پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
مکهدرگذشت ۲۸ صفر ۱۱ ه.ق، ۸ ژوئن ۶۳۲ م.
مدینـهعلت مرگ تبآرامگاه مسجدالنبیمحل زندگی عربستانلقب أمـین، مصطفی، نبی الرحمة (پیـامآور رحمت)، شق القمر (دو نیم کننده ماه)، نبی الأمّی (پیـامبر درسناخوانده)، رسول الله(پیـامبر الهی)، خاتمالنبیّین (آخرین پیـامبر)، سید المرسلین، رسول أعظم، رسول أکرم، طه (طاها)، يس (یـاسین)دین اسلاموالدین عبدالله و آمنـهخویشاوندان عبدالمطلب، ابوطالب، اهل بیت
محمد بن عبداللّه[پانویس ۱] (زادهٔ ۵۷۰ در مکه – درگذشتهٔ ۶۳۲ مـیلادی در مدینـه)[پانویس ۲] بنیـانگذار و پیـامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیـامبر درون سلسلهٔ پیـامبران الهی و تحویلدهندهٔ کتاب قرآن و تجدیدکننده آیین اصلی و تحریف نشدهٔ یکتاپرستی (دین حنیف) است. تولد مرگ انوش خواننده قدیم او همچنین بـه عنوان یک سیـاستمدار، رئیس دولت، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانونگذار، اصلاحگر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب، مأمور تعلیم فرمانهای خدا بهشمار مـیرود.
وقایع مربوط بـه زندگانی محمد نسبت بـه دیگر پیـامبران پیش از وی بـه صورت کاملتری درون منابع تاریخی بیـان شده و راجع بـه او گزارشهای فراوانی درون دست است، اگرچه مثل سایر شخصیتهای تاریخی پیش از دنیـای مدرن، تمامـی جزئیـات زندگیاش روشن نیست و طی قرنها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشـه بودهاست.[۱] او حدود سال ۵۷۰ مـیلادی، درون مکه درون سرزمـین حجاز واقع درون شبه جزیره عربستان بـه دنیـا آمد. درون دوران جوانی بـه بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار درون ۲۵ سالگی ازدواج کرد. محمد کـه از روش زندگی مردم مکه ناخشنود بود، گهگاه درون غار حرا درون یکی از کوههای اطراف آن دیـار بـه تفکر و عبادت مـیپرداخت. بـه باور مسلمانان، محمد درون همـین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا بـه پیـامبری برگزیده شد و وحی بر او فروفرستاده شد. درون نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیـامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود کـه خداوند (الله) یکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن بـه اوست.
طی ۱۳ سال دعوت درون مکه، تعداد اندکی بـه اسلام گرویدند کـه با مخالفت قبیله قریش و برخی دیگر از قبیلههای عرب روبهرو شدند و با آنان با خشونت رفتار مـیشد. محمد به منظور رهایی از این آزار و اذیتها بـه همراه پیروان خویش، درون سالی کـه بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد، بـه شـهر یثرب (که بعدها مدینة النبی نامـیده شد)، هجرت کرد. او درون مدینـه توانست قبایل درون حال ستیز اوس و خزرج را متحد کند. وی بر پایـه مسلمانان مـهاجر مکه و مردم مدینـه جامعه و دولتی نوین با نام امت تأسیس کرد. بین مسلمانان با قبایل مکه و هم پیمانان آنها جنگ درگرفت و سرانجام بعد از هشت سال جنگ، محمد بـه همراه پیروانش کـه تا آن زمان بـه بیش از ده هزار نفر بالغ شده بودند، شـهر زادگاهش را فتح کرد. بـه تدریج و بخصوص بعد از فتح مکه بیشتر مردم شبه جزیره عربستان بـه اسلام گرویدند و امت اسلام بـه کل این سرزمـین گسترش یـافت. محمد ده سال بعد از هجرت، و چند ماه بعد از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و درگذشت.
آیـات یـا نشانـههای خدا کـه به باور مسلمانان، بـه صورت وحی بـه محمد رسیده و تا هنگام درگذشتش توسط او اعلام مـیشد، قرآن را تشکیل مـیدهد و آنان که تا به امروز این کتاب را بـه عنوان «کلام خدا» گرامـی داشتهاند. درون کنار قرآن، زندگی محمد (سیره) و روایـات گردآوریشده از او (سنت) نیز به منظور مسلمانان بـه عنوان منابع اصلی شریعت اسلام اهمـیت دارد.
منابع به منظور تاریخنگاری زندگی محمد
دربارهٔ زندگانی محمد، گزارشهای فراوان و روشنی درون متون تاریخی آمدهاست، ولی مانند هر شخصیت تاریخی پیش از دنیـای مدرن، تمام جزئیـات زندگی او مشخص نیست.[۱] از اینروی کـه محمد از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ است، زندگانی، اعمال و افکار او طی قرنها بین موافقان و مخالفانش مورد بحث بودهاست و این سبب شده که تا نگاشتن یک زندگینامـهٔ صریح از او دشوار باشد. به منظور این منظور هم فهم اسلامـی از وی بـه عنوان یک پیـامبر و هم فهم دانشمندان غربی بر مبنای فلسفههای مدرن حتما در نظر گرفته شود.[۱]
منابع دست اول شناخت زندگانی محمد عبارت هست از قرآن، گفتههای محمد درون قالب حدیث و آنچه از کردار وی بـه صورت سنت ثبت شدهاست. همچنین زندگینامـههایی تحت عنوان سیره نبوی درون سدههای دوم و سوم هجری (۸ و ۹ مـیلادی) نگاشته شدهاست.[۱] قابلاطمـینانترین منبع به منظور بازسازی زندگی محمد، قرآن است.[۲] قرآن اشاراتی اندک[۳] و غیر منسجم[۴] دربارهٔ زندگی محمد دارد، اما درون مواجهه با رخدادهای تاریخی متغیر روزگار محمد، تصویری باثبات و صریح از او بـه دست داده و دربرگیرندهٔ اطلاعات نـهان فراوانی از زندگانی محمد است.[۲]مصحف عثمان، قرآنی کـه هماکنون درون دسترس است، عموماً درون محافل آکادمـیک بـه عنوان همان کلام خارجشده از زبان محمد، درون نظر گرفته مـیشود؛ زیرا تلاشها به منظور یـافتن آنچه متن دستنخورده و اولیـهٔ قرآن، متنی کـه تفاوتی پراهمـیت نسبت بـه متن امروزی قرآن داشتهباشد، ناموفق بودهاست.[۵]
برای کشف و فهم تاریخی رویدادهای زندگی محمد، درون درجهٔ دوم، آثار تاریخی مورخان درون قرن سوم و چهارم هجری درون دنیـای اسلام مـیباشد[۷] کـه شامل زندگینامـههای سنتی نوشتهشده توسط مسلمانان و گفتارهای منسوب بـه اوست (سیره نبوی).[۸] قدیمـیترین زندگینامـه از محمد، نوشتهٔ ابن اسحاق با عنوان «زندگی رسول خدا» (نوشتهشده درون ۱۲۰ که تا ۱۳۰ سال بعد از درگذشت محمد) هست که متن اصلی آن از بین رفتهاست،[۴] ولی بخشهایی از آن درون آثار نوشتهشده توسط تاریخنگاران بعدی، ابن هشام و طبری بـه جای ماندهاست.[۳][۹] بسیـاری اگرچه نـه همـهٔ محققین درستی و صحت این زندگینامـههای قدیمـی را پذیرفتهاند، با این وجود مـیزان صحت آنها قابل تعیین نیست.[۳] بـه نوشته برنارد لوئیس درون درجهٔ آخر اهمـیت مجموعهٔ احادیث (شامل گزارشهایی از گفتارها و رفتارهای محمد) هستند کـه چندین قرن بعد از درگذشت محمد نگاشته شدهاست و اکنون درون دسترساند[۱۰] کـه مـیتوان بـه آنها بـه عنوان آنچه کـه در حافظهٔ طولانیمدت جامعهٔ مسلمانان با انگیزهٔ تقلید و پیروی از محمد باقی ماندهاست، نگریست.[۱۱] اغلب تاریخ پژوهان غربی بـه احادیث بـه عنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیـاط مـینگرند.[۱۰] اما بـه تعبیر سید حسین نصر هرچند محققان پوزیتیوست، احادیث شفاهی روایت شده توسط مسلمان را معمولاً بیاعتبار مـیدانند، این احادیث نقشی اصلی را درون فهم مسلمانان از محمد ایفا مـیکند.[۱]
تعداد اندکی از منابع نگاشتهشده توسط غیرمسلمانان نیز موجود هست که بـه گفتهٔ نیگوسیـان وجود تاریخی محمد را تأیید کرده و برای تقویت صحت آنچه توسط مورخان مسلمان نوشته شدهاست، سودمندند.[۳] دسته دیگری از منابع، نوشتههای مسیحی سدههای مـیانـه هست که با شیوه جدلی محمد را بـه عنوان خارج از دین یـا حتی ضدمسیح تصویر کردهاست.[۱] بـه نوشته نصر، آثار محققان غربی مدرن کـه از سده ۱۸ بـه بعد تألیف شدهاست دسته دیگری از آثار هست که رویکردی تاریخی تر بـه موضوع دارند، متأثر از مکاتب فلسفی و کلامـی مدرن غرب هستند و پیـامبری محمد را رد مـیکنند. این نوشتهها بیشتر بر جنبهها و عوامل انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیـاسی توجه دارند نـه امور دینی، اعتقادی و روحانی. تنـها درون اواخر سده بیستم نویسندگان غربی روشهای علمـی مدرن غربی را با یکدلی نسبت بـه موضوع مطالعه تلفیق د و بخصوص بـه واقعیتهای دینی و روحانی درگیر درون مطالعه زندگی محمد توجه د.[۱]
از مـهمترین دشواریها درون نوشتن زندگینامـه محمد، نبود منابع کافی و ابهامات پیرامون عربستان پیش از اسلام هست که امکان مطالعه تطبیقی و بررسی فضایی کـه اسلام بـه آن پاسخ مـیداد را سلب مـیکند. هیچ تاریخنگاری به منظور شرح فضای سیـاسی رایج و هیچ متن مقدسی به منظور شرح فضای دینی و هیچ طوماری به منظور شرح اختلافات فرقهای، درون پیش از اسلام، موجود نیست. بـه جای آن مقادیر معتنابهی شعر وجود دارد کـه استفاده و بررسی صحت آنها دشوار است.[۱۲] بـه نوشته چیز رابینسون تقریباً اطلاعاتی معتبر تاریخی دربارهٔ تولد، کودکی و آغاز بزرگسالی محمد درون دست نیست و نسل نخستین مسلمانان توجهی بـه زندگی محمد قبل از پیـامبری نداشتهاند و داستانهای موجود درون طی دو سده بعدی ساخته شدهاند.[۱۳] حتی بـه نوشته رسول جعفریـان تعیین تاریخ دقیق تحولات ابتدای دوره پیـامبری دشوار هست زیرا وقایع بـه دقت ثبت نشدهاست و همچنین اشتباهات غیرعمدی و اغراض قبیلهای و سیـاسی دخالت درون نقل وقایع آن دخالت داشتهاست.[۱۴]
نامها و عناوین محمد
نام عربی «محمد»[پانویس ۳] بـه معنای «قابل ستایش» یـا «ستوده»، کـه چهار بار درون قرآن تکرار شدهاست،[پانویس ۴][۱۵] رایجترین نام پیـامبر اسلام است. وی همچنین بـه «الامـین» (قابل اعتماد) معروف بود.[۱۶] محمد اسامـی بسیـار دیگری دارد، از جمله «اسامـی مقدس» کـه به باور مسلمانان خداوند بـه او بخشیده و در موقعیتهای متفاوت بـه آن نامها خوانده شدهاست. از بین این نامها، «احمد» (به معنای مورد ستایشترین) بـه عنوان نام آسمانی و باطنی پیـامبر، بیشتر مورد توجهاست و باور دانشمندان اسلامـی طی قرون متمادی بر این بودهاست کـه وقتی عیسی از فرمانروایی فارقلیط (پاراکلتوس) درون آینده سخن مـیراند، بـه احمد اشاره دارد.[پانویس ۵][۱] همچنین قرآن به منظور خطابقرارپیـامبر، از برخی دیگر از اسامـی چون: نبی (پیـامبر)، رسول (فرستاده)، طاها[پانویس ۶] (تطهیر کننده، پاک و راهنما)، یـاسین[پانویس ۷] (مرد کمال)، مصطفی (برگزیده)، عبدالله (بندهٔ عالی خدا)، حبیبالله (محبوب خدا)، ذکرالله (یـادآور خدا)، امـین (مورد اعتماد)، سراج (روشنگر راه راست)، منیر (روشنگر جهان)، هدی (رهنمای حقیقت)، غیـاث (یـاریکننده)، بشیر (هشداردهنده)، نذیر (یـادآور)، مذکر (تذکّردهنده)، شـهید (گواه) و مبشر (حامل خبر خوش)، بهره مـیجوید. گاهی محمّد، با توجه بـه موقعیت او درون هنگام وحی، با نامهایی مورد خطاب قرار گرفتهاست: بهطور مثال او درون قرآن درون آیـات ۷۳:۱ و ۷۴:۱، مزمّل و مدثر (به معنی «جامـه بهخود پیچیده») خوانده شدهاست.[۱][۱۷] هرچند قرآن درون برخی آیـات تفاوت قائلشدن بین پیـامبران را منع مـیکند ولی درون احزاب ۴۰، محمّد را «خاتمالنبیین»[پانویس ۸] مـیخواند.[۱۸]
خاستگاه
بنابر منابع اسلامـی، اسماعیل (پسر ابراهیم و هاجر) کعبه را ساخت و کعبه پیش از پایـهگذاری شـهر مکه، ساخته شد. مکه بهتدریج بـه مرکزی مـهم به منظور کاروانهای تجاری درون عربستان و مرکز فعالیتهای مذهبی و تجاری غربِ حجاز تبدیل شد. علاوه بر کعبه، بیش از ۳۰۰ بت هم وجود داشت و عربها هر ساله آنها را زیـارت مـید و اعمالی چون چرخیدن گرد کعبه (طواف) و بوسیدن آن، قربانی ، و سنگ زدن بـه شیطان را انجام مـیدادند.[۱۹] بـه غیر از خدایـان قبیلهای، بیشتر عربها اعتقاد بـه یک خدای مشترک برتر بـه نام «الله» داشتند؛ اما تشریفات مذهبی به منظور «الله» انجام نمـیشد.[۲۰] هم چنین درون قرآن صحبت از افرادی کـه «دین حنیف» بودهاند مـیرود. درون قرآن حنیف اشاره بهی دارد کـه از راهِ فطرت خود بـه دینِ طبیعی، کـه یکتاپرستی باشد رسیدهاست. ابراهیم بـه عنوان الگوی اصلی حنیفان (حق گرایـان) معرفی مـیشود کـه با بصیرت شخصیاش بـه یکتاپرستی رسیدهاست؛ چنانکه آیین حنیف معادل دین ابراهیم تعریف مـیشود. مفسران قرآن مـینویسند کـه پیش از اسلام حنیف بـه دو دسته افراد اطلاق مـیشد: عربهایی کـه پیرو آیین ابراهیم بودند و بت پرستانی کـه تنـها برخی از مراسم دینی مربوط بـه آیین ابراهیم مانند حج یـا ختنـه را انجام مـیدادند. درستیِ تاریخی این گفته مـیان پژوهشگران غربی مورد اختلاف است. برخی اساساً گزارشهای تاریخی مربوطه را رد کرده و آنها را تعمـیم مفاهیم قرآنی بـه دوران پیش از اسلام مـیدانند، اما دیگران درستیِ تاریخی همگی یـا برخی از آن گزارشها را مـیپذیرند.[۲۱] مدرک دقیقی مبنی بر این کـه آیین حنیف پیش از یـهودیت و مسیحیت درون مـیان عربها وجود داشته درون دسترس نیست،[۲۲] اگرچه نشانـههای رمزآلودی از آن درون شعرهای قدیمـی عرب یـافت مـیشود.[۲۱]
زندگی
نسب
اطلاعات بیشتر: شجرهنامـه محمدشجرهنامـهٔ محمد از دیدگاه تاریخی معلوم نیست و آنچه موجود است، داستانهایی بودهاست کـه بعدها بـه وجود آمدهاست.[۲] پدر (عبدالله) و مادرش (آمنـه) از خاندان بنیهاشم از قبیله قریش بودند. بنیهاشم از خاندانهای برجسته و با اصل و نسب ولی فقیر درون شـهر مکه بود.[۲][۲۳]
انساب محمد، درون کتب سیره، بـه گونـههای مختلف آمدهاست، ولی مشـهور درون بین سیرهنویسان و مورخان مسلمان که تا عدنان چنین است:[۲۴]
محمّد پسر عبدالله پسر عبدالمطلّب پسر هاشم پسر عبدمناف پسر قصی پسر کلاب پسر مرّة پسر کعب پسر لوی پسر غالب پسر فهر پسر مالک پسر نضر پسر کنانة پسر خزیمة پسر مدرکة پسر الیـاس پسر مضر پسر نزار پسر معد پسر عدنان
در این سلسله نسبها قبل از عدنان هماهنگی اندک است.[۲۵]
تولد
اطلاعات بیشتر: عامالفیلتاریخ دقیق تولد محمد نامعلوم است، ولی احتمالاً بین ۵۶۷ که تا ۵۷۳ م. (۵۶ که تا ۵۰ ق. ه) است[۲۶] کـه مورد قبول ترین سال، ۵۷۰ مـیلادی (۵۳ ق. ه)[۲۷] یـا ۵۷۱ مـیلادی (۵۲ ق. ه) است.[۲۸] این سال طبق منابع اسلامـی درون جامعه مکه درون پیش از اسلام بـه عامالفیل مشـهور بودهاست. اما، بـه نوشته چیز رابینسون چنانچه تولد محمد را مقارن با حمله سپاه فیل بدانیم، این حمله حتما در دهه ۵۵۰ مـیلادی رخ داده باشد.[۲۹]
به باور برخی از مسلمانان، درون کتب ادیـان ابراهیمـی پیشین، چون تورات و انجیل تولد محمد پیشبینی شدهاست. بـه باور آنها کوه پاران کـه در سفر تثنیـه بـه درخشش خداوند درون آن بـه گفتهٔ موسی اشاره شدهاست، همان مکه هست و مقصود موسی، تولد محمد بودهاست. همچنین ایشان معتقدند درون انجیلْ عیسی تولد محمد را پیشبینی کردهاست و لفظ «پریقلیطوس» یـا «پارقلیطا» درون انجیل بـه محمد اشاره دارد.[۳۰]
محمد درون مکه
پیش از تولد محمد، عبدالله، پدرش، درگذشت.[۱] عبدالله بازرگانی بود کـه گاه با پدرش عبدالمطلب درون امور تجاری همکاری مـیکرد.[۳۱] طبق روایـات اسلامـی، عبدالمطلب، پدربزرگ محمد و بزرگخاندان قریش، محمد را بعد از تولد طبق عادت مرسوم، بـه دایـهای بـه نام حلیمـه بنی سعد سپرد. او ۲ سال درون قبیله سعد بن بکر، شاخهای از قبیله هوازن، نزد حلیمـه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستیِ تاریخی سپرده شدن محمد بـه حلیمـه را رد کردهاند).[۳۲][۳۳] زمانیکه محمد ۶ ساله بود بـه همراه مادرش، آمنـه بنت وهب، و کنیزی بـه نام ام ایمن به منظور زیـارت قبر عبدالله و دیدار از خویشاوندان راهی یثرب شدند. آمنـه درون مسیرِ بازگشت، درون محلی بـه نام «ابواء» درگذشت.[۳۴] و بعد از آن عبدالمطلبِ ۸۰ ساله، سرپرستی محمد را برعهده گرفت.[۳۵] هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب (شخصی بانفوذ و رهبر مکه) قرار داشت؛ اما دوران یتیمـی را با سختیهای فراوان سپری کرد. یتیم بودن محمد از معدود موضوعات دربارهٔ زندگی محمد هست که درون قرآن بدان اشاره شدهاست:[۳۶] «آیـا ما تو را یتیم نیـافتیم؟».[پانویس ۹]
در ۸ سالگی محمد، عبدالمطلب نیز درگذشت و ابوطالب، عموی محمد (که درون آن هنگام نفوذ زیـادی درون مکه داشت) سرپرستی محمد را برعهده گرفت.[۳۵][۳۷] محمد درون ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی بـه شام سفر کرد. درون منابع اسلامـی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شدهاست کـه در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیـامبریش را از وی شنید.[۳۸]
داستانهای بسیـاری درون منابع اولیـه درون مورد محمد از دوران کودکی که تا زمان اعلام پیـامبری موجود هست که از دیدگاه تاریخی، قابلاطمـینان نیستند؛ زیرا تصویر محمد درون این داستانها بسیـار متفاوت با چهرهای هست که قرآن از محمد ارائه مـیدهد و این داستانها از دیدگاه تاریخی بیشتر به منظور بررسی چگونگی تلقی مسلمانان از پیـامبر خود اهمـیت دارند.[۲]
پیش از اعلام پیـامبریمحمد درون دوران نوجوانی درون جنگهای فجار شرکت کرد؛ اگرچه گزارشها درون جزئیـات چگونگی شرکت او اختلاف نظر دارند.[۴۱] سن او درون هنگام بروز این جنگها (که چندین سال طول کشید) ۱۴ که تا ۲۸ سال بودهاست.[۴۱]
پیمان حلفالفضول بعد از جنگهای فجار درون خانـه «عبدالله بن جدعان» مـیان برخی از قبایل قریش منعقد شد که تا به عدالت پایبند باشند و آن را برپا دارند و جمعاً از ستمدیدگانی کـه قبیلهای درون مکه ندارند حمایت کنند و محمد نیز درون حالی کـه بیست ساله بود درون آن عضویت یـافت. محمد آورنده اسلام کـه در جوانیاش خود عضو یکی از این پیمانها بوده مـیگوید؛ عوض آن را با هیچ چیز دیگر خوش ندارد و حتی درون دوره اسلام هم حاضر بـه پذیرفتن دعوت بـه آنگونـه عهدیاست.[۴۲][۴۳]
محمد، گاه درون حل اختلاف مـیان بزرگان شـهر مداخله مـیکرد و راهکارهای عملی جهت حل و فصل اختلافات ارائه مـیکردهاست.[۴۴] از سویی امانتداری و وفاداری نیز، از صفات برجسته محمد پیش از اسلام بودهاست. که تا جایی کـه گاه او را «محمد امـین» مـیخواندند. محمد کـه مدتها بود دیگر سرمایـهای به منظور بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایـهداران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد که تا بهنیـابت از آنان بـه بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه کـه زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، بـه ازدواج انجامـید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که درون کودکی درگذشتند) و چهار شد[۴۵] کـه بر اساس تمامـی گزارشها ازدواج موفقی بود.[۴۶]
با وجود این کـه در دوران جوانی محمد، بتپرستی درون مکه مرسوم و معمول بود ولی محمد هرگز تفکرات بتپرستی نداشت و بتپرستی نکرد.[۴۷]
پس از اعلام پیـامبریبنابر برخی روایتهای اسلامـی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را درون غار حرا بـه عبادت و تفکر مـیپرداختهاست.[۴۸] زمانی کـه محمد چهل سال سن داشت، درون یکی از شبهای سال ۶۱۰. م (۱۳ ق. ه)، جبرییل درون غار حرا بر محمد ظاهر شد و ۳ بار بـه او گفت: «إقرأ — بخوان!» و سپس این آیـهها را برایش خواند:[۴۹]
(به عربی: إقرأ بِاسمِ رَبّک الّذی خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّک الأکرَم، الَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم یَعلَم.)
بخوان بـه نام پروردگارت کـه آفرید؛ کـه انسان را از خون بسته (علق) آفرید. بخوان کـه پروردگار بسیـار بخشندهاست، آن کـه با قلم آموزش داد. بـه انسان آموخت آنچه را کـه نمـیدانست. سوره علق، آیـههای ۱ که تا ۵
به نوشته رسول جعفریـان، طبق اغلب روایـات شیعه و سنی نزول نخستین آیـات قرآن درون ماه رمضان و احتمالاً درون هفدهم این ماه یـا شب قدر بودهاست. البته، طبق روایـات شیعه مبنی بر آن کـه بعثت بـه نبوت درون ۲۷ ماه رجب بودهاست، بعث پیش از دریـافت آیـات بودهاست. درون خصوص حالات محمد درون زمان نخستین دریـافت وحی، مطالبی توسط سیره نویسان و عمدتاً از طریق آل زبیر نقل شدهاست کـه به عایشـه مـیرسد. روایـات مربوط بـه این موضوع بـه راویـانی مـیرسد کـه در زمان نخستین وحی متولد نشده یـا خردسال بودهاند.[۱۴]
به نوشته پیترز نخستین سورهٔ وحیشده بـه محمد نامعلوم هست و مـیتواند سورههای دیگری نیز باشد.[۵۰] اما رسول جعفریـان مـیگوید قطعاً نخستین آیـات نازل شده آیـات ابتدایی سوره علق بودهاست. سپس مدتی فاصله بین این آیـات و آیـات بعدی کـه به سوره مدثر مربوط است، واقع مـیشود. اما، اختلاف بین منابع زیـاد هست بهطوریکه از سه روز که تا سه سال ذکر شدهاست.[۱۴]
دعوت بـه اسلام و مخالفتهای قریشبر پایـهٔ روایتهای اسلامـی، خدیجه زن محمد نخستینی بود کـه به پیـامبری او ایمان آورد. کمـی بعد علی پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخواندهاش زید بن حارث نیز بـه خدیجه پیوستند و نخستینانی بودند کـه به محمد ایمان آوردند.[۵۱] بنابر روایت ابن اسحاق و نیز واقدی، محمد که تا سه سال دین تازهٔ خود را پنـهانی تبلیغ مـیکرد.[۱۴][۵۲] روایتی از جعفر صادق، امام ششم شیعه، نیز حاکی از همـین مطلب است.[۱۴]
بر پایـهٔ روایتهای اسلامـی، بعد از سه سال دعوت علنی آغاز مـیشود. هنگامـی کـه آیـه انذار «و خاندان خویشاوندت را هشدار ده!»[شعراء ۲۱۴] فروفرستاده مـیشود، محمد، خویشاوندان نزدیکش (عشیره) درون بنیهاشم شامل فرزندان عبدالمطلب را کـه ۴۵ نفر مـیشدند، دعوت مـیکند[۵۳] و ایشان را پند و اندرز مـیدهد: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا بـه من فرمان دادهاست که تا شما را بـه سویش فرا بخوانم. چهی از شما مرا درون این امر یـاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و فقط علی کـه ۱۳ سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد گفت: «این [علی]، برادر، وصی و جانشین من درون مـیان شماست. بـه او گوش فرا دهید و از او پیروی کنید.» اما، حاضران وی را ریشخند د. بعد از این دیدار برخی از زنان بنیهاشم نیز اسلام آوردند.[۱۴][۵۴]
بر پایـهٔ روایتهای اسلامـی، بعد از دعوت عشیره، هنگامـی کـه محمد مطمئن شد ابوطالب درون برابر بزرگان قریش از او پشتیبانی مـیکند، بالای کوه صفا رفت و مردم را فراخواند و سپس دربارهٔ توحید (یگانگی خداوند) و باور بـه الله، پیـامبری و روز رستاخیز با آنها سخن گفت.[۵۳][۵۵] مدتی بعد این آیـه فروفرستاده مـیشود: «پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب کـه ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.»[حجر ۹۴][۵۲]
در آغاز دعوت بیشتر اهل مکه محمد را نادیده گرفتند، شماری او را مسخره کرده و برخی هم پیرو او شدند.انی کـه به محمد ایمان آوردند را مـیتوان بـه ۳ گروه اصلی دستهبندی کرد: برادران جوان و فرزندانِ بازرگانان بزرگ مکه، افرادی کـه موقعیت اجتماعی دستاولشان را درون قبیلهشان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را دوباره بـه دست آورند، و نـهایتاً افراد ضعیف درون مکه، بـه ویژه خارجیها.[۵۶][۵۷] که تا سال چهارم بعد از بعثت سیره نویسان حدود ۲۸ نفر از مردان را ذکر کردهاند کـه مسلمان شدهاند.[۱۴]
در سه سال نخستین، دعوتِ محمد بیتوجه بـه عقاید مشرکان بود و قریش نیز با او دشمنی نمـیکرد. نگرانی مکیـان از آن نبود کهی از آیین شان بـه مسیحیت یـا اسلام بگرود، آنها نگران بودند کـه نظام ارزشی و قبایلی شان مورد تردید قرار گیرد.[۱۴] آغاز دشمنیها و مخالفتها با محمد، بـه گفتهٔ ابن سعد و ابن هشام بعد از گفتن آیـههایی کـه در آن نیـاکان بتپرست اهل مکه و پرستش بتها محکوم شده بودند،[۵۸] و بـه گفتهٔ برخی دیگر از همان آغاز تبلیغ همگانی بود.[۵۹]
افزایش شمار پیروان محمد باعث شد کـه او خطری به منظور قبیلههای منطقه و حاکمان شـهر بشود؛ زیرا ثروتشان بـه کعبه، کانون زندگی مذهبی مکه وابسته بود و محمد مـیخواست آن را برهم بزند. رد مذهب سنتی مکه بـه ویژه به منظور قبیلهٔ خودش توهینآمـیز بود؛ زیرا آنها خود نگهبانان کعبه بودند.[۵۶] بازرگانان نیرومند مکه بـه قصد سازش، بـه محمد پیشنـهاد دادند کـه اگر دست از تبلیغ بردارد بـه او اجازه ورود بـه حلقه درونی بازرگانان را بدهند و موقعیتش را با ازدواجی پر سود تثبیت کنند. محمد این پیشنـهادها را نپذیرفت.[۵۶]
منابع تاریخی اسلامـی مفصلاً آزار و اذیت محمد و یـارانش را بـه ثبت مـیرساند.[۲] مسلمانان درون ابتدا که تا حدی مـیتوانستند آزادانـه نماز بخوانند. اما بـه تدریج با مخالفت مشرکان مکه مواجه شدند و مجبور شدند مخفیـانـه عبادت کنند. بخصوص بعد از درگیری سعد بن ابی وقاص با یکی از مشرکان کـه منجر بـه شکستن سر وی توسط سعد شد، آنها آزادی خود را از دست دادند و حتی محمد و گروهی از پیروانش مجبور شدند درون خانـه ارقم بن ابی ارقم بر روی کوه صفا مخفی شوند. این ماجرا درون حدود سال چهارم بعد از شروع دعوت بودهاست.[۱۴]
شیوه آزار مسلمانان بستگی بـه جایگاه قبیلهای آنها داشت. چون درون مکه حکومتی وجود نداشت، اقوام مسلمان وی را درون خانـه زندانی مـید. اما، این نظام قبایلی همزمان از آنها درون برابر قتل حفاظت مـیکرد. اگر بهفرض مسلمان از بزرگان و آبرومندان قبایل بود، مشرکان وی را با خوار و اتهام بـه حماقت آزار مـیدادند. ثروتمندان مسلمان را تهدید بـه از بین بردن اموال مـید. شکنجه و آزار مخصوصانی بود کـه پشتوانـه قبیلهای نداشتند. ضعفا را که تا حدی شکنجه مـید که تا از دین خود دست بردارند.[۶۰]
سمـیه بنت خباب کـه به عنوان نخستین زن شـهید اسلام شـهرت دارد،ٔ ابوجهل[پانویس ۱۰] بود. او با نیزهٔ اربابش بـه این دلیل کـه نمـیخواست از اسلام برگردد، کشته شد. بلال حبشی، یک مسلمانٔ دیگر، بـه دست اربابش امـیة بن خلف شکنجه مـیشد؛ امـیه سنگی، سنگین روی ٔ بلال مـیگذاشت که تا او را مجبور کند دست از اسلام بردارد.[۶۱] در این زمان، محمد شخصاً بـه جز فحاشی، از دیگر اشکال آزار و اذیت جسمانی درون امان بود؛ زیرا تحت پشتیبانی بنیهاشم بود.[۶۲]
هجرت مسلمانان بـه حبشـهدر سال ۶۱۵ مـیلادی (۸ ق. ه)، برخی از پیروان محمد بـه حبشـه هجرت د و تحت پشتیبانی نَجاشی، پادشاه مسیحی حبشـه، آن جا ساکن شدند.[۲] برآورد جعفریـان آن هست که که تا این زمان حدود صد نفر مسلمان شده بودند.[۱۴]
ابن سعد بـه دو هجرت مجزا اشاره مـیکند. بـه گفته وی اکثر مـهاجرین گروه اول پیش از هجرت مسلمانان بـه مدینـه بـه مکه بازگشتند درون حالی کـه گروه دوم درون بازگشت مستقیماً بـه مدینـه رفتند. ابن هشام و طبری اما از یک مـهاجرت (از مکه بـه حبشـه) سخن مـیگویند. این روایـات مؤید این مسئله هستند کـه آزار و اذیت شدن مسلمانان درون مکه نقش بزرگی درون تصمـیم محمد مبنی بر پیشنـهاد مـهاجرت بـه حبشـه داشتهاست. گرچه مونتگومری وات نشان مـیدهد کـه سناریوی مـهاجرت بـه حبشـه خیلی پیچیدهتر از آنی بودهاست کـه در متون قدیمـی تاریخی آمده. او نتیجه مـیگیرد کـه دلایلی همچون اشتغال بـه تجارت -جهت رقابت احتمالی با خانوادههای تاجر مکه- یـا وجود نوعی تفرقه بین گروههایی از تازه مسلمانان درون مـهاجرت بـه حبشـه نقش داشتهاست. بر اساسنامـه معروف عروه (مندرج درون طبری) اکثر مـهاجران بعد از قویتر شدن اسلام -به دنبال اضافه شدن عمر و حمزه بـه مسلمانان- بـه شـهر خود بازگشتند. درون عین حال داستانی کاملاً متفاوت درون مورد دلیل بازگشت مـهاجران حبشـه بـه مکه بیـان شدهاست.[۶۳]این داستان کـه با نام «غرانیق» شناخته شدهاست درون تاریخ طبری، تفسیر طبری، طبقات ابن سعد و اسباب التنزیل واقدی با سندهای مفرد نقل شدهاست.[۶۴] اما درون سیره ابن هشام و (احتمالاً) درون سیره ابن اسحاق[۶۳] نقل نشدهاست. بر پایـه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیـه را کـه شیطان بـه وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — کـه ان الله خوانده مـیشدند — را پذیرفت، آنها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست. اخبار این ماجرا بـه مسلمانانی کـه به حبشـه هجرت کرده بودند رسیده و برخی از آنها قصد بازگشت بـه مکه را د. این روایتها ذکر مـیکنند کـه پس از فروآمدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیـهها را بعد گرفت. نوشتههای دانشمندان اسلامـی از قرن چهارم اسلامـی بـه بعد شدیداً درستیِ تاریخی این روایت را زیر پرسش بردند.[۶۵]مونتگومری وات این حادثه را بـه اندازهای شگفتانگیز مـیداند کـه نمـیتواند آن را بـه عنوان اختراع محض بپذیرد. او بـه استناد قرآن (حج، آیـه ۵۲) بر این باور هست که دست کم درون وحی درون یک مورد شیطان چیزی بـه او افکند.[۶۶] درون مقابل دانشنامـه اسلام دلیل وات را ناکافی مـیداند و مـینویسد «داستان [غرانیق] درون شکل فعلی آن بـه گونـهای کـه توسط طبری، واقدی و ابن سعد نقل شده تحت عنوان واقعیت تاریخی بـه دلایل مختلف قابل پذیرش نیست.»[پانویس ۱۱] این دانشنامـه اما امکان وجود برخی حقایق تاریخی پشت این داستان را منتفی نمـیداند.[۶۳] تقریباً همگی مسلمانان سراسر سدهها، این داستان را ساختگی دانسته و رد مـید. بیشتر مسلمانان دوران معاصر که تا پیش از انتشار رمان جنجالی «آیـات شیطانی»[پانویس ۱۲] درون دهه ۱۹۸۰ مـیلادی بـه دست سلمان رشدی درون این مورد، از این ماجرا آگاهی ای نداشتند.[۱]
افزایش محاصره و آزاردر سال ۶۱۷ مـیلادی (۶ ق. ه)، رهبران مخزوم و بنو عبدشمس، دو خاندان مـهم قریش، خاندان بنی هاشم (رقیب تجاریشان) را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی قرار دادند. بـه گفتهٔ آلفورد ولش درون دانشنامـه اسلام، ممکن هست که آن بخش از داستان کـه در آن بنی هاشم مجبور شده بـه محله خودشان(شعب ابیطالب) رفته و از تجارت و ازدواج با آنها خودداری کند، اغراق شده باشد و قرآن برخلاف سیرههای پیـامبر دربارهٔ این داستان سکوت کردهاست.[۲] هدف این بود کـه بنی هاشم را تحت فشار قرار دهند، که تا دست از نگهبانی از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال بـه طول انجامـید، اما درون پایـان شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمـیکرد.[۶۷][۶۸]
در سال ۶۱۹ مـیلادی (۴ ق. ه) هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با درگذشت ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را بـه دست داشت)، رهبری این خاندان بـه ابولهب کـه دشمن دیرینـه محمد بود، سپرده شد. علاوه بر این اگرچه محمد درون سالهای پایـانی هنوز پیروان اندکی بـه دست مـیآورد، اما درون کل تلاشهای او درون مکه شکست خورده بودند. محمد به منظور یـافتن یک پشتیبان و دعوت بـه اسلام، بـه طائف (از شـهرهای معروف عربستان درون نزدیکی مکه) رفت، اما تلاش او با شکست روبهرو شد و مورد حمله و آزار مردم آن شـهر نیز قرار گرفت.[۲][۶۷] بنابراین ناچار بـه بازگشت بـه مکه شد و با کمک یکی از اهالی مکه بـه نام «مطعم ابن عدی» و پشتیبانی قبیله بنی نوفل، امکان ورود دوباره او بـه زادگاهش درون شرایطی امن، فراهم آمد.[۲][۶۷]
اسراء و معراجمحمد درون ۲ یـا ۳ سال پیش از هجرت بـه مدینـه،[۶۹] بر پایـهٔ منابع اسلامـی و به باور بیشتر مسلمانان، درون یک شب بـه سفری بـه نام معراج، از مسجدالاقصی بـه آسمان رفت. مسلمانان درون ۲۷ رجب «لیلة الاسراء و المعراج» را جشن مـیگیرند. بنا بـه نظر بیشتر مفسران قرآن، آیـههای آغازین سوره اسراء بـه معراج اشاره دارند. روایتها و حدیثها نیز اطلاعات و دادههایی از معراج دراختیـار مـیگذارند. معراج بهطور گستردهای درون ادبیـات عربی، ادبیـات اندونزیـایی، کشورهای غرب و شرق آفریقا و مـینیـاتورهای ایرانی (که بـه «معراجنامـه» معروفند) بهکار رفتهاست.[۷۰]
هجرت و زمـینـههای آن
در عربستان افرادِ بسیـاری بـه قصد بازرگانی یـا بـه جا آوردن حج بـه مکه سفر مـید. محمد از این موقعیت استفاده کرد و بخت خود را به منظور یـافتن خانـهای تازه به منظور خود و پیروانش آزمود. بعد از چندین گفتگویِ ناموفق، درون صحبت با شماری از اهالی یثرب (که بعدها مدینـه خوانده شد) امـیدی یـافت.[۲] جمعیت عرب یثرب بـه این جهت کـه گروهی از یـهودیـان درون آن شـهر زندگی مـید، با یکتاپرستی که تا اندازهای آشنا بودند.[۲] گروهی از اهل یثرب کـه به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند کـه به «پیمان عقبه اول» شـهرت یـافت.
محمد بعد از پیمان اول مصعب بن عمـیر را بـه یثرب فرستاد که تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیـاموزد.[۷۱] این چنین درون مدینـهانی، تقریباً از همگی قبیلهها، بـه آیین اسلام گرویدند که تا آن جا کـه در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینـه به منظور حج و دیدار محمد بـه مکه آمدند. آنها او را بـه صورت پنـهانی و در شب دیدار کرده و با او پیمانی بستند کـه به «پیمان دوم عقبه»، یـا «پیمان جنگ» شـهرت یـافت.[۷۲]
در پیمان عقبه دوم محمد بعد از دعوت بـه اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط بـه این کرد کـه آنان همانطور کـه از زنان و فرزندانشان پشتیبانی کنند، از او نیز پشتیبانی کنند. آنچه محمد بـه آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید مـیجنگم و با آنکه دوستی کنید، درون صلح و آرامش خواهم بود.» بـه همـین دلیل بیعت دوم بـه «بیعة الحرب» مشـهور گردید. درون این بیعت ۷۳ مرد و زن حضور داشتند کـه دوازده تن از آنان از بزرگان مدینـه بودند، نـه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس.[۷۱] بعد از پیمان عقبه، محمد پیروانش درون مکه را تشویق بـه مـهاجرت بـه یثرب کرد. مانند واقعه هجرت بـه حبشـه، قریش تلاش کرد که تا از بیرون رفتن یـاران محمد از مکه جلوگیری کند؛ اما این تلاشها ناموفق بود و تقریباً همگی مسلمانان موفق بـه ترک مکه شدند.[۷۳]
هجرت بـه مدینـههیـاتی دربردارندهٔ دوازده تن از بزرگان خاندانهای مـهم مدینـه، از محمد دعوت د که تا به عنوان یک ناشناس (بیطرف) به منظور عربها و یـهودیـان کـه تا پیش از سال ۶۲۰ مـیلادی (۲ ق. ه) نزدیک بـه صد سال درگیرِ جنگهای داخلی بودند[۷۴] و کشت و کشتارهای پی درون پی و عدم توافق درون پرداخت خونبهای کشتهشدگان داشتند، داوری کند؛ بـه ویژه بعد از جنگ بُعاث کـه همگی قبیلههای یثرب (مدینـه) درون آن شرکت داشتند، این امر را به منظور ایشان آشکار ساخته بود کـه مفهومهای قبیلهای مانند «قصاص» دیگر قابل انجام نیست مگر این کهی صلاحیتدار درون بخشهای دارای اختلاف داوری کند.[۷۴] نمایندگان فرستاده شده از مدینـه، از سوی خود و مردم شـهر یثرب متعهد شدند که تا محمد را درون جامعه خویش بپذیرند و از او درون برابر خطرهای جانی، مانند خود، نگهبانی کنند.[۲]
بر پایـهٔ روایتهای اسلامـی، قریش از بیرون رفتن مسلمانان از مکه آگاه شد و برای کشتن محمد نقشـهای را بـه اجرا گذاشت. محمد بـه کمک علی کـه در بستر وی خوابید،انی کـه نگهبانش بودند را گمراه کرد و پنـهانی بـه همراه ابوبکر از شـهر بیرون رفت.[۷۵] بـه این سان درون سال ۶۲۲ مـیلادی (۱ ه. ق) (برابر با سال سیزدهم بعد از آغاز دعوت خود) محمد بـه مدینـه، کـه یک واحه (آبادی) کشاورزیِ بزرگ بود، هجرت کرد و همراهان وی کـه با او از مکه بـه مدینـه مـهاجرت د بـه مـهاجران شـهرت یـافتند و مردم یثرب کـه پیـامبر و مـهاجران را یـاری رسانده بودند، انصار نامـیده شدند.[۲] بعدها (در زمان خلیفه دوم) این هجرت، مبدأی تاریخ مسلمانان شد. مدینـه که تا پیش از هجرت محمد «یثرب» نامـیده مـیشد و پس از این هجرت «مدینة النبی» یـا بهاختصار «مدینـه» (برگرفته از مدینة النبی یـا المدینة المنورة) خوانده شد.[۷۶]
محمد درون مدینـه
- نمایش
- بحث
- ویرایش
برای حل شکایتهای دراز مدت قبیلههای گوناگونِ از هم، یکی از نخستین کارهای محمد درون مدینـه مکتوب سندی بود کـه به «مـیثاق مدینـه» شـهرت یـافت. این موافقتنامـه، «فرمـی از اتحاد یـا فدراسیون» را مـیان ۸ قبیله مدینـه و مـهاجران مسلمان از مکه برقرار مـیکند کـه در آن حقوق و وظیفههای هر شـهروند و چگونگی رابطههای مـیان گروههای گوناگون (دربردارندهٔ گروه مسلمانان و دیگر گروهها بـه ویژه یـهودیـان و دیگر اهل کتاب) مشخص شده بود.[۷۴][۷۷] این پیمان مفهوم ساختار اجتماعی امت را بـه عنوان اجتماعی یکسان از مؤمنان تعریف مـیکند کـه دربردارندهٔ یـهودیـان نیز مـیشد؛ اما غیر یکتاپرستان مدینـه را درون بر نمـی گرفت.[۷۸][۷۹] پیمان مدینـه بـه یـهودیـان مدینـه درون ازای وفاداری سیـاسی بـه مسلمانان، حق استقلال فرهنگی و مذهبی مـیداد. ساختار اجتماعی کـه در قانون اساسی مدینـه تعریف شده بود، امت، ظاهری مذهبی داشت اما ملاحظههای عملی نیز درون آن انجام شده بود و به شکل گستردهای قانونهای قدیمـی قبیلهای عربها را نگه مـیداشت.[۲] پیمان مدینـه قبیلهها را مسئول رفتار اعضایشان مـیدانست.[۷۸]
پیکارها با مکه اطلاعات بیشتر: محمد درون مدینـه#پیکارها با مکهمتعاقب مـهاجرت مسلمانان بـه مدینـه، اهالی مکه اموال آنها را مصادره د.[۸۰] به دلیل اینکه مـهاجرین درون مدینـه از نظر اقتصادی تحت فشار بودند و هیچ شغل خالی به منظور آنها نبود کـه مشغول بـه کار شوند، آنها جهت ارتزاق، شروع بـه یورش بـه کاروانهای اهل مکه د. این حرکت باعث شروع جنگ مسلح بین اهل مکه و مدینـه شد.[۸۱] محمد آیـات ۳۹–۴۰ سوره حج را ایراد کرد کـه در آنها اجازه استفاده از نیروی نظامـی صادر مـیشود.[۸۲]
بعدها محمد تصمـیم بـه حمله بـه یکی از کاروانهای مکه گرفت، سپس اهل مکه سپاهی فراهم آوردند ولی شکست خوردند. (غزوه بدر) یک سال بعد قریش درون جنگی مسلمانان را شکست داد و محمد زخمـی شد ولی چون قریش خود را بـه اندازه کافی قوی نمـیدید، که تا مدینـه پیشروی ند و عقبنشینی د. (غزوه احد) درون آوریل ۶۲۷ مـیلادی (۵ ه. ق) قریش با ۱۰٬۰۰۰ تن بـه مدینـه حمله کرد؛[۴۵] اما بـه سبب وجود خندق گرد مدینـه، سپاه قریش بعد از ۴۰ روز (به روایت دیگر دو هفته)[۴۵] ناامـید شد و عقبنشینی کرد. (غزوه احزاب)[۸۳] در خلال این جنگها، بعلت همدستی سه قبیله از یـهودیـان با مشرکان با وجود تعهد قبلی مبنی بر عدم خیـانت، بین مسلمانان و این سه قبیله اختلاف و درگیری پیشآمد. دو قبیله بنیقینقاع و بنی نضیر تبعید و قبیله بنی قریظه حذف شد.[۸۴]
صلح حدیبیـهاگرچه محمد قبلاً آیـاتی کـه دستور انجام حج را مـیدادند را تحویل داده بود (سوره بقره آیـات ۱۹۶–۲۱۰)، مسلمانان آن را بـه خاطر دشمنی قریش انجام نداده بودند. در ماه شوال ۶۲۸ مـیلادی(۶ ه. ق)، محمد با ۱۴۰۰ تن از پیروانش جهت انجام عمره بـه سمت مکه رفتند.[۸۵] قریش با شنیدن نزدیکشدن مسلمان بـه مکه، ۲۰۰ سوار را فرستاد کـه آنها را متوقف کنند. محمد با طی مسیر صعبالعبورتری آنها را دور زد و به حدیبیـه، درون حومـه شـهر مکه رسید.[۸۶][۸۷] مذاکرات با مکه شروع شد و فرستادگانی بین دو طرف ردوبدل شد. درون نـهایت پیمان صلحی بـه مدت ۱۰ سال بین دو طرف منعقد شد.[۸۷][۸۸] نتیجه قرارداد این بود کـه مکه، جامعه مسلمانان مدینـه را از نظر سیـاسی و مذهبی بـه رسمـیت مـیشناخت.[۸۵] مفاد اصلی قرارداد این بود کـه طرفین دشمنیها را کنار بگذارند، محمد سال بعد به منظور حج بـه مکه بیـاید، اگری از اهل مکه بـه مدینـه رفت بـه مکه بازگردانده شود ولی نـه بالعکس، و قبایل آزاد خواهند بود کـه با محمد یـا با قریش درون پیمان باشند.[۸۹]
سالهای پایـانی
صلح حدیبیـه که تا ۲ سال پایدار بود.[۹۰][۹۱] فسخ شدن صلح حدیبیـه از آنجا شروع مـیشود کـه محمد پیمان صلحی با یکی از زیرشاخههای قبیله بنیخزاعه بسته بود.[۹۲] قبیله بنیخزاعه روابط دوستانـهای با محمد داشت درون حالی کـه دشمنش قبیله بنیبکر با مکیـان اتحاد داشت.[۹۰][۹۱] خاندانی از بنیبکر شبانـه بـه بنیخزاعه یورش مـیبرند و تعدادی از آنها را مـیکشند.[۹۰][۹۱] اهل مکه متحدانشان (بنیبکر) را با فراهم اسلحه کمک کرده بودند، و طبق برخی از منابع تعداد کمـی از اهل مکه هم درون جنگ شرکت کرده بودند.[۹۰] بعد از این واقعه، محمد پیغامـی بـه مکه فرستاد و در آن سه شرط را مشخص کرده بود و از اهل مکه مـیخواست یکی را بپذیرند. شروط این بود کـه اهالی مکه خونبهایـانی کـه از قبیله بنیخزاعه کشته شدهاند را بدهد، یـا اتحادشان با بنیبکر را برهم بزنند، یـا پیمان حدیبیـه را منسوخ اعلام کنند.[۹۳]
پاسخ مکه این بود کـه آنها فقط شرط آخر را مـیپذیرند.[۹۳] اما کمـی بعد بـه اشتباه خود پی بردند و ابوسفیـان را فرستادند کـه پیمان حدیبیـه را احیـا کند؛ ولی محمد درخواستشان را نپذیرفت و نیروهای خود را به منظور جنگ با مکه آماده کرد.[۹۴] درون سال ۶۳۰ مـیلادی (۸ ه. ق) با نیروی بسیـار زیـادی کـه گفته مـیشود ۱۰٬۰۰۰ نفر بودند بـه سمت مکه حرکت کرد و با حداقل کشته کنترل مکه را بـه دست گرفت.[۹۵] محمّد بخشش عمومـی به منظور تمامـی رفتارهای گذشته و توهینها بـه اهل مکه داد، بـه جز ده زن و مرد کـه او را مورد تمسخر قرار داده بودند و در شعرها و آوازهایشان بـه او ناسزا گفته بودند. او برخی از این افراد را نیز بعداً بخشید.[۹۶] اکثر اهل مکه مسلمان شدند و محمد متعاقباً نسبت بـه شکستن تمامـی بتهای درون کعبه و جز آن، اقدام کرد.[۹۷]
فتح عربستانچندی بعد از فتح مکه، محمد متوجهٔ تهدید نظامـی از سوی قبایل هوازن کـه در حال جمعآوری لشکری بزرگ بودند شد. هوازن دشمنان قدیمـی قریش بودند. قبیله ثقیف کـه در شـهر طائف زندگی مـید نیز بـه دلیل نزول وجه قریش، سیـاستی ضد مکهای اتخاذ کرده بودند.[۹۸] محمد هر دو این قبایل را درون غزوه حنین شکست داد.[۲]
در سال دهم هجری، قبیلهٔ ثقیف نمایندگانی بـه مدینـه فرستادند که تا خود را تسلیم محمد کرده و اسلام را بپذیرند. خیلی از بادیـهنشینان نیز جهت امن بودن از حملات محمد و همچنین بهرهبردن از غنایم جنگی بـه اسلام گرویدند. البته بادیـهنشینان آدابی مغایر با آداب اسلام داشتند و مـیخواستند کـه استقلال، کد اخلاقی و سنن اجدادی خود را حفظ کنند؛ بنابراین محمّد فقط از آنها طلب پیمان نظامـی و سیـاسی کرد کـه بر اساس آن بادیـهنشینان حاکمـیت مدینـه را پذیرفته، بـه مسلمانان یـا متحدان آنها حمله نمـیکنند، و زکات، مالیـات اسلامـی، را پرداخت مـیکنند.[۹۹]
فراسوی عربستاناز سوی دیگر، از سال پنجم هجری، محمد لشکرکشی بـه سمت شام را آغاز کرد. طبق روایـات تاریخی مسلمانان، محمد از سال ۶ و ۷ هجری نامـههایی را به منظور سران حکومتهای همسایـه شامل هراکلیتوس، امپراتور بیزانس، نجاشی شاه حبشـه، خسرو پرویز شاه ساسانی و چند تن دیگر فرستاد و آنها را دعوت بـه دین اسلام کرد. اما همگی این دعوت را رد د. بیشترین تاریخ پژوهان مدرن این اقدامات را منشأ فتوحات بعدی مسلمانان مـیدانند، کـه در زمان خلافت راشدین رخ داد.[۱۰۰]
نخستین هدف درون فراسوی عربستان، دومة الجندل درون مـیانـه راه مدینـه و دمشق بود. درون سال نـهم هجری، وی خالد بن ولید را با سپاهی بـه آن سو فرستاد کـه دومةالجندل و تبوک را فتح کرد.[۱۰۱] درون همان سال، محمد بـه سمت تبوک، درون شمال عربستان، لشکرکشی کرد. دلیل این امر شکست قبلی سپاه مسلمانان درون جنگ موته درون برابر امپراتوری روم شرقی و همچنین گزارشهایی مبنی بر برخورد دشمنانـه با مسلمانان بود. اگرچه درگیریای درون تبوک رخ نداد، ولی برخی از شیخهای قبایل آن ناحیـه خود را تابع او د.[۱۰۲]
حجةالوداعدر پایـان سال دهم (۶۳۲ مـیلادی) بعد از هجرت، محمّد آخرین حج و اولین حج کامل را انجام داد[۱۰۳] و از این طریق تمام جزئیـات مراسم حج را بـه پیروانش توضیح داد.[۲] طی این واقعه (حجةالوداع و تعلیم اعمال حج) رخ داد،[۲]
در بازگشت بـه مدینـه و در بین راه، محمد بـه صورت ناگهانی بـه مدت سه روز درون محلی بـه نام غدیر خم توقف کرد و با جمع حجاج خطبهای خواند و در آن جمله «هر کـه من مولای اویم بعد علی مولای اوست» را با بلند دست علی درون برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» درون عربی بـه دو معنای «دوست» و «رهبر» است.[۱۰۴]
تفاسیر شیعه قرآن مائده ۳ را بـه انتصاب علی (به عنوان جانشین محمّد) درون این قضیـه نسبت مـیدهند.[۱۰۵] اهل سنت معتقدند کـه عدهای از تقسیم غنایم درون اردوکشی بـه یمن کـه توسط علی انجام شده ناراضی بودند و محمد درون پاسخ بـه آنها علی را دوست خویش معرفی کرد که تا ناخشنودی آنان را فرونشاند.[۱۰۶]
درگذشتمحمد چند ماه بعد از حجةالوداع مریض شد و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد.[۱۰۷] درون روز دوشنبهای کـه محمد سخت بیمار بود (که درون همان روز هم درگذشت) و نمـیتوانست از خانـه بیرون رود، ابوبکر با مسلمانان نماز خواند.[۱۰۸] محمد سرانجام درون روز بنا بر اعتقاد شیعه دوشنبه ۲۸ صفر[۱۰۹] و بنا بـه اعتقاد اهل سنت ۱۱ ربیعالاول سال ۱۱ هجری برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، (برابر با ۷ خرداد سال ۱۱ خورشیدی[۱۱۰]) درون ۶۳ سالگی درگذشت.[۴۵][۱۰۷] بعد از درگذشت محمد ابوبکر وارد مسجد شد و ابتدا آیـهای از قرآن را با این مضمون خواند:«محمد نیست مگر فرستادهای کـه پیش از او فرستادگان آمده و رفتند؛ بعد آیـا اگر او بمـیرد یـا کشته شود بـه سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر بازگردد بـه خدا آسیبی نمـیزند و خدا سپاسگزاران را پاداش مـیدهد.»[آلعمران ۱۴۴] سپس گفت: «ای مردم، هر محمد را مـیپرستید، بعد همانا محمد مردهاست و هر خدای محمّد را مـیپرستید، بداند کـه او زندهای هست که هرگز نمـیمـیرد.»[۱۰۷][۱۱۱] او را درون منزل عایشـه دفن د. مسجدی کـه بعدها بـه محل دفنش افزوده شد، بـه زیـارتگاه مسلمانان تبدیل شد.[۱۱۲] نقل هست که چون محمد درگذشت، اهل بیت شروع بـه گریـه و زاری د. مـیان مردم اضطراب و تشویش بـه راه افتاد. برخی مانند عثمان پسر عفان از سخن گفتن بازماندند و عدهای مانند عمر بن خطاب نیز مردن او را باور نداشتند.[۱۱۳]
پسایند
اطلاعات بیشتر: جانشینی محمد، خلافت راشدینپس از درگذشت محمد، گروهی از مردم بـه سقیفه بنی ساعده رفتند که تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند.[۱۱۴] این امر درحالی بود که، علی[۱۱۵] بـه همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاریاش بودند.[۱۱۶] گروهی از انصار درون سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت مـید، اما مـهاجران این را نپذیرفتند و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیکتر بـه محمد مـیدانستند.[۱۱۷] عمر بن خطاب، یکی از صحابه مـهم محمد، ابوبکر را بـه عنوان جانشین درون سقیفه نامزد کرد و بقیـه حمایت خود را افزودند و ابوبکر بـه عنوان اولین خلیفه مسلمـین انتخاب شد. پوناوالا مـینویسد تاریخنگاران مسلمان اتفاق نظر دارند کـه بحران موجود درون این برهه، توسط سه تن از مـهاجران مشـهور بـه نامهای ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آنها ابوبکر را تحمـیل د. حسادت بین دو قبیلهٔ مـهم انصار بـه نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنیهاشم درون تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰]
در مـیان مـهاجران عدهای نیز بـه رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یـاسر، علی را وارث مشروع محمد مـیدانستند.[۱۱۷] این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند کـه علی توسط شخص محمد بـه جانشینی منصوب شدهاست و بنابراین مقام خلافت حتما از آن وی باشد.[۱۲۱][۱۲۲] علاوه بر آن، طبری درون تاریخ خود نقل کردهاست کـه گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر درون خانـهٔ فاطمـه گرد آمدند و عمر با تهدید بـه آتش زدن خانـه، آنها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر مـیگفت کـه اگر چهل یـاور داشت قیـام مـیکرد.[۱۲۳] بـه نوشته پوناوالا علی و بنیهاشم که تا قبل از درگذشت فاطمـه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا کـه تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۱۱۷]
بتدریج نـهاد خلافت پدید آمد کـه در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب بـه خلافت نوعی قرارداد بود کـه تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی (امت) پدید مـیآورد.[۱۲۴] فوریترین کار ابوبکر رسیدگی بـه شورشهای قبایل عرب درون جنگهایی کـه مورخین مسلمان بعدی نام «جنگهای ارتداد»[پانویس ۱۳] بر آن نـهادند، بود. کار فوری دیگر لشکرکشی بـه سمت امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بـه دلیل شکست پیشین مسلمانان بود.[۱۲۵] بعد از ابوبکر، بـه ترتیب عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابیطالب بـه خلافت رسیدند کـه به خلفای راشدین مشـهورند. بعد از آنان حکومت بـه بنی امـیه و سپس بـه بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش درون آندلس، فاطمـیان، حفصیـان و مرینیـان نیز خود را جانشین محمد مـیدانستند. سلاطین عثمانی هیچگاه رسماً خلیفه نبودند. تنـها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ که تا ۱۹۲۴ خود را خلیفه تمامـی مسلمانان خواند.[۱۲۶]
خانواده
همسران و فرزندان
زندگی محمد معمولاً بـه دو دوره تقسیم مـیشود: قبل از هجرت درون مکه، و پس از هجرت. گفته مـیشود محمد سیزده زن یـا کنیز داشتهاست (نسبت بـه وضعیت برخی بـه عنوان زن یـا کنیز توافق وجود ندارد)[۱۲۷][۱۲۸] درون هنگام درگذشت محمد، نـه نفر از همسرانش درون قید حیـات بودند.[۱۲۸] ازدواجهای محمد با اه گوناگونی انجام مـیشد: بعضی تصمـیم شخصی، بعضی بـه دلیل بیوهبودن زن، و بعضی بـه دلایل سیـاسی، مانند ایجاد یـا حفظ اتحاد قبیلهها.[۱۲۹]
یکی از اشکالهایی کـه در غرب بـه پیـامبر اسلام گرفته مـیشد تعدد زوجات او بودهاست کـه آن را ناشی از پرستی مـیدانستند کـه از پیـامبر الهی بـه دور است.[۱۳۰][۱۳۱] مسلمانان با نگرشی تاریخی و عقلانی، تمام ازدواجهای او را درون آن فضای تاریخی ارزیـابی و توجیـه مـیکنند.[۱۳۱] بـه گفتهٔ برخی منابع، درون فرهنگ عربستان دوران محمد، ازدواج فقط یک تصمـیم شخصی به منظور اه شخصی نبود، بلکه عموماً وابسته بـه نیـازهای درون قبیلهای یـا بین قبیلهای جهت تشکیل متحدین بود.[۱۳۲] بـه عقیده جان اسپوزیتو، ازدواج مجدد به منظور بیوهها درون فرهنگ عرب کـه بر روی باکرهبودن تأکید مـیکرد، مشکل بود.[۱۳۰]
در سن ۲۵ سالگی محمد با خدیجه کـه سنی بین ۴۰ که تا ۴۵ سال داشت،[۱۲۹] ازدواج کرد. این ازدواج، زندگی مشترک موفقی بود کـه ۲۵ سال دوام یـافت.[۱۳۳] محمّد از طرق مختلف بر خدیجه تکیـه مـیکرد و تا زمانی کـه او زنده بود، همسر دیگری اختیـار نکرد.[۱۳۴]
خدیجه درون ۶۵ سالگی درگذشت. چندی بعد از درگذشت خدیجه خوله بنت حکیم بـه محمد پیشنـهاد کرد کـه با سوده یـا با عایشـه ازدواج کند. گفته شده کـه محمد از خوله خواست کـه مقدمات ازدواج او با هر دو را فراهم کند. عایشـه درون آن زمان درون نامزدی پسری از مشرکان بـه نام جبیر بن مطعم بود،[۱۳۵][۱۳۶] اما ابوبکر نامزدی او را بـه هم زد که تا با محمد ازدواج کند.[۱۳۷] گرچه برخی منابع اولیـه عایشـه را هنگام ازدواج با محمد کودکی شش که تا نـه ساله ذکر کردهاند.
حفصه عمر بن خطاب بود کـه شوهر اولش درون جنگ بدر کشته شد. بعد از بیوهشدن حفصهٔ ۲۰ ساله کـه ۳۵ سال از محمد کوچکتر بود، محمد وی را بـه عقد خود درآورد.
زینب بنت خزیمـه (امالمساکین) بیوه عبیده بود و کمـی بعد از ازدواج با محمد درون ۳۱ سالگی درگذشت.
ام سلمـه بیوه ابوسلمـه بود.
زینب بنت جحش زن طلاقگرفتهٔ زید (فرزندخواندهٔ محمد) بود.
جویریـه رئیس قبیله بنی مصطلق بود.
ام حبیبه بیوه عبید و ابوسفیـان (رهبر اهالی مکه و مخالف پیـامبر) بود و از طریق شخص سومـی با محمد ازدواج کرد.
صفیـه از اسیران یـهودی درون جنگ خیبر بود کـه شوهرش بعد از جنگ خیبر اعدام شده بود. ازدواج صفیـه با محمد بـه زودی — یـا درون خیبر یـا درون مسیر بازگشت بـه مدینـه — صورت پذیرفت.[۱۳۸]
مـیمونـه نیز بیوه بود و در ۵۱ سالگی با محمد ازدواج کرد.
ماریـه را فرمانروای مصر بـه محمد هدیـه داده بود و کنیز محمد بود.[۱۲۹]
ریحانـه بانوی یـهودی اسیرشدهای از قبیله بنیقریظه بود کـه سیرهنویسان درون مورد همسر یـا کنیز بودنش اختلاف نظر دارند.[۱۳۹] ریحانـه کـه سهم محمد از غنائم بنیقریظه بود هنگامـی کـه به نکاح یـا کنیزی محمد (۵۸ ساله) درآمد ۲۰ سال داشت.
فرزندانخدیجه چهار (ام کلثوم، رقیـه، زینب، فاطمـه) و دو پسر (قاسم، عبدالله) به منظور محمد آورد کـه دو پسر او درون کودکی درگذشتند. دو اول با عثمان و فاطمـه با علی ازدواج د. امکلثوم و رقیـه پیش از محمد درگذشتند. ماریـه نیز پسری بـه نام ابراهیم آورد کـه در دو سالگی درگذشت.[۱۲۹]
محمد از طریق فاطمـه زهرا دارای دو نوه پسر شد بـه نامهای حسن و حسین شد. همچنین فاطمـه بـه اسم زینب نقشی مـهم درون مطالبه حقوق خاندان محمد درون زمان امویـان بعد از کشته شدن حسین درون نبرد کربلا ایفا کرد. نسل محمد از طریق فاطمـهٔ زهرا ادامـه یـافت کـه بهعنوان شریف یـا سید شناخته مـیشوند. آنها بهعنوان تنـها نسل بازمانده از محمد، مورد احترام شیعه و سنیـاند. شیعیـان حسن و حسین و فرزندان حسین را امام و جانشین برحق محمد مـیدانند.[۱۴۰]
دامادهاعتبه و عتیبه فرزندان ابولهب، عثمان بن عفان، علی ابن ابیطالب و ابوالعاص بن ربیع، دامادهای پیـامبر اسلام بودهاند.
مـیراث
اصلاحات
به گفتهٔ مورخ ویلیـام مونتگمری وات، به منظور محمد مذهب موضوعی شخصی و انفرادی نبود بلکه «پاسخ کلی شخصیت او بـه وضعیتی بود کـه او خود را درون آن مـییـافت. او نـه تنـها بـه جنبههای مذهبی و نظری شرایط موجود، بلکه بـه وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و فشارهای سیـاسی کـه بر مکه درون زمان او حاکم بود، پاسخ مـیداد.»[۱۴۱] بـه گفتهٔ برنارد لوئیس، دو روایت سیـاسی مـهم درون اسلام موجود است: درون اولی بـه محمد بـه عنوان زمامدار درون مدینـه نگاه شده و در دیگری بـه او بـه عنوان یک شورشگر درون مکه. لوئیس اسلام را نوعی انقلاب مـیداند کـه جوامعی کـه به آنها وارد شد را که تا حد زیـادی تغییر داد.[۱۴۲]
مورخانی مانند وات، رابینسون و اسپوزیتو، توافق نظر دارند کـه اصلاحات اجتماعی اسلام جامعه عرب موجود را درون حوزههایی همچون امنیت اجتماعی، ساختار خانواده، بردهداری، حقوق زنان، کودکان و اقلیتهای قومـی بهبود بخشید.[۱۴۲][۱۴۳] به گفتهٔ لوئیس، «اسلام از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیتهای طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید کـه در آن ورود بـه شغلهای مختلف به منظور افراد مستعد باز بود.»[۱۴۲]
سنت
سنت حاوی اعمال و گفتههایی هست که بـه محمد نسبت داده شده و از مسائلی مانند عقاید و آداب مذهبی، بهداشت شخصی و دفن مردگان گرفته که تا سؤالات فلسفی مانند عشق مـیان انسانها و خدا را شامل مـیشود. مسلمانان بـه محمد بـه عنوان الگو مـینگرند[پانویس ۱۴] و سنت او تأثیر زیـادی درون فرهنگ اسلامـی گذاشتهاست. بسیـاری از آداب مذهبی مانند نماز روزانـه، روزه، حج سالیـانـه درون سنت یـافت مـیشود ولی درون ظاهر قرآن یـافت نمـیشوند.[۱]
دیدگاهها
در فرهنگ اسلامـی
برخلاف ادیـان مسیحیت و بودایی، کـه عمده هنرهای مذهبی آنان شمایلی[پانویس ۱۵] است، هنرهای اسلامـی بهطور اکید، غیر شمایلی[پانویس ۱۶] بوده و مسلمانان از بـه تصویر کشیدن خداوند و محمد، منع شدهاند. اما این بدان معنا نیست کـه محمد درون هنرهای اسلامـی بـه اشکال دیگری حضور ندارد، اسامـی او، بـه خصوص نام «محمد»، بـه صورت خوشنویسی درون همـهجای دنیـای اسلام و بهخصوص درون مساجد باشکوه امپراتوری عثمانی، بهچشم مـیخورد. همچنین مـینیـاتورهای پارسی، ترکی و مغولی بسیـاری با سبکهای خاص، وجود دارد کـه پیکر محمد درون آنها ترسیم گشته اما صورت او اغلب مخفی یـا محو و در هالهای از نور ترسیم گردیدهاست.[۱]
در دین اسلام
محمد درون باورهای اسلامـی مقدسترین و واجب الاحترام ترین شخصیت درون تاریخ اسلام بهشمار مـیرود.[۱۴۴]
به صورت تاریخی مـیان مسلمانان اختلاف نظر درون مورد انجام گناه کبیره یـا صغیره توسط محمد، ماهیت آن درون صورت پذیرش خطاپذیری، درون دوران قبل یـا بعد از تبلیغش وجود داشتهاست. بـه عنوان مثال حنبلیـها معتقد بودهاند کـه محمد تنـها عصمت درون انتقال وحی داشته ولی خود از گناه مصون نبودهاست.[۱۴۵] متکلمان شیعه هشام بن حکم، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی نظرات مختلفی دربارهٔ جزئیـات عصمت پیـامبران داشتهاند (عصمت درون تشیع را ببینید). دیدگاه رسمـی شیعیـان امروزی دیدگاه سید مرتضی است.[۱۴۵] پال والکر، مورخ غربی، معتقد هست که «قرائت لفظی» از متن قرآن (مثلاً فتح ۲) و احادیث آزادانـه بـه محمد گناه و خطا نسبت مـیدهد و همچنین معتقد هست که مسلمانان اولیـه نیز ظاهراً چنین برداشتی داشتهاند. والکر معتقد هست که دیدگاه خطاناپذیر بودن محمد، ابتدا توسط شیعیـان بـه محمد نسبت داده شدهاست.[۱۴۶]
در سایر ادیـان
محمد درون نزد بهائیـان یکی از پیـامبران خدا،[۱۴۷] درون نزد گورو نانک (بنیـانگذار آئین سیک) نماینده برهمن (خدای برتر هندوها)،[۱۴۸] و نزد مورمونـها دریـافتکننده نور خدا و حقایق اخلاقی مـیباشد.[۱۴۹]
به نوشته محمود طالقانی، روحانی شیعه، مسلمانان معتقد بـه ذکر نام و مشخصات محمد پیـامبر اسلام درون کتابهای پیش از خود هستند درون حالی کـه یـهودیـان و مسیحیـان چنین موضوعی را نمـیپذیرند. همچنین وی سبب هجرت اقوامـی از یـهود را بـه سرزمـین حجاز و سدر دهکدهٔ گمنام و بینشان یثرب (مدینـه کنونی)، همـین پیشبینیها و پیشگوییها مـیداند. او قرآن بقره ۸۹ را دربارهٔ امـید و انتظار اولیـه و سپس کفر اهل کتاب بـه محمد و دین جدید وی دانستهاست.[۱۵۰]
در فرهنگ غرب
در قرون وسطی، محمد درون تصور عمومـی غربیـان بت یـا خدایی پنداشته مـیشد کـه توسط مسلمانان پرستیده مـیشود. بعد از اصلاحات پروتستانی تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومـی آنان بـه شخص متقلب، مکار و خودخواهی تبدیل شد. نوشتههای غربی از قرن ۱۸ بـه بعد تحلیلهای تاریخیتری از محمد ارائه مـید کـه عموماً ادعای پیـامبری او را رد مـیکرد. این نوشتهها آغشته بـه فلسفه غربی و تأثیرپذیرفته از الهیـاتی بود کـه نویسندگان این اثرها بـه آنها اعتقاد داشتند. بسیـاری از این مطالعات بر پایـه تحقیقات تاریخی زیـادی بنا مـیشدند و توجه بیشتری بـه عوامل انسانی، تاریخی، اقتصادی و سیـاسی درون مقایسه با عوامل مذهبی، الهی یـا روحانی داشتند.[۱] تنـها درون نیمـه دوم قرن بیستم مـیلادی، نویسندگان غربی آگاهی بیشتری از اهمـیت واقعیتهای مذهبی و روحی کـه در زندگی بنیـانگذاران مذاهب عمدهٔ دنیـا وجود دارد بـه دست آوردند و موفق بـه ترکیب پژوهش دقیق (آنگونـه کـه در غرب فهمـیده مـیشود) بـه همراه یکدلی با موضوعی کـه آن را بررسی مـیکنند شدند.[۱] بـه گفتهٔ ویلیـام مونتگمری وات و ریچارد بل، نویسندههای معاصر عموماً این نظر را کـه محمد عمداً پیروانش را فریب دادهاست رد مـیکنند و معتقد بـه صداقت کامل و حسن نیت او هستند.[۱۵۱] درون نظر مونتگمری وات صداقت کامل البته لزوماً درستی را ایجاب نمـیکند: «محمد ممکن هست آنچه درون ضمـیر ناخودآگاهش بودهاست را با وحی الهی اشتباه گرفته باشد».[۱۵۲] بـه گفتهٔ آلفورد ولش دلیل تأثیر زیـاد محمد و موفقیت او اعتقاد خدشـهناپذیر او بـه مأموریتش بود.[۲] بـه باور ویلیـام مونتگمری وات تحمل مشقتها جهت رسیدن بـه هدفش، زمانی کـه هیچ توجیـه عقلانی به منظور امـیدواری وجود نداشت، صداقت محمد را نشان مـیدهد[۱۵۳] و فرض عدم صداقت محمد درک ظهور و توسعه اسلام را ناممکن مـیسازد.[۱۵۴]
نقد
پیشینـه نقد محمد بـه زمان حیـات وی درون سده هفتم بازمـیگردد؛ زمانی کـه عربهای نامسلمان حجاز عمدتاً بـه خاطر تبلیغ توحید، درون کلامشان بـه او مـیتاختند. عمده این انتقادات چنانکه درون قرآن بیـان شدهاست شامل اتهام شاعری،[۱۵۵] سحر، کهانت، جنون،[۱۵۶] دروغ بستن بـه خدا[۱۵۷] و انگیزههای نظیرب قدرت و ثروت[۱۵۸] مـیشدهاست.
برخی از مسائل امروزین
مسلمانان دنیـا، همواره درون گفتار و نوشتار با القاب و احترام از محمد یـاد مـیکنند و مخالف نمایـاندن هرگونـه تصویر مشخصی از چهرهٔ محمد هستند که تا مبادا آن تصویر، موجب توهین و بیاحترامـی گردد. موج جدیدی از اعتراضات عمومـی مسلمانان و واکنشهای رسمـی دولتهای اسلامـی، با چاپ کاریکاتورهایی از محمد درون غرب آغاز گردید. خاورشناس آرتور جفری[پانویس ۱۷] طی مقالهای بـه این نکته اشاره مـیکند کـه متداولترین رنجشی کـه مسیحیـان درون دل مسلمانان نشاندهاند از آن ناشی مـیشود کـه آنان از درک حرمت بسیـار والایی کـه مسلمانان به منظور پیـامبر خود قائلند، مطلقاً ناتوانند.[۱۵۹] همچنین، آنـهماری شیمل[پانویس ۱۸] درون مقدمـه کتاب خود دلیل حذف تصاویر نسخه انگلیسی نسبت بـه نسخه آلمانی کتاب خود را چنین شرح مـیدهد: «با آنکه آن تصاویر مربوط بـه آثار دوره مـیانـه اسلام است، اما نمایـاندن شمایل پیـامبر، خاطر مسلمانان روزگار ما را رنجه مـینماید، مگر آنکه بـه توصیف لفظی باشد.»[۱۶۰]
در سال ۲۰۰۵ چاپ کاریکاتورهای محمد درون روزنامـه یولاندز پستن،[پانویس ۱۹] کـه در واقع سه عدد از این کاریکاتورها درون دانمارک چاپ شده بودند، واکنشهای تندی را درون مـیان مسلمانان بـه دنبال داشت. تظاهرکنندگان درون هندوستان و پاکستان پرچم دانمارک را بـه آتش کشیدند، چندین کلیسای مسیحیـان را آتش زدند، درون خیـابانها با قمـه تعدادی از مسیحیـان را مورد حمله قرار دادند و یک مسیحی را داخل تیوپ لاستیکی پر از نفت قرار داده و به آتش کشیدند. درون پی این اقدامات از دولت دانمارک خواسته شد کـه بابت چاپ کاریکاتورها درون روزنامـه یولاندز پوستن عذرخواهی کند، اما دولت دانمارک با اشاره بـه اصل آزادی بیـان درون دانمارک حاضر بـه عذرخواهی نشد. درون آمریکا، نروژ، آلمان، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی بـه نشان همبستگی با یولاندز-پُستن کاریکاتورها را چاپ د. درون پی آن سفارت خانـههای دانمارک مورد حمله قرار گرفتند، کالاهای دانمارکی تحریم شدند و در پی بـه آتش کشیدن کنسولگری ایتالیـا درون بنغازی لیبی ۹ نفر کشته شدند.[۱۶۱]
جستارهای وابسته
- فیلم محمد
- فیلم رسالت
- مجموعه تلویزیونی عمر (فیلمـی کـه تاریخ صدر اسلام را پوشش مـیدهد)
- نقد محمد
- آشتینامـه محمد
- صحت تاریخی محمد
یـادداشتها
- طبری مطلب را بـه گونـهای آورده کـه داستان غرانیق (سوره نجم) روز اتفاق افتاد و آیـه ۵۳ سوره حج همان شب نازل شد. حال آنکه سوره حج مدنی هست و فاصله بین نزول دو سوره نجم و حج حداقل پنج سال است. (نقد توطئه آیـات شیطانی، عطاءالله مـهاجرانی، صفحه ۶۳، انتشارات اطلاعات ۱۳۸۴)
- به نقل ابن سعد غرانیق درون رمضان سال پنجم بعثت رخ داد و مـهاجران درون شوال همان سال بـه مکه بازگشتند. اینکه مسافری از مکه خبر را بـه حبشـه برساند و بعد مـهاجران از حبشـه بـه مکه بازگردند درون آن زمان درون یک ماه ممکن نبود. (افسانـه غرانیق، سید جعفر شـهیدی صفحه ۶۷، نشریـه مـیقات حج، تابستان ۱۳۷۷، شماره ۲۴)
- اسناد این داستان راوی اصلی را یکی از تابعین یـا اصحابی معرفی مـیکنند کـه در آن زمان متولد نشده بود. (سیرت جاودانـه، سید جعفر مرتضی عاملی، جلد ۱ صفحه ۳۴۱، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشـه اسلامـی ۱۳۸۴)
پانویس
- Rodinson (2002), p. 43
- Abel, "Bahira", Encyclopaedia of Islam
- Rodinson (2002), p. 47
- Esposito (1998), p. 6
- Haaren, Poland, (1904), p. 83
- Brockopp (2010), p. 32
- Brown (2003), pp. 72–73
- Watt (1953), p. 86
- Brown (2009), p. 56
- Guillaume (1955), p. 117 [ارجاع دست دوم]
- شـهیدی (۱۳۷۹)، ص ۴۵
- Arafat, "Bilal b. Rabah" , Encyclopaedia of Islam
- Peters (1999), p. 172
- شـهیدی (۱۳۷۹)، ص ۵۳.
- Glassé, Smith, (1993), p. 346
- Hitti (1973), Vol. 58, p. 33
- Rahman (1979), p. 21 [ارجاع دستدوم]
- Lewis (2002), p. 44
- Watt (1961), p. 105[ارجاع دستدوم]
- Kelsay (1993), p. 21 [ارجاع دستدوم]
- Lewis (2002), p. 42
- Lewis (2002), p. 42[ارجاع دستدوم]
- Peters (2003), p. 240
- Tafsir Comparision؛ منبع یـادشده:
- Wilferd Madelung (1998), pp. 24–27
- Ṭabarī, Ismail K. Poonawala, (1990), p. 179
- شیخ مفید، ارشاد، ج ۱، ص ۱۸۹
- إربلی، کشف الغمّة، ص ۱۴
- تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۰۰.
- Lapidus (2002), p. 32
- Sonbol, "Rise of Islam: 6th to 9th century" , Encyclopædia of Women and Islamic Cultures
- Reeves (2003), p. 46
- Robinson (2004) p. 21
- Esposito (1998), p. 98, «Ak̲h̲lāḳ» , Encyclopaedia of Islam Online
- Gallagher, Encyclopedia of Women & Islamic Cultures
منابع
کتابها
- Awde, Nicholas (2000). Women in Islam: an anthology from the Qurān and Ḥadīths. Routledge. ISBN 0-7007-1012-4.
- Barlas, Asma, Believing Women in Islam: Unreading Patriarchal Interpretations of the Qur'an, University of Texas Press, 2002, ISBN 0-292-70904-8.
- Bogle, Emory C. (1998). Islam: Origin and Belief. Texas University Press. ISBN 0-292-70862-9.
- Bowen, Wayne H. (2008). The history of Saudi Arabia. Greenwood Publishing Group. ISBN 0-313-34012-9.
- Brockopp, Jonathan E. (2010). The Cambridge Companion to Muhammad. Cambridge University Press. ISBN: 978-0-521-71372-6.
- Brown, Daniel (2003). A New Introduction to Islam. Blackwell Publishing Professional. ISBN: 978-0-631-21604-9.
- Brown, Daniel W. (2009). A New Introduction to Islam. John Wiley and Sons. ISBN: 978-1-4051-5807-7.
- Bullough, Vern L; Brenda Shelton, Sarah Slavin (1998). The Subordinated Sex: A History of Attitudes Toward Women. University of Georgia Press. ISBN: 978-0-8203-2369-5.
- Douglas Crow, Karim (2005). Facing one Qiblah: legal and doctrinal aspects of Sunni and Shi'ah Muslims. Pustaka Nasional Pte Ltd. ISBN: 978-9971-77-552-0.
- Donner, Fred (1998). Narratives of Islamic Origins: The Beginnings of Islamic Historical Writing. Darwin Press. ISBN 0-87850-127-4.
- Ernst, Carl (2004). Following Muhammad: Rethinking Islam in the Contemporary World. University of North Carolina Press. ISBN 0-8078-5577-4.
- Esposito, John (1998). Islam: The Straight Path. Oxford University Press. ISBN 0-19-511233-4.
- Esposito, John L. (2002). What everyone needs to know about Islam. Oxford University Press US. ISBN: 978-0-19-515713-0.
- Glassé, Cyril. Smith, Huston (1993 & 2003). The new Encyclopaedia of Islam. Rowman Altamira. ISBN: 978-0-7591-0190-6.
- Guillaume, Alfred (1955). The Life of Muhammad. A Translation of Ishaq’s “Sirat Rasul Allah”. Oxford University Press.
- Haaren, John Henry; Addison B. Poland (1904). Famous Men of the Middle Ages. University Publishing Company.
- Hitti, Philip Khûri (1973). Capital cities of Arab Islam. U of Minnesota Press. ISBN 0-8166-0663-3.
- Holt, P. M. ; Lambton, Ann K. S. ; Lewis, Bernard (1970). The Cambridge history of Islam. University press.
- Holt, P. M. ; Ann K. S. Lambton, Bernard Lewis (1977). The Cambridge History of Islam (Paperback). Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-29135-4.
- Holt, P. M. ; Ann K. S. Lambton, Bernard Lewis (2008). The Cambridge History of Islam (Paperback). Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-29135-4.
- Khan, Majid Ali (1998). Muhammad The Final Messenger. Islamic Book Service, New Delhi, 110002 (India). ISBN 81-85738-25-4.
- Köchler, Hans (1982). The concept of monotheism in Islam and Christianity. International Progress Organization. ISBN: 978-3-7003-0339-8.
- de Lamartine, Alphonse (1854)، Historie de la Turquie, Paris, p. 280
- Lapidus, Ira (2002). A History of Islamic Societies (2nd ed.). Cambridge University Press. ISBN: 978-0-521-77933-3.
- Lewis, Bernard (1993, 2002). The Arabs in History. Oxford University Press. ISBN 0-19-280310-7.
- Lings, Martin (1983, 1987). Muhammad: His Life Based on Earliest Sources. Inner Traditions International, Limited. ISBN 0-89281-170-6.
- Madelung, Wilferd (1998). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate. Cambridge University Press. ISBN 0-521-64696-0.
- Momen, Moojan (1987). An Introduction to Shi'i Islam: The History and Doctrines of Twelver Shiʻism. Yale University Press. ISBN 0-300-03531-4.
- al-Mubarakpuri, Safi-ur-Rahman (2002). The sealed nectar: biography of the Noble Prophet. Darussalam. ISBN: 978-9960-899-55-8.[۱]
- Neusner, Jacob. Sonn, Tamara. Brockopp, Jonathan E. (2000). Judaism and Islam in practice: a sourcebook. Routledge. ISBN: 978-0-415-21673-9.
- Neusner, Jacob. (2003). God's rule: the politics of world religions. Georgetown University Press. ISBN 0-87840-910-6.
- Nigosian, S. A. (2004). Islam: Its History, Teaching, and Practices. Indiana University Press. ISBN 0-253-21627-3.
- Palmer-Fernández, Gabriel (2004). The encyclopedia of religion and war. Taylor & Francis. ISBN: 978-0-415-94246-1.
- Peters, Francis E. (1994). A Reader on classical Islam. Princeton University Press. ISBN: 978-0-691-00040-4.
- Peters, Francis Edward (2003). Islam: A Guide for Jews and Christians. Princeton University Press. ISBN 0-691-11553-2.
- Peters, Francis Edward (2003b). The Monotheists: Jews, Christians, and Muslims in Conflict and Competition. Princeton University Press. ASIN: B0012385Z6.
- Peters, Francis Edward (1994). Muhammad and the Origins of Islam. SUNY Press. ISBN 0-7914-1876-6.
- Peters, Francis Edwards (1991), The Quest for Historical Muhammad, International Journal of Middle East Studies.
- Peterson, Daniel (2007). Muhammad, Prophet of God. Wm. B. Eerdmans Publishing Company. ISBN 0-8028-0754-2.
- Rahman, Fazlur (1979). Islam. University Of Chicago Press. ISBN 0-226-70281-2.
- Ramadan, Tariq (2007). In the footsteps of the prophet
- Reeves, Minou (2003). Muhammad in Europe: A Thousand Years of Western Myth-Making. NYU Press. ISBN: 978-0-8147-7564-6.
- Robinson, Chase F.. The New Cambridge History of Islam, Volume 1. vol. 1. Cambridge University Press, 2010. ISBN 9780521515368.
- Robinson, David (2004). Muslim Societies in African History. Cambridge University Press. ISBN 0-521-53366-X.
- Rodinson, Maxime (2002). Muhammad: Prophet of Islam. Tauris Parke Paperbacks. ISBN 1-86064-827-4.
- Schimmel, Annemarie. And Muhammad Is His Messenger. چاپشده با نام «محمد رسول خدا» بـه ترجمـهٔ حسن لاهوتی درون انتشارات علمـی و فرهنگی.
- Stockwell, Foster (2004). A Sourcebook for Genealogical Research: Resources Alphabetically by Type and Location, McFarland. ISBN: 978-0-7864-1782-7
- Ṭabarī, Ismail K. Poonawala (1990). The last years of the Prophet. SUNY Press. ISBN 0-88706-691-7.
- Taher, Mohamed (1997). Encyclopaedic survey of Islamic culture, Vol. 10. Anmol Publications PVT. LTD. ; ISBN: 978-81-7488-487-9.
- Teed, Peter (1992). A Dictionary of Twentieth Century History. Oxford University Press. ISBN 0-19-211676-2.
- Watt, W. Montgomery (1961). Muhammad: Prophet and Statesman. Oxford University Press. ISBN 0-19-881078-4. (New edition 1974)
- Watt, W. Montgomery (1956). Muhammad at Medina. Oxford University Press. ISBN 0-19-577307-1.
- Watt, W. Montgomery (1953). Muhammad at Mecca. Oxford University Press. ASIN: B000IUA52A
- Zeitlin, Irving M. (2007). The historical Muhammad. Polity. ISBN 0-7456-3998-4.
- Richard Dawkins. “A Deeply Religious Non-believer”. In The God delusion. Houghton Mifflin Harcourt, 2006. ISBN 0-618-68000-4,978-0-618-68000-9.
- ابن اسحاق (م۱۵۱ق–۷۶۸م)، السیرة النبویة؛ این کتاب توسّط ابن هشام (م۲۱۳ق) گردآوری و مطالبی بـه آن افزوده شد. اکنون این کتاب بـه سیره ابنهشام مشـهور است.
- ساواری، م. (۱۳۴۹). ستارهای کـه در مکه درخشید. ترجمـهٔ عنایتالله شکیباپور. تهران: مؤسسه مطبوعاتی فرخی. چاپ دوم.
- شـهیدی، سید جعفر (۱۳۷۹). تاریخ تحلیلی اسلام. مرکز نشر دانشگاه تهران. چاپ بیستوپنجم.
- طالقانی، سید محمود. مقدمـه بر انجیل برنابا. نشر نیـایش.
- جعفری، حسینمحمد. تشیع درون مسیر تاریخ. دفتر نشر فرهنگ اسلامـی، ۱۳۷۳.
- جعفریـان, رسول. تاریخ سیـاسی اسلام جلد1 (سیره رسول خدا (صلی الله علیـه و آله و سلم)).
- تتوی, قاضی احمد. تاریخ الفی (جلد اول). انتشارات علمـی و فرهنگی, 1382. ISBN 9644452739.
دانشنامـهها
- Abel, Armand. "Bahira". Encyclopaedia of Islam.
- Ahmed, Shahab. "Satanic Verses". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 4.
- Arafat, W. ; «Bilal b. Rabah". Encyclopaedia of Islam.
- Brockopp, Jonathan E. ; «Slaves and Slavery". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 5.
- Buhl, F. ; S.T. Welch. "Muhammad", Encyclopaedia of Islam. Leiden, Vol. 7, Brill Publisher.
- Déclais, Jean-Louis. "Names of the Prophet". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 3.
- Donzel, E. Van (1994). Islamic Desk Reference: compiled from the Encyclopaedia of Islam. Brill. ISBN: 978-90-04-09738-4.
- Encyclopedia Americana (Volume 19), Scholastic Library Publishing, Scholastic Library Pub. , 2006. ISBN: 978-0-7172-0139-6.
- Freyer Stowasser, Barbara. "Wives of the Prophet". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 5.
- Fück, J.W; Fidjar. "Muhammad". Encyclopaedia of Islam. Brill Publisher.
- Gallagher, Nancy. "Infanticide and Abandonment of Female Children" , Encyclopedia of Women & Islamic Cultures.
- Kister, M.J. ; "Khuzāa". Encyclopaedia of Islam.
- Pellat, Ch.. “Ḥilf al-Fuḍūl”. P. Bearman; Th. Bianquis; C.E. Bosworth; E. van Donzel; and W.P. Heinrichs. In Encyclopaedia of Islam. Second ed. Brill Online, 2012.
- Rubin, Uri. "Muhammad". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 3.
- Schöller, Marco. "Banù al-QurayΩa". Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 4.
- Sonbol, Amira. "Rise of Islam: 6th to 9th century". Encyclopedia of Women and Islamic Cultures.
- Watt, William Montgomery. "Amina". Encyclopaedia of Islam.
- Watt, William Montgomery. "Halimah bint Abi Dhuayb". Encyclopaedia of Islam.
- Watt, William Montgomery. "al-Hudaybiya" or "al-Hudaybiyya". Encyclopaedia of Islam.
- Britannica Encyclopedia of world relegions. 2006. ISBN 978-1-59339-491-2.
- "Muhammad". (2010). Encyclopædia Britannica. Retrieved July 27, 2010, from Encyclopædia Britannica Online [۲].
- «Ḥadīth». (2010). Encyclopædia Britannica. Retrieved July 27, 2010, from Encyclopædia Britannica Online [۳].
مقالهها
- Boyce, Alex (2003). Prophet Mohammed. Minnesota State University, Mankato.
- Centlivre, Pierree & Centlivres-Demont, Micheline, The Story of Picture Shiite Depictions of Muhammad, ISIM Review 17, Spring 2006
- Hooker, Richard (1996). Muhammad, messenger of god. Washington State University.
- Lewis (۷ آوریل ۲۰۰۸), The Last Prophet. یواس نیوز اند ورلد ریپورت (accessed ۱۶ ژوئیـه ۲۰۱۰).
- Lewis, Bernard. "Islamic Revolution". The New York Review of Books. 1998-01-21.
- Toronto, James A. ; A Latter-day Saint Perspective on Muhammad. August 2000.
- Varisco, Daniel Martin (1995). Metaphors and Sacred History: The Genealogy of Muhammad and the Arab "Tribe". Anthropological Quarterly, Vol. 68, No. 3, Anthropological Analysis and Islamic Texts. (Jul. , 1995), pp. 139–156.
- Wijdan, Ali, From the Literal to the Spiritual: The Development of Prophet Muhammad's Portrayal from 13th century Ilkhanid Miniatures to 17th century Ottoman Art, Proceedings of the 11th International Congress of Turkish Art Vol. 7, pp. 1–24
- «محمّد (ترجمـه مقاله)» (فارسی). دانشنامـه لیدن؛ بـه قلم یوری رویین. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی درون ۰۶ مـه ۲۰۱۲. بازبینیشده درون ۳۰/۲/۱۳۸۷.
- «ترجمـه و نقد مقاله محمّد درون دانشنامـه بریتانیکا؛ با رویکرد تاریخی (ترجمـهٔ محمدباقر معموری)». فصلنامـه نامـه تاریخ پژوهان؛ ش ۹–۸. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی درون ۰۶ مـه ۲۰۱۲. بازبینیشده درون مرداد ۱۳۸۷.
- دشتی رحمتآبادی، غلامرضا. «سیمای محمد (ص) درون تورات و انجیل». پایگاه اطلاعرسانی حوزه. مجلهٔ مشکوة، ۳ مرداد ۱۳۸۵. بازبینیشده درون ۲۴ نوامبر ۲۰۱۷.
منابع به منظور مطالعه بیشتر
- Ali, Wijdan. From the Literal to the Spiritual: The Development of Prophet Muhammad's Portrayal from 13th century Ilkhanid Miniatures to 17th century Ottoman Art. In Proceedings of the 11th International Congress of Turkish Art, eds. M. Kiel, N. Landman, and H. Theunissen. No. 7, 1–24. Utrecht, The Netherlands, August 23–28, 1999.
- Ishaq, Ibn; Guillaume, Alfred, ed. (2002). The Life of Muhammad: A Translation of Ibn Ishaq's Sirat Rasul Allah. Oxford University Press. ISBN: 978-0-19-636033-1.
- Ramadan, Tariq (2007). In the Footsteps of the Prophet: Lessons from the Life of Muhammad. Oxford University Press. ISBN 0-19-530880-8.
- ابن هشام، السیرة النبویة.
- الواقدی، محمد بن عمر. (م ۲۰۷). المغازی: تاریخ جنگهای پیـامبر. ترجمـهٔ محمود مـهدوی دامغانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. شابک: ۹۷۸-۹۶۴-۰۱-۸۱۰۹-۶.
- ابن سعد، الطبقات الکبیر (م۲۳۰ق).
پیوند بـه بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ محمد موجود است. مجموعهای از گفتاوردهای مربوط بـه محمد بن عبدالله درون ویکیگفتاورد موجود است. متن مربوطه درون ویکینبشته: پدید آورنده:محمد بن عبدالله
- برگزیده تاریخ پیـامبر اسلام
- السیرة النبویة، محمد بن إسحاق (عربی )
- داخل مرقد پیـامبر
- About the Prophet Muhammad (University of Southern California) (انگلیسی)
- Muhammad: Legacy of a Prophet — PBS Site (انگلیسی)
پیشین:
عبدالله (نسب پیـامبر اسلام)
پیـامبر اسلام
۴۸۰م-۵۷۸م پسین:
ندارد
[محمد - ویکیپدیـا، دانشنامـهٔ آزاد تولد مرگ انوش خواننده قدیم]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 22 Jul 2018 09:33:00 +0000