسفی و کلامـی
    • شکند گمانیک ویچار
    • پس دانشن کامگ
    • گُجَستَک اَبالیش
    • زبور پهلوی
    الهام و پیش‌گویی
    • ارداویراف‌نامـه
    • ویرازگان
    • زند وهمن یسن
    • جاماسب‌نامـه
    • یـادگار جاماسبی
    • منظومـه بهرام ورجاوند
    قوانین دینی
    • شایست نشایست
    • روایت امـید اشوهشتان
    • روایـات آذرفرنبغ فرخزادان
    • روایـات فرنبغ سروش
    • پرسشنیـها
    • مادگان هزار دادستان
    اندرزنامـه‌های پهلوی
    • مـینوی خرد
    • دانای مـینوی خرد
    • یـادگار بزرگ‌مـهر
    • اندرزنامـه آذرپاد مـهراسپندان
    • اندرز اوشنَر دانا
    • اندرز دانایـان بـه مزدیسنان
    • اندرز خسرو قبادان
    • اندرز پوریوتکیشان
    • اندرز دستوران بـه بهدینان
    • اندرز بهزاد فرخ‌پیروز
    • پنج خیم روحانیـان
    • داروی خرسندی
    • خویشکاری ریدگان
    • اندرز کنم بـه شما کودکان
    • سودگر نسک
    آثار مانوی
    • انجیل زنده
    • شاپورگان
    • گنجینـه زندگان
    • رازان
    • غول‌ها
    • نامـه‌ها
    • زبور مانی
    غیردینی
    نثر
    کتابی
    • کارنامـه اردشیر بابکان
    • یـادگار زریران
    • خسرو و ریدگ
    • گزارش شطرنج
    • شـهرستان‌های ایرانشـهر
    • شگفتی و برجستگی سیستان
    • ماتیکان یوشت فریـان
    • ماه فروردین روز خرداد
    • سورسخن
    • فرهنگ پهلوی
    • فرهنگ اویم ایوک
    • آیین‌نامـه‌نویسی
    • خودای‌نامگ
    • کتاب کاروند
    متفرقه
    • سنگ‌نوشته‌های دولتی درون دوران ساسانی
    • کعبه زرتشت
    • سفال‌نوشته‌ها
    • پوست‌نوشته‌ها
    • فلزنوشته‌ها
    • مـهرها
    • سکه‌نوشته‌ها
    شعر
    • درخت آسوری
    • خیم و خرد فرخ‌مرد
    • خرد
    ادبیـات فارسی کلاسیک
    شعر
    سدهٔ یکم
    دارای‌دخت
    سدهٔ دوم
    ابوالعباس مروزی
    سدهٔ سوم
    • حنظله بادغیسی
    • راتبه نیشابوری
    • رودکی
    • ابن رومـی
    • ابوحفص سغدی
    • شـهید بلخی
    • محمد پسر مخلد سگزی
    • محمد پسر وصیف سجزی
    • مسعودی مروزی
    • فیروز مشرقی
    • بسام کرد
    • ابوسلیک گرگانی
    سدهٔ چهارم
    • آغاجی بخارایی
    • ابوسعید ابوالخیر
    • ابوالفتح بستی
    • ابوالفرج سگزی
    • ابوطاهر خسروانی
    • رونقی بخارایی
    • سپهری بخارایی
    • بدیع بلخی
    • بشار مرغزی
    • ابوالمؤید بلخی
    • بُندار رازی
    • بهرامـی سرخسی
    • بوالمثل بخارایی
    • ابواسحاق جویباری
    • خبازی نیشابوری
    • خجسته سرخسی
    • خسروی سرخسی
    • دقیقی
    • رابعه بلخی
    • ابوالعباس ربنجنی
    • ابوشکور بلخی
    • رودکی
    • ابوحفص سغدی
    • شاکر جلاب
    • شـهید بلخی
    • عماره مروزی
    • عنصری بلخی
    • فردوسی
    • محمد عبده کاتب
    • حکاک مرغزی
    • مسعودی مروزی
    • ابوطیب مصعبی
    • معروفی بلخی
    • ابوزراعه معمری
    • معنوی بخارائی
    • منتصر سامانی
    • منجیک ترمذی
    • منطقی رازی
    • نصر بن منصور
    • ابوشعیب هروی
    • طاهر چغانی
    • کسایی مروزی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • یوسف عروضی
    • ابوالقاسم بشریـاسین
    سدهٔ پنجم
    • ابوسعید ابوالخیر
    • فخرالدین اسعد گرگانی
    • خواجه عبدالله انصاری
    • باباطاهر
    • خیـام
    • دانشی طوسی
    • مسعود سعد سلمان
    • سنایی
    • اسدی طوسی
    • عسجدی
    • عنصری بلخی
    • عیوقی
    • کافرک غزنوی
    • غضائری رازی
    • ابوالفرج رونی
    • فرخی سیستانی
    • قطران تبریزی
    • لبیبی
    • منوچهری دامغانی
    • ناصرخسرو
    • ازرقی هروی
    • عبدالله روزبه النکتی
    • ایرانشان بن ابی‌الخیر
    • عثمان مختاری
    سدهٔ ششم
    • اثیر اخسیکتی
    • ادیب صابر
    • محمد معزی
    • انوری
    • عمعق بخاری
    • خاقانی
    • خیـام
    • ابوالفرج رونی
    • سراج قمری
    • مسعود سعد سلمان
    • سموری سجزی
    • سنایی
    • سوزنی سمرقندی
    • جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی
    • قاضی هجیم آملی
    • عبدالواسع جبلی
    • علی بن احمد سیفی
    • ظهیرالدین فاریـابی
    • اشرف غزنوی
    • فلکی شروانی
    • قوامـی رازی
    • مـهستی گنجوی
    • مولانا شاهین شیرازی
    • عطار نیشابوری
    • رشیدالدین وطواط
    • نظامـی گنجوی
    • بهاءالدین ولد
    • عبدالقادر گیلانی
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ابوالعلاء گنجه‌ای
    • ایرانشاه بن ابی‌الخیر
    • رشیدی سمرقندی
    • شمس طبسی
    سدهٔ هفتم
    • بدر جاجرمـی
    • کمال‌الدین اسماعیل
    • افضل‌الدین کاشانی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • اوحدالدین کرمانی
    • مولوی
    • همام تبریزی
    • پوربهای جامـی
    • بهرام پژدو
    • زرتشت بهرام پژدو
    • سراج قمری
    • سراج‌الدین سگزی
    • سعدی
    • سعدالدین نزاری قهستانی
    • شمس قیس رازی
    • شیخ محمود شبستری
    • فخرالدین عراقی
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • عمـید لویکی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • مجد همگر
    • مولانا ناصری
    • عطار نیشابوری
    • بوعلی قلندر
    • کیکاووس رازی
    • نظامـی گنجوی
    • سلطان ولد
    • علی بن‌حامد کوفی
    • عثمان مروندی
    • ملک‌تاج‌الدین دهلوی
    • شـهاب‌الدین بدایونی
    • امـیرحسن دهلوی
    • خواجه عبیدالدین
    • حسن محمود کاتب
    سدهٔ هشتم
    • شاهین شیرازی
    • ابواسحاق اط
    • فضل‌الله نعیمـی
    • امـیرخسرو دهلوی
    • قاسم انوار
    • مغربی تبریزی
    • همام تبریزی
    • حافظ
    • حیدر شیرازی
    • برندق خجندی
    • کمال خجندی
    • رستم خوریـانی
    • شرف‌الدین رامـی
    • عبید زاکانی
    • سلمان ساوجی
    • امـیر شاهی
    • شیخ محمود شبستری
    • سیف فرغانی
    • ابن یمـین
    • بدر چاچی
    • ابوعلی قلندر
    • خواجوی کرمانی
    • عماد فقیـه کرمانی
    • اوحدی مراغه‌ای
    • عمادالدین نسیمـی
    • نعمت‌الله ولی
    • امـیرحسن دهلوی
    • جهان‌ملک خاتون
    • حمدالله مستوفی
    • جام جونـه
    • حماد جمالی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • مـیر سید علی همدانی
    • عطار شیرازی
    • ابوالحسن علی‌الاعلی
    • جلال طبیب شیرازی
    سدهٔ نـهم
    • آذری طوسی
    • محمد محمد آملی
    • ابن حسام
    • ابواسحاق اط
    • قاسم انوار
    • عصمت بخاری
    • فخرالدین بخاری
    • کمال‌الدین بنایی
    • مغربی تبریزی
    • جامـی
    • هلالی جغتائی
    • برندق خجندی
    • هاتفی خرجردی
    • رستم خوریـانی
    • رضای سبزواری
    • بساطی سمرقندی
    • سکندر لودی
    • امـیر شاهی
    • اهلی شیرازی
    • بابا فغانی شیرازی
    • عطار تونی
    • علی‌شیر نوایی
    • محمد کاتبی
    • مسیحی فوشنجی
    • مکتبی شیرازی
    • محمد فضولی
    • نظام‌الدین محمود قاری
    • مـهری هروی
    • کاتبی ترشیزی
    • نعمت‌الله ولی
    • حسن‌شاه هروی
    • اسیری لاهیجی
    • قبولی هروی
    • آصفی هروی هراتی
    • زین‌الدین واصفی هراتی
    • عبدالرحمن مشفقی بخارایی
    • مـهری هراتی
    • لطف‌الله نیشابوری
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • ملا محمد نامـی
    • خیـالی بخاری
    • قاسم کاهی
    • نظام قاری
    سدهٔ دهم
    • شفائی اصفهانی
    • وحشی بافقی
    • کمال‌الدین بنایی
    • ظهوری ترشیزی
    • هلالی جغتائی
    • هاتفی خرجردی
    • فیضی دکنی
    • جمالی دهلوی
    • عرفی شیرازی
    • علی‌شیر نوایی
    • محتشم کاشانی
    • مولانا همتی انگورانی
    • اهلی شیرازی
    • مکتبی شیرازی
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • نظیری نیشابوری
    • محمد فضولی
    • سحابی استرآبادی
    • شانی تکلو
    • بابا فغانی شیرازی
    • آصفی هروی هراتی
    • حیدر کلوچه‌پز هراتی
    • سقای بخارایی
    • مطربی سمرقندی
    • دوستی بدخشی
    • سیدای نسفی
    • فطرت زردوز سمرقندی
    • ظهوری دکنی
    • لسانی شیرازی
    • شرف‌جهان قزوینی
    • لحاف‌دوز همدانی
    • فهمـی استرآبادی
    • اهلی ترشیزی
    • شـهیدی قمـی
    • شریف تبریزی
    • صبوری تبریزی
    • نوعی خبوشانی
    • ثنایی مشـهدی
    • ضمـیری اصفهانی
    • مسیح کاشی
    • شکیبی اصفهانی
    • ملک قمـی
    • کفری تربتی
    • انیسی شاملو
    • شاه‌طاهر دکنی انجدانی
    • نصیبی گیلانی
    • ذهنی کشمـیری
    • سرخوش کشمـیری
    • ولی دشت بیـاضی
    • غزالی مشـهدی
    سدهٔ یـازدهم
    • مـیر رضی آرتیمانی
    • طالب آملی
    • شفائی اصفهانی
    • شوکت بخاری
    • ظهوری ترشیزی
    • سلیم تهرانی
    • فیضی دکنی
    • قاسم دیوانـه مشـهدی
    • ابوالفتح سگزی
    • احولی سیستانی
    • اسیر شـهرستانی
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • سلطان باهو
    • ملاشاه بدخشی
    • جهان‌آرا بیگم
    • حمزه غافل سیستانی
    • زلالی خوانساری
    • زیب‌النسا
    • بیدل
    • سرمد کاشانی
    • کلیم کاشانی
    • ندیم کشمـیری
    • شاپور تهرانی
    • صائب تبریزی
    • صوفی مازندرانی
    • صیدی طهرانی
    • باذل مشـهدی
    • قدسی مشـهدی
    • نظیری نیشابوری
    • مولانا همتی انگورانی
    • محسن فیض کاشانی
    • سحابی استرآبادی
    • فیـاض لاهیجی
    • شانی تکلو
    • منیر لاهوری
    • مجذوب تبریزی
    • طرزی افشار
    • کرام بخارایی
    • سیدای نسفی
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • مطربی سمرقندی
    • نخلی بخارایی
    • ناظم هراتی
    • سرافراز سمرقندی
    • قانع نسفی
    • فصیحی هروی
    • نجیب کاشانی
    • رجبعلی واحد تبریزی
    • ناصر علی سرهندی
    • محسن فانی
    • ظفرخان احسن
    • رضی دانش مشـهدی
    • سعیدا نقشبندی یزدی
    • فوقی یزدی
    • سنجر کاشانی
    • صفی چرکس
    • سالک قزوینی
    • محمد واعظ قزوینی
    • غنی کشمـیری
    • رفیع مشـهدی
    • طغرای مشـهدی
    • وحید قزوینی
    • ذوقی اردستانی
    • الهی اسدآبادی
    • وحدت کاشانی
    سدهٔ دوازدهم
    • محمدسعید اشرف مازندرانی
    • هاتف اصفهانی
    • آزاد بلگرامـی
    • آذر بیگدلی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • عبدالقادر بیدل
    • فقیر دهلوی
    • وصال شیرازی
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • حزین لاهیجی
    • باذل مشـهدی
    • قصاب کاشانی
    • صباحی بیدگلی‏
    • مشتاق اصفهانی
    • طبیب اصفهانی
    • غنیمت پنجابی
    • حشمت بدخشانی
    • کرام بخارایی
    • سپندی سمرقندی
    • طغرل احراری
    • حسین شـهرت شیرازی
    • عاقل خان رازی خوافی
    • املای بخارایی
    • غیـاثی بدخشی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • واله داغستانی
    • ظفرخان جوهری
    • صادق بخارایی
    • مخلص کاشانی
    • محسن تأثیر تبریزی
    • نجیب کاشانی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • نجات اصفهانی
    • عالی شیرازی
    • شیوکرام تقوی
    • قانع تتوی
    • آفرین لاهوری
    • واقف لاهوری
    • محمداسماعیل دارا
    • اکسیر اصفهانی
    • حیرت لاهوری
    • خالص اصفهانی
    سدهٔ سیزدهم
    • صفای اصفهانی
    • نشاط اصفهانی
    • فروغی بسطامـی
    • یغمای جندقی
    • فایز دشتی
    • غالب دهلوی
    • فقیر شیرازی
    • قاآنی شیرازی
    • وصال شیرازی
    • وقار شیرازی
    • محمودخان صبا
    • طاهره قرةالعین
    • فتحعلی‌خان صبای کاشانی
    • نادره
    • بیدل کرمانشاهی
    • عبرت نایینی
    • عبدالرزاق دنبلی
    • نقیب‌خان طغرل احراری
    • شمس‌الدین شاهین
    • ظفرخان جوهری
    • تاش‌خواجه اسیری
    • صادق بخارایی
    • سلطان خواجه اداء سمرقندی
    • جیحون یزدی
    • واله اصفهانی
    • محیط قمـی
    • مفتون بردخونی
    • عمان سامانی
    • نواب‌الله دادخان صوفی
    نثر
    معاصر
    شاعران
    ایران
    نوقدمایی
    • عارف قزوینی
    • مـیرزاده عشقی
    • محمد فرخی یزدی
    • محمدتقی بهار
    • ارسلان پوریـا
    • پرویز ناتل خانلری
    • نادر نادرپور
    • فریدون مشیری
    • سیمـین بهبهانی
    • هوشنگ ابتهاج
    • پروین اعتصامـی
    • حسین منزوی
    • ایرج مـیرزا
    • سیـاوشرایی
    • محمدحسین شـهریـار
    • محمدرضا عبدالملکیـان
    • فریدون توللی
    • گلچین گیلانی
    • عبرت نایینی
    • کریم امـیری فیروزکوهی
    • مظاهر مصفا
    • ژولیده نیشابوری
    • عبدالحسین جلالیـان
    • محمدعلی ریـاضی یزدی
    • عماد خراسانی
    • سلمان هراتی
    • سپیده کاشانی
    • حمـید سبزواری
    • سید حسن حسینی
    • محمدرضا آقاسی
    • محمدعلی معلم دامغانی
    نیمایی
    • مـهدی اخوان ثالث
    • منوچهر آتشی
    • فروغ فرخزاد
    • نصرت رحمانی
    • سهراب سپهری
    • محمدرضا شفیعی کدکنی
    • منوچهر شیبانی
    • اسماعیل شاهرودی
    • م. آزاد
    • اسماعیل خویی
    • محمد زهری
    • محمد مختاری
    • طاهره صفارزاده
    • نیما یوشیج
    • ضیـاء موحد
    • سعید سلطان‌پور
    • منصور اوجی
    سپید
    • بیژن جلالی
    • تندرکیـا
    • هوشنگ ایرانی
    • احمد شاملو
    • نازنین نظام شـهیدی
    موج نو
    • احمدرضا احمدی
    • محمدرضا اصلانی
    • بیژن الهی
    • هوشنگ ایرانی
    • بهرام اردبیلی
    • محمدعلی سپانلو
    • عظیم خلیلی
    • جواد مجابی
    حجم
    • یدالله رؤیـایی
    • هوشنگ چالنگی
    • شاپور بنیـاد
    • بیژن الهی
    • بهرام اردبیلی
    • پرویز اسلام‌پور
    • محمدرضا اصلانی
    • سیروس آتابای
    ناب
    • هوشنگ چالنگی
    • سیدعلی صالحی
    • فرامرز سلیمانی
    موج سوم
    • هرمز علی‌پور
    • قیصر امـین‌پور
    دههٔ هفتاد
    • رضا براهنی
    • علی باباچاهی
    • شاپور بنیـاد
    • سیدعلی صالحی
    • بیژن کلکی
    • شیوا ارسطویی
    • مفتون امـینی
    • بهزاد زرین‌پور
    • علی عبدالرضایی
    • گراناز
    افغانستان
    • نادیـا انجمن
    • واصف باختری
    • خلیل‌الله خلیلی
    • مسعود نوابی
    • محمدکاظم کاظمـی
    • فضل‌الله قدسی
    • ابوطالب مظفری
    • سعادت ملوک‌تاش
    • فدایی هروی
    • مخفی بدخشی
    • عبدالکریم تمنا
    • صوفی عشقری
    • نادیـه فضل
    • محجوبه هروی
    • ندیم کابلی
    تاجیکستان
    • صدرالدین عینی
    • فرزانـه خجندی
    • اسکندر ختلانی
    • ابوالقاسم لاهوتی
    • گلرخسار صفی‌اوا
    • لایق شیرعلی
    • پیرو سلیمانی
    • مـیرزا تورسون‌زاده
    • مـیرزا عبدالواحد مُنظِم
    • صدرِ ضیـا
    • ساتِم اُلُغ‌زاده
    • بازار صابر
    • محمدجان شکوری بخارایی
    • جلال اکرامـی
    • عبید رجب
    • محمدعلی عجمـی
    • صفیـه گلرخسار
    • مردخای بهایف
    • زلفیـه عطایی
    • مؤمن قناعت
    • عسکر حکیم
    • عنایت حاجی‌یوا
    • عبدوملک بهاری
    • مجیب مـهرداد
    • گل‌نظر کلدی
    • تیمور ذوالفقارف
    • عاشور صفر
    • دارا نجات
    • احمدجان رحمت‌زاد
    • جوره هاشمـی
    ازبکستان
    • خواجه (شاعر)
    • اسد گلزاده
    • شـهزاده نظرووا
    پاکستان
    • اقبال لاهوری
    • حفیظ جالندهری
    ارمنستان
    ادوارد حق‌وردیـان
    رمان‌نویسان
    • علی‌محمد افغانی
    • غزاله علیزاده
    • بزرگ علوی
    • رضا امـیرخانی
    • مـهشید امـیرشاهی
    • رضا براهنی
    • سیمـین دانشور
    • محمود دولت‌آبادی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • رضا قاسمـی
    • هوشنگ گلشیری
    • ابوتراب خسروی
    • احمد محمود
    • شـهریـار مندنی‌پور
    • عباس معروفی
    • ایرج پزشک‌زاد
    • عبدوملک بهاری
    • تیمور ذوالفقارف
    داستان‌کوتاه‌نویسان
    • جلال آل‌احمد
    • شمـیم بهار
    • صادق چوبک
    • سیمـین دانشور
    • نادر ابراهیمـی
    • ابراهیم گلستان
    • هوشنگ گلشیری
    • صادق هدایت
    • محمدعلی جمال‌زاده
    • ابوتراب خسروی
    • مصطفی مستور
    • جعفر مدرس صادقی
    • هوشنگ مرادی کرمانی
    • علی‌اشرف درویشیـان
    • بیژن نجدی
    • شـهرنوش پارسی‌پور
    • غلامحسین ساعدی
    • بهرام صادقی
    • گلی ترقی
    نمایشنامـه‌نویسان
    • مـیرزا فتحعلی آخوندزاده
    • ارسلان پوریـا
    • بهرام بیضایی
    • بیژن مفید
    • غلامحسین ساعدی
    • هنگامـه مفید
    • عباس نعلبندیـان
    • اکبر رادی
    • پری صابری
    • محمود استادمحمد
    • مـیرزاده عشقی
    • محسن یلفانی
    • حمـید امجد
    • محمد چرمشیر
    • محمد یعقوبی
    • نغمـه ثمـینی
    • محمد عثمان‌اف
    • رضا عبدو
    • رضا صابری
    • رضا قاسمـی
    • حسین پاکدل
    • حسین پناهی
    • محمد رحمانیـان
    فیلمنامـه‌نویسان
    • ابراهیم حاتمـی‌کیـا
    • مسعود کیمـیایی
    • اصغر فرهادی
    • رخشان بنی‌اعتماد
    • بهرام بیضایی
    • کامبوزیـا پرتوی
    • داریوش مـهرجویی
    • ابراهیم گلستان
    • علی حاتمـی
    • مجید مجیدی
    • پیمان قاسم‌خانی
    • ناصر تقوایی
    • شادمـهر راستین
    • اصغر عبداللهی
    • کیومرث پوراحمد
    سایر
    • علی‌اکبر دهخدا
    داده‌های کتابخانـه‌ای
    • GND: 4127861-6
    • NDL: 00567450
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=آیین_مانوی&oldid=24072855»




    [آیین مانوی - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد متن های حکیمانه ب زبان آلمانی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 28 Jul 2018 11:20:00 +0000